در مورد خودسازی توضیحاتی بدهید .
پاسخ – برای خودسازی یک آمادگی های کلی لازم است . منظور از آمادگی کلی مواردی است که مربوط به یک معصیت یا خطای خاصی نیست . مثلا می گوییم این عامل روی سازندگی یا اصلاح نفس اثر دارد . در واقعیت فراگیر است . کسانی که کتاب می نویسند در فصل یک کلیاتی می نویسند و در کلیات مفاهیم عام را مورد بررسی قرار می دهند . بعد راه کارهای عملی را می دهند . ما هنوز به راهکار عملی نرسیده ایم . من چند عنصر که روی مسائل تربیتی موثر هستند را توضیح می دهم . قبلا به نقش محیط ، وراثت و دوست پرداختیم و گفتیم که اینها می توانند چقدر در تربیت موثر باشند . چند مورد هم امروز می گویم که بحث تکمیل بشود . یکی از عوامل علم و آگاهی است . آگاهی وعلم در مسائل تربیتی خیلی مهم است . بسیاری از گناهان و خطاها ناشی از جهل و بی اطلاعی است . قرآن وقتی می خواهد علت شهوترانی قوم لوط را بیان کند که چرا قوم لوط به جای ازدواج و تشکیل خانواده به دنبال همجنس گرایی رفتند ؟ این گناه امروزه در دنیا دارد نهادینه می شود و دنیا امروز دارد این را رسمی می کند. در یکی از کشورهای اروپایی کششی در سخنرانی گفته بود که حیوانات که شعور ندارند دست به این کار نمی زنند ولی ما که شعور داریم این کار را می کنیم . این کشور که ادعای آزادی را دارد سخنرانی این کشیش را ممنوع کرده بود . اسلام وقتی این کار را منع می کند می خواهد که کانون خانواده حفظ بشود . در ضمن آثار منفی را هم دارد . قرآن می فرماید : شما برای ارضاع شهوات بدنبال همجنس خودتان رفتید زیرا شما نادان هستید . اگر انسان دانا باشد و بداند که ثمره ی تشکیل خانواده چقدر خوب است دنبال کار حرام و فحشا نمی رود. کسانی که از راههای غیر شرعی ارضاع می شوند هم از لحاظ اعصاب لطمه می خورند و هم باعث ایجاد خوف و دلهره می شود و آشفتگی روانی ایجاد می کند . در ضمن وقتی جامعه آلوده شد ممکن است که دامن خانواده ی خود فرد آلوده را هم بگیرد . وقتی برادران یوسف ، او را در چاه انداختند . قرآن می فرماید : یوسف به برادرانش گفت که شما جاهل هستید . اگرانسان عاقل باشد به برادرش حسادت نمی ورزد . اگر انسان دانا باشد با برادرش قهر نمی کند . در قرآن به بدبینی و سوء ظن اشاره کرده است . سوره آل عمران آیه 154می فرماید : (در شکست احد عده ای دچار بدبینی شدند و گفتند که خدا دیگر پیامبر را باری نمی کند خدا در این آیه می فرماید که ) اینها به خدا گمان بد ورزیدند و این بخاطر جهل آنهاست . شهوترانی ، حسادت و بدگمانی از روی جهل است. در جامعه ی قبل از اسلام در عرب تعصب زیاد بود . می گفتند که مابت پرست بوده ایم و بت پرست خواهیم می مانیم ، نمی شود که ما دین پدران مان را کنار بگذاریم . روزی امام صادق (ع) منزل یکی از یارانش رفت که خانه ای بهم ریخته داشت و رفت و آمد هم دراین خانه سخت بود و پله زیاد داشت . امام به او گفت که تو وضع مالی ات خوب است چرا خانه ات را عوض نمی کنی ؟ اوگفت که این خانه یادگار پدر من است . امام فرمود که پدرت نادانی به خرج داد و علی رغم این که داشت این کار را نکرد تو چرا این کار را ادامه می دهی . بعضی ها می گویند که بد خلقی در ذات این خاندان است یا جد این خانواده عصبانی بوده یا کتک زدن در ذات خانواده ی ما است . اینها حرفهای جاهلیت است .قرآن می فرماید: بعضی ها در دلشان تعصب داشتند که ناشی از جهل بود . در سوره ی حجرات بعضی ها به پیامبر بی ادبی می کردند و پشت خانه ی پیامبر می آمدند و داد می زدند که یا محمد بیرون بیا وبرای ما قرآن بخوان .آیه نازل شد که پیامبر را به اسم صدا نزنید .( بعضی بچه ها پدر یا مادر را به اسم صدا می زنند که این کار خوبی نیست .ائمه می گفتند پدرم می گفت که ... ) صدایتان را از صدای پیامبر بالا نیاورید . کسانی که تو را از پشت خانه صدا می زنند جاهل هستند و خرد ندارند .این آیه می خواهد بداند که بی ادبی علتش جهل است . ممکن است که کسی مطلبی را بداند ولی آنرا در زندگی اش پیاده نکند . سوره اعراف آیه179 می فرماید : خیلی از مردمی که جهنمی می شوند عقل دارند ولی نمی اندیشند و بکار نمی برند . این هاغافل هستند . پس ریشه ی بسیاری از مسائل جهل و نادانی است . در روایات ما هم آمده که جهل و نادانی باعث می شود که انسان مرتکب گناه بشود . حدیث داریم : هرکه خدا را بشناسد خوف خدا در دلش می آید و گناه نمی کند. حدیث دیگری می فرماید : کسی که خداشناس باشد حرفهای بی ربط نمی زند. اگر ما بعضی مواقع بد خلق و عصبانی هستیم و با مردم بد حرف می زنیم اینها ناشی ازنادانی است . یعنی در آن مورد خاص فکر نمی کنیم و توجه نمی کنیم . اگر کسی بداند که بخش عمده ای از فشار قبر برای غیبت است و بیشتر چیزهایی که از زبان صادر می شود هیزم جهنم است ، این کار را نمی کند . اگر کسی اثر شهوترانی در قیامت را بداند طبیعتا پرهیز می کند . پس یا نمی داند یا اگر می داند در آن لحظه به آن توجه نمی کند . عامل دیگر تغذیه است . تغذیه روی ساختار اخلاقی انسان تاثیر دارد . امروزه اطبا می گویند که غذا روی روح هم اثر دارد لذا خون خواری قساوت قلب می آورد . مثلا می گویند : فلان غذا باعث می شود که انسان حافظه اش قوی یا ضعیف بشود . تاکید شده که غذا باید حلال و پاکیزه باشد . حدیث داریم که کسی که لقمه ی حرام بخورد چهل روز نمازش قبول نمی شود و تا چهل روز دعای او به اجابت نمی رسد. داریم یک لقمه ی حلال باعث روییدن گوشت حرام در بدن می شود. روزعاشورا وقتی امام حسین (ع) دید که لشکر به حرفهایش گوش نمی دهند فرمود : لقمه ی حرام خورده اید و خدا بر قلبهای شما مهر زده است و دیگر به حرفهای من گوش نمی دهید . وظیفه ی ما در زندگی این است که حلال بخوریم و لقمه ی حرام در زندگی مان نیاید . یک پدر باید برای آینده ی پسرش حساس باشد . حساسیت فقط روی خوردن بچه و سلامتی بچه نیست بلکه باید به این هم اهمیت بدهد که لقمه حلال باشد . باید درآمد او حلال باشد و خمس آنرا داده باشد رشوه و مال مردم در آن نباشد . اگر کسی مبتلا به لقمه ی حرام شد نباید بگوید که پس من چهل روز نماز نخوانم . منظور این است که نماز کسی که با لقمه ی حلال است با نماز کسی که با لقمه ی حرام است یکسان پذیرفته نمی شود . ولی شما باید نماز را بخوانید تا کم کم اثر لقمه ی حرام از بین برود . منظور این روایات این است که شما لقمه ی حرام نخورید نه اینکه نماز نخوانید . بعضی ها می گویند که شوهر ما یا پدر ما لقمه ی حرام به خانه می آورد ،تقصیر ما چیست؟ شما تکلیفی ندارید اگر کاری از دست شما برنمی آید و اگر شما نان خور این مرد یا پدر هستید موظف هستید که به او بگویید یا احتیاط کنید ولی اگر خانمی درآمدی ندارد و این مرد روزی را به خانه می آورد شما دیگر مسئول نیستید . ممکن است که اثر وضعی داشته باشد ولی ما افرادی مثل آسیه را داشته ایم . ممکن است که کار آنها را سخت تر بکند . خدا در سوره ی اسرا می فرماید که ما کسی را عذاب نمی کنیم مگر به اندازه ای که به او رسالت رسیده است . خدا از هر کس به اندازه ی آگاهی که دارد تکلیف می خواهد . اگر کسی واقعا نمی دانسته که ربا حرام است بحث دیگری دارد . کسی که در محیطی زندگی می کند که حرام در زندگی او نیست . مثلا خادم حرم امام رضا (ع) است و مرتب با زائران سر و کار دارد . کسی هم هست که در اداره کار می کند و مرتب با نامحرمان سر و کار دارد . نگهداشتن ایمان برای دومی از اولی سخت تر است . خدا می فرماید که گناه زنان پیامبر دو برابر است و ثواب آنها هم دو برابر است. زیرا آنها منصوب به پیامبر اسلام هستند . پس هر کس در شرایط سخت تری باشد و خودش را در آن شرایط بیشتر حفظ کند ، اجر بیشتری را خواهد برد . پس بدون تردید تغذیه روی تربیت موثر است . سعی کنیم بچه های مان را با لقمه ی حلال بزرگ کنیم . لقمه ی حلال باعث می شود که خیلی از محرومیت ها در زندگی کم بشود . عامل دیگر عمل است . عمل روی رفتار ما اثر می گذارد . حتی اگر آن عمل صوری و تصنعی باشد . اگر کسی سعی کرد که در کلامش صداقت بخرج بدهد حتی اگر انگیزه اش هم الهی نباشد ، سعی کرد الفاظ خوب بکار ببرد . حتی اگر او این را باور نداشته باشد روی عمل او اثر دارد و ماهیت او را عوض می کند. فیض کاشانی در محجةالبیضاء که کتاب اخلاقی است می گوید که شما خودتان را وادار کنید که خلاف اخلاق بدی که دارید عمل کنید . مثلا شما بخیل هستید ولی به زود انفاق کنید . صاحب بن عُباد فرد سخاوتمندی بوده است . او در ماه رمضان شبی هزار نفر را افطار می داده است . می گفته که این اخلاق را از مادرم یاد گرفته ام که هر شب یک دینار زیر بالشت من می گذاشت و می گفت که صبح اولین فقیریکه دیدی این پول را به او می دهی . این یک عادت برای من شده است . پس بخشی از اخلاقیات انسان با عادت و تمرین شکل می گیرد . اگر انسان تمرین منفی داشته باشد منفی بار می آید . مثلا بعضی ها عادت دارند که با موهای صورتشان بازی کنند ،اگر بجای این عادت بدهند که با تسبیح ذکر بگویند کم کم عادت مثبتی شکل می گیرد . سوره ی مطففین آیا چهار دهم می فرماید : گاهی زنگار به دلها می نشیند بخاطر اعمالی که انجام می دهید. سوره یونس آیه دوازدهم می فرماید : برای اسراف کاران اعمالشان زینت داده می شود . در این دو آیه روی عمل تاکید شده است . در سوره توبه آیه صد وسه خدا به پیامبر می فرماید که زکات را از مردم بگیر زیرا آنها پاکیزه می شوند . زکات دادن خودبخود باور ایجاد می کند و اثرش را دارد . می فرماید : با صدقه دادن آنها تزکیه می شوند . البته ما معتقد هستیم که مسائل باید دارای بار ارزشی باشد و برای خدا باشد ولی اگر کسی به غیبت نکرد ، فحش نداد ، به نامحرم نگاه نکرد حتی اگر انگیزه ی او الهی هم نباشد خودبخود یک انسان اخلاقی بار می آید که با انگیزه ی الهی نمره اش عالی می شود . برای تغییر اخلاقیات باید بتدریج عمل کنیم .
سوال – سوره کهف آیات 54 تا 61 را توصیح بدهید .
پاسخ – آیه پنجاه و هشتم می فرماید: خدا آمرزنده و دارای رحمت است . خدا هم بسیار آمرزنده است و هم رحمت دارد یعنی هم پیرایش و هم آرایش . انسان را می بخشد و به صفات خوب می آراید . می فرماید که اگر قرار بودکه خدا هر کسی را بخاطر خطایی که کرده مواخذه کند عذاب جلو می افتاد و اوضاع بهم می ریخت . خداوند صبور است و فرصت می دهد تا فرد بتواند توبه کند .
سوال – گاهی اوقات نماز ما قضا می شود و وقتی ما قضای آنرا می خوانیم از خدا خجالت می کشیم . چکار کنیم که خجالت نکشیم ؟ لطفا نگویید که نگذارید نمازتان قضا بشود زیرا انسان جایزالخطا است . راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – من از ایشان می خواهم که همچنان به خجالت کشیدن ادامه بدهید زیرا این خیلی اثر دارد و خدا خیلی خوشش می آید که بنده احساس شرمندگی بکند . کسی در نجف قرار گذاشته بود که هر وقت حرم را می بینند دستش را روی سینه اش بگذارد و سلام بدهد . یک روزصبح نمازش قضا شده بود و نیاز به غسل داشت از خانه بیرون آمد و چشمش به حرم حضرت امیر افتاد ، خیلی خجالت کشید و سلام دارد . اهل معرفتی به او گفت که همین سلام پذیرفته شد زیرا در کمال شرمندگی بود . شما این خجالت را حفظ کنید زیرا این نمره ی عالی دارد .
سوال – من دختری هستم که تقریبا وظایف دینی ام را انجام می دهم و برنامه ی شما را می بینم و هر بار به خودم قول می دهم که به حرفهای شما عمل کنم ولی هر بار این اتفاق نمی افتد و فاصله ی من و معبودم زیاد می شود . من را راهنمایی بفرمایید.
پاسخ – این یک نوع تسامح است . یکی ازعلمای قم در ماه رمضان در مسجدی شروع به سخنرانی کردند که کم نفروشید غیبت نکنید و ... . کسی گفته بود که شما پارسال هم این مطالب را گفته بودید . ایشان فرموده بود که شما دیگر غیبت نمی کنید و کم نمی فروشید ؟ طرف گفته بود که خیر باز هم از این مسائل هست . ایشان فرمودند که تا این مسائل هست من اینها را می گویم . واقعیت قضیه همین است . اگر همه با یک موعظه عوض می شدند دنیا گلستان می شد و دیگر نیاز نبود که ما این مطالب را بگوییم . در قرآن در مورد نعمتها و مسائل اخلاقی را تکرار می کند . انسان دچار نسیان می شود و تکرار هم بخاطر همین است . ایشان حس خود ملامت گری دارد که به آن نفس لوامه می گویند . ما یک نفس اماره داریم که بد است . یک نفس مطمئنه داریم که عالی است . نفس لوامه نفس سرزنش گر است . این را تقویت کنید تا به نفس مطمئنه برسید . اگر ما باید تکرار و مراقبت کنیم دچار غفلت نمی شویم . ما باید زیارت برویم ، نماز اول وقت بخوانیم ، مسجد برویم ، ماه رمضان و ماه محرم را داشته باشیم تا دچار غفلت و نسیان نشویم . مثلا یک راننده برای اینکه تا آخر جاده خوابش نبرد تخمه می شکند ، رادیو گوش می دهد ، آب به صورتش می زند و مراقبت می کند . ما برای اینکه در صراط مستقیم بمانیم باید آب به صورت مان بزنیم یعنی یک زیارت رفتن و ...
سوال – بعضی از افراد با استفاده از قرآن سرکتاب باز می کند . خانمی در همسایگی ما این کار را انجام می دهد . هر آیه را می خواند و تفسیرش را با توجه به مشکلی که داری می گوید . ایشان نه چهره ای نورانی دارد و نه به درجه ی معنوی خاصی رسیده است . ایشان بابت پنج دقیقه تفسیر ده هزارتومان پول می گیرد . روی گرفتن پول تاکید دارد . من دو بار پیش این خانم رفته ام و هر دفعه مطلب متفاوتی به من گفته است . ایشان کمی از گذشته می گوید و بعد از آینده می گوید و در بیشتر موارد هم درست در می آید . آیا حرفهای ایشان که از قرآن می زند درست است یا اینکه بنام قرآن مردم را سرکیسه می کند؟
پاسخ – حضرت آیت الله جوادی آملی کتابی بنام قرآن از زبان قرآن نوشته اند. ما ببینیم که قرآن می گوید که این قرآن برای چیست . می فرماید: این کتاب هدایت است ، این کتابی است که مردم را به راه استوار فرا می خواند ، این کتاب شفا است ، این کتاب رحمت و هدایت است . در شان قرآن نیست که کسی قرآن را ابزار قرار بدهد مثل این خانمی که اشاره شده است . ایشان یک سری باورهایش را که نمی دانیم از کجا بدست آورده است را بااستفاده از قرآن به مردم می گوید که این درست نیست . ائمه و علمای ما چنین برداشتی از قرآن نداشته اند که آینده را از روی آن بگویند . تفسیر و فهم قرآن تدبر خوب است حتی استخاره هم خوب است . البته در مواردی که کار پنجاه پنجاه است و استخاره را پیش فرد اگاهی انجام بدهد . اما این جور برداشت های ابزاری از قرآن درست نیست . در روایت ما تاکید شده که قرآن را بخوانید ، حفظ کنید ، عمل کنید و بکار ببرید . این افراد در جامعه دکان باز کرده اند . اصل استفاده از دعا مانعی ندارد . ما در روایات داریم که اگر این حرز را همراه داشته باشی خوب است . امام رضا (ع) برای امام جواد (ع) حرزی نوشته بودند که همراهشان بود. پیامبر به اباذر فرمودند که دو آیه در سوره ی طلاق است که اگر مردم آنرا بخوانند زندگی شان را کفایت می کند .در بعضی از نقل ها توصیه به خواندن چهار قل شده است . نوشتن دعا و خواند و همراه داشته آن اشکالی ندارد و خوب است ولی عده ای این را ابزار کاسبی قرار ندهند . حالا یک موقع شما وارد نیستی و یک آقایی با مفاتیح یا کتاب دعا آشنایی دارد و دعایی از کتاب برای شما می نویسد و شما هم هدیه ای به او می دهید و این اشکالی ندارد . ولی این وسیله ای برای سرکیسه کردن مردم نباشد .
سوال – من همیشه شوهرم را نصیحت می کنم که مشروبات الکلی نخورد و سادات بودنش را به او گوشزد می کنم ویادآوری می کنم که قاتلان حسین در روز عاشورا مست بوده اند . بهانه اش این است که مشکلاتش باعث این کار شده است و خدا او را می بخشد . نماز هم نمی خواند . من از آینده ام با او می ترسم . چکار باید بکنم ؟
پاسخ – خدا به هیچ کس مجوز گناه کردن نداده است تا با آن بتواند برای خودش آرامشی ایجاد بکند . روایات ما خلاف این را می گوید . می گوید که شرب خمر باعث ارتعاش در اعضا می شود و باعث از بین رفتن عقل و خرد انسان می شود و حرام است . ما مسلمان هستیم و باید حکم دین را بپذیریم . اسلام یک باید و یک نباید دارد . در نماز باید و در شرب خمر نباید است . ما برای کنار آمد ن با مشکلات راه حل های دیگری داریم . می فرمایند که دعا و نماز بخوانید تا آرام بشوید . به زیارت بروید ، صبوری کنید ، تسلیم باشید و گذشته را نادیده بگیرید تا آرام بشوید.مگر راه آرامش شراب است . خدا در حرام شفا و خیر قرار نداده است . این خانم توصیه هایش را ادامه بدهد تا انشاءاله اثر کند.