تبعیت از فرامین الهی برای من خیلی سخت است . خدا از ما کارهایی را می خواهد که خودش دوست دارد ولی من این کارها را دوست ندارم و از انجام آنها خسته شده ام . آیا باید من این کارها را فقط از ترس جهنم انجام بدهم ؟ آیا این کافی است که ما به سمت خدا برویم ؟ این کارها برای من لذت بخش نیست . خواندن نماز صبح به هنگام خواب شیرین ، رعایت حجاب در گرما و سرما واقعا برای من خیلی سخت است . چکار کنم ؟ راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – این درست مثل کسی است که می خواهد اول ابتدایی برود و خیلی سختش است که حروف الفبا را یاد بگیرد . به خانه بیاید و بگوید چرا هر چه معلم می گوید من باید گوش بدهم . نوشتن کلمات درست کار مشکلی است . من دلم نمی خواهم هر روز صبح به مدرسه بروم . ساعت هفت صبح باید از رختخواب گرم بلند بشوم ، سوار سرویس بشوم و به مدرسه بروم . حتما بادی لباس فرم بپوشم و کیف پر از وسایل را دست بگیرم . این چه مدرسه رفتنی است ؟ این دو تا سوال شبیه هم است . ما درمقابل خدا که نامحدود است ، علم او مطلق است و هستی او همیشگی است ، نقش آن بچه را بازی می کنیم که علم مان محدود ، اطلاعات مان ناقص ، عمرمان کوتاه و همه ی وجودمان نیاز است ، به قول قرآن ما نمی توانیم یک مگس را از خودمان دور کنیم . وقتی محصل به پدر و مادرش این حرفها را می زند ، پد رو مادر چه جوابی به بچه شان می دهند ؟ مادر به فرزندش می گوید که ای مادر معلم می خواهد که تو با سواد بشوی و صلاح تو را می خواهد ، می خواهد دانشگاه بروی ، مدرک بگیری ، درجامعه شغل خوب پیدا کنی ، عاقبت خوبی داشته باشی و سربار جامعه نشوی . ما در بدنیا آمدن مان مختار نیستیم. اصل بدنیا آمدن ما غیر اختیاری است . حالا که به این دنیا آمده ایم فضایی بنام عمر داریم . یکسری اعمالی هم در کنار ما هست .این دنیا بازار است . در این بازار کالاهای مختلفی است . خدا که مهربان است ، ما را آفریده و این همه نعمت به ما داده ، هر چیز را جای خودش تعبیه کرده است . و عقل و شعور داده است اگر به ما توجه نداشت می توانست ما را هم مثل حیوانات دیگر بی درک و شعور بیافریند . وقتی انسان را آفرید و به او گفت که تو جانشین و خلیفه ی من در روی زمین هستی . من برای تو فضایی می بینم که اصلا قابل مقایسه با فضای دینا نیست و فضای دنیا در مقابل آن هیچ است . فضای عالی تر بنام بهشت . من دوست دارم که در آنجا فی عیشة راضیه باشی ، دلم می خواهد یا ایتها النفس المطمئنه باشی ، دلم یخواهد در جایی باشی که در آنجا لغو و بیهودگی نباشد و در آنجا هر چه می خواهی برایت فراهم باشد ، حالا برای اینکه به آن فضاها برسی من توصیه هایی برایت دارم . مثلا یک توصیه ام این است که نماز بخوان . همین نماز در دنیا هم باعث میشود که دچار فحشا و منکر نشویم . من می خواهم که تو دروغ نگویی . وقتی دروغ می گویی به تواعتماد نمی کنند . دلم می خواهد که غیبت نکنی و آبروی کسی را نریزی . یک بایدها و نبایدهایی گذاشته که در دایره ی سختی هم نیست در در دایره ی یسر است . اگر کسی بخواهد گناه بکند و ثواب نکند ، ثواب کردن برایش سخت است . مثل بچه ای که نخواهد درس بخواند . اگر یک معلم اول ابتدایی برای بچه فرمول شیمی را گفت ، این سخت است . به او آب بابا می گوید . خدای متعال ازما نخواسته که معصوم باشیم . به من تکالیف شاق نگفته است . خدا می فرمیاد : اگر کسی پذیرش داشته باشد برای او آسان است . امام صادق (ع) می فرمود : دو رکعت نماز شب برای من از تمام دنیا آسانتر است . باید دنبال خشوع بودن رفت . اینها لذت هایی دارد . آقای کارل کتابی بنام نیایش دارد . او غربی است و کتاب دیگری بنام انسان موجود ناشناخته دارد . در کتاب نیایش می نویسد که دعا و رابطه با خدا مثل منبع رادیو می ماند و تشعشع دارد و اگر انسان در معرض آن قرار بگیرد یک نوع انرژی کسب می کند . اگر کسی به آثار نماز برسد نمی گوید که نماز سخت است . اگر بداند که نماز چقدر شیرین است و لذت دارد . اگر ترک لذت بدانی دگر لذت جسم لذت ندانی . ما چون به آثار نماز و ترک گناه نرسیده ایم اینها برای مان سخت است. مثلا کسی شراب می خورد و لذت می برد و نخوردن برایش سخت است . حالا اگر بدانی که مشروب نخوری حال معنوی پیدا می کنی ، مسجد می روی ، دعا می کنی و این لذت ها را درک کنی هرگز مستی را جایگزین آن نخواهید کرد . در این عبادات جبر هم نیست . اختیار است می توانی این ها را انجام بدهی یا ندهی. منتها می گوید : اگر این راههایی را که من می گویم نروی نتیجه اش جهنم است . یعنی شما دل مردم را بشکنی ، آبروی مردم را بریزی ، مال مردم را بخوری ، خدا هم با شما کاری نداشته باشد . این که بی عدالتی خدا میشود . البته سوال این بیننده از روی صداقت است و راستش را می گوید . اگر به خودمان زحمت بدهیم و کارهای سخت را انجام بدهیم ، در جایی که انحراف داشته باشیم رحمت خدا آن را می پوشاند . حدیث هم داریم که بهشت با سختی بدست می آید و جهنم با آسانی بدست می آید .
سوال – یکی از حقوق پدر و مادر بر فرزند گذاشتن نام نیکو است . آیا در روایت توضیح داده شده است که منظور از نام نیکو چیست ؟
پاسخ – خیر . مثلا وقتی می گویند خانه ی نیکو ، این مشخص است . خانه ی نیکو یعنی خانه ای که شناژبندی باشد ، محکم باشد ، چاه های خوبی داشته باشد و لوله کشی خوبی داشته باشد . نام نیکو یعنی بار مثبت و خوب داشته باشد . در روایات مصداق تعیین کرده اند . گفته اند که نام فرزندتان را محمد ، احمد و فاطمه بگذارید . مصداق تعیین کرد اند ولی تعینی نیست . فرمولی ندارد . اسمی که معانی خوبی داشته باشد . مثلا کسی در روایات یکی از صفات خدا را پیدا می کنید مثلا کافی که یکی از صفات خدا است . یکی از صفات دیگر خدا ناصر و هادی است . این اسامی که از صفات خدا است پسندیده است. الان در جامعه اسامی انتخاب می کنند که مفهوم و مصداق خوبی ندارد . یا تبلیغ و ترویج اشخاص مثبت تاریخی نیست . از این اسامی باید پرهیز بشود .
سوال – شوهر من قبلا نماز می خواند . الان مدتی است که نماز نمی خواند و وقتی میگویم که چرا نماز نمی خوانی ؟ می گوید که انسان باید اول ولایتش را درست کند . به دخترم می گویم که چرا نماز نمی خوانی ؟ می گوید که هر وقت پدرم نماز خواند من هم می خوانم . راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – در مورد دختر هیچ کاری انجام ندهید . اول پدر را راهنمایی کنید بعد دختر خودش درست میشود . ولایت یعنی چه ؟ واژه ی ولیه به معنای پشت سربودن ، همراه بودن و تولی به معنای پذیرش ولایت است . من کسی را بعنوان ولی و سرپرست خودم می پذیرم او را مراد قرار می دهم و خودم را مرید می کنم . او میشود مطاع و من میشوم مطیع . مثلا اگر ما بخواهیم ولایت حضرت امیر المومنین را داشته باشیم محبت و دوست داشتن کافی نیست . ولایت این است که عملکرد من مطابق با امیرالمومنین باشد . آقایی که گاهی هزار رکعت نماز در شب می خوانده و از خوف خدا در نخلستانها از هوش می رفته ، ولایت این آقا این است که من نماز نخوانم ؟ در روایات داریم که فرموده اند : ولایت ما را کسی دریافت نمیکند مگر به نمازش اهمیت بدهد . دروغ می گوید آنکسی که می گوید ولایت ما را دارد ولی عملش با عمل ما منطبق نیست . در نهج البلاغه حضرت امیر نامه ای به عثمان بن حنیف دارد و می فرماید : من را با نماز و تلاش تان یاری کنید . ما می خواهیم ولایت پیامبر را داشته باشیم . قرآن می فرماید : ولایت از پیامبر یعنی کسی که از پیامبر تبعیت کند . پیامبر چکار می کرد ؟ می فرمود : من نماز می خوانم شما هم نماز بخوانید . لذا کسی که نماز نمی خواند و می گوید ولایت دارم مثل کسی است که بگوید آیین نامه رانندگی مهم نیست ، من رانندگی را دوست دارم . اگر شما رانندگی را دوست دارید باید این قواعد را رعایت کنید .
سوال – آیا بهشت رفتن فقط به واسطه ی نماز و ذکر ظاهری است ؟ مادر من اگر بشنود که فلان ذکر و فلان نماز ثواب دارد آنرا انجام می دهد اما با اینکه وضعیت مالی او بد نیست اگر بگویند که فلانی نیاز مالی دارد می گوید : به من ربطی ندارد . خدا بزرگ است . او با اینکه وضعیت مالی بد من و فرزندانش را می بیند می گوید که من پولی ندارم که به شما بدهم . او حتی میهمانها را هم به خانه راه نمی دهد . اگر کسی هم به خانه او برود این قدر بداخلاقی میکند که طرف پشیمان میشود . خواهش می کنم به او بگویید که خدا احتیاج به نماز و ذکر زبانی او ندارد. کمی با دیگران مهربانی بکند و خوش رفتار باشد .
پاسخ – من با بخشی از فرمایشات ایشان موافق هستم . یعنی ما وقتی می خواهیم یک جایی را اصلاح کنیم یک جایی را خراب نکنیم . ما به مادر ایشان می گوییم که انفاق کنید . میهمانی کنید . به فقرا کمک کنید . ما نمی گوییم که خدا به نماز و ذکر شما احتیاجی ندارد ، پس نماز نخوان و شما میهمانی کن . این ها با هم منافات دارند . ما نباید موضوع را این طوری مطرح کنیم . اگر محصلی ریاضی او 5 و عربی او 18 شده است . ما نمی گوییم که عربی به درد تو نمیخورد آنرا کنار بگذار و ریاضی را بخوان . اگر عربی را نخواند و ریاضی را بخواند ،این دفعه ریاضی او 18میشود و عربی او 5 میشود و باز معدل او پایین می آید . بهشت معدل میخواهد . کسی که به مدرسه می رود و می خواهد نمره ی قبولی بگیرد . ورزش هم در کارنامه یک نمره دارد . انشاء و روخوانی هم یک معدل دارد . هیچ درسی نباید فدای درس دیگری بشود . گرچه اهم و مهم هستند . نماز پایه و ستون دین است . در سوره ی معارج خدا نمازگزار را با هشت صفت معرفی کرده است . مصلین بخشی از مال خودشان را به فقرا کمک می کنند و دست اعطاء دارند . هر جا بحث از نماز میشود به دنبال آن از انفاق و زکات هم صحبت میشود .پس ما نمی گوییم که این مادر نماز را کنار بگذارد ، ذکر و دعا هم بخوان ، اما بدان این ها یک بخشی از دین است ، یک لنگه ی در است . در دو لنگه دارد : یکی خدمت به خلق و یکی بندگی خالق . اگر هردو لنگه ی در با هم بسته شد جلوی عذاب را می گیرد . اگر یک لنگه ی آن را باز بگذاری دشمن داخل می آید . داریم افرادی که حاشیه ی مفاتیح هم از دستشان در نمی رود . این قدر مقید هستند که باید همه راانجام بدهند. آقایی با من تماس گرفته بودند و می گفتند که خانم من ختم سوره های طولانی قرآن را در چهل شب انجام می دهد . تا نیمه شب مزاحم خواب من میشود . یا میگوید که من چهل شب نذر کرده ام که نماز شب و صبح را بخوانم و مناجات های آن را هم بخوانم . ایشان می گفتند که آیا در اسلام حق همسر و حق زناشویی نادیده گرفته شده است ؟ در روایات ما وارد شده است که اگر زنی به همسر خود برسد و نیازهای همسر را برطرف کند ، ثواب های عظیم و زیادی می برد و گناهانش می ریزد . یا این آقا می گفت که خانم می گوید که چهل شب نذر کرده ام که فلان امامزاده بروم . من باید از خوابم بزنم و ایشان را به امامزاده ببرم و برگردانم . این افراط ها و تفریط ها در اسلام پسندیده نیست . هم انفاق کن ، هم میهمانی کن ، هم به همسرت برس و هم فرزند داری کن . حضرت فاطمه (س) زبانش به ذکر بود ، بچه داری هم می کرد ، شمشیر حضرت را هم می شست ، از ولایت علی هم حمایت می کرد . ایشان این قدر عبادت کرده بودند که پاهایش درد می کرد ولی در عین حال مدافع خوبی برای ولایت و همسرش بود و یک دختر خوب برای پدر است . بعضی ها این قدر غرق در شوهر میشوند که پدرش را فراموش می کند یا برعکس شوهر را فراموش می کند یا اینکه وقتی دو تا بچه می آید از مردشان غافل میشوند . بعضی از مردها گله میکنند که خانم ما این قدر به بچه ها می رسد ، بهترین غذاها را برای آنها درست می کند ولی به ما اهمیت نمی دهد. هر چیزی باید مطابق خودش باشد .
سوال – فردی بچه اش مبتلا به سندرم عقب ماندگی است و ایشان میگوید که شاید گناهان من باعث این اتفاق شده است و من مستحق چنین فرزندی هستم .آیا هر اتفاقی که در زندگی ما می افتد ، فرزند مان بیمارمیشود و یا دچار مشکلات میشویم ، به اعمال خود ما برمیگردد ؟ من عذاب وجدان دارم . این مسئله را برای من حل کنید .
پاسخ – اگر این جور باشد باید تمام بیمارستان ها و مراکز نگهداری بیماران بین کفار و منکرین خدا تعطیل بشود . اگر کسی قرار باشد صرفا بواسطه گناه خدا چنین بچه ای به او بدهد ، باید بگوییم که چون شما خدا را قبول داری و گناه کردی ، خدا چنین بچه ای به تو داده است . پس آنهایی که به خدا اعتقاد ندارند نباید بچه های عقب افتاده داشته باشند. در صورتی که این طوری نیست و در بهترین و مجهزترین بیمارستانهای غرب هم چنین بچه هایی بدنیا می آیند . و اگر این طور است باید بگوییم که آنها یی که اصلا گناه نمی کنند ، مومن و متدین هستند ، نباید در زندگی شان مشکلی باشد . در حالیکه در بین بچه ای انبیاء بچه ی منحرف داشته ایم . مثل پسر نوح . مرگ در کودکی داشته ایم مثل ابراهیم پسر پیامبر . بیماری در فرزندان ائمه متعدد نقل شده است . عبدالله افتح فرزند امام صادق (ع) از نظر فکری و ذهنی انسان خیلی قوی نبود ولی موسی بن جعفر ویژگی خاصی داشت . می گویند کسانی که طرفداران عبدالله افتح بودند و او را امام می پنداشتند ، نظرشان باطل است زیرا او از نظر جسمی و عقلی دارای خلا بود . این ها در بین افراد کافر ، مومن و متوسط جامعه بوده است و این طور که شما می گویید نیست . هر کدام از این اتفاقات علتی دارد . حالا ممکن است یک مسئله ی ژنتیکی باعث شده است که این بچه عقب مانده ی ذهنی بدنیا بیاید . ما باید مصلحت ها را هم بسنجیم و دعا هم بکنیم . باید با خدا بیشتر ارتباط برقرار کنیم و تضرع کنیم و هیچ گاه نباید این اتفاقات را پای گناه و معصیت بگذاریم .
سوره نساء آیات 134-128خوانده میشود .
سوال – همسری دارم که اهل نماز نیست و بسیاری از محرمات را مرتکب میشود . خیلی ها این مشکل من را دارند و وقتی این سوال را از کارشناس برنامه می پرسند ، آنها زنان خوبی که درخانواده های بد زندگی می کردند نام می برند مثل آسیه همسر فرعون . من می خواهم بدانم یک روز زندگی آسیه با فرعون چگونه بوده است . مثلا وقتی فرعون در مقابل همسر خودش به پیامبر خدا اهانت می کرده او چه عکس العملی نشان میداده است ؟ اگر بر سر سفره طلب غذای حرامی را می کرده عکس العمل آسیه چگونه بوده است ؟ با این همه چگونه وظایف زناشویی و محبت را که باید نسبت به همسرش داشته باشد ابراز می کرده است ؟ لطفا راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – البته ما از مسائل ریز زندگی آسیه خبر نداریم . قرآن می فرماید : ای مردم ، یکی از زنان الگو برای شما آسیه است . وقتی موسی به خانه ی فرعون آمد و در آنجا بزرگ شد ، فرعون بعدا متوجه شد ه آسیه پیرو موسی است و او را به میخ کشید و شکنجه داد و او را کشت . فرعون قبل از اینکه متوجه بشود که آسیه پیرو موسی است با او در آن خانه زندگی می کرده است . زندگی یعنی همان غذا خوردن و صحبت کردن و ... است انسان نباید در چیز حرام مشارکت کند و حضورداشته باشد . یک خانمی به من گفت که شوهر من مشروب خور و نزول خور است و به واجبات اهمیت نمیدهد . من 19 سال است که دارم با ایشان زندگی میکنم. بچه و داماد دارم . نمیتوانم از این خانه بیرون بیایم چکار کنم ؟ او بعنوان یک زن باید در آن خانه زندگی کند و روزی آن مرد را بخورد چه وظیفه ای دارد ؟ بنظر من وظیفه ی ایشان نهی از منکر است . باید بگوید که شراب حرام است و نباید برای او شراب تهیه کند . و نباید در کارهای خلاف او شرکت کند . با این وضعیت نمی تواند طلاق بگیرد . این جور افراد خودشان را حفظ کنند . نماز و روزه اش را انجام بدهد . غذای حرام نخورد . اگر مرد فحاشی میکند جواب او را ندهد ، تامل کند ، مدارا کنند و دعا کنند . در روایات توصیه به مدارا شده است . فردی به امام جواد (ع) گفت که پدر من به اهل بیت توهین می کند . آقا فرمود : مدارا کردن بهتر از دوا کردن است . با هر سختی آسانی است . ممکن است بین پدر و پسر هم این مشکل باشد. می توانداز اهرم فشار استفاده کند . به خانه پدر و مادرش به قهر برود . از دوستانش بخواهد که این مرد را نصیحت کنند . این مرد را رها نکنند . همه ی اهرم هایی که فکر می کند روی او میتواند تاثیر بگذارد غیر مستقیم نه با توهین و سرزنش انجام بدهند .