در مورد صبر در زندگی حضرت زهرا (س) توضیحاتی بفرمایید .
پاسخ – چهار کتاب حدیثی سر آمد کتابهای حدیثی ما است : کافی ، من لایحذر الفقیه ، تهذیب و استبصار . روایتی در کتاب کافی مرحوم کلینی و کتاب تهذیب شیخ طوسی است که روای آن موسی بن قاسم از اصحاب امام رضا (ع) و امام جواد (ع) است که بیش از نه صد حدیث ازائمه نقل کرده است . و سی کتاب نوشته است و او از صحابی مورد اعتماد است . راوی می گوید : من به محضر امام جواد (ع) رسیدم و پرسیدم که وقتی من به طواف مکه می روم ،دوست دارم به نیت ائمه طواف کنم . به من گفته اند که به نیت ائمه نمی شود طواف کرد . امام فرمود : به تو اشتباه گفته اند ، تو می توانی به نیت ائمه طواف کنی . بعد از سه سال دوباره من به محضر امام جواد (ع) رسیدم . و گفتم که در این مدت طواف های من در روز اول به نیت رسول الله ، روز دوم به نیت امام حسن (ع) و ... تا امام جواد (ع) بوده است ، گاهی به نیت مادرتان طواف می کردم ولی اینکار در برنامه ی من نبوده است . اگر این دفعه به مکه مشرف شدی ،بیش از همه برای مادرم فاطمه طواف کن که او از همه بالاتر است و این با فضیلت ترین عملی است که تو انجام می دهی . مقام پیامبر از فاطمه بالاتر است ولی امام می فرماید که طواف برای مادرم افضل است . چرا ؟ زیرا در طول تاریخ ،عده ای سعی داشتند که نام فاطمه در تاریخ فراموش بشود. و ائمه در برابر این فکر اصرار داشتند که نام فاطمه فراموش نشود . اگر ما می خواهیم مجلسی بگیریم مجلس را بنام فاطمه برگزار کنیم واگر می خواهیم کتابی بنویسیم در مورد حضرت فاطمه کتابی بنویسیم و در کلمات حضرت به دنبال معارف باشیم اگر می خواهیم بیمارستان یا مرکزی را نامگذاری کنیم . بزرگان ما هم به همین جهت روی فاطمیه تاکید دارند .
پنجشنبه (روز شهادت حضرت فاطمه) و جمعه وشنبه ، سه روز اول فاطمیه ی است . روز چهارم و پنجم و ششم ( روز شهادت) اردیبهشت است ، سه روز دوم فاطمیه است . مسلمین تا آنجا که می توانند مراسم جشن و شادی را نگیرند . در بیستم جمادی الثانی روز ولادت حضرت فاطمه است و شما می توانید جشن شان را در آن روز بگیرند . پس مسلمین بین دو فاطمیه را هم احترام کنند .
امیرالمومنین فرمودند: از روزی که پیامبر مبعوث شدند ، من روز آرامی نداشتم . در کودکی در مکه بودیم و مورد اذیت و آزار مکیان قرار می گرفتیم و در مدینه هم در جنگ های متعدد شرکت می کردیم و در جهاد بودیم . حضرت نمی فرمایند که من آرامش نداشتم . رزمندگان ما در طی هشت سال یک روز آرام نداشتند ولی آرامش داشتند . در مورد زندگی حضرت فاطمه هم همین طور است و تمام زندگی حضرت همراه با سختی بوده است . در سال پنجم بعثت فاطمه بدنیا آمد و آن زمان اوج اذیت و آزار مشرکین مکه نسبت به پیامبر بود . در شعب ابوطالب فاطمه پنج ساله بود . در ده ساله مدینه فاطمه در اوج سختی ها و جنگ ها بوده است . مشرکین بیش از نود جنگ بر پیامبر تحمیل کردند. ما می خواهیم از زندگی حضرت درس بگیریم . در تمام نبردها امیرالمومنین همراه با پیامبر بودند و بعضی مواقع زخمی به خانه می آمدند. در جنگ احد بیش از نود جراحت بر پیکر امیرالمومنین وارد آمد . ولی همه ی این ناراحتی در بیرون از خانه بود و به محضی که ایشان وارد خانه می شدند با یک نگاه به فاطمه ،همه ی ناراحتی های ایشان تمام می شدند. محیط خانه باید این چنین باشد . حضرت فاطمه شهادت تمام اقوام را تحمل کردند ، ایشان در سن پنج سالگی مرگ مادرشان خدیجه را تحمل کردند و در سن هجده سالگی مرگ پدر را تحمل کردند .فاطمه کنار بستر پیامبر گریه می کردند ، پیامبر پرسید که چرا گریه می کنی ؟ پیامبر فرمود : من می روم ، خدا با شماست . پیامبر دیدند زنی در کنار قبری نشسته است و بی تابی می کند . پیامبر به او فرمود : صبر کن . او پیامبر را نشناخت و گفت : ای آقا به دنبال کار خودت برو ، من فرزندم را از دست داده ام . فردی به زن گفت که او پیامبر بود . او به دنبال پیامبر دوید و گفت که من اشتباه کردم ، و پرسید که اگر من صبر کنم آیا برای من پاداشی هست ؟ پیامبر فرمود : اجر و پاداش برای کسی است که در مرحله ی اول مصیبت صبر بکند . مصیبت در مرحله ی اول خیلی سنگین است . در زیارتنامه ی حضرت زهرا می خوانیم : خدا تو را امتحان کرد و تو صبر کردی . بعد پیامبر از دنیا می رود ، فاطمه به میدان می آید و به وظیفه اش عمل می کند خطبه ولی صبر هم می کند . حضرت فرمود : مصیبت هایی بر من وارد شد که اگر به روز وارد می شد به شب تبدیل می شد ولی من صبر کردم . امیر المومنین می فرماید : من مثل کسی که خار در چشم و استخوان در گلو دارم ، صبر می کنم . حضرت فاطمه در خطبه اش می فرماید : من صبر می کنم مثل کسی که با کارد او را قطعه قطعه می کنند . اگر انسان وظیفه ای را انجام می دهد نباید آنرا بزرگ ببیند . امیرالمومنین در کنار بستر فاطمه نشسته بودند و به فاطمه می گفتند که چرا گریه می کنی ؟ همه ی این مصیبت ها پیش من کوچک است زیرا در راه خداست . وقتی زینب در کنار بدن قطعه قطعه شده ی حسین می آید می فرماید : خدایا این قربانی اندک را از من بپذیر . ایشان در اوج سختی ها صبر خودش را کوچک می داند . اگر انسان در راه خدا بودن را باور بکند ، تمام این مشکلات را تحمل می کند . مانباید فکرکنیم که اگر مشکلاتی به زندگی ما می رسد حتما تقصیر ما است زیرا در زندگی تمام ائمه مشکلاتی بوده است . البته زندگی حتما نباید همراه با سختی باشد ولی الزاما زندگی همیشه همراه با راحتی نیست . انسان باید سختی های زندگی را تحمل بکند .
امیرالمومنین می فرماید : روزی پیامبر من ،حسن ،حسین و فاطمه را جمع کرد و فرمود که پیک وحی الهی خبر آورده است که شما دچار سختیهای زیادی می شوید ، موضع شما چیست ؟ آنها به رسول خدا گفتند که ما صبر می کنیم . قرآن وعده داده است که به صابران اجر و پاداش بی حساب می دهد . بعد از این جلسه ی خصوصی ،آیه ی 20 سوره ی فرقان نازل شد . اگر انسان خدا را بصیر بداند ، مصیبت ها آسان می شود.
سوال – در مورد صبر در زندگی حضرت زهرا توضیحاتی بفرمایید .
پاسخ - مرور زندگی حضرت فاطمه به زندگی ما جهت می دهد . ما نمی خواهیم این مطالب را برای ثوابش بشنویم ، ما می خواهیم این مطالب در زندگی مان راه پیدا بکند . در ده سال زندگی حضرت فاطمه با علی (ع) ، یکی از مراحل زندگی ، صبر بر فقر و تنگدستی است . زندگی آنها شیرین بوده است با اینکه امکاناتی نداشتند ولی آنها آرامش داشتند. وقتی جهیزیه ی حضرت فاطمه را آوردند، اشک چشم پیامبر جاری شد و فرمود : خدایا مبارک بگردان زندگی را برای این زن و شوهری که بیشتر ظروف شان از گِل است ، خدایا در این زندگی الفت و مهربانی قرار بده . البته اگر امکانات باشد خوب است ولی اگر امکانات نبود ، انسان باید با آن بسازد. امکانات خوب حق مومن است ولی محور زندگی نیست . پیامبر به خانه ی فاطمه آمدند و از علی پرسید : فاطمه را چگونه یافتی ؟ علی (ع) فرمود : فاطمه یاور خوبی برای بندگی خدا . روزی پیامبر به خانه ی فاطمه آمدند و دیدند که او خیلی درگیر زندگی است. ایشان چهار فرزند پشت سر هم داشتند و شوهرشان در جنگ بود و آن زمان دوران فقر مسلمانان بود . پیامبر دید که کار خانه برای او سخت است و دست حضرت زهرا با آسیاب دستی مجروح شده است ، پیامبر فرمود : فاطمه جان صبر کن ،شیرینی آخرت را در پیش داری . پس اگر شرایط به این صورت رسید ،انسان باید شرایط سخت را تحمل کند.
سوال – آیات پایانی سوره ی طلاق را توضیح بفرمایید .
پاسخ – در این آیات داریم که اگر کار به طلاق کشیده شد یک جوری زندگی را برگرداندید . شرایط طلاق خیلی سنگین است . خیلی از خانم ها تصور می کنند که اگر مدتی از همسرشان جدا باشند ، دیگر جاری شدن صیغه ی طلاق لازم نیست . اگر زن و شوهر شصت سال هم از هم جدا باشند تا طلاق شرعی خوانده نشود ، نمی توانند از هم جدا بشوند و دوباره ازدواج بکنند. اگر مرد از طلاق پشیمان بشود برگشتن به زندگی خیلی آسان است . نیازی به صیغه خواندن نیست و به سادگی می تواند به زندگی برگردد البته اگر هنوز خانم در مدت عده سه ماه و ده روز باشد . قرآن می فرماید : اگر شما زن را طلاق دادید نباید او را از خانه بیرون کنید . آنها را اذیت نکنید که آنها از سر سختی به بیرون از خانه بروند . اگر خانم باردار بود هزینه ی حمل و شیردهی او را بدهید .
سوال – در ادامه ی صبر حضرت فاطمه در زندگی توضیحاتی بفرمایید .
پاسخ – ما کمالات اکتسابی فاطمه ی زهرا را گفته ایم . تمام صفاتی را که ما گفته ایم تفضلی نبود که خدا به فاطمه عطا کرده باشد . حضرت مقامات تفضلی فراوانی دارد . این کمالات را حضرت فاطمه در زندگی کسب کرده است . امیرالمومنین درکنار بستر فاطمه نشسته بود و فرمود چقدر خوب است که زن و شوهر درخانه با هم صحبت کنند ، جانم فدای تو باد ، جان من بلا گردان تو باد ، در خوبی و سختی همراه تو هستم . این ها کمالات اکتسابی است .
در زندگی حضرت فاطمه صبر بر بیماری بود. داستان نزول سوره ی هل اتی این است که حسن و حسین سخت بیمار شدند و حضرت نذر کردند که سه روز ، روزه بگیرند . بعد از سه روز ، روزه گرفتن حضرت سردرد شدیدی گرفتند . امیرالمومنین به فاطمه فرمود : بشارت ، صبر ،اگر می خواهی به درجات الهی برسی بدون صبر به ان نمی رسی .
در خطبه ی 202 نهج البلاغه وقتی حضرت علی (ع ) پیامبر سخن می گفتند : سلام از من و دختری که به جوار تو رسید و خیلی زود به تو ملحق شد ، صبرم کم شده است
گاهی مصیبت آنچنان سنگین می شود که صبر کم می شود . من آن روزی دل از جان شسته بودم که بعد از مرگ زهرا زنده بودم ، خودم کندم چو آن شب قبر او را تو گویی قبر خود را کنده بودم . درادامه حضرت می فرماید : یا رسول الله این امانتی که به من سپرده بودی از من گرفتند . غم من دائمی است و من شبها خواب ندارم تا من به تو ملحق بشوم . درنهج البلاغه داریم : دخترت فاطمه به تو خبر می دهد ولی نه ، اگر به اصرار از فاطمه نپرسی فاطمه به تو نمی گوید که چه بر او گذشت . بعد از نبی به دخترش امت امان نداد ، از مهر کسی تسلی آن خسته جان نداد ، می خواست با علی سوی مسجد رود ، ولی دردا که تازیانه امان نداد ، می خواست تا دهد جان به پشت در ، چون بی کسی علی دید جان نداد ، هر قهرمان کند به نشان خود افتخار زهرا نشان خود به هم علی نشان نداد .