در خصوص قرض الحسنه و آثار آن توضیح بفرمایید.
پاسخ- حضرت محمد(ص) هرگز به هیچ ظلمی راضی نبودند. قبل از بعثت پیامبر، ایشان به همراه تعدادی از جوانمردان مکه عضو پیمانی به نام حلف الفضول بودند. مضمون این پیمان این بود که اگر کسی مورد ستم قرار گرفت، این گروه از او حمایت کنند. در آن زمان گاهی عده ای از مکان های دور برای تجارت به مکه می آمدند و پیش می آمد که افرادی قوی و زورمند پول آنها را نمی دادند. این هیئت جوانمردان تصمیم گرفتند که اگر کسی چنین ظلمی کرد، حق مظلوم را از او بگیرند. بعد از رسالت نیز پیامبر اعلام کردند که همچنان عضو آن گروه باقی می مانند. در روایت است که فردی نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: من می خواهم بخشی از دارایی خود را به یکی از فرزندان خود ببخشم، شما شاهد من در این کار باشید. پیامبر پرسیدند که آیا فرزند دیگری هم داری؟ آن شخص گفت: بله دارم. فرمودند: به آن فرزندان هم چیزی داده ای؟ گفت: نه فقط می خواهم به این فرزند خود بدهم. حضرت فرمودند: ما پیامبران گواه ظلم نمی شویم. البته گاهی ممکن است پدری به دلایلی خاص مال بیشتری به یکی از فرزندان خود بدهد. مثلاً یکی از فرزندان نیاز مالی بیشتری دارد. در این صورت مصداق ظلم نیست. ولی اگر کسی بی دلیل به یکی از فرزندان مالی را ببخشد، ظلم است. این مسئله نشان می دهد که پیامبر راضی به هیچگونه ظلم در جامعه ی دینی نیستند. اگر ما هم می خواهیم به سیره ی پیامبر عمل کنیم، نباید شاهد ظلم باشیم. امروز یک ظلم عمومی و فراگیر در جامعه رخ داده است. مشکلات زیادی در خصوص وام های مختلف بوجود آمده وعده ی زیادی زندگی خود را از دست داده اند. در زیارت امام زمان (ع) آمده است که ایشان مظهر عدالت هستند. اینکه ما در جامعه ظلمی را مشاهده کنیم و بگوییم منتظر عدل گستر هستیم معنایی ندارد. خوب است که همه ی ما برای رفع این ظلم قدم برداریم. هدف ما دستگیری از افرادی است که در این ظلم گرفتار شده اند. تعداد زیادی پیام از طرف افراد برای ما ارسال شده است. در سایت سمت خدا قسمتی در نظر گرفته شده که کسانی که می خواهند در طرح قرض الحسنه شرکت کنند، می توانند آنجا اظهار نظر کنند. آقایی عنوان می کردند که من و همسرم مبلغ هفتاد و چهار میلیون تومان پول داریم که قصد داشتیم آن را در بانک بگذاریم و هرماه مبلغی را به عنوان سود دریافت کنیم. اما با طرحی که شما مطرح کردید، از این سود صرف نظر کردیم و آن را در یک صندوق قرض الحسنه ی سنتی قرار دادیم تا افراد بتوانند قرض بگیرند و مشکلات خود را برطرف کنند. فرد دیگری می گفت که بعد از برنامه ی شما من ده میلیون تومان در صندوق قرض الحسنه ی محله ی خود گذاشتم. هفته ی پیش نیز فردی نزد من آمد و مبلغی را همراه آورده بود. ایشان گفت که این مبلغ را به فردی که اعلام کردید مشکل دارد بدهید. بسیاری از افراد گفته بودند که ما گرفتار سود دادن به بانک ها هستیم. این بانک ها ابتدا سود خود را دریافت می کنند. در دفترچه ی اقساط بانک قید شده که اگر قسط اول وام دریافتی مثلاً دویست هزار تومان است. مبلغ صد و نود و پنج هزار تومان از آن سود پول است. با این کار بانک بعد از شش ماه تا یک سال، کل سود پولی را که بصورت وام پرداخت کرده دریافت می کند. اگر شما بخواهید بعد از یک سال مثلاً کل مبلغ وام دریافتی را به بانک بازپرداخت کنید، بانک کل سود ده ساله ی خود را قبلاً دریافت کرده است. خانمی می گفت که من مبلغ سی میلیون تومان با بیست و هشت درصد سود از بانک وام گرفته ام. به دلیل جریمه ی دیرکرد و سودی که بانک دریافت کرده، این مبلغ به صدو هشتاد میلیون تومان تبدیل شده است. الان کار به جایی رسیده که منزل من را بانک مصادره کرده است. اما به دلیل اینکه کل پول هنوز تسویه نشده شوهر من در زندان است. آقای جانبازی می گفت که مبلغ هفت میلیون تومان بصورت وام از یکی از بانک ها به من تعلق گرفته بود. من چند روزی دیر مراجعه کردم و این وام منتفی شد. اما بعد از چند روز یک دفترچه برای من آمد که سی و سه قسط سی و پنج هزارتومانی بابت وامی که دریافت نکرده ام باید پرداخت کنم. من به آن بانک رفتم و اعتراض کردم. رئیس شعبه به حال من دلسوزی کرد ولی باز هم مبلغ صد و بیست هزار تومان سود پولی را که نگرفته بودم، را دریافت کرد. ما می خواهیم برای اینگونه مشکلات راه حلی پیدا کنیم. اگر یک ظلم عمومی است باید همه در رفع آن سهیم باشیم. مسئولین، مردم و علما باید در این کار نقش داشته باشند. برنامه ریزان اقتصادی، بانک ها، مسئولین و غیره باید برای این مسئله فکر کنند. آیا در یک جامعه ی دینی ما می توانیم اینگونه زندگی کنیم وشاهد این ظلم باشیم؟ کتاب وسائل الشیعه یک کتاب مشتمل بر سی و هشت هزار حدیث است. این کتاب بابی دارد به این مضمون که یکی از وظایف حکومت دینی این است که اگر کسی بدهکار شد و نتوانست بدهی خود را بپردازد. حکومت، حاکم و امام باید این بدهی را بپردازد. در سوره ی مبارکه ی توبه آیه ی شصت آمده است که یکی از مصارف زکات در حکومت اسلامی، برای کسانی است که وامی دریافت کرده اند و قدرت پرداخت ندارند. البته این مسئله مربوط به جامعه ی ایده آل مذهبی است. امام و مراجع دیگر براساس روایات فتوا داده اند که یکی از وظایف حاکم همین مسئله است. حتی اگر حکومت اسلامی نمی خواهد اینگونه عمل کند اما چه خوب است که اگر کسی قرضی گرفت این مقدار از او سود وجریمه ی دیرکرد گرفته نشود. الان مردم به بانک ها اعتماد ندارند. باید این اعتماد برگردانده شود. مدیران بانک ها باید بر روی نحوه ی هزینه شدن این قرض الحسنه ها نظارت کنند. در یکی از برنامه ها از بانک ها سوال کرده بودند که قرض الحسنه ای که مردم به شما می دهند، چگونه هزینه می کنید. بعضی از بانک ها پاسخ داده بودند که پنجاه درصد مبلغی که به عنوان قرض الحسنه نزد ما است، ما به پرسنل خود وام داده ایم و پنجاه درصد مابقی را به مشتریان بانک داده ایم. آیا این کار عادلانه است. نباید فکر کرد که بحث جریمه های بانک، یک معمای پیچیده است. آیا جریمه هایی که بانک ها از افراد می گیرند باید بازدارنده باشد یا درآمد زا؟ جریمه ها تبدیل به یک منبع درآمد برای بانک ها شده اند. بانک ها قوانینی دارند که نه تنها سود وام پرداختی را از افراد می گیرند، بلکه بیمه ی منزلی که نزد آنها ودیعه گذاشته شده را نیز دریافت می کنند. جریمه باید بازدارنده بوده و به حساب بیت المال برود. در حالی که الان این جریمه به حساب بانک می رود. به همین خاطر است که هر روز یک شعبه ی جدید دایر می کنند. تقاضای ما این است که مسئولان اقتصادی، مسئولان بانک و همگان برای حل این مشکل کمک کرده و بر هزینه ها نظارت داشته باشند. جریمه ی دیرکرد باید در حد جبران خسارت بانک باشد. یک مدیربانک در یک شهر دورافتاده نیز می تواند به وظیفه ی خود عمل کند. یک مدیر محلی بانک نباید وام را فقط به بستگان و خویشاوندان خود بدهد و آنها را مقدم بداند. در همه ی رسانه ها گفته شده که بانکی به یک طفل چند روزه پنجاه میلیون وام داده است. اگر نظارت ها قوی باشد همه ی این مسائل قابل حل است. الان دهه ی مبارکه ی فجر است چقدر خوب است که ما کام مردم را با یک راه حل شیرین کنیم. مرحوم حاج آقا حسین فاطمی در کتاب خود می نویسد که عده ای دزد به قافله ای زدند و اموال مردم را غارت کردند. در میان این اموال یک نوشته ای پیدا کردند و آن را نزد رئیس دزده ها آورند. روی آن نوشته شده بود که هرکس این دعا را بخواند مال او به سرقت نمی رود. رئیس دزدها گفت تمام اموال این افراد را بازگردانید. ما اگر الان اموال این افراد را برداریم به دین آنها لطمه می خورد. ما نمی خواهیم دزد دین مردم باشیم. فتوای مرجع تقلید است که اگر بدهکار امکان بازپرداخت نداشت، حکومت دینی باید این کار را انجام دهد. ما اگر الان این کار را انجام نمی دهیم، حداقل می توانیم مشکلات را کم کرده و گره ها را باز کنیم. باید اعتماد مردم به سیستم بانکی بازگردد. بخش دوم نیز مربوط به اقشار مردم است. مردم می توانند در این راه کمک کرده و قرض الحسنه ها را توسعه دهند. اگر در هر شهر و روستایی صندوق های قرض الحسنه ی سنتی بود و می توانستند بدون سختی و مشکل به مردم وام بدهند، افراد مجبور نبودند به بانک ها مراجعه کنند و گرفتار شوند. مرحوم شیخ صدوق در ثواب الاعمال آورده است که امام باقر(ع) فرمود: کسی که به مومنی قرض بدهد و با او مدارا کند، خداوند تمام گذشته ی او را می بخشد و باید اعمال خود را دوباره شروع کند. این تعبیر در مورد حجاج در روز عرفه نیز آورده شده است. مرحوم کلینی در کافی شریف آورده است که اگر کسی مبلغی را قرض داد، تا زمانی که آن فرد پول را باز پس نداده، فرشتگان آسمان بر او درود می فرستند. امام باقر(ع) می فرماید: اگر من گرفتاری مسلمانی را برطرف کنم، از هفتاد حج خانه ی خدا برای من بهتر است. در روایت است که از امام صادق (ع) سوال کردند: چرا خداوند ربا را حرام کرده است؟ ایشان فرمود: به این خاطر که وقتی ربا حرام شود مردم به سراغ فضایل اخلاقی می روند. اگر من الان تمام ثروت خود را به یکی از فرزندان خود ببخشم، شرعاً کار اشتباهی انجام نداده ام. اما پیامبر (ص) می فرمایند که من نمی خواهم شاهد ظلم باشم. بنابراین ممکن است کاری شرعی، مصداق ظلم اخلاقی باشد. تبعیض ناروا ظلم است. بسیاری از کارهایی که الان در نظام بانکی انجام می گیرد شرعی است. آنها تمام امضاء ها را از وام گیرندگان دریافت می کنند و کارهای خود را قانونی می کنند. بالای دفترچه های پس انداز نوشته شده و امضاء می گیرند که افراد ابتدا باید سود بانک را پرداخت کنند. این مسائل شرعی است اما پیامبر (ص) می فرمایند که من شاهد ظلم نمی شوم. بنابراین افراد باید کاری کنند که مردم نیاز به اینگونه قرض هایی که سود دارد، نداشته باشند. چه خوب است که ما بجای اینکه پول خود را در بانک هایی که سود می دهند پس انداز کنیم در صندوق های قرض الحسنه ی سنتی بگذاریم و کاری کنیم که وام گیرندگان عمری دعا گوی ما باشند. ربا حتی اگر به صورت مخفیانه هم باشد در زندگی اثر دارد. کار خیر هم به همین صورت است. لازم نیست کار خیر علنی باشد و همه متوجه شوند، اگر مخفیانه هم باشد در زندگی اثر دارد. اگر اقوام ما نیاز مالی دارند، چه خوب است که به آنها وام بدهیم. در روایت داریم که کار خیر به کمال نمی رسد مگر اینکه سه شرط داشته باشد: اول زود و فوری انجام بگیرد، دوم اینکه مخفی باشد، سوم اینکه در نزد خود آن را زیاد بزرگ نکنید. افراد می توانند از ائمه ی جماعات، معتمدین و غیره بپرسند که یک صندوق قرض الحسنه ی مطمئن و خوب کجا است. البته اگر ضرورتی به گرفتن وام وجود ندارد نباید این کار را انجام دهیم. الان در جامعه ی ما وام گرفتن تبدیل به یک کار شده است. فکر می کنیم که اگر وامی وجود دارد که مشمول ما می شود، در صورتی که این کار را نکنیم ضرر کرده ایم. امام در تحریر الوسیله می فرمایند که مکروه است اگر کسی احتیاج شدید ندارد وام دریافت کند. فقها گفته اند که گاهی وام واجب است، گاهی مستحب است، گاهی نیز مکروه است. خوب است که وام را برای افرادی بگذاریم که مشکل بیشتری دارند. حتی اگر وامی را دریافت کردیم که حق ما بود خوب است به افرادی بدهیم که نیازمندتر هستند. البته افرادی هم که وام می گیرند باید آن را به موقع بازپس بدهند. در روایت داریم که مومن راحت وام می دهند و راحت نیز قسط آن را می پردازد. خانمی می گفت که من پولی داشتم که می خواستم با آن النگو بخرم این کار را نکردم و پول را در صندوق قرض الحسنه گذاشتم. مسئولین، مردم و علما باید در این قضیه سهیم باشند. مسئولین بانک ها انواع استفتاء ها را از علما کرده اند و همه ی راه حل ها را رفته است. این کار ها را کرده اند که سود محفوظ بماند و جریمه را بتوانند از افراد دریافت کنند. البته امام رضوان الله می فرمودند که جریمه اصلاً موضوعیتی ندارد. اول انقلاب به ایشان گفتند که اگر جریمه نباشد مردم پول را پس نمی دهند. ایشان فرمودند که من جریمه را قبول ندارم. اما الان زندگی یک عده در این راه از بین رفته است. جریمه باید در حد یک بازدارنده باشد نه یک منبع درآمد. این مشکلی است که برای همه ی مردم وجود دارد. افراد در هرجایی و به هر شکلی باید سهمی در از بین بردن این ظلم عمومی داشته باشند. درروایت است که پیامبر(ص) هر روز این دعا را می خواندند و آن را به اصحاب خود آموزش می دادند. از اصحاب نقل شده که همانطورکه معلم در کلاس درس نوشتن را به کودکان آموزش می دهد، پیامبر نیز به ما آموزش می داد. خدایا به تو از بخل پناه می برم. فردی به امام باقر(ع) گفت: آیا راست است که پیامبر هر روز به خدا پناه می برد. فرمود: بله ما هم همین کار را می کنیم. در قرآن آمده که اگر کسی از بخل و حرص جدا شود رستگار می شود. درروایت است که امیرالمومنین (ع) فرمود: من تعجب می کنم از بخیل. در دنیا مانند فقرا زندگی می کند، اما روز قیامت چون این ثروت را جمع کرده باید جوابگوی آن باشد. ما از مسئولین می خواهیم که در این دهه ی مبارک فجر کام مردم را شیرین کنند و در این راه قدم برداشته شود. به گونه ای شیرین کنند که مردم تا سال ها این اتفاق خوب را به خاطر داشته باشند و مشکل آنها برطرف شود.