شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

94-08-27- حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفیعی - امامت
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: امامت
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفیعی
تاريخ پخش: 27-08-94

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

می چرخم و دلم به مدار تو دل خوش است *** پاییز این جهان به بهار تو دل خوش است
صبر و قرار رفته از این عالم و هنوز *** این وعده باز دل، به قرار تو دل خوش است
گفتی به دار می‌کشی ام وعده‌ی خوشی است *** اصلا دلم به وعده دار تو دل خوش است
خاکستری مانده به دل که جوان شود *** هر لحظه، دم به دم به شراب تو دل خوش است
من نقش می‌زنم که جهان تازه تر شود *** اما دلم به نقش و نگار تو دل خوش است
یار صبور دست مرا آن جهان بگیر، *** این غرق در گنه به تبار تو دل خوش است
سیب ازل جنون دلم را دوا نکرد *** با سهمی از انار لبان تو دل خوش است

شریعتی: سلام به همه‌ی شما خیلی خوش آمدید به سمت خدا سلام عرض می‌کنم به آقای دکتر رفیعی

حاج آقا رفیعی: بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان عزیز
شریعتی: سلامت باشید خوشحالیم خدمت شما و دوستان هستیم در ذیل بحث امام شناسی که در جلسات گذشته شروع کرده ایم وعده داده بودید در مورد معرفت با امام صحبت بکنید.
دکتر رفیعی: قبل از ورود تفصیلی به بحث معرفت امام که قدری این بحث را توضیح بدهیم در هفته‌های گذشته در ارتباط با ویژگی‌های امام که عصمت و علم غیب و افضل بودن و کرامت داشتن بود صحبت کردیم و این روایات را بر حضرت علی انطباق دادیم این هفته از کتاب فضائل امیرالمومنین از احمد بن حنبل که متولد سال 164 است بگویم متوفای 241 است یعنی تمام عمرش در زمان حضور اهل بیت و ائمه علیهم السلام بوده است ایشان یک کتاب دارد به نام مسند کتاب پر حدیثی است و مورد استناد برادران اهل سنت است یک کتابی دارد فضائل امیرالمومنین بسیار کتاب خوبی است ترجمه نشده عربی است در مکه چاپ شده اخیرا هم یکی از محققین به نام مرحوم عبدالعزیز طباطبائی تحقیق کرده در یک جلد چاپ کرده کتاب از نظر تاریخی خیلی کهن است برمی‌گردد به 1200 سال پیش نویسنده از بزرگان اهل سنت است به حرف‌های او حتی وهابی‌ها هم غالبا استناد می‌کنند کتاب همه اش فضائل حضرت علی است باید یک جلسه رویش بحث شود ولی تبرکا چند روایت را می‌خوانم محققی که این کتاب را کار کرده در پاورقی از سایر منابع اهل سنت هم مدارک این حرف‌ها را آورده کسی این کتاب را بگیرد ضمن این که با این کتاب آشنا می‌شود با سایر مدارک هم آشنا می‌شود. کُنَّا بِالْجُحْفَةِ فَخَرْجَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِلَیْنَا ظُهْرًا وَهُوَ آخِذٌ بِعَضُدِ عَلِیٍّ رَضِیَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ فَقَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنِّی أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ قَالُوا بَلَى قَالَ فَمَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ هَلْ قَالَ قَالَ إِنَّمَا أُخْبِرُکَ کَمَا سَمِعْتُ ما در جحفه بودیم پیغمبر آمد هو آخذ بعضد علی در حالی که بازوی حضرت امیر را در دستش گرفته بود این مال غدیر است قبول دارید که من نسبت به شما از خودتان هم اولویتم بیشتر است یعنی ولایت دارم بر شما همه گفتند بله ما قبول داریم که شما اولویت دارید ولایت دارید هر که من مولای او هستم علی هم مولای اوست ایشان می‌گوید من از راوی حدیث پرسیدم اللهم آیا پیغمبر اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ را هم گفت گفت به زودی به تو می‌گویم که حضرت دیگر چه فرمود یعنی این روایت که شبیه اش هم زیاد است داستان غدیر را احمد بن حنبل در این کتاب آورده منابعی که ایشان در پاورقی آورده باید مراجعه شود تخصصی می‌شود مثلا ابی شیبه در مصنف یا ابن ابی آثم در کدام منبع آمده است دوستان ببینند کتاب از منابع شیعه هیچ چیز ندارد در صفحه‌ی 184 این کتاب داستان کسا را نقل می‌کند که حضرت زهرا سلام الله علیها می‌فرمایند پیغمبر آمدند خانه‌ی ما و عبایی را طلبیدند فَجَاءَ عَلی وَ حَسن و حُسَین فَدَخَلَهُ عَلَیه امام حسن و امام حسین و حضرت علی آمدند نشستند کنار ایشان فَاَنزَلَ الله هَذِه الآیَة اِنَّمَا یُرِیدُ اللهِ لِیُذهِبَ عنکُم اهل البَیت تَطهِیرا این آیه نازل شد بعد حضرت اشاره می‌کند که پیغمبر گرامی اسلام فرمودند خدایا این‌ها اهل بیت من هستند همه اش فضائل حضرت علی است حدیث منزلت حدیث طیر حدیث علی مع الحق صفحه‌ی 154 عن ابی سعید الخدری قَالَ رَسولُ الله لِعَلِّی پیغمبر به حضرت علی فرمود اَنتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نُبِّیَ مِن بَعْدِی تو مثل هارون نسبت به موسی هستی بعضی اوقات دوستان فکر می‌کنند این روایت را ما فقط از کافی نقل می‌کنیم نه یک نمونه اش فضائل حضرت علی است که با تحقیق چاپ شده پسر ایشان عبدالله بن احمد بن حنبل از ایشان نقل کرده روایت دیگری در صفحه‌ی 155 از جناب عبدالله بن عمر فرزند خلیفه‌ی دوم نقل می‌کند که ایشان نقل کرد که سه ویژگی خدا به حضرت علی داده سه خصوصیت حضرت علی دارد که یکی از این‌ها از همه‌ی نعمت‌های دنیا بالاتر است سه ویژگی که مخصوص حضرت علی علیه السلام است می‌گوید ولقد أعطى علي بن أبي طالب ثلاث خصال لان يكون لي واحدة منهن احب الي من حمر النعم زوجه رسول الله صلى الله عليه وسلم ابنته وولدت له وسد الأبواب الا بابه في المسجد وأعطاه الراية يوم خيبر اول این که دخترش فاطمه را که فاطمه با آن جایگاه را داد به حضرت علی که کفو اش بود دوم این که همه‌ی درب‌ها به مسجد بسته شد جز در خانه‌ی حضرت علی واقعا انسان غصه می‌خورد با این فضائلی که در مناب مسلمان‌ها آمده این‌ها افتخارات اسلامی است نه افتخارات شیعی ربطی ندارد بگوییم مال منابع شیعه است نه افتخارات اسلامی است چرا باید در مسجد النبی اثری اشاره‌ای تابلویی از این نباشد؟ این تاریخ اسلام است یا داستان غدیر ارتباط مستقیم با همه‌ی مسلمان‌ها دارد چون فعل پیغمبر است هر معنایی که مولا داشته باشد من کاری ندارم بگویید مولا را یک معنای دیگر می‌کنیم باشد ولی اتفاق افتاده حضرت عیسی وقتی به خدا می‌گوید برای ما از آسمان مائده بفرست یعنی غذا که ما آن روز را عید قرار بدهیم « رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِّأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا» (مائده/ 114) روز نزول یک غذا از آسمان و لطف خدا می‌شود عید روز نزول جانشینی پیغمبر یا نه بفرمایید اعلام محبت به حضرت علی بالاخره یک کار الهی است و اعلام شده ما معتقد هستیم امامت است و ادله اش را در جای خود داریم این برای همه عید است بیش از ما دنیا باید عید بگیرد آن وقت روز غدیر در مکه می‌بینید هیچ خبری نیست این غصه دارد اصلا باید منطقه‌ی غدیر در مکه مسلمان‌های دنیا تقاضا بکنند تبدیل شود به مسجد احیا شود اصحاب کهف وقتی مردم آمدند دیدند دفن شدند گفتند این جا را مسجد قرار بدهیم آیه‌ی قرآن است چرا؟ چون عده‌ای رفته بودند غار و کار رشادت آمیز انجام داده بودند چطور می‌شود غدیر را منطقه‌ی حدیث منزلت را منطقه‌ی احد را احیا نکنیم این‌ها برای جهان اسلام غصه است البته مسلمان‌های دنیا قبول دارند منتها جریانی است که آل سعود این طوری برنامه ریزی کرده گفت سه ویژگی حضرت علی دارد که اگر یکی از این‌ها پیش ما بود از همه‌ی نعمت‌های مادی بالاتر بود یکی ازدواج با حضرت فاطمه یکی سد ابواب یکی هم حضرت رسول فرمود فردا پرچم را دست کسی می‌دهم که خدا دوستش دارد پیغمبر دوستش دارد و او هم خدا و پیغمبر را دارد و دست حضرت علی داد اما بحث اصلی ما این حدیث مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یعْرِف اِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةَ الجَاهِلِیةً (کافی، ج 1، ص 131) است این حدیث از احادیث مورد نقل فراوان منابع شیعه و سنت است انکارش مشکل است چرا؟ چون معتبر ترین منابع فریقین این حدیث را آوردند بله نقل هایش با هم کم و زیاد دارد من چند تا را می‌خوانم مَن مَاتَ وَ لَیسَ لَهُ اِمام یَعرِفُهُ مَاتَ مَیتة جَاهِلِیَّة مَیتة جَاهِلِیَّة را همه دارد من مات و لیس له امام من ولدی مَاتَ مَیتة جَاهِلِیَّة، من مات و لیس له امام حی یعرفه مَاتَ مَیتة جَاهِلِیَّة، من مات و لیس له امام کلی است مَاتَ مَیتة جَاهِلِیَّة یعنی یک استخوان بندی ثابتی دارد من مات و لیس له امام یا امام حی یا امام عادل یا لم یعرف ولی اصل پایه‌ها و آن استخوان بندی حدیث در منابع فریقین آمده است من چند آدرس می‌دهم در کافی کلینی است دیگر از این بالاتر ما نداریم اصلا یک بابی دارد صدوق این‌ها علمای هزار سال و بیش تر ما هستند در عیون در کمال الدین و شیخ مفید شخصیتی که جایگاهش معلوم است در کتاب خودش دارد از اهل سنت احمد بن حنبل در مسند فخر رازی در المسائل الخمسون حاکم نیشابوری در مستدرک تفتازانی در شرح مقاصد قندوزی در ینابیع الموده یکی از دوستان ما کتابی نوشته کتاب خوبی است ایشان تمام جوانب این حدیث را مورد بحث قرار دادند به نام بررسی حدیث معرفت از منظر فریقین این پایان نامه‌ی دکتری بوده خوب کار شده جناب آقای زهادت از دوستان خوب ما هستند تشکر می‌کنیم کتاب را برای من آوردند من کامل خواندم عذر می‌خواهم قدری بحث تخصصی شود ممکن است مخاطبان ما قبلا مطالعاتی روی این بحث داشتند ابن تیمیه تئوروسین تفکرات وهابیت است که امروز اهل سنت هم قبول ندارند چون منکر خیلی از مبانی شده و بی دقتی‌های زیادی دارد خود محمد بن عبدالوهاب هم که وهابیت را درست کرد حرف‌ها را از او گرفته او کتابی دارد به نام منهاج السنه این کتاب را در رد علامه حلی نوشته خیلی هم با الفاظ تندی با علامه برخورد کرده ایشان خیلی جا در کتابش بی مدرک یک چیزی را رد می‌کند و قسم می‌خورد من برای این که بینندگان دانشجو‌ها اساتید ضعف حرف این مرد را ببینند نمونه می‌گویم می‌گوید وَالله مَا قَالَهُ رَسول الله هَکَذا به خدا قسم پیغمبر حدیث من مات را نگفته است این چه طرز علمی صحبت کردن است شما لا اقل می‌آمدی کتاب احمد بن حنبل حاکم نیشابوری را می‌دیدی این قسم خوردن یعنی هیچ چیز وجود ندارد از خودشان به او اعتراض کردند ابن حجر که از علمای بزرگ اهل سنت است کتاب دارد لسان المیزان در جلد ششم در مورد ابن تیمیه می‌گوید من اگر بگویم می‌گویند شما حق نداری چه کسی هستی اعتراض کنی از خودشان می‌گویم ابن حجر می‌گوید لکنّه ردّ فی ردّه کثیراً من الأحادیث الجیاد او خیلی از احادیث نیکو را رد کرده موقعی که می‌نوشته یادش نبوده فِی الحِفظِ یَتّکِلُ عَلَی مَا فِی صَدرِهِ با تکیه با حافظه اش این کتاب را نوشته مراجعه نکرده اگر مراجعه می‌کرد این طور نمی‌گفت قسم هم خورده یک نمونه دیگر می‌گویم شاهد بر ابن حجر آقایی است در عربستان به نام البانی اسم کوچکش را فراموش کردم ایشان یک کتابی نوشته سلسلة الاحادیث الصحیحه یعنی احادیث صحیح در این کتاب کما این که سلسلة الاحادیث ضعیفه هم نوشته بیست جلد است اتفاقا از کسانی است که مروج اندیشه‌های ابن تیمیه است تمام روایات اهل سنت را گشته و بررسی کرده یک موسوعه‌ی بیست و یکی دو جلدی نوشته به نام احادیث صحیحه رقم را ایراد نکنند شما دقیق نگفتید ولی بیش از بیست جلد است چون تازگی مراجعه نداشتم ایشان در این کتاب احادیث صحیح را آورده از جمله از احادیث صحیحی که می‌آورد حدیث غدیر است و این حدیث که پیغمبر فرمود فَهُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي حضرت علی ولی همه‌ی مومنان بعد از من است ایشان این حدیث را وقتی می‌نویسند من آدرس می‌گویم در جلد پنجم است در نرم افزار هم است ایشان وقتی این حدیث را نقل می‌کند می‌گوید فَمن العجيب حَقا أن يتجرأ شيخ الإسلام ابن تيمية على إنكار هَذَا الحَديث و تكذيبه في " منهاج السنة می‌گوید تعجب است ابن تیمیه با احترام هم می‌گوید شیخ الاسلام این حدیث را انکار کرده حدیثی که صحیح است بی دقتی ابن تیمیه را دو شاهد آوردم یکی ابن حجر یکی البانی که خود این‌ها معتقد هستند که این آدم در نقل حدیث بی دقت است لذا حدیث معرفت حدیث مورد اتفاق شیعه و سنی است معنایش چیست؟ این مهم است من مات که معنا نمی‌خواهد هر کس بمیرد امام یعنی چه معرفت یعنی چه مرگ جاهلی یعنی چه من این حدیث را هم از منظر شیعه معنا می‌کنم هم از منظر برادران محترم اهل سنت در کتاب‌های خودشان قضاوت با خود دوستان البته ما روزی که این بحث را شروع کردیم عرض کردیم قرآن ما پیغمبر ما دین ما اسلام ما همه ارزش‌های ما است باید حفظ شود وحدت باید حفظ شود منتها بحث‌های علمی به معنای ضربه زدن به این وحدت نیست خود قرآن مگر گاهی عقاید سایر مذاهب را نقد نمی‌کند؟ در عین حال می‌فرماید « تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ» (آل عمران/ 64) بیایید با هم اتحاد داشته باشیم در عین حال که به مشرکان برهان می‌آورد استدلال می‌آورد ولی به یهود و مسیحی هم نقد دارد ما در این جا داریم دنبال آن راهکار مشترک می‌گردیم یک حدیثی که هم ما نقل کردیم هم احمد بن حنبل نقل کرده در مسند پس انکار نکنیم معنا کنیم از من خیلی می‌پرسند مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ ماتَ مَيْتَةً جاهِلِيَّةً یعنی چه؟ مرگ جاهلی یعنی چه هم شیعه هم سنی می‌گویند که مرگ جاهلی یعنی مرگ گمراهی و مرگ کفر اگر کسی بی امام از دنیا رفته مثل این که کافر از دنیا رفت در گمراهی از دنیا رفته یعنی باورهایش محکم نبوده با انحراف بوده پس اگر کسی مرد و امامش را نشناخت مرگ جاهلی مرده مرگ جاهلی مال قبل از اسلام است جاهلیت دوران قبل بت پرستی قبل از اسلام است پیام حدیث خیلی تند است اگر کسی قرآن پیغمبر را می‌شناسد اما امام را نمی‌شناسد یا نمی‌شناسد یا قبول ندارد چون بعضی از روایات معرفت را ندارد دارد که من مات و لیس له امام روشن کنیم منظور از این امام چیست و مقصود از این معرفت چیست اگر به این نتیجه رسیدیم که معرفت این امام یعنی این که قبول داشته باشیم مثلا در عربستان ملک سلمان پادشاه است این معرفت به ایشان پذیرش حرف‌های ایشان این می‌شود حاکم را می‌شناسد اگر منظور این است که کسی عبدالملک را بشناسد کافی است متوکل را بشناسد کافی است اگر این باشد حجت داریم می‌گوییم ما عمل کردیم مردیم در حالی که در مرگ جاهلی نیستیم چون امام و حاکم هر کسی بود قبول کردیم اگر امام را حاکم معنا کنیم چون این که نمی‌گوید امام قبلی یعنی امام زمان در بعضی‌ها دارد امام زمانه بعضی‌ها امام حی دارد ولی همه‌ی این‌ها را حذف می‌کنیم می‌گوییم شخص امام کسی بی امام بمیرد جاهل از دنیا رفته چون دوستان می‌گویند مشترک را بگویید مشترکش این است که کسی بمیرد بدون امام علامه طباطبائی کتابی دارد به اسم شیعه خیلی کتاب خوبی است گفتگوهای ایشان است با هانری کربن محقق فرانسوی که از دنیا رفته اوایل انقلاب از دنیا رفته ایشان ایران هم می‌آمد از فرانسه می‌آمد این جا در تهران علامه هم از قرآن می‌آمد با هم بحث می‌کردند مجموعه مذاکرات علامه طباطبائی با هانری کربن در یک جلد کتاب به نام شیعه چاپ شده جوانان این کتاب را بخوانند آن جا ایشان به هانری کربن می‌گوید که امام از نظر ما یعنی کسی که از جانب حق برای هدایت مردم معرفی شده و این هدایت هم هدایت ظاهری است به شما تذکر می‌دهد هم هدایت باطنی و معنوی و درونی است و این امام ناظر اعمال مردم است و این امام معصوم است و این امام منصوب از ناحیه‌ی خدا است به عبارت دیگر ما اگر بخواهیم خلاصه کنیم می‌گوییم حدیث مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ ماتَ مَيْتَةً جاهِلِيَّةً از منظر ما معنایش این است که اولا ما معتقد هستیم امامت اصلی از اصول است فرع نیست حاشیه نیست مبنا است ثانیا این امام ویژگی‌هایی دارد عصمت دارد علم غیب دارد علم لدنی دارد نظارت دارد این امام منصوب از طرف خداوند متعال است و این امام در هر زمانی وجود دارد امروز هم ما امام داریم این امام امامتش استمرار دارد شناخت این امام واجب است شناخت یعنی چه؟ یعنی اعتقاد به امامت این امام و شئون این امام من مات کسی بمیرد از نظر ما اما منصوب از طرف خدای معصوم دارای قدرت هدایت را نشناسد یعنی اعتقاد نداشته باشد مرگش مرگ جاهلی است این معنایی است که ما برای حدیث می‌کنیم دلایلی هم داریم ما معتقد هستیم ما دو نوع امام داریم قرآن می‌فرماید « وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا» (انبیا/ 73) و « وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» (قصص/ 41) یک امام داریم که مردم را هدایت می‌کند به خدا یک امام داریم مردم را به نار دعوت می‌کند این امام دو را کسی نشناسد جاهل از دنیا رفته؟ اصلا بشناسد جاهل از دنیا رفته تبعیت بکند جاهل از دنیا رفته امامی که این قدر مهم است یک مسلمان معتقد به قرآن و پیغمبر اگر او را نشناسد مرگش مرگ جاهلی و کفر و ضلالت است این نباید حاکمی مثل یزید باشد حاکمی که اهل فساد و شراب است این حدیث یعنی امامی که در ردیف خدا و پیغمبر است یعنی همان « أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ» (نساء/ 59) این می‌خواهد بگوید شما قیچی نکنید این آیه را بگویید خدا و پیغمبر و هر کسی هم آمد سر کار نه اطاعت اولی الامر محض واجب است و این امام است شناخت این شناخت خدا و پیغمبر است این معنایی است که ما برای این حدیث داریم اما می‌آییم در منابع اهل سنت در همین کتاب ایشان مفصل بحث کرده من وارد نمی‌شوم آدرس‌ها را من این جا نوشتم بعضی‌ها گفتند منظور از این امام همان رسول خدا است یعنی هر کس پیغمبر را نشناسد اگر این شد بحث موضوعا خارج می‌شود ولی این حدیث را پیغمبر فرموده منظور خودشان نیست بعضی‌ها گفتند منظور قرآن است چون در قران دوازده مرتبه کلمه‌ی امام و ائمه آمده این دوازده مرتبه هم خودش نکته‌ای دارد که یکی از اوصاف قرآن امام است که می‌فرماید ما این کتاب را برای شما امام قرار دادیم بعضی گفتند منظور از این امام قرآن است این با آن امام حی و امام زمانه و امام عادل سازگار نیست ولی اکثر برادران اهل سنت جلد 1 صفحه‌ی 151 این کتاب حدیثش را آورده از جمله خود ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه اکثرا تعبیرش این است فَاَهلُ السُّنَة یَقُولُونَ الاَمیر وَ الاِمَاَم هُوَ الخَلیفه ذُو السلطان الموجود الذی له القدر علی عمل مقصود الولایه امام کسی است که تولی امور المسلمین حاکم است امور را دست خودش می‌گیرد تعبیر این است وَلَو بِالغَلَبَة ولو با غلبه مثل بنی عباس باشد ابوالعباس با درگیری بنی امیه را زد کنار شد حاکم کسی بمیرد و امام نداشته باشد یعنی چه یعنی یک روز صبح از خواب بلند شود جامعه بی حاکم باشد این مرگ جاهلی است باید امام حتما باید یک امیر و حاکمی در جامعه باشد معرفت را هم معنا می‌کنند اطاعت از او و بیعت با او. اتفاقا یک کتابی چاپ شده فتاوی الازهر مال دانشگاه الازهر است من نوشتم اَلمُرَاد بِالمَعرِفَة هُنَا اَلبَیعَة مراد به معرفت در این جا همان بیعت است پس معنایی که بخواهم مقایسه بکنم از نظر اهل سنت این است که جوینی در الارشاد و کتاب‌های دیگر گفتند امامت اصلی نیست اصلی از اصول نیست فرعی است ما گفتیم اصلی است امام لازم نیست منصوب از طرف خدا باشد حاکم ولو با غلبه و قهر بیاید سر کار امام است سوم معرفت امام این جمله را ابن خلدون مورخ معروف در مقدمه‌ی کتاب تاریخی اش می‌گوید اَلاِمَامَة قَضِّیَة مَصلَحِیة اِجتِماعِیة یک قضیه‌ی مصلحت اجتماعی است لا تُلحِقُ بِالعَقَایِد جزء عقاید نیست آن وقت این تعبیر را ایشان و بقیه دارند آن وقت بعضی از اوقات در بعضی از همین آثار مثلا در مورد خلافت خلیفه‌ی اول این تعبیر را دارند مَنْ أَنْکَرَ خِلَافَةَ الصِّدِّیقِ فَهُوَ کَافِرٌ اگر کسی خلافت خلیفه‌ی نخست را قبول نکند کافر است سوال ما این است اگر کافر است پس مسئله اعتقادی است انکار مسئله‌ی اعتقادی کفر است این را مقریضی گفته است. مجموع نتیجه این می‌شود امامت اصلی نیست فرع است منصوب از طرف خدا نیست هر کسی که حاکمیت و خلافت جامعه را گرفت امام است و معرفتش به معنای بیعت است البته برنامه‌های قبلی گفتیم اگر او خطا کرد باید تذکر داد نه این که امام حسین را کشت تایید کنیم نه باید تذکر بدهیم کما این که خیلی از افراد به یزید تذکر دادند در صحیح بخاری یک باری دارد باب السمع و الطاعه یعنی باب گوش دادن و اطاعت از حاکم پس کاملا مسیر جدا می‌شود یعنی امامت مورد اعتقاد شیعه یک مقام الهی منصوب از طرف خدا است که معرفت هم به معنای اعتقاد به این امام و فضائل و جایگاه این امام است
شریعتی: خیلی ممنون صفحه‌ی 37 آیات 231 تا 233 سوره‌ی مبارکه‌ی بقره را تلاوت می‌کنیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِّتَعْتَدُوا وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّـهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنزَلَ عَلَيْكُم مِّنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُم بِهِ وَاتَّقُوا اللَّـهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿٢٣١﴾ وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَن يَنكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُم بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَن كَانَ مِنكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّـهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿٢٣٢﴾ وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّا آتَيْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّـهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿٢٣٣﴾
ترجمه:
و هنگامی که زنان را طلاق دادید و به پایان عدّه خود نزدیک شدند، آنان را [با رجوع کردن] به طور شایسته و متعارف، نگه دارید یا [با ترک رجوع] به نیکی و خوشی رها کنید. و آنان را برای آزار رساندن و زیان زدن نگه ندارید تا بر آنان تعدّی و ستم کنید. و هر که چنین کند قطعاً به خود ستم کرده است. و آیات خدا را به مسخره نگیرید و نعمت خدا را بر خود و آنچه از کتاب و حکمت بر شما نازل کرده که شما را به آن پند می‌دهد، به یاد آرید. و از خدا پروا کنید و بدانید که خدا به همه چیز داناست. (۲۳۱) و زمانی که زنان را طلاق دادید، و به پایان عدّه خود رسیدند، آنان را از ازدواج با شوهران سابق خود در صورتی که میان خودشان به روشی شایسته و متعارف توافق کنند باز مدارید. با این [حکم،] کسانی از شما که به خدا و روز قیامت ایمان دارند، پند داده می‌شوند. این برای شما سودمندتر وپاکیزه تر است؛ وخدا [مصالح شما را در همه امور] می‌داند وشما نمی‌دانید. (۲۳۲) و مادران باید فرزندانشان را دو سال کامل شیر دهند. [این حکم] برای کسی است که می‌خواهد دوران شیرخوارگی [کودک] را تکمیل کند. تأمین خوراک و پوشاک مادران شیردهنده به طور شایسته و متعارف بر عهده پدر فرزند است. هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نمی‌شود. نباید مادری به خاطر فرزندش زیان بیند، و نه پدری برای فرزندش دچار ضرر شود [بر پدر است که مخارج مادر و کودک را در حدّ متعارف بپردازد، و بر مادر است که بیش از طاقت مالی شوهر از شوهر طلب خوراک و پوشاک نکند]. و [چنانچه پدر کودک از دنیا برود] هزینه مادر و کودک به اندازه متعارف [از میراث به جا مانده] بر عهده وارث است. و اگر پدر و مادر بر اساس توافق و مشورتشان بخواهند کودک را [قبل از دو سال] از شیر بگیرند، گناهی بر آنان نیست. و اگر بخواهید برای فرزندانتان دایه بگیرید، گناهی بر شما نیست، در صورتی که مزدی را که باید بدهید، به طور شایسته و متعارف بپردازید. و از خدا پروا کنید و بدانید یقیناً خدا به آنچه انجام می‌دهید، بیناست. (۲۳۳)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: اشاره‌ی قرآنی را آقای دکتر رفیعی بفرمایند.
دکتر رفیعی: اشاره‌ی قرآنی با بحث ما فاصله‌ی زیادی دارد این صفحه در مورد طلاق و شیر دادن و رسیدگی به فرزند است یک بهانه‌ای این آیه‌ی «وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ» را بهانه‌ای قرار می‌دهم همین جا عرض می‌کنم همان طور که ازدواج زیباترین کانون در اسلام است طلاق مبغوض ترین مطلب در منابع روایی ما آمده است حتی اگر کسی طلاق می‌گیرد یا طلاق می‌دهد عرش خدا به لرزه در می‌آید این قدر سنگین است نکاح و ازدواج نه شاهد می‌خواهد و نه شرایط ویژه‌ای جز رضایت در طلاق اما دو شاهد عادل می‌خواهد زن باید ویژگی‌های خاصی داشته باشد خلاصه ضوابطی را گذاشتند کار مشکل تر شود چند بار هم تکرار شود منجر به حرمت ابدی گاهی می‌شود. شما نگویید اگر مبغوض است چرا تشریع شده بالاخره یک جاهایی راه حل است یک جاهایی کار گیر می‌کند امیدواریم طلاق به صفر برسد خانواده‌ها دل هایشان به هم گرم شود.
شریعتی: خیلی ممنون داریم در مورد معرفت به امام صحبت می‌کنیم ادامه‌ی فرمایشات شما را می‌شنویم.
دکتر رفیعی: تقریبا عرائض من پیرامون حدیث کافی بود خلاصه اش هم این بود که این حدیث نقل‌های متفاوتی دارد بعضی هایش معرفت را دارد بعضی‌ها ندارد بعضی هایش حی دارد بعضی هایش عادل دارد حتی بعضی هایش از فرزندان من دارد من اولادی دارد ولی استخوان بندی حدیث کسی بی امام بمیرد جاهل مرده است ثابت است این را همه‌ی فریقین نقل کرده اند و معنا کردیم بی امام مردن یعنی چه اگر کسی گفت من که پیغمبر را قبول دارم قرآن را هم قبول دارم بله این دو مبنا است با این فرد بالاخره الآن که داری در جامعه زندگی می‌کنی بالاخره مسلمان هستی یا نه الآن در دینت در کارهایت در امورت به حرف چه کسی گوش می‌دهی به چه کسی تمسک می‌کنی سیره‌ی چه کسی را عمل می‌کنی دنباله رو چه هستی الآن قرآن که است روایت پیغمبر هم که است اما آن کسی که باید این‌ها را توضیح بدهد تبیین بکند هدایت بکند این می‌شود همان امام و این امام را ما به معنای امام معصوم معنا کردیم شاهد هم داریم در سایر فرق هم معنا کردیم به معنای حاکم حالا برای تقویت آن دیدگاه اول من یک حدیثی را از شیخ صدوق نقل می‌کنم در کمال الدین ایشان کتابی دارد به نام کمال الدین بسیار کتاب خوبی است درباره‌ی امام زمان است کمال الدین و تمام النعمه به فارسی هم ترجمه شده است کتاب با ارزشی است برای بحث امام زمان و امامت در آن جا شخصی به نام عبدالله بن ابی الحذیل می‌گوید این روایت را از صفوان نقل می‌کند سندش را نمی‌خوانیم از امام صادق نقل کرده می‌گوید من از امام صادق نقل کردم حدیث هم مسند است یعنی سند دارد سلسله دارد مرسل نیست که افتادگی داشته باشد سألته عن الإمامة فیمن تجب و ما علامة من تجب له الإمامة فقال لی إن الدلیل علی ذلک و الحجة علی المؤمنین و القائم فی أمور المسلمین و الناطق بالقرآن و العالم بالأحکام أخو نبی‏الله (ص) و خلیفته علی أمته و وصیه علیهم و ولیه الذی کان منه بمنزلة هارون من موسی المفروض الطاعة یقول الله عز و جل یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی‏الْأَمْرِ مِنْکُمْ و قال جل ذکره إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ المدعو إلیه بالولایة المثبت له الإمامة یوم غدیر خم بقول الرسول (ص) عن الله جل جلاله أ لست أولی بکم من أنفسکم قالوا بلی قال فمن کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله و أعن من أعانه ذاک علی بن أبی طالب أمیر المؤمنین و إمام المتقین و قائد الغر المحجلین و أفضل الوصیین و خیر الخلق أجمعین بعد رسول رب العالمین و بعده الحسن ثم الحسین سبطا رسول الله (ص) ابنا خیرة النسوان ثم علی بن الحسین ثم محمد بن علی ثم جعفر بن محمد ثم موسی بن جعفر ثم علی بن موسی ثم محمد بن علی ثم علی بن محمد ثم الحسن بن علی ثم ابن الحسن بن علی ص إلی یومنا هذا واحد بعد واحد إنهم عترة الرسول (ص) معروفون بالوصیة و الإمامة فی کل عصر و زمان گفتم امامت یعنی چه درباره‌ی چه کسی لازم می‌شود علامت آن کسی که امامت واجب است و باید از او تبعیت کرد چیست فرمودند دلیل بر این که این امام حضرت علی است دلیل بر این هم قرآن است هم حدیث منزلت از رسول خدا بعد حضرت به این آیه استناد کردند آیه‌ی ولایت « إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّـهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا» (مائده/ 59) بعد حضرت فرمودند که قضیه‌ی غدیر که روز غدیر پیغمبر خدا فرموده أ لست أولی بکم من أنفسکم فمن کنت مولاه فعلی مولاه که این را از کتاب احمد بن حنبل هم خواندیم بعد آقا حضرت علی را معرفی کردند بعد امامان بعد را روایت از امام صادق است یعنی حضرت جعفر خودش است باید ختم شود اما نه ادامه می‌دهد ثم ابن الحسن بچه‌های پیغمبر هستند این‌ها امام هستند این‌ها ریسمان محکم هستند امام هدایت هستند تا آخر حدیث که صفحه‌ی 336 حدیث نهم از کمال الدین صدوق است ما یک سری معتقداتی داریم در راس معتقدات ما توحید است پس از آن نبوت است اعتقاد به وحیانی بودن قرآن و عدم تحریف قرآن است اعتقاد به عصمت پیغمبر گرامی اسلام است اعتقاد به آن احکامی است که پیغمبر فرموده نماز روزه حج جهاد این مجموعه یک مورد دیگر هم دارد این را تکمیل می‌کند « الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» (مائده/ 3) نمی‌گوید شما دین ندارید مشترکات ما زیاد است به فضل خدا همه‌ی مسلمان‌های دنیا روی توحید و قرآن و رسالت پیغمبر و نماز اتفاق نظر دارند احدی نمی‌گوید نماز هجده رکعت است یا حج در ماه دیگری است روزه زکات مشترکات است خیلی مشترکات ما زیاد است مسلمان‌ها باید با هم باشند هم دست یک داستان شوند منتها ما یک موضوعی داریم به نام امامت یا بفرمایید مصلحت نیست این را کلا یک پوششی بگذارید رویش فعلا حذفش بکنید نه صحبتی از غدیر ولایت حضرت علی بکنید کنار بگذارید نمی‌شود این چرا؟ چون ده‌ها روایت حدیث در منابع است این اعتقاد باید بیان شود کسی می‌خواهد بپذیرد می‌خواهد نپذیرد اگر کسی هم که نپذیرد برای خودش حجت داشته باشد مهم این است هر کسی مسلمان مسیحی اهل سنت شیعه زیدی حتی غیر معتقد به خدا هندو هر کسی باید برای خودش یک حجتی داشته باشد یعنی روز قیامت اگر جلوی پل صراط را گفتند گفتند مَنْ نَبِيُّكَ (کافی، ج 3، ص 236) یا شب اول قبر پیغمبر شما کیست می‌گوید رسول گرامی اسلام باید دلیل داشته باشد به چه دلیل نمی‌گویی حضرت عیسی به چه دلیل نمی‌گویی حضرت موسی اگر دلیل داشتی تمام است حجت داشته باشید اگر به شما گفتند بعد از پیغمبر اعتقاد شما به چه کسی است شما گفتید به حضرت علی دلیل بیاورید حالا این دلیل نمی‌خواهم بگویم شب اول قبر باید استدلال کرد نه برای خود آدم حجتی داشته باشد یک چیزی باشد که ما به آن رسیده باشیم منتها این رسیدن با تعصب نباشد با لجاجت نباشد با جهل نباشد با عدم مطالعه نباشد واقعا بیاییم بریزیم جلویمان منابع را بحث کنیم بررسی کنیم نمی‌خواهیم جایی را به هم بریزیم نه شهید مطهری به دکتر آریان پور که کمونیست را تبلیغ می‌کرد گفت من را قانع بکن خدا نیست من هم می‌گویم نیست ولی من را قانع بکن لذا اعتقاد ما این است که این امامت از اصول است ادامه‌ی نبوت است مرگ جاهلی عدم شناخت و عدم اعتقاد به این امام است.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group