جمع بندی در مورد آداب مسلمانی در خانواده بفرمایید .
پاسخ – خانواده مقدس ترین نهاد اجتماعی است . قرآن کریم هم دو نگاه به خانواده و زن و فرزند دارد . هر دوی اینها هم در آیات آمده است . در یک نگاه می فرماید که خانواده نور چشم است یا زینت دنیا است . در یک نگاه دیگر می فرماید : خانواده و فرزندان شما دشمن شما هستند . یعنی با توجه به این دو نگاه خانواده هم می تواند دشمن شما باشند و هم می توانند نور چشم و زینت باشند . پس تعامل و نوع نگاهی که انسان به خانواده دارد ، آنها را زینت یا دشمن خود قرار می دهد . در قرآن و روایت اصولی برای این تقدس خانواده ذکر شده است . یکی از آن اصول تقویت جنبه های مذهبی و دینی خانواده است . اسلام برای اصل خانواده خیلی اهمیت قائل است و بخاطر همین تاکید شده که وقتی بچه بدنیا می آید ، به گوش بچه اذان و اقامه بگویید ، عقیقه کنید، اگر پسر است حتی می خواهید اسم دیگری رویش بگذارید نام او را چند روزی محمد بنامید . از همان اول نگاه دینی به بچه دارد تا وقتی که بزرگ می شود . مثلا می گویدکه در چه سنی به او یاد بدهید که لا اله الا الله بگوید یا در چه سنی نماز را به او یاد بدهید و در چه سنی به او یاد بدهید که آداب نماز را رعایت کند . منظور اسلام این است که ما خانواده ای مذهبی و اسلامی داشته باشیم . قرآن می فرماید : مردم خودتان و خانواده تان را از آتش جهنم حفظ کنید . از پیامبر پرسیدند که خانواده های مان را چطور حفظ کنیم ؟ پیامبر فرمود : با امر به نیکی ها و نهی از بدی ها . یعنی خوبی و بدی را برای آنها تبیین کنید . یک بچه باید از ابتدا بداند که دروغ بد است ، راستگویی خوب است ، تهمت بد است ، آبروریزی بد است و وفای بعهد خوب است . انسان باید اینها را آرام آرام در خانواده تمرین کند و اینجا پدر و مادر آیینه انعکاس این رفتارها هستند . در مورد تربیت دینی فرزندان ، اگر خود پدر و مادرها به دین اهمیت بدهند ، و فرزند ببیند که پدر اهل نماز و قرآن خواندن است ، او هم اینها را یاد می گیرد . شم دیده اید که وقتی پدر یا مادر در خانه مشغول مطالعه هستند بچه هم یک مداد پیدا می کنند و شروع به نقاشی کردن می کند . می خواهد خودش را در خانواده وفق بدهد . حالا اگر حرکت دیگری را ببیند همان را تمرین می کند و یاد می گیرد . اصل تقویت جنبه های مذهبی این است که ما روی بچه ها و خانواده های مان مراقبت داشته باشیم . از نظر حلال و حرام مراقب باشیم . در راه وقتی به بچه ها صدقه می داند ، حضرت زینب صدقه ها را از بچه ها می گرفت و می گفت ک اینها بر ما حرام است . نباید گفت که این بچه است و اشکالی ندارد ،باید کنترل انجام شود . ما معتقد هستیم که نطفه و لقمه در مباحث تربیتی اثر دارد . در قدیم حتی بزرگان مواظب بودند که حتی بچه های شیر خوار شیر هر دایه ای ننوشند . حضرت موسی وقتی نوزاد بود و پبش فرعون بود بالاخره شیر مادرش را نوشید . شیر زنان دیگر را نخورد .
سوال – امر به معروف و نهی از منکر در خانواده تا چه حدی باید پیش برود ؟
پاسخ – فرض کنیم کسی به خانمش می گوید که نماز بخوان و خانم می گوید که من نمی خوانم یا به بچه ام گفتم که نماز بخوان احترام کرد ولی نماز نخواند ، در این جور موارد ما می توانیم از اهرم های دیگری استفاده کنیم . گاهی اهرم تشویق ، تنبیه یا همسالان . مثلا برویم روی دوستانش کار کنیم . می بینم من به او امر کردم و نماز نخواند ، خوب ببینم آیا می توانم از طریق همسالانش وارد بشوم . ممکن است از طریق تشویق یعنی هدیه ای برایش بخرم یا از طریق بی مهری کردن . مثلا دختری نماز نمی خواند و پدر از طریق بی مهری کردن به او می فهماند که نمازش را بخواند . رگ خوابها متفاوت است . باید آنرا پیدا کنیم . کتاب پرسمان نماز از پژوهش های صدا و سیما است . 75 پرسش در مورد نماز می باشد . در این کتاب نوشته که چطور می توان جوانان را به نماز جذب کرد . در مدارس با فرهنگ سازی نماز و تبیین آثار نماز می توان این کار را کرد . من به مدیران توصیه می کنم که سالی یک روز نشست نماز داشته باشید . چند تا مقاله و یک مسابقه در مورد نمازخوانی داشته باشند . درست است که اینها نماد ظاهری است ولی یک موج ایجاد می کند ، وقتی موج ایجاد کند فرهنگ سازی می کند. نماز خانه تمیز و معطر داشته باشند و حتی پذیرایی های خوبی در میان نماز داشته باشند . اینها باعث جذب به نماز می شود . اصل دیگر اصل عدم تکلف است . تکلف یعنی چه ؟ ما یک تکلیف و یک تکلف داریم . نماز تکلیف است . اگر انسان نماز نخواند راحت تر است یا روز ه تکلیف است و در روز چندین ساعت چیزی نخوردن سخت است .این تکالیف غیر ممکن نیست ، زحمت دارد ولی در رشد و تعالی انسان اثر دارد . مثل محصلی که می خواهد درس بخواند تکلیف دارد . کسی که می خواهد آزمون رانندگی بدهد برایش زحمت دارد ولی نتیجه اش خوب است . تکلیف از نظر دین خوب است . ما می گوییم که بچه مان به تکلیف رسید یعنی آماده شد برای اجرای احکام دین . تکلف یعنی خود را به مشقت انداختن ، تصنع ، ریا ، ظاهر سازی . پیامبر می فرمود : ما از متکلفین نیستیم . روایت داریم : پیامبران و انسانهای خوب در زندگی شان تکلف ندارند . تکلف یعنی انسان آن چیزی که نیست جلوه کند . مثلا یک انسان بی سواد بخواهد با سواد جلوه کند ، یک فردی که هیچ اطلاعاتی از پزشکی ندارد بخواهد نظریه ی پزشکی بدهد .و تکلف یعنی چیزی که انسان ندارد به زور ، تصنع و ریا می خواهد خودش را جلوه آن جور جلوه بدهد . اصل این است که انسان در زندگی تکلف به خرج ندهد . و سعی کند آن چیزی که هست جلوه کند . مثلا الان ما میهمانی داریم . درآمد صاحبخانه مشخص است . اگر صاحبخانه خودش را به تکلف انداخت و خرج زیادی کرد و میهمانی سنگینی گرفت ، بعدا باید قسط این را بدهد و دیگر نمی تواند این میهمانی را تکرار کند . مثلا یک خانواده با درآمدشان می توانند یک جهیزیه ساده تهیه کنند ، حالا اگر با قرض و زحمت جهیزیه ای تهیه کرد که خودش را به زور به یک سطح بالاتری برساند ، این تکلف می شود . پس اصل عدم تکلف می گوید همان چیزی که هستی باش . اگر بخواهد تصنع به خرج بدهد و ریاکاری بکند این تکلف است . این نفاق است . تکلف در مسائل علمی هم هست . فردی چیزی بلد نیست خودش را طوری جلوه بدهد که بلد است . حاج شیخ عباس قمی صاحب کتاب مفاتیح ، کتابی بنام سفینةالبحار دارد که البته کتاب روایی و تخصصی است . ایشان در اول کتاب می گوید که کسی بعنوان سخنران و عالم در جایی نشسته بود و فردی معنی کلمه ای سخت را پرسید و او گفت که نمی دانم و خودش گفت که پیامبر گفته خودتان را به تکلف نیندازید و در جایی که نمی دانید در آنجا ننشینید . حضرت علی (ع) فرمود : هر کس هر سوالی دارد از من بپرسد ، من جواب می دهم . البته هر کس جزء من این حرف را بزند گیر می افتد و همین طور هم شد و هر کس که این حرف را زد گیر افتاد . تکلف در قدرت ، کسی از مدیریتی برنمی آید و آنرا قبول کند . آن کار را خراب می کند و آبرویش می رود . تکلف در تعاملات خانوادگی ، پدر استعداد بچه اش را می بیند و می داند که این بچه استعداد یک مدرسه ی عادی را دارد ولی پدر با زحمت و زوری و با کلاس های پشت سر هم می خواهد او را دانش آموز مدرسه ی تیزهوشان قرار بدهد . یا می خواهد بچه را در رشته ی بالاتر از استعدادش بگنجاند . این اصل دقیق و قاب لتوجهی است . امام رضا (ع) می فرمود : ما برای میهمان خودمان را به تکلف نمی اندازیم . امام حسن مجتبی (ع) از جایی رد می شدند و دو پسر نوجوان به امام گفتند که می شود پیش ما غذا بخوری و امام قبول کردند . بعضی ها برای خودشان کلاس می گذارند و می گویند که من حتما باید دعوت رسمی بشوم . پیامبر فرمود که من چند ویژگی دارم که می خواهم بعد از سنت بشود . یکی اینکه با فقرا غذا می خورم ، یکی اینکه روی خاک می نشینم ، یکی اینکه به بچه ها سلام می کنم . افراد متکلف نمی توانند خودشان را راحت وفق بدهند . گاهی بعضی ها می گویند که اگر فلانی منزل ما آمد مبل ما باید مطابق مبل آنها باشد یا ماشین ما باید مطابق ماشین آنها باشد یا لباسی من در میهمانی قبلی پوشیدم الان نباید بپوشم . اینها تکلف است . چه اشکالی دارد که در این میهمانی این لباس را پوشیدی در میهمانی بعدی هم بپوشی ؟ در عزا هم طرف سعی می کند که طوری جلوه بدهد که آبروی پدرش نرود . اصل عدم تکلف خیلی مهم است . اصل بعدی اصل تکریم است . تکریم یعنی بزرگداشت و احترام همدیگر را داشتن . می گویند که حرمت امامزاده را باید متولی نگه دارد . حرمت خانم را باید آقا نگه دارد ، حرمت آقا را خانم باید نگه دارد ، حرمت بچه ها را باید پدر و مادر نگه دارند . ما یک کرامت ذاتی داریم که خدا به همه داده است . و کرمنا بنی آدم . خدا به همه عقل فهم شعور وجدان داده است ، اینها کرامت است . یک کرامت هم داریم که اکتسابی است . یعنی اگر ما آن را بخواهیم باید بدست بیاوریم . ان اکرمکم عندالله اتقکم . کرامت صفت خداست . اقرا و ربک الاکرم . روایت داریم که مومن اختیار ندارد که خودش را خوار کند . چرا گفته اند که در موضع تهمت نروید ؟ چرا گفته اند که مکان هایی نروید که برای شما حرف در می آورند ؟ ما باید در خانواده خودمان اصل تکریم را رعایت کنیم . ما باید با همسر و فرزندان طوری برخورد کنیم که آنها را تحقیر نکنیم . امام باقر (ع) فرمود : اگر بچه ها در صف اول نماز آمدند ، آنها را به صف های عقب نفرستید بلکه بین آنها فاصله بیندازید تا نماز درست بشود . حالا اگر شما به بچه بگویید که برو عقب بایست ، این برای بچه زدگی ایجاد می کند . پیامبر دید که عده ای بچه دارند با خاک بازی می کنند ، بعضی از اصحاب گفتند که این کار را نکنید ، چرا خاک بازی می کنید ؟ پیامبر فرمود : خاک بهار بچه است بگذارید بازی کنید . من در خارج از ایران به یک مهد کودکی رفتم . دیدم که یک کامیون خاک تمیز به آنجا آوردند . بچه ها هم با سطل آنها را می آوردند و خوشحال بودند . خوب حالا بچه را در زیرزمین محدود بکنی و آموزش قرآن بدهی ، این چقدر با قبلی فرق دارد . روایت داریم که کسی که با بچه برخورد می کند باید اخلاق بچه را داشته باشد . وقتی پیامبر به دیدن اصحاب در قبایل می رفت اول به بچه هایشان سلام می کرد و دست سر بچه ها می کشید .اصل تکریم به این معناست که ما خودمان را تحقیر نکنیم . بعضی خانم ها در پیش مردم شوهرش را حسابی تکریم و تجلیل می کند ولی در خانه او را تحقیر می کند . این کار باعث می شود که یک موقع این کار را در جلوی مردم هم انجام بدهند و دیگر اینکه این تضاد است . دیگر اینکه این تصنع است .
سوال – پدر و مادر انسانهای عجیبی هستند . این قدر پشت سر بچه هایشان حرف می زنند که همه ازهم کدورت دارند . وقتی برای سر زدن پیش آنها می روم من را ناراحت می کنند و همیشه با گریه از پیش آنها برمی گردم . من می خواهم به آنها محبت کنم ولی آنها این فرصت را از من می گیرند . من دختر بزرگ خانواده هستم و پنج برادر و خواهر کوچکتر هم دارم . راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – ما باید دو تا توصیه بکنیم . یکی به خود ایشان که ایشان باید محبت کنند و سر زدن تان را کم نکنید و و ظیفه تان را انجام دهید . اگر آنها کوتاهی می کنند خودشان در پیش خدا مسئول هستند . یک توصیه هم به پدر و مادر ایشان دارم . ما باید یک کاری بکنیم که بچه های مان با هم مهربان و دوست بشوند زیرا پدرو مادرها که همیشه بالای سرآنها نیستند و وقتی آنها رفتند باید آنها باهم تعامل داشته باشند . من خانواده هایی را می شناسم که وقتی پدر و مادر رفته اند ، آنها از هم دور شده اند . تا پدر و مادر بوده اند آنها شب عیدی دور هم جمع می شدند اما حالا که پدر و مادر رفته اند محلی که کانونی که دور هم جمع بشوند دیگر وجود ندارد . بنابراین باید پدر و مادر جوری برنامه ریزی کنند که کانون بعد از آنها هم گرم بماند . مثلا اگر دختر بزرگی حرفی از دیگر بچه ها به پدر و مادر می گوید آنها به بچه ها ی دیگر نگویند و اگر پسر بزرگ حرفی در مورد خواهر کوچکتر گفت ، پدر و مادر منعکس نکنند. پدر و مادر باید در اینجا نقش الفت داشته باشند و آنها را بهم وصل کنند نه فصل و جدایی . نکته ی دیگر اینکه خود بچه ها هم زمینه را فراهم نکنند و با هم مهربان باشند . گاهی خواهر و برادرها با هم قهرهای طولانی دارند و خیلی موارد اینها ناشی از سوء تفاهم است . سعی کنند مسائل و مشکلات را با هم حل کنند و از هم بپرسند تا این سوء تفاهم ها ایجاد نشود . مثلا در یک خانواده دو نفر از بچه ها با خانواده هایشان با پدر و مادر بیرون می روند و یادشان می رود که به پسرشان هم بگویند . بعد این پسر گله می کند که به ما نگفتید . پسر سعی کند که حرف آنها را مبنی بر اینکه یادمان رفت قبول کنند ، بحران سازی و بزرگنمایی نکنند . اگر به اینها توجه کنند این مشکلات پیش نمی آید . مخصوصا که بچه های اول حساس تر هستند و خودشان را قائم مقام پدر و مادر می دانند . کوچکترها سعی کنند که حرمت آنها را بیشتر حفظ کنند .
سوال – سوره یونس آیات 70-63 را توضیح بفرمایید .
پاسخ – آیات این صفحه برای زندگی های ما خیلی آرام بخش است . می فرمیاد : هرکس که رابطه اش با خدا صمیمی است نه نسبت به گذشته محزون است و نه نسبت به آینده خوف های بیهوده ندارد . اولیاء خدا که نه حزن دارند و نه خوف کسانی هستند که ایمان و تقوا دارند . ما به اینها در دنیا بشارت می دهیم که آنها رستگار و فائز هستند . وقتی ما تقوا داشته باشیم همه چیز درست می شود ولی داشتن تقوا ساده نیست . تقوا قدرت پرهیز از معاصی است منتها تقوا سه جور است . عام ، خاص و اخص . تقوای عام این است که انسان سعی کند گناه انجام ندهد گاهی هم ممکن است معصیتی انجام بدهد . تقوای خاص این است که اصلا گناه انجام نمی دهد . و حتی سعی می کند که مکروهات را هم ترک کند . تقوای اخص این است که اصلا فرد فکر گناه هم به ذهنش نمی آید . هر سه مرحله ی آن خوب است .
سوال – من عروس خانواده ی خودخواهی شده ام . با رفتار آنها جانم به لبم رسیده است . آیا با آنها قطع رابطه بکنم ؟ راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – آیا قضاوت به این صراحت خود خواهی نیست ؟ که من یک خانواده را متهم به خودخواهی بکنم . ما روایت داریم که تا می توانید کار مردم را حمل بر نیکویی بکنید . قرآن می فرماید : از سوءظن اجتناب کنید بعضی از سوءظن ها گناه است . روایت داریم که کار مردم را حمل بر صحت کنید و حمل بر فکر منفی نکنید . خیلی جرات می خواهد که انسان بگوید که خانواده ی شوهرم خودخواه هستند . آیا نمی توان جمله ی دیگری بکار برد ؟ خودخواهی یعنی تکبر و صفت شیطان است . شیطان تکبر ورزید و سقوط کرد . در قرآن با کبر بشدت مقابله کرده است . در روایت هم داریم : کسی که کبر دارد وارد بهشت نمی شود . من فکر می کنم که ایشان اشتباه می کنند . حالا فرض کنیم که ایشان درست می گویند و خانواده ی شوهر ایشان خانواده ی متکبری هستند . روایت داریم : خودخواهی در مقابل خودخواه عبادت است . کسی که خودش را برای شما می گیرد ، شما هم خودت را برای او بگیر . یعنی شما در مقابل او تواضع و فروتنی نداشته باشد . مثلا این خانواده دیر به دیر به شما سر می زنند ، شما هم دیر به دیر به خانه ی آنها برو . یا وقتی کسی به خانه ی شما می آید دائم از افتخارات شان تعریف می کنند ، شما هم ویژگی های تان را بگویید یعنی به او میدان ندهید که تکبر بورزد . من نمی گویم متکبر بشوید . من الان احساس می کنم که کسی به من فخر فروشی می کند ، من نباید به او میدان بدهم که فخر فروشی کند . نروم دستش را ببوسم و به او احترام بگذارم . اگر آنها سعی می کنند که جلوی شما خودشان را برتر نشان بدهند شما به این خود برتری شان میدان ندهید . البته ارتباط را قطع نکنند . بعضی مواقع انسان از برخوردهای بعضی ها فکر می کند که آنها خودخواه هستند .
سوال – خانم کارمندی هستم و دو سال است که متاهل شده ام . ماهی 400 هزار تومان درآمد دارم .قبل از ازدواج تمام امکانات از ماشین گرفته تا یخچال و ... را برای خانواده ام تهیه کرده ام و حتی بواسطه ی اعتباد پدرم خرج خانه را هم می دادم . از وقتی ازدواج کرده ام ماهیانه مبلغی را به مادرم می دهم ولی آنها مدام شکایت می کنند و از من انتظار بیشتری دارند و. ازدست آنها خسته شده ام . راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – وقتی خانمی که کارمند بوده و الان ازدواج کرده وظیفه ای ندارد که به پدر و مادرش خرجی بدهد . پدر و مادر واجب النفقه ی پسر بزرگتر هستند . من توصیه ام این است که اگر ایشان با شوهرشان مشکل ایجاد نمی کنند و مشکلی پیش نمی آید ، مبلغی را بعنوان انفاق و احسان به پدر و مادرشان کمک کنند . این کمک را با همکاری شوهرشان استمرار بدهند . بفرض اینکه خودشان نیازمند نباشند . پدر و مادر هم نباید از فرزند دختری که ازدواج کرده انتظار کمک مالی داشته باشند . بعضی از خانمها می گویند که من خودم شوهر و فرزند دارم ولی پدر و مادرم انتظار دارند که من هفته ای دو روز منزل آنها را تمیز کنم یا به آنها رسیدگی کنم . ما نمی خواهیم اینها را بر اساس قانون بگذاریم . اگر بر اساس قانون باشد مادر نباید برای بچه هایش غذا بپزد اما عاطفه چه می گوید ؟ اخلاق چه می گوید ؟ در این جور موردها باید با کلمات قرآن مثل واشروهن بالمعروف ، بالوالدین احسانا برخورد عاطفی کرد . حضرت زهرا نسبت به شوهرش وفادار بود ولی وقتی هم که پدرش رسول خدا بیمار می شد ایشان به پیامبر سر می زد ، ناراحت بود و اظهار محبت می کند . از طرفی به فرزندانش هم محبت می کرد . ما نباید هیچ چیزی را فدای چیز دیگر بکنیم . مخصوصا خانم هایی که بچه دار می شوند و آقا را فراموش می کنند یا اینکه همه ی توجه آقا به پدر و مادر است و همسرش را فراموش کرده است . هر چیزی باید جای خودش باشد .
سوال – من قبلا که سر کار بودم از مغازه پول برداشتم . البته گفتم بر می دارم و بعد می گذارم البته بدون اجازه صاحب کار . از این ماجرا سه سال می گذرد . شاید 50 برابر این پول را از من کلاه برداری کرده اند . می خواهم بدانم چکار باید بکنم ؟
پاسخ – این کاری که این آقا کرد ه اند دزدی است و حرام است .پولی که از صاحب کار بدون اجازه برداشتند حرام است . حالا یک وقتی پسری از پدرش پولی برمی دارد و هماهنگ می کند یا زن و شوهر با هماهنگی که جیب من و تو ندارد این کار را می کنند . اما پول برداشتن از شریک حتی برادراگر اعلام نکند حرام است . درست است که شما بعد از برداشتن آن را جبران می کنی و سر جایش می گذاری ولی این کار دیگری است . اصلا شاید من پولی را از کسی برداشتم و بعد زنده نماندم که به او پس بدهم . نکته ی دیگراین است که حالا که اتفاق افتاده ایشان باید جیران کند یعنی به طرف بگوید ولی اگر مایه اختلاف و درگیری می شود یک جوری پول را سر جایش بگذارد . اگر شما طرف را می شناسی در اینجا نمی توانی برای او صدقه بدهی . نکته ی دیگر اینکه تاثیر آثار گناه است . روایتی از امام سجاد (ع) در بحار الانوار در باب آثار ذنوب داریم . ابا خالد کابلی پیش امام می رود و امام آثار گناه که اکثرش هم آثار دنیایی است برایش می شمارد . گناهانی که عمر را کوتاه می کند ، گناهانی که برکت را از زندگی می برد ، گناهانی که دعاها را حبس می کند ، گناهانی که باعث می شود انسان در زندگی امیدش را از دست می دهد و دعاهایی که آبروی انسان را می برد . ایشان هم برکت از مالش رفته است بخاطر گناهی که انجام داده است . پس ایشان باید پول را برگردانند . باید پولی را که از ایشان برداشته جایگزین کند . روغن ریخته را نذر هیچ امامزاده ای نمی توان کرد .
سوال – من زن 31 سالهای هستم که بعد از داشتن دو فرزند خدا به من دو فرزند دوقلوی سالم و زیبا داده است . مردم و خانواده ام با ترحم و تمسخر به ما نگاه می کنند . کار به جایی رسیده که دوست ندارم با کسی رفت و آمد کنم . مناز زندگی ام راضی هستم . ولی هر وقت آشنایان ما را می بینند به ما کنایه می زنند که چرا چهار فرزند دارید . آیا کار من اشتباه بوده است ؟
پاسخ – بهترین پاسخ از سیره ی ائمه است . امام موسی بن جعفر (ع) فرزندان متعددی داشت .در روایت داریم که پیامبر فرمودند : ازدواج کنید و بچه دار بشوید تا در روز قیامت من به نسل شما مباهات کنم .کسانی که به ایشان این حرف را می زنند باید از فرهنگ دین فاصله داشته باشند .اکثر ائمه فرزندان زیادی داشتند . در کشور ماهم بحث است که اگر کسی می تواند و توان مالی دارد و می تواند فرزند خوب تربیت کند ، محدود کردن فرزند برای او جایی ندارد . حالا که خدا فرزند سالم به شما داده که بعضی ها حسرت یکی از اینها را دارند ، شما چه غصه ای دارید . فردی نزد امام صادق (ع) نشسته بود. برای او خبر آوردند که دارای فرزند دختری شده است . او ناراحت شد . امام فرمود که دختر ریحانه است ، گل است ، آسمان خدا بر او سایه افکنده است ، روزی او را خدا می دهد ، این چه حرفی است که می زنی .این نگاه ، نگاه کاملا دینی است . هرچه فرزند صالح درجامعه بیشتر باشد و انسان بتواند فرزند خوبی تربیت کند زمینه ی رشد پدر و مادر هم در جامعه فراهم می شود .
سوال – شوهر من خیلی بد زبان است . من او را تحمل می کنم . آیا خدا اجر من را می دهد ؟
پاسخ – من راجع به بدزبانی در این برنامه زیاد صحبت کرده ام . تکرار بعضی مسائل خوب است که ملکه می شود مثل تکرار نماز . بدزبانی فشار قبر دارد ، بد زبان را به بهشت راه نمی دهند . روایت داریم : خدا بهشت را برای انسانهای فحاش و بددهان حرام کرده است . در قرآن داریم که القاب زشت به یکدیگر ندهید . بد دهانی فرهنگ ضد قرآن است . و انسان بد دهان را عقاب می کنند . پیامبر سه مرتبه به فردی فرمود که زبانت را کنترل کن . گفت چرا سه مرتبه این را فرمودید . آقا فرمود زیرا بیشترین گناهی که شما را جهنمی می کند زبان است . ایشان که بد زبانی را تحمل می کند اجر دارد . کسی به قنبر ناسرا گفت . حضرت علی (ع) به او گفت که جواب نده . اگر جواب ندهی سه تا اثر دارد . یکی این که این طرف خودش خُرد می شود ، دیگر اینکه شیطان از تو راضی نمی شود و دیگر اینکه خدا از تو راضی می شود .