مرگ حقیقتی است که همه قبول داریم دیر یا زود دامنگیرمان خواهد شد و ترس از مرگ مسئلهای است که تقریباً همۀ ما کموبیش در درون خود داریم. هدف این نوشته پاسخ به دو سؤال است:
چرا از مردن میترسیم؟
چه کنیم که از مرگ نترسیم؟
علل و عوامل ترس از مرگ
نشناختن حقیقت مردن
یکی از دلایل ترس از مرگ این است که هیچ اطلاعی از مرگ و مسائل بعد از مردن نداریم. مرگ را نیستی و نابودشدن میدانیم درحالیکه این برداشت مخالف آیات قرآن و دلیل عقل است.
از نظر قرآن، مرگ یک امری وجودی است، یک انتقال و عبور از جهانی به جهان دیگر است؛ لذا بسیاری از آیات قرآن از مرگ تعبیر به توفّی شده است که بهمعنی بازگرفتن و دریافت روح از تن بهوسیله فرشتگان است.
امام حسن عسکری(علیهالسلام) با پدرشان امام هادی(علیهالسلام) به بالین شخصی رفتند که داشت از دنیا میرفت. وی بیتابی میکرد، گریه میکرد، چشمانش چپ و راست میشد. امام عسکری(علیهالسلام) فرمود: چه شده؟ چرا بیتابی میکنی؟
فرد گفت: آقا دارم میمیرم! آقا فرمود: همه میمیرند، مگر فقط تو میمیری؟! مرگ مال همه است. گفت: آقا الان که عزرائیل بهسراغم میآید! حضرت فرمود: عزرائیل که ترس ندارد.
امام عسکری(علیهالسلام) میفرماید: پدرم چند مثال برای این شخص مختصر بیان فرمودند:
مثال اول: اگر به شما بگویند: این لباس کهنه و مندرس و کثیف را در بیاور، یک دست لباس شیک نو برایت دوختهایم بپوش تو میترسی؟ مرد محتضر عرض کرد: خیر، لباس نو پوشیدن که ترس ندارد. امام هادی(علیهالسلام) فرمود: مرگ هم همین است، میگویند میخواهیم لباس دنیویات را در بیاوریم و لباس اخروی تنت کنیم.
مثال دوم: اگر به شما بگویند: این خانه دویست متری که در آن زندگی میکنی کوچک است بهدردت نمیخورد، بیا تا بهجایش یک منزل دنج هزار متری به تو بدهیم، بدت میآید؟ گفت: نه. در آن خانه وسیع میترسی؟ گفت: نه. آقا فرمودند: دنیا در مقابل آخرت مثل یک خانه دویست متری در مقابل یک خانه پنج هزاری متری است.
امام هادی(علیهالسلام) با این چند کلمه به او آرامش دادند و وی راحت جان داد.
دلبستگی به دنیا
شخصی که به زرقوبرق و جلوههای رنگارنگ دنیا (از مال و اموال گرفته تا بروبیا و شهرت) وابستگی پیدا کند، طبیعتاً دلکندن از اینها برایش بسیار سخت خواهد بود و برایش ترس از مرگ ایجاد میکند.
اسلام با دارایی و ثروت مخالفتی ندارد و آن را مُنافی زهد نمیداند، بلکه دلبستن و وابستگی به دنیا است که انسان را از حرکت در مسیر صحیح باز میدارد. اگر از ماشین و خانه و همسر و فرزند برای خود بُت درست کردیم، این مشکل دارد.
دنیا داشته باش؛ اما دل به دنیا نبند. مثل آن آقایی نباش که ماشین بنزش را دزدیدند سکته کرد مرد، بعد هم که ماشین پیدا شد دیگه او در قبرستان خوابیده بود.
کمی زاد و توشه
انسانی که میداند سفری ابدی در پیش دارد و برای آن توشهای ذخیره نکرده است از فرارسیدن مرگ هراسان است و آرزو میکند مرگش دیرتر فرا برسد تا بتواند توشهای برای سرای آخرت فراهم کند.
مردى خدمت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) آمد و عرض کرد: چرا من مرگ را دوست ندارم؟ حضرت فرمودند: «أ لَکَ مَالٌ؟» آیا مال و ثروت دارى؟ عرض کرد: بله. فرمود: آیا آن را پیش فرستادهاى [و در کار خیر و براى آخرت صرف کردهاى]؟ عرض کرد: نه. فرمود: بههمین علت مرگ را دوست نمىدارى [چون همه سرمایهات را اینجا نگه داشتهای و میبینی اگر بمیری آنجا دستت خالی است].
مانند کسی که پولهایش را در بانک گذاشته و حساب ارزی ندارد و میخواهد به کشوری خارجی برود.
به ابوذر گفتند: چرا ما از مرگ میترسیم؟ گفت: «لانکم عمّرتم دنیاکم و خربتم آخرتکم»؛ وقتی دنیا را آباد کردی و آخرت را خراب کردی، کدام عاقل رفتن از مکان آباد به جای خراب را میپسندد.
ایـن هـمـان اسـت کـه حـضرت على(علیهالسلام) در یکى از سخنان حکمتآمیزش آه و ناله سر مىدهد و هشدار داده مىفرماید: «آه مِنْ قِلَّهِ الزّادِ وَ طُولِ الطَّریقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظیمِ الْمُورِدِ»، آه از کـمـى تـوشـه و طولانىبودن راه و دوربودن سفر و بزرگبودن مقصد و محلّ ورود.
یک راننده گاهی از این میترسد که ماشینش را از دست بدهد، گاهی میترسد چون نسبت به جاده ناآگاه است، و گاه میترسد چون جاده بسیار طولانی است و او سوخت کافی ندارد.
گناه و معصیت
یکی دیگر از چیزهایی که باعث ترس از مرگ میشود، گناهان ما است. میترسیم که با کولهباری از گناه از این دنیا برویم.
گاهی راننده از جهات قبلی خیالش راحت است؛ لکن ترسش بهخاطر این است که در گذشته تخلفاتی کرده و پا به فرار گذاشته و اکنون میترسد در جلوی راهش پلیس باشد. گاهی ترس ما از مرگ نیز بهخاطر همین است که گناهانی انجام دادیم و توبه نکردیم و فراموش کردیم.
امام باقر(علیهالسلام) میفرماید: دل انسان وقتی متولد میشود مثل آینه صاف است، وقتی گناه یک نطقه سیاهی ظاهر میشود، اگر توبه کرد پاک میشود، اگر ادامه یافت، بهجایی میرسد که کاملاً تاریک میشود و موفق به توبه نمیشود.
ازاینرو پیامبر اکرم فرمودند: «طُوبَى لِمَنْ وَجَدَ فِی صَحِیفَهِ عَمَلِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ تَحْتَ کُلِّ ذَنْبٍ أَسْتَغْفِرُ اللَّه»، خوشا بهحال کسی که روز قیامت در پرونده اعمالش پس از هر گناه، استغفار از آن نیز ثبت شده باشد.
مکارم الاخلاق، ص۳۱۳
منتظر شب جمعه و رفتن به زیر قبه امام حسین(ع) و شرایط خاصّ نباشیم.
و پروردگار متعال در تورات از یک حقیقت پرده بر میدارد که: «یَا ابْنَ آدَمَ أَنْتَ لَا تَشْتَهِی تَمُوتُ حَتَّى تَتُوبَ وَ أَنْتَ لَا تَتُوبُ حَتَّى تَمُوت»، ای فرزند آدم، تو دوست داری تا توبه نکردهای از این دنیا نروی؛ ولی بدان که [اگر به تسویف ادامه دهی،] توبه نمیکنی تا اینکه مرگت فرا برسد!
اعلام الدین، ص۱۷۵
پس توبه از گناهان را به تأخیر نیندازیم تا مرگ برایمان سنگین نباشد.
راههاى نترسیدن از مرگ
شناخت صحیح ماهیّت مرگ
گام نخست براى رهایى از وحشت مرگ، شناخت و درک درست از مرگ است که معناى آن گذشت. بهرهمندى از این شناخت تا حدّ بسیاری ترس از مرگ را در انسانهاى مؤمن از بین میبرد و براى درآغوشگرفتن مرگ آماده مىکند! آنان که از مرگ مىترسند و براى روبهروشدن با آن آماده نیستند، مرگ را نشناختهاند.
شخصی از امام محمدجواد(علیهالسلام) پرسید: چرا برخى مرگ را ناخوش مىدارند؟ حضرت فرمود: زیـرا مـرگ را نشناختهاند! اگر آن را مىشناختند و از اولیاى خداى عزّوجلّ مىبودند، بىگمان مرگ را دوست مىداشتند و مىدانستند که آخرت از دنیا برایشان بهتر است.
سپس، آن حضرت براى اینکه حقیقت را بیشتر آشکار کند، پرسید: چرا کودک و دیوانه از خوردن دارویی که بدن را سالم مىکند و درد را از میان مىبرد، خوددارى مىکنند؟ مرد گفت: زیرا آنان از فایده دارو ناآگاهند.
حضرت فرمود: سوگند به آن کسى که بهحقّ، محمد را به پیامبرى برانگیخت، کسى بهدرستى خود را براى مرگ آماده نـمىکند، مگر اینکه بداند مرگ براى او از این دارو براى بیمار سودمندتر است.
آگاه باش! اگر مردم مـىدانـسـتـند که مرگشان به چه نعمتهایى مىانجامد، آن را دوست مىداشتند، بسیار بیشتر از خردمندى که خوردن دارو را براى دفع بیماریها و جلب سلامتى دوست مىدارد.
مرگ مانند غروب خورشید است. وقتی خورشید در اینجا غروب میکند، در جایی دیگر طلوع میکند و در واقع خورشید هیچگاه غروب نمیکند. مرگ نیز رفتن از این دنیا و تولد در دنیایی دیگر است.
ایمان به مبدأ و معاد
عامل اساسی برای نترسیدن از مرگ، ایمان به مبدأ و معاد و عمل صالح است. هرچه ایمان و عمل شایسته بیشتر شود، ترس از مرگ کمتر میشود؛ بلکه در اثر ایمان و عمل صالح انسان به جایی میرسد که نهتنها از مرگ نمیهراسد که مشتاق آن نیز میشود! زیرا مرگ را وسیلۀ رسیدن به محبوب و دار کرامت آخرت میبیند.
از حضرت على(علیهالسلام) سؤال شد: چرا شما مرگ را دوست دارید و گاهى میفرمایید: انس من به مردن از علاقه طفل به پستان مادرش بیشتر است؟!
حضرت در پاسخ فرمود: «لَمَّا رَأَیْتُهُ قَدِ اخْتَارَ لِی دِینَ مَلَائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ أَنْبِیَائِهِ عَلِمْتُ أَنَّ الَّذِی أَکْرَمَنِی بِهَذَا لَیْسَ یَنْسَانِی فَأَحْبَبْتُ لِقَاءَهُ»، چون نمونه الطاف خدا را در دنیا دیدم، یقین پیدا کردم آن خدایى که در دنیا اینقدر به من لطف کرده و مرا به راه فرشتگان و پیامبرانش گرایش داد، در روز قیامت هم مرا فراموش نخواهد کرد.
به کانال سخنرانی مکتوب و روضه در ایتا بپیوندید 👈👈 Shiaquest_net@