بسم الله الرحمن الرحیم

امام جواد(علیه السلام) برکات خیلی زیادی داشتند.

 قَالَ الرِّضَا (ع) لِأَصْحَابِهِ: قَدْ وُلِدَ لِي شَبِيهُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ فَالِقِ الْبِحَارِ وَ شَبِيهُ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ قُدِّسَتْ أُمٌّ وَلَدَتْهُ قَدْ خُلِقَتْ طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً ثُمَّ قَالَ الرِّضَا (ع): يُقْتَلُ غَصْباً فَيَبْكِي لَهُ وَ عَلَيْهِ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ يَغْضَبُ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى عَدُوِّهِ وَ ظَالِمِهِ فَلَا يَلْبَثُ إِلَّا يَسِيراً حَتَّى يُعَجِّلَ اللَّهُ بِهِ إِلَى عَذَابِهِ الْأَلِيمِ وَ عِقَابِهِ الشَّدِيدِ وَ كَانَ طُولُ لَيْلَتِهِ يُنَاغِيهِ فِي مَهْدِهِ. (1)

وقتی حضرت امام جواد (علیه السلام) متولّد شدند، حضرت امام رضا (علیه السلام) به یارانش فرموند: فرزندي براي من متولّد شد که همانند موسی بن عمران است که دریاها را می شکافد و همانند عیسی بن مریم است که مادر پاکیزه اي دارد، به راستی که پاك و پاکیزه آفریده شده است.

عَنْ أَبِي يَحْيَى الصَّنْعَانِيِّ قَالَ‏ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي الْحَسَنِ (ع) فَجِي‏ءَ بِابْنِهِ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) وَ هُوَ صَغِيرٌ فَقَالَ هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِي لَمْ يُولَدْ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ عَلَى شِيعَتِنَا بَرَكَةً مِنْهُ‏. (2)

از ابو يحيى صنعانى روايت كند كه گفت: خدمت حضرت امام رضا (عليه السّلام) بودم پس فرزندش ابو جعفر (عليه السّلام) را كه كودكى خردسال بود نزد او آوردند؛ فرمود: اين است آن مولودى كه پر بركت تر از او براى شيعيان ما فرزندى زایيده نشده است.

محمد بن سهل قمی به مکه رفتن و بعد خدمت امام رسیدند و خیلی دوست داشتند که یک چیزی تبرکا از ایشان بگیرند.  وهابی‌ها این تبرک گرفتن را قبول ندارند چون می‌گویند از جامدات نمیشه تبرک گرفت‌ پس چرا پیراهن یوسف تبرک بود؟
چرا قرآن می‌فرماید صندوقچه‌ای که حضرت موسی را در آن گذاشتند تبرک بود؟
فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ (بقره 248)چون باعث آرامش بوده .
محمد سهل قمی می‌گوید؛ وقتی خدمت آقا رسیدم نتوانستم چیزی بگویم. از خانه آمدیم بیرون و خداحافظی کردیم و به طرف شهر حرکت کردیم. در دروازه مدینه دیدم که یک منادی صدا می‌زند.
محمد بن سهل قمی کیست؟
گفتم: منم 
گفت : آقا امام جواد علیه السلام یک هدیه برای شما فرستادند. وقتی باز کردم دیدم پیراهن شخصی امام جواد علیه السلام است که من فقط از ذهنم این درخواست گذشته بود .
امام رضا (علیه السلام ) فرموده بودند: مولودی با برکت‌تر از ایشان تا به حال متولد نشده. چرا که ایشان چنان در مناظره‌ها با سن کم بحث می‌کردند که دیگر جایی برای مخالفت مخالفان باقی نمی‌گذاشتند. ایشان مدعی و مخالف زیاد داشتند.

مخالفان ایشان به ۴ دسته تقسیم می‌شد:
۱_ خویشاوندان که حسود بودند (عبدالله بن موسی عموی ایشان بودند اما می‌گفتند من امام هستم و به حضرت حسادت می‌ورزیدند)

۲_ شیعیانی که ساده بودند( میگفتند مگر می‌شود بچه شش هفت ساله امام بشود؟)

۳ _واقفیه : که می گفتند بیشتر از هفت امام نداریم حتی امام رضا را هم قبول نداشتند دیگر چه برسد به امام جواد.

۴_بنی عباس (یعنی : مامون و معتصم عباسی)

امام جواد علیه السلام به امور مردم و رفع نیازهای مردم توجه ویژه‌ای داشتند.

بكر بن صالح گفت: داماد من نامه‌اى براى حضرت جواد عليه السلام نوشت كه پدرم ناصبى بسيار خبيث و متعصب است از دست او خيلى رنج و ناراحتى مي‌كشم اگر صلاح بدانيد برايم دعا كنيد، در ضمن نظر شما چيست من با او كار را يكسره كنم يا مدارا نمايم.بحار الأنوار (ط - بيروت): ج‌ ۵۰، ص ۳۷
امام پاسخ دادند و چهار مطلب را امام در این نامه فرمودند:

۱_ وَ الْمُدَارَاةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْمُكَاشَفَةِ  

در جواب نوشت جريان پدرت را متوجه شدم ان شاء اللَّه دعا برايت خواهم كرد بهتر اين است كه با او مدارا كنى.

آقای مجتهدی فرمودند: گاهی مردی پول ندارد اما با اخلاق جبران نداری می‌کند اما یه وقتی آقایی هست که میلیاردر هست اما با بدخلقی زن و بچه از او ناراضی هستند. اخلاق می‌تواند ضعف اقتصادی ، ضعف کاری و ... را در شما جبران کند. از ویژگی‌های ائمه ما این است که با اخلاق خوب کاری می‌کردند کسی که می‌خواست پیامبر را ترور کند می‌شد دوست پیامبر، کسی که به امام علی (علیه السلام) ناسزا می‌گفت دیگر مدح می‌کرد .

سخن نیکو چند اثر دارد:
۱_ رزق را زیاد می‌کند
۲ _عمر را طولانی می‌کند سختی‌ها و ناملایمات را از زندگی انسان کم می‌کند
۴_ مرگ را به به تاخیر می‌اندازد
۵ _نسان را بهشتی می‌کند.

کسی به شیخ طوسی گفت کلب( سگ) شیخ طوسی گفتند : سگ با چهار دست و پا راه میرود اما من با دو پا راه می‌روم، سگ نمی‌تواند حرف بزند اما من می‌توانم حرف بزنم، سگ عقل ندارد اما من عقل دارم به این ترتیب جواب شخص توهین کننده را داد.

۲- إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا آرى با دشوارى آسانى است (3): با هر سختی آسانی است. دنیا روی یک پاشنه نمی‌چرخد. پیامبر این همه در مکه سختی را گذراندند اما در مدینه راحت شدند .

۳ _فَاصْبِرْ ۖ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ:(4) در اوایل انقلاب خیلی به آقای بهشتی ناسزا می‌گفتند به ایشان گفتند : چرا از خودتان دفاع

نمی‌کنید؟ آقای بهشتی پاسخ دادند : ان الله یدافع عن الذین آمنوا ؛ خداوند در قرآن کریم میفرمایند  من از مومن دفاع می‌کنم.
۴- ثَبَّتَكَ اللَّهُ عَلَى وَلَايَةِ مَنْ تَوَلَّيْتَ: سعی کن در ولایتت ثابت قدم باشی (عقاید پدرت در تو اثر نکند) آن جوان بعد از مدتی خدمت امام رسید و گفت پدرم تغییر کرد.

_شخصی آمد خدمت امام گفت:  اهل سجستان هستم و حکومت مالیات سنگینی برای من نوشته. زندگیم دارد فلج می‌شود حاکم ما از محبین شما هست. امام فرمود: من نمی‌شناسم ولی باشد برایش نامه می‌نویسم.
امام نوشتند؛ ای فلانی این شخص که نامه را نزد تو می‌آورد گرفتار است بدان از آدم نیکی و خوبی می‌ماند، به ایشان نیکی کن و کاری کن که در قیامت خدا به تو نیکی کند. آن مرد نامه را برداشت و به طرف سجستان حرکت کرد. حاکم وقتی فهمید امام برای او نامه نوشته است دو فرسخ به خارج از سجستان ، به استقبال این مرد آمد تا نامه را گرفت،  گفت:این را امام جواد نوشته است؟
خود امام  نوشته ؟
خطاب به من نوشته؟
مرد گفت: بله 
حاکم نامه را روی چشم‌هایش گذاشت ، بوسید و گریه کرد و اشک ریخت و این شخص را تا آخر عمر از مالیات معاف کرد.

جوادالائمه، ابن الرضا (علیه السلام )حدیثی بیان کردند :
الإمامُ الجوادُ عليه السلام : الثِّقَةُ باللّه ِ تعالى ثَمَنٌ لِكُلِّ غالٍ ، و سُلَّمٌ إلى كُلِّ عالٍ .(5)
امام جواد عليه السلام : اعتمادِ به خداوند متعال، بهاى هر چيز گرانى است و نردبان رسيدن به هر بلندايى.

انسان با نردبان بالا می‌رود. کسی که می‌خواهد در معنویات رشد کند و ترقی کند و اضطراب نداشته باشد و آرامش داشته باشد، راه حل چیست؟
توکل بر خدا (وثوق بالله)

مثلاً به بعضی از پزشکان خیلی اعتماد دارند؛ این یعنی وثوق دارد.
یا مثلاً به فلان مکانیک خیلی اعتماد دارند که مشکل خودروی او را کامل رفع می‌کند، یعنی به آن مکانیک وثوق دارد.
این یعنی وثوق

حالا همین وثوق را اگر انسان به خدا داشته باشد، چه می‌شود؟
اگر انسان در زندگی اعتمادش به خدا باشد نردبان‌های ترقی را می‌پیماید.

به کانال سخنرانی مکتوب و روضه در ایتا بپیوندید 👈👈 Shiaquest_net@

منابع:

(1) بحار الأنوار، جلد‏50 ، صفحه15

(2) الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، جلد ‏2، صفحه 279

(3)سوره ۹۴: الشرح 6

(4)سوره هود ایه 49

(5) [بحار الأنوار : 78/ 364/ 5.]