وصایای پیامبر اکرم(ص) به امیرالمؤمنین(ع)- راههای رفع غم و اندوه
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 02-12- 95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
گل و ترانه و لبخند میرسد از راه *** بهار سرخوش و خرسند میرسد از راه
گذشت دلهرهآور غروب تنهایی *** پگاه روشن پیوند میرسد از راه
بهار گمشدهی سبز آسمانی ماست *** کسی که گفتم و گفتند، میرسد از راه
کسی که روح به افسردگی دچار مرا *** نجات میدهد از بند میرسد از راه
مگو بهار، بگو روز بکر رستاخیز *** بگو رسول خداوند، میرسد از راه
همیشه تا ز همیشه رها، همیشه زلال *** همیشه دلکش و دلبند میرسد از راه
اگرچه آخر اسفند، اول عید است *** بهار اول اسفند میرسد از راه
شریعتی: سلام میکنم به همه شما هموطنان عزیزم. بینندهها و شنوندههای نازنینمان. انشاءالله هرجا که هستید بهترینها نصیب شما شود. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان و شنوندگان عزیز. انشاءالله شکرگزار همه نعمتهای الهی باشیم. خصوصاً نعمت برف و بارانی که خدای متعال به ما مرحمت کرده و دعا میکنیم و همدردی میکنیم با عزیزانی که در شمال و جنوب کشور ما آسیب و صدمهای دیدند. قطعی آب و برق و گاز داشتند، انشاءالله خدای متعال به همه آنها کمک کند. دولت و ملت و همه دست به دست هم بدهند، چون عزیزان روستایی ما خانههایشان خراب شده است. انشاءالله جبران شود و به زودی مشکل همه گرفتارها حل شود. از همه عزیزان میخواهیم که مالی و معنوی کمک کنند.
شریعتی: انشاءالله همه عزیزان دست به دست هم بدهند تا مشکلات این عزیزان ما رفع شود. بحث ما با حاج آقای فرحزاد وصایای نبی مکرم اسلام به امیرالمؤمنین بود.نکات خوبی را شنیدیم. به بحث زدودن غم و راههای رسیدن به نشاط و شادی رسیدیم.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. چون ایام فاطمیه است و در این ایام بین دو فاطمیه، زیارت حضرت زهرا(س) را اجازه میخواهم که اول صحبتهایمان بخوانیم. «يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِيُّهُ فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِكِ»
خیلیها آدرس این زیارتنامه را میخواستند. این زیارت معتبری که سه خط هم هست، در مفاتیح باب اول دعا است، باب اول ایام و هفته و بعد ماههای رجب و غیره است. باب سوم باب زیارات است. زیارات از پیغمبر و حضرت زهرا و حضرت علی شروع میشود تا امام زمان.
شریعتی: دوستان ما صوت و متن این زیارت را در کانال برنامه قرار دادند که دوستان میتوانند استفاده کنند.
حاج آقای فرحزاد: چون هفته گذشته در مورد حضرت زهرا(س) صحبت کردیم، برای یادآوری عرض میکنم یکی از عوامل مهمی که غم و حزن و اندوه را دور میکند و شادی ایجاد میکند، ایمان به قضا و قدر است که اصلاً اصل عبودیت و بندگی هم همین است که تسلیم باشیم. تسلیم به آنچه که خدا دوست دارد و برای ما بریده است. در روایت داریم «الایمان بالقدر یهذب بالهم و الحزن» کسی که میداند ناخدای کشتی خود خدای متعال است و همه کارها دست اوست، از دست خدا هیچ چیز بیرون نمیرود. اینکه آدم خدا را باور کند و بداند تقدیرات الهی قشنگ است، ایمان به قضا و قدر هم و حزن و اندوه را میبرد و ریشه کن میکند. عرض کردیم عبادت و طاعت و بندگی در این نیست که خم و راست شویم. البته خم و راست شدن و نماز و دعا و ذکر و تلاوت قرآن عبادت است. ولی ریشه و اساس بندگی تسلیم بودن است. اینکه ما در همه چیز تسلیم خدا باشیم و آنچه به ما داده قبول کنیم. لذا امام هشتم (ع) فرمودند: «رَأسُ طاعَةِ اللهِ» یعنی سرآمد و سرچشمه کل طاعت خدا، «الرِّضا بما صَنَعَ اللهُ فیما أحَبَّ العَبدُ و فیما کَرِهَ» یعنی آنچه خدا برای ما از تلخ و شیرین، از آنچه دوست داریم یا اکراه داریم، خوشمان بیاید یا نیاید، برای ما بریده است، در تقدیرات و حوادثی که دست ما نیست، راضی شویم. رضایتمندی از خدا و تسلیم خدا شدن، سرچشمهی همه طاعتهاست. کسی به اینجا برسد حقیقت بندگی را کسب کرده است.
دو هفته گذشته این را گفتیم که تقدیراتی که برای ما بریده شده، دو نوع است. 1- تقدیراتی است که به حسن تدبیر یا سوء تدبیر ما وابسته است. «انما اعمالکم تردون الیکم» کاری به اینکه خدا در ازل بریده نداریم. یعنی ما گناه میکنیم. ظلم میکنیم. کارهایی میکنیم که مراعات نمیکنیم، مثل تصادفاتی که پیش میآید. نمیتوانیم به خدا نسبت بدهیم. وقتی من بد رانندگی میکنم. سرعت غیر مجاز میروم. سبقت بیجا میگیرم یا جاده استاندارد نیست، اینها را نمیشود گردن خدا انداخت. چرا آمار تصادفات در کشورهای دیگر اینقدر پایین است؟ ما میتوانیم با مراعات کردن اینها را گردن خدا نیاندازیم. اجلهایی که دست خود ماست. ظلم میکنیم، خیانت میکنیم. خیر و برکت میرود. کمبود میشود، قحطی میشود. بسیاری از کارها «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُم» (شوری/30) خیلیها را خدا میبخشد. یا حسن تدبیر است، یعنی کارهای خوب میکنیم و خدا عمر ما را زیاد میکند. خیر و برکت میدهد. یعنی تقدیرات کلاً دو نوع است. تقدیراتی که به اعمال ما بستگی دارد. یعنی کارهای خوب و بد ما قطعاً اثر دارد. آیه و حدیث هم خیلی زیاد داریم. حتی حدیث داریم آنهایی که بر اثر اعمال زشت عمرشان کوتاه میشود، بیشتر از کسانی هستند که به اجل طبیعی آن را میگذرانند. و کسانی که با احسان و نیکی خدا عمرشان را زیاد میکند، بیشتر از کسانی هستند که با اجل طبیعی از دنیا میروند. یعنی اعمال ما بیشک مؤثر است. چه اعمال فردی، چه اعمال اجتماعی، یعنی بعضی گناهان هست که مثلاً زکات ندهند، کل مردم در زحمت میافتند. جامعه درگیر میشود. یک نفر در جاده و در اتوبان خلاف میکند، میلیون نفر در ترافیک میمانند و وقت و عمر و جانشان صدمه میخورد.
یک نفر بلند میشود واقعاً توبه میکند، گفتیم که خدا به حضرت موسی گفت: بخاطر این یک نفر باران نیامده است. تا این توبه نکند، من باران نمیفرستم. آن فرد توبه کرد و پشیمان شد و خدا باران رحمتش را فرستاد. یعنی یک نفر هم میتواند مانع خیر شود و هم میتواند باعث فیض و ریزش رحمت خدا شود. مثنوی میگوید:
تو یکی تو نیستی ای خوش رفیق *** بلکه گردونی و دریای عمیق
یعنی اگر انسان بداند یک نفر نیست. یک نفر یعنی همه و همه یعنی یک نفر، یک نفر میتواند در کل عالم اثر مثبت یا منفی داشته باشد. لذا بعضی از اعمال هست که به حسن تدبیر، خوش تدبیری یا سوء تدبیری ما بستگی دارد که آیات فراوان هم داریم. «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ» (زلزله/7) جزا به عمل او مرتبط است. حوادث به اعمال او مرتبط است.آیهای که در این موضوع صریح است، «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم» (رعد/11) تا شما تغییر ندهی، من تقدیر را عوض نمیکنم. تقدیر به تدبیر شما و اعمال و کارهای شما بستگی دارد. این یک نوع تقدیر است. که باید توبه کنیم و استغفار کنیم و تبدیل به حسن کنیم. بعضی از اعمال ما شایستگی و استحقاق دهها و صدها عقوبت را داریم. اینطور جاها هم توبه و استغفار کنیم و هم بگوییم: خدایا به عدلت با ما رفتار نکن. ما مستحق هستیم. ولی به ما عفو کن! «يا من أرجوه لكل خير و آمن سخطه (عند) كل شر» (اقبال الاعمال/ص644) امیدوارم در هر شر و بدی که به من میرسد مرا غضب نکنی و ببخشی. در جاهایی که بلاهایی میرسد که مستحق هستیم هم جبران عملی کنیم و هم از خدا بخواهیم بازتاب و عکسالعملش را بردارد. خدا هم این کار را میکند. بعضی جاها گوشمالی میدهد که یک مقدار بیدار شویم. و الا اگر خدا بخواهد به عدلش با ما رفتار کند، سنگ روی سنگ بند نمیشود. «وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ عَلى ظَهْرِها مِنْ دَابَّة» (فاطر/45) یک جنبنده نباید روی زمین باشد. اکثرش را خدا میبخشد. گاهی گوشمالی میدهد که ما بیدار شویم.
اما عمدهی عرض بنده در این جلسه دربارهی تقدیراتی است که هیچ ربطی به اعمال ما ندارد. اصلاً بچه معصوم است، برایش تکلیف نیامده است. خیر و شر برایش معنی ندارد. یا امام معصوم است و اصلاً خطا و لغزش و گناه ندارد. در عین حال بلا میبیند، تقدیرات و فشارهایی هست. به جسمش بلا میرسد. امامان و انبیاء بلاهایشان از همه بیشتر بوده است. بسیاری از تقدیراتی که اصلاً هیچ ربطی به اعمال ما ندارد، از روز ازل خدای متعال نوشته که این آقا چقدر عمر کند، سیاه باشد، سفید باشد، قد کوتاه باشد، قد بلند باشد، پسر باشد، دختر باشد، پیر باشد، کاری به عمل ما ندارد. در تمام دنیا گناه بکنند یا ثواب کنند یک روزی باید بمیرند. تقدیرات حتمی است که به اعمال ما هیچ گرهای نخورده است. از روز ازل خدا بریده است. خدا بدون مشورت با ما و بدون اختیار ما را خلق کرده است. کسی با اختیار خودش خلق نشده است. خدا مختار است و خودش ما را خلق کرده است. نژاد ما چه باشد؟ در چه شهر و مملکتی به دنیا بیاییم؟ این اختیار ما و اختیار هیچکس نبوده است. آیات فراوان داریم. در سوره مبارکه حدید داریم «ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها» (حدید/22) خدای متعال میفرماید: هیچ مصیبتی بر روی زمین، در نفس و وجود شما اتفاق نمیافتد، الا اینکه در یک کتاب، قبل از اینکه شما را خلق کنم نوشته شده است. مقدراتی که ربطی به اعمال ما ندارد. خدا یک چیزهایی را بریده است. مرد باشد، زن باشد، امتحانهایی بکند، بچهدار شود یا نشود، کاری به اعمال ما ندارد که ملامت کند، شما این کار را کردی بچهدار نشدی. اگر این کار را میکردی، میشدی. از ازل بریده شده است. این قد کوتاه است. از ازل بریده شده است. تقدیراتی که قابل تغییر نیست. با دکتر و دوا و درمان قابل علاج نیست. معلولیتهایی است که قابل علاج نیست. یا بلاها و امتحانهایی است که قابل علاج نیست. اینها را خدا میفرماید: من قبل از خلقت شما در لوح محفوظی، در چیزی نوشتم. اینها مقدرات قطعی است. جز تسلیم و رضا هیچ راه دیگری نداریم. برای خدا کار آسانی است که قبل از خلقت برای همه یک چیزهایی را تعیین کرده و بریده است. میفرماید: حالا که اینطور است، تقدیراتی برای افرادی بریده شده است که هیچ دخالتی شما در آن نمیتوانید داشته باشید. چون اینطور هست آیه بعدی را میشود عمل کرد. «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ» (حدید/23) حالا که تقدیراتی هست که ما نمیتوانیم تغییر بدهیم، دست ما نیست، ربطی به اعمال ما ندارد. اگر چیزی به شما دادند خوشحال نشوید، و چیزی هم از شما گرفتند، ناراحت نشوید. یعنی امیرالمؤمنین فرمود: زهد در دنیا این است که انسان از دنیا دل بکند و وابسته نباشد، خدا در این آیه معنا کرده است. هرچه به شما دادیم، اگر اتفاقی افتاد و کسی از دنیا رفت، مرگ قطعی است، یک آدم باید از دنیا برود و دیگران داغش را ببینند. یا دیگران از دنیا میروند، ما داغش را میبینیم. یعنی همه ما درگیر این هستیم. یا به مرگ عزیزان مبتلا میشویم و داغ آنها را میبینیم. همه پیغمبران و امامان، خوب و بد این را داشتند. یا اگر ما از دنیا برویم، دیگران داغ ما را میبینند. نمیشود جلوی این را گرفت. نمیشود آدم نه بمیرد و نه داغ کسی را ببیند. این محال است. حالا که اینطور است آنچه خدا میگوید: از شما میگیرم، این امانت بوده و برای من بوده است. من نوشتم که روزی از شما بگیرم. تأسف نخورید و ناراحتی نکنید. آنچه به شما میدهم هم خوشحال نشوید. چون اگر خوشحال شدی، وقتی میگیرم باز ناراحت میشوی. خدا در این دنیا به ما امانتهایی داده است. از بدن، مال، جان، همسر، اولاد، فامیل، هرچه داده در این دنیا داده است. تفاخر نکنیم و شلوغ بازی درنیاوریم. یعنی وابسته نشویم. روزی این را از ما میگیرند. نه به دادهها خوشحال شویم و از گرفتهها ناراحت شویم.
لذا میفرماید: «وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ» خدا انسانهایی که متکبر هستند، مغرور هستند، اهل فخر فروشی هستند را دوست ندارد. آیه دیگری هم که خیلی زیباست، در سوره مبارکه توبه آیه 51 است. گاهی خدا مستقیم به ما نمیگوید. «یا ایها الذین آمنوا» به پیغمبر میگوید: «قل»، پیغمبر میگوید: خدا فرمود: «قل» بگو. آقای دولابی میفرمایند: لطافت خاصی در این «قل»ها است. اگر همین آیه را باور کنند، تمام غمها و غصههایی که از حوادثی که پیش میآید از بین میرود. «قُلْ لَنْ يُصِيبَنا إِلَّا ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُون» ای پیغمبر بگو، «لَن» نفی ابد است. یعنی محال است چیزی به ما اصابت کند، هیچ حادثهای تلخ و شیرین، خوش یا ناخوش، الا اینکه خدا برای ما نوشته است. این «لنا» هم خیلی لطیف است. نمیگوید: «علینا». یعنی آنچه خدا نوشته و تقدیر کرده، چون خدا خوش نویس است و غلط نمینویسد و اشتباه نمینویسد. در ساحت قدس ربوبی محال است یک چیزی بدون حکمت و مصلحت، بدون قشنگی و زیبایی ظاهر شود. ترجمه این آیه میشود:
گر رود سر بر نگردد سرنوشت *** این سخن با آب زر باید نوشت
«قُلْ لَنْ يُصِيبَنا إِلَّا ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا»
سرنوشت ما بدست دیگری است *** خوشنویس است و نخواهد بد نوشت
تمام اوج این دو بیت در خوشنویسی است. «كَتَبَ اللَّهُ لَنا» به نفع ماست. خدا ارحم الراحمین است، اظهر الجمیل است. اگر خدا را به این شکل بشناسیم، باور میکنیم که از مادر مهربانتر و از پدر مهربانتر است. والله از انبیاء مهربانتر است. امام حسین را درست کرده دست ما را بگیرد. پس هزار برابر از امام حسین به ما مهربانتر است. مگر میشود چیزی به ضرر ما بنویسد. «الخیر فی ما وقع» وقع یعنی آنچه گذشته است. واقع یعنی الآن، آینده هم هرچه میخواهی به تو میدهد. همیشه خیر است. اول دعای ابوحمزه خواندیم «الهی لَا تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِكَ» با محبت مرا تأدیب کن. «مِنْ أَيْنَ لِيَ الْخَيْرُ وَ لَا يُوجَدُ إِلَّا مِنْ عِنْدِكَ» تمام خیرهای دنیا و آخرت دست خداست.
بزرگی همیشه این جمله را تکرار میکردند که آنچه میشود خیر است و آنچه خیر است، میشود. این یعنی همین آیه قرآن.
سرنوشت ما به دست دیگری است *** خوشنویس است و نخواهد بد نوشت
«قُلْ لَنْ يُصِيبَنا» حتی جاهایی که خدا میخواهد ما را تأدیب کند، گوشمالی بدهد، یعنی بنده خطایی کردم، خدا میخواهد مرا گوشمالی بدهد، آن هم خارج از تأدیب خدا نیست. یعنی خدا میداند که من شلوغ کاری میکنم، قطع رحم میکنم، عمر مرا از هفتاد به پنجاه سال میآورد. باز هم جدا از نوشتار خدا نیست. «کتب الله لنا» آن هم به نفع ماست و نمیخواهد نعوذ بالله کینه بورزد و انتقام بگیرد. در تمام حوادثی که تلخ است، امام حسن عسکری فرمود: «ما مِن بَليَّة الّا و لِلّهِ فيها نِعمَة تُحيطُ بِها» (تحف العقول/ص489) میفرماید: تمام بلاهایی که در عالم اتفاق میافتد، نعمت خدا، لطف خدا، عنایت خدا ما را احاطه کرده است. یعنی بلا برای ظالم جلوی ظلمش را میگیرد و کم میکند. زندانش میاندازد، عقوبتش میکند، زود او را از دنیا میبرد، برای مؤمنین کفاره گناهان است، او را پاک میکند. برای عدهای ترفیع درجه است.
شریعتی: یعنی تمام این اتفاقات، بلاها و ابتلاها، چه به خودمان برگردد و چه مقدر خدای متعال باشد، در دایره رحمت خدای متعال است.
حاج آقای فرحزاد: بله، این را باور کنیم، تلقین کنیم خیلی از مشکلات ما را حل میکند. یک آدمی خلاف کرده او را زندان بردند. بداند که این لطف در حق اوست. او را امتحان میکنند، دستش را میگیرند، نجاتش میدهند. برای خودش عبرت میشود که این کار را دیگر تکرار نکند. باطنش خیر است. ظاهرش شر است که خلاف کرده و زندان رفته است. ولی درونش خیر است. اگر خدا چیزی را بریده خیر است. این خیر را بپذیرد و خودش را اصلاح کند و درست شود و تسلیم امر الهی شود. «قُلْ لَنْ يُصِيبَنا» یعنی محال است به کسی اصابت کند. «الا ما کَتَبَ» آنچه خدا برای ما نوشته قطعی است. «كَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا» او مولا و سرپرست ماست. «وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُون» آدمهای مؤمن باید به خدا تکیه کنند. پیشامدهایی شده، جوانی از دنیا رفته است. عزیزی از دنیا رفته، مریض شده است. «هو مولانا» خوب مولایی است. خوب یاوری است. بدانیم بیرون از حیطه قدرت خدا نیست. ناخدای این عالم خداست. همه چیز دست خداست. محال است برگ درخت بی اذن خدا بیافتد. ما برداشت قشنگ کنیم. اگر کسی خدا را بشناسد همه مشکلات حل میشود. حافظ میگوید:
چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند *** گر اندکی نه به وفق رضاست، خرده مگیر
این در واقع همین بیان نورانی آیات قرآن است. حافظ لسان الغیب بود و معانی قرآن را به شکل شعر درآورده است.
گر رنج پیش آید و گر راحت ای حکیم *** نسبت مکن به غیر که اینها خدا کند
همه چیز دست خداست. روایت نورانی است که «لَا یَجِدُ أَحَدَکُم طَعمَ الإِیمَانِ حَتَّی یَعلَمَ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَم یَکُن لِیَخطِئَهُ وَ مَا أَخطَأَهُ لَم یَکُن لِیَصِیبَهُ» (کافی/ح2/ص58) در روایات متعدد تکرار شده است. یا کسی حلاوت ایمان را نمیچشد. یا کسی مؤمن واقعی نمیشود. مگر اینکه به این مرحله برسد که یقین کند، آنچه به آن رسیده باید میرسیده است.
انس بن مالک حدود یازده سال خادم پیغمبر بود. میگوید: از چیزهای شگفتی که خدمت پیغمبر بودم و دیدم همین بود که هیچوقت پیغمبر به تقدیراتی که پیش آمد، چون و چرا نکرد. کاری که شده، شده است. دیگر مرده را نمیشود برگرداند. نسبت به اتفاق تسلیم باشیم. یا دستاورد عمل ما بوده است. یا نه هیچ ربطی به عمل ما ندارد. مؤمن وقتی مؤمن است که «مَا أَصَابَهُ لَم یَکُن لِیَخطِئَهُ» اتفاقی که رخ داده، تقدیری که افتاده است.
یک نفر میگوید: منزل امام صادق(ع) رفتم. بچهاش مریض بود. حضرت نگران بودند و مشغول درمان بودند. اضطراب داشتند که چه خواهد شد. بعد خبر دادند بچه شما فوت کرد. حضرت آرام آرام شدند. راوی میگوید: نگران بودم که اگر بمیرد چه میشود؟ حضرت فرمودند: قبل از اینکه از دنیا برود، من دنبال این بودم که برای نجاتش تدبیری کنیم. ولی وقتی شد که آنچه باید شود، «سُبْحَانَ مَنْ يَقْتُلُ أَوْلَادَنَا وَ لَا نَزْدَادُ لَهُ إِلَّا حُبّاً» شکر میکنم خدایی که فرزندان ما را از ما میگیرد، ولی جز عشق و محبت ما به خدا بیشتر نمیشود. وقتی شد دیگر من جز تسلیم و رضا چه کاری میتوانم بکنم.
مؤمن، مؤمن واقعی نمیشود «حَتَّی یَعلَمَ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَم یَکُن لِیَخطِئَهُ» آنچه به او رسیده است، باید میرسید. «وَ مَا أَخطَأَهُ لَم یَکُن لِیَصِیبَهُ» آن هم که نباید به او برسد، نرسیده است، نگران نباشد. این برای من نبود و روزی کس دیگر بود. ما دائم غصه میخوریم برای چیزهایی که نمیشود و نشده است و نخواهد شد.
بر سر هر لقمه نوشته عیان *** به فلان بن فلان بن فلان
آنچه برای شما باشد به شما میرسد. روایت عجیبی است. پیغمبر ما به اباذر فرمود: یا اباذر! «وَ لَوْ أَنَّ أَحَدَكُمْ فَرَّ مِنْ رِزْقِهِ كَمَا يَفِرُّ مِنَ الْمَوْتِ لَأَدْرَكَهُ رِزْقُهُ كَمَا يُدْرِكُهُ الْمَوْتُ» (کافی/ج2/ص57) اینقدر روایت داریم تا کسی که آن نفسی که باید بکشد و آب و غذایی که باید بخورد، رزق و روزی که نصیبش شود، تا نخورد و نفس را نکشد، محال است از دنیا برود. پیغمبر ما فرمود: اگر کسی از رزق و روزی فرار کند، آن رزق و روزی به او میرسد همانطور که مرگ به او میرسد. آن کسی هم که خدا برایش رزق و روزی نبریده است، به آب و آتش هم بزند، به آن نمیرسد. رزق هم دو بخش است. یک رزقی است که در خانه مینشیند و تنبلی میکند. یا حق کسی را میخوری، ولی کسی که وظیفهاش را انجام داد، اگر چیزی نصیبش نشد، دیگر ناراحتی نکند و شکایت و گله نکند.
شریعتی: چند وقت پیش جایی خرید رفته بودم. یک پیرمردی نشسته بود پشت پیشخوان مغازه، من پرسیدم: بازار چطور است؟ گفت: بازار را میبینی، شاید اوضاع و احوال خوب نباشد. ولی با آرامش میگفت که روزی دست خداست.
حاج آقای فرحزاد: «اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِر» (رعد/26) گاهی خدا زیاد میدهد و گاهی کم میدهد. گاهی میبندد و گاهی باز میکند. گاهی سربلندی است و گاهی سرازیری است. گاهی خوشی و گاهی ناخوشی است. اگر باور داشته باشیم روزی دست خداست خیلی از تنشها دور میشود. لذا چون روزی دست خداست، فرمود: با حرص و طمع نروید، با حرام و شبهه ناک خودتان را آلوده نکنید. حرکت از شماست اما رزق واقعی از خداست. دو تا برادر با دو سرمایه یکسان میروند کار میکنند. در یک شرایط کاری مساوی میروند. یکی ثروتمند میشود و یکی هشتش گرو نهاش است. این دست خداست. «اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِر» این را باور کنیم. قطعاً خدا میخواهد ما را امتحان کند. قطعاً خیر و صلاح ماست. این خیر و صلاح را درک کنیم خیلی مهم است. ما سه چهار مورد زیارت داریم که برای اهلبیت است. زیارت جامعه، صغیره و کبیره، یکی هم زیارت امین الله است، که برای همه امامان میتوانیم بخوانیم. دو خطش زیارت است و بقیه همه دعا است. واقعاً دعاهایش ناب است. بعد از اینکه میگوییم: «السلام علیک یا امین الله فی ارضه» اول چیزی که از خدا میخواهیم این است «اللهم اجعل نفسی مطمئنة بقدرک، راضیة بقضائک» خدایا این نفس و وجود مرا به تقدیر خودت مطمئن قرار بده. هرچه بخواهی میشود و من باید تسلیم تو باشم. «اللهم اجعل نفسی مطمئنة بقدرک» به قدر تو مطمئن باشم. اطمینان خیلی مهم است. آرامش به تسلیم قضا و قدر است «راضیة بقضائک» همسری که خدا برایت بریده است، امضاء کن. هی نگو: اگر دخترخاله را میگرفتم. دختر عمو را میگرفتم، اینها فکرهای شیطانی است. آقای دولابی فرمودند: اگر هفت میلیارد جمعیت روی زمین هستند، آن شوهر و خانمی که خدا برای تو بریده، بهترین کسی است که برای شما بریده است. این را با قلبت و با وجودت قبول کن. امضاء کن و تأیید کن. در آسمانها عقد منعقد شده است. بعضیها فکر میکنند این را عوض کنند بهتر است. صد برابر بدتر میشود. تمام بلاها باطل میشود. تمام خارها گل میشود. وقتی شما تسلیم شدی، بلاها باطل میشود. تسلیم و راضی میشوی، بلاها صفر میشود و باطل میشود.
«اللهم اجعل نفسی مطمئنة بقدرک، راضیة بقضائک» در یکی از دعاها داریم که «یا الله المحمود فی کل فعاله» میدانستید یکی از اسمهای خدا محمود است. محمد فقط اسم پیغمبر است. ولی محمود هم اسم خداست و هم اسم پیغمبر است. یکی از نامهای خدا محمود است. محمد را نمیتوان نسبت به خدا داد. محمود یکی از نامهای خداست، یعنی ستایش شده، چیزی که مورد ستایش قرار میگیرد. خوب است این اسم رواج پیدا کند. محمود یعنی چیزی که همه کارهایش قشنگ است. «المحمود فی کل فعاله» خدایا هر کاری و نقشهای میکشی قشنگ است. دستت درد نکند، قربانت بروم. من با قلبم، با نفسم امضاء میکنم. بچهای که خدا به تو داده، رزق و روزی که خدا به تو داده، من بگویم: اگر مهندس میشدم چنین میشد، دکتر بگوید: اگر روحانی میشدم چنین میشد. حتی روایت داریم که شغلها را خدا در ازل به ارواح عرضه کرده، آنجا هرکس هرچیزی را انتخاب کرده و اینجا میل و رغیبتش به آن است و میرود. همان زیارتی که برای حضرت میخوانیم «يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ» قبلاً خدا تو را امتحان کرده، صابر بودی، خیلی زیارت قشنگی است.
شریعتی: از این مقدرات و اتفاقات که گفتید، جبر درونش که نیست؟
حاج آقای فرحزاد: نخیر، بعضیها دست خود ماست. دعاهای ما بعضی چیزها را عوض میکند. اعمال ما بعضی چیزها را عوض میکند. بخشی اینطور است ولی بخشی که زیاد هم هست، مقدراتی است که هیچ قابل تعویض نیست و ما باید تسلیم و راضی شویم. روایت زیبایی است که میفرماید: «ما فعل الله بالعباد الا اصلح لهم» امام صادق(ع) فرمود: هر کاری که خدا با بندهها میکند، نه صالح است، نه احسن است، هزار گزینه داریم برای ساختن خانه، صد تا نقشه است. آن نقشهای که از همه زیباتر است خدا برای ما پیدا میکند. خدا برای پیغمبرها تا فرعون، برای همه بندههایش، هرچه میبُرد بهترینهاست. فقط او باید بفهمد، چون نمیفهمد میشود عذاب، زندان، جهنم، با خدا درگیر میشود. ولی اگر تسلیم و راضی شد و قبول کرد. همه زیبایی و گلستان و بهشت میشود. «ما فعل الله بالعباد الا اصلح لهم» خدا بهترین نقشه را برای بندهها میبُرد.
شریعتی: انشاءالله، واقعاً تمام فرمایشات حاج آقای فرحزاد وقتی میتواند در زندگی ما بیاید و آن آرامش را بیاورد که پشت آن باور باشد، باور عمیق قلبی، همین که خدا خوشنویس است و انشاءالله همه این باور را داشته باشیم و خدا هم به ما عنایت کند. انشاءالله زندگی دوستان ما توأم با شادی و آرامش باشد. امروز صفحه 497 قرآن کریم آیات 19 تا 39 سوره مبارکه دخان در سمت خدای امروز تلاوت میشود.
«وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «19» وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ «20» وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ «21» فَدَعا رَبَّهُ أَنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ «22» فَأَسْرِ بِعِبادِي لَيْلًا إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ «23» وَ اتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْواً إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ «24» كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ «25» وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ «26» وَ نَعْمَةٍ كانُوا فِيها فاكِهِينَ «27» كَذلِكَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرِينَ «28» فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرِينَ «29» وَ لَقَدْ نَجَّيْنا بَنِي إِسْرائِيلَ مِنَ الْعَذابِ الْمُهِينِ «30» مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كانَ عالِياً مِنَ الْمُسْرِفِينَ «31» وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ عَلى عِلْمٍ عَلَى الْعالَمِينَ «32» وَ آتَيْناهُمْ مِنَ الْآياتِ ما فِيهِ بَلؤُا مُبِينٌ «33» إِنَّ هؤُلاءِ لَيَقُولُونَ «34» إِنْ هِيَ إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُولى وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِينَ «35» فَأْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «36» أَ هُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ أَهْلَكْناهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ «37» وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ «38» ما خَلَقْناهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ «39»
ترجمه: و اينكه بر خداوند برترى نجوييد، همانا من برهانى آشكار براى شما آوردهام. و از اينكه مرا متهم (يا سنگسار) كنيد، به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مىبرم. و اگر به من ايمان نمىآوريد پس (لااقل) از من كناره بگيريد. پس (چون از پذيرش دعوتش مأيوس شد) پروردگارش را خواند و (گفت:) آنان قومى گنه پيشه هستند. پس (به او گفتيم:) بندگان مرا شبانه كوچ بده، زيرا كه شما تحت تعقيب (فرعونيان) هستيد. و دريا را آرام پشت سر بگذار (و توقّع نداشته باش كه بعد از عبور شما آبها روى هم ريخته شود، آنگاه كه لشكر فرعون وارد شود، آبها روى هم ريخته خواهد شد). زيرا آنان غرق شدگانند. چه بسيار از باغها و چشمهها و كشتها و جايگاههاى عالى و نعمتهايى كه در آنها كامياب بودند به جا گذاشتند (و رفتند). و ما اين گونه (همه را از آنان گرفتيم و) آنها را به قوم ديگر به ميراث داديم. پس نه آسمان و زمين بر آنان گريست و نه به آنان مهلتى داده شد. و همانا ما بنى اسرائيل را از آن عذاب خوار كننده نجات داديم. از (عذاب) فرعون كه مردى بزرگ طلب و از اسرافكاران بود. و همانا ما آنان را به خاطر علم بر جهانيانِ (هم زمان خود) برگزيديم. و از نشانههاى قدرت خود، آنچه را كه در آن آزمايش آشكار بود به آنان داديم. (اما چه سود) البتّه اين مشركان (زمان تو) پيوسته مىگويند: غير از اين مرگ اول ما (چيز ديگرى در كار) نيست و ما بار ديگر زنده نخواهيم شد. پس اگر شما (پيامبران) راستگو هستيد، پدران (مرده) ما را باز آوريد. آيا مشركان مكه (از نظر موقعيّت) بهترند يا قوم تبّع و ديگرانى كه قبل از آنان بودند. ما آنان را به خاطر آنكه قومى تبهكار بودند هلاك كرديم. (پس چرا اينها عبرت نمىگيرند). و ما آسمانها و زمين و آنچه را بين آنهاست به بازى نيافريديم. ما جز بر اساس حقّ آسمان و زمين را نيافريديم، ولى اكثر مشركان نمىدانند.
شریعتی: انشاءالله زندگی ما منور به نور قرآن و اهلبیت باشد و آرامش قرین لحظات زندگی ما باشد. از فضیلت ذکر بلند صلوات میشنویم.
حاج آقای فرحزاد: بزرگان فرمودند: صلوات تخلق به اخلاق خدایی است. چون خدا این کار را میکند، شاید چیزی که ما با خدا در عمل شریک هستیم، ملائکه هم این کار را میکنند. « إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّون» (احزاب/56) یعنی خدا و ملائکه کارشان دائم صلوات است. پس حالا که اینطور است شما هم یک تخلق به اخلاق خدا و ملائکه کنید و با هستی هم نوا و همگون شوید. «صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً» این دومی خیلی مهم است. «صلُّوا» صلوات بفرستید و طلب لطف و رحمت کنید. «وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً» بعضی گفتند: سلام است. یعنی سلام را با صلوات قاطی کنید. بعضیها هم معنا کردند نه تسلیم شوید. تسلیم پیغمبر و خدا شوید.
اشاره قرآنی امروز آیه اول این صفحه است، «وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ» یعنی هیچوقت بر خدا علو و برتری نجویید. علو و برتری بر خدا یعنی در مقابل خواست و اراده خدا چیز دیگری نخواهید. بزرگی میگوید: هرکس در مقابل هست حقیقی که خداست، خدا یعنی هست مطلق، «مولای یا مولای انت الحی و انا المیت و هل یرحم المیت الا الحی» در واقع ما از خودمان چیزی نداریم. همه چیز برای اوست. هرکس در مقابل هست حقیقی، نیست حقیقی نشود، در مقابل او علو و برتری جسته است. مواظب باشیم در مقابل خدا راضی و تسلیم شویم.
شریعتی: ما وظیفه داریم بندگی کنیم و تلاش را هم بکنیم و بعد شد، شد و نشد نشد!
حاج آقای فرحزاد: خلاصه بحث ما همین است که فرمودید. زیارتنامه را گفتیم که در مفاتیح در باب زیارت است. بعد از زیارت پیغمبر، زیارت حضرت زهرا(س) است. من خواهش میکنم که مثل دعای «اللهم کن لولیک» این زیارت را هم حفظ کنید. دوستان ما در بستههای پنجاه تایی آماده کردند که به قیمت بسیار مناسب هست. میتوانید در ایامی که پیش رو است، تهیه کنید و یا عیدی بدهید.