94-11-28-حجت الاسلام و المسلمين دکتر رفیعی - امامت
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: امامت
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين دکتر رفیعی
تاريخ پخش: 28-11-94
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
گفت حتی به خندهای شده مهمان مان کنید *** زلفی نشان دهید و پریشان مان کنید
از ما مسافران قدم دور خود زدن *** سلمان شدن گذشت مسلمان مان کنید
یک نور واحدید که در چهارده افق *** تکرار میشوید که حیران مان کنید
شریعتی: سلام به همهی شما دوستان خیلی خوش آمدید به این سمت خدا دلتان گرم به محبت اهل بیت علیهم السلام باشد خوشحالیم در کنار شما هستیم سلام علیکم دکتر رفیعی
دکتر رفیعی: بسم الله الر حمن الر حیم سلام عرض میکنم خدمت شما و بینندگان عزیز و مهربان
شریعتی: بحث ما در مورد امامت و ولایت است جلسهی گذشته در مورد مقامات و شئون امام صحبت کردیم ادامهی بحث را میشنویم.
دکتر رفیعی: بسم الله الرحمن الرحیم در بحث امامت که از بحثهای چالشی و مطرحی است که قبلا هم اشاره کردیم شاید هیچ بحثی در اسلام به اندازهی این بحث بعد از رحلت پیغمبر چالش بر انگیز و مطرح نبوده است مبنای این بحث هم برمیگردد به آن باورهایی که ما در مورد امام داریم طبعا آن نگاهی که ما به امام داریم متفاوت است با نگاهی که سایر فرق نسبت به امام دارند این را قبلا اشاره کرده ایم ما وقتی امامت را استمرار نبوت میدانیم ما وقتی امام را حافظ و نگهبان دین میدانیم ما وقتی امام را دارای هدایت و نقش راهنمایی مردم میدانیم میزان میدانیم معیار میدانیم امام را کسی میدانیم که خود خطا در زندگی اش نیست و طبیعتا افضل و برتر مردم است این جایگاه مانند جایگاه نبوت است با این تفاوت که به نبی وحی میشود اما به امام به این معنا وحی نمیشود یعنی وحیای که بگوییم امام با این وحی نبی میشود از طرف جبرئیل نه ولی ارتباط است در زیارت جامعهی کبیره هم میگوییم السَّلَامُ عَلَیْكُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلَائِكَةِ وَ مَهْبِطَ الْوَحْیِ (زیارت جامعه کبیره) مادر حضرت موسی هم مهبط وحی بوده «وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى» (قصص/ 7) فرشتگان ارتباط دارند با ائمه صحبت میکنند این امام با این ویژگیهایی که گفتیم طبیعتا جز به انتصاب الهی نیست تشخیص این که برتر کیست حتی شخص پیغمبر اکرم هم این کار را انجام نمیدهد بله اگر افرادی گفتند که نه امام یعنی مدیر جامعه یعنی اداره کنندهی جامعه یعنی رتق و فتق امور در جامعه اگر اشتباه و خطایی هم کرد عامهی مردم به او تذکر میدهند افرادی به او میگویند این اگر شد انتصاب الهی را نمیخواهد این امامت به این معنا در تاریخ هم نگاه بکنید بنیانش سست شده اوایل شاید یک مقداری کنترل و توجه بوده ولی از دوران پس از صلح امام حسن بیرون میآیید دیگر حاکمیت معاویه را میبینید که رها شده معاویه با کدام عدالت با کدام موازین اسلامی واقعا جامعهی آن زمان را اداره میکند؟ بعد میآیید بحث یزید و بحث بنی امیه و اصلا هیچ دفاعی ما اصلا خود آقایان اهل سنت هم هیچ دفاعی خیلی جاها از این افراد نمیکنند چون قابل دفاع نیستند چه دفاعی از یزید چه دفاعی از عبدالملک مروان پس نباید بحث امام این قدر سست باشد بحث امامت این قدر پیش پا افتاده باشد یعنی یک منتخب صرف که حالا این منتخب یا عدهای از افراد جمع میشوند یا حاکم قبلی سفارش میکند نه نگاه ما به امامت این نیست لذا این نکته را عرض میکنم تمام شبهاتی که این روزها به اشکال مختلف علیه بحث امامت میشود هیچ کدام نمیآید روی این مبنا صحبت بکند اکثرا میروند در جزئیات یعنی در ریزموضوعاتی که طبیعتا باید پاسخ داد و بحث هم کرد اما وقتی نگاه مبنایی شد ما اساس را درست کردیم ما امام را یک رجل سیاسی مدیر جامعه صرفا ندانستیم نگاه مان به رجل دینی سیاسی معصوم با این ویژگیها بود با آن مرجعیت علمی بود این دیگر خیلی متفاوت میشود با توجه به این نکاتی که عرض شد حتی آن وقت ما برمیگردیم یک مقداری بالاتر میگوییم که مثلا فرض کنید که حتی در منابع اهل سنت هم داریم که نور رسول خدا و نور حضرت علی جزء مخلوقات اولیه هستند یا حتی مثلا میبینیم که وصایت حضرت علی ولایت حضرت علی سالها قبل از حتی آفرینش مثل نبوت پیغمبر اکرم مطرح است که حالا این عبارات را الآن نمیگوییم چون سنگین میشود كُنْتُ نَبِيّآ و آدَمُ بَيْنَ الْماءِ وَ الطِّينِ (بحارالأنوار، ج16، ص402) من پیغمبر بودم هنوز آدم به دنیا نیامده بود من وارد این عرصه نمیشوم جلسهی گذشته ما بعضی از مقامات و شئون امام را گفتیم بعضی هایش را هم در این برنامه عرض میکنیم یکی از مقامات و شئونی که امام معصوم دارد کرامت است حالا معجزه هم میتوانید بگویید اگر شما گفتید معجزه یعنی آن چه که نبی میآورد و بر اساس آن ادعای نبوت میکند ما به این میگوییم کرامت ولی اشکالی هم ندارد به هر دو هم معجزه اطلاق میشود معجزه آن کار خارق العادهای است که پیغمبر انجام میدهد و این را به نبوتش مقترن میکند یعنی ادعای نبوت بر اساسش میکند اگر این کار صورت گرفت مثل این که فرض کنید نبی مکرم اسلام درختی را امر میکند بیاید جلو یا برود عقب یا حتی مثل حضرت عیسی مرده زنده میکند یا حضرت موسی عصا میاندازد اژدها میشود ما ائمهی بزرگوارمان هم معتقد هستیم که این کارهای خارق العاده از آنها بر میآید ولی هیچ گاه مقرون به ادعای نبوت نبوده بلکه مقرون به ادعای امامت بوده است یعنی چون امام است حجت خدا است به اذن خدا یک چنین قدرتی را خدا به او داده که افعال غیر عادی را انجام بدهد مقدار داستانهایی که از زندگی ائمه در این موارد نقل شده آن قدر زیاد است که قابل انکار نیست یعنی یکی دو سه پنج ده تا نیست که انسان بگوید قابل انکار است فراوان شما میبینید که کتابهایی که در مورد معجزات ائمه نوشتند از وجود مقدس حضرت علی ائمهی دیگر حتی در منابع اهل سنت که بعضی هایش را شاید اشاره بکنم اشاره به این موضوع شده منتها من اجازه میخواهم اول یک سوالی را عرض بکنم من خیلی دنبال طرح شبهات در این برنامه نیستم چون خیلی از این شبهاتی که گوشه کنار جلوی ما را میگیرند مطرح میکنند اینها تکراری است یعنی این جوان امروز به گوشش خورده و الا این دویست پانصد سال است مطرح است صدها پاسخ هم داده شده است یعنی آن قدر علمای ما کتاب در این زمینه نوشتند که حد و حصر ندارد که من یک وقتی همین جا کتاب راهنمای حقیقت را معرفی کردم از آیت الله سبحانی عرض کردم خیلی از شبهات را ایشان پاسخ دادند یکی از اشکالاتی که گاهی مطرح میکنند این است که انتساب افعال غیر عادی و کرامت به ائمه با توحید قابل جمع نیست ما موحد هستیم ما معتقد هستیم همهی امور به دست خداست پس چگونه میشود که هدف همهی انبیا خدا بوده هدف همهی بزرگان خدا بوده لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم لا مُؤثّرَ في الوجود الا الل آن وقت شما میآیید نسبت کارهای غیر عادی و خارق العاده به امام و کرامت به امام میدهید یکی از دلایل این شبهات جهل است عدم اشراف به آیات و روایات است یک وقتی یک آقایی که ایشان مشکل داشت مشکل از نظر اعتقادی داشت یک تعدادی از جوانها را جذب کرده بود جوانها حواسشان جمع باشد در هر جلسهای حاضر نشود این آقا گفته بود تفسیر میگویم این مال خارج از کشور بود من گفتم گفتند این آقا تفسیر میگوید خیلی هم تعریف میکردند لغت میگفت و اینها اینها هدف دارند پنج جلسه حرف میزند جلسهی پنجم آن حرفی که میخواهد بزند را میزند آمده بود تا رسیده بود به آیهی سورهی غاشیه که «إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ، ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُم» (غاشیه/ 26-25) مردم حساب شما با خداست باز گشت شما هم به سوی خداست ایاب به سوی خداست حساب هم به سوی خداست متوقف شده بود گفته بود این جوانها هم بچههای شیعه بود ایشان هم علی الظاهر عالم شیعی بود گفته بود یک کسی برود زیارت جامعهی کبیره را بیاورد رفتند آوردند گفت این زیارت جامعهی کبیره میگوید که وَ إيابُ الْخَلْقِ إلَيْكُمْ ، وَ حِسابُهُم عَلَيْكُمْ (زیارت جامعه کبیره) به سوی ما اهل بیت حساب شماست به سوی ما اهل بیت ایاب شماست این خلاف آیه است جوانها ناراحت شده بودند جامعهی کبیره را کنار بگذارند گفتند راست میگوید تعارض با قرآن دارد یک آقایی آن جا بود این جوانها آمدند آن آقا میخواهم بگویم جهل باعث این شبهات میشود گفت من یک مثال دیگر برای شما میزنم از خود قرآن کاری هم به جامعهی کبیره نداریم ایشان این مثال را زد گفت خدا در سورهی زمر میفرماید «اللَّـهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ» (زمر/ 42) خدا جان هر کسی را میگیرد درست است؟ گفتند بله گفت جای دیگر میفرماید «الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ» (نحل/ 28) کسانی که ملائکه جان آنها را میگیرند با این تعارض چه کار میکنید؟ یک جا خدا جان میگیرد یک جا ملائکه یک مثال قشنگی زد اینها کشور خارج بودند گفتند ادارهی گذرنامه به شما ویزا نمیدهد میگوید چه شد میگوید دولت به من ویزا نداد شما اصلا دولت را دیدید؟ نه به آن نمایندهی ادارهی گذرنامه میگویی دولت یا مثلا میگویی دولت به ما گذرنامه داد در صورتی که شما رئیس جمهور ندیدید پیش هیئت دولت نرفتید چه اشکالی دارد که همهی حساب همهی کتاب همهی امور دست خداست اما واسطه حضرت علی علیه السلام باشد کما این که عزرائیل واسطهی توفی انفس است فرشتهها واسطهی توفی انفس هستند چه اشکال دارد ایاب خلق پیش ائمهی اطهار باشد به اذن الله؟ این را عرض کردم برای این که توجه به این نکته شود که گاهی این موضوعی که الآن تحت عنوان بت پرستی و شرک آمده متاسفانه گروههای تکفیری دائم با این حربه دارند افراد را از رده خارج میکنند میگویند شرک است بت پرستی است پاسخ این سوال را من از دو تا از آیات قرآن میدهم پاسخ این که کارهای غیر عادی و کرامت از نسبت به غیر خدا نسبت به افراد شرک نیست یکی اش سورهی نمل آیهی 40 است پیش حضرت سلیمان «قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ» (نمل/ 40) آن شخصی که آن جا بود موجودی که آن جا بود از جن بود یا هر چه بود یک اطلاعاتی داشت اسم اعظم داشت این صریح قرآن است گفت من تخت ملکهی سبا و بلقیس را برای شما میآورم قبل از این که چشمت را به هم بزنی این کار خارق العاده نیست؟ به طور طبیعی شما تخت یک کسی را از این جا میخواهی ماشین هم بار بزنی هواپیما هم که بار بزنی بیاوری زمان میگیرد او به اندازهی یک چشم به هم زدن این کار را کرد این شرک است؟ خدا میفرماید که یک کسی گفت من قبل از چشم به هم زدن یک لحظه این جا این تخت را آماده میکنم حالا اگر فرض کنید که وجود مقدس حضرت علی علیه السلام معجزهای را انجام داد امام صادق معجزهای را انجام داد که فراوان در زندگی شان نقل شده اینها چه استبعادی دارد؟ اینها کار بسیار ساده و عادی و طبیعی است معجزات پیغمبر اکرم نقل شده ائمه هم به اذن خدا این کار را میتوانند انجام بدهند.
شریعتی: این را فقط در مورد کرامات ائمه میگویند یا در مورد معجزات پیامبران هم است؟
دکتر رفیعی: بحث معجزات پیغمبران را این فراد انکار نمیکنند چون قرآن گفته به امام که میرسد انکار میکنند مثل قصهی حجرالاسود میماند میگوید این سنگ است که میبوسید میگویند این را پیغمبر بوسیده پیغمبر به چه دلیل بوسیده؟ تبرک است خدا رحمت کند مرحوم سید شرف الدین صاحب المراجعات قبرش رو به روی حضرت امیر دفن است ایشان رفت دیدن ملک عبدالعزیز پدر فهد و اینها عدهای رفته بودند یک روزی بود برای جلسهای وارد شدند مرحوم سید شرف الدین وقتی وارد شد یک قرآن نفیسی را هدیه کرد به ملک عبدالعزیز ایشان وقتی نگاه کرد بی اختیار خم شد و این قرآن را بوسید سید شرف الدین گفت این جلد است پوست است این حرام است جایز نیست بوسیدن پوست و جلد گفت نه قرآن داخلش است قرآن تبرک است ایشان گفت ما هم قبر پیغمبر را میبوسیم چون پیغمبر داخلش است و الا ما میدانیم ضریح و سنگ و چوب ارزشی ندارد مثل حجرالاسود است از ارتباطش با خدا به این جایگاه رسیده نوشته اند تا مدتی ایشان جایز کرد این قصه را دیده حرف حرف کامل و استدلالی است این یک آیه است آیهی دیگر آیهای که مکرر بینندگان عزیز شنیده اند از ما جناب عیسی گفت «وَلَمَّا جَاءَ عِيسَى بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُم بِالْحِكْمَةِ» (زخرف/ 63) من میخواهم برای شما یک آیتی و نشانهای از پروردگار بیاورم حالا آن نشانه چیست؟ من برای شما از گل و این چیزها پرنده خلق میکنم خیلی است خلق کردن یعنی آفرینش اگر خدا این را نگفته بود حتما اتهام شرک میزدند به ایشان بعد گفت من نابینا را شفا میدهم مرده را زنده میکنم سه کار خلقت و شفا و احیا من سوال میکنم این آیه با آن آیهی «الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ» (بقره/ 258) چطوری جمع میشود چرا این جا را آقایان گیر نمیدهند؟ این آیه با آن چیزی که شفا به دست خداست چطوری جمع میشود؟ این آیه با آن چیزی که خالق خداست «اللَّـهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ» (زمر/ 62) خالق السماوات چطوری جمع میشود؟ و گفت میگویم چه چیزی میخورید شما در خانه ات غذا خوردی من میگویم پس چهار ادعا در سورهی آل عمران حضرت عیسی کرده خلقت و شفاء و احیاء و خبر از آن چه که میخورید منتها همه را هم میگفت به اذن الله چه اشکال دارد؟ هیچ منافاتی ندارد یک چیزی اگر صادر شد وقوع پیدا کرد دیگر محال نیست پس این وقوع پیدا کرده خلقت از دست حضرت عیسی وقوع پیدا کرده کار خارق العاده ممکن است شما بگویید او پیغمبر بود این شخصی این جنی که خدمت حضرت سلیمان بود که پیغمبر نبود یک فرد عادی بود «قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ» حالا این را دقت بکنند ممکن است شما بگویید بله این قدرت را بعضی افراد عادی هم دارند شنیده ایم بعضی مرتاضها این کار را میکنند یا در حالات بعضی علما نقل شده خبر از آینده بله ما نمیخواهیم قصه را ببندیم ولی امام بالاترینش را دارد یعنی نسبت به تمام کارهایی که خارق العاده است این کار از امام معصوم علیه السلام میآید لذا یک وقتی کسی از امام صادق سوال کرد شما بالاتر هستید یا انبیاء قبل از شما فرمود تعریف از خود جایز نیست ولی اگر من بین حضرت موسی و خضر بودم لو کنت بین موسی و الخضر لاخبرتهما انی اعلم منهما (بحارالانوار، ج 2، ص 71) به آنها میگفتم که من از آنها بالاتر هستم این است که توجه شود معجزات ائمه مثلا داریم که سید حمیری منکر امامت امام صادق بود آقا ایشان را آوردند کنار قبر محمد حنفیه فرمودند من به اذن خدا این بدن را زنده میکنم ببین به امامت من اعتراف میکند یا نه که همین اتفاق افتاد بعضیها میگویند اینها غلو است چه غلوی؟ عین این کار را حضرت عیسی انجام میداده است.
شریعتی: اگر این شبهه ایجاد میشود به خاطر عدم اشراف ما و جهل ما نسبت به مبانی است.
دکتر رفیعی: بله به مبانی و مخصوصا به قرآن این یکی از شئون و جایگاههایی است که برای امام گفتیم که بحث کرامت و کارهای خارق العاده به اذن خداست البته اینها استفادهی شخصی هم نشده این طور نبوده که امام اگر کوزهی خودش مسموم بوده از علم غیب استفاده بکند همسر خودش قاتلش بوده از علم غیب استفاده بکند یا برای پیروزی در یک جایی حضرت امیر بیاید یا امام حسین بیاید همه را روز عاشورا سنگ بکند اینها نیست گاهی از اوقات این نکات را بعضیها دقت نکند بگویند چرا استفاده نشده از این قصه نه آنها کارهای عادی بوده در مقابل خصم برای اثبات امامت خودشان تحکیم اعتقادات فراوان از این قصه استفاده شده این را دقت داشته باشیم که امروز هم حضرت ولی عصر این ابزار را در اختیار دارد لذا میبینیم که بعضی از اوقات در رفع نیازها در رسیدگیها ممکن است از این ابزار استفاده بکند جایگاه دیگری که امام دارد جایگاه مولویت است «النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ» (احزاب/ 6) پیغمبر نسبت به مردم از خودشان بالاتر است اولویت دارد یعنی نبی مکرم اسلام اگر تشخیص داد جناب عالی الآن در مکه هستید باید خانواده ات را بگذاری هجرت بکنی مدینه چشم باید بروی جنگ باشد باید جانت را فدا بکنی بله باید این اولویت برای پیغمبر صریح قرآن است «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّـهُ وَرَسُولُهُ» (مائده/ 55) ولی شما خداست یعنی ولایت اول از آن خداست ولایت پیغمبر و امام هم در طول ولایت خداست پس یکی از ویژگیهای امام مولا بودن است حالا همین جا هم باز من عرض کردم من نمیخواهم ورود بکنم این قدر گاهی شبهات سخیف و سطحی و تکراری است بعضیها الآن فکر میکنند یک چیز نویی پیدا کردند تا این را میشنوند ولی تازه به گوششان رسیده در زیارت نامهها ما گاهی خودمان را عبد ائمه خطاب میکنیم این را خیلی اشکال میکنند من مکرر در بقیع هم شنیدم ورودی بقیع یک زیارت ورودی دارد که آن جا میگوییم عبد شما به باب شماست یعنی عبد شما در خانهی شما ایستاده است یا مثلا میگوییم يَا مَوَالِيَّ يَا أَبْنَاءَ رَسُولِ اللَّهِ عَبْدُكُمْ وَ ابْنُ أَمَتِكُمُ الذَّلِيلُ بَيْنَ أَيْدِيكُمْ من هم خودم عبد شما هستم هم پدرم عبد شما بود مادرم هم کنیز شما بوده غوغا میکنند بعضی عبودیت مال ذات اقدس الهی است توجه ندارد آشنا نیست با قرآن آشنا نیست با لغت با حتی تاریخ من اول یک آیهی قرآن میخوانم این آیه ان شاء الله زمینهی ازدواج جوانان شود «وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ» (نور/ 32) مردم زنان بی همسر مردان بی همسر را زن بدهید شوهر بدهید عبدهایتان را عبد دو معنا دارد یک معنای عبودیت پرستش است احدی حق ندارد این واژه را نسبت به کسی غیر از خدا به کار ببرد ما عبد هستیم به معنای پرستش أَنْتَ المَوْلى وَأَنا العَبْد (مناجات مسجد کوفه) انت المعبود و انا العبد و لذا این جا میگوییم عبدک «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ» (نحل/ 36) این عبد که عباد اطلاق میشود طبیعتا فقط بندگی خداست صریح قرآن هم است میفرماید «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ» (یس/ 60) کدام آدم عاقلی امام را میپرستد؟ این همه زائر میروند مشهد این همه زائر اربعین میرود کربلا از یکی سوال بکن بگو شما امام را میپرستی؟ به شما میخندد یک بار در این برنامه عرض کردم یکی از این آقایان در مدینه میگفت شما وقتی الله اکبر میگویید دارید میگویید که خَانَ الاَمِین یعنی جبرئیل خیانت کرد و باید علی بن ابی طالب پیغمبر میشد به جایش رسول خدا شد و این خیلی حرف بی ربطی است حضرت علی میگوید من عبد هستم عبد پیغمبر هستم در نهج البلاغه است میگوید من دنباله رو هستم مثل بچه شتری که دنبال مادرش میدود من فانی در پیغمبر هستم احدی در این عالم شخصیتی از رسول خدا بالاتر نیست این آقا قبول نمیکرد یکی از دوستان ما که سیدی است روحانی است مسئولیت داشت گفت الآن میرویم جلوی مسجدالنبی میایستیم هر ایرانی که از مسجد النبی آمد بیرون کرد بود ترک بود عرب بود اهل تهران بود هر کسی آمد میرویم از او میپرسیم میگوییم تو چه میگویی وقتی این طور میگویی؟ از مردم عادی میپرسیم نه درس خوانده نه از دانشگاه آمده بیرون به طور تصادفی بپرسیم آمدیم جلو یک پیرمردی اهل تبریز بود ایشان آمد این آقا سلام علیک کرد آن آقا هم گوش میداد فارسی هم بلد بود گفت ببخشید شما این طور که میکنید سلام نماز که تمام شد چه میگویید؟ گفتند الله اکبر الله اکبر الله اکبر از اولی دومی سومی چهارمی پنجمی آدم غصه میخورد آن آقا کتاب نوشته غفاری در عربستان یکی از وهابیهای تند رو است حساب وهابیت با اهل سنت کاملا جداست وهابیت یک بدعتی است که ابن تیمیه درست کرد محمد بن عبدالوهاب دامن زد انگلیسیها ترویج کردند اسلامش را میبینید چه اسلامی است اسلام داعش است اسلام کشتن مردم یمن است اسلام بی تقوایی است این اصلا اسلام نیست این عین شرک است خودش آن آقا در این کتابی که نوشته کتاب تخصصی است خیلی هم قوی است میگوید که بله در ایران اذان را عوض کردند میگویند الله اکبر خمینی رهبر این تکبیر بعد از نماز را با اذان خلط کرده یک کسی یک مقدار آشنا باشد اینها را متوجه میشود این نکتهی دقیقی است دومی آمد بعد رفتند سراغ خانمها خانمهای عادی معمولی آمدند بیرون پرسیدند گفتند الله اکبر لذا خدا رحمت کند سید بن طاووس را یک کتاب نوشته برای پسرش به نام کشف المحجة لثمره المحجه خیلی کتاب خوبی است ترجمهی فارسی هم شده حضرت آیت الله نظری منفرد این کتاب را ترجمه کرده خود ایشان یک وقتی میفرمود که خودم هر وقت میخواهم یک آرامش اخلاقی پیدا بکنم این کتاب را میخوانم ایشان این کتاب را ترجمه کرده کتاب سید بن طاووس خطاب به پسرش که توصیه میکنم یک بار بینندگان این را بخوانند ایشان در مقدمه اش میگوید پسرم وقتی خدا تو را به من داد من دیدم امام زمان مولای ماست ما هم عبد او هستیم لذا اسم تو را گذاشتم عبدالمهدی عبد دو معنا دارد یکی پرستش حق نداریم به احدی بگوییم دو یعنی پیرو و مطیع و من این جا جمع آوری کردم فرصت هم نیست بگویم برای بینندگان عزیز فراوان در کتاب ذهبی سیر اعلام النبلا مال ذهبی است فراوان در الاصابه ابن حجر اشخاصی را نام میبرد عبدالنبی عبدالرسول اصلا یک چیز دیگری عرض بکنم عبدالرسول سیاف رئیس وهابیها بود که عضو طالبان بود اسمش عبدالرسول است مثال واضح ترش جد پیغمبر کیست؟ عبد المطلب چه اشکالی است چرا عبدالحسین عبدالنبی میگذارید اشکالی ندارد این عبد به معنای پیرو است لذا مکرر من یک وقت این را جمع آوری کردم نوشتم فرصت نیست بگویم اسامی که در کتابهای رجالی اهل سنت عبدالنبی عبدالرسول و شبیه اینها است واضح اش هم آیهی قرآن است «ِعِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ» این را این جا عرض کردم این شبهه را خواستم جواب داده باشم آن مقام مولویت یعنی چه؟ یعنی اگر امام فرمود جنگ چشم مثل حضرت علی صلح چشم مثل امام حسن صلاح دیده شد غیبت غیبت فرمود به علما مراجعه بکنید به فقیه مراجعه بکنید یعنی اطاعت محض امام مطاع است و مردم مطیع هستند امام مولاست و مردم عبد همین سه جملهی من را نگیرند بزرگ بکنند بگویند فلانی گفت مردم عبد هستند عبد خدا نیستند نه عبد به معنای پیرو و دنباله رو است.
شریعتی: خیلی ممنون صفحهی 128 آیات ابتدایی سورهی انعام را تلاوت میکنیم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ
الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ ﴿١﴾ هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ ﴿٢﴾ وَهُوَ اللَّـهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَفِي الْأَرْضِ يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَجَهْرَكُمْ وَيَعْلَمُ مَا تَكْسِبُونَ ﴿٣﴾ وَمَا تَأْتِيهِم مِّنْ آيَةٍ مِّنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ ﴿٤﴾ فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٥﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ مَا لَمْ نُمَكِّن لَّكُمْ وَأَرْسَلْنَا السَّمَاءَ عَلَيْهِم مِّدْرَارًا وَجَعَلْنَا الْأَنْهَارَ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَأَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ ﴿٦﴾ وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَـذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿٧﴾ وَقَالُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَلَوْ أَنزَلْنَا مَلَكًا لَّقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لَا يُنظَرُونَ ﴿٨﴾
ترجمه:
بسم الله الرحمن الرحيم
همه ستایشها ویژه خداست که آسمانها و زمین را آفرید و تاریکیها و روشنی را پدید آورد. [با این همه نشانهها که گواهی بر یکتایی و قدرت اوست] باز کافران برای پروردگارشان [بتها و معبودهای باطل را] شریک و همتا قرار میدهند. (۱) اوست که شما را از گِلی مخصوص آفرید، سپس برای عمر شما مدتی مقرّر کرد، و اجل حتمی و ثابت نزد اوست، [شگفتا! که] باز شما [با این همه دلایل آشکار در یکتایی و ربوبیّت و خالقیّت او] شک میکنید. (۲) و او در آسمانها و در زمین، خداست که نهان و آشکار شما را میداند، و نیز به آنچه [از خیر و شر] به دست میآورید، آگاه است. (۳) و هیچ نشانهای از نشانههای پروردگارشان برای آنان نیامد مگر آنکه از آن روی گردانیدند. (۴) آنان حق را هنگامی که به سویشان آمد تکذیب کردند، پس [ظهور و تحقّق] خبرهای آنچه را همواره به آن استهزا میکردند، به آنان خواهد رسید. (۵) آیا ندانسته اند که پیش از ایشان چه بسیار از ملتها و اقوام را هلاک کردیم؟ که به آنان در پهنه زمین، نعمتها و امکاناتی دادیم که به شما ندادیم، و بر آنان بارانهای پی در پی و پر ریزش فرستادیم و نهرهایی از زیر پای آنان جاری ساختیم [ولی ناسپاسی کردند]؛ پس آنان را به کیفر گناهانشان هلاک کردیم، و بعد از آنان اقوامی دیگر را پدید آوردیم. (۶) و اگر ما نوشتهای روی صحفهای بر تو نازل کنیم که آنان آن را با دست خود لمس کنند، باز کفر پیشگان میگویند: این جز جادویی آشکار نیست!! (۷) و گفتند: چرا فرشتهای [که در معرض دید ما قرار گیرد] بر او نازل نشده است؟ اگر فرشتهای نازل کنیم، کار هلاکت [این بهانه جویان] تمام میشود و لحظهای مهلت نیابند. (۸)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شریعتی: اشارهی قرآنی را بفرمایید.
دکتر رفیعی: این آغاز سورهی انعام بود که خیلی سفارش شده خواندنش ختم سورهی انعام بی ارتباط با بحث ما نیست که بحث بهانه جویی بوده است بعضیها به بهانههایی میخواهند اشکال بگیرند به مقامات ائمه و جایگاه و کرامات ائمه در حالی که اینها همه اش در قرآن پاسخ دارد یکی از بهانههایی که از پیغمبر میگرفتند این است که «وَقَالُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَلَوْ أَنزَلْنَا مَلَكًا لَّقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لَا يُنظَرُونَ» چرا این پیغمبر محافظ ندارد فرشته همراهش نیست؟ اگر ایشان با یک فرشته بیاید ما قبول میکنیم و دیگر کار تمام شده است در صورتی که این بهانه جویی است در آیهی دیگر خدا میفرماید فرض کنیم ما یک فرشته هم دنبالش بفرستیم فرشته هم باید به چهرهی انسان در بیاید حالا پیغمبر آمد این فرشته هم پشت سرش شما از کجا قبول میکنید این فرشته است میگویید این هم یکی از اهالی یثرب و شام است اگر کسی بخواهد خواب باشد میشود بیدارش کرد خودش را به خواب بزند فایده ندارد جاهل را راحت تر از غافل میشود به مسیر آورد.
شریعتی: خیلی ممنون از مقامات امام آقای دکتر به بحث کرامت و مولویت امام اشاره کردند نکات پایانی را بفرمایید.
دکتر رفیعی: من فقط اشاره میکنم یکی دیگر از جایگاههایی که امام دارد و این جایگاه قرآنی است در جامعهی کبیره و زیارت نامه هایش هم آمده ملجأ مأوا و واسطهی حاجات مردم است این هم نکتهی مهمی است خیلیها امام رضا میروند آقا بچهی ما را شفا بده حتی بعد از مرگ این بحث زنده بودن نیست معلوم است دیگر این در واقع ما در کارها دو نوع درخواست میکنیم یک وقت از اصل یک وقت واسطه یک وقت میگوییم خدایا به آبروی امام رضا مریض ما را شفا بده یک وقتی میگوییم امام رضا مریض ما را شفا بده اگر آن جا از او بپرسی منظورت چیست میگوید یعنی آقا واسطه شود پیش خدا و این کار راه بیفتد این جا خیلی این قصه را گاهی در شبهاتی که مکرر من دیدم در مثلا خطبههای نماز جمعهی مکه و مدینه جاهای دیگر این آیه را میخوانند «وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَـؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللَّـهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّـهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ» (یونس/ 18) بعضیها غیر خدا را میخوانند کسی که هیچ ضرری و نفعی را نمیتواند به انسان برساند و میگویند اینها شفیع ما هستند نزد خدا فراوان این آیه را میخوانند برای این که بگویند شما ائمه را شفیع قرار میدهد و این آیه میگوید چرا این کار را میکنید عرض کردم آیه میگوید منهای خدا چه کسی امام رضا را منهای خدا میخواند؟ چه کسی امام صادق را منهای خدا میخواند؟ میگویند یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه این مال بت است بتی که هیچ کاری از آن برنمیآید نه پیغمبری که حیات برزخی دارد نه پیغمبری که اشراف دارد به عالم هستی باز این آیه را هم زیاد میخوانند آن جا هم همین طور است که «أَلَا لِلَّـهِ الدِّينُ الْخَالِصُ» (زمر/ 3) دین خالص برای خداست هر کسی بدون خدا کسی را ولی قرار بدهد این همان بت پرستی است میگوید خدا نه بت آری اما ولی قرار دادن پیغمبر و ائمه دقیقا در راستای خواندن خداست به اذن الله است من چند نمونه از منابع اهل سنت یادداشت کردم کتابی دارد اسغلانی ابن حجر به نام فتح الباری این کتاب شرح صحیح بخاری است ایشان میگوید زمان خلیفهی دوم قحطی آمد در مدینه اصحاب پیغمبر رفتند کنار قبر رسول خدا ببینید عبارت را گفتند يَا رَسُولَ اللَّهِ اسْتَسْقِ اللَّهَ لِأُمَّتِكَ فَإِنَّهُمْ قَدْ هَلَكُوا (تاريخ دمشق، ج44، ص345) نگفتند خدا گفتند پیغمبر به مردم آب بده طلب آمدن آب بکن باران بکن مردم دارند هلاک میشوند ابن حجر این را دارد اصلا توسل و تمسک اصحاب به قبر پیغمبر مکرر در مکرر بوده است این حرفها را ابن تیمیه درست کرده است این حرفها را محمد بن عبدالوهاب درست کرده روش اصحاب این بوده کنار قبر پیغمبر میرفتند گاهی هم مستقیم میخواستند مثال دیگری که من این جا نوشتم از خود منابع شیخ الحنابله ابوالعلی میگوید این داستان در تاریخ بغداد است میگوید من هر مشکلی داشتم با توسل به قبر موسی بن جعفر علیه السلام مشکلم را حل کردم باز ابن حبان که مال قرن چهارم است ایشان در طوس بوده میگوید هر مشکلی داشتم با رفتن به کنار قبر علی بن موسی الرضا علیه السلام مشکلم را مرتفع و حل کردم در کتاب الثقات ابوعلی در کتاب تاریخ بغداد اسغلانی در فتح الباری حتی محمد بن ادریس شافعی ایشان نقل میکنند من به عنوان شاهد این مطلب را میآورم میگوید من مکرر به قبر ابوحنیفه میرفتم قبرش در بغداد است این نوع مراجعه که الآن هم در همه جا معمول است در میان دانشمندان اهل سنت کتاب هایشان مکرر آمده است چطور میشود پیغمبر گرامی اسلام چطور میشود وجود مقدس حضرت علی ائمهی بزرگوار ما شخصیتهایی که در زمان حیاتشان ملجأ بودند بعد از مرگشان هم اینها ملجأ هستند و این که حالا گاهی میگویند قرآن گفته «إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى» (نمل/ 80) این منظور این است که قلبهای مرده مثل ابوجهل میت الاحیا اینها را نمیتوانی و الا خود پیغمبر گرامی اسلام در نبرد بدر آمد سر چاههای بدر رو کرد به این جنازههایی که بود فرمود هل وَجَدتُم ما وَعَدَكُم اللّه ُ حَقّا (بحارالانوار، ج 19، ص 346) آیا یافتید آن چیزی که خدا گفته بود دیدید خداوند چطور شما را در آتش و عذاب قرار داد این هم یکی از مقامات است که مجموعا ما سه محور را مطرح کردیم یکی بحث مولویت در امام علیه السلام یکی بحث کرامت و معجزه و یکی هم بحث ملجأ بودن در پاسخ گویی به حاجات و نیازهای مردم همین جا این نکته را عرض میکنم که تمام این سه موردی که عرض کردیم بین امام غایب و حاضر هم فرقی نمیکند امروز امام زمان هم جایگاه مولویتشان هم کراماتشان و هم ملجأ بودنشان برای توسل طبیعتا مانند سایر ائمه در زمان حیاتشان باقی است این را برای این گفتم که بعد به بحث مهدویت میرسیم بدانیم فایدهی امام غایب با امام حاضر از این جهات مساوی است فقط امکان دسترسی به امام به حسب ظاهر نیست.