آداب مسلمانی در خانواده را توضیح بدهید .
پاسخ – این بحث را در برنامه های قبلی به مناسبتی اشاره کرده ایم ولی الان قویتر وارد اصول این بحث می شویم و بصورت فهرست وار آن چیزی که موجب می شود خانواده استحکام و تداوم پیدا کند و آسایش در آن باشد را بیان می کنم . نگاه اسلام به خانواده نگاه مقدسی است . و خانواده نخستین نهاد اجتماعی است که شخصیت فرزندان در آن شکل می گیرد و به همین دلیل است که روایت داریم که در اسلام بنایی با ارزش تر از بنای ازدواج و خانواده نیست . تاکید اسلام بر خانوادهخ در درجه نخست بدست آوردن آرامش است . لتسکنوا علیها . اینکه خانواده باعث آرامش و سکینه بشود ، و بین آنها دوستی و ملاطفت باشد . در یک بخش از جامعه گاهی کانون های خانواده از هم می پاشد و منجر به طلاق می شود . مثلا می گویند از هر ده ازدواج فلان قدر منجر به طلاق می شود و ما امیدواریم که به صفر برسد . بخش دیگر در جامعه طلاق های عاطفی است . در طلاق عاطفی زن و شوهر زیر یک سقف هستند و با هم زندگی می کنند ولی با هم همدل نیستند ، پشتیبان هم نیستند و در کنار هم آرامش ندارند . آقایی می گفت که آرامش من وقتی است که به سر کار می روم و همسرم هم به سرکار می رود . این خیلی بد است . این نکته ی مقابل فرهنگ قرآنی است که تعبیر جعلکم مودة و رحمه را دارد . من قبل اینکه به سلسله اصول بپردازم که عامل دوام خانواده است روایتی از امام صادق (ع) می خوانم . امام صادق (ع) می فرماید : یک انسان در خانواده اش به سه چیز احتیاج دارد . اگر این سه تا صفت در ذات او نیست آنرا بدست بیاورد . بعضی صفات ذاتی است . مثلا ما کسانی را داریم که صبور هستند . ولی بعضی ها عصبانی هستند و اگر این افراد بخواهند صبور بشوند سختی دارد . بعضی ها خوش استعداد و پرحافظه هستند . انسان خوش حافظه اگر درسی را حفظ کند بسهولت این کار را می کند ولی انسان کم حافظه همین درس را با زحمت حفظ می کند . این را تکلف می گویند . تکلف یعنی کاری که در ذات انسان نیست و انسان این را به خودش می قبولاند . پس این سه تا ویژگی را افراد یا دارند یا ندارند . اگر ندارند با زحمت آنرا برای خودشان کسب کنند . می فرماید : اول معاشرت زیبا یعنی آراستگی در برخورد همان که قرآن می فرماید : واشروهن بالمعروف .معاشرت به معنای برخورد و ارتباط داشتن است . مثلا آراستگی . رسول خدا به چهره اش اهمیت می داد ، عطر می زند و می فرمود که من عطر را دوست دارم و دوست دارم که این کار ادامه پیدا کند و این سنت من است . موها را کوتاه می کرد و ناخن ها را می گرفت و موها را شانه می زد . زن یکی از اصحاب متدین پیامبر پیش ایشان آمد و از همسرش گله کرد که او فرد خوبی است و اهل نماز شب است و به همه ی کارهایش می رسد اما به ظاهر خودش نمی رسد ، ژولیده ، نامرتب است و کمتر به خانه می آید . در همان موقع آیه نازل شد که ای پیامبر به مردم بگو که حلال های خدا را بر خودتان حرام نکنید . آنجا که خدا می فرماید که گوشت خوک حرام است ، شراب حرام است نخورید . وقتی من کم سن بودم آقایی سخنرانی می کرد و می فرمود : زیبایی و آراستگی در افراد مسن باید بیشتر باشد . زیرا جوان خودش یک زیبایی ذاتی دارد و اگر دست به سرش هم بکشد جلوه می کند ولی شما مسن ها آن قدر تمیز و منظم باشید که عروس و نوه دوست داشته باشند و بخواهند که به خانه ی شما بیایند . وقتی خانم یا آقا مسن می شوند به اقتضای کهولت سن مقداری زیبایی را از دست می دهند و اگر عطر نزنی و به ظاهر خودت نرسید خودبخود تنفر و زدگی را ایجاد می کنید . دیگر اینکه ایشان می گفتند که در زندگی بچه هایتان دخالت نکنید . اگر می خواهید که عروس خانم شما را تحویل بگیرد و حضور شما در خانه باعث گرمی بشود . امام رضا (ع ) روزی چند بار موهایشان را شانه می زدند و می فرمودند که این کار بیماری را رفع می کند . پیامبر فرمود : چند تا سنت در سر و چند تا سنت در بدن است . یعنی اینها روش پیامبر است . سنت پیامبر دو قسم است . یکی سنت واجب است که انسان باید آنرا انجام بدهد . مثل اینکه پیامبر نماز خوانده است و ما هم باید بخوانیم . یا مثل او حج انجام بدهیم . یکی دیگر سنتی است که فضیلت است . سنت های سر یکی مسواک ، آب در دهان کردن ، کوتاه کردن مو . سنت در بدن یکی از بین بدن موهای زائد ، عطر زدن . پس این یک بخش معاشرت جمیله است و یک بحث آن در گفتمان است . وقتی حضرت زهرا می خواست شوهرش را صدا بزند می فرمود : پسر عمو یا ابالحسن . حضرت فاطمه در آخرین صحبت هایش با شوهرش می فرمود که علی جان دلم می خواهد بدانم که تو از من راضی هستی یا نه ؟ هنگام مرگ رضایت همسر مهم است . معاشرت جمیله این است که همسر را با نام خوب صدا بزنید ، تحقیر نکنید و جلوی جمع همدیگر را نکوبید . بعضی ها به فرهنگ مقایسه عادت دارند . می گویند که خوش به حال فلانی . عجب زن و بچه ای دارد . بعضی ها با مزاح و شوخی عادت دارند که کلماتی بکار ببرند که خانواده را مکدر می کند ، ای کاش شانس داشتیم و ای کاش این نمی شد . معاشرت جمیله کنایه از این است که الفاظی که گفته می شود و برخوردهایی که انجام می شود زیبا باشد . امام می فرماید : دیگری آسان گیری و سخت گیر نبودن . امام صادق (ع) فرمود که در مومن سه تا چیز نیست . یکی از آنها سخت گیری است که در مومن نیست . بعضی خانم ها می گویند که شوهر من این قدر سخت گیر است که اجازه نمی دهد من با پسرخاله ام احوالپرسی بکنم یا نمی گذارد ما به عروسی و میهمانی برویم ممکن است که نامحرم شما را ببیند . حتی خانمی می گفت که آقای ما وقتی صبح سرکار می رود در را قفل می کند و ظهر که می آید در را باز می کند . این بدبینی در بعضی از آقایان هست . آقایی می گفت که داماد من انسان خوب و مذهبی است ولی حتی اجازه نمی دهد که بچه هایش برنامه ی کودک نگاه کنند . می گوید که آهنگ آن اشکال دارد . من نمی خواهم روی آهنگ هایی که از صدا و سیما پخش می شود مهر تایید بزنم . ملاک حلیت حرمت است . ممکن است که صدا و سیما هم از دست خارج بشود و موسیقی های غیر شرعی هم پخش کند . اگر شما تلویزیون جمهوری اسلامی را با تلویزیون های دیگر مقایسه بکنید ، می بینید در بخش کودکان آمیزه های خوبی دارد و این پدر چقدر باید سخت گیر باشد . من گفتم که این بچه الان تحت سیطره ی توست ولی اگر از دست تو خارج بشود دیگر نه نماز می خواند و نه تکالیف دینی انجام می دهد و از دین زده می شود و عقده ای بار می آید . بعضی ها در تهیه لوازم زندگی سخت می گیرند . مثلا به دیگران کمک می کنند ولی به بچه ی خودش نمی رسد . پس معاشرت زیبا و آسان گیری و دیگری غیور بودن است که اینها سه ضلع یک مثلث هستند . امام می فرماید : دیگری غیور بودن است . آقا باید نسبت به حجاب خانواده رفت و آمد فرزندان حساس باشد . درست است که دخترش دانشگاه می رود با برای کار بیمارستان می رود یا خانمش در بیرون کار می کند که اسلام نسبت به اینها منعی ندارد اما آقا توجه داشته باشد که با چه کسی تعامل و گفتگو دارد . علی (ع ) فرمود : ای آقایان آيا حیا نمی کنید
؟ مردی که ازهمسرش اطاعت کند او را با صورت به آتش جهنم پرتاب می کنند. فردی گفت : چه اطاعتی ؟ اگر همسر ما بگوید که زیارت برویم مگر بد است ؟ اگر همسرمان بگوید که برویم بیرون شام بخوریم بد است ؟ اگر بگوید که برویم برای خانه میزی بخریم بد است ؟ اینها که بد نیست . حضرت سه مثال فرمود : زنی از مردش تقاضا می کند که به حمام برود . قدیم حمام بیرون بوده است . حالا شما بگویید که امروز خانمی می خواهد به استخر یا جکوزی برود یا خانمی می خواهد رانندگی یاد بگیرد . فرمود : یا خانمی می خواهد به عروسی یا عزا برود ، با لباس نازک و بدن نما یا چهره ای که شرعی نیست بیرون برود و اگر مرد به این وضعیت راضی باشد او را با صورت به جهنم می اندازند . منظور از غیرت این است که مردها حساس باشند . بعضی مواقع پدر می گوید که حریف دختر نمی شوم .این دیگر عذر بدتر از گناه است . من نمی گویم با درگیری و نا امنی و بی اعتمادی مراقب دختر باشد . روایت داریم :اگر در برخورد با جوانان سرزنش و ملامت بکنید لجوج بار می آیند . ما باید یک ترسیم آگاهانه داشته باشیم .دخترم اگر با پسری دوست شدی ، بعدها در ازدواج تو خدشه ایجاد می شود ، برای تو در جامعه سرخوردگی ایجاد می شود ، اگر در جامعه لباس مناسب داشته باشی موجب امنیت تو می شود و باعث می شود که در معرض چشم بیگانگان قرار نگیری . با گفتگوی صحیح ، با ابراز آثار مثبت حجاب و آثار بد حجابی این کار را انجام بدهند . در دینداری و نماز هم همین جور است . خوب است خود پدر و مادر الگو باشند این خیلی مهم است . جوانی که در خانه می بیند پدرش دروغ نمی گوید ، با مادرش بدرفتاری نمی کند ، مقید به نماز صبح است ، لقمه ی حرام در خانه نمی آورد .خمس مالش را می پردازد ، پشت سر برادر و خواهرش حرف نمی زند ، این خودبخود می شود آیه که می فرماید: مردم را جز به زبانتان به دین دعوت کنید . آن تعدادی که مردم با رفتار پیامبر مسلمان شدند با گفتار و استدلال های او مسلمان نشدند . مردم می دیدند که او ساده زیست است با همسرش مهربان است ، اهل تلاش است و گفتار صادقانه دارد . مردم مکه را رفتار پیامبر مسلمان کرد . پیامبر در فتح مکه همه را بخشید . حالا ممکن است این مطالبی را که ما می گوییم صد درصد جواب ندهد . ممکن است پدری هم نمازخوان باشد و هم خمس بدهد یا اصلا بنده ی برگزیده ی خداست و یک بچه ی فاسد دارد . نوح با اینکه بنده ی برگزیده ی خدا بود ، فرزندش صالح نبود . از طرف دیگر داشته ایم کسانی مثل فرعون ولی همسری مثل آسیه دارد . تا آنجا که در دست ماست توصیه می کنیم ولی وقتی ازدست ما خارج شد ، ما باید فقط دعا کنیم که خدا آنها را نجات بدهد . و یک جوری مسیر زندگی شان را عوض کنید. با ازدواج ، با شغل و با رفیق می توانیم در او تغییر و تحول ایجاد کنیم . پس این مثلث سه ضلع دارد . معاشرت جمیله ، آسان گیری وغیرت . البته در اسلام غیرت زیادی هم ممنوع است . بعضی ها تعصب زیادی نسبت به خانواده دارند . آقایانی که بدبین هستند و حساسند یکی از دلایلش این است که خانم شان را دوست دارند . یعنی محبت زیاد باعث این می شود . خانم ها فکر نکنند که این آقای بدی است بلکه چون خانم را خیلی دوست دارد حتی دوست ندارد که خانم با آقایی هم کلام بشود . توصیه ی ما همان بحث اعتدال و میانه روی است.
سوال – سوره یونس 14-7 را توضیح دهید .
پاسخ – خدا در آیه 12 می فرماید : وقتی انسانها گرفتار می شوند در همه حال خوابیده و ایستاده ما را صدا می زنند . مثل کسی که مریضی خطرناکی دارد یا عمل جراحی دارد یا چکی دارد که عقب افتاده است . وقتی برای آنها ناراحتی یا گرفتاری پیش می آید ما را رها نمی کنند در حالت خوابیده یا ایستاده و به جنب ، ما هم به آنها عنایت می کنیم و گرفتاری او را رفع می کنیم . آنها رد می شوند و مثل این است که ما را نمی شناسد . و او آن انسان مشکل دار نیست . انسانهای مصرف و افراطی همینطور هستند که در گرفتاریها دنبال ما می آیند . این آیه می رساند که انسان باید در همه حال به یاد خدا باشد .
سوال – در مورد سوره ی یونس توضیحاتی بفرمایید .
پاسخ – سوره ی یونس اشاره به داستان حضرت یونس است . او از انبیاء الهی است .انبیاء الهی مرتکب گناه نمی شوند چون معصوم هستند ولی ممکن است ترک اولی مرتکب بشوند . ترک اولی مثل این است که من می توانستم به کسی بگویم بفرما ولی گفتم بنشینید. بنشینید حرف بدی نیست ولی بفرمایید اولی است . اگر من بفرمایید را نگفتم یعنی من ترک اولی کرده ام . میتوانستم به کسی بگویم سلام علیکم ولی گفتم سلام ، اگر سلام علیکم می گفتم اولی بود . اولیاءممکن است که مرتبه ی اولی را انجام ندهند و مرتبه ی پایین تر را انجام بدهند که آن هم حرام نیست . پیامبران چونبزرگ هستند با آنها محکم برخورد می شود . حضرت یونس قومش را نفرین کرد و آثار عذاب هم ظاهر شد ، قومش را ترک کرد و رفت . او کمی شتاب کرد .لذا خدا به پیامبر می فرماید که تومثل یونس نباشی . حضرت یونس در دریا در شکم ماهی افتاد و در آن تاریکی درشکم ماهی تسبیح خدا را می کرد و خدا می فرماید که اگر او تسبیح خدا را نمی کرد دیگر از آنجا بیرون نمی آمد و تا قیامت آنجا سجن او می شد . شما تصور کنید که در شکم ماهی تاریک است و در زیر آب هم تاریک است . او همواره تسبیح خدا کرد . ذکرش هم این بود :لا الله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین . این ذکر یونسیه برای رفع غم و جذب شادی و نشاط خیلی موثر است . بعضی ها این ذکر را روزی 300 بار توصیه می کنند . این ذکر در حال سجده خیلی توصیه شده است . درس مهمی که ما از این سوره می گیریم یکی اینکه عجول نباشیم ودیگری توجیح نکردن گناه یعنی وقتی گناه کردی بگو من بد کردم : انی کنت من الظالمین .
سوال - – ادامه آداب مسلمانی در خانواده را توضیح بفرمایید .
پاسخ – یکی اصل تقدیر و تشکر از یکدیگر است . دیگری بحث اعتدال و میانه روی در زندگی است .یعنی انسان در زندگی نه افراط داشته باشد نه تفریط . یکی از مفسرین می گوید که این بحث در همه ی فرهنگ های قرآن حاکم است . حتی وقتی سوال می کنند که گاو بنی اسرائیل چه رنگ و چه سنی باشد ، تاکید بر روی اعتدال است . حتی سوال می شود که چه مقدار انفاق انجام بدهیم قرآن می فرماید : معتدل انفاق کنید . در سوره فرقان داریم وقتی انفاق می کنید اسراف نکنید و بخل هم نورزید . این یک اصل حاکم است که اگر بخواهیم آن را در اعتقادات بگوییم ما باید در باورهای مان هم اعتدال داشته باشیم . نه خیلی معتقد به جبر باشیم ونه معتقد باشیم که همه چیز به ما واگذارد شده است و اختیار محض داریم . درنهج البلاغه می فرماید که اگر از مردم خیلی تعریف کنید تملق است و اگر کم تعریف کنید حسادت است . دو تا مرز دارد . بعضی ها خیلی تعریف می کنند و هدفی دارند این چاپلوسی است . داریم : اگر بیشتر از آن چیزی که استحقاقش را دارد تعریف بکنید این تملق می شود . اگر لیسانس بود و گفتی فوق لیسانس تملق است واگر گفتی دیپلم حسادت است . در مسائل مربوط به حوزه ی اقتصاد نه باید خیلی سخت گیری کرد و رفاه را برای خانواده قفرا هم نکرد نه خیلی اسراف و ریخت و پاش که بچه هر چه دلش بخواهد برای او فراهم کنید . بچه باید بداند یک مرزها و حدهایی هست . داریم : روش مومن در زندگی میانه روی است . یعنی مقتصد است . حضرت امیر خانه ی کسی برای عیادت رفت که خانه ی خیلی بزرگی داشت . و امکانات فراوانی داشت . حضرت فرمود : خانه ی خوبی داری . نگفت که چرا خانه ی بزرگی داری ؟ داریم : یکی از نشانه های سعادت انسان بزرگی خانه اش است. فرمود : چه خوب است در این خانه از دیگران هم پذیرایی کنی و دست دیگران را هم بگیری . همین فرد یک برادری داشت که در غار زندگی می کرد وبه خودش سخت می گرفت و عبادت می کرد . حضرت امیر سراغ برادر او رفت و گفت ای دشمن نفس خودت ، چرا زینت ها را بر خودت حرام می کنی و این جوری زندگی می کنی ؟ دو برادر یکی افراطی و یکی تفریطی . حضرت با هر دو مقابله کرد . وبه آنها تذکر داد . در خصوص خانواده این اصل کاربرد زیادی دارد . در مسائل اقتصادی و رفت و آمد و مسائل خانوادگی خاص . اگر انسان در خانواده حریم را رعایت نکند . این عدم رعایت اعتدال است . درست است که این خانم همسر شماست و باهم صمیمی هستید ولی فحش دادن ، ناسزا گفتن و تحقیرکردن نباید باشد و حریم ها باید رعایت بشود. پدر و پسری خیلی با هم دوست هستند با هم به ورزشگاه می روند و به تفریح می روند ولی باید حریم پدری و فرزندی حفظ بشود . سیره ی معصومین هم این را نشان می دهد . دو جلد کتاب بنام اخلاق درنهج البلاغه از آیت الله مکارم شیرازی است . در این کتاب صفات متقین را شرح داده است . حتی بعضی از بزرگان در قدیم به بچه هایشان می گفتند که این خطبه را حفظ کنند . در این خطبه بیش از صد صفت برای متقین آمده است . ما می توانیم بر اساس این صفات از خودمان آزمون بگیریم و به خودمان نمره بدهیم . از میان این صد صفت یکی این است که متقین تعامل وپوشش شان میانه روی است . اگر کسی آنقدر غرق در خانواده شد که پدر و مادرش را فراموش کرد ، این افراط است و جایز نیست . یا اینقدر وابسته به پدر و مادرش است که همه ی تصمیماتش را مادرش می گیرد و خودش بی اراده است و این همسرش را زجر می دهد . خانمی می گفت که ما تازه ازدواج کرده ایم و تمام تصمیم گیری شوهر من به دهان مادرش است . هرچه او بگوید انجام می دهد . مراقبت توسط بزرگتر ها عالی است ولی دخالت زشت است . دخالت غیر از مراقبت است . پیامبر بعد از ازدواج حضرت علی (ع) و فاطمه پیش حضرت علی (ع) آمد و پرسید که فاطمه چگونه همسری است ؟ ایشان فرمود : او کمک من در بندگی خداست . از فاطمه پرسید و فاطمه گفت که خوب شوهری است .این اشکالی ندارد که یک پدرزن یا مادر زن این را سوال کند . بعد پیامبر به حضرت علی (ع) فرمود : کارهای خانه با زهرا و کارهای بیرون با شما است . گاهی اگر نکاتی را می دید به آنها تذکر می داد . یک روز وارد خانه ی زهرا شد و دید پرده ای آویخته است . البته پرده و فرش خوب در خانه اشکالی ندارد ولی آن زمان مسلمانان در تنگنای اقتصادی بودند و عده ای در ایوان مسجد می خوابیدند و خانه نداشتند و همه تحت فشار بودند و حتی وقتی بود که سه شبانه روز فقط خرما می خوردند . در آن روز پیامبر سلامی کرد و برگشت و فاطمه فهمید که پدر ناراحت شده است . حضرت زهرا پرده را جمع کرد و داد به کسی که آن را به پیامبر بدهد که بفروشد و خرج فقرا بکند . پیامبر نمی خواهد دخالت و برخورد بکند می خواهد مدیریت بکند . این کاری است که در جامعه ی ما باید به آن خیلی توجه بشود . بزرگترها باید درزندگی زوج های جوان دخالت مستقیم نداشته باشند و اجازه بدهند که خودشان تصمیم بگیرند ،ممکن است که اشتباه بکنند . اعتدال به این معناست کهنه رها کردن نه دخالت .
کتاب آموزه های اخلاقی رفتاری امامان توسط بوستان کتاب چاپ شده است . که در مورد رفتار و اخلاق امامان در خانواده است. درسوره فرقان خدا دعایی از زبان بندگان برگزیده نقل می کنند . یعنی انسانهای ممتاز این جوری دعا می کنند : خدایا ما و خانواده های مان را نور چشم مان قرار بده و ما را پیشوای متقین قرار بده . انشاءالله خانواده و فرزندان ما نور چشم باشند نه خار چشم .