مادری تعریف می کرد: روزی به اتفاق پسر کوچکم به مطب دندان پزشکی رفتم. در اتاق انتظار، مرد چاقی نظر پسرم را جلب کرد. در حالی که با تعجب به شکم آن مرد اشاره می کرد از من پرسید: مادر این آقا نی نی دارد؟ من که بسیار خجالت زده شده بودم به آرامی انگشتان او را پایین آوردم و او را برگرداندم طوری که رویش به طرف من باشد، در حالی که با او با آرامی صحبت می کردم طوری که آن شخص فکر کند این صحبتی است بین من و پسرم. سپس برای او توضیح دادم که وقتی کسی زیاد غذا بخورد این طوری چاق می شود.
این مادر با سرعت عمل در آن موقع و استفاده از این اتفاق، رفتار به جایی را در ذهن پسرش پایه ریزی کرد. این مادر با نرمی به پسرش گفت که مردم معمولاً دوست ندارند با انگشت نشان داده شوند و گوشزد کرد که او می تواند هر سؤالی که دارد به شرط خوب بودن سؤال، آن را فقط از مادرش بپرسد.
کدام والدین در چنین شرایطی قرار نگرفته اند؟ کودکان طبیعتاً کنجکاو و ابراز کننده احساسات خود هستند، بنابراین سؤالات یا نظراتی که باعث خجالت والدین می شود از دهان آنها بیرون می آید. یک مسئول امور خانواده این اتفاق را خیلی زیبا بررسی می کند. او می گوید:شما نباید در مقابل کودکی که صادقانه نمی داند که کاری را اشتباه انجام می دهد عصبانی شوید. " باید سعی کنید که او قوانین رفتاری را درک کند تا این اشتباه را در آینده تکرار نکند."
یک روان پزشک می گوید: رفتارها چه فردی یا اجتماعی و گوناگون، باید آموزش داده شود و این وظیفه ای است که بعضی از والدین از زیر آن شانه خالی می کنند. برخی می گویند: بگذارید رفتارها هر چه هست بروز کند، در حالی که گروهی درصدد هستند رفتارهای ناخوشایند را رد کنند. برخی از والدین ترجیح می دهند رفتارها را به صورت فلسفه احترام متقابل و نکات ریز رفتارهای معاشرتی دسته بندی کنند. آنچه بیشتر به نظر می آید این است که کودکانی که با موضوعات رفتار اجتماعی آشنا نیستند در ارتباط با دوستان ، فامیل و معلمان خود با مشکل مواجه می شوند."وقتی شما به کودک خود رفتار درست را تعلیم می دهید، در واقع مهارت های حیاتی برای تمام عمر را در اختیار او می گذارید."
به نظر یک متخصص در امور خانواده اولین نکته مهم این است که باکودک طوری رفتار کنید که همان رفتار را از آنها انتظار دارید. او می گوید "کودکان معمولاً در قالب مثال مطالب را یاد می گیرند. شما نمی توانیدبا خشونت عمل کنید و بعد انتظار داشته باشید آنها با دیگرانمؤدبانه رفتار کنند. وقتی رفتارهای اجتماعی را آموزش می دهید، مهم است که رفتار خود را در مسیر رفتاری کودک خود قرار دهید. بعضی کودکان ممکن است آموزش داده شوند که بگویند " لطفا شیر بدهید" به راحتی گفتن "شیر" ولی بعضی به سختی قادر باشند خواسته خود را بیان کنند، بنابراین بی دلیل است که از آنها انتظار رفتار مؤدبانه را داشته باشیم. به طور مشابه، ممکن است غیر واقعی باشد که از کودک سه ساله انتظار داشته باشید موقع صحبت شما با تلفن ، میان صحبت شما وارد نشود . به جای آن روان پزشکی پیشنهاد می کند که "برای او شرایطی فراهم کنید که در زمانی که شما با تلفن صحبت می کنید او مشغول به آن کار خاص باشد."
موضوع دیگری که کودک شما در مورد رفتارهای اولیه می آموزد خلق و خو است. معمولاً کودکان آرام و کم حرف ، خوش رفتار به نظر می رسند ، در حالی که کودکان خشن ، کمتر این طور هستند. از طرف دیگر کودکان آرام ممکن است در رفتار خود با فرد ناشناس این طور باشند که به او سلام کنند و در چشم های او خیره شوند ، که خود یک شکنجه است. یک برنامه طولانی و زمانبر و تشویق کننده برای کودکان خجالتی جهت آموزش مهارت های رفتاری، لازم است حال آن که در مورد کودکان خشن، مقاومت در مقابل هر آنچه که به فکرشان می رسد ضرورت دارد. "شما می توانید به عنوان والدین موضوع را مشکل تر کرده یا آن را بهبود دهید. اما نمی توانید خصوصیات درونی را تغییر دهید."
وقتی کودک به طور احساسی رشد می کند، باید در مورد احساسات دیگر افراد راهنمایی شود، تا در مقابل رفتار آنان از خود انعطاف نشان دهد و رفتار و گفتاری غیر اخلاقی از خود بروز ندهد. اگر نه، صادق بودن هیچ عیبی ندارد. "بگذارید آنها بدانند که می توانند با کلماتشان احساسات دیگران را جریحه دار کنند ، بنابراین با این رفتار آنها نسبت به همبازی ها و والدین خود بدرفتاری کرده اند، و ممکن است دوباره به آن جمع دعوت نشوند. آنها را تشویق کنید تا با دوستانشان خوب و مؤدبانه برخورد کنند و بگویند "خیلی خوش آمدید" هنگام خروج از خانه ی دوستانشان که آنها را دعوت کرده اند ، بگویند" از دعوت شما بسیار متشکرم."
"ببخشید" یکی از کلمات اصلی است که کودک باید بداند چه وقت و کجا از آن استفاده کند. یک معلم زمانی را به یاد می آورد که کودکی در واحد آموزشی او ثبت نام شد و به همکلاسی های خود گفت "تکان بخور" بعد از این اتفاق، معلم پرسید: "آیا نمی توانستی این را مؤدبانه تر بگویی؟" کودک برای لحظه ای تأمل کرد و گفت " لطفاً حرکت کنید" خانم معلم لحظه ای فکر کرد و گفت "حالا یک کمی بهتر شد"، اما چطور است که بگویی "ببخشید"؟ در نتیجه کودک جواب داد، "چرا باید این را بگویم؟". این کودک صادقانه نمی دانست چرا باید بگوید " ببخشید " چون آموزش ندیده بود.
در اوایل دوران مدرسه ، کودکان زیادی آمادگی این را دارند که بین "با ادب بودن" و " دروغ گفتن" فرق بگذارند و موضوع را بفهمند. برای مثال وقتی کودکی هدیه ای دریافت می کند که دوست ندارد، شما نمی خواهید او بگوید."اه" اما ضمناً نباید او را تشویق کنید که بگوید "بسیار متشکرم" ، من این را خیلی دوست دارم" وقتی او واقعاً نمی خواهد این کار را بکند به جای آن به او ابزاری بدهید تا به جای این که بدرفتار باشد صادقانه رفتار کند. بگوید "متشکرم که به یاد من بودید" و یا به سادگی "متشکرم" چنین جملاتی به او این فرصت را می دهد که هم متشکر باشد و هم ابراز ارادت کرده باشد.
در حالی که این انتظار که در میهمانی رسمی ، کودکان رفتار شایسته داشته باشند ممکن است بی دلیل باشد، در این سن شما باید بتوانید تا حدودی روی رفتار اجتماعی حساب کنید.
قبل از این که انتظارات خود را عنوان کنید درباره موضوعات مربوطه صحبت کنید و مطمئن شوید.
درست است که رفتارها بسیار مهم هستند، اما اگر مرتب به کودکانتان نق بزنید، ممکن است آنها را از گردونه آموزش خارج سازید. یک متخصص به این نتیجه رسیده که اگر به طور مرتب بر روی یک چیز کار کنید، ایده استفاده از رفتارهای مناسب را در درون فرد کاشته اید.
سخنرانی برای آنها بی تأثیر است چون کودک ظرفیت زیادی ندارد.
مادری می گوید:
گاهی من از شنیدن حرف های خودم خسته می شوم، در این مواقع سعی می کنم مقداری نشاط و شادی به شرایط اضافه کنم. اگر پسر کوچولویم به زیر میز می رود از او می پرسم ، "دقیقاً آن زیر به دنبال چه چیزی می گردی؟ آیا به دنبال گربه می گردی؟ آیا دنبال سمور کرده ای؟ قطعاً بدنبال شام خود نیستی، چون شام شما این بالاست". برخورد بازی گونه این مادر باعث خنده می شود و نتیجه آن یک همکاری است. از هر فرصتی برای تحسین رفتار خوب استفاده کنید و به کودک فرصت دهید که درک کند این کوشش ها باعث ایجاد تغییرات خواهد شد.
در سنین هفت و هشت سالگی متوجه خواهید شد که راهنمایی های شما مؤثر افتاده است. در این سنین کودکان اغلب با رفتار "خود شناساننده" به دیگران و نمایاندن رفتار اجتماعی ، سعی در خوشحال ساختن والدین خویش دارند.