در مورد زندگانی حضرت زینب توضیحاتی بفرمایید .
پاسخ – به مناسبت تولد عقیله بنی قاشم ، قهرمان کربلا ، حضرت زینب تبریک عرض می کنیم و تبریک ویژه به مناسبت روز پرستار عرض می کنیم و ازهمه پرستاران و کسانی که وظیفه ی پرستاری در منزل را دارند تشکر می کنیم و امیدواریم که با حضرت زینب محشور بشوند .
حضرت زینب کبری شخصیتی است که امام معصوم مدح او را گفته است . امام حسین (ع) به او می فرمود که ای خواهر جان من را در نماز شب و دعاهایت فراموش نکن . و همچنین امام سجاد (ع) به او می فرمود : تو عالمه ای هستی که آموزگار نداشتی . علم لدنی کار هر کسی نیست و در کسی باید ظرفیت باشد تا خود علم بدون آموزش را به او بدهد . ما از زندگی قبل از کربلای جضرت زینب را کمتر خبر داریم . ایشان خصوصیتی که دارد این است که در کنار پنج تن بوده است . یعنی شاهد مرگ هر پنج تن بوده است ، رسول خدا ، حضرت زهرا ، حضرت امیر المومنین ، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) . پس ویژگی زینب زیستن در کنار اهل کساء و اهل عصمت و طهارت است و زندگی همه ی اینها را درک کرده است . ماایشان را بیشتر در قالب حوادث کربلا می شناسیم و حوادث قبل از کربلای ایشان را تاریخ کمترنقل کرده است . ولی همان میزانی که از خطبه های ایشان و مطالبی که در کربلا از ایشان نقل شده است ، برای الگو گرفتن کافی است . ایشان شخصیتی است که حتی اندیشمندان غیر شیعه درباره ی ایشان کتاب نوشته اند و او را ستوده اند . در کتابهای اهل سنت که درباره ی معرفی اصحاب یا شخصیت های تاریخی است ، یکی از گزینه ها را زینب کبری می بینید . حتی اندیشمند مصری و درکتاب های تفسیری کارکرده ، کتاب مستقلی نوشته و اسم آن را زینب قهرمان کربلا گذاشته است . بعضی ها ایشان را زهرای دوم نامیده اند یعنی آینه ی تمام نمای چهره حضرت زهرا در ایشان است . با توجه به آداب مسلمانی من به چند ویژگی ایشان اشاره می کنم . یکی از صفات مهم حضرت زینب که بنظر من یک ویژگی کلیدی است و ما الان در جامعه با فقدان این صفت خیلی مشکل داریم ، حالت رضا و خشنودی است . راضی بودن از خدا و زندگی . آیه ی 22سوره ی مجادله وقتی می خواهد حزب الله را معرفی کند . فرد حزب اللهی کسی است که خدا از او راضی است و او از خدا راضی است . آخر سوره ی فجر می فرماید : صاحب قلب مطمئن کسی است که بهشت برای او کم است و خدا می فرماید که بسوی پروردگارت بازگرد و او از خدا راضی و خدا هم از او راضی است . الان در مردم غلبا بی رضایتی و شِکوه می بینید. کسی که ماشین او مدل پایین است می گوید که ای کاش مدل بالا بود ، ای کاش خانه ام فلان بود ، ای کاش فلان رشته قبول می شدم ، این شکوه ونارضایتی از وضعیت موجود ، یکی از صفات منفی است که باعث غم و افسردگی انسان می شود و باعث میشود که انسان شاداب نباشد. روایت داریم که راحتی و شادی در صفت رضاست . همه ی ما داریم زندگی می کنیم ، در مسیر این ناملایمات سختی ها ، کمبودها ،مشکلات ،فراز و نشیب هست . این را نخواهیم که همیشه پاشنه ی در به نفع ما بچرخد . گاهی ممکن است عکس چیزی که ما بخواهیم بچرخد . حضرت زینب کبری در عاشورا مصیبت زیاد دید . در میان دشمن گفت که این ناملایمات همه اش زیباست. این از باور انسان نشأت می گیرد . این از اعتقاد ، باور و ایمان قوی است . می گویند که ما بین زندگی کردن و زندگی نکردن اختیار نداریم . یعنی من اختیار ندارم که زندگی بکنم یا نکنم . زندگی نکردن یعنی مرگ . ما بین خوب زندگی کردن و بد زندگی کردن اختیار داریم . یعنی نگاه انسان به حوادث . اگر ما در زندگی مثبت اندیش باشیم ، مثلا آقا یک بیماری دارد ، دستش درد می کند ولی در کنار آن قلب ، چشم ،گوش او سالم است . یک آقایی از بیماری می نالید . به او گفتم که دو تا برگ کاغذ بیاور ، روی یکی بیماری و روی یکی اعضای سالم بدنت را بنویس ، ببین کدامش بیشتر است . مثبت اندیش یعنی این که شما نیمه ی خالی لیوان را نبینید . در واقع اهداف و قضایا را ببینی . یکی از مشکلاتی که ما در جامعه داریم سطح توقعات بالاست . وقتی سطح توقعات بالاست . یک آقایی می گفت که من می خواستم با خانمی ازدواج کنم ولی این اتفاق نیفتاد و من با خانم دیگری ازدواج کردم ، من دائما ناراحت هستم و می گویم که اگر با اوازدواج می کردم چه می شد ؟ اوتا آخر عمرش ناراضی زندگی می کند . اگر کسی که سوار پراید می شود و می گوید که ای کاش ماکسیما بود ، احساس نارضایتی میکند ولی اگر بگوید که همین است و خوب است یعنی رضایت . رضایت یعنی به وضعیت موجود قانع بودن ، سطح توقعات را بالا نبردن ، مثبت اندیشی داشتن ، این معانی رضایت است . حضرت علی (ع) می فرماید : وقتی آن چیزی که شما می خواهید نمی شود آنچیزی که می شود بخواهید . الان آقا و خانمی ازدواج کردند و می گوید که فرزند اول مان دختر است . دختر خیلی دوست دارد و دختر می خواهد . بعد از سونوگرافی می فهمد که بچه دختر است.چیزی که شما می خواستید نشد اما این که شده بخواهید . و اِلا تا آخرعمر هرچه به این پسر نگاه می کنی می گویی پسر هم خوب است ولی اگر دختر می شد یک چیز دیگری بود . این انسان همیشه کارش خراب است . این به افق دین ما به دنیا و حوادث برمی گردد . کسی داشت رد میشد و به حضرت امیر گفت که انشاءالله بد نبینی و حضرت به او گفت که این دعا غلط است . مگر می شود که انسان بد نبیند . اسکندر که فاتح چند کشور بود وقتی از دنیا رفت وصیت کرد که کسانی در مراسم من شرکت کنند که تابحال مصیبت در زندگی شان ندیده اند . وقتی مراسم برپا شد مادر او دید که هیچ کس به عزاداری نیامد و کسی مرگ پسرش را به او تسلیت نگفت . وعلت را پرسید و به او گفتند که چه کسی در این عالم را پیدا می کنی که مصیبت ندیده باشد؟ گفت : پسرم خواسته به من بفهماند که در این عالم همه مصیبت دیده هستند . انبیاء و اولیاء خدا مصائب و سختی ها دیده اند . اوج این مصیبت و سختی ها در زندگی حضرت زینب کبری است . کسی که داغ چند برادر ، دو فرزند و چند عزیز برادر دیده است ، گرسنگی ، تشنگی ، رفتن به شام و ... اینها انسان را منفجر می کند . اما حضرت زینب همان شب یازدهم نماز شبش ترک نمی شود . همانروز در مجلس دشمن می گوید که من همه ی این مصیبت ها را زیبا می بینم . در دروازه ی کوفه خطبه می خواند .این برادر قطعه قطعه که بر دستش بوده ، کنار بدن علی اکبر و قاسم بوده ، گویا این انسان هیچ مصیبتی ندیده است . این قدر آرام و با صفت رضا بوده که شاعر می گوید : تسلیم و رضا نگر که آن دخت بتول در مقتل کشتگان شده مُد نزول ، شکرانه سرود ای خداوند جلیل قربانی ما به پیشگاه تو قبول . یعنی وقتی برادرش را در دست گرفت گفت : اللهم تقبل . در روز عاشورا امام حسین (ع) فرمود : ما به آنچه خدا بخواهد راضی هستیم .
مصائبی که ما در زندگی می بینم سطحش آنقدر بالا نیست . ما نمی توانیم مصیبت را تغییر بدهیم . مثلا یک آقا و خانم پسر جوان شان را در تصادف از دست داده اند یا بچه اش سرطان گرفته و دارد جلوی چشمش می میرد یا جوانی در تصادف قطع نخاع شده است ، آیا نارضایتی این قطع نخاع را بر می گرداند یا بیمار را خوب می کند ؟ این فقط نگاه ماست . این می تواند نگاهی باشد که روی من تاثیر نگذارد و من بتوانم با آن کنار بیایم یا می تواند نگاهی باشد که آن بیمار لطمه بخورد و خودم هم از بین بروم یعنی این نارضایتی تاثیری ندارد و ما فقط خودمان را اذیت می کنیم . ما نمی توانیم مسیر مصائب را تغییر بدهیم . پسر امام صادق (ع) بیمار بود و امام خیلی ناراحت بود و برایش داروهای آن زمان را می آورد . به امام خبر دادند که بچه مرده است. امام آرام نشست و فرمود : ما اهل بیت قبل از مصیبت تلاش می کنیم که مصبت وارد نشود ( البته این وظیفه ی همه است که در درمان بیماری تلاش خودشان را بکنند ، اما اگر این اتفاق افتاد بی صبری نمی کنیم . من در مورد زندگی های عادی می گویم که در آن مصیبت هم نیست زن و شوهر و بچه سالم هستند و دارند با هم زندگی می کنند ، الان چون ما سطح توقعات را بالا می بریم و نقاط منفی را می بینیم ، از همین زندگی خوب هم ناراضی هستیم . آقا ماشین ، خانه ، حقوق ، زن و بچه هم دارد ولی باز اظهار شِکوه و نارضایتی می کند زیرا نیمه ی خالی لیوان را می بیند . به ما سفارش شده که در زندگی به پایین دست خودتان نگاه کنید . سلمان می گوید که پیامبر خدا هفت سفارش به من کرد که من هیچ گاه آنها را فراموش نمی کنم . (کتاب مرحوم خصال صدوق ) ایشان به من سفارش کرد همیشه به پایین دست خودت نگاه کن به بالا دست خودت نگاه نکن که غصه بخوری . سعدی میگوید که من کفش نداشتم و غصه می خوردم . به مسجد جامع کوفه رفتم و مردی را دیم که پا نداشت . گفتم خدا را شکر که من اگر کفش ندارم پا دارم . به ما سفارش شده که به مراکز درمانی یا به قبرستان بروید .گاهی حضرت امیر اصحابش را به قبرستان می برد و می گفت که ببینید قیصرها ، فراعنه و سلیمان کجا هستند . رفت و آمد با خانواده هایی که سطح شان پایین تر است و دیدن مشکلات دیگران ، باعث می شود که انسان در زندگی صفت رضا پیدا کند . امام صادق (ع) فرمود : پیامبر هر اتفاقی که می افتد نمی فرمود که اگر این نمی شد بهتر بود . مثلا در جنگ احد پیامبر شکست خورد ولی اما و اگر نیاورد . حالا اتفاقی افتاده باید چکار کنیم ؟ خیلی از مسلمانان اعتراض کردند که مگر خدا نمی فرماید : ان تنصرالله ینصرکم .کسانی که بت پرست بودند پیروز شدند و ما که خدا را پرستش کردیم نابود شدیم ، آیه نازل شد که این پیروزیها و شکست ها می چرخد . در بدر مسلمانان پیروز شدند و در احد دشمن پیروز شد . این شکست دلیل بر بد بودن شما نیست . بعضی ها می گویند که همسایه ی ما نماز نمی خواند و شراب هم می خورد ولی روزگار خوبی دارد ولی ما اهل نماز ودین هستیم ولی سخت زندگی می کنیم ، پس کسی که بی دین است راحت تر زندگی می کند . اصلا این طور نیست ، شما دین را با این چیزها گره نزنید . زندگی ناملایماتی دارد . یک وقت ممکن است کوه ناملایمات روی سر ایوب بریزد و ایوب مظهر سختی ها بشود و یک وقت هم ممکن است کوه ثروت و امکانات روی سر سلیمان بریزد . سلیمان وضعش خوب بود و ایوب گرفتار بود ، آیا ایوب انسان بدی بود یا سلیمان انسان خوبی بود ؟ هر دوی آنها خوب بودند . ما در جامعه مومن های مصیبت دیده داریم ، مومن های در رفا هم داریم ، کافر مصیبت دیده داریم ، کافر در رفاه هم داریم . اینها را باهم گره نزنیم و سعی کنیم در زندگی یک سری مشکلات را گره به این جور موارد نزنیم . نگوییم که خدا ما را دوست ندارد و ما را رها کرده است . پیامبر در احد شکست خورد ، آیا خدا پیامبرش را رها کرد ؟ در قرآن می فرماید : ای پیامبر ، خدا هیچ وقت تو را رها نمی کند . پس یکی از صفات حضرت زینب صفت رضا بود . ویژگی دوم حضرت زینب عفاف او بود . این را مخصوصا برای دختران جوان می گویم . زینب الگوی ماست ، او دختر امیرالمومنین است ، خواهر امام حسین (ع) است ، در محیطی کاملا مذهبی و محیط وحی رشد کرده است ، یکی از خصوصایت این بانوی بزرگوار عفاف اوست . وقتی می گوییم عفاف ذهن روی حجاب می رود البته حجاب نوعی عفاف است . عفاف یعنی خویشتن داری . ما یک عفت گفتاری داریم . انسانهایی که بددهان هستند و فحش می دهند ، اینها عفت گفتاری ندارند . من بایددر کلام خودم عفیف باشم و درست صحبت کنم حتی راجع به دشمن وکسانی که آنها را قبول ندارم فحاشی نکنم . دیگری عفت مالی این است که من نگذارم حرام وارد زندگی ام بشود .دیگری عفت رفتاری است . دختر شعیب پیش موسی با عفاف راه می رفت یعنی یک خانم می تواند رفتارش غیر عفیفانه باشد . دیگری عفت پوششی است که انسان پوشش خودش را رعایت کند . وقتی شب یازدهم خیمه ها را آتش زدند و بچه ها در بیابان فرار کردند که آتش دامن شان را نگیرد . بعد که آتش خاموش شد حضرت زینب می گشت و بچه ها را پیدا می کرد . همین طور که داشت می گشت به بالای سر دختر بچه ای رسید که از شدت خستگی و گرسنگی خوابش برده بود تا زینب کبری بالای سر او آمد ترسید و بیدار شد و فکر کرد که دشمن است و می خواست فرار کند ولی حضرت زینب نگذاشت . تا بچه عمه اش را دید نگفت که عمه بابایم کجاست یا نگفت عمه آب بلکه گفت : عمه جان پارچه ای داری که من صورت و سرم را بپوشانم ؟ این نکته ی مهمی است . عقیله ی بنی هاشم وقتی وارد مجلس دشمن شد ، به اعتقاد من چهره و صورت او را کسی ندید . مرحوم کاشف القطاع شعری درباره ی زینب گفته بود و خیلی ناراحت بود . زیرا در آن شعر گفته بود که حجاب از چهره ی زینب کنار رفت و زینب با دست و بازو خودش را حفظ می کرد . با ناراحتی خوابید و صبح که بلند شد دید که یک بیت شعر به رنگ سبز در زیر آن بیت نوشته شده است . کاشف القطاع غصه نخور ، زینب ناموس خداست . هر کس به او نگاه می کرد پرده ی نور می دید . کسی نتوانست موی خاندان عصمت و طهارت را ببیند . آنها حجاب شان محفوظ بود حتی خدا این نگاه به آلُ الله را از دشمن گرفت . وقتی زینب کبری وارد مجلس یزید شد ، یزید نشسته بود و خاندانش را پشت پرده گذاشته بود . شام بعد از کوفه است . یعنی روزهای زیادی در راه بودند و با سختی و تشنگی درگیر بودند ولی تا به مجلس یزید وارد شد اولین حرفی که زد این بود : ای پسر ابوسفیان این عدالت است که زنهای خودت پشت پرده باشند و زنهای عصمت و طهارت را مقابل نامحرمان بیاوری . این همان دغدغه ی عفاف است . ای خواهر اگر شما در جامعه حجاب را رعایت کنی هم عزت و هم عظمت و هم ارزش پیدا می کنی . در میان این حجاب شما گوهری هستی که اجازه ی چشم چرانی به چشمهای ناپاک را نمی دهی . من در مشهد درباره ی حجاب صحبت می کردم . در خیابان جوانی جلوی من را گرفت و خانمش هم همراهش بود و بدحجاب بود . اعتراض کرد که چرا شما این قدر روی حجاب تاکید می کنید ؟ خانم من زن مومن و عفیف است و اهل نماز است و با هم به زیارت آمده ایم و اجازه نمی دهد که مرد نامحرم سراغش بیاید و من را دوست دارد . چرا برداشت شما این است که چنین افرادی ولنگارهستند ؟ من از صحبت های شما چنین برداشتی می کنم . (در حالی که من این را نگفته بودم ) گفتم : خانم شما خوب و متدین ولی هزاران جوان دارند از این خیابان رد می شوند . آیا شما می توانی جلوی چشمهای آنها را بگیری ؟ خانم شما زمینه را فراهم کرده است . وقتی به مو ، آرایش و لباس تنگ او نگاه می کنند ، بالاخره بهره مند می شوند . آیا تو راضی هست ؟ گفت : نه . وقتی شما در شیشه ی عطر را بازکردی که نمی توانی بگویی فلانی بو نکش . من با کسانی که بدحجاب هستند خیلی برخورد دارم که اهل نماز و روزه ی مستحبی زیارت عاشورا و دعا هستند ولی ساختار فرهنگی خانواده ایم بده است . من نمی گویم که هر کس که حجاب داشت انسان خوبی است و هر کس که حجاب نداشت انسان بدی است . شما که در یک پازل نود و نه رقم را درست چیده ای ، نماز می خوانی ، صله ی رحم می کنی ، دروغ نمی گوی ، پس حجاب را هم رعایت کن که این پازل کامل بشود . ویژگی دوم زینب عفاف او بود . داریم که بالاترین عبادت عفاف است. کسی پیش امام باقر (ع) آمد و گفت که من مرد کم عملی هستم . نه خیلی اهل نماز و خیلی اهل روزه هستم . البته وظایف شرعی را انجام می دهم . نماز واجب را می خوانم ولی نماز شب و روزه ی مستحبی نمی گیرم نمی خوانم . من یک انسان معمولی هستم . ولی دوویژگی در زندگی ام دارم یکی اینکه حرام نمی خورم و دیگر اینکه شهوتم را از راه حرام ارضاء نمی کنم . نظر شما در مورد من چیست ؟ امام فرمود : بیشترین عبادت را تو داری . خدا به چیزی بالاتر از کنترل شکم و قوای جنسی عبادت نشده است. یعنی کنترل شکم که حرام نخوریم و کنترل قوای جنسی که به حرام نیفتیم ، اینها بالاترین عبادت است . عفیف باشیم بالاترین عبادت است.
سوال – سوره توبه آیات 48-54 را توضیح دهید .
پاسخ – در وسط این آیات می فرماید : هر اتفاقی برای ما نمی افتد مگر اینکه خدا آنرا برای ما مقدر کرده باشد . البته نمی خواهیم بگوییم که ما اختیار نداریم . منظور این آیه این است که بعضی حوادثی که اتفاق می افتد ما قادر به تغییر آن نیستیم ، پس توکل مان بر خدا باشد . می فرماید : در جنگ احد برای پیامبر یک گزینه بود که پیروز بشود و گزینه ی دیگر این بود که شکست بخورد و شهید بشود . بالاخره در این به این دو حسن می رسند یا پیروز می شوند که خوب است یا شکست می خورند و شهید می شوند که شهادت هم خوب است . اهدی الحسنیین این است که یک مسلمان در مسیرش حرکت می کند اگر به آن هدف رسید خوب و عالی است( اگر امام حسین (ع) پیروز می شد و به حکومت می رسد عالی بود ولی بعد که شکست خوردند و شهید شدند باز هم عالی است ) و اگر هم نرسید باز خوب است. در کتب ما هم پیروزی خوب است و هم شکست . این نگاه ، نگاه بسته نیست . پیامبر فردی را برای خواستگاری به خانه ای فرستاد و طرف گفت که پیامبر گفته که دخترتان را به من بدهید . گفت گه اگر دخترتان را به من می دهید الحمدلله و اگر نمی دهید الله اکبر ، دختر دیگر . بعضی ها خواستگاری می روند و اگر نشد می گویند که ما دیگر زن نمی گیریم . این اشتباه است . یا این یا هیچی فرهنگ بسته است . فرهنگ مومن اهد الحسنیین است . ما وارد جنگ می شویم اگر پیروز شدیم خدا را شکر و این به نگاهی برمی گردد که ما داریم . سومین ویژگی زینب صبر و تحمل است . داریم : خدا صابرین را دوست دارد پس خدا انسانهای عجول را دوست ندارد . دیگر اینکه خدا با صابرین است . دیگر اینکه خدا در قرآن به یک گروه درود فرستاده است و آن کسانی هستند که صبور هستند . درود خدا کم نیست ، خدا به پیامبر درود فرستاده است . وقتی مومنین به بهشت می روند ،فرشتگان به مومنین می گویند که ما بخاطر صبرتان به شما درود می فرستیم و به صابرین بشارت می دهیم . اگر همه ی صفات را جمع کنیم و یک مجسمه از آن درست کنیم ، سر آن صبر می شود . ان شاء الله خدا به ما صبر عنایت بفرماید. در زیارت ناحیه داریم که می فرماید : ملائک از صبر تو ( امام حسین ) تعجب کردند . ملائک مظهر صبر و بردباری هستند .
سوال – تکلیف حضرت زینب در مقابل یزید مشخص بود . صبوری در خانواده یا دوستانی که دشمن اعتقاد ما هستند چگونه باید باشد ؟
پاسخ – خیلی افراد وقتی از پیامبر و اهل بیت می گوییم فورا می گویند که آنها اهل بیت هستند ، ما کجا و آنها کجا . وقتی می گوییم صبر امام حسین (ع) ، می گویند که من و امام حسین (ع) . ما از سطح ائمه خارج می شویم و به میان اصحاب ، علماء ، دانشمندان و رزمنده های خودمان می آییم . ما چنین نمونه هایی نداریم ؟ عامربن عبدالله در یک روز هفت پسرش را از دست داد . شهید ثانی کتابی بنام مَُسَکِن الفواد دارد. ایشان پسری داشت که از دنیا رفت و برای دل خودش این کتاب را نوشت . و چون برای دل خودش نوشته قشنگ نوشته چون برای مردم ننوشته است . دکتر محمد باقر حجتی آنرا ترجمه کرده است بنام آرامش بخش دلهای افسرده . در این کتاب داستان مردی که هفت پسرش را در یک روز از دست داد را نوشته است . صاحب جواهر پسرش را از دست داد و در کنار جسد پسرش کتابش را نوشت چون عهد کرده بود هر شب مقداری از این کتاب بنویسد . امام وقتی سید مصطفی را از دست دادن با آرامش گفتند که این لطف خفیه ی الهی بوده است . در اطرافیان خودمان هم افراد بردبار و صبور می بینم . مسئله را آرمانی نکنیم . اگر این کار محال بود خدا در قرآن از ما نمی خواست که از پیامبر الگو بگیریم . دیگر اینکه زینب کبری در روز عاشورا در مقابل یزید بود و تکلیفش فرق می کرد . بعضی ها برادرشان اذیت شان می کنند یا همسرشان در خط آنها نیستند ، شوهر نماز نمی خواند . خانمی می گفت که شوهر من درخانه نماز نمی خواند ، فحاشی هم می کند ، رعایت حریم را نمی کند و ولنگاری هایی هم در بیرون دارد ، صبوری در اینجا خیلی سخت است . ممکن است یک وقت انسان به نقطه ای برسد که ببیند خودش و بچه هایش دارند فدا می شوند ، ارتباط را قطع می کند و از این مرد جدا می شود .گاهی می خواهد با طرف زندگی کند . در اینجا صبوری یعنی اینکه تحمل کند و از مرد هم تاثیر نپذیرد . شما روی بچه هایتان کار کنید . تربیت فرزند در خانه ی شهید مطهری که خودش برای نماز صبح بلند می شد و اذان می گفت و بعد بچه ها را بیدار می کرد ، خیلی راحت تر از خانه ای است که پدر اهل نماز نیست و تا صبح معصیت می کند . اهل بیت ما این مشکلات را داشته اند . امام حسن (ع) مگر همسرش مخالفش نبود ؟ مگر پسر نوح مخالف او نبود ؟ صبر شاخه هایی دارد . صبر بر عبادت ، صبر بر معصیت ، صبر بر مصیبت و صبر بر دوستان بد . یکی داغ جوان می بیند و صبر می کند و یکی شوهر بداخلاق دارد و صبر می کند . یکی بر بیماری صبر می کند و یکی دائما صحنه ی گناه برای او فراهم است و صبر می کند. فردی می گوید : من در محیطی کار می کنم که خانمها بدحجاب هستند و موسیقی حرام گوش می دهند . من چکار کنم ؟ گفتم شما باید صبر بر معصیت بکنید . بهخانمها نگاه نکنی موسیقی گوش نکنی و اگر می توانی کارت را عوض کنی و اگر نمی توانی ذکر بگوییی که موسیقی روی تو اثر نگذارد .
سوال – ما عزادار فرزند دوساله مان هستیم . برای آرامش مادر این طفل توصیه هایی بکنید ؟
پاسخ – اگر بچه شان بیمار بود و دردمی کشید ناراحت بودن زیرا درد می کشید . اگر پای بچه می شکست ناراحت بودند که بچه نمی تواند راه برود . الان که بچه ی شما درد نمی کشد . بچه ی دوساله مرغ بهشت است و در آنجا درد نمی کشد و تکلیف ندارد . در آنجا بزرگ می شود و امکانات در اختیارش است و سختی هم نمی کشد . عالم برزخ برای بچه ی شما از دنیا به مراتب بهتر است . من به خانواده ی شهدا هم می گویند که ناراحت شهدا نباشید اولین قطره خون شهیدی که به زمین می ریزد اول اینکه به خدا نگاه می کند ، بهشت را به او میدهند و گناهانش را می بخشند . اگر غصه ی این بچه را می خورید ، این غصه ندارد . اگر برای جای خالی بچه غصه می خورید ، باید کم کم با آن کنار بیایید . انشاءالله یک فرزند دیگری در زندگی تان بیاید یا به گزینه های دیگری فکر کنید تا این گزینه شما را ناراحت نکند . با مسافرت ، بیرون رفتن و با مثبت اندیشی مشکل حل می شود . به بچه های دیگری که دارید عشق بورزید .
سوال – چهار مصیبت پشت سرهم به خانواده ی ما رسیده است . تحمل آن خصوصا برای مادر و مادربزرگم خیلی سخت است . چرا خدا دعای ما را برای شفای بیماران مان قبول نمی کند.
پاسخ – گاهی توارد مصائب می شود یعنی سی سال هیچ اتفاقی نمی افتد ولی یک موقع پشت سرهم مصیبت می آید . اگر اعتقاد ما این باشد که این جور مسائل به نفع ما و برای رشد و بالندگی ما است با آن کنار می آییم . و نمی گوییم که خدا دعای ما را مستجاب نمی کند. گاهی صلاح در این مرگ و میرها است . ما نمی توانیم مسیر را تغییر بدهیم .توصیه ام به این افراد این است که با صبوری بیشتر ثواب بیشتری کسب کنند .
من گلایه ای از برنامه های صدا و سیما در ایام نوروز دارم ضمن تشکر از همه ی تلاش هایی که دارند . ما بیشترین بیننده را در ایام نوروز داریم . میلیونها نفر در سال تحویل پای برنامه های تلویزیون نشسته اند . سریالها و فیلم ها و اجراهای خوب هم بود . دین برای این موارد حرف دارد . دین هم برای شادی ها حرف دارد . من موضوع سخنرانی در حرم امام رضا (ع) را شادی در دین گذاشتم . مردم باید بدانند که دین هم عوامل شادی را بحث می کند . چرا حضور کارشناسان دینی در این فضاها کم رنگ بود ؟ برنامه ای که کارشناس دینی صحبت می کند باید شش و نیم صبح باشد و همه در آن ساعت خواب هستند . جای مباحث دینی در نوروز خالی بود . نقد من این نیست که باید در برنامه حتما روحانی باشد یا با فیلم و سریال مخالف باشم . بایستی حداقل یک شبکه در ساعات پربیننده ، برنامه ای داشت که کارشناس دینی دیدگاه دین رادر مورد نوروز شادی صله ی رحم می گفت . در عاشورا وقتی ما هر شبکه می زنیم می بینم که سخنرانی است ، این هم اشتباه است . باید شبکه ای هم برای بچه ی من باشد که برنامه ی کودک ببیند . این افراط جای گلایه دارد .