93-01-20-حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری-پاسخ به پرسشهاي بينندگان
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسشهاي بينندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
تاريخ پخش: 20/01/93
بسم الله الرحمن الرحيم
و صل الله علي محمدٍ و آله الطاهرين
پيداتري ز خورشيد اي ماه بينشانم
تا از تو ميسرايم، گل ميکند دهانم
با ابرها بگوييد دست مرا بگيرند
از دودمان آبم، ماندن نميتوانم
بيرون شو اي همايون از پشت پرده غيب
تا در سهگاه مستى، شوريدهتر بخوانم
آقاي شريعتي: سلام ميگويم به همهي بينندههاي خوبمان، خانمها و آقايان، خيلي خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز ما كه با احترام از شهر مقدس قم، از جوار بارگاه ملكوتي كريمهي اهلبيت، حضرت فاطمهي معصومه تقديم نگاه مهربان فرد فرد شما مي شود. نايب الزيارهي همهي شما هستيم. همين ابتدا از همهي دوستان خوبمان در صدا و سيماي مركز قم كه دست به دسن هم دادند تا اين ارتباط به صورت زنده و مستقيم تقديم شما شود. حاج آقاي ماندگاري سلام عليكم و رحمة الله.
حاج آقاي ماندگاري: عليكم السلام و رحمة الله، بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله رب العالمين و صل الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين.
من هم خدمت شما و همكاران خوبتان و دوستان خوب صدا و سيما قم كه همكاري كردند و به خاطر كسالت حقير زحمت را قبول كردند و به قم آمدند، تشكر ميكنم و عرض سلام و ادب و احترام خدمت همهي دوستان عزيز دارم. اميدواريم عزاداريهاي فاطميه مورد قبول واقع شده باشد و انشاءالله سالي پر از بركت و نور و رحمت داشته باشيم. سالي كه با جمعه آغاز شد و آخر هم با جمعه تمام ميشود و نيمه شعبانش هم جمعه است. اميدواريم كه خبري باشد به حق همان شاعر دلسوخته كه گفت: «خبر آمد، خبري در راه است»! انشاءالله خبري باشد و ما براي آن خبر و وعدهي آسماني آماده باشيم.
آقاي شريعتي: انشاءالله. حاج آقاي ماندگاري يك كسالتي دارند، انشاءالله به بركت دعاي خير مردم، خداوند به ايشان سلامت و عافيت عنايت كند.
حاج آقاي ماندگاري: اجازه بدهيد طبق روال مدد بگيريم از دعاي سلامت امام زمان(س)، [دعاي فرج]
اگر اجازه بفرماييد چون تكليف را بارها در كنار بحثهايي كه توفيق باشد در كنار پرسش و پاسخ و گفتگو نسبت به دل نوشتههاي بينندههاي عزيز، بعضي از بحثهايي كه توفيق داشته باشيم امسال بيان كنيم، حول محور تكليف باشد. من خواستم اين مقدمهي كوتاه را اشاره كنم كه در دين ما تكليف بر اساس سه پايه مشخص ميشود. يعني عوامل مشخص كنندهي تكليف سه عامل اساسي است.
1- تكليف ما را ولي تشخيص ميدهد. اولياي دين تشخيص ميدهد. 2- تكليف ما را ضمن اينكه ولي تشخيص ميدهد، براساس شرايط تبيين و معين ميكند. يعني براساس همان آيهاي كه بارها بيان كرديم «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها» (بقره/286)، «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها» (طلاق/71) تكليف براساس وسع و براساس داراييهاي فردي و اجتماعي را دين و ولي دين مشخص كند. چرا؟ «النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِم» (احزاب/6) يعني «الولي اولي بالمومنين انفسهم»
عامل سومي كه در تشخيص تكليف است، اين است كه حتماً تكليف ما بايد در ضديت با جبهه باطل باشد. يعني تكليف جبههي حق هميشه بايد در ضديت با جبههي باطل باشد. يعني گاهي وقتها كه همه ميگويند: «تعرف الاشياء باضدادها» اگر ميخواهيد بدانيد تكليف امروز ما چيست، ببينيم چه كاري را شيطان درون ما ميگويد: انجام نده. پس تكليف تو همان است كه آن را بر خلاف نفس اماره انجام بدهي. «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَة بِالسُّوء» (يوسف/53) اگر من بخواهم بالحسن باشم، حتماً بايد با نفسم مخالفت كنم. حالا اين نفس امارهي بيرون ما ابليس و سپاه ابليس است. هروقت خواستيم تكليفمان را انجام بدهيم، بايد ببينيم دشمن چه ميخواهد، ما مطابق ميل دشمن و لبخند دشمن عمل نكنيم. مخالف به او عمل كنيم، تكليف الهي است. پس سه عامل مشخص كنندهي تكليف اين است. 1- ولي بايد تشخيص دهد. 2- براساس موجودي، شرايط و صورت مسأله تشخيص ميدهد. 3- براي مبارزه با جبههي باطل تشخيص ميدهد.
ولي زمان ما، نائب امام زمان و قائد عظيم الشأن امسال را سال «فرهنگ و اقتصاد با عزم ملي و مديريت جهادي» نامگذاري كردند. دو محور و دو ابزار دارد. دو راهكار دارد و خيلي زيباست. محور اول فرهنگ است كه اگر اجازه بدهيد من فقط راجع به فرهنگ يك بخشي را به توفيق الهي صحبت كنم. چون دشمن ديد در جنگ نظامي كه بهرهاي نبود. بزرگترين جنگ را در تاريخ دنيا بر ما تحميل كردند ولي نتيجه نگرفتند. از جنگ سياسي هم بهره نبرد.از جنگهاي مختلفي كه براي ما ايجاد كرد، بهره نبرد. اما در جنگ فرهنگي در طول تاريخ ديدند يك مقدار بهره بردند. چون دولت زمان پيغمبر ما با جنگ فرهنگي حكومت اسلامي زمان پيغمبر را به حكومت بني اميه و بني عباس تبديل كردند. با جنگ فرهنگي آندلوس ديروز را به اسپانياي امروز تبديل كردند. با جنگ فرهنگي توانستند 1400 سال مسلمانان را در عقب افتادگي نگه دارند. لذا اينجا هم انقلاب اسلامي كه ادامهي بعثت پيامبر اكرم (ص) و ادامهي غدير و ادامهي عاشورا بوده است، اينها در يك خط است چون جبههي حق است و انشاءالله بسترساز ظهور آقا امام زمان(ع) است، اينها با آن جنگها كه نتوانستند از پا در بياورند، ديدند با جنگ فرهنگي بايد از پا دربياورند. حضرت آقا تعابيري مثل تهاجم فرهنگي، شبيه خون فرهنگي، ناتوي فرهنگي را به كار بردند. ناتو يعني جنگ احزاب راه انداختند. همه دست به دست هم دادند، تا از طريق خوراك و پوشاك، حتي از طريق قانون، قانونهاي وارداتي، قوانين اقتصادي، قوانين پول، قوانين بانك جهاني، حقوق بشر، نوع نگاهي كه با ما ميدهند از طريق ماهواره كه متأسفانه از طريق ماهواره به موفقيتهاي زيادي رسيدند، ابتذال فرهنگي را وارد اين مملكت كنند از طريق پوشش، تفريح، از طريق سيديها، فيلمها، بازيهاي رايانهاي، همه ي اينها وارد شدند كه اين مملكت را از لحاظ فرهنگي زمينگير كنند. و وقتي از لحاظ فرهنگي اين شجرهي طيبه را از درون خالي كنند، چون همهي حقيقت اين شجرهي طيبه فرهنگ اسلام ناب محمدي (ص) است. اگر بتوانند پوسته را به هم ميريزند و يك تلنگر هم ميزنند و از بين ميبرند، كه تاريخ اينطور نشان داد.
لذا حضرت آقا تقريباً حدود بيست سال شعار فرهنگي را به عنوان يكي از شعارهاي اصلي هر سال به انواع مختلف مطرح ميكنند. امسال صريحتر فرمودند.
در جلسات گذشته گفتيم كه ما سه محور تكليف داريم. من يك مقدمهاي را باز در بحث فرهنگ بگويم. هرجا بحث جنگي با دشمنان ميشود، ما اول بايد مزيتهاي خودمان را بشناسيم. ما مزيتهاي فرهنگي يعني داراييهاي فرهنگي خودمان را بشناسيم. نسبت به اين داراييها انبار ما پر است. يعني با آن سلاحي كه پر خشاب داريم، با دشمن بجنگيم. يك مثال بزنم. در دانشگاهها بچهها، دانشجوها، جوانهاي بسيجي و مؤمن با بعضي از قشرهاي ديگر، درگيريهاي فرهنگي دارند. طبيعي است و همه هم ميدانند. اين بچهها ميگفتند ما ميخواهيم با اينها رقابت كنيم. گفتم: ما يك رقابت خوبي در اسلام داريم. اما بياييد با آن چيزي كه احتمال ميدهيد آنها كم دارند با آنها رقابت كنيد. آنها ميخواهند از اردوي مختلط استفاده كنند، شما هم بخواهيد از اردوي مختلف استفاده كنيد، اينها يك پله جلوتر ميروند. ميروند و ابتذال هم ميآورند. آنها ميخواهند موسيقي بياورند، شما هم مي خواهيد موسيقي مبتذل بياوريد. آنها ميخواهند مشروب بياورند، شما هم ميخواهيد مشروب بياوريد. گفتند: چه كار كنيم؟ گفتم: شما با اخلاصتان جلو برويد. خشاب آنها اخلاص ندارد. شما با نماز شبتان جلو برويد. كار فرهنگي را بكنيد ولي به عنوان عامل برترتان از آن داشتهها و مزيتهاي خودتان استفاده كنيد. همانكاري كه در جنگ كرديم. همان كاري كه امام در انقلاب كرد. چه كسي باور ميكرد يك تودهي مردم با يك روحاني كه يك مشت پوست و استخوان بود، بتواند در مقابل رژيم شاه پيروز شود. اين تودهي مردم مزيت نظامي نداشتند. مزيت اقتصادي نداشتند. به باندهاي قدرت و ثروت متصل نبودند. مزيت مردم و امام اين مردم مزيت فرهنگي بود. اراده داشتند، ايمان داشتند، باور به نصرت الهي داشتند، سرمايههاي كه شاه نداشت. رژيم طاغوت نداشت. پشتيبان رژيم طاغوت آمريكا و اسرائيل بود كه آخر مثل يك دستمال آلوده او را دور انداختند. مثل صدام، چون تاريخ مصرفش گذشته بود. در جنگ هشت ساله ما در مقابل صدام چه داشتيم؟ من ميخواهم به بينندگان عزيز مخصوصاً به بزرگترهايي كه سالهاي جنگ را بودند، بگوييم. ما در هشت سال دفاع مقدس انرژي هستهاي نداشتيم. تكنولوژي نانو نداشتيم. اينها كه الآن داريم براي ما مهم نيست، آن ارادهاي كه از نداشته اينها را به وجود آورده، براي ما مهم است. آن ارادهي الهي براي ما مهم است. ولي ما در هشت سال دفاع مقدس نه تانكهايمان قابل مقايسه بود، نه سلاحمان، نه توپخانهي ما، نه هواپيماي ما، هيچ كدام قابل مقايسه با صدامي كه همهي دنيا پشت او بودند، نبود. يكي دو كشور انقلابي فقط به ما كمك ميكردند. مزيتهاي ما در جنگ چه بود؟ نظامي بود؟ نه! اقتصادي بود؟ نه! مزيتهاي ما حسن باقري، باكري، شهيد شير وردان، شهيد برونسي، شهيد محمود كاوه بود. اينها هيچ كدام يك روز در دانشگاههاي عالي جنگ درس نخوانده بودند.
الآن هم كه آقا بحث فرهنگي و جنگ فرهنگي را مطرح ميكند، ما بايد يكبار ديگر مزيتهاي فرهنگي را باز خواني كنيم. من پنج مزيت فرهنگي اساسي مملكتمان را ميگويم كه هيچ جاي دنيا ندارد.
1- اسلام ناب محمدي(ص)، ما كشورهاي اسلامي زياد داريم. ولي آمريكا نه با آنها مشكلي دارد، حتي همديگر را در بغل هم ميگيرند. حتي سرانشان با سران آمريكا مشروب هم خوردند. رقص هم كردند، اسم هم نميبرم. مردم ما بهتر ميدانند. اسلامي كه با ظلم و ظالم كنار بيايد، اسلام نيست. اسلام ناب آمريكايي است. ولي اين اسلام ناب محمدي، مكتب اميرالمؤمنين، مكتب علوي و فاطمي، ما مكتب فاطمي را چند روز پيش براي مردم گفتيم. مكتب فاطمي ميگويد: يك نفر هم بودي دفاع كن! مكتب فاطمي ميگويد: تو بايد اهل تكليف باشي. چه در غربت، چه در رونق! مشكل مردم مدينه اين بود كه در زمان پيغمبر كه زمان رونق اسلام بود، اهل انجام تكليف بودند. زمان غربت كه شد همه رفتند در سوراخ پنهان شدند. فاطمه تنهاي تنها براي دفاع آمد. يك زن از اسلام، از ولايت، از ارزشها دفاع كرده، هزار و چهارصد سال است نتوانستند كار او را خنثي كنند. اين مزيت ما است.
يك عالم اهل سنت خيلي محترمانه به من گفت: آقا شما چرا الكي ميگوييد كه دختر پيغمبر را سيلي زدند؟ در خانهاش را آتش زدند؟ او را ضربه زدند؟ مگر كسي جرأت داشت چنين جسارتي به دختر پيغمبر كند؟ گفتم: تسليم! شايد همهي اينها نبوده باشد، اما من يك سؤال دارم، اگر هيچ كدام از اينها نبوده، چرا دختر پيغمبر وصيت كرده است كه مرا شبانه غسل بدهيد و مخفيانه غسل دهيد؟ به چه دليل دختر پيغمبر سير مسلمانان را در طول تاريخ از تشييع جنازهاش و زيارت قبر منورش محروم كرده است؟ بيدليل بوده يا اگر اتفاقهايي افتاده چه فضايي بوده است؟ گفتم: اين عمل فاطمه است. ما چنين مزيتي را داريم. اين را نميتوانند انكار كنند. شهادت علي اصغر را كسي نميتواند در كربلا بپوشاند. يا امام حسين ايشان را روي دست گرفتند، يا در خيمه با ايشان خداحافظي كردند. يك بچهي شش ماهه در كربلا به شهادت رسيده است. داد عالم سني بلند ميشود. اگر اينها دشمني با بابا داشتند، بچه را چرا به اين شكل كشتند؟ ما چنين مزيتي داريم. اسلام و مكتب ما چنين مزيتي دارد. كدام مكتب و كدام دنيا و كدام نظام، كدام كشور است كه مزيتهاي فرهنگي دارد؟ ما روي اين مزيتهاي فرهنگيمان كار كنيم.
حضرت آقا يك زماني فرمودند: عاشورا يك نصف روز بود، هزار و چهارصد سال داريم از عاشورا ميگوييم، هنوز تمام نشده است. اينها ديگر فرهنگ ميشود. همان فرهنگي كه ما دارييم در زيارت عاشورا هر روز ميخوانيم «اللهم اجعل محياي محيا محمدٍ و آل محمد و مماتي ممات محمدٍ و آل محمد»
همان چيزي كه حضرت آقا باز در يك صحبت فرمودند: مؤمنين زمان اميرالمؤمنين مؤمن به زبان بودند، ولي عمل مؤمنانه نداشتند. عمل مؤمنانه يعني چه؟ يعني لحظه به لحظه تكليفشان را انجام بدهند. چه زمان رونق باشد، چه زمان غربت باشد. پس ببينيد اولين مزيت ما اسلام است كه «الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى عَلَيْهِ» (فقيه/ج4/ص334)
من از مسؤولين بيشتر از مردم تقاضا ميكنم. چند ماهي بوده ما يك مقدار سر به سر مسؤولين عزيزمان مخصوصاً مسؤولين فرهنگي گذاشتيم. من دست همهي آنها را ميبوسم و براي همهي آنها دعا ميكنم. ولي اين روايت را هم ميگويم: «أَذَلَّ اللَّهُ مَنْ أَهَانَ الْإِسْلَام» (بحارالانوار/ج8/ص144) اين حديث در حديث معراجيه است. بر سر در جهنم نوشته شده است. يعني كلام خداست. حديث قدسي است. اسلامي كه اين همه ظرفيت دارد، اگر من مسؤول طوري از اين اسلام استفاده كنم كه اين اسلام زير سؤال برود، خدا مرا ذليل ميكند. چون من اسلام را ذليل ميكنم. «أَذَلَّ اللَّهُ مَنْ أَهَانَ أَهْلَ الْبَيْت» اهلبيتي كه اين همه ظرفيت دارند. داستان عبدالملك مروان و امام باقر را يك جلسه گفتم. بابا امام باقر و اهلبيت ما كسي بودند كه گره همهي خلفاي زمان خودشان را باز كردند. با اينكه آنها را در مسير باطل ميدانستند. ولي كمك كردند به خاطر اينكه به اسم اسلام تمام ميشد. ولي حالا ما اين اهلبيت را داشته باشيم، نظام ما هم نظام اهلبيتي و شيعه باشد، باز هم گير داشته باشيم، چون سراغشان نرفتيم. حرف دانشمندان شرقي و غربي براي ما از اهلبيت بيشتر اهميت داشته است.
شايد در بعضي از جلسات بگويند: حرفهاي اهلبيت به درد منبر ميخورد. اگر سند نداشتم در تلويزيون نميگفتم. حداقل اگر به من اطمينان دارند بدانند، كه يكي از بالاترين مسؤولين فرهنگي مملكت يك روزي در جواب يك روحاني بزرگواري كه از نهجالبلاغه و روايات امام باقر و امام صادق كلامي را گفت، گفت: آقا اينها به درد منبرها ميخورد. مديريت حكومت را بايد به دست عقلا بدهيم. يعني نعوذ بالله آنها عقلا نبودند. آنها تحصيل كردهي دانشگاههاي غرب و شرق، از امام صادق و امام باقر بيشتر ميفهمند؟ اين نصيحتهاي ما است. ما اگر اين نصيحتها را نبينيم، خدا ما را ذليل ميكند. چون امروز، روزي است كه زمان طاغوت نيست. امروز مردم واقعاض توقع از نظام اسلامي دارند كه مهر اسلام پياده شود. اگر مهر اسلام پياده ميشد، آنقدر اراذل و اوباش جرأت پيدا نميكردند، آمران بالمعروف و ناهيان از منكر را اينگونه ضربه بزنند كه ما شاهد تشييع جنازهي دو عزيز در هفتههاي اخير بوديم. اگر درست به مهر اسلام عمل شود اين اتفاقها نميافتد. اولين مزيت ما خود اسلام و مكتب قرآن و عترت است.
آقاي شريعتي: و اگر مزيت نبود، يكوقتهايي ما خودمان متوجه نميشويم، ولي آنها متوجه نميشدند، مورد هجمه و مورد هجوم قرار نميگرفت.
حاج آقاي ماندگاري: ما اعتقاد داريم كه اسلام از كفر ضربه نخورد. از شرك ضربه نخورد. از نفاق ضربه خورد. نفاق يعني چه؟ يعني ظاهرش كاملاً مسلمان است و باطنش كفر است. در اين زمان من فقط ميخواهم هشدار بدهم. مردم عزيز آنهايي كه اسم اهلبيت را دارند يدك ميكشند، در كشورهاي آمريكا و اسرائيل هستند، شبكههايي به نام اهلبيت راهاندازي ميكنند ولي براي به هم زدن امت اسلامي به مقدسات اهل سنت يا مقدسات شيعه ناسزا ميگويند كه اينها را به جان هم بياندازند. چه كسي دارد اينها را ساپورت ميكند؟ آمريكا و اسرائيل! يعني دشمنان امروز اهلبيت اينها را در آغوش گرفتند و شير ميدهند، اينها حتي عمامه به سر با اسم هاي بزرگ دارند به اسلام لطمه ميزنند. مردم اينها را بايد بشناسند. اهلبيتي كه براي حفظ اسلام كمك به خلفاي اسلام ميكردند، قطعاً اجازهي اين تفرقه را نميدهند. مردم هم ميگويند: آقا ما به نام امام حسين به اينها كمك كرديم. ما به نام فاطمهي زهرا به اينها كمك كرديم كه من ميگويم: آنهايي كه ميتوانند واقعاً استغفار كنند. يعني ما اگر اسلاممان را از مسير ولايت نشناسيم، قطعاً دزدان سر گردنه ميآيند اسلام قلابي به ما تحميل ميكنند.
من بارها گفتم كه سلامت يك مسير را خدا تضمين كرده است، آن هم مسير ولايت است. «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» (حجر/9) پس ببينيد اولين مزيت مكتب نورانيد اسلام، مكتب قرآن، مكتب اهلبيت، مكتب ولايت است. دومين مزيت ما خود ايران مقاوم است. ما افتخار ميكنيم كه ايرانيان عزيز در طول تاريخ، عاقلترين، متفكر ترين و با غيرتترين آدمها بودند و زيباترين گرايش را به اسلام داشتند. در زمان خلفا مردم ما گرايش به علي ابن ابي طالب پيدا كردند. اين خيلي ارزش است. در زمان خلافت ورود اسلام به ايران بوده است. ولي اينها عاشق اميرالمؤمنين شدند. عاشق جانشينان واقعي پيغمبر اكرم شدند. اين خودش يك ظرفيت است. در طول تاريخ هم كه نگاه ميكني، ايران زير بار زور نرفته است. مقاوم ايستاده است. اين مقاومت را بايد يك ظرفيت حساب كنيم. ما دليران تنگستان را داريم. بزرگاني داريم كه در طول جنگهايي كه بر ايران و بر اين مملكت گذشته است.
مزيت سوم مزيت خود نظام اسلامي است. بعد از1400 سال اولين پرچمي كه گويندهي «اشهد ان لا اله الا الله» شهادت به نبوت و شهادت به ولايت است در اين مملكت بلند شده است. اين دارايي نظام اسلامي، ولايت فقيه، دولت اسلامي، جامعهي اسلامي و انشاءالله تبديل شدن آن به تمدن اسلامي خودش يك دارايي است. قطعاً امام زمان(ع) اگر بخواهند سفرهي عدالت را در دنيا پهن كنند، يك زير سفرهاي ميخواهند. اين نظام اسلامي آمده زير سفرهاي نظام مهدويت را پهن كند. اين خودش يك ظرفيت است. اين نظام اسلامي به تعبير حضرت امام ظرفيتش اين بود كه جوانان عشرتكدهاي قبل از انقلاب را به جوانان عاشق شهادت بعد از انقلاب تبديل كرد. ظرفيت كمي نيست. زناني كه در آن زمان با يك وضعي داشتند از آنها عروسك درست ميكردند، اين انقلاب آمد آنها را به مادران شهدا، مادران ايثارگران و مادران جانبازان و آزادگان تبديل كرد. اين نظام اسلامي پيشرفت علمي اين كور را تضمين كرد، پيشرفت سياسي، پيشرفت معنوي، پيشرفت اقتصادي، را تضمين كرد. آقا فرمودند: پيرشفت فرهنگي ما هماهنگ با همهي پيشرفتها هنوز پيش نرفته است.
مزيت چهارم اين نظام مزيت دفاع مقدس است. ما هشت سال گنجينهي نوراني دفاع مقدس را داريم. الآن مردم راهيان نور را ديدند. يا رفتند از نزديك ديدند. يا الحمدلله از طريق صدا و سيما شنيدند.هر سال سه، چهار ميليون زائر فقط به عشق زيارت و زيارتگاه شهدا ميرود. محل شهادت فرزندان اين مملكت ميروند. اين يك ظرفيتي است. خود شهدا، خود اين فرهنگ، ما هرچه الآن ميخواهيم به دنيا و به مردم بگوييم، ميگويند: نميشود، ميگوييم: ما انجام داديم و شد. پنجمين مزيت فرهنگي ما بحث شعائر اسلامي ما است. حرمهاي اهلبيت و امامزادگان و شهدا، مناسبتها، ماه رمضان، ماه محرم، ايام اعتكاف، ولادتها و شهادتها داريم. ما اين مزيتها را داريم. نماز جمعههاي هر هفتهي ما، هيچحزب و مملكتي اينطور ميتينگ مرتب ندارد.
ما در دل اسلام عوامل كنترل كنندهاي به نام امر به معروف و نهي از منكر داريم. خود نگهدار است. «وَ النَّصِيحَةُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِين» (كافي/ج1/ص403) مردم اجازه دارند مسؤولين به آنها تذكر بدهند. من كسي نيستم در اين برنامه توفيق داشتيم تذكر داديم، مسؤولين محترم هم تشكر كردند. حالا شايد ادبيات من گاهي وقتها زيبا نباشد، ولي ميبينم نيت مردم است كه دارند تذكر ميدهند و اصل تذكرات درست است. خدا خيرشان بدهد، آنها هم ترتيب اثر ميدهند، انشاءالله! اينها همه مزيتهاي فرهنگي ما است. من احساس ميكنم حضرت آقا كه فرمودند: امسال، سال فرهنگ باشد يعني احياي اين مزيتها، بازنگري اين مزيتها و بازخواني تكاليف ما نسبت به اين مزيتها انجام شود.
آقاي شريعتي: خيلي ممنون و متشكرم، انشاءالله امسال هم در سايهي عزم ملي و مديريت جهادي و هم در عرصهي فرهنگ و هم در عرصهي اقتصاد، مردم خوب ما مثل هميشه پيش قدم و پيشگام باشند، قرار روزانهي امروز ما يك تفاوتي با روزهاي ديگر دارد، صفحهي 55 مصحف شريف، آيات 38 تا 45 سورهي مباركهي آلعمران در سمت خداي امروز تلاوت ميشود. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
«هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لىِ مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سمَِيعُ الدُّعَاءِ(38) فَنَادَتْهُ الْمَلَئكَةُ وَ هُوَ قَائمٌ يُصَلىِّ فىِ الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيىَ مُصَدِّقَا بِكلَِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَ سَيِّدًا وَ حَصُورًا وَ نَبِيًّا مِّنَ الصَّلِحِينَ(39) قَالَ رَبِّ أَنىَ يَكُونُ لىِ غُلَامٌ وَ قَدْ بَلَغَنىَِ الْكِبَرُ وَ امْرَأَتىِ عَاقِرٌ قَالَ كَذَالِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ(40) قَالَ رَبِّ اجْعَل لىِّ ءَايَةً قَالَ ءَايَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا وَ اذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَ سَبِّحْ بِالْعَشىِِّ وَ الْابْكَرِ(41) وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَئكَةُ يَامَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَئكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفَئكِ عَلىَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ(42) يَامَرْيَمُ اقْنُتىِ لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِى وَ ارْكَعِى مَعَ الرَّاكِعِينَ(43) ذَالِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَ مَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَ مَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ(44) إِذْ قَالَتِ الْمَلَئكَةُ يَامَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكلَِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسىَ ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فىِ الدُّنْيَا وَ الاَْخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ(45)»
ترجمه آيات:
«در آنجا زكريا پروردگارش را ندا داد و گفت: اى پروردگار من، مرا از جانب خود فرزندى پاكيزه عطا كن، همانا كه تو دعا را مىشنوى. (38) پس هم چنان كه در محراب به نماز ايستاده بود، فرشتگان ندايش دادند: خدا تو را به يحيى بشارت مىدهد. او كلمه خدا را تصديق مى كند و خود مهترى است بيزار از زنان و پيامبرى است از شايستگان. (39) گفت: اى پروردگار من، چگونه مرا پسرى باشد، در حالى كه به پيرى رسيدهام و زنم نازاست؟ گفت: بدان سان كه خدا هر چه بخواهد مى كند. (40) گفت: اى پروردگار من، براى من نشانهاى پديدار كن. گفت: نشان تو اين است كه سه روز با مردم سخن نگويى مگر به اشاره و پروردگارت را فراوان ياد كن و در شبانگاه و بامداد او را بستاى. (41) و فرشتگان گفتند: اى مريم، خدا تو را برگزيد و پاكيزه ساخت و بر زنان جهان برترى داد (42) اى مريم، از پروردگارت اطاعت كن و سجده كن و با نمازگزاران نماز بخوان. (43) اينها از خبرهاى غيب است كه به تو وحى مىكنيم. و گر نه آن گاه كه قرعه زدند تا چه كسى از ميانشان عهدهدار نگهدارى مريم شود، و آن گاه كه كارشان به نزاع كشيد، تو در نزدشان نبودى. (44) فرشتگان گفتند: اى مريم، خدا تو را به كلمه خود بشارت مىدهد نام او مسيح، عيسى پسر مريم است، در دنيا و آخرت آبرومند و از مقرّبان است. (45)»
آقاي شريعتي: اللهم صل علي محمدٍ و آل محمد و عجل فرجهم. انشاءالله زندگي همهي ما منور به نور قرآن و اهلبيت باشد. اشارهي قرآني امروز را حاج آقاي ماندگاري بفرماييد.
حاج آقاي ماندگاري: خداوند در آيه 43 به حضرت مريم ميفرمايد: «يَامَرْيَمُ اقْنُتىِ لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِى وَ ارْكَعِى مَعَ الرَّاكِعِينَ» خدا به اولياي خودش نفرموده غذا بخوريد، از ماديات بخوريد. از نوشيدنيها بخوريد. شأن اينها خيلي بالاتر است. فرموده: از آن نعمتهاي فراواني كه در اين عالم مثل سجده و ركوع گذاشتم نهايت استفاده را بكنيد. خوشا به حال بچههايي كه در سرزمين طلاييه بودند. سرزمين طلاييه را ميگفتيم: عجب طلاييه! نقطهي آخر دنيا بود. بچهها در سجده به خدا ميرسيدند. در ركوع به خدا ميرسيدند. حاج حسن خزاري آنها دست مباركش قطع شد و خيلي از بچههاي خوب در اين سه راهي شهادت افتادند.
اينكه آقا الآن ميفرمايند: فرهنگ از اقتصاد مهمتر است، انشاءالله ممنون ميشويم يك روزي از دوستان كه بحث فرهنگيشان به عنوان يك مطالبهي حضرت آقا از بحثهاي اقتصاديشان و مناظراتشان بيشتر شود. الآن يك مقدار برنامه هاي اقتصادي بيشتر است، عيبي ندارد اين هم شعار حضرت آقا است. ولي اينكه آقا فرمودند: فرهنگ از اقتصاد مهمتر است. كلام ولي است. امام هم يك روز ميفرمودند: جنگ در رأس امور است ولي گاهي مواقع احساس ميكرديم دشمن اين را بهتر از خوديها گرفته است. البته اين درد دل همهي اولياي خدا بوده است. اميرالمؤمنين فرمود: «اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُم» (نهجالبلاغه/ص421) مواظب باشدي در توصيههاي قرآن ناطق و صامت ديگران از شما جلو نزنند.
الآن دشمن در تهاجم فرهنگي بيشتر از تهاجم اقتصادي تلاش ميكند. ما هم انشاءالله در مقابلهي فرهنگي بيشتر از مقابلهي اقتصادي فكر كنيم كه در اقتصاد هم من گفتم و خواهم گفت و اعتقاد دارم كه مشكل ما باز فرهنگي است. آنجا هم خواهم گفت. لذا ما اعتقاد داريم كه انشاءالله رسانه و مراجع فرهنگي اين مملكت مثل رسانه، حوزههاي علميه، دانشگاهها، مدارس، ورزشكاران همهي آنهايي كه بنيان مرجع فرهنگي هستند، همهي اينها به عنوان مرجع فرهنگي هستند. اينها مواظب باشند، كه خداي نكرده مايهي ذلت اسلام نشوند. مايهي عزت اسلام باشند. با پوششان، با نگاهشان، با رفتارشان، حتي نسبت به بحث يارانهها اي كاش مراجع فرهنگي بگويند: آقا ما احساس ميكنيم، از گرفتن ياران انصراف ميدهيم چون مردم ما را مرجع قرار دادند. ائمه جمعه، مسؤولين، نهادها و مديران انصراف بدهند. چون اگر مرتب از مردم بخواهيم كه انصراف بدهيد و خودمان هيچ كار نكنيم، شايد كم لطفي باشد. بايد مرجعيت خودمان را نشان بدهيم كه اگر واقعاً مردم به عنوان مرجع فرهنگي ما را قبول دارند، ما هم پيش قدم شديم و ايثار كرديم. ايثارگرانه انصراف بدهيم.
براساس مزيتهاي فرهنگي كه گفتيم، بحث «وَ النَّصِيحَةُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِين» براي يك زمان خاص نيست. ما در همين برنامه تقاضا كرديم از عزيزاني كه برنامهي مناظره را دارند، مناظرهاي در باب آگهيهاي بازرگاني چه در برنامههاي كودك و نوجوان،ه در برنامههاي ديگر يك مناظره بگذارند. ما كه نميگوييم فقط حرف ما درست است. يك مناظره بگذارند و كارشناسان مختلف بيايند و بحث كنند، به ما هم وعده داده بودند كه انشاءالله در سال جديد اين كار انجام شود و ما هم به مردم وعده ميدهيم و انشاءالله مردم مطالبه بفرمايند.
مطلب ديگر اينكه من فكر ميكنم چون حضرت آقا فرمودند و دين ما فرموده، امر به معروف و نهي از منكر هم بايد لساني يا كتبي باشد. يكبار ديگر من در باب شهادت امام سجاد عرض كردم، امام سجاد امر به معروف و نهي از منكر را مكتوب ميكردند. من به عنوان يك طلبه كه در برنامهاي چند امر به معروف و نهي از منكر كرديم، انشاءالله نامهاي هم به مسؤولين محترم صدا و سيما مينويسم، مردم هم نامه بنويسند. انشاءالله عزيزان ترتيب اثر ميدهند. مردم خودشان را نسبت به مباحث فرهنگي بيگانه ندانند.
من اينجا آن سه رديف تكليف را اشاره كنم. مرحلهي اول تكليف ما در بحث فرهنگ شناخت بايدها و نبايدهاي فرهنگي است. همچنان كه امسالمردم بايدها و نبايدهاي راهنمايي و رانندگي را بيشتر رعايت كردند، تصادفات كمتر شد، به خدا بايدها و نبايدهاي فرهنگي را بيشتر رعايت كنيم، كمتر با شيطان تصادف ميكنيم. «إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ» (اعراف/201) بابا شيطان ميخواهد مرا از لحاظ فرهنگي نابود كند. بايدها و نبايدهاي فرهنگي را مراعات كنيم، بچهمان بينماز نمي شود. بيحيا نميشود. گرفتاري براي ما پيش نميآيد. طلاقها زياد نميشود.
دومين مرحلهي تكليف ما گفتيم ترويج بايدها و نبايدهاي فرهنگي است. اگر ميبينيم يك ضد فرهنگي و منكري دارد اتفاق ميافتد، لساني بگوييم، كتبي بگويم، من بارها گفتم سه اثر قطعي دارد. روي خود من اثر دارد كه تكليف انجام ميدهم. فضا را نوراني ميكند. ديگران هم ياد ميگيرند.
سومين مرحله تكليف اين است كه دفاع كنيم آنجايي كه ميبينيم به يك ارزش حمله ميشود. دفاع فاطمي هم كنيم. دفاع از ارزشها و دفاع از ولي خدا و دفاع از سرمايهمان و داشتههايمان كنيم. الآن گاهي وقتها مردم ميگويند: ما هيچي نداريم. مي گويم: پس اينهايي كه داريد چيست؟ نتيجهي تقويت مزيتهاي فرهنگي اميدواري است. اگر ديديم يك جامعه نشاط دارد، اميد دارد با تمام مشكلاتي كه دارد اميدش را از دست ندهد. نشاطش را از دست نداده است. انبساطش را از دست نداده است. شادابياش را از دست نداده، با تمام مشكلات دارد كار مي كند، اين از لحاظ فرهنگي رويش كار شده و انشاءالله به نتيجه ميرسند.
دوست داشتيم ياد شهيد آويني، صياد شيرازي و شهداي امر به معروف و نهي از منكر و روز هستهاي شدن ايران كه امروز هست را گرامي بداريم. براي عزيزمان آقاي دانايي فر هم آرزو مي كنيم اگر زنده هستند انشاءالله مثل چهار شهيد ديگر به آغوش خانواده برگردند و اگر به شهادت رسيدند، خداوند بر درجاتشان بيافزايد.