در ادامه بحث قبلی در مورد آداب اسلامی از دیدگاه امام حسین (ع) بفرمایید .
پاسخ – قبلا در مورد آداب امام حسین (ع) گفتیم . در مورد برخورد با یاران ، فقرا و اصحابشان و در مورد صبر و بردباری ایشان گفتیم . جرقه بحث هم این طور بود که ما در باره ی امام حسین (ع) بیشتر به ابعاد مصیبتی عاشورا و کربلا فکر کرده ایم و ابعاد دیگر زندگی ایشان را فراموش کرده ایم . کتابی دیدم که اسمش این بود : امام حسین قبل ازعاشورا . عنوانش جالب بود . همه م ینویسند امام حسین (ع) درعاشورا ولی ایشان نوشته اند امام حسین قبل از عاشورا . نویسنده می گوید که من می خواهم درباره ی روزهای قبل از عاشورا ، دعای امام حسین (ع) ، سخاوت و کرامت امام را بنویسم . کتابی از آیت الله گلپایگانی صافی است بنام پرتویی از عظمت امام حسین (ع) . ایشان از مراجع تقلید هستند . ایشان ویژگی های امام را مثل سخاوت ، شجاعت ، کرامت و ... را دسته بندی کرده اند . ما می خواهیم سراغ کلمات اباعبدالله برویم . ما فهرست وار به بعضی از آداب کلام ایشان می پردازیم .
از سلام شروع می کنیم . امام فرمودند : سلام کردن هفتاد حسنه دارد . شصت و نه تای آن برای سلام کننده است و یک برای آن کسی است که جواب سلام را می دهد . ببینید هفتاد نیکی در پرونده . ما ارزش حسنه و نیکی را نمی دانیم . مثل کسی که کارنامه گرفته می داند نمره یعنی چه . گاهی بیست و پنج صدم نمره برای قبولی یک درس تاثیرگذار است . حسنه آن درصد نمره است . وقتی در قیامت انسان حسنه اش بالاتر باشد در بهشت هم جایش عالی تر است . بعضی از ثواب ها آسان است . فردی می گفت : بعضی از ثواب ها زحمت ندارد جمع کردن دارد . مثل برف پارو کردن است کاری ندارد . میگوید که شما کلوخ از سر راه مردم بردار ، برای تو حسنه می نویسند . پوست موز و آشغال برداشتن از سر راه مردم کاری ندارد . حالا ببینید که بعضی ها چقدر سلام کردن سخت شان است . البته در روایت داریم که کسی که وارد خانه میشود اولی است که او سلام کند ، بزرگتر بر کوچکتر سلام کند ، کسی ار در خانه وارد میشود سلام کند ولی این ها لزوم نمی آورد . پیامبر به بچه ها سلام می کرد . می فرمود : من سلام کردن به بچه ها را دوست دارم . حضرت پیامبر هر وقت که به دیدن انصار می رفت و وقتی وارد می شد اول به بچه ها توجه می کرد . به بچه ها سلام می کرد و دستی بر سرشان می کشید و احوال پرسی می کرد . ما اگر در میهمانی باشیم و افراد زیاد باشد غالبا به بچه ها دست نمی دهند و احوالپرسی نمی کند . بعضی ها در گفتن سلام واژه را خرد می کنند . سلام را صحیح و کامل بگویید . امام حسین (ع) فرمود :بخیل کسی است که از سلام کردن به دیگران بخل بورزد . دختر خانم ها و آقا پسرها که از مدرسه می آیند و وارد خانه میشوند به پدر و مادرشان سلام کنند حتی به خواهر کوچکتر هم سلام بدهند و خانواده هم از کوچکی بچه ها را به این صفت ارزشمند تمرین بدهند . احادیثی که از امام حسین (ع) به ما رسیده کم است زیرا همانطور که خود آقا را به شهادت رساندند نگذاشتند که کلمات امام هم برای ما نقل بشود . یکی دیگر از سخنان امام حسین (ع) این است : شخصی داشت پیش امام حسین (ع) غیبت فرد دیگری را می کرد و امام فرمودند که غیبت در زندگی اتنباشد . این غیبت خورشت سگان جهنم است . اینچند تا مشکل دارد .یکی سگ است و سگ نار است و بعد هم خورشت آنها ست . ما در قرآن در مورد غیبت داریم غیبت کردن مثل خوردن گوشت برادر مرده است . الان فصل روضه ها و فصل دور هم جمع شدن است . و استماع مصائب کربلا و نصایح روایت و آیات است و خیلی هم خوب است . من تاکید میکنم که خانواده ها سعی کنند در خانه هایشان روضه برپا کنند . زیرا برکت می آورد و بسیاری از بلاها را از خانه دور می کند . مقید به سنگین گرفتن مراسم هم نباشند . مثلا شام و پذیرایی . ممکن است در یک خانه 15 نفر جمع بشوند و یک زیارت وارث بخوانند و بر حسین سلام بدهند ، همین باعث برکت آن خانه است . حتی یک شب هم اشکالی ندارد . صرف اینکه دراین خانه روضه و نام اباعبدالله باشد . یادمان باشد که روضه ای که استحباب دارد با حرام آمیخته نشود . وقتی روضه تمام میشود غیبت صورت نگیرد . یک وقت روضه ها به اول وقت نماز نخورد وجلسات طول نکشد . آقا فرمودند : غیبت خورشت سگ های جهنم است . بعضی از ائمه ما وقتی حدیث می فرمودند به پیامبر یا امیر المومنین استناد می دادند . امام حسین (ع) از مادرشان که از زبان پیامبر نقل کردند فرمودند : دخترم از بخل بپرهیز . انسان کریم چنین آفتی در زندگی اش نیست . یعنی آقا دارند سفارش می کنند که انسان دست دهنده داشته باشد . و به دیگران کمک کند . فرمودند : از بخل بپرهیز . بخل درختی در آتش جهنم است و شاخه های آن در دنیا است . جود درخت در بهشتی است . و شاخه های در دنیا است . در دین تاکید به سخاوت و جود است . پیامبر از کنار قبری رد میشدند و گفتند که دارند او را عذاب میکنند زیرا صاحب او نمام یعنی سخن چین بوده است. قرآن در سوره ی قلم از نه گروه نام برده است که از آنها دروی کنید و آنها را سرزنش کرده است .یکی از آنها سخن چین است . سخن چینی یعنی اینکه شما الان حرفی به من می زنی یا من از شما حرفی می شنوم که داری به کسی می گویی و دلت هم نمی خواهد که جایی منتشر بشود ، من این را از شما بگیرم و به دیگران منتقل کنم . بگویم که فلانی پشت سر شما حرف می زد البته دروغ هم نگفته ام ، شما گفته اید . این خیلی گناه زشتی است . زیرا روابط اجتماعی را بهم می ریزد و اختلاف ایجاد می کند . ما در روایات داریم که دروغ گناه بزرگی است اما داریم که اگر شما برای اصلاح بین دو نفر دروغ گفتید الان فردی با همسرش اختلاف دارد شماپیش آقا می روید و آقا می گوید که من از این زن بدم می آید و دیگر با او حرف نمی زنم . شما به خانم بگویید که آقا گفت : من از شما خوشم می آید و مایل هستم که با شما حرف بزنم . خانم هم تعدیل میشود و می گوید که من هم بی میل نیستم . چند تا از این کلمات باعث اصلاح بین آنها میشود و این دروغ مصلحت آمیز است . بعضی ها برای اینکه کارشان راه بیفتد دروغ میگویند و می گویند که این مصلحتی است . معلوم است که دروغ کار را راه می اندازد . اگر بلیط گیر من نیاید و دروغ بگویم که پدرم فوت کرده است زود به من بلیط می دهند . این دروغ مصلحت آمیز نیست . صلاح وقتی است که از نزاع ،درگیری و قتلی جلوگیر کند . اگر من به فردی بگویم که طرف اینجا است ممکن است طرف کشته شود بنابراین میگویم اینجا نیست . دروغ مصلحتی برای حفظ جان و آبرو است . نه اینکه هر کس که می خواهد کارش را راه بیندازد دروغ بگوید . امام حسین (ع) فرمودند که شخصی پیش پدرم آمدند و پشت سر گروهی بدگویی میکرد . پدرم به من فرمودند که به قنبر بگو بیاید . وقتی قنبر آمد . به او گفت : این سخن چین را بیرون کن زیرا چیزی میگوید که خدا راضی نیست . و ما حاضر نیستیم که این ها را بشنویم . پس ما باید حفظ آبرو کنیم . در حدیثی فرمودند که دو چیز مردم را از بین می برد : یکی ترس از فقر است . شیطان خوف فقر به شما می دهد و می گوید که انفاق نکن خودت پیری داری . بعضی ها از ترس سکته می میرند . بعضی ها هم از ترس فقر نگران هستند . آقایی می فرمودند که پیرمرد 90 ساله ای در فامیل داشتیم که وقتی به اومی گفتیم پولهایت را به دیگران کمک کن . میگفت که من پیری دارم . و وقتی ایشان فوت کردند خیلی از پولهایشان باطل شده بود و بانک هم قبول نکرد . دیگری طلب فخر است . یعنی انسان بخواهد با لباس و مالش به دیگران فخر بفروشد .
سوال – من در حرم امام رضا (ع) بودم و ظاهرم هم خیلی اسلامی نبود . به یکی از روحانیون سرشناس سلام کردم و ایشان جواب من را ندادند . آیا جواب سلام دادن مطلق است ؟
پاسخ – کثرت سلام به افراد سرشناس خیلی زیاد است . گاهی مواقع من دارم نماز زیارت می خوانم و می آیند و از من سوال می پرسند . البته جواب سلام در نماز اشکال ندارد . گاهی در یک نماز دو رکعتی باید شصت تا جواب سلام بدهی . کسی که سلام می کند یک نفر است و خودش را می بیند ولی بنده این هممه افراد را که نمی توانم ببینم . حتما آن روحانی که ایشان می فرمایند پنجاه تا جواب سلام داده است . و مسلما او را ندیده است . در جواب سلام دادن ظاهر افراد ملاک نیست . و بطور عام باید جواب داد . روایت از امام حسین (ع) است که شخصی از امیر المومنین سوال کرد که آیا به گناه کاران هم سلام کنیم ؟ آقا فرمودند : به همه ی اهل توحید سلام کنید . یعنی هرکس که خدا را می پرستد . البته در جاهایی داریم که به مشرکین سلام نکنید . البته در عرف بین المللی این بحث دیگری است . حالا یک مسئول به دین مسئول یک کشور دیگر می رود که خدا پرست و موحد نیست ، این بحث دیگری است .
سوال – سوره ی نساء آیات 91-87 را توضیح دهید .
پاسخ – اولین آیه این صفحه می فرماید: هیچ خدایی جز خدای واحد نیست . یعنی بحث توحید است . به یقین خدا در روز قیامت همه ی شما را یک جا جمع خواهد کرد . هیچ شکی در آن نیست . این آیه به شروع ، پایان و مبدا ، مقصد اشاره دارد . چه کسی از خدا راستگوتر است ؟ یکی از صفات خدا صادق بودن است . خدایی که صادق است به شما می گوید که روز قیامت همه ی شما را جمع می کند . باید یاد معاد در زندگی ما پررنگ تر بشود .
سوال – آداب مسلمانی از زبان امام حسین (ع) را ادامه می دهیم .
پاسخ – می خواهم کلماتی را که امام آنها را منع کرده اند بگویم . اما باقر (ع) می فرمایند که پدرم وقتی لحظه ی شهادتشان رسید من را در آغوش گرفتند و گفتند که پسرم من می خواهم سفارشی به تو بکنم که این سفارش را پدرم لحظه ی آخر که می خواست به میدان برود به من کرد . یعنی سفارش دو تا امام در لحظه پایانی عمر . فرمود : پسرم بپرهیز از ظلم کردن به کسی که جز خدا یاری ندارد . یعنی مردم را از ظلم منع می کنند . ظلم سه جور است . یکی ظلم اعتقادی است که همان شرک است . اگر کسی مشرک شد این ظلم است . در قرآن داریم که ای پسرم ظلم نکن همانا ظلم شرک بزرگی است . ظلم بعدی حق الناس است . اگر کسی مال مردم را بخورد این هم ظلم میشود . به این ظلم اجتماعی می گویند . دیگری ظلم فردی است . اگر کسی گناه بکند این هم ظلم است . ظلمت نفسی . نظر امام بیشتر بر این است که انسان به مردم ظلم نکند . و کسی را آزار ندهد . امام وقتی در آخرین لحظه می خواهد به میدان برود سفارش ایشان این است که به دیگران ظلم نکنید . نکند ما با عزاداری و مجلس گرفتن مان و برخوردهای مان باعث آزار و زحمت دیگران بشویم . یادمان باشد که این کارهای خوب را با آزار به دیگران آمیخته نکنیم . امام فرمودند : حرف بنده ای اگر باعث گناه بود ، گوش نکنید . این داستانی دارد . پسرعموی عمرعاص در مسجد ایستاده بود و امام حسین (ع) آمد که رد بشود . خیلی احترام کرد ، سلام کرد و به اطرافیان خود گفت که هر کس که می خواهد یک چهره ی بهشتی ببیند به امام نگاه کند . فردی گفت : تو که اعتقادت این است که این قدر احترام می گذاری ، چرا در جنگ صفین با پدرش جنگیدی ؟ تاملی کرد وگفت : پدرم به من گفت و امر پدر هم واجب است . گفتند : برویم از امام بپرسیم . امام فرمودند: اگر از کسی اطاعت میکنید آن اطاعت باید در راه خیر باشد . بعد فرمودند : هر مخلوقی اگر اطاعت او باعث معصیت خالق بشود ، اطاعت او واجب نیست حتی پد رو مادر . اگر پدر به بچه گفت که نماز نخوان ، نباید به حرف او گوش داد . بگوید که پسرم برو و دروغ بگو ، نباید این را انجام بدهد زیرا حرام است . بگوید که برویم پول نزولی بگیریم ، نباید این را انجام بدهد زیرا حرام است و معصیت خالق است . بعضی مواقع پدرها زور می گویند و آن بحث دیگری است . ما شرایط عادی را میگوییم .اگر شوهر گفت که خانم شما با نامحرم حتی برادر من دست بده ، اطاعتش لازم نیست زیرا گناه است . الان هستند آقایان یکه به خانم های شان میگویند که باید بدحجاب بیرون بیایی . حجاب ضروری دین است و اطاعت لازم نیست . حالا اگر شوهر زور گفت که آنجا بحث اختلاف و دعوا پیش می آید و راه کار دارد . اطاعت خالق مرزش با اطاعت از مخلوق این است که منجر به معصیت خالق نشود . آقا شاگرد مغازه است .اگر آقا به شاگرد امری کرد که باعث معصیت است اطاعت جایز نیست . و نباید اطاعت بکنیم . این نکته ی ظریفی است . این یک اصل کلی است . در محور آداب داریم که امام فرمودند : از زیاد سوگند خوردن بپرهیزید . قرآن می فرماید : خدا را در معرض قسم خودتان قرار ندهید .یک یمی خواهد پارچه بفروشد . خدا و ائمه را قسم می خورد که این را فلان قدر خریده ام . این عادت شده است و خیلی بد است . این پارچه را این قدر خریده ام و این قدر هم می فروشم و روی آن هم قسم نمی خورم . کسی پیش امام حسن (ع) ادعایی کرد و گفت که من 500 درهم از شما پول می خواهم . و دروغ هم می گفت .پیش قاضی رفتند و حاضر نشدند که قسم بخورند و فرمودند که من برای مال دنیا قسم نمی خورم با اینکه حق با ایشان بود . پول را به او داد در حالیکه بدهکار نبود . البته آن طرف هم نتوانست پول را بخورد زیرا به امام تهمت دروغ بسته بود . مکر بد است مخصوصا اگر کسی بخواهد با خدا و ائمه مکر کند . فرمود : از کثرت قسم بپرهیزید . چرا بعضی ها این قدر قسم میخورند ؟ بعضی ها سوگندها را برای کارهای عادی هزینه می کنند . این هم یک روایتی از امام بود که خواندیم . امام در حدیثی فرمودند : نیازمندی که به تومراجعه میکند و از تو درخواست می کند ، دارد روی خودش را زمین می زند بنابراین شما او را گرامی بدار و به سوال او جواب رد نده . بعبارت دیگر حالا که خودش پیش شما آمده و خودش را کوچک کرده ، شما کرامت به خرج بده و به او کمک کن . او را از این کوچکتر نکن و بار را از دوش او بردارد . این ها یک بخشی از سفارشات و فرمایشاتی است که اباعبدالله (ع) فرموده اند . به داستانی می خواهم اشاره کنم . روایتی از پیامبر و معصومین رسیده است مبنی بر شاد کردن دل دیگران . مراد از شاد کردن بیهوده گویی ،هجو و ابتذال نیست . یک وقت کسی را سرکار میگذارند و یا او را دست می اندازند بعد اسم این کار را شاد کردن دل دیگران می گذارند . زمان پیامبر اکرم کسی به مسجد رفته بود .یکی از اصحاب کفش او را پنهان کرد . او دنبال کفشش آمد و هر چه گشت آن را پیدا نکرد . ناراحت شد .دوباره به خانه رفت و آمد ولی آن را پیدا نکرد . فردی که کفش را پنهان کرده بود گفت : بیا کفش تو پیش من است . شوخی کردم . و کفش او را داد . وجود مقدس پیامبر اکرم فرمود : آیا حاضری با کسی به قیمت ناراحتی و غضب او شوخی کنی ؟ بعضی وقتها یک کسی را ناراحت میکنیم . و اسم آن را شاد کردن می گذاریم . این شادی نیست . سرور و شادی این است که غمی از دل کسی برداریم . امام حسین(ع) فرمودند : من از جدم شنیدم که شاد کردن مومن عمل با ارزشی است و بعد از نماز عملی از آن بالاتر نیست .امام فرمود که یک روز دیدم غلامی دارد دعا میکند و می گوید : خدایا من را نجات بده . از او سوال کردم چه شده است که این دعا را می کنی ؟ گفت : اربابی یهودی دارم . من بعنوان یک سملمان دوست ندارم پیش یک یهودی کار کنم . و برای این دعا می کنم که از دست او خلاص بشوم . امام فرمود که برویم پیش آقایت و من با اوصحبت کنم که تو را آزاد کنند . در خانه ی شخص یهودی در مدینه آمدند . آن مرد یهودی امام حسین (ع) را خیلی احترام کرد . زیرا امام را می شناختند و امام مورد احترام مردم بود . آقا فرمودند که میشود این غلام را به من ببخشی ؟ من این مبلغ را می دهم و شما این غلام را به من ببخش . یهودی گفت : به یُمن قدوم شما من او را آزاد می کنم و این مبلغ هم برای خود او باشد . و یک باغچه ای هم به او می دهم که در آنجا زندگی کند و بیکار نماند . در همان حال خانم یهودی از خانه بیرون آمد و جریان را پرسید . آقا گفت که امام حسین (ع) به در خانه ی ما آمده است . خانم گفت : اتفاقا مدتی است که من میخواهم مسلمان بشوم و حالا که امام به در خانه ی من آمده ، از تو شوهرم خواهش میکنم که اجازه بدهی که من مسلمان بشوم . و اجازه بده که من اسلام بیاروم . مرد گفت که چرا تو مسلمان بشوی و من یهودی باقی بمانم ؟ من هم مسلمان می شوم . در یک لحظه دو نفر مسلمان شدند ، غلامی آزاد شد ، باغدار و پولدار شد و آقا دراینجا فرمود که من در اینجا فهمیدم که چرا شاد کردن قلب مومن این قدر ثواب دارد . به سیره ی امام حسین (ع) عمل کنیم و فقط امام حسین (ع) را زبانی دوست نداشته باشیم . شعاری دوست نداشته باشیم . امام حسین (ع) شعاری در ایام محرم و عاشورا نیست ، امام حسین (ع) امام همه ی ایام است . این جمله معروف است که هر روز عاشورا و هر زمین کربلا است . نه اینکه همه جا باید شمشیر دست گرفت و جنگید بلکه ارزش ها باید در تمام سرزمین ها باشد . و همواره باید با ضد ارزش ها مبارزه کرد . این تعبیری است که از این کلام استفاده میشود .
دعا بفرمایید.
انشاءالله خدا خلق و خوی ما را نبوی ، علوی و حسینی قرار بدهد .