شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

94-11-14-حجت الاسلام و المسلمين دکتر رفیعی - امامت
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: امامت
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين دکتر رفیعی
تاريخ پخش: 14-11-94

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

شریعتی: سلام به همه‌ی شما دوستان خیلی خوش آمدید به این سمت خدا دلتان گرم به محبت اهل بیت علیهم السلام باشد خوشحالیم در کنار شما هستیم سلام علیکم دکتر رفیعی.
دکتر رفیعی: بسم الله الرحمن الرحیم سلام عرض می‌کنم خدمت شما و بینندگان عزیز و مهربان. عرض تبریک ایام الله دهه‌ی فجر را دارم.
شریعتی: دکتر رفیعی این جا هستند به سوالات شما پاسخ بدهد عزیزی بعد از سلام و تشکر گفتند راه تشخیص و ملاک پذیرش اعتقادات صحیح چیست؟
دکتر رفیعی: ما وعده کرده بودیم که هر چند برنامه‌ای یک پرسش و پاسخ داشته باشیم فکر می‌کنم قدری تاخیر هم شد به خاطر سلسله مباحثی که پیش آمد این سوال سوال مهمی است من قبل از این که این سوال را بخوانم روایتی را از امام صادق بخوانم که بدانید زمینه‌ی این سوال را این روایت شاید پاسخ بدهد امام صادق علیه السلام می‌فرمایند سه ویژگی است که همه می‌گویند حق با ماست ثلاثُ خِلالٍ يقولُ كلُّ إنسانٍ إنّهُ عَلى صَوابٍ مِنها : دِينُهُ الذي يَعتقِدُهُ ، و هَواهُ الذي يَستَعلِي علَيهِ ، و تَدبيرُهُ في اُمورِهِ (تحف العقول، ص 321) سه چیز است به هر کس بگویی می‌گوید من درست می‌گویم یک دینی که به آن معتقد است شما الآن این دنیا بازار ادیان است همه هم می‌گویند حق با ماست اصلا منطقی نیست کسی بگوید این دینی که من دارم باطل است و با فرض بطلانش من به این باور رسیده ام نه حتی ادیان غیر ابراهیمی چون ما دو نوع دین داریم دین ابراهیمی منظور یهودیت مسیحیت و اسلام است دین غیر ابراهیمی یعنی ادیانی که خیلی هایش بشری است مثل هندوییسم بودیسم یک مکتب است پس همه می‌گویند حق با ماست حتی آن کسی که به یک معنای خاصی دین ندارد یعنی باوری ندارد می‌گوید عالم خالقی ندارد می‌گوید حق با من است دوم خواهش‌ها و درخواست‌ها هر کسی درخواستی دارد می‌گوید درخواست من درست است در دادگاه دو نفر که می‌آیند هر دو می‌گویند حق با ماست سوم برنامه ریزی‌ها هر دولتی می‌آید می‌گوید قبلی اشتباه کرد من درست می‌گویم چه اصلاح طلب باشد چه اصول گرا باشد هر فرمانداری هر استانداری یک چیز طبیعی است در سه چیز دین خواهش‌ها و برنامه ریزی عقل نمی‌پذیرد که همه‌ی این‌ها درست باشد می‌شود همه‌ی خواهش‌ها همه‌ی برنامه ریزی‌ها همه‌ی ادیان درست باشد؟ پس در میان این‌ها ما باید یک ملاکی برای صحت این دین و خواهش‌ها و برنامه ریزی داشته باشیم حالا آن دو تا را ما کاری نداریم سوال بیننده‌ی ما روی دین است اولا دین یعنی چه؟ دین عبارت است از باور به معنای اعتقاد است به معنای پذیرش است وقتی می‌گویند کسی دین دارد یعنی یک چیزی را پذیرفته یک چیزی را قبول دارد مقبولاتی دارد دین طبیعتا در درجه‌ی نخست اعتقادات است حالا حوزه‌ی اخلاق و حوزه‌ی احکام را من ورود پیدا نمی‌کنم چون در حوزه‌ی اخلاق شما بگویید نه ما افرادی را می‌شناسیم هیچ چیز را قبول ندارند دروغ نمی‌گویند نماز نمی‌خوانند امانت دار هستند حوزه‌ی اخلاق را ممکن است در غیر دین هم افرادی پایبند باشند اما وقتی دین می‌گوییم در درجه‌ی نخست یعنی اعتقادات به عبارت دیگر دین سنگ بنائش این است که آیا عالم هستی خالق دارد یا نه اگر کسی گفت خالق ندارد دیگر سراغ نبوت نمی‌رود اگر گفت بله خدا دارد می‌گوییم خب حالا این خدا برای مردم چه کار کرده می‌گویید پیغمبر فرستاده می‌گوییم آن پیغمبر کیست حضرت عیسی حضرت موسی بله ما قبول داریم ما معتقد هستیم آخرش حضرت رسول است اگر این را قبول کردیم پایان کار چه می‌شود؟ خبری است می‌شود بحث قیامت و معاد اگر این را پذیرفتیم می‌شود استمرار دوران دین داری بعد از پیغمبر به چیست؟ امام لازم است لازم نیست بعد می‌گوییم حالا که ما دین را قبول کردیم وظیفه چیست؟ این‌ها می‌شود دین من دارم از منظر دین اسلام بحث می‌کنم من یک مسلمان هستم طبیعتا سوال این بیننده این است که ملاک و معیار برای تشخیص دین صحیح چیست؟ در درجه‌ی نخست عقل است و لذا در کتاب‌های حدیثی ما اولین بحث بحث عقل است یعنی شما اول خرد خودت را حاکم بکن می‌دانید خدا شناسی تقلیدی نیست توحید تقلیدی نیست اول بنشین با عقل خودت بسنج که آیا عالم هستی خدا دارد یا ندارد این می‌شود سنگ بنا پس ملاک را عقل قرار می‌دهیم عقل هم نه عقل فردی عقل به معنای آن قوه و نیرویی که دیگر هوای نفس و غرایز و این‌ها برایش حاکم نیست یک نیروی مجرد قدرت فهم و تشخیص است عقل معانی زیادی دارد معنای فلسفی دارد در کلام معنایی دارد منظور ما از عقل همان تعقل است اندیشیدن است این طبیعتا می‌شود ملاک صحیح.
شریعتی: هر کسی تنهایی می‌تواند؟
دکتر رفیعی: بله می‌تواند باید قاعدتا به خدا برسد كُلُّ ما حَكَمَ بِهِ العَقلُ، حَكَمَ بِهِ الشّرعُ آن چه عقل حکم می‌کند شرع هم حکم می‌کند باید قاعدتا برسد به این که منشأ عالم خداست آن وقت دیگر بعد مثلا اگر ما آمدیم در بحث نبوت و این‌ها ممکن است بعضی از این مسائل عقل را هم نیاز نداشته باشد به این معنا که این که ما دوازده امام داریم عقل می‌گوید پانزده تا هم باشد اشکال ندارد این دیگر پای استدلالیان چوبین بود این‌ها دیگر نص است روایات است چون شما پشتش را درست می‌کنید می‌گویید خدا قرآن این قرآن می‌گوید پیغمبر خاتم النبیین است سنگ بنا را محکم گذاشتیم بقیه با مبنای قرآنی روایی است لذا خوب است همه‌ی افراد به هر دین و آیینی که هستند مسیحی زرتشتی مسلمان فرقه‌های مختلف بنشینند یک بار غربال بکنند اعتقاداتشان را منتها غربال عقلی بدون تعصب.
شریعتی: این بر اساس فطرت اتفاق می‌افتد؟
دکتر رفیعی: بله فطری است.
شریعتی: ممنون دوست عزیزی می‌فرماید چگونه می‌توان با قرآن ثابت کرد که ما نیاز به مرجع تقلید داریم
دکتر رفیعی: البته ما جواب می‌دهیم که از قرآن چگونه می‌شود استفاده کرد اما همه‌ی مطالب اثباتش نباید از قرآن باشد شما یک وقتی فرض کنید فرزندتان خدای نکرده بیمار است و می‌گویید ببریم پیش پزشک کسی بگوید چگونه می‌شود از یک کتابی قرآنی حدیثی اثبات کرد که این را باید ببریم پیش پزشک عقل حکم می‌کند فطری است وجدانی است جناب عالی پزشک نیستید بچه‌ی شما را باید پزشک معالجه بکند یا اگر یک کسی آمد و در ساختمان سازی ستون یک قسمتی از منزل را نگذاشت ساختمان خراب شد اشکال نمی‌کنند بگویند متخصصی نبوده سوال بکنید؟ اما از قرآن هم جواب می‌دهیم ما در قرآن در واژه‌ی تبعیت یک لا تتبعوا داریم یک اتبعوا داریم یک جاهایی را قرآن می‌گوید لا تتبعوا این بیننده معلوم است مسلمان است قرآن را قبول دارد حالا که قبول دارد یک جاهایی است که می‌گوید لا تتبعوا از این‌ها تقلید و تبعیت نکنید مثلا از فرعون از فاسق از دروغ گو تبعیت نکنید از پدرانتان بدون دلیل صرف این که پدر من بت پرست بوده تبعیت نکنید یک جاهایی اتفاقا می‌گوید تبعیت بکنید می‌فرماید «وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّـهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ » (بقره/ 170) وقتی به مردم می‌گوییم تبعیت کنید از این قرآن نمی‌گویند تبعیت نمی‌کنیم می‌گویند ما به جای قرآن از پدرمان تبعیت می‌کنیم قرآن مذمت نمی‌کند می‌گوید پدرتان بد است می‌فرماید ولو پدرتان حرف غیر معقول بزند باز هم تبعیت می‌کنید؟ پس تبعیت از غیر معقول از افراد کورکورانه بدون حساب این تقلید غلط است جایز هم نیست مذمت هم شده اما تقلید از عالم تقلید از متخصص پیروی عالمانه این اسمش تقلید نیست این اسمش علمیت است تقلید گذاشتند چون ما این وظیفه را گردن او می‌اندازیم به این دلیل می‌گویند تقلید این می‌شود پاسخ که قرآن کریم می‌فرماید «أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يَهِدِّي إِلَّا أَن يُهْدَى» (یونس/ 35) کسی که هدایت شده سزاوار تبعیت است یا کسی که هدایت نشده؟ یا آن آیه‌ای که هفته‌ی پیش اشاره کردیم «اتَّبِعُوا مَن لَّا يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ» (یس/ 21) از کسانی تبعیت بکنید که خودشان هدایت شده هستند پس نیاز به مرجع تقلید نیاز به متخصص است بنده اگر الآن یک آسپرین تجویز بکنم که برای یک کسی به من ایراد می‌گیرند شما چه کاره ای؟ پزشکی خواندی مگر؟ ولی در حوزه‌ی دین همه نظر می‌دهند هر کسی برای خودش متخصص است این امکان ندارد بدانید مرجع تقلید کسی است که سال‌ها درس خوانده فقه خوانده اصول خوانده تفسیر خوانده رجال خوانده می‌خواهد بیاید استفاده بکند و این هم جالب است استفاده بکند که قرآن در مورد وظیفه‌ی شما چه می‌گوید از خودش که حرف نمی‌زند یک فتوا از خودش نمی‌دهد به عنوان مثال مرجع تقلید می‌خواهد به شما بگوید که تیمم بر چه چیزی درست است؟ آیا روی این پارچه هم می‌شود تیمم کرد؟ می‌آید سراغ قرآن می‌فرماید «فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا» (نساء/ 43) بر صعید تیمم بکنید می‌رود در لغت می‌گردد الصعید الارض در لغت نوشتند صعید یعنی زمین فتوا می‌دهد تیمم بر خاک و زمین و آن چه که از جنس زمین است مثل سنگ مثل ریگ جایز است من از شما سوال می‌کنم اگر کسی این فتوا را بخواند این اسمش تبعیت از مرجع است؟ تبعیت از قرآن است او با دانشی که دارد این حکم را از آیه در آورده این می‌شود اجتهاد الآن شما می‌خواهید ببینید که شطرنج بازی اش جایز است یا نیست شطرنج که در سابق هم بوده ولی الآن ما یک سری وسایل جدید داریم می‌آید روایاتش را نگاه می‌کند آیات را نگاه می‌کند در قرآن کلمه‌ی شطرنج نیست اما در قرآن آمده لهو و لعب این مرجع باید بنشیند با موشکافی بینندگان به فتوای امام در قضیه‌ی شطرنج و نامه‌هایی که آن زمان ایشان رد و بدل کرد با مرحوم آقای غدیری در قم ببینند چقدر دقیق است کتاب مکاتب امام در این بحث‌ها چقدر دقیق است می‌آید روایات و آیات را بررسی می‌کند که آیا این لهو و لعب و قمار است؟ اگر قمار است که حرام است یا نه یک بازی است ورزش است این استنباط را در قالب یک فتوا می‌دهد باسمه تعالی جایز است یا جایز نیس پس نظر نظر شخصی نیست صرفا قوه‌ی استنباط این مرجع در مورد مسائل دینی از قرآن و روایات است البته اگر هم قرآن و روایات را پیدا نکرد می‌رود سراغ اصول عملیه که دیگر بحث تخصصی می‌شود.
شریعتی: پس این که ما نیاز به مرجع تقلید داریم آقای دکتر اشاره کردند یک مسئله‌ی عقلی است مراجعه به یک متخصص و بعد شواهد آیات قرآنی اش را هم ذکر کردند. خیلی ممنون می‌رویم سر بحث حجاب ضمن این که خیلی تشکر می‌کنم از دوستان ما که هم چنان همراه ما هستند سوالاتشان را برای ما می‌فرستند سوالی است که شاید خیلی‌ها درخواست داشتند در موردش در برنامه آقای دکتر رفیعی صحبت بکنند ایشان گفتند سلام خسته نباشید همسرم حجاب دلخواه من را ندارد چگونه باید با او در این مورد صحبت بکنم؟ خواهش می‌کنم من را راهنمایی بکنید.
دکتر رفیعی: خیلی به ما در جاهای مختلفی که می‌رویم سفارش می‌کنند در برنامه‌ها در مورد حجاب صحبت شود اتفاقا چندی قبل مادر شهید صنیع خوانی رضوان الله تعالی علیه یک نامه‌ای به من دادند که من فراموش کردم نامه را بیاورم تلفنی اشاره داشتند که ایشان یک ملاقاتی با رئیس جمهور داشتند این جمله را خدمت رئیس جمهور گفته بودند از من می‌خواستند که من در این برنامه هم این را منعکس بکنم ایشان خطاب به آقای رئیس جمهور گفتند من فرزندانم را دادم هیچ توقعی هم ندارم هیچ ناراحت هم نیستم باز هم خدا به من فرزند بدهد تقدیم می‌کنم خیلی از خانواده‌ی شهدا این طور هستند اما یک چیز من را رنج می‌دهد و آن عدم توجه به حجاب در جامعه است. بالاخره جامعه‌ی دینی و اسلامی مردم وقتی آمدند به صحنه برای اقتصاد انقلاب نکردند شاید مشکلات اقتصادی بیشتری هم برای مردم ایجاد شد مردم انقلاب کردند که مراکز فحشا جمع شود مشروب فروشی‌ها جمع شود معنای این حرف من این نیست که یک مشروب هم در کشور نیست چرا در خانه‌ی یک کسی مخفی ممکن است مشروب باشد ولی مشروب فروشی علنی در ایران نیست انقلاب کردند صدا و سیما یک مرکز آموزشی شود یک دانشگاه شود دغدغه شان دین بود یکی از دغدغه‌ها هم بحث حجاب بود کشور نه به سمت بی حجابی به سمت متاسفانه عریان شدن داشت پیش می‌رفت کم کم دیگر پوشش‌ها داشت کم کم به طور کامل حذف می‌شد این قدر وضع مردم نامناسب شده بود بحمدلله این انقلاب این را پوشش داد خیلی هم مظاهر خوب داریم صدا وسیما یکی از الگوهاست من بارها این را گفتم تشکر باید کرد هم از مسئولین قبلی هم فعلی خواهرانی که اخبار می‌گویند مجری هستند حتی بازیگران خیلی رعایت می‌کنند سوال شما خاص بود من عام اش می‌کنم خواهشم از دولت جمهوری اسلامی دست اندر کاران فرهنگی وزیر ارشاد همه‌ی کسانی که مسئول فرهنگی هستند و همه‌ی دغدغه‌ها هم شده اقتصاد و برجام و مسائل سیاسی عیبی هم ندارد این هم لازم است ولی یک پازل یک گوشه‌ای هم برای حجاب بگذارند خیلی هم زحمت ندارد به مراکز دولتی شان ابلاغ بکنند حجاب را رعایت بکنند بیمارستان‌ها فرودگاه‌ها دانشگاه‌ها بخش عمده این‌ها هستند یعنی افراد حالا خیابان را من کار ندارم دست دولت نیست اما این درخواست اول من است وزیر علوم برای دانشگاه وزیر آموزش پرورش برای آموزش پرورش برای فرودگاه برای هر مرکزی که زیر مجموعه‌ی دولت است کم هم نیستند بارها من گفتم هفتاد درصد این خانم‌هایی که اول صبح می‌آیند بیرون کارمند هستند در آن مجموعه‌ی اداری باید رعایت بکنند بسیاری شان رعایت می‌کنند آن‌هایی که رعایت نمی‌کنند خیلی هایشان اهل نماز هستند متدین هستند این حرف من به این معنا نیست که هر کسی که بی حجاب است بی دین است ممکن است کسی حجاب داشته باشد نماز نخواند کسی بی حجاب باشد روزه نمازش سر جایش باشد بارها من دانشگاه گفتم دخترانی می‌آیند سوال می‌پرسند گاهی حجابشان خوب نیست می‌بینم روزه‌ی مستحبی دارند در ماه رجب مقید به اذکار هستند زیارت وارث همراهشان است مکه می‌رود کربلا می‌رود نکته‌ی بعدی هم این که خانواده‌های محترم مقداری به حجاب اهمیت بدهند برای مصونیت فرزند خودشان البته خیلی‌ها سوال می‌کنند چه کنیم این سوالی هم که شما کردید همین است که همسرم حجاب دلخواه من را ندارد من واژه‌ی دلخواه را می‌خواهم تعریف بکنند یک وقت حجاب دلخواه من این است که خانم ام فقط چشمش بیرون باشد این دیگر فراتر از حد حجاب است اسلام دست و گردی صورت را جایز دانسته الزاما لازم نیست که چادر خیلی عالی است الآن ممکن است افرادی مانتو بپوشند پوششان پوشش خوبی باشد حجاب دلخواه اگر مقصود ایشان حجاب خارج از حد استاندارد است این را باید با هم توافق بکنند زن و شوهر هستند باید با هم صحبت بکنند آقا را قانع بکند یا خانم را قانع بکند ولی به صورت کلی برای با حجاب کردن دختران برای جامعه مخصوصا نسل جدید راهش تشر و توهین و تحقیر نیست این که‌ای بی حجاب بی دین است جهنم می‌رود مویش را فلان جا نه با ملاطفت نرمی بیان آثارش بیان ثمراتش چندی قبل دختر خانمی به من زنگ زده بود می‌گفت من مانتوی حسابی هم نمی‌پوشیدم بلیز شلواری موهای بیرون اما به این نتیجه رسیدم که خودم اذیت می‌شوم دیدم پس فردا اگر ازدواج بکنم ممکن است بخشی از این زیبایی را که باید در اختیار همسرم باشد برای دیگران می‌فروشم خودم برای خودم نا امنی ایجاد می‌کنم چشم‌هایی دنبال من ممکن است باشد به این نتیجه رسیدم که حجاب داشته باشم لذا چادری شدم خیلی هم راحت هستم لذا باید با ملاطفت نرمی مطرح کرد البته اهرم‌های تشویق را هم باید زیاد بکنیم من به همه عرض می‌کنم کاسب‌ها راننده تاکسی‌ها ادارات این طور نباشد بی حجاب‌ها را بیشتر تحویل بگیریم او تشویق می‌شود وقتی در بازار می‌آید بیشتر تحویلش می‌گیرند وسیله‌ی عمومی زودتر سوارش می‌کنند در اداره کارش را زودتر راه می‌اندازند او تشویق می‌شود من این خاطره را چند بار گفتم سال گذشته من ایام نوروز اصفهان بودم با خانواده این‌ها رفتند یک جایی بگردند اصفهان جاهای متعدد دارد سی و سه پل و پل خواجو دختر من ده یازده سالش است چادری است وقتی آمد در ماشین دیدم خیلی خوشحال است گفتم چیست گفت پنج شش جا در این مسیر من را تشویق کردند یکی به من کیف داد یکی دفتر نقاشی داد یکی بسته‌ی ماژیک داد آفرین تو حجاب داری این خیلی مهم است این از این شرمنده نیست که حجاب دارد انگیزه اش را تقویت می‌کند زیاد می‌کند لذا این اهرم‌ها را خانواده‌ها یک مقداری بیشتر بکنند امیدواریم این حجاب گسترش پیدا بکند در جامعه‌ی ما هر کسی خانمش دخترش مال خودش باشد در خانه‌ی خودش حفظ شود ما جلوی هزاران چشم را نمی‌توانیم بگیریم ولی جلوی یک نفر خودمان را می‌توانیم بگیریم لذا بحث بی حجابی همان طور که به بحث شهید صنیع خوانی اشاره کردم باعث تکدر مذهبی‌ها خانواده‌ی شهدا می‌شود اگر بدحجابی باشد جزء دغدغه‌های جدی ما است ما کشور مسلمان هستیم الآن هم در جامعه کسی کاری ندارد الآن نه بگیر ببندی است خیلی هم شاید این طرح‌ها جواب ندهد ولی بیاییم اهرم‌های تشویق به حجاب را بیشتر بکنیم من تاکید مجدد دارم روی مراکز دولتی که دولت بخشنامه بکند ابلاغ بکند.
شریعتی: می‌گویند با بخش نامه و ابلاغ نمی‌شود.
دکتر رفیعی: جزء کار اداری شان شود دانشگاه تهران اصفهان مشهد خواهر جناب عالی خواهر بنده دختر شما قبول شده وقتی می‌رود آن جا می‌گویند 24 واحد باید بگیری دو ترم مشروط شوی اخراج هستی قوانین است این نمره را باید بیاوری بگویند یکی از ملاک‌های ما این است که این جا بدون مانتو نمی‌شود ورود پیدا بکنی اشکال ندارد آکسفورد هم برای خودش قانون دارد من دانشگاه خارج از کشور رفتم بسیاری از آن‌ها را انسان وقتی وارد می‌شود سادگی را می‌بیند حجاب به معنای کشور ما نیست ولی سادگی است.
شریعتی: آن‌ها هم چارچوبی دارد.
دکتر رفیعی: اصلا شما رنگارنگ نمی‌بینید آرایش‌های این چنینی اصلا نمی‌بینید یک حداقلی است من یک وقتی خودم مسئول نهاد نمایندگی دانشگاه بودم در سال 75 بیست سال پیش ما اصلا تابلو نصب کرده بودیم ملاک می‌دادیم می‌گفتیم مانتو باشد روسری باشد این می‌فهمد که پس با بلیز شلوار نمی‌تواند بیاید در دانشگاه این که اشکال ندارد این می‌تواند جزء قوانین مدون و حساب شده بدون سختی باشد.
شریعتی: یک زیر بنا و یک ساختار و یک بستر فرهنگی را می‌طلبد ان شاء الله آن‌هایی که می‌توانند سیاست گذاری بکنند در همین راستا گام بردارند. گفتند چرا گفتند اگر ثواب قرائت قرآن خیلی وقت‌ها ما ثواب تلاوت همین قرار روزانه مان را هدیه می‌کنیم به روح ائمه یا سایر اعمال خیر اگر این‌ها را به اهل بیت هدیه بکنیم چرا ثواب آن مضاعف می‌شود.
دکتر رفیعی: روشن است وقتی یک جویی به دریا وصل شد ماندگار می‌شود اهل بیت یک شأن بالا و مقام والایی دارند این قرآن را که می‌خوانم ثواب قرائتش برای من است وقتی هدیه می‌کنم ثوابش از من کم نمی‌شود فقط موجب می‌شود در آن لیستی بیاید که اهل بیت در راسش قرار دارند این یک نوع ارزش دادن به کار و اهمیت دادن به کار است و الا آقایان مدال که می‌گیرند به آستان قدس هدیه می‌کنند مدال مال ایشان است همه هم می‌دانند مال این قاری قرآن است ولی وقتی آن جا رفت دیگر یک حالت فراگیر پیدا می‌کند.
شریعتی: خیلی ممنون آیات 37 ام تا 41 ام سوره‌ی مبارکه‌ی مائده صفحه‌ی 114 مصحف شریف را تلاوت می‌کنیم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
يُرِيدُونَ أَن يَخْرُجُوا مِنَ النَّارِ وَمَا هُم بِخَارِجِينَ مِنْهَا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ ﴿٣٧﴾ وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِّنَ اللَّـهِ وَاللَّـهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿٣٨﴾ فَمَن تَابَ مِن بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّـهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٣٩﴾ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّـهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ وَيَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ وَاللَّـهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿٤٠﴾ يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَـذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَن يُرِدِ اللَّـهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا أُولَـئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّـهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿٤١﴾
ترجمه:

همواره می‌خواهند از آتش بیرون آیند، ولی از آن بیرون شدنی نیستند؛ و برای آنان عذابی دائم و پایدار است. (۳۷) و دست مرد و زن دزد را به کیفر کار زشتی که مرتکب شده اند به عنوان مجازاتی از سوی خدا قطع کنید؛ و خدا توانای شکست ناپذیر است. (۳۸) پس کسی که بعد از ستم کردنش توبه کند و [مفاسد خود را] اصلاح نماید، یقیناً خدا توبه اش را می‌پذیرد؛ زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (۳۹) آیا ندانسته‌ای که فرمانروایی آسمان‌ها و زمین در سیطره خداست، هر کس را بخواهد عذاب می‌کند، و هر کس را بخواهد می‌آمرزد؛ و خدا بر هر کاری تواناست؟ (۴۰)‌ای پیامبر! کسانی که در کفر می‌شتابند تو را غمگین نسازند، چه آنان که به زبانشان گفتند: ایمان آوردیم و دل هایشان ایمان نیاورده، و چه آنان که یهودی اند که به شدت شنونده دروغند [با آنکه می‌دانند دروغ است] و به شدت گوش به فرمان گروهی دیگرند که [از روی حسد و کبر] نزد تو نیامده اند. [آن گروهی که] کلمات [خدا] را پس از استواری در جایگاه هایش تحریف می‌کنند، [و معنای حقیقی اش را تغییر می‌دهند و به مقلّدان و مطیعان بی سواد خود] می‌گویند: اگر [از طرف پیامبر اسلام] احکام [و فرمان‌هایی مطابق میل ما] به شما ابلاغ کردند بپذیرید، و اگر آن را [مطابق میل ما] ابلاغ نکردند [از آن] بپرهیزید. و کسانی که خدا عذاب [و رسوایی و ذلت] شان را بخواهد، تو هرگز نمی‌توانی چیزی از عذاب خدا را از آنان برطرف کنی. اینانند کسانی که خدا نخواسته دل هایشان را [از آلودگی] پاک کند؛ برای آنان در دنیا خواری و رسوایی، و در آخرت عذابی بزرگ است. (۴۱)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: اشاره‌ی قرآنی را بفرمایید.
دکتر رفیعی: این آیاتی که خوانده شد آیه‌ی شریفه که شبیه اش در قرآن مکرر آمده است «فَمَن تَابَ مِن بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّـهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» هر کس بعد از گناه و ظلم و خطایی که کرده توبه بکند توبه پشیمانی است یعنی پشیمان شود حالا همین جا یک نکته‌ای به ذهنم می‌رسد بعضی‌ها دیدم می‌گوید ان شاء الله برویم مکه توبه می‌کنیم این یعنی تمسخر یعنی مکه برویم پشیمان می‌شویم؟ پس تو الآن جری هستی الآن یعنی خلاف هایم را انجام می‌دهم بعد که برویم مکه پشیمان می‌شویم فرصتی بکنیم کربلا توبه بکنیم توبه مثل ترس می‌ماند تشبیها مثلا من الآن می‌گویم بترس شما نمی‌ترسید باید عامل ترس پیش بیاید یک حس درونی است توبه حس درونی است التّوبةُ ندمٌ بالقَلبِ (ارشاد القلوب، ص 160) پشیمانی است نه می‌شود ایجادش کرد نه می‌شود بعدا وعده اش را داد پس اگر کسی توبه بکند منتها این در قرآن خیلی تاکید شده که توبه که کرد خودش را اصلاح بکند آن وقت خدا می‌بخشد و خدا هم غفور است و هم رحیم پس قابل هیچ نقصی نیست هم غفور است هم رحیم است رحیم هم است می‌بخشد مهربان هم است به شرطی که توبه و اصلاح در زندگی همه مان ان شاء الله باشد.
شریعتی: خیلی وقت‌ها پدر و مادر‌ها سفارش می‌کنند می‌گویند آقای شریعتی در برنامه تان توصیه بکنید به بچه‌ها احترام پدر مادر را حفظ بکنند یا متقابلا بچه‌ها می‌گویند به پدر مادر‌ها بگویید هوای ما را داشته باشند بیننده‌ای پرسیده عاق والدین چه آثاری دارد و اگر کسی عاق والدین شده باشد چگونه از این موضوع رهایی پیدا بکند.
دکتر رفیعی: یک خاطره‌ای از استادی داشتیم قشنگ می‌گفت می‌گفت وای بر آن بچه‌ای که پدر و مادر از خشم اش بترسند یعنی چه؟ یعنی مثلا پدر مادر بگوید این حرف را نزنید بچه عصبانی می‌شود داد می‌زند فحش می‌دهد یا بگوید مواظب باش این را از او مخفی بکنید اگر بفهمد چنین می‌کند یا نه خیلی است ایشان می‌گفت آن بچه عاقبت به خیر نمی‌شود که پدر مادر از خشمش از نگاه خشمگینش از الفاظ خشم گینش بترسند همین جا به بینندگان عزیز مخصوصا جوان‌ها و نوجوان‌ها عرض می‌کنم بعضی از اوقات شما بد قلقی‌هایی که می‌کنید که خیلی اوقات اینی که من الآن می‌گویم است پدر مادر‌ها هم هیچ وقت شما را نه نفرین می‌کنند ته دلشان هم ناراحتی را می‌پوشانند حتی اگر شب نماز هم خواند می‌گوید خدا این بچه امروز این کار را کرد ولی تو ندیده بگیر من از او گذشتم خدایا عاقبت به خیرش بکن ان شاء الله بزرگ شود دلش نمی‌آید بچه اش است همان شب اگر تب بکند تا صبح کنارش بیدار است به این جوان‌ها نوجوان‌ها می‌خواهم بگویم فکر نکنید این اثر وضعی آن بی احترامی را از بین می‌برد البته خیلی اثر را خنثی می‌کند دعای پدر مادر در حق اولاد مستجاب است ولی پدر و مادری که از دست فرزند بهراسد خدای نکرده بترسد از بچه اش یا نه از زبانش یا از برخوردش یا دلش بشکند آثار وضعی در زندگی بچه‌ها دارد البته به پدر مادر‌ها هم توصیه می‌کنم شما هم یک کاری نکنید صدای بچه‌ها بلند شود یک کاری نکنید که آن‌ها ناراحت شوند و اگر این اتفاق افتاد به پای بچگی شان بگذارید به پای جوانی شان بگذارید به پای گاهی بی دقتی‌های خودمان بگذاریم خودمان دقت نکردیم در تربیت و همواره دعایشان بکنید ان شاء الله یک بیننده الآن نباشد پای تلویزیون که این سوالی که الآن شما پرسیدید که بحث عاق والدین است در زندگی اش نباشد چون خیلی سخت است عاق والدین این است من توضیح می‌دهم که یک پدری این بچه را از خودش طرد بکند می‌گوید خدایا این بچه‌ی من نیست خدایا عاقش کردم طردش کردم نفرینش کردم اگر چنین اتفاقی افتاد البته آن‌هایی که عصبانی می‌شوند این حرف‌ها را می‌زنند این عاق نیست این‌ها در ناراحتی است یک وقتی یاد است ما یک مجموعه‌ی آموزشی بودیم آن ماشینی که غذا می‌برد مثلا برای دو هزار نفر پادگانی بود یک بار عصبانی شد والله بالله به پیر به پیغمبر دیگر از فردا غذا نمی‌آورم رفت نمی‌توانست نیاورد وظیفه اش بود کارش بود زنگ زد به من چه کار بکنم من یک چنین قسمی خوردم گفتم این قسم نافذ نیست در عصبانیت است خیلی وقت‌ها اسمش را عاق نگذارید پدر عصبانی می‌شود یک چیزی می‌گوید بعد می‌آید تلطف می‌کند اما اگر این اتفاق افتاد یعنی کار به آن جا رسید که پدری مادری بچه اش را عاق کرد که امیدوارم این اتفاق هیچ وقت نیفتد در بینندگان ما اصلا نباشد این برای آن بچه دو دسته آثار دارد یک آثار دنیوی دارد یک آثار اخروی دارد آثار دنیوی اش چیست؟ فقیر می‌شود، این‌ها حدیث است که می‌خوانم نمازش دیگر قبول نمی‌شود دعایش مستجاب نمی‌شود ممکن است مرگ زودرس داشته باشد جوان مرگ داشته باشد این‌ها آثار دنیوی اش است به خواسته هایش نمی‌رسد گره در زندگی اش می‌افتد دائم با سدّ مواجه می‌شود آثار اخروی اش هم روایات فراوان داریم که بهشت بر عاق والدین حرام است خدا بر عاق والدین نظر رحمت نمی‌اندازد عاق والدین خدا روز قیامت با او سخن نمی‌گوید پس شد دو دسته آثار حالا نتیجه‌ای که می‌گیریم اگر در میان بینندگان عزیز ما کسی است که چنین اتفاقی افتاده آن فرزند با تغییر رفتار با عذرخواهی از پدر مادر بخواهد که این برگردد و آن‌ها ببخشند تلطفی بکنند.
شریعتی: اگر پدر مادر‌ها در قید حیات نبودند؟
دکتر رفیعی: آن‌ها را هم کنار قبرشان انفاقی صدقه‌ای بکند بعد از آن‌ها بخواهد حل هم می‌شود ان شاء الله منتها آن طرف قضیه شما هم اشاره کردید بچه‌ها هم گاهی از پدر مادر‌ها گلایه مند هستند مثلا یکی می‌گویند فرق می‌گذارند تبعیض دارند خیلی به من می‌گویند مثلا من بچه‌ی دوم سوم هستم بچه‌ی اول را دوست دارند فرق می‌گذارند من دختر هستم با پسر فرق می‌گذارند من در خانه هستم او بیرون از خانه رفته او فرزند دار شده این فرزند دار نشده او خانمش مهربان تر است نه فرق بین اولاد جایز نیست پیغمبر فرمود بچه هایتان را با نگاه مساوی نگاه بکنید فرمود أکرِمُوا أولادَکمْ (وسائل الشیعه، ج15، ص195) بچه هایتان را اکرام بکنید تکریم بکنید تحقیر نکنید و شما مکرر دیده اید پیغمبر گرامی اسلام امام حسن را می‌بوسید امام حسین را هم می‌بوسید همین جا بگویم اشکال ندارد در دلش انسان یک بچه را بیشتر دوست داشته باشد بچه‌ی شماست طبیعی هم است این بیشتر به شما محبت می‌کند او نمی‌کند ولی در رفتار باید تساوی باشد اگر ارثی است اگر پولی است وسیله‌ای می‌خرید محبت می‌کنید در مسائل این تساوی ان شاء الله رعایت شود امام صادق روایت دیدم فرمود ما بچه هایمان را روی زانو می‌نشانیم هر دو را تلطف می‌کنیم می‌بوسیم با فرق این که یکی را از دیگری بیشتر دوست داریم بالاخره فرق می‌کند امام کاظم علیه السلام برای امام صادق ممکن است تفاوت بکند اصلا امام است اما در عین حال در بروز آن محبت تساوی را رعایت می‌کنیم
شریعتی: خیلی ممنون در جایی می‌خواندم پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم به اصحابشان می‌فرمودند اگر می‌خواهید در بهشت با من هم نشین شوید من را با سجده هایتان یاری بکنید چند دعای خوب برای سجده بگویید.
دکتر رفیعی: هر دعایی که آدم بلد باشد اشکالی ندارد من یک وقتی پشت سر آیت الله امینی در مسجد اعظم بودم ایشان نماز را سریع می‌خواند دیدم این دعا را مرتب در سجده می‌گویند اللَّهُمَّ أَصْلِحْ كُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِينَ (مفاتیح الجنان، دعای هر روز ماه رمضان) همین تکه‌های ماه رمضان اَللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ یک توصیه‌هایی داریم در مفاتیح و رساله‌ها هم است یا مَنْ لَهُ الدُّنیا وَ الآخِرَةُ إرْحَمْ مَن لَیْسَ لَهُ الدُّنیا وَ الآخرَةُ (منهج الصادقین، ج 8، ص 110)‌ای خدایی که هم دنیا و آخرت داری به منی که هیچ کدامش را ندارم رحم بکن یا یَا خَیرَ المَسؤُولینَ، وَ یا خَیرَ المُعطینَ، اُرزُقنی وَ ارزُق عَیالی مِن فَضلِکَ الواسِع فَانَّک ذُو الفَضل العَظیم (اصول کافی، ج 2، ص 551) عظیم‌ای خدایی که تو روزی دهنده هستی من و خانواده ام را روزی بده که تو بهترین روزی دهندگان هستی یک دعای دیگر که من خودم خیلی این را دوست دارم از بعضی بزرگان هم در سجده‌ها شنیدم از پیغمبر هم روایت دیدم آمد دیدن بیماری فرمود این را بخوان این هم جالب است يَا مَنْ يَقْبَلُ الْيَسِيرَ وَ يَعْفُو عَنِ الْكَثِيرِ اقْبَلْ مِنِّي الْيَسِيرَ وَ اعْفُ عَنِّي الْكَثِيرَ (اقبال، ص 82)‌ای خدایی که کم را قبول می‌کنی از گناه زیاد هم می‌گذری از ما هم کم را قبول بکن از زیاد هم بگذر آن دعای امام کاظم علیه السلام هم که اَللّهُمَ اِنّی اَسئَلُکَ التَّوبَةَ قَبلَ اَلمَوت والرّاحَةَ عِندَ المَوتَ وَ مَغفِرَةَ بَعدَ المَوتَ وَ العَفوَ عِندَ الحِساب این‌ها هم به ایشان نسبت داده شده هم از سایرین نقل شده دعاهایی است که در سجده‌ی آخر و طولانی شدن سجده است سجده‌ی آخر فقط نه این مرسوم شده در سجده‌ی آخر می‌شود ولی در سجده‌های دیگر هم می‌شود ولی در سجده‌ی آخر اکثرا می‌خوانند می‌شود این‌ها را استفاده کرد.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group