93-02-10-حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری-پاسخ به پرسشهاي بينندگان
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسشهاي بينندگان
كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
تاريخ پخش: 10/02/93
بسم الله الرحمن الرحیم
و صل الله علی محمدٍ و آله الطاهرین
آقای شریعتی: سلام میگویم به همهی بینندههای خوبمان، خانمها و آقايان، خيلي خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز حاج آقاي ماندگاري سلام عليكم و رحمة الله.
حاج آقای ماندگاري: عليكم السلام و رحمة الله، من هم خدمت شما و همه دوستان عزيز، عرض سلام و ادب و احترام دارم و پيشاپيش ميلاد با سعادت امام باقر(ع)و حلول ماه رجب و هفتهي گراميداشت مقام معلم و هفتهي گراميداشت مقام كارگر را به همه آنهايي كه دارند حق اين دو شغل مبارك را ادا ميكنند، تبريك عرض ميكنيم و براي استمداد از آقا امام زمان دعاي امام زمان را قرائت ميكنيم. [دعاي فرج]
آقای شریعتی: حاج آقاي ماندگاري يك بحثي را در آستانهي ماه رجب كه انشاءالله اين ايام بر همه مبارك باشد، آماده كردند و بعد به بحث پرسش و پاسخ خودمان ميرسيم.
حاج آقای ماندگاري: من خيلي خلاصه عرض ميكنم معروف اين است كه ماه رمضان، ماه مهماني عمومي خداست. ماه رجب، ماه مهماني خصوصي خداست. در ماه رمضان يك شب مهماني خيلي خاص است. ان هم ليلة القدر است. ظاهراً از لسان روايات و آيات اينطور درميآيد كه هركس بتواند در ماه رجب در اين مهماني خصوصي خوب برداشت كند، شايد در ماه رمضان توفيق درك ليلة القدر را پيدا كند. اينها چيزهايي نيست كه ما بتوانيم آموزش بدهيم و بايد به اين برسند. رسيدني است! انشاءالله قطعاً هم دست ما را خواهند گرفت. اگر بخواهند ما را ميبرند، ولي بايد تلاش كنيم.
من سه سفارش را ميخواهم بگويم. واقعاً عيدي ماه رجب ما همين باشد كه براي همديگر هم دعا كنيم و توفيق عملش را داشته باشيم. در ماه رجب خيلي سفارش ذكر «لا اله الا الله» شده است. «لا اله الا الله» پاك كنندهي شركهاي روح و دل ماست. ما امروز شركهايمان زياد شده است. امروز بت پرستي به شكل سابق نيست. سنگ و چوب و آهن و اينها را بپرستند. امروز بعضيها ديده ميشود، بتشان فرزندشان است. بتشان همسرشان است. همين چيزهايي كه بايد دوست داشته باشند، ولي دوستي وقتي از يك مرزي رد ميشود، همسر و فرزند را تبديل به بت ميكند. بعضيها بتشان پول شده است. بعضيها بتشان مقام است. بعضيها بتشان شهرت است. بعضيها هم خودشان بودند. شايد ماه رجب به ما كمك كند كه خداپرست باشيم. چون همه پيغمبرها، همه اولياي خدا، همه صالحان آمدند بگويند: «قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا» (بحارالانوار/ج18/ص202) وقتي خدا در جان من بزرگ نيست، دنيا بزرگ ميشود. «عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِم» (بحارالانوار/ج64/ص315) اگر خدا در جان من بزرگ نباشد، همسرم بزرگ ميشود، مردم بزرگ ميشوند، بچهام بزرگ ميشود، خودم بزرگ ميشوم. پول و قدرت و جايگاه و شهرت بزرگ ميشود و اينها شرك است. ما بايد با تمام اينها كار كنيم، ولي براي اينها كار نكنيم.
استادي داشتيم كه خدا بر درجاتش بيافزايد. يقين دارم از اصحاب ماه رجب بود. ميگفت: با دنيا كار كنيم و براي دنيا كار نكنيم. هدف خدا باشد. پس بياييم در اين ماه با ذكر «لا اله الا الله» يك بت را از وجودمان پاك كنيم. بچهام را دوست داشته باشم. بچهام را دوست داشته باشم، بايد هم دوست داشته باشم، اما مواظب باشم از خدا براي من بزرگتر نشود. از كجا بفهميم؟ جاهايي كه به خاطر بچهام، حرف خدا را زير پا ميگذارم. ولي اگر به خاطر خدا نظر بچهام را زير پا گذاشتم، اينجا مرد هستم. به خاطر خدا نظر بالادستيهايم را زير پا گذاشتم، اينجا مرد هستم. چون بعضيها به خاطر نظر بالادستيها، نظر خدا را زير پا ميگذارند. من ميگويم: اينها نامرد هستند. به خاطر خدا نظر همسرم را توجه نكنم اگر با خدا مخالف بود. اين آيهي 24 سوره توبه است. «قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشيرَتُكُمْ» اينها حلال است و بايد دوستشان داشته باشيد. «وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها» تجارتتان، اموالتان، مساكنتان، همسرانتان، برادرانتان، پدر و مادرانتان، بچههايتان، «أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ في سَبيلِهِ» اگر اينها را از خدا و پيغمبر و جهاد بيشتر دوست داشته باشيد، جهاد به معني امر به معروف و نهي از منكر است. چند جلسهاي است توفيق پيدا كرديم، من اين را براي خودم توفيق ميدانم. احياي اين واجب فراموش شده توفيق است. چون سر سفرهي صدا و سيما هم نشستيم كه دانشگاه ملي است، از صدا و سيما هم شروع كرديم. خوشحالم و خدا را شكر ميكنم. من عددي نيستم. تذكر خدا و ولي خدا را داديم، الحمدلله اثر كرد. دست مسؤولين را هم ميبوسم و از آنها تشكر ميكنم، خدا خيرشان بدهد. اميد را در دل مؤمنين زنده كردند كه مثل اينكه تذكر اثر دارد. اينها شركهاي ما بوده است. در ادارات ما زياد شده است. حكم خدا را زير پا ميگذارد، ميگويم: چرا تذكر نميدهي؟ ميگويد: ميترسم، بالادستيها ناراحت شوند. براي چه بترسيم؟ اينها شرك است. خدا نكند در نظام جمهوري اسلامي مردم از مسؤولين بيشتر از خدا بترسند. خدا براي جمهوري اسلامي نياورد! يك مدير از مدير بالا دستياش بيشتر از خدا بترسد. در جمهوري اسلامي اين همه شهيد داديم فقط براي اينكه مردم از خدا بترسند. فداي آن امام سفر كردهمان بشويم كه گفت: والله يك لحظه از غير خدا نترسيدم.
وقتي داشتند امام(ره) را سال 42 با آمبولانس براي تبعيد به سمت تهران ميآوردند، در جاده قم، تهران در جاده خاكي ميبرند. چون معروف بودند مبارزان را در درياچه نمك ميانداختند. امام فرمودند: به دلم مراجعه كردم، ديدم والله نميترسم! او امام من و شما بود. همه وجودش خدا بود. شركهاي وجود امروز همه ما را فرا گرفته است. يكي از پستش ميترسد كه از او بگيرند. يكي ميترسد جايگاهش را بگيرند. يكي از حقوقش ميترسد. يكي از زنش ميترسد. يكي از شوهرش ميترسد، يكي از بچهاش ميترسد. اينها شرك است. بياييم در ماه رجب چند بار «لا اله الا الله» واقعي بگوييم و از هيچكس جز خدا حساب نبريم. هركس خدايي بود، ما چاكر او هستيم. هركس هم غير خدايي بود، «لَكُمْ دينُكُمْ وَ لِيَ دينِ» (كافرون/6)
دومين توصيه كه براي ماه رجب ميگويم كه خيلي سفارش شده است، استغفار است. «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فيهِم وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُون» (انفال/33) خدا قرار گذاشته اگر در وجود من، در خانهي من، در جامعهي من استغفار باشد، ما را عذاب نكند. عذاب همين چه كنم، چه كنمها است. عذاب فقط اين نيست كه از آسمان سنگ ببارد. عذاب همين است كه پول و امكانات داريم، فكر و آسايش نداريم. اين عذاب است.
جلسهاي بود، بچهها داشتند طنز جبههها را ميگفتند. رفقا هركدام يك طنزي را گفتند. من در آخر گفتم: بابا جبههها مبلمان نداشت. سفرهي آنچناني نداشت. سرمايشي و گرمايشي مرتب هم نداشت. پشهها پدر ما را درميآوردند. اما دل خوش داشت. دل خوش به اين بود كه با خدا بود. بچهها اهل استغفار بودند. امروز همه چيز هست، دل خوش نيست. پس بياييم در ماه رجب براي هم استغفار كنيم. من خواهش ميكنم كه هركس خطايي هم از برادر و خواهر مؤمنهاش ديد، يك استغفار براي او بكند. بياييد براي همديگر استغفار هديه بدهيم. استغفار عطرافشاني است.
من اگر از يك جايي برسم و وقت حمام رفتن نداشته باشم، بدن من عرق كرده است. يك ادكلني را روي بدنم ميزنم. ديگر آن بوي عرق ديده نميشود. هركس ميخواهد بوي گناهش معلوم نشود، يك مقدار استغفار كند. كمي براي همديگر استغفار كنيم.
سفارش سومي كه در اين مهماني خصوصي است، من ميگويم: ماه رجب ماه زيارتي مخصوص امام حسين است. مخصوصاً شب جمعه اول كه شب ليلة الرغائب است. فردا شب را خيلي مغتنم بدانيم. حتماً روضه هم لازم نيست. يك گوشهاي بنشينم و سه مرتبه بگويم: «صلي الله عليك يا ابا عبدالله»! اين سه كار را بكنيم. يك ذكر «لا اله الا الله» با توجه گفتم. يك ذكر استغفار براي خودمان و ديگران با توجه گفتم و سه مرتبه اين ذكر «صلي الله عليك يا ابا عبدالله» را بگويند كه خيلي سخت نيست. شايد ما را در اين مهماني خصوصي وارد كنند. اگر كسي هم نميتواند روزه بگيرد، حداقل كمك كند، ديگران روزه بگيرند. شايد در اين مهماني خصوصي واردمان كنند كه اگر وارد كردند، شايد ليلة القدر را بفهميم. همه گرفتاريهاي ما اين است كه نميفهميم قدر و اندازه در اين عالم چقدر است. اگر ليلة القدر را ميفهميديم، اتفاقهاي قشنگي ميافتاد.
آقاي شريعتي: خيلي نكات خوبي را شنيديم. خيليها از ليلة القدر و عيد فطر پارسال خودشان را براي درك ليلة القدر امسال آماده ميكنند، آنهايي كه احياناً جا ماندهاند، فكر ميكنم اين روزها و شبها فرصت خوبي است براي اينكه به آن شب برسيم. در آستانهي روز كارگر هستيم. اين روز و اين ايام را به همه كارگران عزيز و همينطور روز معلم را به همه معلمان زحمتكش تبريك و شادباش ميگويم و براي آنها آرزوي توفيق ميكنم. يك سؤالي پيش روي من هست، اين سؤال را بشنويد و انشاءالله پاسخ حاج آقا را بشنويم.
حاج آقاي ماندگاري يادتان هست كه چند هفته قبل از عيد در پاسخ به سؤال همسر يك كارفرما كه از اينكه كارگران مايل نيستند در كارگاه شوهرش كار كنند، گلايه كرده بود، جوابي داديد و در بين حرفهايتان از اينكه برخي از جوانان راحت طلب شدند، و يا در رسانه و خانواده به كارگران اهميت نميدهند، سخن گفتيد. دوست دارم الآن كه در آستانهي روز كارگر هستيم، پاسختان را به سؤال آن بيننده با اين حرف تكميل كنيد كه به آن خانم بگوييد: آيا شما تاكنون از همسر محترمتان و بسياري از كارفرماهاي ديگر پرسيدهايد، كه چطور مي شود كارگري كه به نان شبش محتاج است و كرايه خانهاش چند ماه عقب افتاده و هزار درد سر ديگر دارد، اين كارگر با اين شرايط سخت راضي نميشود در كارگاه همسر شما و صدها كارگاه ديگري كه مشابه كارگاه همسر شما هستند، مشغول به كار شود. از همسرتان پرسيدهايد كه به كارگرهايش چقدر حقوق ميدهد؟ آيا حداقل حقوق وزارت كار كه مبلغ ناچيزي براي خرجهاي كمرشكن امروزي است را ميدهد. آيا آنها را بيمه ميكند. آيا اگر آنها مطالبه حقوق ابتداييشان را بكنند، به آنها نميگويند: چيزي كه زياد و فراوان است، كارگر است و اگر نميخواهي نيا؟ تو را به خدا اين سؤالها را از همسر آن كارفرما و هزاران كارفرماي ديگري كه رعايت حقوق ابتدايي كارگران را نميكنند، بپرسيد.
البته ايشان در خاتمه گفتند: ما مخلص همه كارفرماهايي هستيم كه دلسوزانه به دنبال رضايت پروردگار هستند و تنها قانونشان، قانون وزارت كار نيست و دستشان را هم ميبوسيم. پاسخ حاج آقاي ماندگاري را ميشنويم.
حاج آقاي ماندگاري: ضمن اينكه مجدداً روز كارگر را تبريك ميگويم و اين هديه را به آنها ميدهم، پيغمبر ما خم شد و دست كارگر را بوسيد. يعني در دين ما براي كار و كارگري ارزش خاصي است. اما بگذاريد من در جواب اين بزرگوار يك حكايتي را اشاره كنم. معروف اين است كه وجود نازنين پيغمبر(ص) وارد جمعي شدند كه آحاد جامعه در آن جمع نشسته بودند، از اين طرف هم مجاهدان جنگ بدر و بدريون جايي براي نشستن نداشتند و كسي هم براي اينها جايي باز نكرد. پيغمبر با يك حال عجيبي به بعضي از افراد فرمودند: بلند شويد، بعضيها را بلند كردند، و بدريون را نشاندند. اينها مجاهد و رزمنده هستند. در يك نقطه به ظاهر مقابل، اميرالمؤمنين(ع) در مقابل طلحه و زبيري كه از رزمندگان هستند و حق ويژهي خودشان را مطالبه كرده بودند، حضرت چنان برخوردي با آنها كردند كه حتي به جنگ جمل ختم شد. به خروج آنها از دايرهي حقانيت ختم شد. اگر جهاد كرديد، براي خدا جهاد كردهايد. چرا پيغمبر براي مجاهدان ديروز آنطور از مردم توقع كردند و جا باز كردند و اميرالمؤمنين روز بعد با مجاهدان اينطور برخورد كردند؟ حل اين خيلي ساده است.
حقوق و تكاليف يك جادهي دو طرفه است. جامعه نسبت به رزمندگان تكاليفي دارد، رزمندگان هم نسبت به رزمندگي خودشان تكاليفي دارند. جامعه نسبت به رزمندگان تكاليفي دارد، يعني حق رزمنده را بايد ادا بكند، او براي او جنگيده است. قرآن ميگويد: «وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيماً» (نساء/95) ولي خدا، پيغمبر چون ديد جامعه نسبت به تكليف خودش كه حق رزمندگان است، درست انجام وظيفه نميكند، پيغمبر مدافع حقوق رزمندگان شد. جامعه كوتاهي كرده بود، پيغمبر بايد رو به جامعه اعطا كند. اينها را بلند كند و اينجا بدريون تقاضاي حق نكردند. فقط ايستاده بودند! رزمندگان ايستاده بودند، جامعه حق رزمنده را ادا نميكرد. پيغمبر جامعه را متوجه كرد كه شما حق رزمنده را ادا كنيد. خدا ميگويد: «وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيماً». اميرالمؤمنين ديدند رزمندهها دارند به امتيازات خودشان مدعي ميشوند. رزمنده چون براي خدا كار كرده است، حق طلبكاري ندارد. اين يك جور زيادهخواهي است. سهمخواهي است. اينجا رزمنده دارد اشتباه ميكند، ولي خدا به رزمنده تذكر ميدهد. آنجا جامعه كوتاهي ميكند، ولي خدا به جامعه تذكر ميدهد. امروز هم جامعهي ما همين است. اول اين مورد را بگويم و بعد به سؤال پاسخ بدهم.
يك بار من در همين برنامه عرض كردم صدامي كه ما ديديم، ميخواست يك هفتهاي تهران را بگيرد. ميخواستند همه ايران را اشغال كنند. ولي اين رزمندهها ايستادند، پس اين مملكت براي رزمندهها و ايثارگران و شهدا و آزادگان و جانبازان است. همهي مردم مستأجر است. اگر جامعه يك قطعه زمين ميدهد، يك وام ميدهد، يك امتيازي ميدهد، حق اينهاست كه جامعه بايد تكليفش را ادا كند. اگر ادا نكند ولي خدا بايد جامعه را توبيخ كند. ولي اگر رزمندهاي جلو آمد و گفت: آقا من جبهه بودم، حق مرا بدهيد. اينجا ولي خدا به رزمنده تذكر ميدهد. تو براي خدا رفتي! تو براي پول نرفتي.
در قصهي كارگر و كارفرما هم هميشه دو طرفي است. اگر كارفرمايي دارد كوتاهي ميكند، ما به عنوان يك معروف بايد به كارفرما تذكر بدهيم. كارفرمايان عزيز، اگر از حقي كه قانون كار گذاشته است و خدا فرموده است، به تناسب درآمدم، به تناسب كار كارگر، حق او را بده و يك ذره هم بيشتر بده كه عرقش هم خشك نشده به او بده. نگو: امروز كار كردي، شش ماه ديگر به تو پول ميدهم.
شبكه قم در ماه رمضان يك برنامهاي را گذاشته بود، خانمهايي بودند تسبيح نخ ميكردند. دانهاي شصت تا يك تومان براي آنها مزد گذاشتند. فرض ميكنيد بچههاي اين خانمها، روزي چند تسبيح نخ كنند. روزي صد تا تسبيح هم نخ كنند كه نخواهد شد، روزي شش هزار تومان حقوق دارند. در ماه 180 تومان ميشود. اين حق كار اينهاست. اينجا بايد به كارفرما تذكر بدهيم. اگر قانون كار يك قاعدهاي را گذاشته، اين كف است. حالا من بيايم به يك كارگر بگويم، چون تو مجبور هستي، ميخواهي من تو را به كار بگيرم، بايد با چهارصد، پانصد تومان راضي شويم و الا دنبال كارت برو! اينجا بايد به كارفرما تذكر بدهيم كه نكند كوتاهي كني بعد در يك جشن گلريزان يك خيري بيايد و اين كوتاهي شما را جبران كند. باز خود شما در يك جشن ديگر برويد، كوتاهي يكي ديگر را جبران كنيد. الآن كه در كار خودت، بهترين خيرات كارفرمايان از بيان من طلبه بشنوند. بهترين خيرات كارفرمايان، مديران، كارفرما اداري باشد، يا كارفرماي صنعتي باشد، يا كارفرماي كشاورزي باشد، يا كارفرماي كارگري و خدماتي باشد. بهترين خيرات و گلريزانشان اين است كه حق كارگر را درست ادا كنند و كمي هم چربتر كنند، خدا به آنها بركت ميدهد. از اين طرف به كارگر ميگوييم : نكند به خاطر اينكه اگر خداي كرده او كوتاهي ميكند، شما از كار كم بگذاريد. وظيفه شما اين نيست كه طلبكارانه بگوييد، يا خداي نكرده بگوييد: چون او از كار كم گذاشت، من هم اينجا از كار كم بگذارم. اگر اجازه بدهيد براي معلمان هم همينجا بگويم.
امروز شايد ما بگوييم: هيچ دستگاهي نميتواند حق تعليم و تربيت را با پول معاوضه كند. حالا من معلم بگويم: چون حقوق من بعضي جاها كم است، پس من بيايم از تعليم و تربيت كم بگذارم. اينجا به معلم تذكر ميدهد، از تعليم و تربيت كم گذاشتي، نعوذ بالله، حقوقي كه ميگيري شبهه دارد. دانشآموز از آن طرف بگويد: چون معلم اينطور برخورد كرده است، من از علم آموزي كم بگذارم. مثل مريضي كه داروها در دستشويي بريزد و بگويد: سر آقاي دكتر را كلاه گذاشتم. من هم سر معلم را كلاه گذاشتم، هرچه تكليف گفته بود، دادم به كس ديگر برايم نوشت. سر معلم را كلاه نگذاشتي. سر خودت را كلاه گذاشتي. من احساس ميكنم اين فرهنگي كه ما اسمش را فرهنگ انصاف، فرهنگ حق و تكليف بگذاريم، ولي خدا هرجا ببيند كه كسي در تكليفش كوتاهي كند، تذكر ميدهد. ولي من خيلي شايد ماموريت نداشته باشم كه بخواهم زياده خواهي كنم. آن چيزي كه وظيفهي ماست، اين است كه وظيفهي خودمان را بشناسيم.
آقاي شريعتي: آن چيزي كه وظيفهي ما است بايستي وظيفه خودمان را بشناسيم، اگر كارفرما هستيم، تكليف و وظيفهي خودمان را بشناسيم، و اگر كارگر هستيم، وظيفهي خودمان را بدانيم.
حاج آقاي ماندگاري: هركسي وظيفه و جايگاه خودش را بشناسد و به وظيفهاش عمل كند، جهاد كرده است. اينكه ميگويند: اگر عبادت ده قسم دارد، نه قسمت آن كسب حلال است، معلوم ميشود تشخيص وظيفه در بحث كار و كارگري از سختترين كارها است.
آقاي شريعتي: من ميخواهم از دوستانمان خواهش كنم كه امروز صفحهِ 76 قرآن كريم را تلاوت كنند و انشاءالله از ثواب آن بهرهمند شوند و ما را هم دعا كنند. من يك نكتهاي را متذكر شوم و صحبت حاج آقا را بشنويم.
«رَبَّنَا وَ ءَاتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلىَ رُسُلِكَ وَ لَا تخُْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تخُْلِفُ المِْيعَادَ(194) فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنىِّ لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَمِلٍ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَ أُخْرِجُواْ مِن دِيَرِهِمْ وَ أُوذُواْ فىِ سَبِيلىِ وَ قَتَلُواْ وَ قُتِلُواْ لَأُكَفِّرَنَّ عَنهُْمْ سَيَِّاتهِِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تجَْرِى مِن تحَْتهَِا الْأَنْهَرُ ثَوَابًا مِّنْ عِندِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ(195) لَا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُواْ فىِ الْبِلَادِ(196) مَتَاعٌ قَلِيلٌ ثُمَّ مَأْوَئهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ المِْهَادُ(197) لَاكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تجَْرِى مِن تحَْتِهَا الْأَنْهَارُ خَلِدِينَ فِيهَا نُزُلًا مِّنْ عِندِ اللَّهِ وَ مَا عِندَ اللَّهِ خَيرٌْ لِّلْأَبْرَارِ(198) وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَن يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَ مَا أُنزِلَ إِلَيهِْمْ خَشِعِينَ لِلَّهِ لَا يَشْترَُونَ بَِايَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سرَِيعُ الْحِسَابِ(199) يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اصْبرُِواْ وَ صَابِرُواْ وَ رَابِطُواْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(200)»
ترجمه آيات:
«اى پروردگار ما، عطا كن به ما آنچه را كه به زبان پيامبرانت به ما وعده دادهاى و ما را در روز قيامت رسوا مكن كه تو وعده خويش خلاف نمىكنى. (194) پروردگارشان دعايشان را اجابت فرمود كه: من كار هيچ كارگزارى را از شما، چه زن و چه مرد- همه از يكديگريد- ناچيز نمىسازم. پس گناهان كسانى را كه مهاجرت كردهاند و از خانههايشان رانده شدهاند و در راه من آزار ديدهاند و جنگيدهاند و كشته شدهاند، مىزدايم و آنان را در بهشتهايى كه در آن نهرها جارى است داخل مىكنم. اين پاداشى است از جانب خدا و پاداش نيكو نزد خداست. (195) جولان كافران در شهرها تو را نفريبد. (196) اين برخوردارى اندكى است. پس از آن جايگاهشان جهنم است و جهنم بد آرامگاهى است. (197) اما براى آنان كه از پروردگارشان مىترسند، بهشتهايى است كه در آن نهرها جارى است. همواره در آنجا مهمان خدا هستند. و آنچه نزد خداست براى نيكان بهتر است. (198) بعضى از اهل كتاب به خدا و كتابى كه بر شما نازل شده و كتابى كه بر خودشان نازل شده است ايمان دارند. مطيع فرمان خدايند. آيات خدا را به بهاى اندك نمىفروشند. مزد ايشان نزد پروردگارشان است. هر آينه خدا حسابها را زود خواهد رسيد. (199) اى كسانى كه ايمان آوردهايد، شكيبا باشيد و ديگران را به شكيبايى فراخوانيد و در جنگها پايدارى كنيد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار شويد. (200)»
خانمي گلايه كرده بوده، گفته بود: من از اولياي دانشاموزان خواستم كه در آستانهي روز معلم كه هستيم يك هديهاي براي معلم فرزندانمان تهيه كنيم. بعضي از آنها گفتند: چه ضرورتي دارد؟ اينها كه دارند حقوقشان را ميگيرند. ديگر اين هديه جايگاهي ندارد! آيا واقعاً بايد اينطور نگاه كرد يا اينكه تكريم جايگاه ويژه و شايستهاي دارد؟
حاج آقاي ماندگاري: من فقط اين نكته را بگويم كه در تاريخ نقل شده است، امام حسين(ع) وقتي خواستند به معلم فرزندشان هديه بدهند، هزار پيراهن هديه دادند. نفرمودند: حقوق ميگيرد. در واقع تكريم معلم، تكريم تعليم و تربيت است. ارزشگزاري براي تربيت بچهام است. مخصوصاً معلميني كه خانم هستند. مجاهدت ميكنند كه علاوه بر مأموريتهاي در خانه مأموريتهاي تعليم و تربيت را قبول ميكنند. اين مجاهدت چه قيمتي دارد؟ حالا اگر خانوادهها بيايند به عنوان تشويق اين معلم دستهگلي، هديهاي تقديم كنند قطعاً در اين جهاد شريك هستند. بهترين هديه براي معلمها اين است كه ثمرهي زحماتشان به نتيجه برسد. دانشآموز اگر يك ولد صالح شود و براي معلمش دعا كند، بالاترين هديه است. اين ارزش براي تعليم و تربيتي است كه دين ما ارزشگزاري كرده است. ارزش براي علم آموزي است كه دين ما ارزشگزاري كرده است.
آقاي شريعتي: بسياري از خانمهاي معلم