94-10-16- حجت الاسلام والمسلمین دکتر رفیعی - امامت
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: امامت
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين دکتر رفیعی
تاريخ پخش: 16-10-94
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
اوصاف تو از ابتدا تا انتها نور *** آیینهای آیینهای سرتا به پا نور
آیینهای و خلق حیران صفاتت *** تابیده بر جان تو از ذات خدا نور
چشمی که توفیق تماشای تو را داشت *** جسم تو را جان دیده و جان تو را نور
در حلقهی عشاق تو ای صبح صادق *** بر هر لبی گل کرده «یا قدوس» ، «یا نور»
قرآن وصفت سوره سوره با شکوه است *** «فرقان» «نبا» «یوسف» «قیامت» «هل اتی» «نور»
از کعبه تا مسجد مسیر روشن توست *** از آسمان تا آسمان از نور تا نور
خورشیدی و بر شانهی خورشید رفتی *** فریاد میزد آسمان : «نور علی نور»
تو بوتراب و همسر تو مادر آب *** اصل شما وصل شما نسل شما نور
پایان کار دشمنان توست با نار *** آغاز راه دوستان توست با نور
در مدح تو چشم غزل روشن که دیده است *** وصف تو را از ابتدا تا انتها نور
مجری: سلام به همهی شما خیلی خوش آمدید به سمت خدا خیلی خوش آمدید امروز سلام عرض میکنم به آقای دکتر رفیعی.
حاج آقا رفیعی: بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان عزیز.
شریعتی: خدمت شما هستیم بحث امروز را میشنویم.
دکتر رفیعی: در برنامههای گذشته مبانی اعتقادی بحث امامت را مطرح کردیم یعنی ضرورت نیاز به امام بحث ادلهی قرآنی که ما را توصیه میکند به این که پس از پیغمبر از اولی الامر از صادقین و معصومان پیروی بکنیم و همچنین اشارهای کردیم به این که موضوع امامت غیر از حاکمیت است حاکم ممکن است امام حاکم هم باشد مثل حضرت علی که خیلی دستش بیشتر باز است برای کارهایی که انجام میدهد ولی الزاما امامت ضرورتش حاکمیت نیست امام شئونی دارد جایگاهی دارد که قبلا اشاره شد دیگر تکرار نمیکنیم که طبیعتا همواره در جامعه نیاز به یک فرد معصوم به عنوان محور و قطب است که به عبارت دیگر در جامعه همواره یک فردی قرار دارد که از نظر علم و حلم و تقوا و دانش و همهی ویژگیها برتر است مرجعیت همه جانبه دارد و این واسطهی لطف و فیض الهی است اینها چیزهایی بود که در برنامههای قبل اشاره شد از این برنامه یک مقداری وارد فضائل اهل بیت و حضرت علی میشویم که طبعا آن مطالبی که قبلا گفتیم تقویت شود با این بحثها مباحث اعتقادی برای تقویت عقیده است برای یک نوع حصن و قلعه در مقابل شبهات است امروز هم دشمنان که میگویم منظورم از دشمنان کسانی که شروع کردند به شبه پراکنی پیرامون مباحث دینی انصافا برایشان ولایت امامت نبوت توحید فرقی نمیکند یعنی مهم این است که یک نوعی عقاید را متزلزل بکنند اینها بیشتر از همین زمینهها وارد میشوند که شبهات را به گونهای القا بکنند که آن جنبههای اعتقادی تضعیف شود لذا هر راهی که منجر به تقویت عقیده میشود من به عنوان مثال عرض میکنم قبل از ورود به بحث ممکن است کسی احساس بکند اگر سالی دو مرتبه زیارت برود عقیده اش تقویت میشود همین کار را انجام بدهد اگر احساس میکند با قرآن خواندن با مطالعه عقیده اش تقویت میشود انجام شود ممکن است برود بنشیند در یک جلسهی علمی ایمانش قوی تر میشود برای عدهای هم ممکن است برعکس باشد میگوید اگر من بروم بنشینم پای مباحث به درد من نخورد هر کس ببیند چطور اعتقاداتش قوی میشود خودش طبیب روح خودش باشد سعی بکند باورهایش قوی شود از افراط و غلو و تفریط هم پرهیز شود دین ما عقلانی است همهی حرفهای اعتقادی ما مبنایش عقل است با این مقدمهای که عرض کردم صدها کتاب میان مسلمانان و حتی غیر مسلمانان در فضائل حضرت علی و اهل بیت نوشته شده که اینها این قدر انبوه است اگر کسی بخواهد اینها را از بین ببرد تحریف بکند تقریبا غیر ممکن است بس که فراوان است به همین جهت هم مثلا مرحوم علامه امینی وقتی الغدیر را نوشت صدها کتاب را در این الغدیر گنجاند یا مرحوم میرحامد حسین که عمرش را گذاشت روی کتاب عبقات الانوار اتفاقا کتاب هم فارسی است اسمش عربی است ولی عمری گذاشت حتی اواخر دستش از کار افتاد از بس نوشت حتی نوشتند فرزندش از دنیا رفت در مراسمش حاضر نشد در مراسم اولیه اش برای این که این کار را به فرجام برساند این عبقات مجموعهی فضائل حضرت علی حدیث غدیر است مرحوم شوشتری کتاب دیگری دارد احقاق الحق دیگرانی که کار کردند تلاش کردند کتابها میان فرق مسلمانها نه فقط شیعه اهل سنت هم فراوان از همان قرنهای اولیه کتاب در فضائل حضرت علی علیه السلام دارند ولی بعضی از این احادیث در واقع در همهی منابع آمده احادیث کلیدی است تقریبا بین مردم مشهور است قرائت میشود بعضی از اینها را اشاره میکنم البته این کتاب امام شناسی امامت در حدیث را قبلا معرفی کردیم یکی از این احادیث حدیث دار است قصه اش این است پس از سه سال از بعثت پیغمبر رسول خدا قرار شد فامیل هایش را جمع بکند و اولین بار رسالتش را برای اینها ابلاغ بکند جلسهی اول به هم خورد ابولهب به هم زد همان جا به پیغمبر نفرینی توهینی کرد بعد از این قضایا سورهی « تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ» (مسد/ 1) نازل شد یعنی خدا با کسی تعارف ندارد عموی پیغمبری باش عقیده ات خراب است یک سوره علیه ات نازل میشود ایشان فرزند عبدالمطلب است برادر ابوطالب و حمزه است ولی به این تندی خدا با او برخورد کرده است جلسهی دوم را پیغمبر به حضرت علی فرمودند شما تشکیل بدهید هر دو جلسه هم با اطعام بوده در آن جلسه طبری در تاریخش تاریخ طبری تاریخ کهنی است جلد دوم صفحه 220 نقل میکند پیغمبر فرمود إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی فِیكُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِیعُوا حضرت علی برادر من وصی من خلیفهی من است گوش بدهید و اطاعت بکنید یک مشکلی که دوستان اهل مطالعه روی این دقت بکنید یک کاری که مع الاسف عامدانه شروع شده چند سالی است تحریف کتابها است یا دستبردن در نسخهها است یعنی عبارات را کم و زیاد میکنند این تعبیر در تفسیر طبری که طبری یک تفسیر هم دارد به نام جامع البیان آمده إِنَّ هَذَا أَخِی و کذا و کذا یعنی وصی و خلیفتی اش حذف شده یک آقایی داشتیم از قم از دوستانم است اینها را جمع آوردی کرده است مواردی در چاپها حسنی هیکل نویسندهی مصری یک کتاب دارد به نام حیات محمد صلی الله علیه و آله و سلم حیات پیغمبر چاپ اولش این حدیث را دارد إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی فِیكُمْ چاپ دوم و سوم حذف شده یا ناشر حذف کرده یا خودش نمیدانم چه کسی ولی حذف شده جالب است هر دو چاپ هم در بازار است این اتفاق در خیلی از کتابها افتاده این خودش یک جلسهی تخصصی میخواهد خدا رحمت کند علامه عسکری را من خاطرهای از ایشان بگویم خدا رحمت کند مرحوم آیت الله معرفت را که هر دو استاد ما بودند من خدمت علامه عسکری بودم آیت الله معرفت هم بود یک افطاری بود آیت الله معرفت به آقای عسکری عرض کردند این تحریفها خیلی زیاد شده فرمودند تازه از نمایشگاه کتاب ایشان آمده بود فرمود من نمایشگاه کتاب بودم تفسیری را نام برد که چاپهای قبلیش تاکید به حدیث غدیر داشته اما در چاپهای بعدی حذف کرده بودند یک دو سه چهار همین طوری مورد به مورد شمرد که علامه برآشفت فرمود شما در حوزه یک کاری بکنید مقالهای بنویسید اطلاع بدهید چون مردم که نمیروند سراغ چاپهای اولیه اش چاپهای اولیه کم کم فراموش میشود خیلی مرحوم علامه عسکری ناراحت شد جالب هم است بیشتر موارد اینها هم مسائل مربوط به امامت بود که در کتابها به یک شکلی دستبرد است یا حتی جا به جایی شده مرحوم آقای معرفت موارد جا به جایی شان را برای علامه ذکر کردند که من رفتم امسال نمایشگاه مثلا تفسیر فخر رازی را پیدا کردم یک چنین نکتهای بوده و حذف شده این روایت را بزرگ ترین دانشمندان نزدیک شاید چهل نفر در کتاب هایشان نقل کردند حدیث دار را هفتههای قبل هم گفتیم من یک تعبیری دارم دوستان میگویند بزن و برو کار خوبی نیست شما بیایی یک چیزی بگویی و فرار بکنی بایست جوابش را هم بشنو ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه فراوان از این حرفها دارد یعنی یک حرفی را میزند و رد میشود میگوید این حدیث در هیچ کتاب معتبری دیده نشد یا شما ندیدی یا نمیدانی معتبر یعنی چه این تاریخ طبری است الکامل ابن اثیر این را دارد سیرهی حلبی این حدیث را دارد تاریخ دمشق ابن اساکر حدیث را دارد خصائص نسائی از علمای سدهی هفت از دنیا رفته شش گانهی اهل سنت است ابن کثیر از البدائه و النهایه دارد کنز العمال دارد کتابهای فراوانی این حدیث را دارد شیخ مفید از علمای بزرگ ما میدانید کسی روی حرفهای شیخ مفید حرف ندارد مورد جمعی است شخصیتی است که 170 اثر علمی از او صادر شده و سید رضی سید مرتضی جزء شاگردان ایشان است یک عالم شیعی معتدل و در عین حال کاملا عقلایی و قوی در فن است تعارف ندارد اگر احساس بکند اشتباه است چیزی میگوید ایشان در ارشاد مفید دو جلد است ترجمهی فارسی هم شده این حدیث در این کتاب هم است ممکن است کسی به ذهنش بیاید چون گفتند بعضیها بگویند درست است ما این را قبول داریم حضرت علی را ما وصی خلیفه میدانیم پیغمبر نفرموده چندم که همان چهارم باشد به عنوان چهارمین شخص وصی و خلیفه و جانشین پیغمبر باشد اولا که برای این که شما رتبه تعیین بکنید دلیل میخواهید کجا آمده چهارم این دلیل میخواهد آن طرف که دلیل نمیخواهد وصی یعنی بلافاصله چون همان جا فرمودند چه کسی من را یاری میکند چه کسی وزیر من است گفت یا رسول الله من گفت وصی من است ثانیا دو سه شاهد ضمیمهی این بکنید تا قبول بکنیم کنار این جمع بکنید نتیجه بگیریم که این هذا اخی در رتبهی چهارم است عکسش را داریم که حدیث غدیر است مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ (کافی، ج 1، ص 293) عکسش حدیث ولی است أَنْتَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي (مستدرک، ج 3، ص 110) برعکسش حدیث منزلت است یعنی بنده پنجاه برای شما شاهد میآورم کنار این بگذارید که این را بلافاصله تایید میکند اما شما یک شاهد برای آن طرفش پیدا نمیکنید جز عملکرد یعنی افراد یعنی بعد از رحلت پیغمبر بگوییم حضرت را در این جایگاه قرار دادند این هم حرف درستی نیست چون این جایگاه جایگاه حاکمیتی است امامت نیست که یعنی ابن عباس و عمار یاسر و مالک اشتر از همان رحلت پیغمبر وصی و جانشین و امام را حضرت علی دانستند از همه بالاتر خود حضرت زهرا که نزدیک ترین فرد به پیغمبر است اگر یک چنین برداشتی از این عبارتهای پیغمبر داشت این قدر لازم نبود خودش را به زحمت بیندازد خطبه بخواند گریه بکند تحریم بکند اینها را عرض میکنیم برای تقویت دوستان بدانند اهل بیتی که ما به دنبالشان هستیم به ویژه در راس حضرت علی کیست روایت دوم بحث مرجعیت علمی حضرت علی است که این روایت هم آن قدر مشهور است که در لسان مردم در زبان مردم مکرر گفته میشود أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِ الْبَابَ (بحارالانوار، ج 40، ص 200) این مهم است که هر کسی میخواهد به این شهر علم برسد باید از در علم وارد شود از در شهر وارد شود باب علم رسول است حضرت علی. هر کس اراده کرد برسد به این مدینه و شهر از این باب باید وارد شود یک کتابی دارد ابن اثیر از علمای بزرگ اهل سنت است تمام صحاح یعنی شش کتاب اهل سنت صحاح است و سنن جمع آوری کرده در یک مجموعه به نام جامع الاصول البته علمای شیعه هم در منابع خود ما این کار را کرده اند مثل مرحوم فیض کاشانی که وافی نوشته همهی کتب اربعه را یک جا آورده مکرراتش را حذف کرده کار قشنگی کرده یک سند این روایت جامع الاصول جلد نهم است الاستیاب ابن عبدالبر است ترمذی و بسیاری از علمای اهل سنت که شما حضرت عالی اهل شعر هستید رومی در اشعارش دارد ملای روم سعدی دارد عطار نیشابوری دارد سنایی دارد خوارزمی دارد اینها همه شعرایی هستند که از اهل سنت هستند و شعرای معروفی هستند که در اشعارشان تمامشان این قصهی مدینة العلم آن قدر جا افتاده بود که در اشعارشان منعکس کرده اند یک عبارتی را من از کتاب الاستیاب میخوانم که کتاب تاریخی است البته نمیدانم ترجمه شده یا نه ولی در بازار است ایشان در آن جا مینویسد که از ابن عباس واللَّه لقد اعطی علی بن ابی طالب تسعة اعشار العلم، وایم اللَّه لقد شارککم فی العشر العاشر (الاستیعاب، ج 3، ص 40) اگر علم ده قسمت باشد نه دهم اش پیش علی است و به خدا قسم در آن یک دهم باقیمانده هم حضرت علی با شما شریک است یعنی همه یک دهم حضرت علی نه دهم این یک جمله است جملهی دیگری که من از همین کتاب نقل میکنم میگوید اِعلَم اِنَّ هَذَا الحَدِیث مُتَواتِر این روایت متواتر است بعد نقل میکند من عایشه وابن مسعود وابن عباس و ابن عمر عبدلاله و ابی سعید و حفصه روایت هم راویان زن دارد مثل عایشه و حفصه هم مرد دارد مثل ابن مسعود و عبدالله بن عمر این روایت که صدها شاهد هم در کنارش ما داریم یعنی روایات فراوانی که اجازه بدهید بعضی از اینها را خدمت شما اشاره بکنم نه روایات را بعضی از اعترافاتی که دیگران داشتند این جمله را باز ابن عبدالبر نقل میکند در الاستیاب میگوید وقتی خبر شهادت حضرت علی به معاویه رسید گفت ذَهَبَ الفِقه وَ العِلم بِمَوتِ ابن ابی طالب (بحار الانوار، ج 33، ص 171) علم و فقه با مرگ حضرت علی از بین رفت باز ایشان نقل میکند میگوید انّ علیاًعلیه السلام کان له ما شئت من ضرس قاطع فی العلم (الاستیعاب، ج 2، ص 463) ایشان از یکی از اصحاب نقل میکند بالاترین عظم راسخ را در علم علی بن ابی طالب دارد نقل دیگری که در منابع فراوان آمده منای جا از حاکم نیشابوری نقل میکنم که از علمای اهل سنت است کتاب دارد به نام مستدرک از صحیح بخاری و مسلم نوشته کتابش معروف است خود حاکم از علمای مورد تایید برادران اهل سنت است یک داستانی نقل میکند میگوید ابوطفیل میگوید حضرت علی در منبر نشسته بود البته این روایت در منابع ما فراوان آمده من تعمد دارم از منابع اهل سنت و از مستدرک نقل بکنم نشسته بود فرمود سَلُونِي قَبْلَ أن لَا تَسألُونِي، وَ لَنْ تَسْألُوا بَعْدِي مِثلي (مستدرک حاکم، ج۲، ص۴۶۶) مردم از من بپرسید قبل از این که هرگز بعد از من مثل من سوال نخواهید کرد یعنی سوالات را من فقط میتوانم جواب بدهم از من سوال بکنید قبل از آن که نتوانید سوال بکنید یعنی من بین شما باشم و بعد از من کسی را پیدا نمیکنید که این سوالات را از او بپرسید البته شبیه اش را هم داریم قبل ان تفقدونی که همین معنا را میرساند ایشان میگوید ابن کوا منافق بوده خیلی آقا را قبول نداشت بلند شد گفت یا امیرالمومنین «وَالذَّارِيَاتِ ذَرْوًا» (ذاریات/ 1) یعنی چه؟ حضرت فرمود منظور از این بادها هستند یک نوع بادی است گفت «فَالْحَامِلَاتِ وِقْرًا» (ذاریات/ 2) یعنی چه همین جا هم یک توصیه داشته باشیم به بینندگان گرچه مربوط به بحث ما نیست من یک سال یکی از این کشورهای عربی بودم دوستان دانشجو و طلبهی علمی را برده بودیم آن جا آنها گاهی از اینها این سوالات را میپرسیدند و بعضیها نمیتوانستند جواب بدهند یک وقت از شما میپرسند قل هو الله احد یعنی چه این را بچهی ابتدایی هم بلد است یک وقت میگویند «فَالْحَامِلَاتِ وِقْرًا» یعنی چه این را بدون مراجعه آدم نمیتواند جواب بدهد لذا توصیه دارم همهی عزیزان یک دور ترجمهی روان قرآن را بخوانند نه که بخوانند یاد بگیرند یعنی یک کاری بکنید هر آیهی جلوی شما میگذارند معنایش را بلد باشید کار سختی نیست آن وقت خانمهایی که در خانه هستند اکثر خانمها در خانه تحصیل کرده هستند دیپلم لیسانس این موجب میشود وقتی قرآن میخوانند بهتر بفهمند اشک بریزند درک بکنند کاش برنامهی شما یا یک جایی نهضت ترجمه خوانی قرآن من نمیگویم تفسیر الآن ترجمههای روانی آمده در بازار مثل ترجمهی آیت الله مکارم شیرازی خیلی روان است حتی ترجمههایی آمده که یک تفسیرهای کوچک کمی هم بینش است چند تا از این ترجمه در بازار آمده چقدر خوب است عزیزان یک دور قرآن را در حد ترجمه عنایت بکنند شما رویش فکر بکنید ببینید چه تمحیدی میتوانید رویش بیندیشید پرسید «فَالْحَامِلَاتِ وِقْرًا» یعنی چه آقا فرمود یعنی ابرها گفت «فَالْجَارِيَاتِ يُسْرًا» (ذاریات/ 3) یعنی چه گفت یعنی کشتیها گفت «فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرًا» (ذاریات/ 4) یعنی چه فرمود یعنی ملائکه حضرت تمام اینها را معنا کرد ایشان اعتراف به آن مقام علمی حضرت علی کرد این یک نمونه است لذا خود حضرت علی فرمود و ما نزلت آية إلاّ وقد علمت فيم نزلت و علي من نزلت و بم أنزلت (حلیة الاولیا، ج 1، ص 67) به خدا قسم هیچ آیهای نازل نشده مگر این که من میدانم دربارهی چه چیزی نازل شده کجا نازل شده بعد یک جملهای فرمودند که این علم و آگاهی قبلا هم عرض کردیم ائمهی بزرگوار علمشان با آموزش از ناحیهی اساتید معمولی یعنی مردم نبوده بلکه این علم از ناحیهی رسول خدا و به القا الهی بوده فرمود ان ربی وهب لی قلباً عقولاً و لساناً سؤولاً (حلیة الاولیا، ج 1، ص 67) خدا به من حضرت علی قلبی درک کننده و زبانی سوال کننده عطا کرده این یکی از ویژگیهای حضرت علی است که برای توجه به ویژگیهایی که در منابع فریقین آمده ما اگر این مجموعه روایات را بخواهیم مطرح بکنیم اصلا قابل شمارش نیست همین جا اشاره میکنم که وجود مقدس امام حسن مجتبی بعد از شهادت حضرت علی وقتی آمدند منبر فرمودند مردم میدانید چه کسی را از دست دادید؟ لَقَدْ فَارَقَكُمْ رَجُلٌ بِالْأَمْسِ لَمْ يَسْبِقْهُ الْأَوَّلُونَ بِعِلْمٍ وَلَا يُدْرِكُهُ الْآخِرُونَ (مسند أحمد بن حنبل، ج 2، ص 344) کسی را از دست که نه در گذشته نظیر علمی داشته و نه در آینده خواهد داشت با این که ائمهی ما همه شان نور واحد هستند وقتی از ائمه سوال میکنند شما با هم تفاوت دارند میگویند نه ولی خودشان میفرمایند پدرمان حضرت علی افضل است این نکتهای است که معنای همان اَنَا وَ عَلِي اَبَوَا هَذِهِ الاُمَّة (علل الشرایع، ج1، ص 128) باشد.
شریعتی: خیلی ممنون صفحهی 86 را با هم تلاوت میکنیم آیهی 45 تا 56 سورهی مبارکهی نساء
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
وَاللَّـهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِكُمْ وَكَفَى بِاللَّـهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّـهِ نَصِيرًا ﴿٤٥﴾ مِّنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَـكِن لَّعَنَهُمُ اللَّـهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٤٦﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّـهِ مَفْعُولًا ﴿٤٧﴾ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاءُ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّـهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا ﴿٤٨﴾ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنفُسَهُم بَلِ اللَّـهُ يُزَكِّي مَن يَشَاءُ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا ﴿٤٩﴾ انظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّـهِ الْكَذِبَ وَكَفَى بِهِ إِثْمًا مُّبِينًا ﴿٥٠﴾ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَـؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا ﴿٥١﴾
ترجمه:
و خدا به دشمنان شما داناتر است. و بس است که خدا سرپرست شما باشد، و کافی است که خدا یاور شما باشد. (۴۵) برخی از کسانی که یهودی اند، حقایق [کتاب آسمانی] را [با تفسیرهای نابجا و تحلیلهای غلط و ناصواب] از جایگاههای اصلی و معانی حقیقی اش تغییر میدهند، و [به زبان ظاهر به پیامبر] میگویند: [دعوتت را] شنیدیم و [به باطن میگویند:] نافرمانی کردیم و [از روی توهین به پیامبر بر ضد او فریاد میزنند: سخنان ما را] بشنو که [ای کاش] ناشنوا شوی. و با پیچ و خم دادن زبان و آوازشان و به نیّت عیب جویی از دین [به آهنگی، کلمه] راعنا [را که در عربی به معنای «ما را رعایت کن» است، تلفظ میکنند که برای شنونده، راعنا که مفهومی خارج از ادب دارد، تداعی میشود]. و اگر آنان [به جای این همه اهانت از روی صدق و حقیقت] میگفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم و [سخنان ما را] بشنو و ما را مهلت ده [تا معارف اسلام را درک کنیم] قطعاً برای آنان بهتر و درست تر بود، ولی خدا آنان را به سبب کفرشان لعنت کرده، پس جز عده اندکی ایمان نمیآورند. (۴۶)ای کسانی که به شما کتاب آسمانی داده شده! به آنچه [بر پیامبر اسلام] نازل کردیم که تصدیق کننده تورات و انجیلی است که با شماست ایمان آورید، پیش از آنکه چهرههایی را [از شکل و شخصیت انسانی] محو کنیم، و [به کیفر تکبّر در برابر پیامبر اسلام و قرآن] به کفر و گمراهی بازگردانیم، یا چنان که اصحاب سبت را لعنت کردیم، لعنت کنیم؛ و فرمان خدا همواره شدنی است. (۴۷) مسلماً خدا اینکه به او شرک ورزیده شود نمیآمرزد، و غیر آن را برای هر کس که بخواهد میآمرزد. و هر که به خدا شرک بیاورد، مسلماً گناه بزرگی را مرتکب شده است. (۴۸) آیا به کسانی که خود را به پاکی میستایند، ننگریستی؟ [این خودستایی هیچ ارزشی و اعتباری ندارد] بلکه خداست که هر که را بخواهد [بر اساس ملاکهای تعیین شده از سوی خود] میستاید، و [گروهی که به ناحق، خود را میستایند در کیفر و مجازات] به اندازه رشته میان هسته خرما مورد ستم قرار نمیگیرند. (۴۹) با تأمل بنگر چگونه [قوم یهود با ادعای پاکی خویش در پیشگاه حق] بر خدا دروغ میبندند، و همین گناه آشکار [برای خواری و عذاب آنان] کافی است. (۵۰) آیا به کسانی که بهرهای اندک از [دانش] کتاب [تورات و انجیل] به آنان داده شده ننگریستی که به هر معبودی غیر خدا، و هر طغیان گری ایمان میآورند؟! و درباره کسانی که کافر شده اند، میگویند: آنان از کسانی که ایمان [به قرآن و پیامبر] آورده اند، راه یافته ترند. (۵۱)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: اشارهی قرآنی را بفرمایید.
دکتر رفیعی: آیهای که در سورهی نساء است از آیات کلیدی قرآن است و یک اصل را بیان میکند بعضی از آیات مبین اصول هست اصول حاکم بر قرآن و آن اصل این است که خداوند ممکن است همهی گناهان را ببخشد یعنی اگر زمینه اش فراهم شود اما یک گناه مطمئن باشید قابل آمرزش نیست یعنی اگر یک کسی با این گناه از دنیا رفت مطمئنا میرود جهنم و هیچ شفاعتی پذیرفته نیست «إِنَّ اللَّـهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاءُ» به خدا نمیآمرزد کسی به او شرک بورزد البته این به این معنی نیست که مشرک نمیتواند مسلمان شودای دیگر شرک نیست توبه دارد اما اگر کسی در حال شرک از دنیا رفت قابل بخشش نیست آن نکتهای که خیلی امیدبخش است این است که خدا غیر از شرک هر گناهی را میبخشد اما برای کسی که بخواهد یک وقتی استاد داشتیم خدا رحمتش بکند میگفت لِمَن یَشاء یعنی چه؟ پارتی بازی؟ نه یعنی این که برای کسی که ظرفیتش را داشته باشد اظهار پشیمانی کرده باشد توبه بکند تکرار نکند تمسخر نکند و الا خدا با کسی قرابتی ندارد مگر حر را خدا نبخشید؟ کسی که زمینهی آمرزش در او باشد معنی لِمَن یَشاء است.
شریعتی: خیلی ممنون نکات بعدی را میشنویم.
دکتر رفیعی: احادیثی که در فضیلت حضرت علی بیان شده اینها را برای تقویت اعتقادات میگوییم و الا مبانی بحثها را جنبههای اثبات امامت از آیات و روایات را گفته ایم فقط میخواهیم بدانیم شخصیتی که معتقدیم رسما در غدیر به عنوان جانشین پیغمبر معرفی شده فقط قصهی غدیر نیست صدها جریان دیگر پشتش است که تایید میکند قضیهی امامت حضرت امیر را یکی اش حدیث دار بود یکی حدیث مدینة العلم یا حدیث علم بود حدیث سوم حدیث امان است که این باز در السوائق المحرقه است که مال ابن حجر است از علمای اهل سنت است مستدرک حاکم نیشابوری جلد سوم است این روایت در منابع ما هم فراوان آمده ولی من از هر دو نقل میکنم فرمود وَاَهْلُ بَیْتى اَمانٌ لاُمَّتى مِنَ الاِخْتِلافِ (مستدرک، ج 3، ص 149) اهل بیت من امان امت من از اختلاف هستند این طرف آن طرف نروند فرقه فرقه گروه گروه نشوند که متاسفانه شدند خیلی این طور شدند همه یک جا یک امام حول یک شخصیت باشد اگر این اتفاق در کربلا میافتاد نباید حضرت حسین کشته میشد نباید حضرت امیر کشته میشد نباید امام موسی کاظم به زندان میافتد دو بحث است جبر که نیست خدا میفرماید ما مکه را سرزمین امین قرار دادیم دلمان هم میخواهد امن باشد ولی چقدر هتک حرمت شده امسال چقدر انسان در آن جا از بین رفتند به شهادت رسیدند یا میفرماید ما جن و انس را برای عبادت خلق کردیم اما مگر همه عبادت میکنند؟ نه من این کار را کردم حالا پیغمبر میفرماید اهل بیت من امان امت من هستند اگر یک گروهی قبیلهای با اینها مخالفت بکند اختلافشان زیاد میشود آن کسانی که مخالفت میکنند حزب شیطان میشوند این روایت نورانی توسط منابع مختلفی نقل شده در منابع مختلفی مثل کنزالعمال مثل الجامعة الصغیر سیوطی و کتابهایی که تخصصی است و نمیخواهم نام ببرم ولی دهها راوی این روایت را نقل کردند مقصود از اهل بیت در این جا چیست؟ روشن است همان آیهی تطهیر است « إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (احزاب/ 33) چون پیغمبر گرامی اسلام مکرر امام حسن امام حسین حضرت زهرا امام علی ر ا جمع میکردند که ما اهل بیت هستیم اینها اهل بیت هستند این یکی از روایات در فضیلت حضرت علی و بقیهی اهل بیت است این حدیث امان است این امان بودن از چند جهت است یکی امان اعتقادی است خیالتان راحت است نه دچار جبر میشوید نه تفویض نه انحراف عقیدتی پیدا میکنید لذا شاهد بر این امان بودن این است که خیلی از بزرگان خدمت ائمه میرسیدند دینشان را عرض میکردند مثل حضرت عبدالعظیم حسنی مثل ابی الجاروت مثل عمر بن حریس یا نه گاهی گیر میکردند در اعتقادات یک وقتی حارس همدانی آمد خدمت حضرت علی گفت من خیلی ناراحت هستم از وضع جامعه مردم سه دسته شده اند عدهای در باب شما غلو کردند میگویند علی خداست که الآن هم داریم عدهای دربارهی شما کوتاهی کردند میگویند علی العیاذ بالله مسلمان نیست خوارج حضرت علی را کافر میدانستند یک گروه اندکی نه شما را خدا میدانند نه کافر میدانند امام میدانند معصوم میدانند و دنباله رو شما هستند آقا فرمود این گروه وسطی شیعهی ما هستند آنها خوب هستند آنهایی که جلو افتادند باید برگردند آنهایی که عقب افتادند باید به اینها برسند این امان بودن اهل بیت از چه جهت؟ امان اعتقادی یعنی بنده که میآیم مثلا در ارتباط با قرآن کریم قائل میشوم به این که این قرآن تحریف نشده چون حضرت علی در نهج البلاغه میفرماید قرآن قرآنی است که خدا نازل کرده دست نخورده قائل میشوم به رجعت قائل میشوم به حیات برزخی قائل میشوم به این که نه جبر است نه تفویض حد وسط است اعتقاد پیدا میکنم به جانشینی دوازده امام اعتقاد پیدا میکنم به وظایفم در زمان غیبت برای من امان است خیالم راحت است تردید ندارم شک ندارم بدترین نوع شک هم شک و وسوسهی فکری و اعتقادی است یک ائمه امان هستند از نظر اعتقادی دو امان هستند از نظر احکام من میخواهم نماز بخوانم روزه بگیرم طواف بکنم قال الصادق قال الباقر خیالم راحت است اینها امان هستند آن چه که فرمودند حکم حکم خداست احیای سنت پیغمبر است که در برنامههای بعدی اشاره کردیم امان اخلاقی هستند میخواهم الگو بگیرم از امام همان طور که قرآن میفرماید «لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّـهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب/ 21) مگر امام حسین نفرمود من اسوه هستم برای شما مگر ما خودمان نمیگوییم ائمهی ما اسوه هستند از نظر اخلاقی امان هستند روش زندگی شان سیرهی اجتماعی سیرهی تبلیغی شان مجموعهی زندگی اینها را از نظر اعتقادی اخلاقی امان عمل بکند یک امانی برای آنها پیش میآید وادی ایمن ایجاد میشود و شک و تردید و هراس نخواهد داشت روایت دیگری که دلالت بر امامت و مرجعیت دینی و عصمت حضرت علی دارد همهی نکات را دارد هم بحث امامت هم مرجعیت دینی هم مرجعیت علمی حدیث معروفی که به دو نقل هم آمده ان شاء الله خدا قسمت شما و ما و بینندگان بکند نجف اشرف حرم حضرت علی مشرف شویم این روایت در جاهای مختلفی از حرم به چشم میخورد از جمله ورودی حرم که دو روایت دارد عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ (مستدرک، ج 3، ص 135)، عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ، وَالْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ (مستدرک، ج 3، ص 134) این چیز سادهای نیست خیلی حرف بزرگی است علی مع الحق روشن است الحق مع علی یعنی چه؟ یعنی قیامش قعودش سکوتش کلامش آن چه که او میگوید حق است آن چه که او میگوید صحیح است و علی مع القرآن مشخص است حضرت امیر در خدمت قرآن بود مرتب میفرمود وَ الله اَلله فِی القُرآن (نهج البلاغه، نامه 47) اما این که القرآن مع علی یعنی شما اگر بیایید این قرآن را باز بکنید «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّـهِ أَتْقَاكُمْ» (حجرات/ 13) اتقی تر از حضرت علی سراغ دارید؟ «وَفَضَّلَ اللَّـهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا» (نساء/ 95) جهادگری بالاتر از حضرت علی سراغ دارید؟ « يَرْفَعِ اللَّـهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ» (مجادله/ 11) عالم تر از او سراغ دارید؟ لذا در روایت داریم که اگر یک شعری است نجف مشرف شوید بالای سر حضرت امیر نوشته ترجمه اش این است که اگر نماز حضرت علی نبود کسی ایاک نعبد واقعی نگفته بود در عالم ایاک نعبد من و شما من خودم را عرض میکنم برای خود ما خوب است ایاک نعبد فقط تو را میپرستیم این که واقعا گفت ایاک نعبد حضرت علی بود و آیاتی در قرآن است مثل آیهی نجوا بینندگان ببینند این آیه را که فرمود فقط من به آن عمل کردم تنها عامل به آن آیه من بودم این شخصیتی که به عبارت دیگر هر آیهای از قرآن را نگاه میکنید به یک گونهای بیان گر فضائل حضرت علی و اهل بیت است وَالْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ این روایت را خطیب بغدادی در تاریخ بغداد آورده است از منابع اهل سنت است کتاب دیگر مجمع الزواید حیثمی آورده آن جا است راویان فراوانی ترمذی در کتابش حاکم نیشابوری ابن اثیر ذهبی کنزالعمال متقی هندی طبرانی سیوطی فراوان از منابع آوردند انکارش ممکن نیست چون پر است منابع این روایتی که حضرت به این شفافی و روشنی آمدند حضرت علی را کنار قرآن و قرآن را کنار حضرت علی قرار دادند حضرت علی را با حق و حق را حضرت علی کنار گذاشتند یک معیار دادند به جامعه آخرین موردی که عرض میکنم در میان چند روایت نکتهی آخری که این هم در معتبر ترین منابع شیعه و سنی مسلمانان آمده این روایتی که الآن میخوانم در مسند احمد بن حنبل جلد 5 و جاهای دیگر است که رسول خدا فرمودند اَوَلُکُم وَارِدا عَلَی الحُوض اَوَلَکُم اِسلَامًا علی بن ابی طالب (مستدرک، ج 3، ص 147) اول کسی که در کنار حوض کوثر بر من وارد میشود اول کسی است که اسلام را پذیرفت و ایمان آورد که اشاره به حضرت علی است میدانید من بارها این را گفتم یادی هم از حضرت خدیجهی کبری سلام الله علیها داشته باشیم که اتفاق دهم ماه ربیع سالروز ازدواج ایشان با رسول گرامی اسلام است که ما خودمان یک برنامه گرفتیم در این قصه دلم میخواست پر رنگ تر شود بیشتر کار شود آدرس مطلب را اگر خواستند مثار الشیعهی شیخ مفید که ترجمهی فارسی شده این کتاب به نام شادیهای شیعه شیخ مفید در آن کتابی که مال بیش از هزار سال پیش است مینویسند سالروز ازدواج این دو بزرگوار دهم ربیع الاول بوده خوب است از سالهای آینده تکریم شود یکی از نکاتی که در مورد حضرت علی در تاریخ آمده این است که رَبَّتهُ خدیجه یعنی خدیجهی کبری حضرت امیر را بزرگ کرد کودک بود بچه بود آمد در خانهی اینها این قدر سن کم بود که گاهی در خانهی اینها کنار اینها میخوابید از همان کودکی با حضرت خدیجه و پیغمبر گرامی اسلام بزرگ شد تا آن جایی که فرمود شبی که پیغمبر به پیغمبری مبعوث شد من نالهی شیطان را شنیدم خود رسول خدا فرمود آن چه که من شنیدم علی شنید آن چه که من دیدم علی دید لذا اول کسی که اسلام آورده به پیغمبر گرامی اسلام حضرت علی علیه السلام است بعد خدیجهی کبری به عنوان اولین زن مسلمان نور نبوت را ملاحظه کرد ایمان آورد اینها فضائل کمی نیست این کتابهایی که در فضیلت حضرت علی و اهل بیت نوشته شده به هیچ وجه خاص شیعه نیست اگر بروید از همان قرنهای اول مثل خصائص حضرت علی که نسایی نوشته و کتابهای فراوانی که گاهی مستقلا در مورد فضائل اهل بیت نوشتند گاهی هم در بین کتابها که از خود صحاح شش گانهی اهل سنت مرحوم فیروزآبادی کتابی در آوردند که تحت عنوان فضائل اهل بیت در صحاح شش گانه این کتاب چاپ شده در بازار است پر است این فضائل و مناقب ان شاء الله طوری باشد که همهی ما مسلمانان تکریم اهل بیت احترام اهل بیت نقل احادیث اهل بیت خاص ما نیست همه مان باید نقل بکنیم بارها گفتیم غدیر را همه باید جشن بگیریم موالید ائمه را هم باید جشن بگیریم بله ممکن است ما با این مطالبی که عرض کردیم اعتقاد ما این است که باید به امامت اهل بیت هم معتقد باشیم و آنها را امام و حجت خدا بعد از رسول خدا بدانیم این باوری است که در چند جلسه داریم صحبت میکنیم غیر از فضائل چون صرف فضیلت کافی نیست غیر از فضائل نص و تصریحی که آیهی ولایت دارد آیهی اولوالامر دارد خود جریان غدیر و حدیث ثقلین و حدیث منزلت دارد باور ما به عنوان یک مسلمان جانشینی بلافصل پیغمبر برای حضرت علی و بعد هم فرزندانشان است.