94-06-25-حجت الاسلام و المسلمین رفیعی - امامت
موضوع برنامه: امامت
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين رفیعی
تاريخ پخش: 94/06/25
شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین سلام به همهی شما خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز بهترینها را مثل همیشه برای فرد فرد شما دوستان خوب آرزو میکنم خیلی از دوستان خوب ما بارها و بارها این سوال را میپرسیدند پس آقای دکتر رفیعی کی میآیند برنامهی سمت خدا این بشارت را هم قبلا داده بودیم امروز این اتفاق مبارک افتاد و در آغازین روزهای ماه ذی الحجه در خدمت دکتر رفیعی هستیم سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید
حاج آقا رفیعی: بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام دارم خدمت همهی بینندگان عزیز تبریک میگویم حلول ماه ذی الحجه را اعیادی که در پیش است در ماه ذی الحجه دو عید قربان و عید غدیر تشکر میکنم هم از عزیزانی که پیگیر بودند از این که ما هم گوشهای از این برنامه را داشته باشیم ما دور از خدا نبودیم ولی در سمت خدا نبودیم دلیل عمده اش این بود عزیزانی که بودند بحمدلله کفایت میکردند برای برنامه کافی بود دو سالی ما نبودیم در برنامه به واسطهی کثرت کارهایی که در قم و جاهای دیگر داشتیم اکنون هم از خدا هم شاکر هستیم هم توفیق میخواهیم که در یک زمانی که خدمت دوستان هم عرض کردیم ان شاء الله محدود باشد مثلا سی چهل برنامهای را بتوانیم خدمت دوستان باشیم بعضی نکات را عرض بکنیم و تشکر هم میکنم از همهی عزیزانی که تاکنون این برنامه را اداره کردند امیدوارم هم چنان از محضرشان استفاده شود
شریعتی: خیلی از دوستان دلتنگ حضور شما بودند الحمدلله این اتفاق افتاد حاج آقای ماندگاری عزیز هم که هر جا که هستند برایشان آرزوی توفیق و سلامتی میکنیم همان طور که قبلا گفتم حاج آقای ماندگاری عازم سفر حج شدند این روزها در مدینة النبی هستند بنا داریم یک ارتباط تلفنی هم با ایشان داشته باشیم و صدای گرم ایشان را بشنویم ارتباط آماده است از محضر حاج آقای ماندگاری استفاده میکنیم سلام علیکم و رحمة الله
حاج آقا ماندگاری: سلام علیکم و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم من هم خدمت شما آقای شریعتی عزیز حاج آقای رفیعی عزیز آقای رکنی و همهی دست اندر کاران برنامهی سمت خدا و همهی بینندگان عزیز عرض سلام و ادب و احترام دارم در حرم پیغمبر اکرم صلوات الله علیه کنار ستون توبه کنار دیوار خانهی رسول خدا و فاطمهی زهرا علیهما السلام به یاد همهی شما هستیم دعا میکنیم و آرزوی موفقیت برای همهی عزیزان داریم مردم برای مجروحین حادثهی مکه دعا بکنند آمدیم روز بعد از ازدواج فاطمهی زهرا و امیرالمومنین است برای همهی بینندگان عزیز از وجود نازنین رسول الله عیدی بگیرم
شریعتی: خیلی از بینندههای خوب ما مثل من دلتنگ هوای مدینة النبی هستند و مسجد الحرام ولی خیال ما راحت است که شما آن جا هستید و برای ما دعا میکنید.
حاج آقا ماندگاری: حتما دعا میکنیم شما هم دعا کنید ما دست خالی از سفر برنگردیم همه دعا کنیم برای این که فرج آقایمان امام زمان به عنوان عیدی امسال ما عیدی جشن ازدواج حضرت زهرا و حضرت امیر عیدی قربان و غدیر ما باشد ان شاء الله
شریعتی: ان شاء الله
حاج آقا رفیعی: عرض سلام داریم خدمت شان و التماس دعا ان شاء الله موفق باشند.
حاج آقا ماندگاری: سلام علیکم خیلی دل مان برای شما تنگ شده.
حاج آقا رفیعی: خداوند توفیق بدهد برای ما هم دعا بکنید.
حاج آقا ماندگاری: حتما این جا جای دعاست اگر دعا نکنیم کوتاهی کردیم سعی میکنیم برای همهی دوستداران اهل بیت فرج آقا طول عمر آقا نصرت اسلام شفای مریضها آنهایی که مشکل ازدواج اولاد و مشکل خانوادگی دارند برای مظلومها برای نابودی دشمنان دعا میکنیم ان شاء الله.
شریعتی: خیلی خوشحال شدیم صدای شما را شنیدیم سلام ما را به حضرت رسول برساند خدانگهدار.
حاج آقا ماندگاری: خداحافظ از شما و بینندگان و حاج آقای رفیعی و آقای رکنی.
شریعتی: خیلی خوب اما ببینیم آقای دکتر رفیعی برای روزهای چهارشنبه برای ما چه به ارمغان آوردند.
حاج آقا رفیعی: برنامهی سمت خدا خیلی سال است بحمدلله پخش میشود هر کجا میرویم گوشه کنار معلوم میشود جایگاه خودش را در بین برنامههای معارفی دارد و مردم دنبال میکنند برنامه عام است برای عموم مردم است باید قابل فهم برای همهی سطوح باشد گرچه خواص هم باید از این برنامه بهره ببرند ما هم از نظرات آنها استفاده کنیم من در این چند سالی که خودم بودم و یکی دو سالی که نبودم و برنامه را دنبال میکنم بحمدلله کارشناسان عزیز در حوزهی اخلاق در حوزهی خانواده در حوزهی مباحث اجتماعی حرفهای خوبی میزنند مبتلا به مردم هم است این که باید مهربان باشیم دروغ نگوییم معاملات ما شرعی باشد عبادت مان را اهمیت بدهیم اینها اگر هزار بار هم گفته شود باز هم نیاز است به همین دلیل در قرآن کریم در حوزهی اخلاق تکرار زیاد است خدای تبارک و تعالی مکرر راجع به نماز وفای به عهد مطالبی دارند و در قرآن رویش تاکید شده من به ذهنم رسید مشورتی هم کردم با خود دوستان کارشناسی که روزهای قبل میآیند در برنامه که ما چه کنیم در این برنامه به ذهن رسید که بحث اعتقادی شروع کنیم بحث اعتقادی ممکن است یک قدری انسان احساس کند سنگین است یا خشک است یا مثل آن بحثهای اخلاقی جنبهی کاربردی ابتدایی را ندارد اما مبنا است اساس است اگر اعتقادات درست شد عقیده از عقد میآید عقد به معنای گره است یعنی چیزی که به ذهن ما گره خورده «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ» (بقره/ 256) هم در همین رابطه است یعنی در دین و اعتقادات اکراه نیست من باید یک چیزی را بپذیرم اگر ما پذیرفتم مطلب اعتقادی را دیگر در جزئیاتش نمیآییم سوال کنیم مردم نمیگویند چرا نماز دو رکعت است میگویند خدا را قبول داریم لابد مصلحتی بوده که فرموده دو رکعت است اگر چنانچه یک اصلی و مبنای درست شد مثل «كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ» (ابراهیم/ 24) این کلمهی طیبه منظورم اعتقادات است اگر این اعتقادات پاکیزه درست شد طبیعتا شاخهها و فروعش هم اصلاح خواهد شد با توجه به این که در آستانهی عید غدیر و قربان قرار داریم بحث امامت را من انتخاب کردم که بحث مبنایی است و مورد نیاز هم است از همین جا از همهی بینندگان خواهش میکنم هر سوالی در این موضوع دارید و موضوعات اعتقادی اخلاقی را بگذارید برای آقایان دیگر سوال بفرمایید بگذارید یک مقداری برنامه جهت دار شود مباحث اعتقادی تان را مطرح کنید پیامک بزنید سوالاتی که دارید ما هر دو برنامه سعی میکنیم یکی را به پرسش و پاسخ اعتقادی اختصاص بدهیم الآن هم دشمن روی مباحث اعتقادی دست گذاشته یعنی هیچ شبکهی اجتماعی هیچ فضای مجازی هیچ کتاب نویسی علیه عقاید مباحث اسلام نمیآید بگوید آنهایی که گفتند راست بگویید اشتباه کردند دروغ بگویید مردم قبول نمیکنند یا نه مال حلال خوب نیست مال حرام استفاده کنید کسی این را نمیگوید در مبانی خدشه میکنند این در جوانها نوجوانهای ما خیلی برجسته است این شبهات است نکتهی بعدی این است که غالب منابر ما سخنرانیهای ما که همه اش هم لازم است جهت اخلاقی پیدا کرده خدا رحمت کند آیت الله عظمی بهجت را یک آقایی از منبریهای معروف تهران است ایشان میگفت من رفتم خدمت آیت الله عظمای بهجت گفتم من منبر میروم فرمود اعتقادات هم میگویی گفتم سخت است گاهی فرمودند اعتقادات بگو اگر بگویی من قول میدهم که اهل بهشت باشی و خداوند تو را بهشتی میکند این خیلی مهم است شما اگر در فرمایشات حضرت امیر در نهج البلاغه یا خود پیغمبر گرامی اسلام عنایت کنید بالاخره آغاز از این جا بود «قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا» (بحارالانوار، ج18، ص202) بعد میرویم سراغ مطالب دیگر که خیلی از مباحث اخلاق هم حوزهی مشترک است یعنی در ادیان الهی در مذاهب مختلف حوزهی مشترک است یعنی اینها چیزی نیست اختصاص به اسلام باشد وقتی میگویی سه چیز نشانهی مومن است وفای به عهد امانت داری و صداقت این را بقیهی روایات منابع دیگر هم ممکن است بگویند باید روی آن حوزه صحبت شود نیاز مردم است پیغمبر گرامی اسلام فرمود من مبعوث شدم إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ (مکارم الاخلاق، ص 8) ولی مبنای ما باید در این قضایا درست باشد دو کتاب را من در بحث امامت معرفی میکنم که هر دو مال حضرت آیت الله امینی است یکی که جدید تر است چند سالی است تدوین شده امامت و امامان این یک کتابی است از حضرت آیت الله امینی است خوب و روان بحث کرده ایشان قبل از این ایشان یک کتاب دیگری دارد به نام بررسی مسائل کلی امامت آن میشود شمارهی یک این شمارهی دو آن مقدمات است این موخرات از مسائل بنیادین اسلام بحث امامت است حتی این را ابوالحسن اشعری در آثارش از دانشمندان اهل سنت است میگوید نخستین مسئلهی مورد اختلاف در اسلام و مهم ترینش بعد از رحلت پیغمبر موضوع امامت است شهرستانی در این کتاب ملل و نحل میگوید گسترده ترین موضوع قابل بحث بحث امامت است یعنی موضوع موضوعی است که از جنبههای مختلفی باید رویش بحث شود این روایت معروف که بعضی گفتند متواتر است متواتر معنوی حداقل است به این معنا که خیلی جاها نقل شده متواتر به این معناست که نقلش متعدد است زیاد تر از نقلهای عادی است این روایت را من از مسند احمد خدمت شما بینندگان میخوانم مسند احمد از کتابهای معتبر اهل سنت است جلد چهارم صفحهی 96 مَن مَاتَ بِغَیرِ اَمَام ماتَ مَيْتَةً جاهِلِيَّةً شبیه اش هم است این نقلی است که مشهور است کسی بدون امام بمیرد مرگ جاهلی کرده ابن عدی عفور از اصحاب امام صادق است آمد خدمت امام صادق دربارهی این حدیث سوال کرد یعنی چه اگر کسی بی امام بمیرد به مرگ جاهلیت مرده آیا یعنی کافر از دنیا رفته عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِیتَتُهُ مِیتَةُ جَاهِلِیَّةٍ قَالَ قُلْتُ مِیتَةُ کُفْرٍ قَالَ مِیتَةُ ضَلَالٍ قُلْتُ فَمَنْ مَاتَ الْیَوْمَ وَ لَیْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِیتَتُهُ مِیتَةُ جَاهِلِیَّةٍ فَقَالَ نَعَمْ فرمود نه کافر نرفته یعنی در گمراهی از دنیا رفته این سوالی است که کافی شریف جلد 1 صفحهی 376 ابی یعفور از امام صادق علیه السلام پرسید مفضل هم یک روایتی دارد میگوید ما خدمت امام صادق بودیم در همین جلد کافی است قَالَ اِبتِدَائًا یعنی بدون مقدمه امام صادق فرمود مَن مَاتَ بِغَیرِ اِمَامٍ بعضی نقلها دارد وَ لَم یَعرِف اِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مَیتَةً جَاهِلِیَّة گفتم آقا جان این کلام خود شماست قال لا قال رسول الله این سخن من نیست سخن پیغمبر گرامی اسلام است چون بنا شد اعتقادی بحث کنیم من این نکته را بگویم امام در لغت یعنی پیشوا حالا این پیشوایی گاهی مطلق است گاهی نه محدود است یعنی یک وقتی شما میآیید میگویید امام یعنی کسی که در همهی امور پیشواست که حالا توضیح میدهم این را ما به ائمه اطلاق میکنیم اما گاهی نه امام یعنی پیشگام پیشرو حالا شما فرض کنید که میگویید «وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا» (فرقان/ 74) خدایا ما را امام متقین قرار بده در مسجد آقا جلو میایستد میگویند امام جماعت است رهبر کبیر انقلاب این انقلاب را هدایت کرد میگویند امام امت یعنی امت را در مسئلهی انقلاب رهبری کرد حتی امام نار میگویند قرآن میفرماید «أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ« (قصص/ 41) «يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ» (اسراء/ 71) هر روز قیامت هر کسی با امامت محشور میشود لذا به احمد بن حنبل میگویند امام الحنابله این را میگوییم برای کسانی که اشکال میکنند که امام را به غیر امام معصوم نمیشود گفت چرا نمیشود گفت امام به معنای پیشوا است بله به معنای مطلق اش به افراد عادی امام گفته نمیشود حضرات معصومین اطلاق میشود من خواهشم این است چون برادران اهل سنت ما هم حتما این برنامه را دنبال میکنند من دو سه روز پیش زاهدان زابل بودم بین این عزیزان هم گاهی میرویم حتی یکی از آقایان دعوت کرد در جمع دوستان سخنرانی رفتیم ما در بحث امامت یک اختلاف اساسی در تعریف داریم این اختلاف مبنایی است اگر این در واقع حل نشود بقیه را نمیشود حل کرد به عبارت دیگر بحث غدیر بحث دوازده امام بحث عصمت بحث علم امام مبنا بحث تعریف است برادران اهل سنت ما که من این جا از عبدالرحمن لاهیجی یکی از متکلمین بزرگ است نوشتم در شرح مواقفش میگوید آقایان اهل سنت دربارهی امامت یک از اصول دین نمیدانند پس از اصول دین خارج شد از نظر برادران اهل سنت دوم از فروع و افعال مکلفین میدانند مثل سایر مباحث فقهی مثل نماز روزه میدانند پس از اصول نیست از فروع است سوم این که پیغمبر گرامی اسلام هم در این امر هیچ جانشینی برای خودشان تعیین نکردند و این انتخاب را به عهدهی مردم گذاشتند وقتی این شد مبنا متفاوت میشود یعنی بعد از رحلت پیغمبر ایشان جانشینی تعیین نکردند از اصول نبوده نمیشود اعتراض کرد چرا شما چیزی نفرمودید از آن طرف هم اختیار با مردم گذاشته شده مردم هم جمع شدند انتخابهایی داشتند البته بعدا دیگر این انتخابها هم تعطیل شد مثلا زمان عبدالملک و چه و چه یواش یواش این انتخابات عملا تبدیل به ارث شد اما ما اعتقادمان این است یک امامت از اصول دین است این قدر مهم است که این روایت از امام باقر علیه السلام است در کافی جلد 1 صفحهی 181 فرمود إِنَّمَا یَعْرِفُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَعْبُدُهُ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ وَ عَرَفَ إِمَامَهُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ خدا را کسی میشناسد که ما اهل بیت را بشناسد یعنی امام شناسی مقدمهی خداشناسی است ما از اصول دین میدانیم اگر از اصول دین شد دوم امامت انتصابی است یعنی کار مردم نیست چرا؟ چون ادامهی تمام مقاماتی است که پیغمبر داشته غیر از دریافت وحی امام دیگر وحی دریافت نمیکند با مرگ پیغمبر وحی تمام شد اما پیغمبر چه مقاماتی داشت؟ ابلاغ دین حفظ دین تفسیر قرآن علم غیب عصمت امام را کسی میدانیم که در تمام اینها جانشین پیغمبر است همان شئون است وقتی شد از اصول دین و شد شخصی که مانند پیغمبر مقام عصمت دارد علم غیب دارد حفظ دین دارد سوم معتقد هستیم این انتخاب طبیعتا انتخاب الهی است لذا یک جملهای دارد امام رضا علیه السلام ایشان وقتی آمدند به ایران به مرو که رسیدند روز جمعه بود در مسجد مرو ایشان روز جمعه یک مطالبی فرمود در مورد امامت خیلی جالب است بعضیها دیدم پایان نامه هم کردند نظریات امام رضا بر این حدیث من میخوانم إِنَّ اَلْإِمَامَةَ أَجَلُّ قَدْراً وَ أَعْظَمُ شَأْناً وَ أَعْلَى مَکَاناً وَ أَمْنَعُ جَانِباً وَ أَبْعَدُ غَوْراً (کمال الدین، ص 675) پنج نکته فرمود که امامت بالاتر از این حرفها است عظیم تر از این حرفها است ژرف تر از این حرف هاست مقامش عالی تر از این است که مِنْ أَنْ یبْلُغَهَا اَلنَّاسُ بِعُقُولِهِمْ که مردم بخواهند با عقل خودشان این انتخاب را انجام بدهند بعد فرمودند إِنَّ اَلْإِمَامَةَ هِیَ مَنْزِلَةُ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ إِرْثُ اَلْأَوْصِیَاءِ اَلْإِمَامُ أَمِینُ اَللَّهِ فِی خَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ خَلِیفَتُهُ فِی بِلاَدِهِ (همان) امامت این است یعنی ما معتقد هستیم با رحلت پیغمبر گرامی اسلام شئونی که پیغمبر گرامی اسلام داشت که من چهار تا از شئون پیغمبر را میشمارم یک دریافت وحی دو ابلاغ و صیانت وحی این وحی را حفظ بکند به مردم برساند سه ترویج و تبلیغ دین احکام مردم اعتقادات مردم چهار اجرای احکام چه سیاسی چه قضایی چه اجتماعی پیغمبر گرامی اسلام که خدا در قرآن فرمود «مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ» (حشر/ 7) این هم یک حرفی است بعضیها احساس روشن فکری میکنند هر چه در قرآن آمده ما قبول داریم روی چشم من و شما قرآن میگوید هر چه پیغمبر آورد قبول کنید هر چه قرآن گفته قبول دارید «مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّـهَ» (نساء/ 80) هر کس اطاعت از پیغمبر بکند اطاعت از خدا کرده قرآن را قبول دارید «النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ» (احزاب/ 6) این سه آیه که میگوید هر چه پیغمبر گفت قبول است بحث اعتقادی را باید تلطیف کرد من ساده تر میگویم پیغمبر گرامی اسلام که هم نبی اند هم امام دریافت وحی میکنند ابلاغ وحی میکنند حفظ میکنند وحی را و ترویج میکنند اجرا هم میکنند در تمام اینها هم باید معصوم باشد چون ما باید مطمئن باشیم خودش چیزی قاطی نکرد باید مطمئن باشیم خطایی این وسط صورت نگرفته باید مطمئن باشیم ایشان حفظش یک حفظ کاملی است دین که فقط مال 23 سال نبوده پیغمبر از دنیا رفت همه مان هم میگوییم خاتم الانبیا است آخرین پیغمبر است الآن هم هزار و چهارصد سال میگذرد آیا پس از رسول خدا خداوند جامعه را رها میکند به حال خودش؟ این خلاف عقل نیست این خلاف عنایت و لطف نیست؟ علما میگویند قاعدهی لطف که نمیخواهم وارد شوم طولانی است ولی معنایش این است که آن چه که انسان را به خدا نزدیک میکند خدا در اختیار ما قرار میدهد پیغمبر فرستاده عقل داده قرآن فرستاده از روی لطف بعد از رحلت رسول خدا آن اولی تمام شد یعنی دریافت وحی اما این وحی نباید حفظ شود؟ این وحی نباید توضیح داده شود؟ این قرآن نباید تبیین شود؟ این احکام نباید اجرا شود؟ کسی میتواند این جایگاه را اداره بکند که آن شخص در واقع معصوم باشد و تشخیص معصوم هم با خداست تعیین و نصبش با خداست به همین جهت هم ما میگوییم امام کوچک و بزرگ ندارد سه تا از ائمهی ما در کودکی به امامت رسیدند یک قصهای میگویم من اصلا قضاوت نمیکنم آن تعریف را هم گفتم از فروع دین میدانند به انتخاب مردم میدانند عصمت هم شرط نیست و موضوع امامت یک موضوع کاملا فقهی و از فروع است این دیدگاه ما است آن هم دیدگاه آنان من چرا این را گفتم؟ ما در شبکههای اجتماعی شبکههای دینی نه فقط اجتماعی ضد دینی در واقع تمام اشکالاتی که مطرح میکنند در مسائل بسیار ریز و جزئی است که مثلا چرا جناب عالی اسم فرزندت را فلان گذاشتی؟ چه دلیلی دارد بر این که کسی حق است یا باطل چرا شما با فلانی ازدواج کردید من چون دختر فلانی را گرفتم پس فلانی من را قبول دارد این جزئیات غالب کتابهای شبهه افکن هم که میخوانید میرود در این فضاها این اشتباه است ما باید مبنا را درست کنیم بیاییم بایستیم ببینیم کدام یک از این دو نظریه درست است کدام را قرآن میگوید من تمام ادلهی قرآنی و عقلی اش را به فضل خدا اگر زنده باشم خدمت شما و بینندگان به بیان روان خواهم گفت جوانهای ما باید بدانند عزاداری برای امام حسین تجلیل از غدیر تجلیل از حضرت زهرا همهی این مباحثی که ما در مورد ائمه میگوییم اینها متفرع بر این است که این مبنا محکم باشد و ما میخواهیم این مبنا را آنهایی که معتقد هستند معتقد تر شویم قوی تر شود و بدانیم سنگ چه کسی را چه چیزی را به سینه میزنیم امام جواد پدرشان در ایران شهید شد ایشان هم هفت سالشان بود در مدینه آمدند منبر و خودشان را معرفی کردند امام هفت ساله بودند تفاوتی بین امام جواد و امامی که به حد بلوغ نیست چون قرار نیست کلاس برود بنده با هفت ساله فرق دارم او کمتر میداند من بیشتر کلاس رفتم چون میرویم علم هایمان اکتسابی است ولی امام اِنَّا اَهلُ بَيتِ يَتَوارث اَصَاغِرِنَا عَن اَکَابِرِنَا القذة بِالقذة (الفصول المهمة، ص 247) کوچک ما از بزرگ ما ارث میبرد امام جواد در بستر بود امام رضا کنار گوشش صحبت میکرد تا صبح یک کسی آمد از بستگان حتما بوده کسی که آن جا هست نزدیک است گفت تعویذ میگویید یعنی ناس و فلق اینهایی که بچه را از خطرات حفظ بکند فرمود نه تعویذ نمیگویم اِنَّمَا اَغرّهُ بِالعِلمِ غرّا دارم علم به او واگذار میکنم علم تزریق میکنم این همان است که حضرت امیر آمد کنار فرمود هزار باب علم به من پیغمبر داد قاسم بن عبدالرحمن زیدی مذهب بوده زیدیه کسانی هستند که میگویند امام باید قیام بکند به شمشیر اگر سکوت بکند امام نیست لذا حضرت علی را قبول دارند امام حسن و امام حسین را هم قبول دارند دیگر امام سجاد را قبول ندارند چون ایشان سکوت کرده بعد میگویند زید امام است همین طور فرزندانشان که از نظر فقهی هم با ما تفاوت زیاد دارند همین جا هم دعا میکنیم خدا مردم یمن را که بخشی شان زیدی هستند کمکشان بکند و پیروز شوند ایشان زیدی مذهب بوده امامت امام جواد را قبول نداشته میگوید آمدم بغداد گفتند امام شیعیان دارد میآید ابن الرضا گفتم بایستم ببینم چه کسی است گوشهای ایستادم دیدم آقا زادهی هفت سالهای سوار بر مرکب پیش خودم در دلم گفتم خدا لعنت کند آنهایی که میگویندای آقا امام است آخر این بچه میتواند امام باشد؟ میگوید یک وقت آقا یک نگاهی به من کرد فرمودند آیهی 24 سورهی قمر را خواندند که قرآن کریم نقل میکند به پیغمبر میگفتند ما از یک بشر تبعیت کنیم آیه را فراموش کردم آیا از بشری تبعیت کنیم «فَقَالُوا أَبَشَرًا مِّنَّا وَاحِدًا نَّتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَّفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ« (قمر/ 24) گفتند عجب از کجا نیت من را فهمید حتما ساحر است آیهی بعدی را خواند «أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ« (قمر/ 25) میگویند پیغمبر این آدم برایش وحی نازل میشود این ساحر است کذاب است تا این را فرمود دید نه این با سحر جور در نمیآید آمد جلو اظهار احترام کرد و برگشت از عقایدش این قصهی اول قصهی دوم در کافی شریف این روایت است جلد یک صفحهی 171 آمده است البته چاپها متفاوت است الحمدلله همه کامپیوتر دارند میتوانند پیدا بکنند آقایی آمد در مکه خدمت امام صادق از اهل شام بود منکر امامت امام صادق بود یعنی آن هم معتقد بود اصلا امام از فروع دین است بعد از قرآن و پیغمبر ما هیچ نیازی به امام نداریم عیب ندارد شبهه در ذهنش است چه اشکال دارد معاند بد است اما اگر کسی شبهه در ذهنش بود نباید ترسید یک آقایی آمده بود مشهد پیش من گفت من رفتم پیش کسی یک شبههای که در منطقهی ما است مال شیراز بود خیلی گسترده است این را گفتم به یک آقایی میگفت تا گفتم مچ من را گرفت گفت ببرمت تحویلت بدهم تو از سلفیها داعشیها بوده نمیدانم او روحانی و شخصی بوده من شبهه در ذهنم بوده این خوب نیست آمده خدمت امام صادق ایستاده با صراحت میگوید اَتَظَنُّ اَنَّکَ اِمَام (كافی، ج 1، ص 171) شما فکر میکنی امام هستی یعنی دارد انکار میکند قصه مفصل است خلاصه میکنم هشام بن حکم نشست با ایشان بحث کرد رو کرد به این آقا گفت ببین دو چیز را هم تو قبول داری هم من روی چیزی که قبول داریم که بحث نمیکنیم یکی خدا یکی پیغمبر پس تو هم خدا را قبول داری هم من قبول داری هم تو پیغمبر و قرآن را قبول داری هم من این مشترکات است آیا به نظر تو این دو برای هدایت مردم کافی هستند این آقا گفت بله هم خدا هم قرآن هم پیغمبر هم کلمات وحی که همان قرآن میشود پرسید به نظر تو آیا این دو اگر همه به آن عمل بکنند اختلافات تمام میشود گفت بله تمام میشود گفت پس چرا من و تو الآن با هم اختلاف داریم هر دوی ما این هر دو را قبول داریم الآن پیغمبر هست برویم خدمتش؟ نه قرآن هم که آیاتش توضیح میخواهد هر کسی برای خودش آن بابا که حضرت علی را کشت قرآن میخواند میگفت «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّـهِ» (انعام/ 57) آنهایی که در جمل با علی جنگیدند قرآن میخوانند امروز عربستان هم که میروی آقایی که تبلیغ وهابیت میکند قرآن میخواند قرآن را همه میتوانند استناد بکنند پس چرا اختلاف داریم امام صادق دارد تماشا میکند فرمود جوابش را بده گفت گیرم انداخته بگویم اختلاف نداریم دروغ است بگویم اختلاف داریم کو پیغمبر برویم خدمتش قرآن هم که هر کسی برداشتی دارد باید یک کسی باشد که این قرآن را تشخیص بدهد کنهش را معصوم باشد خطا در آن احتمال داده نشود عین پیغمبر باشد حجت باشد یعنی کسی باشد که بشود روی سرش قسم خورد محکم باشد آقا فرمودند به هر حال جواب بده گفت بله اختلاف داریم گفت کجا باید برویم گفت این را شما بگو هشام این طور گفت هَذَا الْقَاعِدُ الَّذِی تُشَدُّ إِلَیْهِ الرِّحَالُ وَ یُخْبِرُنَا بِأَخْبَارِ السَّمَاءِ وَ الارْض (كافی، ج 1، ص 171) همین آقایی که این جا نشسته این آقایی که همه به سوی او حرکت میکنند این مهم است این است که خبر از آسمان و زمین میدهد لذا این که امام رضا فرمود حضرت امیر هم این روایت را دارد من از حضرت علی نقل میکنم فرمود امام برای جامعه مثل نخ تسبیح است مَکانُ النِّظامِ مِنَ الخَرزِ یَجمَعُهُ و یَضُمُّهُ (نهج البلاغه، خطبه 146) نخ تسبیح همهی دانههای تسبیح را جمع میکند
شریعتی: خیلی ممنون دوستان مسائل اعتقادی خودشان را برای ما بفرستند بعد از هر دو سه جلسه جلسهی پرسش و پاسخ میگذاریم بقیهی مباحث باشد برای دیگر اساتید طرح یک قدم برای غدیر ویژهی معلمین مقطع ابتدایی هم تا عید قربان تمدید شد دوستان میتوانند به سایت ما مراجعه بکنند صفحهی 571 را تلاوت میکنیم آیات پایانی سورهی مبارکهی نوح
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُم مِّدْرَارًا ﴿١١﴾ وَيُمْدِدْكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَل لَّكُمْ أَنْهَارًا ﴿١٢﴾ مَّا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّـهِ وَقَارًا ﴿١٣﴾ وَقَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا ﴿١٤﴾ أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّـهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا ﴿١٥﴾ وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا ﴿١٦﴾ وَاللَّـهُ أَنبَتَكُم مِّنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا ﴿١٧﴾ ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيهَا وَيُخْرِجُكُمْ إِخْرَاجًا ﴿١٨﴾ وَاللَّـهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِسَاطًا ﴿١٩﴾ لِّتَسْلُكُوا مِنْهَا سُبُلًا فِجَاجًا ﴿٢٠﴾ قَالَ نُوحٌ رَّبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَاتَّبَعُوا مَن لَّمْ يَزِدْهُ مَالُهُ وَوَلَدُهُ إِلَّا خَسَارًا ﴿٢١﴾ وَمَكَرُوا مَكْرًا كُبَّارًا ﴿٢٢﴾ وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا ﴿٢٣﴾ وَقَدْ أَضَلُّوا كَثِيرًا وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا ضَلَالًا ﴿٢٤﴾ مِّمَّا خَطِيئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَارًا فَلَمْ يَجِدُوا لَهُم مِّن دُونِ اللَّـهِ أَنصَارًا ﴿٢٥﴾ وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا ﴿٢٦﴾ إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا ﴿٢٧﴾ رَّبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَن دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا تَبَارًا ﴿٢٨﴾
ترجمه:
تا بر شما از آسمان باران پی در پی و با برکت فرستد، (۱۱) و شما را با اموال و فرزندان یاری کند، و برایتان باغ ها و نهرها قرار دهد، (۱۲) شما را چه شده که [ربوبیت خدا را نفی کرده و در نتیجه از بندگی اش دست برداشته و] به عظمت و بزرگی خدا امید ندارید؟ (۱۳) در حالی که شما را مرحله به مرحله [خاک، نطفه، علقه، مضغه، گوشت، استخوان و...] آفریده است (۱۴) آیا ندانسته اید که خدا هفت آسمان را چگونه بر فراز یکدیگر آفرید؟ (۱۵) و ماه را در میان آنها روشنی بخش، و خورشید را چراغ فروزان قرار داد، (۱۶) و خدا شما را از زمین [مانند] گیاهی رویانید، (۱۷) سپس شما را در آن باز می گرداند و باز به صورتی ویژه بیرون می آورد، (۱۸) و خدا زمین را برای شما فرشی گسترده قرار داد، (۱۹) تا از راه ها و جاده های وسیع آن [هر جا که خواستید] بروید؟ (۲۰) نوح گفت: پروردگارا! آنان از من نافرمانی کردند و از کسانی [چون سردمداران کفر و متولیان بتخانه] پیروی نمودند که اموال و فرزندانشان جز خسارت و زیانی بر آنان نیفزود! (۲۱) و [این پیشوایان گمراهی، برای گمراه نگاه داشتن این مردم] نیرنگی بزرگ به کار گرفتند، (۲۲) و گفتند: دست از معبودانتان بر ندارید، و هرگز [بت های] وَدّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر را رها نکنید؛ (۲۳) همانا بسیاری را گمراه کردند. و [پروردگارا!] ستمکاران را جز گمراهی میفزا. (۲۴) [همه آنان] به سبب گناهانشان غرق شدند و بی درنگ در آتشی درآورده شدند که [از آن] در برابر خدا برای خود یاورانی نیافتند، (۲۵) و نوح گفت: پروردگارا! هیچ یک از کافران را بر روی زمین باقی مگذار (۲۶) که اگر آنان را باقی گذاری، بندگانت را گمراه می کنند و جز نسلی بدکار و ناسپاس زاد و ولد نمی کنند. (۲۷) پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را و هر کس که با ایمان به خانه ام درآید و همه مردان و زنان با ایمان را بیامرز، و ستمکاران را جز هلاکت میفزای. (۲۸)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: من خواستم یک آیهی دیگری را بگویم یک مرتبهی سورهی مبارکهی نوح خیلی میخوانم برای من آشنا بود گفتم همین را توضیح بدهم حضرت نوح یکی از دعاهایشان این است خیلی خوب است این دعا را در قنوت بخوانیم یک دعای جامعی است طلب مغفرت برای خودمان پدر و مادران هر کسی که وارد خانه مان میشود پسر دختر مهمان همهی مومنین مردان مومن همهی زنان مومن نفرین هم به ستمگران جامع است «رَّبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَن دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا تَبَارًا» این دعا را همیشه در قنوت داشته باشیم خدایا خودم را بیامرز پدر و مادرم را هم چه زنده چه مرده بیامرز هر مومنی که وارد خانهی من میشود واقعا اسمش را باید دعای پر مضمون گذاشت عالیة المضامین است در مفاتیح که همه را شامل میشود همهی مومنین و همهی زنان مومن را بیامرز و ظالمین را هم خدایا خوار و نابود و هلاک کن هر کس ظلم میکند به ملت مظلوم یمن سعودیها ظلم میکنند همین روزها در فلسطین خیلی متاثر شدم دیدم صهیونیستها چقدر مردم را مجروح کردند دارند ظلم میکنند در سوریه در عراق ظلم میکنند هر کجای عالم خدایا هر کسی ظلم میکند آنها را هلاک کن تبار به معنای هلاک کردن است.
شریعتی: خیلی ممنون اگر نکتهای باقی مانده بفرمایید.
حاج آقا رفیعی: اول عرایض گفتم بحث ما اعتقادی است بحث ما در مورد موضوع پر اختلاف و مبنایی امامت است ما به دنبال کاوش اختلافات یا ایجاد تحریک خدای نکرده نیستیم به دنبال تقویت مبانی بچههای خودمان هستیم کسانی که معتقد هستند به این قصه محکم شوند و کسانی که علاقه مند هستند تحقیق بکنند بروند تحقیق بکنند نمیگویم فقط روی حرفهای بندهی رفیعی نه اینها جرقهای شود بروند مطالب و منابع مختلف را ببینند و صرفا هم به دنبال تبیین حقیقت هستیم بنده اگر یک چیزی برای خودم مورد اعتقاد نباشد محکم نباشد طبیعتا نمیتوانم از آن دفاع بکنم خیلی غیر منطقی است که انسان یک عمر محدودی که دارد روی چیزی که یقین ندارد به حقانیتش بی دلیل و تعصب دفاع بکند و بایستد لذا این نکته خیلی مهم است خدا رحمت کند مرحوم آقای فلسفی در منبرشان در کتاب هایشان هم دارد میفرمودند بعضیها گفتند منشأ خدا شناسی جهل است فلان است ایشان میگفت این خیلی بی انصافی است که بگوییم فلان دانشمند نام میبرد مثلا نیوتن جاهل بوده است و یک عمری از روی جهل خدا را قبول داشته این همه دانشمند در عالم گفتند خدا گاهی از اوقات این است واقعا ما وقتی سنگی به سینه میزنیم دفاع میکنیم حرف میزنیم باید این مورد باور ما باشد و اگر به نتیجهی خلاف این رسیده بودیم از این عقیده دست برمیداشتیم مرحوم شهید مطهری به آقایی که در دانشگاه تهران دانشکدهی الهیات اسمش را فراموش کردم تبلیغ کمونیسم میکرد گفته بود اگر شما من را محکوم کردی من دست از اسلام و خدا برمیدارم اما اگر محکوم شدی بپذیر اصلا بحث تعصب نیست بحث تبیین مباحث واقعی امامت است به دور از تعصب بحث اعتقادی را با تعصب نمیشود دنبال کرد نکتهی بعدی این که این بحث بسیار گسترده است من منتظر سوالات دوستان هستم هیچ هم ملاحظه نکنند بپرسند عیب ندارد ممکن است بپرسند چرا اسم ائمه در قرآن نیامده اگر اصول دین است ما این را جواب میدهیم ما هزار سال پیش سید مرتضی کتاب نوشته در دفاع از انبیا و ائمه و اشکالاتی که آن زمان کردند به نام تنزیه الانبیاء و الائمه اشکال میکردند چرا به پیغمبر قرآن نسبت عصیان میدهد « وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ» (طه/ 121) جای سوال است الان قصه اش را گفتیم شبهه داشتن و سوال داشتن عیب نیست چون دیگر فرصت پرداختن به این بحث نیست من یک نکتهای را از نهج البلاغه خطبهی 105 میگویم امیرالمومنین در این خطبه شش نقش امام را بیان کرده از نظر تدوین حداقل هزار سال پیش است امام چه کارهایی انجام میدهد در زندگی یسَ عَلَى الإمامِ اِلّا ما حُمِّلَ مِنْ أمْرِ رَبِّهِ آن وظیفهای که خدا به دوشش گذاشته همان هدایت «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا» (انبیاء/ 73) که بعدا توضیح میدهم الْإبْلاغُ فِی الْمَوْعِظَةِ وظیفهی دوم موعظه است نصیحت کند به مردم بگوید سوم وَالْإجْتِهادُ فِی النَّصِیحَةِ تلاش بکند در خیرخواهی روابط مردم خوب شود مردم با هم مهربان باشند چهار والْإحْیاءُ للِسُّنَّةِ سنت پیغمبر را احیا بکند چه کسی میتواند سنت پیغمبر را احیا بکند صد سال صد و خوردهای سال از رحلت پیغمبر گذشته تازه طرف آمده خدمت امام صادق میگوید رسول خدا چطور نماز میخواند چطور وضو میگرفت این فرزند پیغمبر است بهتر از بقیه نماز پیغمبر را میداند فرمود تشت بیاورید جلوی چشم آن شخص امام وضو گرفت همین وضویی که الآن ما میگیریم اگر من به نتیجه رسیده بودم که این وضوی پیغمبر نیست که من نمیگرفتم امام صادق دارد میگوید معصوم است حجت خداست فرزند پیغمبر است سنت پیغمبر را میشناسد وضو گرفت فرمود هَکَذَا وُضُو رَسُولِ الله پیغمبر این طور وضو میگرفت این احیا سنت است این نهج البلاغه است پنجم وَإقامَةُ الْحُدوُدِ على مُسْتَحِقّیها حدود الهی را اجرا بکند دیات اینها تعطیل نمیشود با مرگ پیغمبر گرامی اسلام وَإصْدارُ السُّهْمان عَلى أَهلِها (نهج البلاغه، خطبه 105) سهم بیت المال را به اهلش برساند یعنی همان مدیریت جامعه که این مدیریت جامعه که در این جا اشاره کرده همان شئونی است که امام بعد از پیغمبر گرامی اسلام مانند پیغمبر دارد به جز دریافت وحی که اینها ویژگیهایی را میخواهد که ان شاء الله در برنامههای بعد میپردازیم.
شریعتی: ان شاء الله خیلی خوب خیلی ممنون دعا بکنید دوستان خوب آمین بگویند.
حاج آقا رفیعی: آغاز ماه ذی الحجه است ان شاء الله خدا ما را در ثواب اعمالی که حاجیان انجام میدهند شریک بگرداند زیارت خانه اش و قبور ائمه و قبر پیغمبر اکرم را به همهی علاقه مندان نصیب بگرداند به مریضان شفا عنایت بفرماید جوانهای ما را مومن متدین بگرداند اگر اعتقادات جوان قوی شد نمازش را میخواند باورهای عمیق به آنها عنایت بفرماید همهی آنهایی که با غرض و مرض هستند و روی عقاید مردم دست گذاشتند که لطمه بزنند شرشان را به خودشان برگرداند.