در مورد خطبه ی فدکیه حضرت زهرا (س) توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ – شهادت صدیقه طاهره را تسلیت عرض می کنیم. برای رواج هر فکر و مذهب سه عامل مهم لازم است: تاسیس فکری ،تاسیس عملی و حمایت و پشتیانی در طول تاریخ.
اگر از ما بپرسند که در مکتب تشیع چه کسانی عامل جاودانگی بوده اند، باید به این سه عامل پاسخ داد. تاسیس فکری تشیع به اراده ی الهی برمی گردد که پیامبر در روز غدیر علی را بعنوان جانشین خودشان معرفی کردند. اگر به ما مکتب جعفری می گویند به خاطر این نیست که موسس این مکتب امام جعفرصادق(ع) بوده است بلکه بخاطر این است که اوج این مکتب در زمان امام صادق (ع) بوده است. پس تاسیس فکری تشیع اراده ی الهی است .
تاسیس عملی شیعه یعنی کسی که از جان مایه گذاشت تا این فکر و ایده باقی بماند، حضرت فاطمه زهرا(س) بوده است. مجموعه کلمات حضرت در 95 روز بعد از شهادت پیامبر و خطبه ی حضرت با زنان مهاجر و انصار بیانگر این نکته است.
در روز شهادت حضرت زهرا هر چقدر که ما عزاداری کنیم نمی توانیم حق تلاش های حضرت را ادا کنیم. یک نمونه از فدارکاری و نقش حضرت زهرا(س) خطبه ی حضرت است که بنام فدکیه معروف است ولی این خطبه فراتر از بحث فدک است ولی مهمترین قسمت این خطبه در مورد حمایت از ولایت و امامت امیرالمومنین و تحلیل روزهای بعد از وفات پیامبر است.
اهل بیت در طول تاریخ اصرار داشتند که این خطبه محور گفتگوها قرار بگیرد. زیدبن علی بن حسین می گوید: من می دیدم که بزرگان آل ابی طالب این خطبه را از پدران خودشان روایت می کردند و آنرا به فرزندان شان تعلیم می دادند. این خطبه در منابع شیعه و سنی سندها و راویان فراوانی دارد. اگر خداوند اراده کند که کلمه ای بماند تمام خلق نمی توانند آنرا از بین ببرند. اولین مصدری که این خطبه را روایت کرده است از مصادر سنی و کتاب بلاغات النساء است که قصد این کتاب جمع آوری خطبه های بلیغی است که از زنان در طول تاریخ اسلام صادر شده است. مولف این کتاب احمد بن ابی طاهر است. بیش از 1200 سال پیش این کتاب نوشته شده است. این قدیمی ترین سند خطبه ی حضرت زهر(س) است. خطبه ی سوم این کتاب از حضرت زینب است.
یکی از بهترین راه هایی که می توانیم بفهمیم که این کلام از ائمه است یا خیر، خواندن متن کلام است. مثلا زیارت جامعه کبیره اگر سند هم نداشت، آیا کسی می توانست مثل این عبارات را بیاورد؟ اگر نهج البلاغه سند نداشت کلام های آن گویا است .شیخ کلینی در اصول کافی در باب توحید خطبه ای از امیرالمومنین آورده است و خودش می گوید که تمام جن و انس جمع بشوند نمی توانند به زیبایی امیرالمومنان در مورد توحید ، صحبت کنند.
خطبه ی حضرت زهرا(س) فاصله ی زیادی از وفات پیامبر ندارد. وقتی داستان فدک را به حضرت زهرا(س) گفتند و ایشان می خواستند حرکت کنند، خُمار(مغنه ی بزرگی است که روی سینه را می پوشاند) را بر سر انداختند و جلباب (پوشش سراسری) به سر کردند. عده ای از زنان هم فکر و خویشان هم با حضرت همراه بودند. آنها وارد مسجد شدند و حضرت پشت پرده قرار گرفتند. ایشان نشستند و خطبه خواندند زیرا توان ایستادن نداشتند. حضرت فاطمه ناله ای زد( ایشان یاد خاطرات پیامبر، محراب و مسجد پیامبر افتادند)ولی گریه نکردند زیرا مسجد پر از جمعیت بود. بعد از خواندن خطبه دشمنان کاری کردند تا تاثیرخطبه ی حضرت کم بشود. حضرت شروع به خواندن خطبه کردند و نام پدر را بردند و مردم شروع به گریه کردند. حضرت منتظر شدند تا جمعیت آرام بشود. حضرت فرمود : بدانید که من فاطمه هستم، حرف اول و آخر من یکی است. خطا در سخن من نیست.( ایشان معیار حق و باطل بوده است) پیامبری برای شما آمد که مهربان بود،او پدرمن بود، من تنها یادگار پیامبر هستم. غیر از علی بن ابیطالب کسی دیگر نمی تواند بگوید که عهد اخوت با پیامبر بسته؟ افتخار می کنم به این نسب. شما قبل از بعثت کجا بودید؟وضعیت شما چگونه بود ؟شما در پرتگاه آتش بودید، نه موقعیت اجتماعی، نه موقعیت سیاسی و نه موقعیت فرهنگی و نه غذایی داشتید. هر کسی از هر جا می آمد به سر شما می زد و نگران بودید که هر لحظه به شما حمله کنند.( فردی نزد پیامبر مسلمان شد ولی سوال کرد که اگر من مسلمان بشوم و وارد بهشت بشوم، آیا می شود در بهشت جنگید ؟ پیامبر فرمود: خیر. او گفت: بهشتی که در آن نجنگیم به درد ما نمی خورد. پدرم در برابر سه گروه دشمن ایستاد و مقاومت کرد: افراد قوی و بی منطق مثل مشرکین مکه ، وقتی پیامبر شبانه از مکه فرار کرد و به مدینه آمد، ابوجهل کیلومترها پیامبر را تعقیب کرد، گرگ های عرب، امام حسین(ع) در خطبه اش می فرماید که عده ای گرگ می خواهند مرا پاره پاره کنند. از ویژگی های گر گ این است که وقتی گرسنه می شود خیلی جری می شود و همه چیز را می درد یعنی گرگ تمام گله را می درد ولی یکی از گوسفندان را می خورد. بعضی انسان ها گرگ صفت به دنیا حمله می کند و حق همه را از بین می برند و اهل کتاب که پیمان می بستند و پیمان شکنی می کردند) هر وقت آتشی بپا می کردند خدا آن آتش را خاموش می کردند. وقتی دشمن دهان باز می کرد پیامبر علی را درگلوی آنها می انداخت. کسی که با پیروزی برمی گشت و دشمن را زمین گیر می کرد و کمر همت را بسته بود.( در ده سال جنگ در مدینه، حضرت علی(ع) همراه پیامبر بود. در جنگ احزاب بالاترین عبادت جن و انس یک ضربه ی علی بود زیرا تمام اسلام در برابر کفر قرار گرفت و اسلام پیرو شد .در این جنگ پیامبر دعا کرد :خدایا در جنگ بدر عمویم عبیده را از من گرفتی،در جنگ احد عمویم حمزه را از من گرفتی،امروزعلی را برای من نگه دار)آن روز شما کجا بودید؟ و امروز علی را خانه نشین کردید. شما درسایه خوش امنیت نشسته بودید و از جنگ فرار می کردید و منتظر بودید که حادثه ای برای علی پیش بیاید( آیه 155 سوره آل عمران می فرماید: کسانی که در احد فرار کردند فریب شیطان را خوردند. چه کسانی فرار کردند ؟)امروز می دانید که علی مامور به سکوت است... در ادامه می فرماید: چه اتفاقی افتاد که همه چیز عوض شد؟ وقتی پیامبر از دنیا رفت چرا دین که پوشش سراسری بود کهنه شد؟ چرا کسانی که سکوت کرده بودند امروز به میدان آمدند و حرف می زنند.( ابن حدید از بزرگان اهل سنت می گوید؟ ابوسفیان در فتح مکه اسلام آورد زیرا قدرت اسلام را دید و ساکت شد ولی بعد از پیامبر به میدان آمد. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان سوال می کند که آیا قبول دارید که پیامبر اسلام تا آخرین لحظات عمرشان گرفتار منافقین بودند ؟سوره منافقون هم نازل شد. اینها در جنگ ها کارشکنی می کردند. بعد از فوت پیامبر این منافقین چه شدند؟ چرارده پایی از آنها دیده نمی شود؟ درنهج البلاغه حضرت می فرماید که منافقین نمردند) وقتی پیامبر از دنیا رفت شیطان سرش را از سوراخ بیرون کرد. شیطان شما را صدا زد و شما دعوت او را اجابت کردید و به شیطان لبیک گفتید. شیطان به شما برپا زد و شما بلند شدید و مسیری را رفتید که نباید می رفتید. خیلی زود بود که این مسیر را بروید ( سه روز بدن پیامبر روی زمین بود و بدنش را دفن نکرده بودند که آنها جواب شیطان را دادند. فاصله غدیر تا وفات پیامبر 70 روز بوده است ولی مردم غدیر را فراموش کردند) هنوز جراحت های ما التیام پیدا نکرده بود و جسد پیامبر روی زمین بود. شما بهانه ای داشتید و می گفتید که اگر ما این کار ( تغییر حکومت علی )را نکنیم فتنه ای به پا می شود. ابتدا گمان کردید ولی شما دروغ گفتید.
مهمترین کلمات حضرت، در مورد پشتیبانی از حضرت علی(ع) بود. اگر این کلمات از دهان علی بیرون می آمد حتما او را می کشتند ولی ملاحظه ی فاطمه را کردند. همه ی مردم خطبه را گوش کردند ولی نگفتند که این حرفها درست است و فاطمه راست می گوید. آنها عوام فریبی کردند و گفتند که ما هدف دیگری داریم. آیت الله صدر می گوید که وقتی من به این صفحه می رسم اشک چشمم جاری می شود که چه اتفاقی افتاد که حضرت فاطمه دو خطبه خوانده است ولی یک نفر جواب حضرت فاطمه(س)را نداده است ؟ بیست و پنج سال بعد ،در زمان جنگ جمل هزاران نفر در مقابل علی ایستادند. یاران حق کم هستند و مردم براحتی دنبال حق نمی روند.
علامه طبرسی دارد که موسی خیلی زحمت کشید تا مردم را از بت پرستی نجات داد ولی وقتی موسی به کوه طور رفت و ده روز دیرتر آمد ،در عرض سه روز شش صد هزار نفر گوساله پرست شدند . دعوت آنها به توحید خیلی کار سختی بود.
سوال – صفحه 297 قرآن کریم را توضیح بفرمایید.
پاسخ – در این صفحه داریم که خیلی از مردم به پیامبر می گفتند که اگر می خواهی ما به تو ایمان بیاوریم فقرا را از خودت دور کن، آیه نازل شد: با فقرا و نیازمندان باش( هر چند کار سختی بوده است زیرا فشار ثروتمندان زیاد بوده است) زیرا آنها یاد خدا را دارند از آنها روی نگردان و دنبال آنها باش.
ما باید فقرا راهم مثل ثروتمندان تحویل بگیریم و بین آنها فرق نگذاریم.
کتاب شرح خطبه حضرت زهرا(س) نوشته ی آیت الله عزالدین حسینی زنجانی است که دو جلد است .
امروز روز سنگینی از نظر مصیبت است. در این روز حضرت علی(ع) به خانه آمدند . مردی که همسر جوانش سه ماه دربستر است وقتی می بیند که همسرش بستر را جمع کرده است خوشحال می شود. حضرت زهرا(س) در این روز آخر سه تا کار انجام داده بودند: سر فرزندان شان را شسته بودند ، لباس فرزندان را عوض کرده بودند و مقداری نان پخته بودند. الان اگر مادری بخواهد یک روز به مسافرت برود نگران فرزندان می شود. حضرت فاطمه(س) کار خانه را در روز آخر کردند. حضرت امیر خوشحال شدند که حال فاطمه بهتر است. حضرت فاطمه(س) جواب دادند که حالم بهتر نشده است
چون روز آخر بود کار خانه کردم موی فرزندان خود را شانه کردم
امشب به نخل آروزیم برپیوستم درچهره ی زردم نشان مرگ پیداست
دیدی چه حالی درنمازم بود اسماء این آخرین راز و نیازم بود اسماء
این جملات برای حضرت علی(ع) خیلی سنگین بود. حضرت از فاطمه سوال کردند که از کجا خبر داری ؟حضرت فاطمه (س)فرمود که در عالم رویا پدرم را دیدم و شکایت کردم . پدرم فرمود که من مشتاق تو هستم و امشب میهمان من هستی. وقتی حضرت این جمله را از فاطمه شنیدند دست ایشان را گرفتند و به اتاق آمدند. بچه ها را از اتاق بیرون کردند و سر زهرا را به سینه چسباندند و مدتی هر دو گریه کردند. امیرالمومنان سوال کردند که چرا گریه می کنی؟ فاطمه فرمود :برای مصیبت هایی که تو بعد از من می بینی گریه می کنم. فاطمه ،علی را به گریه کردن تشویق کرد. و فرمود که برای فرزندان یتیم من گریه کن.
بعد از نبی امت به دخترش امان نداد ازمِهرکسی تسلی آن خسته جان نداد
میخواست باعلی سوی مسجد رود ولی درد تا که تازیانه قمپز امان نداد
می خواست که تا دهد جان به پشت در چون بی کسی علی دید جان نداد
هرقهرمان کندبه نشان خودافتخار ولی زهرانشان خود به علی هم نشان نداد
وقتی حضرت زهرا(س) به شهادت رسیدند حضرت علی(ع) یک وصیت نامه زیر سر فاطمه پیدا کردند که نوشته شده بود :این وصیت نامه فاطمه دختر پیامبر است،علی جان ،خدا مرا به عقد تو درآورد که من دنیا و آخرت برای تو باشم. نمی خواهم دست دیگری به طرف من بیاید، غسل ،کفن و نماز من شبانه باشد ،به احدی اعلام نکن. علی با تو خداحافظی می کنم .
انشاءالله خداوند به همه ی ما توفیق جلب رضایت حضرت فاطمه(س) و ادامه ی مکتب حضرت را عنایت بفرماید.