حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری
92/10/11
عکس دستی که ته کاسه ی سقاخانه است یعنی از صحن تو تا کربلا راهی هست ،گوشه ی صحن و سرای تو شبی خوابم برد خواب آهوی تو را تشنه لبان دیدم و مست ،یا حسینی اگر از صحن رضا برخیزد می رود تا به سوی عرش خدا دست به دست ، در رواق تو کسی روضه ی زینب می خواند مادرم آئینه در آئینه افتاد و شکست ،چه مقامی است که راضی به رضا بود حسین یعنی از اسب که افتاد کنار تو نشست ،آن دخیلی که دلم بست به شش گوشه ی عشق باد آوردش و بر پنجره ی فولاد تو بست ،یا اباالفضل حسین بن علی از تو رضا است پیراهن چاک و غزل خوان و سوراهی در دست.
سوال – ما خانواده ی مذهبی هستیم و تازه مطلع شده ایم که خداوند فرزند سوم ناخواسته را به ما داده که در راه است .خانم من با این موضوع بسیار مخالف است. بنا بر دلایلی مثل فقر، نداشتن هزینه ی بیمارستان و نداشتن صبر و تحمل می خواهد این بچه را با توجیهات خودش سقط کند. من تعجب می کنم از همسرم که مومن است و به روزی خدا اعتقاد دارد ولی مصمم به این تصمیم است، راهنمایی بفرمایید.
پاسخ – مادر همیشه ظهر دنبال فرزند مدرسه ای خردسالش می رود. یک روز که دیر به دنبال فرزندش می رود، می بیند که بچه ناراحت و گریان منتظر مادرش است. مادر خودش را نفرین می کند که باعث شده این بچه اذیت بشود. روایت داریم :بچه هایی که در سنین معصومیت از دنیا می روند، دم در بهشت می نشینند تا مادر و پدرشان بیاید و با آنها به بهشت بروند.البته مادر و پدر بخاطر گناهی که کرده اند باید هزاران سال در قیامت بمانند و بچه در بهشت منتظر آنها می ماند. اگر این انتظار فرزند قشنگ است، این مادر بخاطر چند سال سختی خودش، جنین را سقط کند. هیچ مادری راضی به این سختی نمی شود.
سقط جنین گناه کبیره، قتل نفس، کشتن یک انسان و دهان کجی به خداست زیرا خداوند می خواهد به فردی روح بدهد ولی ما جلوی آنرا می گیریم. اینکار با زنده به گور کردن دختران در زمان جاهلیت چه فرقی دارد؟ در دنیای پیشرفته ی امروز،دختر و پسر را قبل از به دنیا آمدن زنده به گور می کنند، این جاهلیت مدرن است. مادر بودن اذیت دارد.
جوانی به خواب مادرش آمده بود که یک صفی دنبال او بود . مادر سوال کرده بود که تو چه کسی هستی و او گفته بود که من همان جنینی هستم که تو آنرا سقط کردی. تو اجازه ی حیات را از من گرفتی .اینها که پشت سر من هستند ،خداوند مقدر کرده بود که از نسل من بوجود بیانید ولی تو همه را نابود کردی. یعنی امتی راکشتی .
بعضی از خانم ها می خواستند سقط جنین بکنند ولی موفق نشدند زیرا خدا نمی خواست و بچه بدنیا آمد. حالا وقتی فرزند بزرگ می شود مادر حاضر نیست که خوار به دست این جوان برود. پس چرا الان شما می خواهید این کار را بکنید و جامعه را از این فرزند محروم کنید؟ کسانی که این کار را قبلا انجام داده اند حتما استغفار کنند زیرا این گناه بزرگی است که دیه و مجازات دارد. ولی از رحمت خدا ناامید نشوید. همچنین به کسانی که می خواهند این کار را بکنند، هشدار بدهند و نگذارند که این کار انجام بشود. اولاد هم رحمت، هم برکت ،هم نعمت و هم طراوات است ،خودمان را از آنها محروم نکنیم. روزی همه دست خداست.
سوال – من یک نوجوان شانزده ساله هستم که در یک خانواده ی مذهبی بزرگ شده ام. همیشه سعی می کنم بنده ی خوبی برای خدا باشم و زندگی ام را تبدیل به بندگی بکنم. مشکل من این است که عاشق گوش کردن به آهنگ هستم. سعی می کنم به آهنگ های مجاز گوش کنم ولی آهنگ های غیرمجاز را هم گوش می کنم. متاسفانه نمی توانم آهنگ گوش کردن را کنار بگذارم. گاهی اوقات وقتی در خانواده مان صحبت از گوش کردن به آهنگ می شود مادرم می گوید :برو فلش را بردار و بیاور و بعد همه ی آهنگ های مرا پاک می کند. من هم چند کپی از آهنگ هایم گرفته ام و در رایانه گذاشته ام که وقتی مادرم آنها را پاک کرد باز آنها را داشته باشم. من می خواهم کارشناس برنامه بیشتر به نفع من صحبت کند و بگوید که اگر به سمت گناه کشیده نمی شوید اشکالی ندارد. که من هم راحت بشوم که کارشناس برنامه اجازه داده اند. تو را به خدا نگویید که بجای آهنگ، روضه گوش کن البته آنها را هم گوش می کنم. ولی آهنگ را بیشتر گوش می کنم.
پاسخ – این نشان می دهد که جوانان ما بی دین نشده اند. این جوان دوست دارد که زندگی اش را به بندگی تبدیل کند. در وجود همه ی ما هم غرایز وجود دارد و هم فطریات. غریزه ها ما را شبیه حیوانات می کند مثل غریزه خوردن، آشامیدن ،جنسی .اما فطریات بُعد الهی وجود ماست. تمام کار برد وجود ما غریزه نیست. ایشان دوست دارد که بر اساس فطریاتش رشد کند ولی تمام توجهش به تامین غریزه هاست. اگر ما فقط پاسخگوی غرایزمان باشیم می شویم حیوان. و این ما را رشد نمی دهد. قفسه های یخچال محل گذاشتن کتاب نیست. آنچه که در غرایز ما وجود دارد با برنامه ریزی های ساده بر اساس دین حل می شود و نیازی نیست که تمام وقت و استعدادمان را برای تامین غریزه ها مصرف کنیم. ما می توانیم سر سفره ی الهی نیازهای غریزی مان را تامین کنیم و در کنار آن تجارت هم بکنیم. سفره ی شیطانی هم نیازهای ما را تامین می کند ولی به ما خسارت هم وارد می کند. ما به یکسری لذت ها نیاز داریم. مثل نشاط ولی وقتی غریزه می خواهد به این نشاط پاسخ بدهد، چارچوب ندارد. قطعا گوش کردن آهنگ های غیرمجاز حرام است. ما می توانیم از سفره ی فطرت مان برای تامین نیازهای غریزی استفاده کنیم. اگر غرایز را از فطریات جدا کنیم ،نمی توانیم زندگی مان را به بندگی تبدیل کنیم. این کار با بندگی منافات دارد. مثلا فرد به کارهای حرام می پردازد و از طرفی نماز می خواند و به حج هم می رود. فردی می تواند برای تامین نیازهایش از بُعد بندگی سوال کند.(مثلا دین خوردنی های ما را محدود می کند ولی می گوید که چیزهای پاکیزه و حلال را بخور) پس نمی توانیم بگوییم که ما نمی توانیم حد را رعایت کنیم ولی می خواهیم بندگی خدا را بکنیم. کسی نمی تواند بگوید که من نمی خواهم حدود رانندگی را رعایت کنم ولی می خواهم سالم به مقصد برسم. یا اینکه بگوید من نمی خواهم حدود سلامتی را رعایت کنم ولی می خواهم تن سالمی داشته باشم. کسی که نمی خواهد در غرایز خودش حدود الهی را رعایت کند ،نمی تواند بندگی کند. در مسیر بندگی فرمول نشاط وجود دارد که بهترین آن گفتگو با دوستان، سیر در طبیعت و بازی کردن است. این نشاط کاذب است که ما بنشینیم و یک هدفن در گوش مان بگذاریم و صداهای ناهنجار گوش کنیم. اگر غریزه را رها کنیم ،از حیوان بدتر می شویم. غریزه باید در کنار فطریات و دین باشد. دین نمی خواهد شما را از شادی و نشاط محروم کند. هیچ میلی در دین نادیده گرفته نشده است .اگر انسان خودش را محدود کند بهتر از این است که خودش را محروم کند. پس ما فقط پاسخگوی غرایز نیستیم و باید با فطریات رشد کنیم.
سوال – در مورد ولایت خدا و ولایت شیطان توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ – حدیث سلسلةالذهب ،قسمت اولش کلام خدا و قسمت دومش کلام امام رضا(ع) است. در این حدیث داریم: وقتی بنده ی خدا بشویم وارد قلعه ی امن خدا می شویم هم در دنیا و هم درآخرت. وقتی کجاوه ی امام رضا(ع) از نیشابور حرکت کرد امام سرشان را بیرون آورند و فرمود :البته به شرط ها و شروط ها.
خدا عالم را برای انسان خلق کرده است تا انسان بنده یا عبدالله بشود. حتی رسول الله آمده تا ما را عبدالله کند زیرا خودش هم عبدالله بود، کلام الله هم آمد تا ما را عبدالله کند. این پروژه که همه ی عالم در اختیار انسان است تا انسان عبدالله بشود، خیلی سنگین است. آیا ما نیاز به مدیر پروژه نداریم؟ ساخت یک برنامه ی تلویزیونی نیاز به تهیه کننده، کارگردان، مجری و ... نیاز دارد. اگر همه ی کارها نیاز به مدیر دارد، پس زندگی ما که قرار است بنده بشویم ،نیاز به مدیر دارد. امام رضا (ع) می فرماید که آیا می خواهید من مدیر پروژه ی شما باشم ؟ در قرآن در مورد ولی الله و ولی طاغوت صحبت کرده است .پس ما دو تا مدیر پروژه داریم. ما می توانیم پروژه ی زندگی خودمان را دست خدا و ولی خدا یا دست طاغوت و شیطان بدهیم. آیا می شود ما به امام رضا(ع) بگوییم که ما خیلی شما را دوست داریم ولی پروژه ی زندگی مان را بدست شما نمی دهیم؟ مدیر پروژه ی یک دسته از مردم خداست، مدیر پروژه ی یک دسته از مردم شیطان است و یک دسته از مردم سرگردان هستند. اگر کسی سقط جنین کند مدیر پروژه اش می شود شیطان. زیرا فعل حرام انجام داده است، اگر نداند که چکار کند سرگردان است. شرط امام رضا(ع) یعنی اینکه شما در تمام پروژه زندگی تان مدیر پروژه می خواهید.
افرادی که لباس های مناسب نمی پوشند دوست دارند که شبیه یاران امام زمان(ع) بشوند یا دشمنان امام؟ حتی امام زمان (عج) می تواند مدیر پروژه خوش تیپ ها هم باشد. ولایت یعنی هدایت.( پدرشهیدی می گفت که من عکس مکه را دیدم و به حرم امام رضا(ع) رفتم و گفتم: یا امام رضا(ع) من مکه می خواهم یا مرا مکه ببر یا بساط خودت را جمع کن. هنوز مقداری راه نرفته بودم که آشنایی مرا صدا زد و گفت :فلانی چند روزی است که دنبال تو می گردم که تو را به مکه ببرم. به امام گفتم :خیلی آقا هستی ،بساط خودت را جمع نکن)
مدیر پروژه یا ولایت سه کار انجام می دهد: اولین کار مدیر پروژه هدایت کردن است یعنی امکان استفاده از نعمت ها در مسیر خدا در اختیار ما قرار گرفته است و اینها عبث نیست و برای آن هدف اصلی است. قرار است که همه ی ما در قلعه ی بندگی برویم و زندگی مان را به بندگی تبدیل کنیم. اولین کار شیطان ضلالت است. شیطان می خواهد که ازدواج به سرانجام نرسد. پیامبر فرمود: ازدواج کنید که تولید نسل کنید. خانمی می خواهد سقط جنین کند یعنی تولید به سرانجام نرسد. شیطان می خواهد که ما از گوش مان حداکثر استفاده را نبریم. اگر ما تمام روز را هم موسیقی مجاز گوش بدهیم، باز این استفاده ی حداکثری از گوش نیست. اگر ما از صبح تا شب غذای حلال در معده بریزیم ،باز این حق معده نیست. هر نعمتی حقی دارد. حق دست نیست که از صبح تا شب بازی حلال بکند. امام ما را هدایت می کند تا ما با این دست ید بیضاء پیدا بکنیم.
مدیر پروژه یا ولایت ما را در مسیر هدایت می کند. اگر احتمالا کاری خراب شد، مدیر پروژه ما را هم حمایت و هم شفاعت می کند. با اینکه ما این قدر محب امام رضا(ع) و ائمه داریم، چرا هنوز آمار طلاق ،گناه ،مشروبات الکلی اینقدر زیاد است؟ پس محبان امام دارند گناه می کنند. زیرا در کارهایشان امام، مدیر پروژه نیست. امام ما را دوست داریم ولی مدیر کارمان را به امام نمی دهیم.
ما سه پروژه های اساسی در زندگی مان داریم: پروژه ی داده های الهی . الان داده های خدا، مردم را مست کرده است. خدا به ما استعداد، پول، عقل،زیبایی و ...است. اگر مدیر پروژه امام باشد برای ما چکار می کند؟ امام، اول ما را هدایت می کند. یعنی می گوید: این داده را خدا داده و واسطه ی آن پیامبر است.البته اگر انسانهایی هم واسطه بوده اند بواسطه ی پیامبر بوده اند و باید از آن انسان های واسطه هم تشکر کرد. پس ما باید دهنده و واسطه ی نعمت را فراموش نکنیم. این نعمت ها از فضل خداست تا آزمایش بشوید که شاکر هستید یا کافر. آیا در استفاده از نعمت ها از هدایت اهل بیت استفاده کردید یا خیر. پس سوال روز قیامت را نباید فراموش کنیم. کسی که اول نعمت و آخر نعمت را به یاد داشته باشد در بین صراط مستقیم است. تکلیفی که ما در مورد نعمت داریم همان صراط مستقیم است. آیا تکلیف گوش ما این است که فقط موسیقی حلال بشنویم یا باید موعظه هم بشنویم؟ آیا تکلیف شکم ما این است که از صبح تا شب آنرا پر کنیم؟
پروژه بعدی نداده های خداست. یکسری از مسائل زندگی ما نداده های خداست. خدا به فردی چشم نداده ،به فردی گوش نداده یا به فردی پول نداده .اگر مدیر پروژه ی ما شیطان باشد ما افسرده می شویم ولی اگر مدیر پروژه ی امام باشد به ما می گوید که شاید تو قابلیت آن نعمت را نداری که خدا به شما نداده ،قابلیت آنرا پیدا کن. مثلا فردی می خواهد لیسانس بگیرد ولی هنوز دیپلم ندارد. این فرد باید مقدمات لیسانس را فراهم کند. پس اگر مدیر پروژه ی ما امام باشد بخاطر نداده ها ،اول خدا را محکوم نمی کنیم و می گویید: شاید ندادن نعمت بخاطر قابلیت نداشتن خودمان است. چراغ بی نفت قابلیت روشن شدن ندارد. امام می گوید که شاید شما مشکل فاعلیت یعنی تلاش دارید. چراغ نفت دارد ولی کبریت نزده نمی شود آنرا روشن کرد. انسان بی تلاش به نتیجه نمی رسد. ممکن است که مانع وجود داشته باشد. ممکن است که چراغ را در جلوی باد گذاشته ایم. یعنی مانعی وجود دارد. گاهی مانع را خودمان ایجاد می کنیم و گاهی دیگران.
پروژه سوم اصلی زندگی ما گرفته هاست. نعمتی داشتیم خدا آنرا از ما گرفت. اگر مدیر پروژه شیطان باشد افسرده می شویم یا کافر می شویم ولی اگر مدیر پروژه امام باشد می گوید که یکی از دلایل گرفته ها، بخاطر تطهیر شماست. شما آلوده شده بودی باید تطهیر می شدی. پدر و مادری که داغ می بینند بسیاری از گناهان شان پاک می شود. بیماری هم باعث پاک شدن گناهان می شود. دلیل دیگر گرفته ها، گرفتن ترفیع است. اگر کسی بخواهد مقام ترفیع بگیرد، باید سختی بکشد. همه چیز امام حسین(ع) را گرفتند تا امام فرمود: راضی به رضای تو هستم. همه چیز را از حضرت زینب گرفتند تا فرمود :من چیزی جز زیبایی نمی بینم. دلیل دیگر گرفته ها تکریم است. که مخصوص اهل بیت است.
اگر مدیر پروژه ی امام باشد در این مسیر بن بست نداریم. هر کس مدیر پروژه ی زندگی اش امام باشد در هیچ مسئله ای از زندگی اش در نمی ماند و دائم در حال رشد است. گِله ی امامان از ما این است که حیف است که ما را در پروژه های تان قاطی نمی کنید. اگر مدیر پروژه ی ازدواج جوانان امام باشد، دیگر مهریه های بالا نوشته نمی شود، صداهای حرام بلند نمی شود، زن و مرد مختلط نمی شوند و اسراف نمی شود.
پس اگر مدیر پروژه امام باشد نه ظلم می کنیم و نه گناه. اگر ما امام را انتخاب کنیم به خودمان لطف کرده ایم و اگر شیطان را انتخاب کنیم به خودمان ظلم کرده ایم.
سوال – صفحه 559 قرآن کریم را توضیح بفرمایید.
پاسخ- در این صفحه داریم: سخت ترین کارها با بهترین مدیریت آسان انجام می شود. آسانترین کارها با بدترین مدیریت ها، خیلی سخت انجام می شود. سخت ترین کار درعالم بندگی است. اگر ما مدیریت کارمان را به شیطان بسپاریم در قیامت حتی از آب خوردن یعنی آسانترین کارها هم پشیمان می شویم.
اگر مدیر پروژه ی تحصیلی ما امام رضا(ع) باشد چهار اتفاق خوب می افتد. بهترین مکان در بهشت برای دانشمندان است و بدترین مکان درجهنم هم برای دانشمندان است. بهترین خدمت ها و بدترین خیانت ها را هم دانشمندان کرده اند.
پیامبر فرمود: هر کس با مدیریت الهی طلب علم می کند از این علم به او چیزی نمی رسد مگر اینکه چهار تا خصوصیات داشته باشد: هر چه علم او بیشتر می شود ذلت درونی اش بیشتر می شود (مدیریت امام) یا هر چه علم او بیشتر می شود خودش را بزرگ می کند ( مدیریت شیطان). هر چقدر تحصیلات او بیشتر می شود بیشتر حرف های خدا را گوش می کند و عبد می شود.( مدیریت امام) هر چقدر تحصیلات بیشتر می شود از خدا دور می شود( مدیریت شیطان). هر چقدر تحصیلات او بالاتر برود تواضع اش هم بیشتر می شود (مدیریت امام)هر چقدر تحصیلات ما بیشتر می شود متکبرتر می شود( مدیریت شیطان) .هر چقدر تحصیلات او بالاتر برود خادم می شود (مدیریت امام) هر چقدر تحصیلات او بالاتر می رود کاسب می شویم( مدیریت شیطان).نباید فردی برای کاسب شدن ،درس حوزه بخواند. شما خادم باشید مردم خودشان به پای آنها طلا می ریزند. پس مدیریت تحصیلی حوزه و دانشگاه باید امام باشد.
امام رضا(ع) غریب است نگذاریم که در این شلوغی زائران، باز امام غریب باشد. پس پروژه های زندگی مان را به امام رضا(ع) بدهیم. امام در هنگام شهادت ،فقط پسرش جواد را صدا می زند زیرا دیگران بیگانه بودند و صدای امام را نمی شنیدند. امام به اباصلت فرمود :در حجره به بیگانه ببند ،جواد از ره دور آید و میهمان من است.
خدایا به آبروی امام رضا(ع) به همه توفیق زیارت خالصانه عنایت بفرما، آنچه به همه ی زائران از راه دور نزدیک وعده داده ای کرامت بفرما. ما و نسل ما را در دنیا و آخرت از امام رضا(ع) جدا نفرما، رفع مشکل گرفتارها بفرما، مشکل ازدواج و اشتغال جوانان را حل بفرما، خلق خوش محمدی به همه عنایت بفرما و شر دشمنان اسلام را به خودشان برگردان.