88-10-19-حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری
سوال – شما می گویید که هر چه می خواهید از خدا بخواهید . من الان چند سال است که خواسته و دعایی دارم و آنرا با گریه و توسل از خدا خواسته ام ولی خدا آنرا به من نمی دهد . اگر من از دعا کردن خسته بشوم ، مقصر چه کسی است ؟
پاسخ - می گویند : جوانی عاشق گوهرشاد خانم شد که خانمی متمول ، زیبا و با شخصیت بود . همان کسی که مسجد گوهر شاد مشهد بنام ایشان است . ایشان گفت که شرط ازدواج با من این است که چهل شب نماز شب بخوانی . جوان گفت : چشم . چهل شب نماز شب خواند . بعد از چهل شب گوهر شاد خانم دید جوان عاشق و شیدا به بسراغ او نیامد . برای او پیام فرستاد . گفت : چی شد ؟ شرط را انجام دادی ، پس بیا . او گفت : از تو تشکر می کنم . تو مرا عاشق کس دیگری کردی . ما گاهی وقتها بخاطر یک خواسته ، تقاضا و درخواست ، خدا را می خواهیم . در روایت داریم که خدا می گوید : من به شما نمی دهم تا ببینم عاشق من می شوید یا نه ؟ در خیلی از مکان ها درباره دعا ، سوال مطرح میشود از جمله در دانشگاهها و حرم ها و مشاوره ها مخصوصا با جوان ها . من از زوایای مختلف سراغ این بحث می روم . اولین نکته این است که دعا را برای دنیای خودت میخواهی یا برای کل حیات خودت ؟ درارتباط با خدا ، تا نگاهمان را به حیات بشری و حیات انسانی اصلاح نکنیم ، اصلا نمی توانیم با خدا ارتباط برقرار کنیم . خدا می گوید : من تو را خلق کردم و یک حیات جاودانه به تو دادم . این حیات تو سه تا بخش دارد . یک بخش کوچک آن دنیا است و یک بخش آن برزخ است و یک بخش جاودانی آن هم آخرت است . حیات اصلی تو آنجا است . حیات دنیا و برزخ مرگ دارد . خدا می فرماید : دو بار شما را می میرانیم و دوباره شما را زنده می کنیم . اما حیات آخرت ، دیگر مرگ ندارد . هرکس وارد وادی آخرت بشود چه بهشت و چه جهنم ، جاودانه میشود . خدا اولین سوال را از من می کند . از من خوشبختی می خواهی ؟ سعادت می خواهی ؟ همسر می خواهی ؟ ثروت می خواهی ؟ شهرت می خواهی ؟ قدرت می خواهی ؟ برای کجا میخواهی ؟ من سوالهای شما را به بیان های مختلف دیده ام . می گویند ما سراغ خدا رفته ایم و خدا را هم چک کرده ایم . من هم برای اینکه شما را غافلگیر کنم می گویم یادت هست کوچک بودی و چهاردست و پا کنار چرخ خیاطی مامانت می رفتی ؟ میگوید بله . خوب آن موقع تو از مادرت سوزن می خواستی و وسایل خیاطی می خواستی ، آیا مادرت به تو می داد ؟ می گوید : نه . خیلی هم که اصرار می کردی ، یک سوزن پشت دستتت می زد . تو در عالم بچگی می گفتی : ای مامان بد . ولی مادر بخاطر نهایت مهربانی به تو نمی داد . لذا به جوانی که می گوید : چندین سال است که حاجتی را از خدا خواسته ام و خدا به من نداده . می گویم یکبار پرسیدی نکند این حاجت من سوزن باشد و چون خدا از مادر مهربانتر است و ارحم الراحمین است و تو را دوست دارد ، به تو نمی دهد . این جواب برای مسائل مادی قابل قبول است ولی یک موقع جوان می خواهد خدا مزه ی عبادت را به او بچشاند تا رشد و تعالی پیدا کند . خوب بعضی ها می پرسند که پس این را هم خدا نمی خواهد که به کمال برسیم ؟ من می گویم : آیا شده که شما برای یک لیسانس و یک فوق لیسانس یک سجاده در کنار دانشگاه تهران پهن کنی و دعا بخوانی و اشک بریزی ؟ مردم می گویند : جوان چه میخواهی ؟ و شما بگویید من برای رشد ، یک لیسانس می خواهم . مردم می گویند : خواسته ات خیلی قشنگ است ولی مسیرت اشتباه است . لیسانس می خواهی باید کنکور شرکت کنی و زحمت چهار ساله ای را بکشی ، تکلیف انجام بدهی و زحمت بکشی سختی بکشی امتحان پایان ترم هم بدهی و پروژه هم بدهی ، آنوقت لیسانس می گیری و به تو لیسانس می دهند . یک وقت من دعا میکنم ، ملائک خدا هم با من آمین می گویند . یک وقت دعا می کنم ، ملائک به من می خندند . میشود من در جاده چالوس را ه بیفتم و بگویم : خدایا من را به جاده قم برسان ؟ به من میخندند و میگویند : جاده را اشتباهی می روی . من سوار ماشین جوانی شدم . گفت : شما آخوندها نمی گذارید ما حال کنیم . گفتم : در دنیا می خواهی چکار کنی ؟ گفت : می خواهم حال کنم ، صفا و عشق کنم . گفتم : به خدا من هم می خواهم عشق و صفا کنم . خندید و گفت : حاجی آقا از خودمان است . گفتم : من مثل شما هستم و خدا به پیامبر هم گفت : که بگومن هم از شما هستم . گفتم : سوار چه ماشینی هستی ؟ گفت : پراید . گفتم : با این ماشین پراید اگر بخواهی حال کنی باید از کی بپرسی که موتور نسوزانی ؟ گفت : از شرکت سایپا . درباره ماشین پژوه باید از ایران خودرو بپرسیم . حالا با ماشین خودت و دنیا می خواهی حال کنی ، باید از چه کسی بپرسی ؟ گفت : نمی دانم . گفتم : از خدا خودرو بپرس . از خدا بپرس که چطور باید حال کنم . من فرمول را نمی پرسم . خدا میگوید من برای هر قصدی یک مسیری و اسبابی گذاشته ام و 250 بار در قرآن می فرماید : این مسیر به درد کسی می خورد که ایمان داشته باشد و فکر بکند . مگر میشود من بدون فکر به سعادت ببرسم ؟ خوب میگویید : لذت عبادت . لذت عبادت فرمول دارد . پس شما میگویید : ما دو دسته حاجت داریم . مادی هایش را قبول دارید ولی چرا خدا معنویات را به ما نمی دهد ، مگر خودش نگفته معنوی شوید ؟ از آن طرف خدا می گوید : بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را . پسری به پدرش گفت : مگر قول ندادی فلان چیز را بخری ؟ گفت : بله . گفت : پس چرا نمی خری ؟ پدرش با آیه ی قرآن جوابش را داد . اوفوا بعهدی ، اوفوا بعهدکم . قول هایی که به من دادی عمل کن تا من هم به قولی که به تو دادم ، عمل کنم . بحث دعا خیلی نکته دارد . آیا میشود ثمره ی دعا را زود ببینیم تا ایمان مان قوی تر بشود ؟ خدا میخواهد به من ظرفیت بدهد . الم نشرح لک صدرک . چرا این قدر عجله داریم که خدا به ما ثمره بدهد ؟ اگر زود به من بدهد که من بی نیاز می شوم . میخواهد من را رشد بدهد . می خواهد بگوید که همه ی حیات تو اینجا نیست . ما در روایات داریم که هیچ دعایی رد نمیشود . چون خدا خودش گفته : فلا سائل تنهر . قانون خودش را نقض نمی کند . هر کس با هر شرایطی و با هر آلودگی و بدون اسباب به سوی خدا بلند بشود ، ناامید برنمی گردد . از کرم خدا به دور است که کاسه ی من را خالی برگرداند . ولی چون آن مدلی که من توقع داشته ام جواب نمی گیرم می گویم : خدا جواب من را نداد . ای جوانان قرار نیست خدا خودش را با ما تنظیم کند . قرار است ما خودمان را با خدا تنظیم کنیم . چون او خالق و حکیم است . بعضی ها مدل دعا را رعایت نمیکنند . سه تا مقدمه داریم : در استجابت دعا یکی اینکه نگاهمان را وسیع کنیم . خدا می خواهد ما را بزرگ کند . ما را رشد بدهد و ما به اندازه ی ابدیت قد بکشیم . یکی دیگر اینکه قرار است خدا خودش را با ما تنظیم نکند بلکه ما خودمان را با او تنظیم کنیم . پس از خدا فرمولها را بپرسیم . یکی دیگر اینکه ندیدم جایی که خدا بگوید : کاسه ی کسی را ناامید بر می گردانم . همسر شهید نعیمی ، کاردار سفارت ایران در عراق که بدست منافقین شهید شد نقل می کردند که هر کس دستی بسوی ایشان دراز می کرد ، نا امیدش نمی کرد . یا کمکش کرد یا راهنمائیش می کرد یا برایش دعا می کرد . یا به طرف پول بده یا اگر نداری به سمت کسی راهنمائیش کن و اگرنمی توانی جلویش ، برای او دعا کن . بیشتر مدل اول را انجام می داد . خانمش گفت : روزی گفتم که این دیوانه دارد دروغ می گوید و فیلم بازی می کند . ایشان گفتند : مگر من به خدا دروغ نمی گویم . مهم این است که او دست بسوی من دراز کرده است . در خواب دیده بود که صفت خدایی پیدا کرده و بعد هم شهید شد . در روایت داریم دعا سلاح مومن است . خشاب هم می خواهد و آن اسباب و عمل است . سلاح خشاب می خواهد ولی ما در زمان جنگ با سلاح بی خشاب هم اسیر گرفتیم . جوانی به مادرش گفت : من خاطرخواه فلان دختر شدم . گفت : کدام دختر و آدرس دختر را داد و مادر گفت : بچه تو دو رکعت نماز نخوانده ای و این دختر پدرش صف اول نماز جماعت است . مادرش گفت : اگر میخواهی برایت خواستگاری بروم برو یک هفته ای ادای نمازخوان ها را در بیاور . پسر هم حسابی ادای نماز خوان ها را در آورد . بعد مادر به خواستگاری رفت . پدر دختر گفت : پسر شما کجاست ؟ ما که او را نمی شناسیم . تحقیق اجمالی بکنیم تا بقیه خواستگاری . مادر گفت : سر و ته این بچه را که بزنی در مسجد است . تا آدرس پسرش را داد ، پدر دختر گفت : خانم این خیلی پسر خوبی است من سجود و رکوع او را دیده ام . گفت : بگویید : بیاید . مادر به خانه آمد و به پسر گفت : چکار کردی ؟ پسر گفت : یک هفته ادای نمازخوان ها را درآوردم . مادر گفت ؟: این ها جواب مثبت داده اند . پسر گریه کرد . مادر گفت : تو چرا گریه می کنی ؟ گفت : عجب دستگاهی است . یک هفته فیلم بازی کردم ، جوابم را دادند . اگر واقعی به سمت خدا می رفتم ، چکار می کردند . حالا ببینیم مدل ها چیست ؟ اولین مدل پاسخگویی حضرت حق به نیازهای ما این است که من یک تقاضایی از خدا می کنم همراه تقاضایم همه ی شرایط آنرا می آورم . مثلا شما از بانک تقاضای وام می کنید . بانک می گوید شرط اول آن این است که برای فلان کار به شما وام می دهند و بعد با حساب باز کنید و باید با این حساب کار کنید و باید دسته چک داشته باشید و ... همه می دانند بانکها وام می دهد ولی می دانند به همه وام نمی دهند . یادم هست وقتی حافظان پنج ساله قرآن را در تلویزیون نشان می داد مثل آقای محمد حسین طباطبایی ، من حتم دارم همه ی مادرها آرزو می کردند که خدا چنین پسری به آنها بدهد . این یک تقاضا است . ولی در میان آنها دو نفر تقاضایش پذیرفته میشود چرا ؟ چون وقتی این تقاضا را می کنند که خدایا به من اولاد صالح بده ، باید موقعی که انتخاب همسر می کردند باید به فکر این تقاضا هم بودند . در روایت داریم که وقتی خانمی به آقایی می خواهد بله بگوید و یا برعکس ، در واقع برای فرزند آینده اش پدر یا مادر انتخاب می کند . چطور میشود که یک زن و مرد مشکل داشته باشند و محصولش قشنگ بشود ؟ مرد حکم بذر را دارد و زن حکم زمین را دارد . بذر آلوده و زمین آلوده میشود ؟ پس جوان الان شرایط استجابت دعای فرزند صالح را فراهم کن . این شرط اول است . شما که فرزند صالح می خواهی ، در شب عروسی خشت کج نگذاشتی ؟ خشت اول چو معمار نهد کج تا ثریا می رود دیوار کج . میشود خشت اول یک خانواده که می خواهد محصول پاک بدهد ، مملو از گناه باشد ؟ و از وسط این لجنزار گناه یک اولاد صالح بیرون بیاید ؟ در شب عروسی و عقد به فکر بچه تان باشید که فردا می خواهید دعا کنید . شرط سوم اینکه زمانیکه می خواهید انعقاد نطفه داشته باشید به فکر این دعا بودی ؟ قرآن می گوید : شیطان در بعضی از نطفه ها شراکت می کند . آیا آداب آنرا رعایت کردی ؟ با چه طهارت و نیتی و استغفاری ؟ شرط چهارم دوران بارداری حواست بود که برای اینکه بچه ات اولاد صالحی بشود ، باید چه کار کنی ؟ مادر شهید علم الهدی که یگانه شهدای هویزه میشود ، می گوید : در نه ماه بارداری من ختم قرآن کردم . آیا با مادری که نه ماه بارداری نمی دانیم چه کار کرده ، یکی است ؟ هر دو در دعایشان باید یک توقع داشته باشند ؟ در دوران شیرخوارگی آیا مواظب این دعا بودی ؟ با وضو به بچه شیر دادی ؟ مادر شیخ کافی گفته که که یک شیر بدون وضو به احمد نداده ام . مادر شهید زین الدین و علم الهدی هم همین را می گویند . وقتی به بچه ات شیر می دادی یک کلام سلام بر حسین گفتی و اشکی ریختی ؟ این ها شرایط آن دعا است . مادر ، رنگ پوست شما به بچه ات منتقل میشود ، رنگ روح شما به بچه ات منتقل نمیشود ؟ اگر به بچه با بی حیایی جلوی نامحرم شیر دادی ، این در بچه ات اثر نمی کند ؟ حالا دعا کن خدایا بچه ی من حافظ قرآن بشود . بعد هم خدا را متهم می کند که من فرزند صالح خواستم و تو ندادی . در دوران بارداری آیا به شوهرت گفتی که لقمه ی شُبه ناک برای من نیاور یا دائم شوهرت را با دیگران مقایسه کردی ؟ و به حقوق شوهرت توجه نکردی که از دیگران کمتر است و نمیتواند همه ی امکانات را فراهم کند . آیا به لقمه ی حلال توجه کردی ؟ در دوران تربیت هفت ساله ی اولش بنابر روایت امام صادق (ع) که او امیر است و باید با امیر چه رفتاری بکنید ، توجه کردید ؟ باز خدا ناامیدت نمیکند و آن جوری که تو می خواهی اجابت نمیشود . این بخل خدا نیست . در دعا بگویید : تو قادر هستی . خدا می تواند با یک آب تشنگی کسی را برطرف کند و تشنگی دیگری را برطرف نکند .