فضایل و سیره حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 25-11- 95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
با هرچه عشق نام تو را میتوان نوشت *** با هرچه رود راه تو را میتوان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را *** با دستهای محکم تو میتوان گشود
شریعتی: سلام میکنم به همه شما دوستان عزیزم. بینندهها و شنوندههای نازنینمان. انشاءالله هرجا که هستید دلتان به محبت حضرت زهرا(س) گرم باشد. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم. خیلی خوش آمدید. ایام را تسلیت میگویم.
حاج آقای فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان و شنوندگان عزیز. ایام شهادت جانگداز حضرت فاطمه زهرا، صدیقه کبری(س) را تسلیت میگوییم. امیدواریم که همگی مشمول شفاعت و عنایت ویژه این بانو قرار بگیریم و جا دارد که همه عزیزان تشکر کنند از خدای متعال به خاطر ریزش رحمت الهی که الحمدلله همه استان ها زیر بارش برف و باران هستند. انشاءالله مشکل قطع برق عزیزان اهوازی هم زودتر برطرف شود. عزیزان شاکر باشد و نماز شکر بخوانند و قدردان باشیم که انشاءالله «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُم» (ابراهیم/7) خدا بیشتر کند و کمبود و خشکسالی را برطرف کند.
شریعتی: انشاءالله باران رحمت خدا بر کویر دلهای ما ببارد. برنامه امروز ما قطعاً رنگ و بوی حضرت زهرا(س) را خواهد داشت. بحث امروز شما را میشنویم.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. «اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سرّ المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک»
یک زیارتنامهی کوتاه و مختصری در مفاتیح هست که در باب زیارت حضرت زهرا(س) سه خط است. تیتراژ برنامه هم با همین زیارتنامه پایان میبریم. زیارت خیلی مهمی است و انشاءالله عزیزان هم همراه بنده بخوانند. «يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِيُّهُ فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِكِ» سه خط است. من خیلی دوست دارم انشاءالله این زیارت مثل دعای فرج که روی زبانها هست، شاید هفتاد سال قبل کسی «اللهم کل لولیک» را بلد نبود. ولی الحمدلله الآن حفظ هستند. انشاءالله دوستان این سه خط زیارت را هم بخوانند که در ایام و مناسبتها رواج پیدا کند. روایت داریم نماز مغرب به حضرت زهرا(س) تعلق دارد، در نماز مغرب این زیارت را بخوانند.
یک مقدمهی عرض ادب به محضر حضرت زهرا(س) روایتی است که حضرت موسی به خدای متعال عرض کرد، «يارَبِّ أرِنى دَرَجاتِ مُحَمَّدٍ وَاُمَّتِهِ» چون میدانست درجه پیغمبر خاتم از همهی انبیا افضل و بالاتر است. امتش هم از همه افضل و بالاتر هستند. به خدای متعال عرض کرد که بار پروردگارا درجات پیغمبر را به من نشان بده. خدای مهربان به حضرت موسی(ع) فرمود: «يا مُوسى اِنَّكَ لَنْ تُطيقَ ذلِكَ» شما طاقت نداری آن نور و عظمت و بزرگی پیغمبر را ببینی، «وَ لكِن اُريكَ مَنزِلَةً مِن مَنازِلِهِ جَليلَةً عَظيمَةً» یک پردهای، چشمه و گوشهای از شئون پیغمبر را به تو نشان میدهم که بخاطر آن شأن پیغمبر را بر جمیع خلقم برتری و فضیلت دادم. «فَضَّلتُهُ بِها عَلَيكَ وَ عَلى جَميعِ خَلقى» در روایت داریم پرده کنار رفت، یک تجلی و جلوهای از نور پیغمبر ما برای حضرت موسی(ع) نشان داده شد که تعبیر روایت این است «كادَتْ تَتْلَفُ نَفسُهُ مِن أنوارِها وَ قُربِها مِنَ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ» یک جلوهای از نور پیغمبر ما را که خدای متعال به حضرت موسی نشان داد، نزدیک بود روح از بدنش جدا شود و نفسش تلف شود.
نکته آخر روایت برای من مهم است، حضرت موسی(ع) عرض کرد: «يارَبِّ بِماذا بَلَّغتَهُ اِلى هذِهِ الكَرامَةِ ؟» چرا پیغمبر خاتم به این عظمت و نورانیت و قرب به شما رسیده است؟ راهکارش چه بود؟ خدای مهربان فرمود: «بِخُلقٍ اختَصَصتُهُ بِهِ مِن بَينِهِم» بخاطر یک خلقی که پیغمبر و امتش دارند، من آنها را به آن خلق مخصوص قرار دادم، که آن باعث برتری بر همهی انبیاء و امتها شده است. آن خلق چیست؟ «وَ هُوَ الايثارُ» اگر بخواهیم چکیدهی بحثهایمان را در این پنج سال بگوییم، هرجا که آدم پا روی خودش بگذارد، خودش را نبیند از خودش میگذرد. مالش را فدا کند. جانش را فدا کند. عمرش را فدا کند. پیغمبرها چقدر فضیلت دارند، بخاطر اینکه از خودشان گذشتند. پدر مادر چرا اینقدر فضیلت دارند؟ چرا مادر اینقدر فضیلت دارد؟ چون از خودش میگذرد. یعنی هستی و راحتی خودش را فدای بچهاش میکند. لذا حقش کنار حق خدا و پیغمبر حق عظیمی است.
در میزان الحکمه، اول کتاب باب ایثار، این روایت را آوردند. ایثار یعنی اینکه انسان بتواند فداکاری کند و دیگران را بر خودش مقدم بدارد. یعنی از چیزهای ریزی که شما حق سبقت و تقدم داری، تا جایی که آتشنشانها در آب و خاک و آتش میروند که جان یک نفر را نجات بدهند. یا افرادی که جبهه میروند و جهاد میکنند. بعد خدای متعال فرمود: «يامُوسى لايَأْتينى أحَدٌ مِنهُم قَد عَمِلَ بِهِ وَقتاً مِن عُمرٍ» اگر کسی در عمرش ولو یکبار، جایی که خودش را کنار میگذارد، آبروی کسی در خطر است، شما از آبروی خودت مایه میگذاری، جان کسی در خطر است، شما مایه میگذاری و جانش را نجات بدهی. کسی زندانی را بخاطر خدا آزاد میکند، گره از کار کسی باز میکنی، یکی از چیزهایی که غم را میبرد و شادی آور است، غم زدایی از دیگران است و ایثار و فداکاری است. خدای متعال به حضرت موسی فرمود: اگر کسی در عمرش ولو یکبار این ایثار و فداکاری را بکند، یک جایی که مال و جانش را میدهد،آبروی کسی که در خطر است را میخرد. آن کسی را که زمین خورده، بلند میکند. یعنی خودش را زحمت میدهد تا دیگری را نجات بدهد. خدا میفرماید: ولو در عمرش یکبار این کار را کرده باشد، «اِلاّ استَحيَيتُ مِن مُحاسَبَتِهِ، وَ بَوَّأتُهُ مِن جَنَّتى حَيثُ يَشاءُ» خدا میفرماید: من از حسابرسی این بندهام خجالت میکشم، که او از جان و مال و خودش گذشته است، من از حسابرسی او حیا میکنم و هرکجای بهشت که دوست دارد او را جای میدهم. این سرآمد همه فضایل و صفات برجستهی یک انسان است. جایی که سر دوراهیها منفعت خودش را فدای منفعت دیگران بکند.
آیا من فرحزاد یک عبای خوبی که گیرم میآید حاضرم به کسی بدهم که نیاز دارد؟ ماشین خوب، خانه خوب، «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون» (آلعمران/92) الآن در انبارهای خانه مردم لباسهایی اضافه هست که حاضر نیستند آنها را بدهند. چه برسد به اینکه بهترین خانه، بهترین ماشین، بهترین زندگی خودم را به دیگران بدهم، و خودم از پستترین استفاده کنم. این را خدا میگوید: من از حسابرسی اینطور آدمها خجالت میکشم و هرکجای بهشت که بخواهند جایشان میدهم. یک غذا هست باید یک نفر بخورد. ولی شما دیگری را بر خودت مقدم میدانی. میگویی: من گرسنگی بکشم ولی این آدم گرسنه سیر شود. حضرت زهرا(س) که جان همه عالم به قربانش، تجسم همهی خوبیهاست. ولی در ایثار سرآمد همه است. در آیات قرآن و روایات نمونههای فراوان داریم که اصلاً آیهی ایثار هم این آیه است: «وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَة» (حشر/9) خصاصه یعنی خودش خیلی نیاز دارد. خودش گرفتار است و گرسنه است و لباس ندارد. ولی ایثار میکند و دیگری را بر خودش مقدم میدارد. شما در تاریخ چند جا پیدا میکنید که کسی در شب عروسی پیراهن عروسیاش را به دیگری بدهد. خیلی نادر است! حضرت زهرا گردنبندش را داد. غلام آزاد کرد. فقیر را سیر کرد. برای مسافر مرکب تهیه کرد.
پیغمبر ما از مسافرت برگشتند، یک غنیمت جنگی به دست امیرالمؤمنین(ع) دادند، حضرت به حضرت زهرا دادند، یک پرده سادهای آویزان کردند. یک مشکل بزرگ ما این است که ما دنیا و تجملات و تشریفات و زندگی دنیا را خیلی جدی گرفتیم، آخرتی که قطعی و ماندگاری است و همیشه باید آنجا باشیم، افسانه شده است. الآن من تا یک پولی دستم میآید چه کار میکنم؟ مبل خانهام را عوض میکنم. فرش خانهام را عوض میکنم. اگر واقعاً این طرز فکر باشد که حضرت زهرا داشتند، دنیا گلستان میشود. امام زمان ظهور میکند. یعنی الآن موج سبقت در تشریفات، تجملات، گوشی همراهمان را عوض کنیم. ماشینمان را عوض کنیم. ولی اگر قانع و راضی باشم، چون دنیا سیر شدنی نیست. مثل آب دریا شور است. هرچه بخوری تشنهتر میشوی. اگر انسان بتواند ایثار کند، بهترین را در راه خدا بدهد و ذخیرهی آخرتش کند، حضرت زهرا(س) یک پرده سادهای زدند و یک دستبند نقره، یا فلزی برای امام حسن و امام حسین و خودشان تهیه کردند. پیغمبر ما همیشه سیرهشان این بود که وقتی مسافرت میرفتند، با آخرین نفری که وداع میکردند، حضرت زهرا(س) بود. برگشت از مسافرت هم اول کسی که به دیدارش میآمد حضرت زهرا بود. یعنی روح و جان و قلب و میوه دل پیغمبر حضرت زهرا و حسنین بودند. یعنی خدا گفته: اینها را دوست بدار و عاشق اینها باش. معمولاً آدم از مسافرت میآید منزل همسرش میرود. منزل خودش میرود. ولی پیغمبر هم آخرین وداعش با این بزرگواران بود و هم وقت برگشت، اول به دیدار اینها میآمد. از مسافرت که برگشتند دیدند یک تغییری در زندگی حضرت زهرا اتفاق افتاده است. حضرت داخل خانه نرفتند. برگشتند! حضرت زهرا متوجه شدند. تا متوجه شدند پردهها را کندند. آن دستبند و انگشترها را هم در آوردند، نزد پیغمبر فرستادند. در بعضی روایات هست که به فقرا دادند. پیغمبر خدا از این عمل که هم بدون گفتن حضرت زهرا متوجه شدند و هم ایثار و فداکاری که کردند، اگر هم نمیکردند هیچ مشکلی نبود. چون حقشان بود و تشریفات و تجملات نبود. حضرت سه بار فرمودند: «فداها ابوها» پیغمبر جان عالم است. جان هستی است. خدا در قرآن به جان پیامبر قسم خورده است. این خیلی مهم است. یعنی هستی عالم به سر زلف پیغمبر بسته است. همه عالم سر سفره پیغمبر هستند. همه باید فدای پیغمبر شوند ولی این اول شخصیت عالم سه بار میگوید: من فدای زهرا شوم. حضرت زهرا ام ابیها است.
آیت الله بهاءالدینی(ره) بارها میفرمودند: «ام ابیها» یعنی مادر پدر، فرمودند: فکر نکنید این یک کنیهی تشریفاتی و تجملاتی است. نه! حضرت زهرا اینقدر عظمت داشت و با خدا مأنوس بود که پیغمبر از وجودش بهره میبردند و استفاده میکردند. وقتی آیه تطهیر میخواهد نازل شود، پیغمبر در بدنشان احساس ضعف میکنند، کجا میروند؟ نزد حضرت زهرا میروند، به حضرت زهرا میفرماید: «اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً فَقُلْتُ لَهُ» احساس ضعفش را با حضرت زهرا تکمیل میکند. حضرت زهرا میگوید: «اُعیذُکَ بِاللَّهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ» من تو را در پناه خدا درمیآورم. یعنی همه ما محتاج به خدای متعال هستیم. تعبیر ایشان این بود که حضرت زهرا ام تربیتی پیغمبر خدا بودند. یعنی پیغمبر از وجود این خانم بهره میبردند. به وحی متصل بود. به جبرئیل وصل بود. امام صادق فرمود: خلقت من نور عظمته» حضرت زهرا خلقت جسم و روحش استثنایی است. ما هنوز عظمت روحی حتی عظمت جسمی حضرت زهرا را هم درک نکردیم. چون تنها شخصیتی که در روایت داریم از میوههای بهشتی و غذاهای بهشتی، پیغمبر چهل روز از حضرت خدیجه فاصله گرفته و ریاضت و اعتکاف کرده که این نور در جسمش وارد شود. این استثناء است. اینکه چه حقیقتی خدا در وجود او قرار داده ما درک نمیکنیم. من معتقد هستم در دنیا کشش درک فضایل حضرت زهرا نیست. مثل اینکه در جایی که تاریک است و روشن نیست. مظهر ایثار و فداکاری بود.
«وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَة» شأن نزول این آیه را فرمودند، زمان پیغمبر وضع اقتصادی خیلی در فشار بود. پیغمبر هم به حضرت زهرا(س) میفرمودند: اصحاب صفه هستند و لباس درستی ندارند. غذا ندارند، واجب است به اینها برسیم. یک فقیر گرسنهای در مسیر پیغمبر آمد و گفت: من گرسنه هستم. چیزی ندارم! حضرت او را به منزل بردند، همسران پیغمبر فرمودند: ما چیزی در منزل نداریم. همینطور متحیر ماندند. امیرالمؤمنین فرمودند: من او را منزل میبرم. او را منزل آوردند و به حضرت زهرا(س) فرمودند: چیزی در منزل داریم؟ عرض کرد یک غذای بسیار مختصری که برای حسنین گذاشتم، هست. امام حسن و امام حسین خردسال بودند. فرمودند: باشد. بچهها را سرگرم کنید و بعداً برای اینها چیزی تهیه میکنیم. این مهمان مقدم است. مهمان هدیهی خداست و خیر و برکت میآورد. حسنین را آرام کردند و خوابشان برد. غذا را آماده کردند، حضرت غذا را که جلوی مهمان آوردند، بادی و نسیمی وزید یا خود حضرت فوت کردند، شمعی و چراغی که بود خاموش شد. در تاریکی یک جوری وانمود کردند که من هم مشغول خوردن هستم که این مهمان به خوبی غذا بخورد. فردا خدمت پیغمبر آمدند، حضرت گریان بودند، فرمودند: دیشب چه کار کردید که این آیه نازل شد؟«وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَة» یعنی دیگری را بر خودشان مقدم میدارند ولو اینکه خودشان نیاز شدید دارند. یعنی حضرت زهرا مهمان غریبه را بر خودشان برتری دادند. این مَن که آدم کنار میگذارد تمام خیرات و برکات عالم را به او میدهد.
شریعتی: به ما بگویید که چطور میتوانیم پیوندمان را با حضرت زهرا عمیقتر کنیم؟
حاج آقای فرحزاد: یک راه این است که در عمرمان از این نمونهها تمرین کنیم. من خیلی خوشم آمد در روزنامه میخواندم یک آقا پسر و دختر خانمی در اصفهان، خانواده ثروتمندی بودند. پدر و مادر اینها گفتند: ما برای تالار و خرید و عقد شما میخواهیم یک میلیارد هزینه کنیم. این خانواده فهیم و دانا و خوشبخت و فاطمی و علوی واقعی گفتند: شما برای ما به جای یک میلیارد، صد میلیون هزینه کنید. نهصد میلیون را به ما بدهید، ما ده خانواده را خانهدار کنیم و جهازیه بدهیم. ایثار خیلی درجه بلندی است. بنده اساتیدی داشتم که نماز استیجاری میخواند، پولس را به فقرا میداد. در حالات آیت الله مرعشی نجفی نوشتند که ایشان یک نفر را نزد آیت الله گلپایگانی فرستادند، نماز گرفت. آقای گلپایگانی فرمودند: من مطمئن نیستم نماز استیجاری بخواند. فرمودند: شنیدم گرفتار است. فقیر و دردمند است. ولو تقوا هم ندارد و ممکن است نخواند، از روزی که شما به او نماز دادی، من دارم احتیاطاً میخوانم. این خیلی مهم است. نماز سخت و سنگین است. نماز استیجاری را خوانده که کار فقیر راه بیافتد. چند نفر اینطور آدم داریم؟
شما در پیامها داشتید که ما در برنامه گاهی در مورد قرض الحسنه صحبت کردیم. مثلاً یک کارگر ساده یا یک رفتگر گفته بود: من فکر کردم توانستم ده هزار تومان در صندوق قرض الحسنه بگذارم. گاهی همان ده هزار تومان از یک میلیارد بیشتر ثواب دارد. چون تمام هستیاش همین است.
شریعتی: در بحث صاحبخانه و مستأجر که مطرح کرده بودیم، خیلیها گفتند: با وجود اینکه ما خودمان نیاز داریم، بخاطر امام رضا و بخاطر حرفی که حاج آقای حسینی گفتند، ما سعی کردیم اجارهها را کمتر کنیم.
حاج آقای فرحزاد: اینها مصداق همین روایت هستند که خدای متعال میفرماید: من از حساب اینها خجالت میکشم. خودش نیاز دارد. بچهاش دم بخت است، واقعاً خانه را احتیاج دارد. ولی این مستأجر ضعیف است. گرفتار است. واقعاً او را در سرمای زمستان بلند نمیکند. اجارهاش را زیاد نمیکند. خدا میگوید: من از حسابرسی تو حیا میکنم. هرجای بهشت را بخواهی به تو جای میدهم. چون این ایثار است. الآن این کارمند مریض و گرفتار است. من کارهایش را انجام بدهم او را اخراج نکنند. آبرویش را نبرم. در زندگی خیلی میتوان فداکاری کرد.
روایت طولانی هست که ایثارها در قیامت چه تجلی دارد. روایت را از جلد هشتم بحار صفحهی 51 میخوانم. ار تفسیر فرات نوشتم. امام صادق میفرماید: جابر از پدرم امام باقر این سؤال را کرد. به امام باقر گفت: یک حدیثی در فضیلت مادرتان، جدتان بگویید که اگر من برای دوستان شیعه شما گفتم، خوشحال شوند. امام صادق(ع) میفرمایند: پدرم امام باقر فرمود: از پدرم پیغمبر خدا نقل میکنم که پیغمبر خدا فرمود: وقتی روز قیامت میشود، برای من رسول خدا یک منبری کنار انبیاء نصب میشود که بالاترین منبرهاست. خطاب میشود منبر برو خطبه بخوان. پیغمبر خدا فرمود: من در روز قیامت خطبهای خواهم خواند «لم یسمع احدٌ بمثل هذا الخطبه» کسی همانند این خطبه را نشنیده است حتی انبیاء! تجلی توحید است. بعد که پیغمبر فرمود: من به امر الهی خطبه خواندم، برای وصیام مولا علی(ع) در میان اوصیاء و انبیاء منبری نصب میشود. خدای متعال امر میفرماید: «یا علی اخطب» حالا شما خطبه خوان! پیغمبر خدا فرمود: مولا علی(ع) خطبهای میخواند که اوصیاء و انبیاء در عمرشان این خطبه را نشنیدهاند. بعد از خطبه خواندن امیرالمؤمنین فرمود: برای فرزندان انبیاء مرسلین منبرهایی که از نور است، نصب میشود. همه اینها در روایت داریم که منبرهای نورانی است. دو فرزندم «لابنی و سبطی و ریحانتی ایام حیاتی» دو فرزند و میوه دلم و میوه زندگیام، دو گل بستان من، امام حسن و امام حسین، خدا به اینها امر میفرماید: امروز روزی است که شما خطبه بخوانید. امام بلند میشوند خطبهای میخوانند که خلایق در عمرشان چنین سخنرانی و خطبهای نشنیدهاند. بعد از اینکه خطبههای امام حسن و امام حسین(ع) تمام میشود. «ثم ینادی المنادی» منادی از طرف خدای متعال ندا میدهد که همان جبرئیل است. «این فاطمة بنت محمد؟» خدای متعال میفرماید: فاطمه فرزند محمد کجاست؟ «این خدیجة بنت خویلد؟» خدیجه کجاست؟ «این مریم بنت عمران؟ این آسیة بنت مزاحم؟ این ام کلثوم ام یحیی بن زکریا؟» این بانوان برجسته را صدا میزند. «فیقمن» این بانوان بلند میشوند. «فیقول الله تبارک و تعالی: یا اهل الجمع» خدای متعال به کافهی خلق ندا میدهد و خطاب میکند امروز کرامت از آن کیست؟ اول انبیاء آمدند، پیغمبر خطبه خوانده است. اوصیاء آمدند حضرت علی خطبه خواند. بعد بانوان برجسته عالم جمع شدند. خدا میفرماید: از آن کرامت و بزرگواری از آن کیست؟ «فیقول محمد و علی و الحسن و الحسین، لله الواحد القهار» همه کرمها و سرچشمهی همهی کرمها، شفاعتها و نیکیها و خوبیها خداست. وقتی به خدا تحویل میدهی، خدا هم به شما تحویل میدهد. «فیقول الله تعالی: یا اهل الجمع» ای اهل محشر، «انی قد جعلت الکرم لمحمد و علی و الحسن و الحسین و فاطمة» خدا میفرماید: من کرامت را در این پنج نور مقدس قرار دادم. برای پیغمبر، امیرالمؤمنین، امام حسن و امام حسین و فاطمه. تا اینجا همه دخیل هستند، چون جابر گفت: یک حدیثی دربارهی مادرتان فاطمه زهرا بگویید که شیعهها دلشان شاد شود. فرمود: خدای متعال بعد از اینکه این را فرمودند، میفرماید: «یا فاطمة طأطؤا الرؤوس» همه اهل خلایق و محشر سرهایشان را پایین بیاندازند، و چشمهایشان را هم ببندند. چون تاب دیدن نور و جلالت و عظمت حضرت زهرا را ندارند. چون پدران و آباء و اجداد حضرت زهرا به حضرت محرم هستند. از باب محرم و نامحرمی نیست. حتی سلمان و دوستداران اهلبیت همه در آن عالم با حضرت زهرا محرم هستند. محرمیت آنجا غیر از اینجاست. ولی اگر ما بخواهیم به خورشید به عنوان یک نورافکن نگاه کنیم چشم ما از بین میرود. خورشید در برابر نور و عظمت زهرا که در آنجا تجلی پیدا میکند، خیلی ناچیز است. اینجا قبرش مخفی بوده و آنجا خدا میخواهد نشان بدهد. لذا میفرماید: سرهایتان را پایین بیاندازید و چشمهایتان را ببندید. «و غضوا الابصار فان هذه فاطمة تسیر الی الجنة» این خانم فاطمه است، میخواهد به سمت بهشت حرکت کند. جبرئیل میآید یک شتری از شترهای بهشت میآورد، پهلوهایش را میزند و میخوابد. «من اللؤلؤ المخنق» از لؤلؤ تازه، و زیرش هم از مرجان است. «فتناخ بین یدیها» جبرئیل میآید افسار و دهانهی شتر را میآورد، جلوی حضرت زهرا میخواباند. «فترکبها» با احترام حضرت زهرا را سوار میکند. «فیبعث الیها مأة الف ملک» خدای مهربان صد هزار فرشته را میآورد، طرف راست حضرت زهرا، صد هزار فرشته را طرف چپ حضرت زهرا میگذارد، «و یبعث الیها مأة الف ملک یحملونها علی اجنحتهم» به صد هزار فرشته هم میفرماید: که با بالهایتان این شتر را با حضرت زهرا بلند کنید، با احترام در صحرای محشر حرکت بدهید. این برای هیچ پیغمبر و امامی نیست. این سبک عبور از صحرای محشر اختصاصی برای حضرت زهراست. ما کتابهایی داریم خصائص الفاطمیه، برای هیچ معصومی شریک نیست. این خصایص ویژه حضرت زهراست. خدا میخواهد اگر در این دنیا معلوم نشد، آنجا معلوم شود. «حتی تسیرونها علی باب الجنة» حضرت زهرا را با بالشان میبرند و جلوی در بهشت فرود میآیند. روایت متعدد داریم «اول من یدخل الجنه فاطمه» اول کسی که در میان اولین و آخرین، حتی قبل از انبیاء و امامان وارد بهشت میشود، حضرت فاطمه زهرا(س) است. وقتی در بهشت میرسد، «تلتفت» یعنی سرش را برمیگرداند، نگاه میکند، مثل اینکه منتظر یک چیزی است. «فیقول الله: یا بنت حبیبی ما التفاتک» ای دختر حبیب من! خوب است آدم یک محبوب بیشتر نداشته باشد. محبوب خدا فقط پیغمبر است و باقی هم شعاع پیغمبر هستند. همه انبیاء نور پیغمبر هستند. فرمود: ای دختر حبیب من! منتظر چه هستی رویت را برگرداندی؟ «و قد امرت بک الی جنتی؟» من امر کردم شما را بهشت ببرند. من این نکته را اینجا بگویم. الآن حدیثی که میگوییم برای روز قیامت است. روز قیامت روزی است «يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ» (عبس/34-36) روز قیامت روزی است که از برادر، همسر، اولاد، همه از هم فرار میکنند. یک زلزله که بیاید، من مادری سراغ دارم که عاشق بچهاش بود. ولی زلزله آمد در حیاط رفت، بعد یادش آمد من بچهام را جا گذاشتم. «يَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَت وَ تَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها» (حج/2) قرآن میفرماید: زلزلهی قیامت اینقدر تکانش شدید است که اگر زن حاملهای باشد بچهاش را سقط میکند و مادر شیرده بچهاش را فراموش میکند. روایت داریم حضرت یعقوب در دنیا چهل سال از فراق یوسف گریه کرد. اگر آیه قرآن نبود بنده جرأت نمیکردم بگویم: که پیغمبری از گریه برای فرزندش کور شد! ولی قرآن میگوید: «وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ» (یوسف/84) اینقدر گریه کرد که چشمش نابینا شد. روایت داریم روز قیامت یعقوب میگوید: وا نفسا، به داد من برس! با یوسف هرکاری میخواهی بکن. مرا نجات بده! آنجا حضرت ابراهیم فرزندش اسحاق را رها میکند. «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ» (عبس/37) حضرت موسی مادرش را فراموش میکند. موسی مادر را فراموش میکند و مادر موسی را فراموش میکند. در دنیا حاضر شد در دستگاه فرعون برود، خودش را به آب و آتش میزند او را شیر بدهد. ولی آنجا غیر از اینجاست. روز قیامتی که همه از هم فرار میکنند حتی انبیای گذشته، از بچه و همسر و اولاد، آن روز جبرئیل به پیغمبر ما عرض کرد، به شما بشارت میدهم انبیاء به زانو درمیآیند میگویند: وا نفسا! شما میگویید: وا اُمتا، وا اُمتا! خدا به شما یک فرزندی را مرحمت کرده که در بهشت نمیرود. او مادر واقعی عالم است. این مادر هستی است. خدا به حضرت زهرا بیخود که عظمت نداده است. در قیامتی که همه همدیگر را فراموش میکنند، حضرت زهرا میگوید: من پایم را در بهشت نمیگذارم. نگران است! خدا میفرماید: چرا نگران هستی؟ «فتقول: یا رب احببت ان یعرف قدری فی مثل هذا الیوم» میخواهم قدر من شناخته شود که من میتوانم برای گناهکارها چه کاری انجام بدهم؟ «فیقول الله: یا بنت حبیبی ارجعی» برگرد، «فانظری» نگاه کن «من کان فی قلبه حب لک او لاحد من ذریتک خذی بیده فادخلیه الجنة» بنده بارها عرض کردم فاطمیه از محرم و عاشورا و از حتی 21 ماه رمضان مهمتر است. برای حضرت علی و امام حسن و حتی زرتشتیها و مسیحیها و یهودیها، هندوستان روز عاشورا تعطیل رسمی است. ولی برای حضرت زهرا خواص و خودیها هستند و سفره اختصاصی است. محبت حضرت زهرا از همه محبتها استثناء است. محبت حضرت زهرا به دشمن جمع نمیشود ولی ممکن است کسی امام حسین را دوست داشته باشد و با دشمن هم مدارا کند. ولی برای حضرت زهرا نمیشود. سعی کنیم عشق و محبت حضرت زهرا را در وجودمان تزریق کنیم. روضه حضرت زهرا، تسبیح حضرت زهرا، زیارت حضرت زهرا، ترویج مکتب حضرت زهرا، پیام حضرت زهرا، یک بیان نورانی است که خیلی مهم است. امیرالمؤمنین (ع) فرمود، ما خیلی کم داریم که امام و یغمبر به جان خودشان قسم خورده باشند. فرمود: به جانم قسم اگر «لولا فاطمه علیها السلام لم یعرف المنافقون الضالون» من از همینجا از آقای عابدینی تشکر میکنم که روز شنبه سنگ تمام گذاشتند و خطبهی حضرت زهرا را سریع گفتند. عصارهاش را گفتند. عصارهاش این بود که حضرت زهرا خط انحراف و خط جهنم و خط نفاق را بست. اینجا هم حضرت امیر میفرماید: «و لعمری لولا فاطمه علیها السلام لم یعرف المنافقون الضالون» به جان علی سوگند، اگر فاطمه نبود، خط ضلالت و گمراهی و منافقین شناخته نمیشد. اصلاً جامعه منحرف میشد. یعنی یازده امام همه هیچ میشدند. ولی او آمد این را احیاء کرد. خط صراط مستقیم را احیا کرد و خط جهنم و انحراف را رو کرد. فاطمه را فاطمه نهادن چون شیعیانش را از انحراف و جهنم و گمراهی نجات میدهد. امیرالمؤمنین در تقیه بود، بخاطر حفظ جانش خیلی از چیزها را نمیتوانست بگوید. ولی حضرت زهرا میتوانست بگوید.
خدا به حضرت زهرا میفرماید: در صحرای محشر نگاه کن! هرکس را میخواهی، هرکس در قلب او محبت تو یا محبت فرزندان تو هست، «خذی بیده فادخلیه الجنة» دستش را بگیر، و وارد بهشت کن. «قال ابوجعفر علیه السلام: و الله یا جابر انّها ذلک الیوم لتلقط شیعتها و محبیها» فرمودند: جابر، به خدا قسم این روز قیامت، مادرم فاطمه زهرا «کما یلتقط الطیر الحب الجید من الحب الردی» مثل پرندهای که دانه خوب و بد را از هم جدا میکند، شیعیان و دوستانش را جدا میکند همانطور که یک پرنده دانهی خوب و بد را از هم جدا میکند. بعد آنها را به بهشت میبرد. «فاذا صار شیعتها معها عند باب الجنة» شیعیان حضرت زهرا جلوی در بهشت جمع میشوند. فاطمیون جمع میشوند. «یلقی الله فی قلوبهم» خدا به قلب دوستان و شیعیانشان القاء میکند، که ایثاری که حضرت زهرا کرده است شما هم بکنید. خدا به دل دوستانشان میاندازد که شما هم مثل حضرت زهرا یک کاری کنید. دوستان و شیعیان حضرت زهرا هم میایستند و وارد بهشت نمیشوند. خدا میفرماید: فاطمه زهرا شما را شفاعت کرده است. چرا وارد بهشت نمیشوید؟ میگویند: میخواهیم قدر ما معلوم شود و برای اهلبیت کاری کنیم. یا مستقیم انسان باید با حضرت زهرا پیوند داشته باشد، یا با دوستان حضرت زهرا، سومی جهنمی است و هیچ شکی در آن نیست. «فیقول الله: یا احبایی ارجعوا و انظروا من احبکم لحب فاطمة» دوستان و شیعیان فاطمه شما هم در صحرای محشر بگردید، هرکس بخاطر فاطمه زهرا شما را دوست داشته و هرکس به خاطر فاطمه زهرا به شما آب داده است. هرکس به خاطر فاطمه زهرا به شما غذا داده است، خوشا به حال کسی که مجالس فاطمیه را گرامی داشته است. مجالس فاطمیه والله از محرم مهمتر است. این ریشه و اصل است. اگر این را احیاء کردیم عاشورا هم احیاء میشود. هرکس به شما طعام داده، خوراک داده، لباس داده، «من سقاکم شربة فی حب فاطمة، من رد عنکم غیبة فی حب فاطمة» هرکس به خاطر حضرت زهرا آبرویت را حفظ کرده، اینها هم دستشان را بگیرید و وارد بهشت کنید. امام باقر(ع) فرمود: والله باقی نمیماند در صحرای محشر مگر شاک یا کافر، کسی که شک در دین دارد یا کافر و منافق است.
شریعتی: انشاءالله همه ما مشمول شفاعت حضرت زهرا شویم. خوشا به حال کسانی که دلشان مملوء از محبت حضرت زهرا(س) است. چقدر خوب است ثواب تلاوت آیات امروز را به حضرت زهرا هدیه کنیم. امروز صفحه 490 قرآن کریم را تلاوت میکنیم.
«وَ الَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ تُخْرَجُونَ «11» وَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَ الْأَنْعامِ ما تَرْكَبُونَ «12» لِتَسْتَوُوا عَلى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَ تَقُولُوا سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ «13» وَ إِنَّا إِلى رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ «14» وَ جَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبادِهِ جُزْءاً إِنَّ الْإِنْسانَ لَكَفُورٌ مُبِينٌ «15» أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَناتٍ وَ أَصْفاكُمْ بِالْبَنِينَ «16» وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِما ضَرَبَ لِلرَّحْمنِ مَثَلًا ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ «17» أَ وَ مَنْ يُنَشَّؤُا فِي الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي الْخِصامِ غَيْرُ مُبِينٍ «18» وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ «19» وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ «20» أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً مِنْ قَبْلِهِ فَهُمْ بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ «21» بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ «22»
ترجمه: و آن كس كه از آسمان به اندازهاى معيّن، آبى فرو فرستاد، پس به واسطهى آن، سرزمين مرده را زنده كرديم، شما نيز اين گونه (از قبرها) خارج مىشويد. و همان كسى كه همهى جفتها را آفريد و براى شما كشتىها و چهارپايان قرار داد كه بر آنها سوار شويد. تا بر پشت آنها قرار گيريد و آنگاه كه بر آن استقرار يافتيد نعمت پروردگارتان را ياد كنيد و بگوييد منزّه است آن كه اين مركب را براى ما رام كرد و ما بر آن توانا نبوديم. و همانا ما به سوى پروردگارمان باز خواهيم گشت. (مشركان گفتند: ملائكه دختران خدايند) و براى او از بندگانش جزئى قرار دادند. همانا انسان، كفران پيشه آشكار است. آيا از آنچه مىآفريند دخترانى برگرفته و براى شما پسران را برگزيده است. در حالى كه هرگاه يكى از آن مشركان را به آنچه براى خداوند رحمن پسنديده است مژده دهند چهرهاش سياه گردد و اندوه خود را فرو برد. آيا كسى را كه در زيور پرورش يافته و در مجادله بيانش غير روشن است (شايسته نسبت دادن به خداست؟) و فرشتگان را كه خود بندگانِ (خداى) رحمان هستند، مؤنث پنداشتند. آيا شاهد آفرينش آنها بودهاند؟ گواهى آنان (بر آن همه خرافات) به زودى نوشته مىشود و بازخواست خواهند شد. و (مشركان در توجيه خلاف خود) گفتند: اگر (خداى) رحمن مىخواست، ما آنها را نمىپرستيديم. براى آنان نسبت به اين گفتار هيچ گونه آگاهى (و دليل علمى) نيست وايشان جز از روى حدس وگمان سخنى نمىگويند. آيا پيش از اين به آنان كتابى داديم كه ايشان به آن تمسك مىجويند. (چنين نيست) بلكه گويند: ما پدران خود را بر آيينى يافتيم و با پيروى از آنان هدايت يافتهايم.
حاج آقای فرحزاد: انشاءالله عزیزان آن سه خط زیارت را که در ابتدای برنامه عرض کردیم بخوانند. در این ایام هر وسیلهای که ما را به حضرت نزدیک کند، انجام دهیم. روضه، اطعام، جشن، مجلس، برای ولادتش جشن بگیریم و برای شهادتش عزاداری کنیم. تسبیحات حضرت زهرا که مرسوم است بعد از نماز، امام صادق(ع) فرمود: برای من از هزار رکعت نماز مستحبی محبوبتر است. باعث عاقبت بخیری میشود، یک مقدار قبل از نماز با آرامش شروع کنیم. تسبیح حضرت زهرا هنگام خواب و اول صبح که میخواهیم کار را شروع کنیم، برعکس بگوییم. یعنی اول سبحان الله، بعد الحمدلله، بعد الله اکبر بگوییم. پیغمبر خدا فرمودند: اگر کسی این را بگوید، خدا هزار حسنه به او مرحمت میکند و امر دنیا و آخرتش را کفایت میکند. پایان کار و شروع کار با تسبیحات حضرت زهرا باشد.