* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
استاد حسيني قزويني
قبل از شروع بحث، روايتي را از آقا امام جواد (عليه السلام) در رابطه با اهميت پاسخ به شبهات در زمان غيبت كبري عرض ميكنم تا نصب العين ما قرار بگيرد. حضرت ميفرمايد:
إن من تكفل بأيتام آل محمد المنقطعين عن إمامهم، المتحيرين في جهلهم، الإسراء في أيدي شياطينهم و في أيدي النواصب من أعدائنا، فاستنقذهم منهم و أخرجهم من حيرتهم و قهر الشياطين بردّ وساوسهم و قهر الناصبين بحجج ربهم و دليل أئمتهم، ليفضلون عند الله على العبيد بأفضل المواقع بأكثر من فضل السماء على الأرض و العرش على الكرسي و الحجب على السماء و فضلهم على هذا العابد كفضل القمر ليلة البدر على أخفى كوكب في السماء.
كساني كه متكفل أيتام آل محمد هستند يعني متكفل شيعيان در زمان غيبت كه دستشان از امام زمانشان بريده شده و در نادانيشان سرگردانند و أسير دست شياطين و گرفتار دشمنان ناصبياند و آنها را از دست شياطين و شبهاتشان و دشمنان ناصبي نجات بدهند و از حيرت و سرگرداني خارج كنند و بر شياطيني كه إلقاء شبهه ميكنند، غلبه كنند و با إحتجاج قوي و رهنمودهاي ائمه بر ناصبيها غلبه كنند، ارزش و برتري آنها نسبت به بندگان، همانند برتري آسمان نسبت به زمين و برتري عرش نسبت به كرسي و برتري حُجُب بر آسمان است و برتري آنها نسبت به عابد، همانند برتري ماه شب بدر است بر مخفيترين و كمنورترين ستاره در آسمان.
موسوعة الإمام الجواد (ع) للسيد الحسيني القزويني، ج2، ص367 ـ الإحتجاج للطبرسي، ج1، ص9 ـ بحار الأنوار للمجلسي، ج2، ص6 ـ اليقين للسيد إبن طاووس، ص8 ـ الفصول المهمة في أصول الأئمة للحر العاملي، ج1، ص603 ـ منية المريد للشهيد الثاني، ص118
اين روايت، تا حدودي، هم ارزش اين جلسات را روشن ميكند و هم خط سير ما را مشخص ميكند. بحث ما در چند محور است:
1. گسترش تهاجم بر ضدّ فرهنگ شيعه و انگيزههاي اين تهاجم و راههاي مبارزه با آن
2. جايگاه وحدت در عصر حاضر و موقعيت وهابيت نسبت به وحدت مسلمانان
نبايد در ذهن بعضيها اينگونه تلقي نشود كه بحثهاي به اين شكل، از بحثهاي اختلافانگيز است و وحدت ميان مسلمانان از بين ميرود.
3. عصر ظهور وهابيت
4. نحوه برخورد علماء و بزرگان أهل سنت با وهابيت
چه شد كه در قرن 7 و 8، وهابيت ظهور پيدا كرد و در كمتر از نيم قرن، اين افكار خاموش شد و ديگر خبري نشد تا اينكه در قرن 11 و 12، اين فرهنگ تجديد نيرو كرد و با آرايش جديد، وارد ميدان شد و همينطور گستاخانه جلو ميرود؟ علت چه بود؟
5. مباني فكري وهابيت و كارنامه عملي آنها
6. شكستن بت وهابيت، يعني إبن تيميه و نقد آراء و افكار او و موضع إبن تيميه نسبت به أهل بيت (عليهم السلام) و مذاهب ديگر و دشمنان اسلام
بحث ما، صد درصد علمي است و كاري به مسايل سياسي نداريم. در ماه محرم امسال، بحث مناظره تلويزيوني در شبكه المستقلة لندن، حدود 8 شب با موضوع نقد آراء إبن تيميه با شركت يكي از علماء بزرگ أهل سنت به نام سَقّاف برگزار شد و به حق هم جانانه وارد شد و زيبا حمله كرد و تحليلهاي ارزشمندي داشت. از طرف وهابيت هم شيخ عدنان عرعور براي دفاع از إبن تيميه آمده بود. توصيه ميكنم نوار و سيدي اين جلسات را دريافت كنند و عمده نقاط ضعف وهابيت و دفاع آنها را ببينيد.
يكي از اساسيترين ركن بحث و گفتوگو اين است كه انسانْ خود را از سنگر دفاع به سنگر هجمه تبديل كند. يعني شما با هر فردي ـ سني، وهابي، كمونيست، مسيحي ـ بحث ميكنيد، اگر او سؤال كند و شما جواب بدهيد، اگر ساعتها و ماهها هم جلسه ادامه پيدا كند، يا اصلا در اين جلسات موفقيت نصيب شما نخواهد شد و يا به قدري ناچيز است كه اصلا قابل طرح نيست. اما اگر شما بعد از سؤال و هجمه او، بلافاصله هجمه و طرح شبهه كنيد، موفق خواهيد بود. تجربه نشان داده است كسي كه در سنگر هجمه است، موفقيت بيشتري دارد. چون باعث ميشود شنونده نسبت به نقاط ضعف فكري طرف مقابل واقف شود و طرف مقابل هم در صدد دفاع برآيد و مردم هم دفاع او را ميبينند و هم دفاع شما را ميبينند و از باب:
فَبَشِّرْ عِبَادِ / الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ
سوره زمر/آيه18
درست انتخاب ميكنند.
بنده خودم شايد حدود 200 جلسه بحث و مناظره و عمدتا با دانشجويان و علماء و اساتيد و مفتيان وهابيها داشتم و الآن هم به صورت مكاتبه يا تلفني با بعضي از آنها ادامه دارد. يكي از بهترين بحثهاي ما، بحثي بود كه در سال گذشته در روز 24 رجب با شيخ عبد العزيز بن عبد الله آل شيخ ـ مفتي أعظم عربستان سعودي ـ در طائف داشتيم و با اجازه آنها، بحث را ضبط كرديم و عين آن نوار و صحبتها را در اينترنت قرار داديم.
ما بايد با اينها به بحث و گفتوگو بپردازيم. اگر ما چندين جلسه در جلسات آموزش پاسخ به شبهات شركت كنيم و آموزش ببينيم، به اندازه يك جلسه عملي كاربرد ندارد. من بر اين عقيده هستم اگر شما توان علمي هم نداشته باشيد، ولي دو سه جلسه با آنها بحث كنيد و ضعف خودتان را احساس كنيد، ايجاد انگيزه ميشود براي مطالعه بيشتر و يافتن پاسخهاي اساسي و ارزشي.
7. بررسي اساسيترين شبهات وهابيت و پاسخ به آنها
با قاطعيت تمام خدمت شما عرض ميكنم كه اينها عمدتا اساسيترين شبهاتي كه عليه شيعه دارند، از 20 شبهه تجاوز نميكند. اين شبهات را از همان دوران راهنمايي و متوسطه تا سطح دانشگاه و دكترا به جوانان خود آموزش ميدهند. بنده خودم با ائمه جماعتشان بحث ميكردم و ميديدم كه فقط اين چند شبهه را مانند حمد و سوره حفظ كردهاند. وقتي با دانشجويانشان بحث ميكردم، ميديدم همان شبهات است. وقتي با اساتيدشان بحث ميكردم هم همينطور. حتي در ماه رمضان سال گذشته در مكه مكرمه با شيخ محمد جميل بن زينو ـ از مفتيان طراز اول و اساتيد مكه مكرمه ـ در منزلش حدود 5/3 ساعت بحث داشتيم و ديدم كسي كه بالاترين مقام علمي در عربستان سعودي را دارد و بيش از 60 كتاب تأليف كرده است، همان شبهات را مطرح ميكند كه دانشجويان و اساتيد و ائمه جماعات و عوامشان مطرح ميكنند. اگر ما كار اساسي روي اين 20 شبهه انجام دهيم و 20 رساله تحقيقي بنويسيم و خلاصه آن را در 10 برگ پياده كنيم، هم مسلط ميشويم به نقد آراء اينها و هم دستمان در بحثها باز خواهد بود. ولي اگر بخواهيم فقط مطالعه كنيم و نتبرداري كنيم يا در اينگونه جلسات شركت كنيم، اينطور اطلاعات را بنده نميپسندم و مفيد هم نميدانم و يقين دارم كه اينگونه تحقيق، در بحثها موفقيت نخواهد داشت.
موضوع اول: گسترش تهاجم بر ضد فرهنگ شيعه و انگيزههاي اين تهاجم و راههاي مبارزه با آن
نكته اول:
با آماري كه بنده ميدهم، شايد اهميت بحث روشن شود. گرچه شايد براي برخي ناخوشايند باشد. ولي حقيقتي است كه ما نميتوانيم از بيان آنها صرفنظر كنيم.
يكي از مراكز تحقيقاتي حوزه علميه قم، تمام كتابهايي كه بر ضد شيعه نوشته شده ـ از قرن 3 هجري تا الآن ـ را جمعآوري كردهاند و در مجموع به حدود 5 هزار عنوان كتاب رسيد. شبهاتي كه در اين كتابها آمده، جمعآوري شد و به حدود 7 هزار شبهه در 600 عنوان رسيد. پاسخ دادن به اين شبهات، احتياج به كارشناساني از حوزه و دانشگاه دارد تا پاسخهاي اساسي به آنها بدهند. همانگونه كه آنها از رسانههاي مختلف، اين شبهات را إلقاء ميكنند، ما هم از رسانههاي مختلف ـ اينترنت، ماهواره، جزوه و غيره ـ به اين شبهات پاسخ بدهيم. الآن هم در حوزه علميه قم، حدود 15 مركز پژوهشي وجود دارد كه عمدتا مشغول پاسخ به شبهات هستند. البته ما [موسسه تحقيقاتي حضرت وليعصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)] كليه پاسخهايي كه توسط مراكز پژوهشي حوزه علميه داده شد و از طريق اينترنت در اختيار عموم قرار گرفته را در يك سيدي قرار دادهايم.
در روزنامه عكاظ عربستان سعودي در تاريخ 11/09/81 نسبت به ايام حج دو سال پيش اعلام كردند كه در آن زمان، 10 ميليون و 685 هزار جلد كتاب به 20 زبان زنده دنيا به رايگان در اختيار زائرين قرار دادهاند. شما اين را مقايسه كنيد با تبليغاتي كه ما و ساير مذاهب داريم! شما ببينيد كه اينها با چه امكاناتي وارد ميدان شدهاند و چه ميكنند؟ البته طرف حساب وهابيت، فقط شيعه نيست. قبل از اينكه وهابيت، شيعه را مورد هجمه قرار بدهند، ساير مذاهب را هم مورد تهاجم قرار دادهاند. چون يكسري از شبهات، در تمام مذاهب فراگير است.
در مجله تراثنا، شماره 6، صفحه32 آمار داده شده كه در يكي از كشورهاي همسايه، در يك سال، 60 عنوان كتاب بر ضد شيعه با 30 ميليون تيراژ چاپ و منتشر شد! من نميدانم آيا در يك دهه، در داخل كشور، 30 ميليون تيراژ داريم!
اخيرا كتابي نوشتهاند با نام لله ثم للتاريخ ـ كه به تعبير خودشان، قويترين كتابي است كه بر ضد شيعه نوشتهاند ـ و با تيراژ ميليوني چاپ كردهاند و در كشور عربستان سعودي و ساير كشورها توزيع كردند و ترجمه آن را با نام اهل بيت از خود دفاع ميكنند با تيراژ ميليوني چاپ كردهاند و در اختيار دانشجويان ايراني قرار ميدهند. حتي يكي از علماء طراز اول قطيف ـ كه چند ماه قبل در مكه مكرمه ديدار داشتم ـ ميگفت اين كتاب را با كاميون آورده بودند در منطقه قطيف و أحصاء عربستان سعودي و ميان جوانان شيعه توزيع ميكردند. در كويت هم اين كتاب را حدود 100 هزار تيراژ چاپ كردند و حتي در صف نانوايي و قصابي هم پخش ميكردند. يكي از علماء شيعه كويت هم رسما به دولت كويت اخطار داد كه اگر اين كتاب را جمع نكنيد، كويت به لبنان دوم تبديل خواهد شد و بلافاصله هم جلوي نشر اين كتاب را گرفتند.
نكته دوم:
براي اينكه اهميت كار براي عزيزان روشن شود، به نمونههايي از آمار ارائه شده اشاره ميكنم تا بدانيد نمونه شبهات اينها چه بوده است و تعبير امام سجاد (عليه السلام) ـ بنابر آنچه نقل شده ـ كه در مجلس يزيد فرمود:
الحمد لله الذي جعل أعداءنا من الحمقاء
درست است و بدانيد چرا اينها دست به اين تهاجم گسترده زدهاند؟
از اين 5 هزار عنوان كتابي كه اشاره كردم، حدود 70٪ آن بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل جمهوري اسلامي ايران چاپ و منتشر شده است. يعني در اين 25 سال، حدود 5/2 برابر 14 قرن گذشته، كتاب بر ضد شيعه چاپ و منتشر شده است. چرا؟ چون اينها از قرن 7 و 8 به اينطرف تبليغ ميكردند كه شيعه جزء فِرَق اسلامي نيست و مباني فكري آنها با مباني فكري اسلام همخواني ندارد و آنها مشرك و بدعتگذار هستند و مخالف با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و جبرئيل و أهل بيت (عليهم السلام) هستند. حتي اينها ثابت كردهاند كه شيعه هيچ ارتباطي به أهل بيت (عليهم السلام) ندارد و أهل بيت (عليهم السلام) هم مخالف شيعه هستند و هيچ سنخيتي ميان شيعه و أهل بيت (عليهم السلام) نيست. اين كار وهابيت مانند اين است كه يك دزد وارد خانه شود و بگويد اين اثاث خانه هيچ ارتباطي با صاحبخانه ندارد. إن شاء الله نمونههايي از اين مسايل را عرض خواهيم كرد.
اينها يك عمر تبليغ كرده بودند، ولي ديدند در ايران، مردم شيعه با دست خالي در برابر دشمن تا به دندان مسلّح و با حمايتهاي بيدريغ ابرقدرتهاي شرق و غرب ايستاد و با إلهام از فرهنگ شيعه مقاومت كرد:
كونا للظالم خصما و للمظلوم عونا.
نهج البلاغه، نامه47
و با إلهام از سرور آزادگان جلو رفت:
هيهات منا الذلة.
الإحتجاج للطبرسي، ج2، ص24 ـ اللهوف في قتلى الطفوف للسيد إبن طاووس، ص59 ـ ميزان الحكمة للريشهري، ج3، ص2688
و با اعتقاد به دو موضوع كشته شدن و سعادت أخروي و زنده ماندن و سعادت دنيوي پيروز شد:
إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ
سوره توبه/آيه52
بعد از پيروزي هم يك حكومت مبتني بر فقه شيعه و فرهنگ شيعه را تأسيس كردند و هر روز كه از عمر آن سپري ميشود، بر شكوفايي آن در عرصه بين المللي افزوده ميشود. اين مسايل براي وهابيت قابل تحمل نبود و لذا شروع كردند به نوشتن كتاب عليه شيعه و هجمه عليه شيعه در رسانهها و ماهوارههاي خود. به نمونههايي از اين كتابها اشاره ميكنم كه وهابيت ابتدائيترين مسايل انساني را رعايت نميكنند.
آقاي دكتر عبد الله محمد غريب ـ از دانشمندان مصر ـ كتابي نوشت به نام و جاء دور المجوس و در اين كتاب نوشته است:
إنّ الثورة الخمينيّة مجوسيّة و ليست إسلاميّة، أعجميّة و ليست عربيّة، كسرويّة و ليست محمّديّة.
نهضت [امام] خمينى [در ايران]، يك نهضت مجوسى، عجمى و كسروى است، نه اسلامى، عربى و محمّدى.
و جاء دور المجوس، ص357
ايشان بيحيايي را تا جايي ميرساند كه ميگويد:
نعلم أنّ حكّام طهران أشدّ خطرا على الإسلام من اليهود.
مىدانيم كه خطر حاكمان تهران بر اسلام، از خطر يهود بر اسلام سختتر است.
و جاء دور المجوس، ص374
در بحثي كه با يكي از دانشجويان دانشگاه أم القراي در كنار بيت الله الحرام داشتم، همين بحثها پيش آمد و گفتم:
اين افتخار در پرونده نظام جمهوري اسلامي ايران ثبت است كه در روز 22 بهمن سال 1357 پيروز شد و در روز 23 بهمن، سفارت اسرائيل در تهران براي هميشه بسته شد و به جاي آن سفارت فلسطين گشوده شد.
امروز هر عاقلي، حتي ديوانهها هم ميدانند كه براي حكومت غاصب صهيونيستي، دشمني سرسختتر و مقاومتر و خطرناكتر از حكومت جمهوري اسلامي ايران نيست. حتي خود سردمداران صهيونيستي اين مسئله را بارها از رسانههاي عمومي اعلام كردهاند. آنوقت يك دانشمند مصري اينگونه ميگويد! بايد به عقل اين شخص خنديد.
يكي از بزرگان وهابي به نام دكتر ناصري الدين قِفاري ـ از اساتيد دانشگاهها مختلف مدينه منوره ـ براي تز دكتراي خود، رسالهاي در 3 جلد نوشت به نام أصول مذهب الشيعة الإثنا عشرية و به ادعاي خودشان، قويتري كتابي است كه بر ضد شيعه نوشته شده است و در كمتر از 10 سال، چندينبار تجديد چاپ شده است ـ در جلد 3، صفحه 1392 ميگويد:
أدخل الخمينى إسمه في أذان الصلوات و قدّم إسمه حتّى على إسم النبيّ الكريم، فأذان الصلوات في ايران بعد إستلام الخمينى للحكم و فى كلّ جوامعها كما يلى: اللّه أكبر، اللّه اكبر، خمينى رهبر، أي الخميني هو القائد، ثمّ أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه.
[امام] خمينى، نام خود را در اذان نمازها داخل كرده و حتّى نام خود را بر نام پيامبر نيز مقدّم نمود. در ايران و در كل مجامع خود، اذان در نمازها بعد از اعلام [امام] خمينى به عنوان حاكم ايران چنين است: اللّهاكبر، اللّهاكبر، خمينى رهبر، يعنى خمينى پيشواى ماست، سپس [ميگويند] شهادت مىدهم كه محمّد فرستاده خداست.
من يادم نميرود كه در شب 11 رجب سال گذشته با چند نفر از دانشجويان دانشگاه أم القري در كنار بيت الله الحرام حدود ساعت 3 نيمه شب بحث داشتم و همين بحثها را پيش كشيدند. چون همين مسايل را به آنها ياد ميدهند. من به آنها گفتم:
اگر يك عوام اينچنين بگويد، ما گلايه نميكنيم! اينچنين حرف زدن، آن هم در عصر تشعشع طلايي اطلاعات و عصر اينترنت و ماهواره كه دنيا را به يك دهكده كوچك تبديل كرده، از شماها و از يك استاد دانشگاه انتظار نميرود! الآن صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران چندين شبكه برون مرزي دارد و روزانه چندينبار اذان ـ به وقت آنكارا، كانادا، هامبورگ و لسآنجلس و غيره ـ پخش ميكند. حدأقل اين اذانها را گوش كنيد و ببينيد اين اذاني كه پخش ميشود، در كجاي آن نام امام خميني آمده است؟ آيا اين انصاف است كه يكسري حرفهاي دروغ و إفتراء و خلاف را به صورت ناجوانمردانه در جوامع خودتان پخش كنيد و اين مردم را به شيعه بدبين كنيد؟!
خدا شاهد است كه وقتي در سال گذشته با بعضي از اساتيد آنها بحث ميكردم و نسبت به آنها كلمه أخ ـ برادر ـ را به كار ميبردم، رسما ميگفتند: أنا لست به أخ لك، أنت مشرك و أنا مسلم : من برادر تو نيستم، تو مشركي و من مسلمانم. 3 بار در يك جلسه اينچنين گفتند. من هم گفتم: يا أيها الذي ليس أخ لي! حرف من اين است: ... .
در شب 11 رجب كه كنار ركن يماني ايستاده بودم و مشغول عبادت بودم، يكي از مرشدان ديني آمد و گفت: اينجا نايست، چون شرك است. شروع كرديم به بحث كردن. يك جوان وهابي اهل قطر هم وارد بحث شد و گفت: شما مشرك و بدعتگذار هستيد و نبايد به مكه مكرمه بياييد و دولت سعودي نبايد به شما اجازه ورود بدهد و ... . من هم گفتم: اگر قصد جدال داري، كنار بيت الله الحرام نميشود جدال كرد. اگر ميخواهي حرف بزني، با هم برويم در گوشهاي و حرف بزنيم. آمديم و شروع كرديم به حرف زدن و چند نفر ديگر از وهابيها و أهل سنت هم آمدند و حدود 5 ساعت بحث كرديم. شروع كردند به مطرح كردن شبهاتي مانند تحريف قرآن و مانند آن. من هم خيلي مستند و مستدلّ جواب دادم. خدا را شاهد ميگيرم كه همان جوان قطري كه در ابتداء شروع كرد به اهانت كردن، هنگام خداحافظي، صورت و پيشاني مرا بوسيد و عذرخواهي كرد و شماره تلفن و ايميل خود را به من داد و شماره و ايميل مرا هم گرفت و اصرار ميكرد كه ارتباط ما با هم ادامه پيدا كند.
در شب 14 ماه رجب در كنار بيت الله الحرام بودم و يكي از مرشدان ديني آمد گفت: اين خرافات چيست كه ايرانيها معتقدند؟ گفتم: كدام خرافات؟ گفت: اينكه علي بن أبي طالب در داخل كعبه به دنيا آمده است. برگهاي همراه داشتم و درآوردم و گفتم: حاكم نيشابوري ـ كه از علماء بزرگ و طراز اول شماست و همهتان او را قبول داريد ـ در كتاب المستدرك علي الصحيحين ـ از كتابهاي معتبر و رتبه دوم شما بعد از صحاح سته ـ در جلد3، صفحه 483 ميگويد:
فقد تواترت الأخبار أن فاطمة بنت أسد ولدت أمير المؤمنين علي بن أبي طالب كرم الله وجهه في جوف الكعبة.
آقاي آلوسي ـ از علماي بزرگ شما كه هواي وهابيت دارد ـ هم اينگونه ميگويد. حدود 10 نفر از علماي بزرگشان را شمردم كه تصريح دارند بر ولادت آقا أمير المؤمنين (عليه السلام) در داخل كعبه. اين مرشد همينطوري مبهوت ماند و خشكش زد. دست مرا گرفت و رفتيم در يك گوشه با هم صحبت كنيم. رفتيم روبروي حجر اسماعيل (عليه السلام) كه محل اجتماع مرشدان ديني است و حدود 10 نفر دور ما جمع شدند و شبهاتي مانند تحريف قرآن و متعه و خمس و غيره را مطرح كردند و من هم مستند و مستدلّ جواب دادم. ساعت 30/10 شب بحث ما شروع شد و ساعت 5/3 نيمه شب بحث ما تمام شد. جالب اين بود كه وقتي فردا شب به مطاف رفتم، ديدم يكي از آنها دنبال من ميگردد. وقتي مرا ديد، گفت: چرا ديشب آدرس غلط به ما دادي؟ دوست ما رفت كتابخانه و حدود 3 ساعت گشت و عبارت حاكم نيشابوري را در مستدرك پيدا نكرد. گفتم: او كجاست؟ گفت: در فلان جا. ديدم جواني موقر و وزين بود و اطلاعات خوبي هم داشت. وقتي مرا ديد، گفت: ظاهرا نسخهاي كه شما ديشب از حاكم نيشابوري نقل كرديد، با نسخهاي كه ما داريم، متفاوت است. از ادب صحبت كردن او خوشم آمد. چون آن اولي گفت: چرا آدرس را غلط ميدهي و اين دومي گفت: نسخه متفاوت است. گفتم: نسخهاي كه من آدرس دادم، 4 جلدي با تحقيق دكتر مرعشلي و چاپ بيروت است. گفت: نه، نسخه ما 3 جلدي است. گفتم: فاصله اينجا تا محل سكونت ما خيلي كم است. من يك نتبوك دارم. بياييد با هم برويم و نرمافزاري كه از مكه مكرمه خريدم، در آن نتبوك هست و آن عبارت حاكم نيشابوري را نشان بدهم. ساعت 2 نيمه شب بود كه آمد و من هم آدرس كتاب را نشان دادم و او هم با دقت مطالعه كرد و آدرس دقيق را يادداشت كرد و گفت: شما يك مطلبي از تاريخ بخاري نقل كرديد، آن را هم نشان بدهيد. من هم نشان دادم و آن را هم يادداشت كرد. سپس جملهاي را گفت كه خيلي براي من عجيب بود. گفت: من تعجب ميكنم از اينكه اينهمه آثار از سلف به ما رسيده و ما بيخبريم. شماره همراه و ايميل مرا گرفت و شماره و ايميل خود را هم به من داد و اصرار كرد كه در صورت امكان، ارتباطمان استمرار داشته باشد.
اين نكات را عرض كردم تا اين تعبير امام رضا (عليه السلام) روشن شود كه فرمود:
فإن الناس لو علموا محاسن كلامنا لاتبعونا.
اگر مردم زيباييهاي كلام ما را بدانند، از ما تبعيت ميكنند.
وسائل الشيعة (چاپ آل البيت) للحر العاملي، ج27، ص92 ـ عيون أخبار الرضا (ع) للصدوق، ج2، ص275
بيپرده بگويم كه كوتاهي از ماست: جمعيت كفر، از پريشاني ماست. اگر ميبينيم كه اين هجمههاي گسترده و إلقاء شبهات و غيره، يكسري افراد را نسبت به شيعه بدبين ميكنند، مقداري به خاطر اين است كه ما نتوانستيم از كيان تشيع خوب دفاع كنيم و نتوانستيم يا نخواستيم نسبت به معرفي شيعه در عرصه بين المللي سنگ تمام بگذاريم. اگر ما بتوانيم اين كار را خوب انجام دهيم، بنده يقين داريم اگر براي جوانان تحصيلكرده و روشنفكران و اساتيدشان حق روشن شود، قطعا وارد مكتب تشيع ميشوند و بهتر از ما از تشيع دفاع ميكنند.
آقاي دكتر عصام العماد، نمونه اينهاست كه فارغ التحصيل دانشگاه امام محمد بن سعود و مدتي هم شاگرد بنباز ـ مفتي أعظم سابق عربستان سعودي ـ بود و رهبري وهابيت در يمن بر عهده او بود و قبلا كتابي نوشته بود در ردّ شيعه و وقتي با يك جوان شيعه در يمن آشنا ميشود، آنچنان منقلب و شيفته فرهنگ شيعه ميشود كه كتابي به نام المنهج الجديد و الصحيح في الحوار مع الوهابيين مينويسد. من خودم هم چندين بار اين كتاب را خواندهام و به نظر من، كساني كه ميخواهند با وهابيت مناظره كنند، واجب است اين كتاب را چندين بار مطالعه كند. ايشان در اين كتاب المنهج الجديد و الصحيح في الحوار مع الوهابيين ميگويد:
و كل ما نقرأ كتابات إخواننا الوهابيين نزداد يقينا بأن المستقبل للمذهب الإثنا عشري.
وقتي كتابهاي وهابيت را مطالعه ميكنيم، مييابيم كه تنها مذهب آينده، مذهب شيعه إثنا عشري است.
از قول شيخ عبد الله الغُنِيمان ـ از اساتيد دانشگاه مدينه ـ نقل ميكند:
نحن الوهابيين علي يقين بأن المذهب الإثني عشري هو الذي سوف يجذب إليه كل أهل السنة و كل الوهابيين في المستقبل القريب.
ما وهابيها يقين پيدا كردهايم تنها مذهبي که در آينده بسيار نزديك، همه أهل سنت و وهابيت را به طرف خودش جذب ميکند، مذهب شيعه إثنا عشري است.
المنهج الجديد و الصحيح في الحوار مع الوهايين، ص178
من با قاطعيت عرض ميكنم كه اينها به خاطر اين است كه شيعه با قرآن إنطباق صحيح دارد و برخاسته از متن قرآن است و منطبق با سنت راستين محمدي (صلي الله عليه و آله) است.
شيخ مجدى محمد على محمد ـ نويسنده بزرگ وهابى ـ مىگويد:
جاءني شابّ من أهل السنّة حيران و سبب حيرته أنّه قد إمتدت إليه أيدي الشيعة، حتّى ظنّ المسكين أنّهم ملائكة الرحمة و فرسان الحقّ.
يكى از جوانان أهل سنت با حالت حيرت نزد من آمد و علت حيرت او را جويا شدم و دريافتم كه دستهاى شيعيان به وى رسيده و با افكار شيعيان آشنا شده و اين جوان سنّى تصوّر كرده كه شيعيان، ملائكه رحمت و شير بيشه حق مىباشند.
إنتصار الحق، ص11
الآن خود وهابيت از آشنا شدن جوانانشان با افكار شيعه وحشت دارند.
ناصر الدين قِفاري در كتاب أصول مذهب الشيعة الإثنا عشرية از گسترش فرهنگ شيعه به عنوان گسترش فساد براي جوانان أهل سنت نام ميبرد و حتي ميگويد جوانان سني به طرف شيعه كشيده شدهاند و هر كس كتاب عنوان المجد في تاريخ البصرة و نجد را بخواند، به وحشت ميافتد كه بعضي از قبائل، به طور كامل و تمام، شيعه شدهاند:
و قد تشيّع بسبب الجهود التي يبذلها شيوخ الإثني عشريّة من شباب المسلمين و من يطالع كتاب عنوان المجد في تاريخ البصرة و نجد يَهُولُه الأمر حيث يجدُ قبائل بأكملها قد تشيّعت.
أصول مذهب الشيعة الإثنا عشرية، ص5
وحشت اينها از همين است و علت تهاجم اينها عليه شيعه هم همين است و از جذب جوانان تحصيلكرده خودشان به شيعه نگران هستند. در اين چند دهه اخير هم گرايش اساتيد دانشگاهها و متفكران و دانشجويان أهل سنت به طرف شيعه، براي آنها وحشتآور است.
در يكي از مؤسسات فرهنگي قم، نام تمام كساني كه شيعه شدهاند ـ به ويژه در اين دهههاي اخير ـ را در مجموعهاي با عنوان موسوعة من حياة المستبصرين جمعآوري ميكنند و تا الآن، 14 جلد شده است.
ما هم اينها را مقدمهاي براي ظهور حضرت وليعصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ميدانيم.
* * * * * * *
* * * * * * *
* * * * * * *
««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»
دکتر سيد محمد حسيني قزويني