عدم اعتماد بن باز و آلبانی به عایشه
از جمله احادیثی که وهابیت آن را دستاویزی برای بدعت گذار و کافر و مشرک نامیدن مسلمانان قرار داده اند، حدیثی است که به پیامبر صلی الله علیه وآله نسبت داده میشود که ایشان فرموده اند :
إن الله لیعذب المیت ببکاء اهله
عایشه این حدیث را که خبر از عذاب مرده به موجب گریه بر او میدهد، خطای عمر می داند و این مطلبی است که در احادیثی که بر مبنای اهل سنت صحیح میباشند موجود است همچنان که در دو کتاب صحیح بخاری و مسلم نیز وجود دارد.[۱]
اما جالب است بدانید که بن باز و آلبانی از مفتیان بزرگ وهابیت معاصر [۲] با وجود صراحت عایشه بر خطا بودن این حدیث، با بی توجهی به کلام وی, سعی بر توجیه صحت آن داشته اند. این در حالی است که گوش فلک از فهم سلف فهم ، سلف گفتن آقایان کر شده است!!!
وانگهی، اساسا قول عایشه نظر اجتهادی صرف نیست بلکه وی ضمن ابراز خطا در نقل عمر به لحاظ تعارض آن با آیه «و لا تزر وازره وزر أخری»، حدیث را بدین سان تصحیح میکند که اساسا رسول الله آنچنان که جناب عمر نقل کرده ، نفرموده اند! بلکه رسول الله صلی الله و علیه و آله و سلم فرموده اند: «إن الله لیزید الکافر عذابا ببکاء اهله علیه». یعنی اختصاص این مسئله به میت کافر.
اگر این آقایان توجیه منطقی ای داشتند شاید میشد از کنار آن گذشت اما متأسفانه توجیهاتی که ایشان ارائه داده اند در کنار استفاده هایی که از این روایتشان بر بدعت گذاری و کفر شیعیان کرده اند، تحمیلات و تحکماتی بیش نیست.
از جمله به توجیه بن باز در این باره میتوان اشاره کرد که مینویسد
اصلا این مورد استثناء بر آیه است! یعنی هیچگاه کسی به گناه دیگری مجازات نمیشود مگر در این مورد! [۳]
این در حالی است که حتی در عقاید ناب شیعی که قائل به عصمت اهل بیتیم اما با تعلیم اهل بیت علیهم السلام روایتی که چنین تضادی با قرآن دارد، توسط خود اهل بیت علیهم السلام مستحق به دیوار کوبیده شدن دانسته شده است.
اما آلبانی که متوجه این اشکال بوده است، ضمن اینکه او نیز به قول عایشه بی اعتنایی کرده اما سعی کرده است به گونه ای حدیث را تأویل کند که عذاب، به خاطر گناه خود میت باشد. لذا انبوهی از معانی و ویژگیها را بر معنای لفظ میت در حدیث افزوده است!
وی میگوید الف و لام در المیت نه به معنای استغراق که همه مرده ها اینگونه باشند بلکه الف و لام عهد [۴] است! و منظور از المیت، میتی است که
۱- بداند اهلش بعد از او مرتکب اعمال خلاف شرع می گردند.
۲- می داند بعد از او اهلش برایش به نیاحه خواهند پرداخت
۳- از برای عدم عدم ارتکاب اهلش به تخلافات شرعی نصیحت نکند
۴- وصیت برای عدم نیاحه نکند
۵-یا وصیت برای نیاحه بکند.
ترجمه متن آلبانی این چنین است: « ...«ال» تعریف در لفظ «المیت» در این حدیث برای استغراق و شمول نیست یعنی معنی حدیث این نیست که تمام مردهها بر اثر گریة اهل و عیالشان معذب میشوند. و «ال» برای تعریف عهد است یعنی مردهای که آنها را نصیحت نکرده که بعد از وفاتش مرتکب خلافات شرعی نشوند ولی کسی که به این نصیحت واجب و آن وصیت شرعی اقدام نموده باشد که بر او نیاحت نکنند و خصوصاً منکرهایی را که در این زمان انجام میدهند چنین افرادی با گریة اهل خود معذب نیستند و اگر وظیفه را انجام ندادند اذیت میشوند»[۵]
باید گفت اساسا این روایت هرگونه که تأویل شود استفاده قباحت شرعی گریه و نیاحه برای مرده از آن امر شگفتی است.
توضیح: چه بگویند منظور گریه بر میت کافر است نه میت با ایمان و چه اینکه بگویند منظور کسی است که خود گناهکار است، گریه برای چنین افرادی از آن لحاظ که موجب عذابشان میگردد و این عذاب ،عذاب استحقاقی آنهاست، نباید مشکلی داشته باشد مگر اینکه با عذاب وعده داده شده الله تعالی بر کفار و گناهکاران مخالفتی داشته باشند! مگر ملائکه ای که موظف به تعذیب در جهنمند به خاطر این عمل گناهکارند؟! پس با این وضع چه قباحتی برای گریه اهل میت برای او میماند و چه جای نهی آنهاست؟! چه رسد به اینکه کفرشان نیز با این حدیث ثابت شود!!!
و اگر کسی بگوید نه خیر گریه موجب عذاب مومن غیر مقصر هم میشود که آنگاه دوباره اشکال تعارض با آیه که مفهوم آن این است که هیچکس با گناه دیگری غذاب نمیشود، سر بر میآورد!!
یک سوال اساسی :
حداقل وقتی شخصی چون عایشه با آن منزلت کذایی نزد اهل سنت، صدور چنین حدیثی را خطا میداند، آیا به راستی دلیلی غیر از اجتناب بر از دست دادن یک دستاویز برای تکفیر میتوان یافت که دلیل این توجیهات باشد؟
آیا منطقی نیست که گریه و عزاداری مگر تا مرز ناسپاسی به درگاه الهی را امری طبیعی که در خلقت آدمی نهفته است بدانیم؟ علی الخصوص گریه در عزای کسی که مودت بر ایشان مزد رسالت رسول الله است.
حل حدیث با معتقدات شیعه و اهل سنت :
با دقتی در این حدیث و البته بدون اعتقاد به صحت صدور آن از رسول الله و با توسل به معتقدات شیعه _که غیر از فرقه وهابیت البته اهل سنت نیز مخالفتی با آن ندارند_ میتوان توجیه صحیحی بر این حدیث ذکر نمود.
و آن اینکه معنای عذاب در این روایت بر فرض صدق صدور آن از رسول الله! (صلی الله و علیه و آله) _ که با توجه به نکاتی که ذکر شد بسیار بعید است_ غیر از عذاب مترتب بر گناهان است و منظور از آن متأثر شدن و غمگین شدن میت با گریه اهلش میباشد و اطلاق عذاب به آن، دیگر آن تکلفاتی که در توجیه آلبانی داشت را ندارد و این یعنی اینکه روح میت به اذن الله صدای زندگان را میشنود. و البته این اذن به نسبت رتبه افراد متفاوت است. با این توجیه دیگر این روایت حتی بدون نیاز به تغییر معانی الفاظ، اشکال تعارض با آیه را ندارد.
نقض بر ادعای وهابیت و تأیید گریه و عزاداری در سیره نبوی و سیره صحابه با دلایل نقلی روشن در منابع حدیثی اهل سنت، یادداشت دیگری را میطلبد تا موجب اطاله نگردد.
خداوند را به جهت معارف حقه که توسط خلفای دوازده گانه رسول الله صلی الله علیه و آله سلم_ یعنی اهل بیت علیهم السلام _ [۶]به ما رسیده است، شاکر و سپاس گذاریم.
منابع :
[۱] صحیح بخاری کتاب الجنائز ، صحیح مسلم کتاب الجنائز
[۲] بن باز مفتی اعظم سابق وهابیون و صاحب فتوای تکفیر کسانی است معتقدند زمین را گرد است و دور خورشید میچرخد!! ، البانی نیز حدیث شناس وهابی است که تعریفات اغرق آمیزی در مورد او دارند.
[۳] «فالميت يعذب بالنياحة عليه من أهله و الله أعلم بكيفية العذاب الذي يحصل له بهذه النياحة، وهذا مستثنى من قوله تعالى: وَلا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى، فإن القرآن والسنة لا يتعارضان» !
[۴] منظور عهد ذهنی است. یعنی معنایی که هر چند در متن کلام ذکر نشده است اما در ذهن متکلم و مخاطب بوده است.
[۵] آلبانی، رساله ی کیف یجب علینا ان نفسر القرآن؟ پاسخ سؤال ۳
[۶] برطبق حدیث متواتر از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم:« یکون بعدی اثنا عشر خلیفه کلهم من قریش، بعد از من ۱۲ نفر خلیفه خواهند بود که همه آنان از قریش هستند.» از جمله در مسند احمد از ۳۴ طریق! که بل وجود تلاشهای زیاد اما تطبیقی جز ائمه دوازدگانه شیعه امامیه ندارد.