شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

94-12-12-حجت الاسلام و المسلمين دکتر رفیعی - امامت
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: امامت
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين دکتر رفیعی
تاريخ پخش: 12-12-94

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

شریعتی: سلام به همه‌ی شما دوستان خیلی خوش آمدید به این سمت خدا دلتان گرم به محبت اهل بیت علیهم السلام باشد خوشحالیم در کنار شما هستیم سلام علیکم دکتر رفیعی.
دکتر رفیعی: بسم الله الر حمن الر حیم سلام عرض می‌کنم خدمت شما و بینندگان عزیز و مهربان در این روزهای پایانی سال امیدوارم که سال رو به اتمام را به خوبی سپری کرده باشند و سال جدید هم سال پر از نشاط و تقوا و ایمان باشد.
شریعتی: ان شاء الله امروز هم می‌خواهیم با سوالات همراه شما باشیم و آقای دکتر به آن‌ها پاسخ بدهند. پرسیدند چه اشکالی دارد که تا قیامت پیغمبر باشد یعنی وحی الهی قطع نشود و هم پیغمبر و اهل بیت علیهم السلام باشند خدا که لطف بی نهایت دارد و فیاض است و هیچ چیزی را کم نگذاشته چرا این اتفاق نیفتاده.
دکتر رفیعی: اولا چرایی در عالم تمام نمی‌شود شما هر چقدر که سوال بخواهید بکنید همیشه چرایی زیاد است چرا این طور است چرا نماز این است عیبی هم ندارد ذهن انسان است می‌پرسد منتها من یک پاسخ کلی می‌خواهم بدهم و آن پاسخ کلی این است که ما همیشه با وضعیت موجود مواجه هستیم یعنی ادامه پیدا نکرده ما که خدا نیستیم که بخواهیم تصمیم برای خدا بگیریم خدای تبارک و تعالی این گونه تقدیر کرده است این گونه برنامه ریزی کرده است که پیغمبر اکرم آخرین پیغمبر باشد امامانی باشند پس از او که همان دین را توضیح بدهند دیگر دین جدیدی ارائه نکنند و آن دین پیغمبر گرامی اسلام را به عنوان دین کامل قرار داده است ما در این سوالات باید مبنا را درست بکنیم مبنا اگر این است که خدا وجود دارد خدا عالم است خدا حکیم است خدا مهربان است این‌هایی که در روایات ما در آیات قرآن به عنوان صفات خدا آمده «هُوَ اللَّـهُ الَّذِي لَا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّـهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ» (حشر/ 23) این خدایی که بارها در قرآن صفت رحمان آمده رحیم آمده غفور آمده حکیم است فعلش عبث و بیهوده نیست عالم است بهترین نظام را آفریده بهترین موجود را انسان قرار داده ما افق دیدمان محدود است خدای تبارک و تعالی برای چینش این عالم هستی آمده و به این شکل تقدیر و برنامه ریزی کرده مثل این که شما ممکن است مثلا فرض بکنید که در یک بیمارستانی در یک ساختمانی سر در نیاورید که چرا این آقای پزشک این بخش‌ها را این طور طراحی کرده یا فرض کنید که یک ساختمانی در شهری مهندس چرا این جا را ستون قرار داده این جا را اتاق قرار داده و ممکن هم است اگر خودش را پیدا بکنید برای شما توضیح بدهد ولی نیازی نیست همین قدر که می‌دانید او مهندس بوده است او پزشک بوده است این اطمینان را وقتی دارید درست مثل این که مثلا شما الآن یک ماشینی که خریداری می‌کنید می‌دانید سازنده‌ی این خودرو سازندگان این خودرو یک تعدادی آدم‌های عاقل بالغ با فهم با علم خودرو سازی بودند یک بنده خدایی یک وقتی ماشین را باز کرده بود در یک دانشگاهی دانشجویی می‌گفت برای این که یاد بگیرند می‌گفت هفتاد هشتاد پیچ اضافه آوردیم کارخانه این‌ها را اضافه گذاشته بود گفتم نه اضافه نگذاشته شما بلد نبودید ببندید می‌دانید چه می‌خواهم عرض کنم این که چرا موتور این جاست چرا اتاق این جاست این دیگر بهترین فکر را برای این ریخته البته مثال‌های من همه ناقص است چون این‌ها بشر هستند در آن جا ممکن است بگویید خود این‌ها پنج سال دیگر ممکن است تغییر بدهند اما در مورد خالق هستی مهم است که بشر را خدا بدون هدایت گر نگذارد لازم نیست الزاما دین و پیغمبر باشد حتی در گذشته هم این طور بوده مثلا میان حضرت عیسی و پیغمبر ما شش صد سال فاصله است پیغمبر نیامده خود حضرت امیر در نهج البلاغه می‌فرماید أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ (نهج البلاغه، خطبه 89) یعنی می‌گویند دوران فترت ولی مبلغ بوده است یعنی کسانی بودند راهب‌هایی بودند افرادی بودند آشنای با دین حضرت عیسی علیه السلام بودند که تبلیغ می‌کردند و آن دین را بیان می‌کردند خدای تبارک و تعالی دین اسلام را با قرآن فرمود من دین کامل قرار دادم دیگر نیازی به ارسال پیامبر و دین جدید نبود بله این دین باید بیان می‌شد حالا که باید بیان می‌شد امام قرار دادند تا روز قیامت هم این امام در جامعه است البته ممکن است شما در بحث غیبت ورود پیدا بکنید که آن هم من عرض می‌کنم همین جا اشاره می‌کنم که آن هم همین طور است در بحث غیبت هم امام است نقش اش است دعایش است توسل به او است ولی برای این که مردم با معارف امام و قرآن آشنا شوند همین نقش را همین ولایت را دادند به فقها دادیم فقیه به مجتهد به عالم دینی که امام می‌فرمود ولایت فقیه استمرار ولایت رسول خداست بعضی‌ها می‌گویند یعنی ولی فقیه معصوم است؟ نه عصمت علم غیب ولایت تکوینی معجزات کرامات این‌ها فقط مال معصوم است ولایت یعنی پیغمبر گرامی اسلام اجرای حدود داشت قاضی تعیین می‌کرد اعلام جنگ می‌کرد صلح می‌کرد این‌هایی که در دوران غیبت هم همین نقش برای فقیه با تشخیص بر اساس قرآن و روایات باقی است لذا فکر می‌کنم این سوال با این مبنا پاسخ داده شود.
شریعتی: خیلی ممنون پس اگر مبنایمان را درست کردیم و خداوند متعال و آن صفاتی که اشاره کردید را بشناسیم باید تسلیم باشیم و خیالمان راحت باشد و می‌توانیم اعتماد بکنیم. حالا در مورد غیبت شما نکته‌ای را اشاره کردید یک سوالی پیش روی من است دوستان پرسیدند گفتند که با توجه به این که دیدن و شناختن و معرفت پیدا کردن به مقام پیغمبر و امام حاضر و استفاده از علمشان نسبت به امام و پیغمبر غایب خیلی راحت تر است وقتی امامی باشد معصومی باشد که حاضر باشد ما بتوانیم او را ببینیم پذیرفتن و پذیرش آن دین برای ما خیلی راحت تر است ایشان گفتند آیا در حق انسان‌های امروزی ظلم نمی‌شود؟ آیا این نمی‌تواند بهانه‌ای در روز قیامت باشد برای کسانی که از پیغمبر و امامان تبعیت نکردند؟
دکتر رفیعی: قرآن کریم می‌فرماید «وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا» (اسراء/ 15) ما هیچ پیغمبری را اگر پیغمبری به او نرسیده باشد عذاب نمی‌کنیم بعد می‌فرماید «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» (نحل/ 36) در تمام امت‌ها ما پیغمبر فرستادیم منتها ارسال پیغمبر ارسال امام یا تعیین امام الزاما به این معنا نیست که آن امام یا پیغمبر حاضر باشد در بین مردم ما اصلا الآن سراغ امام زمان نمی‌رویم سوال را با پاسخ قبلی جواب می‌دهیم حضرت عیسی علیه السلام یک مدتی بین مردم بود و بعد رفت البته ما اعتقاد داریم که حضرت عیسی از دنیا نرفته قرآن می‌گوید بردیم بالا ولی بالاخره از میان مردم رفت یا بین حضرت موسی و حضرت عیسی فاصله‌ی زیادی است فاصله‌ی چند صد ساله است پس حضرت موسی هم بین مردم نبوده است از دنیا رفته است حضرت عیسی هم نبوده وقتی می‌گوییم دسترسی به امام منظور جایگاه حقوقی است نه شخص اتفاقا آن زمانی که امام صادق هم در بین مردم بود مردم همه ارتباط نداشتند نمی‌توانستند ارتباط داشته باشند بروند امام را ببینند بحث این است که ما بعد از پیغمبر گرامی اسلام یازده امام ما معارفشان احادیثشان اعتقاداتشان شرح قرآنشان تفسیرشان دعاهایشان در اختیار مردم است عوامل هدایت است و همین‌ها کافی است برای این که هر کسی در مسیر هدایت قرار بگیرد بهانه جویی نباید کرد الآن همین آقا یا خانمی که این سوال را کردند که می‌گویند ظلم مثلا شما برای هدایت و پیشرفت چه می‌خواهید؟ مباحث اعتقادی می‌خواهید؟ نهج البلاغه دعا می‌خواهید؟ صحیفه‌ی سجادیه سیره‌ی معصومین می‌خواهید کتاب‌های سیره پر است امام صادق چه می‌کرد امام باقر چه می‌کرد رسول خدا چه می‌کرد مباحث اخلاقی می‌خواهید این‌ها را علاوه بر قرآن می‌گویم قرآن که جای خودش در راس است الی ماشاء الله مباحث اخلاقی نصیحت‌های اخلاقی است ممکن است سوال بکنند پس امام زمان را حذف می‌کردند اگر این‌ها کافی است امام زمان آمدنش غیبتش طولانی شدنش برای برقراری یک حکومت جهانی است یعنی قرار است یک حکومت جهانی یک دولت واحد تشکیل شود و الا اگر امام زمان مثلا الآن بودند و ما هم خدمتشان می‌رسیدیم می‌فرمودند دروغ نگویید این را که امام صادق هم فرموده علمای ما هم فرموده حدیث می‌گویند قال الصادق که مثلا دروغ نگویید حضرت برای اصل حکومت است و این که جامعه را از ظلم و فساد نجات بدهد اما این باید یک ظرف زمانی داشته باشد کی این اتفاق می‌افتد؟ من کاری ندارم به ما گفتند شما زمان تعیین نکنید لذا هیچ ظلمی نمی‌شود من بحث فردی می‌کنم حتی بحث حکومتی می‌کنم الآن مردم ایران به رهبری امام که امام یک فقیه است آشنای با قرآن و روایات است تشخیص داده اند در این کشور ظلم می‌شود در این کشور حقوق اسلامی نادیده گرفته می‌شود قیام کردند انقلاب شد کسی جلویشان را گرفت؟ خدا مانع شد؟ نه در زمان غیبت می‌شود انقلاب کرد می‌شود برای اسلام گام برداشت مسجد ساخت همه‌ی ارزش‌های اخلاقی اعتقادی سر جایش است حضور امام زمان اگر منظور این است که مثلا مثل جایگاهی که یک عالم دینی دارد مسئله‌ی شرعی جواب می‌دهد این که الآن انجام می‌شود خودشان فرمودند این فقها امنای ما هستند به آن‌ها مراجعه بکنید تازه خود امام صادق که بود خودشان به همه‌ی سوالات جواب نمی‌دادند می‌فرمودند در فلان موضوع به فلان کس مراجعه بکنید در کلام سراغ هشام بروید در تفسیر سراغ فلانی بروید ابوحمزه تفسیر می‌گفت ابان احکام می‌گفت زراره مباحث دیگر مطرح می‌کرد مومن طاق و هشام مباحث اعتقادی می‌گفتند من یک وقت روایت دیدم یک کسی آمد مکه خدمت امام صادق گفت من امامت شما را قبول ندارم آمدم بحث کنم آقا فرمود بنشین نشست فرمود بروید به شاگردان من بگویید بروید چهار تا از شاگردان امام صادق با او بحث می‌کردند آقا نظارت می‌کرد زمینه‌ی هدایت و حجت را برای ما ایجاد کردند کتاب‌ها آثار و مباحث و علما اما خود امام باید امام زمان یک فرقی با سایر ائمه دارد که هیچ امامی این ویژگی را ندارد و آن این است که ائمه‌ی دیگر اگر شرایط حکومت نبوده بیعت یک ظالم یعنی حکومت یک ظالمی در زمانش امام کار خودش را انجام می‌داده یعنی امام موسی بن جعفر امامت می‌کرده هدایت می‌کرده در عین حال که هارون الرشید حاکم بوده است امام باقر امامت می‌کرد در حالی که سلیمان بن عبدالملک عیاش که بسیار آدم فاسدی بوده حکومت می‌کرد امام هادی زیارت جامعه‌ی کبیره شان زیارت غدیرشان احادیث دیگرشان را بیان کردند در حالی که متوکل حاکم بود این اتفاق برای امام زمان نخواهد افتاد یعنی ایشان وقتی بیایند بیعت احدی در گردنشان نیست پس این انقلاب جهانی نیاز به شرایط جهانی دارد باید کابینه‌ی قوی 313 نفر فراهم شود نسل‌های مختلفی بیایند یاران ویژه از آن جدا شود زمینه سازی شود تا ان شاء الله ظهور اتفاق بیفتد.
شریعتی: در زمان خود حضرات معصومین و پیغمبر مردم همه به امام و پیغمبر دسترسی نداشتند.
دکتر رفیعی: او هم که دسترسی داشت امام می‌فرمود برو از فلان شاگرد من سوال بکن گاهی هم تاکید می‌کردند به فلانی برو بنشین به مسجد فتوا بده آمد از همین ری خدمت امام تهران نبود آن موقع یک کسی آمد خدمت امام هادی علیه السلام فرمود برو سراغ حضرت عبدالعظیم ارجاع داد به ایشان امام رضا علیه السلام در قم به زکریا بن آدم ارجاع می‌دادند خود امام عسکری امام هادی علیه السلام در نیشابور ابراهیم بن عبده در قم احمد بن اسحاق اشعری قمی در اهواز علی بن مهزیار این‌ها فراوان بودند نمایندگان امام بودند هم پاسخگوی سوالات بودند هم دریافت وجوهات مردم را می‌کردند هم پاسخگوی نیازهای اعتقادی مردم بودند.
شریعتی: خیلی ممنون این سوال را هم بپرسیم گفتند در قرآن کریم علت عذاب اقوام گذشته نافرمانی آن‌ها بیان شده چرا امروز که گناهان بشر به مراتب ده‌ها و صد‌ها برابر بیشتر از قبل است بلای الهی چرا نازل نمی‌شود تا باعث عبرت آن‌ها شود آیا درست است برخی از اتفاقات مثل سیل و زلزله‌هایی که در زمان ما رخ می‌دهد این‌ها را ناشی از عذاب الهی بدانیم ملاک‌هایی که با آن بشود عذاب الهی را تشخیص داد بیان بکنید.
دکتر رفیعی: این آقا خیلی جسور هستند عذاب الهی که بیاید خود ایشان را هم شامل می‌شود عذاب‌هایی که در امت‌های گذشته آمده دو قسم است اول از قرآن جواب می‌دهیم قرآن کریم عذاب دنیا را به سه بخش تقسیم کرده قیامت و قبر را کاری نداریم بخش اول عذاب تربیتی مجازات تربیتی است اسمش را هم گذاشته عذاب ادنی یعنی عذاب نزدیک «وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» (سجده/ 21) بعضی‌ها را ما در همین دنیا مجازات تربیتی می‌کنیم که کارشان به آخرت نکشد عذاب ادنی هم برای آدم‌های خوب است برای مومنین است مثلا فرض کنید یک کسی یک دروغی گفت آمد رد شود سرش می‌خورد به دیواری زخم می‌شود درد می‌آید این کفاره‌ی همان دروغ است که دیگر نگوید زمان پیغمبر گرامی اسلام یک کسی رفت نگاه بکند به خانم‌ها همان طور که حواسش به یک خانمی بود از دیوار یک استخوان شتر آمده بود بیرون رفت در چشمش مجروح شد آمد خدمت پیغمبر به این تعبیر حضرت فرمودند که خدا دوستت داشت که گناه نکنی این را زیاد داریم این عذاب تلنگری است عذاب بیدار شدنی است اگر کسی مریض می‌شود حادثه‌ای برایش پیش می‌آید من نمی‌گویم هر کسی مریض می‌شود گناه کرده نه بیماری‌ها و حوادث دو نوع است بعضی هایش تنبیه است بعضی هایش ترفیع است یک وقت پیغمبر مریض می‌شود می‌خواهند درجه اش برود بالا دانش آموزی که معلم اذیت می‌کند دو حالت دارد یا می‌خواهد گذشته اش جبران شود دیگر تک نیاورد یا می‌خواهد در المپیاد قوی تر شود دومین عذاب عذاب استدراج است این است که هر چه طرف گناه می‌کند خدا به او نعمت می‌دهد برعکس است هر چه این دانش آموز درس نمی‌خواند جایزه می‌دهند نمی‌گویند برو پدرت را بیاور هیچ کارش ندارند چرا؟ چون معلم از اول سال می‌داند این به درد قبولی نمی‌خورد می‌گوید بگذار راحت باشد ولی آخر سال می‌گذارند در کاسه اش یک مردود است می‌دهند «سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ» (اعراف/ 182) گفتند از عذاب استدراج بترسید صدام نمونه اش بود این همه ظلم و جنایت کرد خدا چقدر میدان داد فرعون چهار صد سال ادعای خدایی کرد سر درد هم نگرفت حضرت امیر فرمود اگر دیدی هی به تو نعمت می‌دهی تو هر چه گناه می‌کنی باز هم بیشتر می‌دهد بترس این استدراج است اما قسم سوم که سوال شما بود عذاب استیصال است یعنی عذاب آنی اول سوره‌ی ص است شش قوم را آن جا نام می‌برد که عذاب استیصال برایشان آمده یکی قوم نوح بود سیل آمد یکی فرعون بود آب از بین برد قوم عاد با باد از بین رفتند قوم ثمود این‌ها هر کدام یکی با صاعقه قوم لوط با خاک و سنگ از بین رفتند این عذاب خیلی فراگیر نیست یعنی دیگر اگر جامعه‌ای واقعا پشت کرد و حرف گوش نداد و پیغمبرش را آزار داد و آن پیغمبر نفرین کرد این عذاب می‌آید حضرت صالح نفرین کرد عذاب آمد حضرت شعیب نفرین کرد عذاب آمد در مورد حضرت یونس این اتفاق نیفتاد چون یک عالمی داشت مردم را نجات داد ولی راجع به مسلمان‌ها من یک چیزی بگویم خدمت این بیننده‌ی عزیز قرآن کریم می‌فرماید تا دو چیز در میان مسلمانان است عذاب فراگیر برای آن‌ها فرود نمی‌آید یکی شخص پیغمبر است چون هیچ وقت نفرین نمی‌کرد این طور نفرین‌ها را نمی‌کرد دوم استغفار است که حضرت علی در نهج البلاغه می‌فرماید خدا دو امان از عذاب برای شما قرار داده یکی پیغمبر و الآن نیست دومی اش استغفار است و آن الآن است كَانَ فِي الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَكُمُ الْآخَرَ فَتَمَسَّكُوا بِهِ أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِي رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ$ وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِي فَالِاسْتِغْفَارُ (نهج البلاغه، حکمت 88) یعنی چه؟ یعنی اگر مثلا در یک منطقه‌ای صد هزار نفر هستند پنجاه هزار نفر گناه می‌کنند شصت هزار تا گناه می‌کنند ولی در میان این‌ها دویست تا پانصد تا استغفار می‌کنند به خاطر استغفار آن‌ها خدا به بقیه هم رحم می‌کند لذا نخیر عذاب فراگیر به معنای نابودی یک ملت و یک قوم و یک جریان در اسلام اتفاق نمی‌افتد البته چرا موردی ممکن است همان اول هم گفتیم ممکن است یک منطقه‌ای مثلا فرض کنید در اثر عدم پرداخت زکات یا انجام فحشا مثلا دچار خشک سالی شود این را در روایات داریم یا مثلا داریم افرادی اگر گناه بکنند حبس دعا شوند نعمت تغییر بکند.
شریعتی: این در مورد مسلمان‌ها است؟
دکتر رفیعی: بله مسلمان‌ها است اگر التزام نداشته باشند که دیگر هیچ شما اگر عضو دانشگاه تهران نباشی برای چه مشروطت بکنند؟ این هم سوال خوبی بود چون می‌گویند آن کسی که در فلان کشور اروپایی است مرتب باران می‌آید زکات نمی‌دهند اولا هوای آن جا مدیترانه‌ای است اقتضایش است ثانیا التزام به قواعد یک دین پس از پذیرش آن دین است یک وقت یک کسی آمد خدمت امام صادق عرض کرد در منطقه‌ی ما کافر‌ها هستند کاسب هستند دروغ هم نمی‌گویند مسلمان‌ها هستند کاسب هستند دروغ می‌گویند الآن هم بعضی‌ها می‌پرسند می‌گویند طرف هیچ چیز را قبول ندارد ولی ماشین ما را خوب درست می‌کند ولی طرف مسلمان است بعضی‌ها این طور هستند البته اصلا این مباحث فراگیر نیست امام صادق جواب قشنگی داد فرمود برای این که شیطان سراغ کافر نمی‌رود کارش ندارد اصل را قبول ندارد منکر خداست همه‌ی تلاش‌های شیطان این است که کسی کافر شود او کافر است اما مسلمان چون خدا را قبول دارد کافر نیست نمی‌تواند به او بگوید خدا را نپرست نمی‌تواند به او بگوید شیطان را بپرست گوش نمی‌دهد لذا می‌گوید دروغ بگو فرمود علت این که مسلمان‌ها مومن‌ها حتی هر چه ایمان می‌رود بالا بیشتر در معرض خطر شیطان هستند چون بیشتر وسوسه می‌کند لذا اگر دقت هم کرده باشید خدا در قرآن «قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» (اعراف/ 16) شیطان در صراط مستقیم می‌نشیند شیطان در کاباره برود چه کار بکند؟ آن خودش شیطان است شیطان در مرکز فحشا برود چه کار بکند؟ آن خودش اهداف شیطان را پیاده می‌کند به عبارت دیگر این قاچاق چی‌ها هیچ وقت نمی‌روند معتاد‌هایی که عادت به اعتیاد دارند را بیایند جذب بکنند جذب نمی‌خواهد خودش دارد مواد می‌کشد به این نیاز هم دارد او می‌رود سراغ جوان دبیرستانی درس خوانده‌ی تحصیل کرده‌ی پاک فرقش در این است که لذا ما نه بنده‌ی نوعی یعنی مسلمان‌ها مومنین بیشتر در معرض خطر شیطان قرار دارند.
شریعتی: خیلی ممنون مشرف می‌شویم به ساحت نورانی قرآن کریم آیات 111 تا 118 سوره‌ی مبارکه‌ی انعام صفحه‌ی 142 را با هم تلاوت می‌کنیم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَى وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَّا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّـهُ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ ﴿١١١﴾ وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ﴿١١٢﴾ وَلِتَصْغَى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُوا مَا هُم مُّقْتَرِفُونَ ﴿١١٣﴾ أَفَغَيْرَ اللَّـهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِّن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿١١٤﴾ وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَّا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿١١٥﴾ وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﴿١١٦﴾ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ مَن يَضِلُّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿١١٧﴾ فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّـهِ عَلَيْهِ إِن كُنتُم بِآيَاتِهِ مُؤْمِنِينَ ﴿١١٨﴾
ترجمه:
و مسلماً اگر ما فرشتگان را به سوی آنان نازل می‌کردیم، و مردگان با آنان سخن می‌گفتند، و همه چیز را گروه گروه در برابرشان گرد می‌آوردیم، باز هم [از روی اراده و اختیار] ایمان نمی‌آوردند؛ مگر آنکه خدا [ایمان آوردنشان را به طور اجبار] بخواهد، ولی بیشترشان نادانی و جهالت می‌ورزند. (۱۱۱) و این گونه برای هر پیامبری دشمنانی از شیاطین انس و جن قرار دادیم، که برای فریب مردم همواره گفتاری باطل ولی به ظاهر آراسته و دلپسند به یکدیگر القاء می‌کنند، و اگر پروردگارت می‌خواست چنین نمی‌کردند، پس آنان و آنچه را به دروغ به هم می‌بافند واگذار. (۱۱۲) و [ما به عنوان آزمایش بندگان از القای گفتار باطل توسط شیاطین انس و جن به یکدیگر مانع نشدیم] تا دل‌های کسانی که به آخرت ایمان ندارند به آن القائات متمایل شود، و آن را بپسندد و [برای رسیدن به منتهای شقاوت که کیفر لجاجت و عناد آنان است] هر عمل زشتی را که بخواهند انجام دهند، نهایتاً انجام دهند. (۱۱۳) آیا جز خدا حاکم و داوری بطلبم؟! در حالی که اوست که این کتاب آسمانی را که [همه معارف و احکام در آن] به تفصیل بیان شده به سوی شما نازل کرد؛ و اهل کتاب [به ویژه دانشمندان آنان] می‌دانند که این کتاب [قرآن] از سوی پروردگارت به درستی و راستی نازل شده؛ پس [در اینکه معجزه خواهی منکران و مخالفت‌های اهل کتاب از روی حقیقت جویی نیست] از تردیدکنندگان مباش. (۱۱۴) و سخن پروردگارت از روی راستی و عدل کامل شد، سخنان او را تغییر دهنده‌ای نیست؛ و او شنوا و داناست. (۱۱۵) اگر از بیشتر مردم روی زمین پیروی کنی [و آرا و خواسته هایشان را گردن نهی] تو را از راه خدا گمراه می‌کنند؛ آنان فقط از گمان و پندار [که پایه علمی و منطقی ندارد] پیروی می‌کنند، و تنها به حدس و تخمین تکیه می‌زنند. (۱۱۶) یقیناً پروردگارت به کسی که از راه او گمراه می‌شود و نیز به راه یافتگان داناتر است. (۱۱۷) پس اگر به آیات خدا ایمان دارید، از آنچه [از گوشت حیوان حلال گوشتی] که [وقت ذبح شدن] نام خدا بر او برده شده بخورید [نه از ذبیحه گمراهان.] (۱۱۸)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: اشاره‌ی قرآنی را بفرمایید.
دکتر رفیعی: در سوره‌ی انعام این آیه خیلی مهم است ائمه هم گاهی استناد کردند به این آیه «وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ فَيَسُبُّوا اللَّـهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ» (انعام/ 108) خیلی عجیب است به مسلمان‌ها می‌فرماید به بت‌های مشرکین فحش ندهید چون آن‌ها هم به خدای شما از روی نا آگاهی فحش می‌دهند ناسزا گویی سبّ خوب نیست لذا روایت داریم لَا تَسُّبُوا الدُّنیا دیدید بعضی‌ها عصبانی می‌شوند به دنیا چیزی می‌گویند یک کسی به دنیا ناسزا می‌گفت حضرت امیر گفت این دنیا محل انبیا اولیاء محل نزول قرآن است این حرف‌ها چیست؟ دنیا حتی بت که نا حق است بت که سنگ و چوب است در عین حال جان ندارد کاری از او برنمی‌آید اما فحش دادن کار خوبی نیست لذا دقت بکنیم که یک وقتی بعضی‌ها گول نخورند بعضی‌ها تصور نکنند فحش دادن به عناصری که منفی است جایز است نه نقد می‌توانیم بکنیم ولی فحش ندهیم.
شریعتی: خیلی ممنون گفتند چرا پیامبر و ائمه علیهم السلام با این که علم غیب داشتند مانند مردم عادی رفتار می‌کردند و حتی گاهی از مردم پرسش و سوال می‌کردند اصولا امامان و پیامبران چه زمانی از علم غیبشان استفاده می‌کردند.
دکتر رفیعی: علم غیب در مورد امام و پیغمبر به نظرم یک بار هم بحث کردیم مطلق نیست یعنی مثل علم غیب خدا نیست در عرض خدا نیست در طول خداست استقلالی نیست یعنی اعطایی است خدا باید آن علم غیب را بدهد منتها این قدرت به امام داده شده اگر چیزی را بخواهد بداند بداند این را روایات دارد که اگر بخواهد أنَّ الأئِمَّةَ اِذا شَاؤوُا أنْ يَعْلَموُا عَلِموُا (کافی، ج 1، ص 258) اگر اراده بکند بداند که عمر من چند سال است من کی از دنیا می‌روم فردا چه حوادثی برایم پیش می‌آید می‌داند اگر اراده نکند بداند نخواهد بداند نمی‌داند و لذا ممکن است مثلا جناب عالی خدمت پیغمبر گرامی اسلام یا امام معصوم بگویید من با این آقا دعوایم شده بفرماید شاهد شما چیست شاهد می‌خواهد از علم غیبتان استفاده بکنید نمی‌خواهد استفاده بکند علم غیب یک توانمندی است که خدا به انبیا داده به ائمه‌ی معصومین هم داده برای این که بتوانند بگویند ما با بقیه متفاوت هستیم ما به خدا وصل هستیم چنین قدرتی را داریم همین علم غیب را وسیله‌ی هدایت قرار بدهند یک جوانی بود کارهای ناپسندی انجام می‌داد امام هادی نصیحتش کرد نکن این کارها را لغو است لهو است گفت جوان هستیم آقا فرمود اِنَّکَ لَتَمُوت بَعد ثَلاث اَیام سه روز دیگر از عمرت باقی نمانده تکان خورد این برایش اثر داشت اثرش این بود برود توبه بکند گناه نکند یا بعضی از اوقات مثلا فرض کنید حاکمان ستمگر برای این که لطمه‌ای به ائمه نزنند امام از علم غیب استفاده می‌کردند که بدانید ما خبر داریم شخصی خدمت امام صادق آمد معصیتی در مسیر مرتکب شده بود گفت ما از شیعه‌های شما هستیم آقا فرمود شیعه‌های ما از این کار نمی‌کنند یعنی بلند شو برو دروغ نگو آمد خدمت امام صادق یک کسی به نام ابراهیم با مادرش دعوا کرده بود مثل آدم‌های مظلوم و شاگردان منظم آمد خدمت آقا آقا فرمودند بلند شو برو مادرت را از خودت راضی کن حالا با مادرت دعوا می‌کنی؟ مادری که شیره‌ی جانش غذای تو بوده دامنش گهواره‌ی تو بوده شکمش منزل تو بوده در موارد تحکیم اعتقادات تربیت هدایت و کوبیدن خصم استفاده کردند یعنی دشمن بداند که ما این را می‌دانیم ما اطلاع داریم مثلا دارد یک وقتی پزشکی آمده بود از هند خیلی شلوغش کرده بود پیش امام صادق که می‌خواهی به شما چیزی یاد بدهم؟ آقا فرمود ما به این چیزها نیاز نداریم آقا شروع کرد احادیث و مطالبی در مورد طب و پزشکی فرمود این‌ها نشان دهنده‌ی همان قصه‌ی تربیت هدایت و تحقیر دشمن است تعبیر خوبی نیست من به کار می‌برم روی طرف را کم کردن که علم اصلی نزد ماست برای اثبات خودشان اما در مسائل شخصی و موردی از این استفاده نمی‌شود حتی دو قسم است در مسائل شخصی اصلا گاهی نمی‌خواهد بداند یعنی واقعا این قصه را ممکن است امام نداند چون اراده نکرده که بداند یا نه دانسته اما ترتیب اثر نمی‌دهد به امام حسین می‌گویند شما کربلا کشته می‌شوید خدا فرموده پیغمبر فرموده حضرت زهرا فرموده اما امام مثل یک آدم عادی می‌رود چون ظرفیتش را دارد این چیزی را که به او گفتند موجب این نمی‌شود که از آن موضع خودش برگردد یکی از دوستان شاید هم در یکی از این برنامه گفتیم یک مثال قشنگی می‌زد می‌گفت مثلا فرض کنید در یک گروه اقتصادی هیئت دولت بیست سی نفر نشستند آدم‌های مورد اعتماد هستند رئیس اقتصاد رئیس دولت می‌گوید یک ماه دیگر می‌خواهیم بنزین را سهمیه بندی بکنیم یک ماه قبل می‌گوید اما می‌داند این‌ها آدم‌هایی نیستند که بروند منزلشان بنزین را با تانکر احتکار بکنند ذخیره بکنند این علم غیب علم قبل از واقعه را برایش ترتیب اثر نمی‌دهند. برای تقرب ذهن مثال زدم لذا داستان علم غیب همینی است که عرض کردم اگر بخواهند می‌توانند.
شریعتی: نوشتند که چهار فرزند یکی از بستگان ما بر اثر حادثه‌ای فوت کرده و همه‌ی اطرافیان مدام والدین این کودک را سرزنش می‌کنند که شما می‌بایست چند برابر معمول احتیاط می‌کردید من به آن‌ها می‌گویم که مرگ دست خداست و اصلا دلیلی ندارد که کسی در این باره سرزنش شود.
دکتر رفیعی: هیچ کسی راضی به مرگ فرزندش نیست مقصر کسی نیست عامد کسی نیست قاصر است کوتاهی ممکن است بکند مثلا فرض می‌کنیم که من یک سال یادم است شاید هفت هشت سالم بود رفته بودم قبرستان در قم یک ختمی بود برایم تعجب آور بود یک وقت دیدم هفت جنازه ردیف با هم دارند می‌آورند همه هم زن و بچه و جوان بودند یک آقایی را هم زیر بغل هایش را گرفتند مجروح بود این هفت جنازه مال او بود از خانواده اش بودند گفتم قصه چیست کوچک بودم ما بعدا در شهادت‌ها تا سی صد جنازه هم دیدیم در اصفهان یا در قم صد جنازه تشییع شد ولی در قبل از انقلاب عجیب بود وقتی وارد شد قبرستان به لرزه در آمد گفتند این آقا وانت داشت زن و بچه را سوار کرد ببرد امام زاده داوود یک وقت خوابش گرفته یا بی دقتی کرده تصادف کرده در دره هفت تای این‌ها مردند او مانده ما با این آقا چه کار بکنیم؟ اعدامش بکنیم محاکمه اش بکنیم؟ عامد که نبوده خودش هم داشت گریه می‌کرد اشک می‌ریخت بیچاره شده بله کوتاهی کرده باید حواسش را جمع می‌کرد باید دقت می‌کرد اما دیگر جای سرزنش و این مسائل نیست به عبارت دیگر ما دو نوع مرگ داریم اجل مسمی داریم اجل معلق داریم اجل مسمی یعنی آن مرگی که برای هر کسی تعیین شده کی هم است؟ نمی‌دانیم ولی گاهی اوقات طرف با مواد مخدر با سیگار زیاد خودش این مرگ را جلو می‌اندازد گاهی با صدقه انفاق ورزش ممکن است تاخیر بیندازد اجل معلق گاهی از اوقات ممکن است مثلا فرض کنید من باز از قم یک داستانی را برای شما عرض می‌کنم در محله‌ی ما چند سال قبل یک خانمی آن موقع هنوز گاز نبود این مال بیست و پنج سی سال پیش است از چراغ‌های نفتی بود او چراغ را روشن کرده بود سه تا از بچه هایش خوابیده بود رفته بود خیلی چیزها آن موقع صفی بود صبح زود شیر مرغ می‌دادند در صف بود برگشته بود آتش گرفته بود هر سه بچه سوخته بودند؟ حالا شما با این خانم چه کار می‌کنید؟ این خانم قصد آتش زدن داشت؟ چنین چیزی نیست ممکن است کوتاهی کرده باشد باید پنجره‌ای باز می‌گذاشت یا به مادربزرگش همسایه می‌سپارد ولی برای آن کوتاهی که نمی‌آیند طرف را محاکمه بکنند یا در سرش بزنند لذا امام صادق فرمود ما اهل بیت قبل از مصیبت تلاش می‌کنیم اتفاقی نیفتد ولی وقتی افتاد دیگر نَصبِر صبر می‌کنیم این مهم است حالا این تصادف کرده چهار تا از دنیا رفتند پدر در رانندگی کوتاهی کرده اما تعمد که نبوده لذا این را باید تفکیک بکنیم.
شریعتی: گفتند داشتن مقامات عالی مانند نبوت و امامت و این‌ها چه افتخاری است برای پیامبران و امامان و اشخاص مقرب نزد خدا؟ خداوند اگر این مقام‌ها را به من هم می‌داد من هم صاحب آن صفات و کرامات می‌شدم و نیازی به این همه مبارزه با نفس و سختی‌های مختلف نداشتم.
دکتر رفیعی: آن‌ها هم با همین مبارزات به این مقامات رسیدند یعنی پیغمبر فرمود من شیطان خودم را مهار کردم من عبد شکور هستم یعنی از اول که پیغمبر به دنیا آمده یک مهر نبوت روی پیشانی اش زدند یک کاری هم کردند گناه نکند؟ این که فضیلت نیست.
شریعتی: گفتند نور نبوت.
دکتر رفیعی: آن بحث دیگری است آن علم غیب خداست مثلا جناب عالی می‌دانید فرزند شما از کجا می‌دانید من کاری ندارم بالاخره می‌دانید فرزند شما در آینده یک آیت الله یک عارف بالله یک ولی از اولیاء خدا می‌شود از همان بچگی هم ممکن است به بعضی‌ها بگویید که من نور ولی اللهی در او می‌بینم نور آیت اللهی در او می‌بینم اما چه را می‌بینم؟ نور آیت اللهی و ولی اللهی که این بچه جوهره اش را دارد از همان اول گناه نکند درس بخواند ایمان داشته باشد من می‌بینم که این با تلاش خودش به چنین جایی می‌رسد با تلاش خودش و لذا پیغمبر اکرم که شما زندگی اش را نگاه بکنید ده روز ماه رمضان اعتکاف سه ماه روزه نماز شب عبادت ترک گناه آن اگر باشد آقا درست می‌گوید یعنی یک کسی را بیایید انتصابی بگذارید به مسئولیت یک جایی بعد هم کاری بکنند هیچ خطایی نکند این دست بسته می‌شود این طور نیست شاهد قرآنی و روایی هم داریم حضرت ابراهیم «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ» (بقره/ 124) در آتش افتاد اسماعیلش ذبح شد زنش را گذاشت در مکه سرزمین لم یزرع خود حضرت علی فرمود خدا چهارده جا من علی را امتحان کرد روایتش است بگردید پیدا بکنید هفت جا زمان پیغمبر هفت جا بعد از پیغمبر نه به این مفتی‌ها خدا به کسی چنین مقاماتی نمی‌دهد این‌ها امتحان را پس دادند منتها همان مثالی که من زدم اگر مثلا از قبل از نبوت حضرت رسول اکرم به حضرت عیسی یا در انجیل و انبیاء قبلی یک چنین آدمی می‌آید یعنی یک چنین آدمی می‌آید که با این تلاش‌های خودش به این مقام می‌رسد مثلا من شنیدم که نمی‌دانم از کجا شنیدم که حضرت امام رضوان الله تعالی علیه را یکی از بزرگان در گذشته فرموده می‌بینم این آقا رهبری شیعه را به عهده می‌گیرد این تشخیص است یک وقتی یک آقایی در قم بود من را دید یک جمله‌ای به من گفت بعد گفت فلانی این جمله‌ای که گفتم ساده نگیری آن جمله اش را نمی‌گویم گفتم چطور گفت آیت الله عظمی فاضل لنکرانی رضوان الله تعالی علیه جوان بود درس می‌خواند به او گفتم تو مرجع تقلید می‌شوی من از همان جمله در ایشان دیدم این آقا او را مرجع نکرده این فراصتی است که یک مومن گاهی تشخیص می‌دهد یک کسی در آینده به چه جایگاهی می‌رسد آن وقت خدای تبارک و تعالی خالق بشر است می‌داند وجود مقدس رسول گرامی اسلام با آن تلاش و کوشش به این جایگاه می‌رسد این را به یک عده‌ای هم ابلاغ می‌کند ولی قصه‌ی کت بسته و دست بسته بودن نیست.
شریعتی: آخرین سوال را هم می‌شنویم گفتند در جایی خواندم که بر انسان ناچار و مضطر گناهی نیست و منطقی هم است پس جوانی که فشار بزرگ روحی و جنسی را بیشتر از جوانش هم است اجازه‌ی گناه دارد یا ندارد اگر نه پس تکلیف این گونه افراد که همه‌ی شرایط گناه دارند را چیست.
دکتر رفیعی: اضطرار یعنی درماندگی یعنی اگر این اتفاق نیفتد من می‌میرم مثل این که الآن یک کسی گوشه‌ی خیابان هیچ چیز پول ندارد دارد از گرسنگی هم می‌میرد او می‌تواند گوشت میت هم استفاده بکند چون اگر نخورد می‌میرد لذا می‌گویند گرسنه‌ی این طوری اگر نان هم نانوایی سرقت کرد و خورد حکم حد بر او جاری نمی‌شود چون گرسنه بوده اما در مورد گناه این قصه نیست ما در گناه هیچ وقت به این اضطرار نمی‌رسیم من نمی‌دانم ایشان چه گناهی را به طور خاص گفته بودند مثلا اگر منظور غریزه‌ی جنسی است برای غریزه‌ی جنسی اسلام اجازه‌ی ازدواج داده اگر شرایطش نبود شرایط را باید فراهم بکند یعنی این که اضطرار را ما خودمان برای خودمان درست بکنیم نه اضطرار ایجاد کردنی نیست یعنی من سر کار نروم پول هم از کسی نگیرم یک گوشه بنشینم نخورم نخورم نخورم بگویم دارم می‌میرم الآن مضطر است به من نان بدهید این اضطرار را من خودم درست کردم نه اضطرار مثل این که یک قحطی در کشوری است در بیابانی گیر می‌کنم هیچ چاره و راه کاری نیست وقتی اسلام برای مردم در جامعه امکان حلال را فراهم کرده به هیچ وجه شرایط حرام فراهم نباید باشد من یک لطیفه بگویم یک کسی را وادار کردند شراب بخورد گفتند یا می‌کشیم یا باید این شراب را بخوری گفت مجبوریم آمد افتاد شکست گفت خدایا ما یک بار هم که مجبور بودیم این شکست یعنی بدش نمی‌آمد بخورد این را اسلام هم بحث ازدواج دائم دارد هم بحث ازدواج موقت دارد هم بحث تعدد زوجات دارد من نمی‌خواهم به این‌ها بپردازم بن بستی وجود ندارد وقتی بن بستی نیست اجازه‌ی این قصه را می‌دهد ضمن این که در غریزه‌ی جنسی به آن معنایی که در غذا مثال زدیم هیچ وقت این اضطرار ایجاد نمی‌شود این قدری قصه اضطراری نیست ما احساس بکنیم اگر نشود می‌میریم نه ممکن است به لذتش نرسد یا احساس شهوانی انسان دفع نشود ولی موجب قتل کسی نشده یک کسی به پدرش گفت خیلی عاشق هستم گفت گرسنگی نکشیدی که بدانی چقدر سخت است سخت تر از عاشقی است بحث اضطرار همین است وقتی راهکار است ما در جامعه تعداد زیادی داریم بله این آقا می‌خواهد کار داشته باشد ماشین داشته باشد خانه داشته باشد تا ازدواج بکند این‌ها فراهم نیست پس من مضطر هستم نه توقعاتمان را پایین بیاوریم یا از راه کارهایی که اسلام ارائه داده استفاده بکنیم.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group