94-08-20-حجت الاسلام والمسلمین دکتر رفیعی - امامت
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: امامت
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفیعی
تاريخ پخش:94/08/20
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
تا داشته ام فقط تو را داشته ام *** با یاد تو قد و قامت افراشته ام
بوی صلوات میدهند دستانم *** از بس که گل محمدی کاشته ام
شریعتی: سلام به همهی شما خیلی خوش آمدید به سمت خدا سلام عرض میکنم به آقای دکتر رفیعی.
حاج آقا رفیعی: بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان عزیز.
شریعتی: ما وعده داده بودیم در جلسات گذشته در ذیل بحث امام شناسی به سوالات اعتقادی شما هم پاسخ بدهیم سوالات شما از طریق پیامک ایمیل به دست ما رسید بخشی از این سوالات را انتخاب کردیم که امروز به آنها پاسخ میدهیم. پرسیدند من هیچ گاه نتوانستم این حس را در خودم به وجود بیاورم که خداوند متعال و اهل بیت ناظر بر اعمال ما هستند لذا خیلی راحت به طرف گناه میروند بقیه این حس را چگونه در خودشان به وجود آوردند و چگونه آن را تقویت کردند.
حاج آقا رفیعی: از همان بقیه میشود سوال کرد که شما چطور در خودتان ایجاد کردید اولا این بینندهی عزیز انکار نمیکنند این موضوع را که خدا ناظر است غیر از خدا که در راس ناظران است به تصریح قرآن پیغمبر هم ناظر است «وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّـهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ (توبه/ 105) قرآن میفرماید اعمال شما را خدا میبیند و پیغمبر و مومنون که در روایت داریم منظور از این مومنون همهی مومنون نیستند افراد خاصی هستند که تفسیر به ائمه شده است ضمن این که ناظرین دیگری هم داریم خود فرشتهها در دعای کمیل میگوییم أَمَرْتَ بِإثْبَاتِهَا الْكِرَامَ الْكَاتِبِينَگرچه داریم خدایا خودت شاهدی وَ الشَّاهِدَ لِمَا خَفِيَ عَنْهُمْ (دعای کمیل).یک چیزهایی ممکن است از آنها مخفی بداند شاهدان ناظران خدا پیغمبر ائمه فرشتگان زمین زمان زیاد هستند پس اصلش را قبول داریم اما سوال این است که چطور این حس را در خودمان ایجاد کنیم ایجاد این حس به همین توجه دادن است یعنی همین که چطور شما در جادهها وقتی تابلویی میبینیم سرعت پایین یا کمربند ببندید یا پلیس تذکر میدهد ما این کمربند را میبندیم غافل نمیشویم این طوری است ایجاد این توجه از همین راهها است یک وقت انسان این آیه را مینویسد در اتاقش نصب میکند هر روز میبیند «أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ اللَّـهَ يَرَى» (علق/ 14) این حس در او ایجاد میشود یک وقت توجه به این نکته که بزرگان افراد دیگر زندگی بزرگان را مطالعهای بکنیم یا بعد از نماز بنشینیم تفکر کنیم در روایات داریم بالاترین عبادت تفکر است یعنی خود توجه به این که خدا ما را میبیند داستانی است یک وقت یکی از سلاطین و حاکمان که حاکم ظلم هم بود به حجاج نسبت میدهند غالبا میگویند او در بیابان به تفریح میرفت به چوپانی رسید گفت یکی از این گوسفندان را بده ما کباب بکنیم بخوریم گفت مال من نیست امانت است گفت میدانم امانت است ولی مگر اربابت متوجه میشود یا صاحبان این گوسفندان متوجه میشود یک گوسفند کم بشود؟ به علاوه میتوانی بگویی گم شد گرگ خورد چوپان نگاهی کرد گفت فَعَینَ الله اشاره کرد به طرف بالا گفت با خدا چه کنم ما مکرر داشتیم ائمه از این روش استفاده کردند برای ترک گناه دربارهی حضرت یوسف هم دارد من در مورد افراد عادی عرض میکنم نه پیغمبران جوانی آمد پیش امام صادق گفت من مبتلا به گناه بدی هستم آقا اول سوالی که کرد گفت این گناه را در مقابل مردم هم انجام میدهی گفت نه خود ما هم همین طور هستیم یک وقت طرف در فضای مجازی است تا مادرش میآید کلید میزند لپ تاپ را یعنی نمیشد این را مادر ببیند معلوم است صحنه مناسب نبود یا شبکه را فورا رد میکند اگر گرفتار شبکهی ماهوارهای نادرستی است رنگش هم گاهی میپرد معلوم است نمیشد آن کسی که وارد شد این را ببیند از او ملاحظه میکند امام صادق فرمودند اگر یک بچهای جلویت باشد این گناه را میکنی گفت نه فرمود یعنی تو خدا را از آن بچه کمتر فرض کردی؟ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النَّاظِرِینَ عَلَیْکَ (کافی ، ج 2 ، ص 55) توجه به این داستانها خودش همان حس را میآورد لذا پاسخ من به این بیننده این است که با نوشتن به آیات با نگاه به قرآن با تفکر و تامل این نگرش را برای خودشان ایجاد بکنند. از یکی از بزرگان قم شنیدم ایشان فرمود من کنار علامه طباطبائی بودم ایشان دو سه روز بود با کسی صحبت نمیکرد حالشان خیلی نامساعد بود ایشان میفرمود من گفتم الآن ایشان را به کلام میآورم اجازه بدهید علامه در این لحظات احتضار حرف دنیایی نمیزند رفتم گفتم چگونه میتوانیم در نماز حضور قلب داشته باشیم لا اقل حضور خدا را در نماز احساس بکنیم میگفت سه مرتبه فرمود المراقبه المراقبه المراقبه توجه حواس جمع بودن من گاهی به دوستان میگویم تا توجه تان میرود دوباره برگردید رانندهای که یک مقدار فرمانش کج میشود باید صاف بکند این توجه مکرر موجب میشود انسان حضور قلب پیدا بکند.
شریعتی: خیلی ممنون این سوال را هم میشنویم با سلام خدمت شما و برنامهی خوب علیکم السلام خیلی ممنون آیا باید شفای مریض مان را از خود امام علیه السلام بخواهیم یا او را واسطه قرار بدهیم و شفا را از خداوند متعال بخواهیم.
حاج آقا رفیعی: مکرر این سوال را در مشهد جاهای دیگر از من پرسیدند به شکلهای دیگر هم میپرسند نه فقط بحث شفا. بدون تردید همهی ما معتقدیم ائمهی ما انبیا برای این آمده اند که همهی امور به دست خداست حتی مرگ و حیات پیغمبر «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ» (زمر/ 30) قرآن میفرماید تمام امور به دست خدا است خود پیغمبر هم که بیمار شود خدا باید شفا بدهد خود پیغمبر هم سلامتش را از خدا میخواهد خود پیغمبر هم در خانهی خدا اشک میریزد حضرت علی میفرماید من افتخار میکنم به چنین خدایی من میبالم به بندگی این خدا سر تا سر نهج البلاغه بندگی خدا است سر تا سر صحیفهی سجادیه بندگی خدا است شما یک جا یک کلامی پیدا بکنید از ائمهی معصومین یا انبیا که بگویند نه من در عرض خدا قرار دارم این محال است و نمونه اش دعای عرفه دعای صباح است مَولَایَ یَا مَولَای مناجات مسجد کوفه است منتها بینندگان این نکته را دقت بکنند ما در کارها یک فاعل قریب داریم یک فاعل بعید یک فاعل دور داریم یک فاعل نزدیک ساده تر بگویم یک عامل اصلی داریم یک عامل به واسطه الآن رئیس جمهور در راس امور اجرایی است هر اتفاقی در کشور میافتد پاسخگو باید باشد ناهنجاری خرابی باشد اما استاندار یک شهر را نمیتوانی سوال بکنی نمایندهی دولت است فرماندار را نمیتوانی سوال بکنی به عنوان نمایندهی دولت. مثالم نواقص دارد من نمیخواهم خدا پیغمبر را با رئیس جمهور استاندار مقایسه بکنم برای تقریب ذهن میگویم خود خدا در قرآن کریم در مورد مرگ سه مطلب دارد یک جا میگوید «اللَّـهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا » (زمر/ 42) همهی جانها را خدا میگیرد درستش همین است اما یک جای دیگر میفرماید ملائکه یک جا میگوید ملک الموت چطور میشود خدا جان را میگیرد عزرائیل هم میگیرد فرشتههای دیگر هم که ممکن است مامور عزرائیل باشند میگیرد به دلیل این که این خدا به عزرائیل اذن داده که قابض ارواح باشد شما اگر به خدا گفتی یا قابض الارواح درست است؟ بله اگر به عزرائیل هم گفتی درست است؟ بله اما تفاوتش این است که به خدا اصالتا میگویی اما به اینها با فرع با واسطه به اذن الله میگویی اصلا من یک مثال خیلی روشن تر بزنم خلقت با چه کسی است؟ با خدا حیات با چه کسی است؟ با خداست این را همه حفظ هستند «وَاللَّـهُ يُحْيِي وَيُمِيتُ» (آل عمران/ 156) خالق اوست همین خدا در قرآن خلقت و حیات را به حضرت عیسی نسبت میدهد حضرت عیسی میگفت من زنده میکنم «أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّـهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّـهِ» (آل عمران/ 49) من خلق میکنم پرنده میآفرینم ولی یک حاشیه میزد میگفت باذن الله لذا من خدمت این بیننده عرض میکنم الآن شما میروید مشهد میگویی یا علی بن موسی الرضا از خدا بخواه بچهی من را شفا بدهد این درست است یک وقت هم نه این بیان را نمیگویی میگویی یا امام رضا از راه دور آمدم شفای مریضم را از شما میخواهم این یعنی چه؟ یعنی من میخواهم که شما واسطه شوی پیش خدا پس اگر این واسطه را هم نگفتی اشکالی ندارد این خیلی دقت شود ما اگر یک وقتی مستقیم از خدا بخواهیم مسلم بلا مانع است اگر امام را واسطه کنیم بگوییم یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه (دعای توسل) ای. کسی که پیش خدا موجه هستی شفاعت ما را هم بکن واسطه شو اگر هم مستقیم آمدیم گفتیم یا علی بن موسی الرضا بچهی ما را شفا بده اشکالی ندارد چون آن مقدمه در پرانتز است چون خود خدا در قرآن هم مرگ را به خودش نسبت میدهد هم به عزرائیل هم به نیروهای ریز تر یعنی فرشتگان این را پیش فرض داریم لذا هیچ خدای نکرده کفر و شرک نیست بعضی از این شبکههای مروج افکار وهابیت که اصلا از اهل سنت ما در سراسر دنیا اینها را قبول ندارند این تفکر را لذا پیاده روی اربعین بخشی اش را برادران اهل سنت برگزار میکنند سال گذشته من مشهد خودم بودم مکرر پیاده رویها از برادران عزیز و خواهران از زاهدان از کردستان بودند این حرف را محمد بن عبدالوهاب آمد زد که این شرک است نه اگر شرک است خود خدا در قرآن به حضرت ابراهیم به حضرت عیسی علیه السلام نسبت میدهد لذا اگر گفتید وساطت را درست است نگفتید هم از باب انتساب به فاعل بعید یا به عبارت دیگر بالاصالة نه بالفرع که واسطه میشود نزد خدا به اذن الله گفته اید مثل قصهی علم غیب همهی علوم نزد خداست یک کسی از حضرت علی پرسید شما علم غیب میدانید فرمود نه ما تعلم از عالم به غیب کردیم آن چیزی که علم غیب میداند در اختیار ما هم اینها را قرار داده و گذاشته است.
شریعتی: گفتند چگونه میتوان معرفت کامل به ائمهی اطهار پیدا کرد و عشق و معرفت ائمه را در دلهای خود و دیگران تقویت کرد آیا این گفته که جوان چون احساسی است باید با او از راه احساس وارد شد و استدلال عقلی آن چنان اثری ندارد صحیح است یا خیر.
حاج آقا رفیعی: من جلسهی آینده در مورد معرفت اهل بیت مفصل صحبت خواهم کرد بنا هم داشتم در این برنامه صحبت بکنم منتها چون وعده داده بودیم هر دو هفته پرسش و پاسخ باشد گفتم ممکن است بعضیها ناراحت شوند و الا یک جلسهی مستقل روی حدیث مَن ماتَ و لَم یعرف امام زمانِهِ ماتَ میتةً جاهِلیةً (کافی، ج 1، ص 371) صحبت خواهم کرد از منابع فریقین صحبت خواهم کرد ادله را هم میآورم منتها برای این که نسیه نباشد معرفت امام مراحلی دارد یک: معرفت معرفت شناسنامهای است این کار سادهای است این را جرج جرداق هم دارد چون کتاب در مورد حضرت علی نوشته این را مستشرقین غیر مسلمان هم دارند مکرر در مورد پیغمبر نوشتند این معرفت را ممکن است شما نسبت به مارکس و لنین هم داشته باشید بدانید کی به دنیا آمده کی مرده این اسمش معرفت نیست این شناخت ابتدایی است یک نوع اطلاع است اما معرفت ائمه یک معرفت اجمالی است یک معرفت تفصیلی معرفت اجمالی که اگر کسی داشت دیگر مرگش مرگ جاهلی نیست هفتهی آینده خواهم گفت اعتقاد به امامت امام این معرفت است همین قدر شما معتقد باشید ما محب ائمه زیاد داریم در همهی فرقهها هم داریم ممکن است امام رضا را دوست داشته باشد زیارتش میآید ولی امام نمیداند معرفت امام یعنی اعتقاد به این که ایشان امام است معصوم است معرفت به جایگاهشان و امامتشان یک معرفت تفصیلی هم داریم معرفت به مقام ولایت هدایت باطنی نظارت امام یک مقدار دایره اش گسترده میشود به عبارت دیگر یک معرفت داریم به اصل امامت امام عصمت امام انتصاب من الله این خوب است این که داریم کسی برود مشهد عارفا بحقه زیارت کند همین است روایت از امام صادق است گفتند منظور از این معرفت چیست فرمود اعتقاد به امامت است اما یک مرحلهی عالی تر است که همان زیارت جامعهی کبیره است یعنی اعتقاد به این شکل که شما مُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ وَ مَهْبَطِ الْوَحْيِ خُزَّانَ الْعِلْمِ وَ مُنْتَهَى الْحِلْمِ هستید .
شریعتی: اگر کسی فرازهای زیارت جامعهی کبیره را بخواند و متوجه شود.
حاج آقا رفیعی: معرفت تفصیلی است این که گفتند جوان به هر حال احساس در جوان قوی است منتها احساس مقدسی است احساس منفی نیست نه هیچ منافاتی ندارد با استدلال و عقلانی بودن اتفاقا امام صادق فردی را فرستاد برای بصره برای تبلیغ ایشان گفت آنها حرف من را نمیدهند عَلَيكَ بِالأَحداثِ (کافی، ج 8، ص 93) سراغ جوانها سراغ نوجوانها میرفتی روایات متعدد داریم که امام فرمود من دوست دارم جوانان شیعه تفقه بکنند بروند چیز یاد بگیرند مگر هشام بن حکم جوان نیست امام صادق با او با استدلال صحبت کرده خود پیغمبر گرامی اسلام وقتی ورود پیدا کرد برای دعوت به اسلام عقلانی بحث کرد آمد فرمود این بتها ارزشی ندارد خدا واحد است چرا ارواح مختلف را میپرستید اولین مخاطبینش جوانان بودند اتفاقا ابوسفیان میگفت هَذَا الرَّجُل اَفسَد شَبابِنا این مرد جوانان ما را از ما گرفته پس چنین نیست جوان دو بال خرد و احساس دارد شور و شعور دارد و طبیعتا این دو باید هم باشد عقل احساس را هدایت میکند جهت دار میکند این احساس است که جوان را اربعین پیاده به کربلا میکشد اما پشت این احساس و پیاده روی یک منطق عقلی و یک خرد فعال است لذا پاسخ همین است که عرض کردم.
شریعتی: گفتند من احساس میکنم مبلغین ما روایات را بر آیات قرآن کریم ترجیح میدهند بهتر نیست در مباحث تنها از قرآن کریم استفاده کنیم چون تنها منبعی است که آیات آن تحریف نشده.
حاج آقا رفیعی: این سوال را در دو سه بخش من خلاصه عرض میکنم ایشان نمیخواهد بفرماید ترجیح شاید کلمهی درستی نباشد میخواهد بگوید مبلغین ما بیشتر از روایات استفاده میکنند البته این طور هم نیست عمومیت ندارد مثلا بگوید بنده از روایات بیشتر از آیات استفاده میکنید این حرف خوبی است آدم در سخنرانیها جلسات اول از آیات استفاده بکند بعد از روایات مرحوم مجلسی در بحار روشش این است هر فصلی را که مطرح میکند اول آیات بعد روایات را میگوید موصوعهها یعنی آثار حدیثی که اخیرا دارد کار میشود همین طور است مثلا همین آثار الصادقین خدا رحمت کند مرحوم آقای احسان بخش امام جمعهی استان گیلان اثر خیلی خوبی دارند ترجمهی فارسی هم شده من خودم خیلی از این کتاب استفاده میکنم ایشان در تمام مباحث اول میگوید القرآن بعد میگوید حدیث روشش این است همین میزان الحکمه که کار دار الحدیث است اول هر بحثی آیات است و بعد روایات منتها من نکتهای را عرض میکنم یک تفکری دانسته یا نادانسته هر کجا میرویم بعضیها مطرح میکنند فقط قرآن این حرف حرف درستی نیست بالاخره ما الآن همین رسالههایی که مراجع نوشتند میدهیم دست مردم آقا باز میکند میگوید من سر در نمیآورم آقای فلاح زاده تشریف میآورند رساله را باز میکنند یک ربع بیست دقیقه یک مسئله را توضیح میدهند که مثلا این واژه این کلمه احتیاط مستحب احتیاط واجب یعنی چه چون مرجع قرار نبوده یک چیز پانزده جلدی بنویسد قرار بوده یک رسالهی کلی دست شما بدهد در یک جایی بنویسد احتیاط مستحب این است اقوا این است اولی این است اقوا یعنی چه اولی یعنی چه احتیاط واجب یعنی چه همین طور کتابهای درسی کتابهای مدرسه اگر همه چیز در آن بود برای چه بچهها میروند مدرسه کتابهای پزشکی شیمی فیزیک ریاضی مدرس میخواهد نیاز به شرح دارد مثال ساده تر در حوزهی خودمان مرحوم علامه طباطبائی بدایه نهایه نوشته مرحوم شیخ انصاری مکاسب نوشته رسائل نوشته کتابهای درسی حوزه است یک صفحه اش را آدم خودش بخواند متوجه نمیشود مدرس میخواهد آقا میآید ده صفحه از این را یک سال درس میدهد توضیح میدهد قرآن کریم وحی است «وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ» (انعام/ 59) تمام اصول هدایت نه اصول پزشکی این کتاب پزشکی نیست نه اصول علم کیهان شناسی و زیست شناسی نمیگویم قرآن کیهان شناسی ندارد ولی کتاب کیهان شناسی نیست توقع نداشته باشیم این آیه یعنی فرمول هستهای هم در قرآن باشد نه در بحث هدایت همه چیز در آن آمده ولی محدودیت زمان بوده 23 سال و محدودیت آیاتی حدود شش هزار و اندی آیه اینها را بیان کرده دویست و پنجاه سال ائمهی ما امامت کردند غیر از امام زمان علیه السلام بیست و سه سال هم پیغمبر گرامی اسلام اضافه بکنید 273 سال میشود معصومین و حضرت زهرا سلام الله علیها به توضیح تبیین این آیات به تشریح اینها پرداختند که این توضیح و تشریح فهم قرآن را بیشتر میکند لذا وقتی مثلا قرآن کریم میفرماید که «لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِّن قَوْمٍ (حجرات/ 11) هم دیگر را مسخره نکنید امام معصوم میآید میفرماید مثال عرض میکنم نمیگویم روایت است میفرماید اگر شما به کسی گفتی پیراهنت این طور است صورتت قدت این طور است این مصداق تمسخر است امام مصداق تمسخر را بیان میکند یک کلمه قرآن میفرماید «وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا » (حجرات/ 12) از بعض غیبت نکنید شهید ثانی یک رساله مینویسد رسالة بالغیبه میگوید ده جا غیبت مجاز است آمده مشورت بکند برای دختر شوهر دادن پسر فاسد است میشود شما نگویید؟ نه این غیبت نیست. چه کسی باید این استثنائات را توضیح بدهد یا مباحث فقهی قرآن میفرماید نماز بخوانید نمیگوید چند رکعت دست باز یا دست بسته و موارد متعدد دیگر. روایات آیات را تفسیر میکنند برویم سراغ نهج البلاغه حضرت امیر میفرماید لاَ بُدَّ لَهُ مِنْ تَرْجُمَانٍ (نهج البلاغه، خطبه 125) این قرآن ترجمانی میخواهد نه ترجمه بلکه توضیح دهنده تشریح کنندهای میخواهد نکتهی بعدی این که مکرر در روایات است یک بابی در کافی است مکرر ائمه فرموده اند قرآن محور تایید روایات است یعنی اگر یک روایتی مخالف قرآن بود مثلا قرآن میفرماید امر به معروف بکنید فرض کنیم یک روایتی پیدا کردیم گفت امر به معروف نکنید فرمود این روایت را بگذارید کنار لَم اَقُلهُم ما نگفتیم بالاخره دویست و هفتاد هشتاد سال کلام معصوم بوده یک سری افراد بیمار در جامعه بودند یک درصدی ممکن است روایات ضعیف و مجهول وارد روایات کرده باشند باید تشخیص داده شود ما چهل و چهل هزار حدیث در کتب اربعه داریم سی و شش هزار حدیث در وسائل الشیعه است خیلی ریز است ریز به این معنا که در روایات جزئی میکند قرآن میگوید «فَلَا تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ » (اسراء/ 23) روایت توضیح میدهد که چه به پدرت بگویی اف است چطور با مادرت برخورد بکنی اف است لذا روایات ترجمان است به عبارت دیگر مبلغین ما وقتی روایات روی منابر میخوانند دارند قرآن را بیان میکنند فرق نمیکند چون پیغمبر گرامی اسلام هم در حدیث معروفی که شیعه و سنی نقل کردند فرمود كِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِي (کافی، ج 1، ص 294) اینها با هم هستند
شریعتی: گفتند قرآن تنها منبعی است که تحریف نشده یک سوال مشابهی را دوست عزیزی فرستاده بودند قریب به این مضمون بود که آیا نمیشود که این احادیث را جدا بکنیم خبرگان جمع شوند روایات جعلی دیگر ما نداشته باشیم که دیگر این شبهه در مورد روایات نباشد.
حاج آقا رفیعی: این کار شده ما دهها منبع حدیثی داشتیم سه نفر از بزرگان علمای شیعه حدود هزار سال پیش نشستند اینها را تنقیه کردند که یکی اش مرحوم کلینی است بیست سال نشست زحمت کشید این کافی را نوشت شانزده هزار حدیث است لذا روایات کافی نمیشود گفت جعلی در این است به طور قاطع نمیگویم هیچ چیز اما گاهی روایات ضعیف است روایات ضعیف غیر از روایات جعلی است یک وقت سند یک روایت شرایط لازم را ندارد اما یک وقت نه میگوید قسم میخورم این مجعول است نه این مشکل است خیلی مشکل است به قول مرحوم نائینی میفرماید در کتب اربعه کسی چنین ادعایی بکند ادعای سنگینی است یا مرحوم شیخ طوسی شیخ صدوق در کتب اربعهی ما این کار شده در کتب حدیثی هم که بعدا نوشته شده به قوت آن چهار تا نیست مثلا ما هیچ وقت بحارالانوار را به قدرت کافی نمیدانیم چرا؟ چون مرحوم مجلسی لجنهای گروهی تشکیل داد گفت بیایید روایات را جمع بکنیم کاری نداریم کدام درست است نادرست است همه را جمع کنیم منتها خودش آمد ذیل هر روایتی که دید مشکل دارد تذکر را داد حداکثر توجیه را هم کرد گفت ممکن است این باشد بعضا هم رد کرد گفت این روایت با عقل با قرآن جور در نمیآید لذا ما گروهی تشکیل دهیم بنشینند مجموعهی روایت را جمع بکنند بگویند این روایات درست است این کار کار شدنی نیست چرا؟ چون اولا اختلاف مبانی است بعضیها معتقد هستند ممکن است این درست باشد الآن در علم رجال هم بعضی افراد را ممکن است بعضی تایید بکنند بعضی تایید نکنند نکتهی دیگر که خیلی مهم است بخش عمدهی روایات ما که اخلاقی است سند قوی هم نمیخواهد روایت دارد میگوید خوش اخلاق باشید زید نقل کرده باشد یا امر روایات داریم میگوید دروغ نگویید تهمت نزنید یا داستانی را بیان میکند اینها خیلی نیاز به دقت در سند ندارد روایات ما دو قسم است یک بخشی در حوزهی فقه و اعتقادات است سند محکم میخواهد میخواهیم حکم کنیم مثلا نافلهی مغرب چند رکعت است میخواهیم حکم کنیم که حکم طلاق چیست آیا میشود فارسی هم گفت یا نمیشود این جا این قدر علما چکش میزنند در درسهای خارج که خدا میداند چون میخواهند حجت باشد در اعتقادات هم این است میخواهند بگویند جبر درست است یا تفویض یا امر البین الامرین میخواهند بگویند در صفات خدا قائل به چه باشیم این جا هم باید با دقت باشد از این دو حوزه که خارج شویم در حوزهی تاریخ و اخلاق و تفسیر تخصصی است اما چون سوال کردید میگویم ما چهارده هزار روایت تفسیری داریم یعنی ائمه قرآن را تفسیر کردند بنای علما این نبود که در سندهای اینها دقت بکنند اگر ذره بین در دست بگیرند ممکن است در سند بعضیها گیر بکنند در تفسیر و تاریخ و مباحث اخلاقی و داستانها و قصص و اینها میخوانیم اگر دیدیم خلاف قرآن نیست مطلب هم خوب است نقل میکنیم میگوییم مشهور این است که امام صادق فرمودند «رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً» (بقره/ 201) حسنه در دنیا یعنی رزق در آخرت یعنی مغفرت حالا سند این روایت ضعیف باشد این حرف چه اشکالی دارد؟ حرف قشنگی است در منابع هم آمده با قرآن هم منافات ندارد خدا رحمت کند مرحوم علامه طباطبائی و استاد ما مرحوم آیت الله معرفت که خدمت ایشان گاهی برای بحثهای تفسیری میرفتیم میفرمود این دستهی دوم روایات یعنی تاریخ و تفسیر و اخلاق اینها را از محتوایش باید وارد شد به سندش خیلی کاری نداشته باشیم یک داستانی را امام صادق نقل کرده داستان اخلاقی است زیبا است در منابع هم آمده منافات به قرآن ندارد تکیه به آن منبع هم میگویید مثلا شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا یک چنین قصهای را از امام رضا نقل کرده کتاب هم مال هزار سال پیش است شیخ صدوق هم آدم مورد توجهی بوده این طور نبوده بی دقت نقل بکند.
شریعتی: مشرف میشویم محضر نورانی قرآن کریم صفحهی 30 قرآن کریم را تلاوت میکنیم آیات 191 تا 196 سورهی مبارکهی بقره
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِن قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ ﴿١٩١﴾ فَإِنِ انتَهَوْا فَإِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿١٩٢﴾ وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّـهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ ﴿١٩٣﴾ الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّـهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ﴿١٩٤﴾ وَأَنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿١٩٥﴾ وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّـهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِّن رَّأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِّن صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنتُمْ فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَن لَّمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّـهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿١٩٦﴾
ترجمه:
و آنان را [که از شرک و کفر و هیچ ستمی بازنمی ایستند] هر کجا یافتید، به قتل برسانید و از جایی که شما را بیرون کردند بیرونشان کنید و فتنه [که شرک، بت پرستی، بیرون کردن مردم از خانه و کاشانه و وطنشان باشد] از قتل وکشتار بدتر است. و کنار مسجدالحرام با آنان نجنگید مگر آنکه در آنجا با شما بجنگند؛ پس اگر با شما جنگیدند، آنان را به قتل برسانید که پاداش وکیفر کافران همین است. (۱۹۱) اگر از فتنه گری وجنگ بازایستند، یقیناً خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (۱۹۲) و با آنان بجنگید تا فتنهای [چون شرک، بت پرستی و حاکمیّت کفّار] بر جای نماند و دین فقط ویژه خدا باشد. پس اگر بازایستند [به جنگ با آنان پایان دهید و از آن پس] تجاوزی جز بر ضد ستمکاران جایز نیست. (۱۹۳) ماه حرام در برابر ماه حرام است [اگر دشمن حرمت آن را رعایت نکرد و با شما در آن جنگید، شما هم برای حفظ کیان خود در همان ماه با او بجنگید.] و همه حرمتها دارای قصاص اند. پس هر که بر شما تعدّی کرد، شما هم به مثل آن بر او تعدّی کنید، و از خدا پروا نمایید، و بدانید که خدا با پروا پیشگان است. (۱۹۴) و در راه خدا انفاق کنید و [با ترک این کار پسندیده، یا هزینه کردن مال در راه نامشروع] خود را به هلاکت نیندازید، ونیکی کنید که یقیناً خدا نیکوکاران را دوست دارد. (۱۹۵) حج وعمره را برای خدا به پایان برید، و اگر [به علتی] از انجام آن ممنوع شدید، آنچه را از قربانی برای شما میسر است [قربانی کنید و از احرام در آیید]؛ و سر خود را نتراشید تا قربانی به محلش برسد؛ و از شما اگر کسی بیمار بود یا در سرش ناراحتی و آسیب داشت [و ناچار بود سر بتراشد، جایز است سر بتراشد و] کفّارهای چون روزه، یا صدقه یا قربانی بر عهده اوست. و هنگامی که [از علل ممنوعیّت] در امان بودید، پس هر که با پایان بردن عمره تمتّع به سوی حج تمتّع رود، آنچه از قربانی میسر است [قربانی کند]. و کسی که قربانی نیابد، سه روزْ روزه، در همان سفر حج و هفت روزْ روزه، هنگامی که بازگشتید بر عهده اوست؛ این ده روز کامل است [و قابل کم و زیاد شدن نیست]. این وظیفه کسی است که [خود و] خانواده اش ساکن و مقیم [منطقه] مسجد الحرام نباشد. و از خدا پروا کنید و بدانید که خدا سخت کیفر است. (۱۹۶)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: اشارهی قرآنی امروز را میشنویم
حاج آقا رفیعی: این آیاتی که خوانده شد بیشتر مربوط به بحث حج است منتها چند امر و نهی در این آیات است من اشاره میکنم « وَاتَّقُوا اللَّـهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ، وَأَنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ » (195-194) تقوا داشته باشید بدانید خدا با آدمهای با تقوا است تقوا هم ساده اش این است یعنی خودتان را کنترل کنید بدانی خدا شما را میبیند ناظر است بعد میفرماید اگر تقوا دارید در راه خدا انفاق بکنید بالاخره ثمرهی تقوا باید جایی آشکار شود بعد میفرماید خودتان را به هلاکت نیندازید بعضیها با روی آوردن به مواد مخدر یا خدای نکرده روان گردان یا بعضی از چیزهایی که ضرر دارد خودشان را عملا به هلاکت میاندازند مرگ خودشان را جلو میاندازند یا در رانندگیها رعایت نکردن سرعت و قوانین خود را هلاک میکنند جان عزیز است مهم است باید حفظ شود مواظب باشد و بعد میفرماید احسان بکنید که خدا محسنین را دوست دارد پس تقوا انفاق احسان خود را به هلاکت نینداختن اینها نکاتی است که از این آیات استفاده میشود
شریعتی: خیلی ممنون سه خواهر از یک خانوادهی مذهبی و با تحصیلات دانشگاهی هستیم اما حتی یک نفر خواستگار مناسب نداشتیم همانهایی هم که آمدند پشت سرشان را نگاه نکردند مادرم نزد چهار نفر از دعا نویسها رفته آنها گفتند با طلسم بخت خانوادهی شما را بستند و البته با یک دعای سنگین که اتفاقا گران قیمت هم است بخت شما باز میشود و این را هم بگویم چندی پیش ما در یکی از کمدهای خانه مان را باز کردیم تصادفا نوشتهای با خطهای عجیب و غریب هم دیدیم به نظر شما مراجعه با دعا نویس کار درستی است و آیا او میتواند برای ما کاری بکند یا خیر
حاج آقا رفیعی: مکرر در مکرر در همین برنامه این سوال مطرح شده و فراوان هم از ما میپرسند بحث ازدواج در جامعهی ما عقلانی باید رویش فکر شود با دعا و دعا نویسی و این تخیلات نمیشود این قصه را تمام کرد بالاخره ما در جامعه مان این طور گفتند تعداد زن و مرد تقریبا مساوی است یعنی اگر همهی آقایان ازدواج بکنند هیچ خانمی روی زمین نمیماند اما بخشی از بدنهی جامعه ازدواج نمیکنند که دلیلش شاید مشکل کار و خانه و مسکن باشد شاید دلیلش راحتی ارتباط با نامحرم باشد وقتی یک آقایی میتواند راحت دو سه تا دوست داشته باشد از جنس مخالف کمتر رو به ازدواج میآورد به این دلایل که میشمارم آمار دخترهایی که ازدواج نمیکنند بالا میروند و آمار پسرها کم میشود چون کار و شغل باشد باشد گاهی ارتباط راحت با نامحرم دارند اعتیاد است آمار اعتیاد در کشور بالا است و بیشترش در مردها است تصادفات و حوادث هم پیش میآید موتور سوارها چند موتور سوار خانم داریم؟ استثنائا کسی عقب موتور سوار شود اکثرا مرد هستند پس طبعا جمعیت مرد فروکش میکند جمعیت زن افزایش پیدا میکند یک نکتهی بدی که متاسفانه باید جلویش گرفته شود ما در خانمها به هوای درس خواندن آمدیم سن ازدواج را گذاشتیم بالا یعنی ازدواج که من بارها گفتم دفاع هم میکنم باید در قبل از دوران هجده نوزده سالگی باشد دختران دبیرستان سال آخر یا حداکثر بعد از دیپلم ازدواج بکنند نمیگویم دانشگاه نروند بروند دکتر شوند اما سن ازدواج باید بیاید زیر بیست سال البته اعتقاد من کمتر است شانزده هفده اما احتیاط میکنم زیر بیست میگویم اما این سن رعایت نشد توقعات رفت بالا سنها به سی و سی و پنج رسیده پای دعا نویس باز شده حالا این خانم میگوید من دعا در کمد پیدا کردم اولا چرا منفی برداشت میکنید ممکن است فامیلی خواهری مادری این دعا را برای شما گرفته که بختت باز شود ما نه قائل هستیم به این که دعا از زیر زمین در آمده نه موریانه آورده نه یک کسی گذاشته مادر شما خواهر شما یکی از بستگان شما گذاشته چون از این کارها میکنند رفته پیش یکی از اینها گرفته از سر دل سوزی گذاشته میروی پیش همان آقا میگویی باطل کن فلان قدر پول میدهی من نه منکر دعا هستم نه با دعا نوشتن مخالف هستم نه دعاهایی حرزهایی است یک دعاهایی را ما مینویسیم همراه خودمان قرار میدهیم روایت داریم امام رضا حرز همراه امام جواد میکرد حالا یکی بلد نیست جنابعالی مینویسید میگویید هزار تومان میگیرم نمیخواهم بگویم این هم اشکال دارد ما با دفتر و دستک و دکان و کاسبی راه انداختن پولهای میلیونی برای این کارها مخالف هستیم اصل دعا موثر است سورهی حشر واقعه بخوانند قرآن بخوانند ولی این تنها راه نیست باید روی قصهی ازدواج کل کشور کار بکند صدا و سیما کار بکند دولت کار بکند امتیازاتی بدهد چطور آمدند گفتند کسی ازدواج بکند یا بچه دار شود سه ماه سربازی اش کم شود از نظر مسکن و این چیزها زمینه فراهم بکنند که ازدواج بیشتر صورت بگیرد
شریعتی: اگر تصورشان این باشد احتمالش این است که با دعا نوشتن بخت کسی را بشود بست؟
حاج آقا رفیعی: اعتقاد به این قصه صحیح نیست امکانش هست اما اثباتش مشکل است چرا ما همیشه نیمهی خالی لیوان را میبینیم یک بنده خدایی تب داشت پیغمبر آمد عیادتش فرمود ان شاء الله خوب میشوی گفت این تب من را میکشد حضرت فرمود همین میشود که گفتی اتفاقا با همان تب هم مرد روایت داریم تَفَعَّلُوا بِالخَیرِ همیشه خیر بگویید این طور نیست این اتفاق نیفتاده چرا شما برای خودتان یک سری توهمات دارید حتی ممکن است بعضی هایش درست باشد نه اولا نباید این باور را داشت اگر واقعا ته دلش یک چنین نگرانی است راهش مراجعه به این افراد نیست خودتان مفاتیح شیخ عباس را باز کنید نوشته این حرز امام جواد است پیغمبر گرامی اسلام کسی میخواست برود مسافرت فرمود چیزی بگویم حفظ شوی در مسافرت گیر نکنی خطری پیش نیاید فرمود ناس و فلق و توحید و کافرون و نصر را بخوان پنج سوره بخوان به امید خدا حرکت بکن مرحوم شیخ عباس در مفاتیح از امام نقل میکند نماز اول ماه که جمعه اول ماه صفر است حتما بخوانند دو رکعت است رکعت اول حمد و سی توحید دوم حمد و سی قدر میگوید برو در دهان اژدها البته این تعبیر من است تا آخر ماه تامین هستی از خطرات یعنی راهکار همینهایی است که نوشتند من میدانم بعضی افراد با این کار سرکیسه میکنند کارهای عجیب و غریبی انجام میدهند همه اش بحث دعا نیست گاهی سنگی بالا پایین میکند نه از همین راه طبیعی و مراجعه به قرآن و روایات با این باور مقابله بکنند.