جمعه 3 اسفند 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب


بسم الله الرحمن الرحیم

کانال شیعه کوئست در ایتا: @shiaquest_net
یک روایت از زبان امام موسی بن جعفر در معرفی خودشون محضرتون می‌خوانم که این روایت در منابع شیعی مثل دلایل الامامه آمده شخصی به نام نفیع این روایت را نقل کردند این شخصیت آدم بدی بود جلوی خانه هارون الرشید ایستاده بود که یک مرتبه نگهبان‌ها مردم را رد کردند و گفتند موسی بن جعفر دارد می‌آید این شخص می‌گوید رجل من الانصار کان عریضا ای شرا نفیع شخصی بود که فضولی می‌کرد و آدم شری بود ین شخص می‌گوید به کسی که آنجا بود به نام عبدالعزیز بن عمر گفتم مَن هذَا الشَّيخُ ؟   چه کسی می‌آید اون شخص گفت قالَ : شَيخُ آلِ أبي طالِبٍ ، شَيخُ آلِ مُحَمَّدٍ ، هذا موسَى بنُ جَعفَرٍ . ایشان شیخ آل ابیطالب است ایشان موسی بن جعفر است

از آنجایی که نفیع آدم بدی بود با خود گفت بگذار امام به دیدن هارون برود و برگردد ن صبر می‌کنم تا آقا بیرون بیاید می‌روم یک چیزی می‌گویم و ناراحتش می‌کنم رفیقش بهش گفت  أما إن خَرَجَ لَأَسوأَنَّهُ . فَقالَ لَهُ عَبدُ العَزيزِ : لا تَفعَل ؛ فَإِنَّ هو?لاءِ أهلُ بَيتٍ قَلَّما تَعَرَّضَ لَهُم أحَدٌ فِي الخِطابِ إلاّ وَسَموهُ فِي الجَوابِ سِمَةً يَبقى عارُها عَلَيهِ مَدَى الدَّهرِ  این‌ها خانواده‌ای هستند که اگر تو رفتی و خواستی توهین کنی جوابی بهت می‌دهند که تا آخر عمرت بسوزی این‌ها امیر کلام هستند اما این شخص گوش نداد

   

وقتی امام از دربار بیرون آمدند این شخص رفت جلو و با یک نگاه تحقیرآمیزی گفت مَن أنتَ ؟  امام سه جواب بهش دادند فرمودند منظورت چیست که من چه کسی هستم؟ منظورت نسب هست یا شهر هست یا عنوان؟اگر منظورت نسب هست ، فَقالَ: إن كُنتَ تُريدُ النَّسَبَ ؛ فَأَنَا ابنُ مُحَمَّدٍ حَبيبِ اللّهِ، ابنُ إسماعيلَ ذَبيحِ اللّهِ، ابنُ إبراهيمَ خَليلِ اللّهِ. . وَإن كُنتَ تُريدُ البَلَدَ ؛ اگر منظور شهر من هست ، فَهُوَ الَّذي فَرَضَ اللّهُ عَلَى المُسلِمينَ وعَلَيك ـ إن كُنتَ مِنهُم ـ الحَجَّ إلَيهِ. . ما اهل آن شهری هستیم که خدا بر همه مسلمان‌ها و بر خود تو اگر مسلمان باشی واجب کرده در صورت استطاعت آنجا بروند و دورش بچرخند اما اگر منظور عنوان است وَإن كُنتَ تُريدُ المُناظَرَةَ فِي الرُّتبَةِ ؛ فَما رَضِيَ مُشرِكوا قَومي مُسلِمي قَومِكَ أكفاءَ لَهُم حينَ قالوا: «يا مُحَمَّدُ أخرِج إلَينا أكفاءَنا مِن قُرَيشَ».  فَانصَرَفَ مَخزِيًّا.من آن کسی هستم که مردم مرتب در صلوات و درودشان بر پیامبر ما را هم لحاظ می‌کنند (بحار الأنوار : ۴۸ / ۱۷۶ / ۱۹ )

امام کاظم علیه السلام ۳۵ سال دوران امامت ایشان بوده شرایط دوران امامت ایشان را بیان می‌کنم

۱- حاکمان عیاش و بی‌کفایت بنی عباس ایشان در دوران هادی عباسی مهدی عباسی منصور دوانیقی هارون الرشید بودند  که هارون الرشید یک شخصیت کاملاً دوگانه بود گران‌ترین رقاصه‌ها را برایش دعوت می‌کردند و خودش هم با آنها می‌رقصید گران‌ترین خواننده‌ها را دعوت می‌کردند تا برایش بخوانند بزرگترین مجالس بزم شراب را تشکیل می‌داد البته گاهی هم می‌رفت و در درس اخلاق فضیل می‌نشست گریه می‌کرد و گاهی هم در کلاس اخلاق بشر حافی شرکت می‌کرد گریه می‌کرد یک شخصیت کاملاً متشتت بود

۲- دوران اسراف مالی:  بنی عباس جز ثروتمندترین حکومت‌ها بودند. مخصوصاً هارون الرشید در عروسی زبیده همسر هارون مادر امین چقدر سکه و چقدر طلا هزینه شد فرش زیر پای آنها طلا بافت بود آمار عجیبی از ریخت و پاش مالی در تاریخ گزارش شده است

۳- فشار شدید بر علویان: یک شخصی با دیگری دعوایش شد و یک نفر دیگر شاهد بود و دید که این آقا مظلوم است و دیگری مقصر است در دادگاه که شهادت داد و تمام شد گفتند شما کیستید گفت فلانی هم علوی بود گفت به ما ابلاغ کردند شهادت علویان قبول نیست در دوران منصور دوانقی از سر سادات حسنی موزه درست کرده بودند جمجمه‌ها را آویزان کرده بودند و اسم آنها را نوشته بودند و آویزان کرده بودند به گوش آنها.

خود هارون الرشید ملعون حسین شهید فخ رابه شهادت رساندند که امام جواد فرمود بعد از حادثه کربلا حادثه سخت‌تر از شهادت او برای ما نبوده این شخصیت بسیار بزرگواری بودند که امام موسی کاظم برای شهادتش گریه کردند

4-دوران فقر عمومی مردم در سختی و فشار و استبداد بودند

۵ -گسترش فرقه‌های انحرافی افرادی بودند به نام قصاص یعنی داستان سرا جاعل بودند مردم را جمع می‌کردند و شروع می‌کردند به اسرائیلیات نقل کردن یعنی داستان‌های دروغ به اسم اسلام برای مردم نقل می‌کردند در زمان امام موسی کاظم هارون جاعلان و ناقلان اسرائیلیات را تقویت می‌کرد در چنین شرایطی دوران امامت امام موسی کاظم علیه السلام بود

لذا نقل شده ایشان در اتاقشان یک شمشیر آویزان کرده بودند یک لباس خشن و یک قرآن این مطلب ظاهراً چیزی را نشان نمی‌دهد ولی یک تعبیری از مقام معظم رهبری هست که در کتاب انسان ۲۵۰ ساله آورده‌اند می‌فرمایند این‌ها سه تا نماد بوده است امام شمشیر گذاشتند که نماد جهاد بود یعنی ما اهل جهادیم اگر شرایط فراهم شود مانند امام حسین ع

قرآن را که گذاشته بودند نماد اندیشه و فرهنگ است یعنی ما محورمان قرآن است ملاکمان مبانی قرآن است و یک لباس خشن گذاشته بودند یعنی ما وابستگی به دنیا نداریم اصل بحث این است که امام یکی از مهمترین اقداماتشان که در جامعه می‌تواند مردم را از این وضعیت فساد اخلاقی مالی و سیاسی نجات بدهد الگوی عملی بودن خود امام است عنی خود مردم امام را ببینند که زندگی‌اش ساده است عبادتشان اینطوری است و نمازشان بدین صورت است...

كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ..." مثلاً امام کاظم علیه السلام خطبه جمعه در اختیارشان نبود سخنران و مسجد در اختیارشان نبود یه بخشی از زندگی زندان بودند ما به چند نمونه از سیره امام اشاره می‌کنیم که این‌ها نشان دهنده آن است امام به وسیله روش عملی تبلیغ می‌کردند

یک بیش از هزار برده را آزاد کردند خود این یک تبلیغ است یعنی اسلام به دنبال این است که بردگان آزاد شوند و فقرا غنی شوند
 رُويَ أنَّه [أي موسَى بنَ جعفرٍ عليهما السلام ]مَرَّ برجُلٍ مِن أهلِ السَّوادِ دَميمِ المَنظَرِ ، فسَلَّمَ علَيهِ و نَزَلَ عِندَهُ و حادَثَهُ طَويلاً ، ثُمّ عَرَضَ عليه السلام علَيهِ نَفسَهُ في القِيامِ بحاجَةٍ إن عَرَضَت لَهُ  ، 

فقيلَ لَهُ : يا بنَ رسولِ اللّه ِ، أ تَنزِلُ إلى هذا ثُمّ تَسألُهُ عَن حَوائجِهِ ، و هُو إلَيكَ أحوَجُ ؟!
[بحار الأنوار : 78 / 325 / 30 .]
 روايت شده است كه موسى بن جعفر عليه السلام به مرد زشت رويى از اهالى عراق برخورد. به او سلام كرد و در كنارش نشست و مدتى طولانى با وى گفتگو كرد و سپس اظهار داشت كه چنانچه براى وى مشكلى و نيازى پيش آيد حاضر است آن را برايش برطرف سازد
شخصى به حضرت عرض كرد : يا بن رسول اللّه ! نزد اين مرد مى نشينى و سپس از نيازهايش مى پرسى، در صورتى كه او به شما نيازمندتر است [و بايد خدمت شما بيايد و درخواست و تقاضا كند]؟!

فقالَ عليه السلام : امام فرمودند

۱-  عَبدٌ مِن عَبيدِ اللّه ِ،  این هم بنده خداست

۲- و أخٌ في كِتابِ اللّه ِ، در قرآن ایشان برادرخوانده شده است (إنما ٱلۡمؤۡمنون إخۡوةࣱ )

۳ -و جارٌ في بِلادِ اللّه ِ،: همسایه ماست در بلاد خدا

۴ -  يَجمَعُنا و إيّاهُ خَيرُ الآباءِ آدَمُ عليه السلام    پدر او هم که بهترین شخصیت است یعنی حضرت آدم که پدر همه ماست

۵- و أفضَلُ الأديانِ الإسلامُ : بهترین دین را هم داریم

یعنی آقای عزیز امتیاز این پنج مورد است چون خودش تبلیغ است و روش عملی است گاهی آقا می‌آمد در مزرعه و بیل می‌زدند یکی از اصحاب آمدند و گفتند آقا شما دیگه چرا آقا فرمودند:  انسان‌هایی که از من بالاتر بودند کار می‌کردند مثل رسول خدا،  امیرالمومنین و ..

رَأَيتُ أبَا الحَسَنِ عليه السلام يَعمَلُ في أرضٍ لَهُ قَدِ استَنقَعَت قَدَماهُ فِي العَرَقِ ، فَقُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ! أينَ الرِّجالُ؟فَقالَ : يا عَلِيُّ ، قَد عَمِلَ بِاليَدِ مَن هُوَ خَيرٌ مِنّي في أرضِهِ ومِن أبي.فَقُلتُ لَهُ : ومَن هُوَ؟ فَقالَ : رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله وأميرُ المُؤمِنينَ وآبائي عليهم السلامكُلُّهم كانوا قد عَمِلوا بِأَيديهِم ، وهُوَ مِن عَمَلِ النَّبِيّينء وَالمُرسَلينَ وَالأَوصِياءِ وَالصّالِحينَ . [ الكافي : ج 5 ص 75 ح 10 . ]
 

ابو الحسن [امام كاظم] عليه السلام را ديدم كه در زمينى كار مى كرد و پاهايش از عَرَق ، خيس شده بود . گفتم : جانم فدايت! مردان (كارگران) كجايند؟فرمود : «اى على! كسى كه از من و پدرم بهتر بود ، در زمينش با دستانِ خود ، كار مى كرد» .گفتم : او كيست؟فرمود : «پيامبر صلي الله عليه و آله ، امير مؤمنان و پدرانم . همه آنان ، با دستان خود ، كار مى كردند و اين ، شيوه پيامبران ، رسولان ، جانشينان آنها و صالحان است» .

این‌ها شیوه عملی تبلیغ حضرت هست در مقابل فساد حکومت عباسی امام دند دیدند مرده‌ای را دارند توی قبر می‌گذارند آقا فرمودند بیایید کنار قبر درون قبر را نگاه کنید دنیایی که آخرش این است و قیامتی که اولش این است آیا سزاوار نیست انسان بترسد و زهد داشته باشد؟ یعنی کلاس اخلاق در کنار قبر

مخالفین امام درباره‌اش نوشتند اعبد الناس عابدترین مردم در زمان خودش بود وقتی در مسجد النبی بعد از نماز صبح سر به سجده می‌گذاشتند، این سیره امام کاظم است که در آن شرایط سخت امام اقدام به کادرسازی می‌کردند یعنی شخصیتی مثل هشام بن حکم ه هارون الرشید گفت زبان او از هزار شمشیر برای ما خطرناک‌تر است

یونس بن عبدالرحمان که آمد خدمت آقا در شرایطی که کار مشکل می‌شود مخصوصاً در آن زمان چون قطاع دین جاعلان دین زیاد شده بودند و دین مردم خیلی سست شده بود آقا به یونس بن عبدالرحمان گفتند یه دعا بهت یاد می‌دهم خیلی بخوان بعضی از بزرگان و مراجع نیز در سجده آخر نماز این دعا را می‌خوانند( اللّهُمَّ لا تَجعَلْني مِنَ المُعارينَ و لا تُخرِجْني مِنَ التَّقصيرِ)  [الكافي : 2/73/4.] دین ما خدایا عاریه‌ای نشود عاریه یعنی قرض دادن خدا نکند دین ما عاریه ای باشد

در زیارت حضرت معصومه هم می‌خوانیم  فَلَا تَسْلُبْ مِنِّي مَا أَنَا فِيهِ خدایا اینو از ما نگیر یونس بن عبدالرحمان سوال کرد از امام گفتند این قسمت و لا تُخرِجْني مِنَ التَّقصيرِ یعنی چه یعنی هر کاری که انجام می‌دهی خودت را مقصر بدان شخصی آمده بود خدمت امیرالمومنین گفت آقا ما روزه گرفتیم امام فرمود ما که خوابیدیم مرحوم صاحب وسائل سه تا توجیه برای این حدیث آوردند که منظور حضرت امیر چیست کراهت دارد که انسان تَفُوُّه به کار خیر کند امیرالمومنین می‌خواهد بفرماید عبادت ما در مقابل اون وظیفه‌ای که در مقابل خدا داریم همانند خواب است توجیه دوم کانه مبالغه است.
و دو سه تا توجیه دیگر که در جلد ۱ وسایل آمده است

فرمودند و لا تُخرِجْني مِنَ التَّقصيرِ یعنی دائما خودت را مقصر بدان ولو عبادت ثقلین داشته باشی امام کاظم در آن جو خراب بنی عباس سعی کردند به شیوه عملی تبلیغ کنند در روز عاشورا شخصی آمد پیش امام صادق دیدند امام صادق در حال گریه کردن هستند آقا چرا گریه می‌کنید معلوم می‌شود فرهنگ عاشورا جا نیفتاده بود اما امام کاظم چه جوری این فرهنگ را جا می‌اندازند؟ قالَ الرِّضا عليه السلام: . . . كانَ أَبى صَلَواتُ اللّه ُ عَلَيْهِ إِذا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا يُرى ضاحِكا  [اقبال الاعمال: 544] همیشه که دهه محرم شروع می‌شود دیگر کسی امام کاظم را خندان نمی‌بیند همینطور شدت پیدا می‌کند تا روز عاشورا این خودش تبلیغ عاشورا بود بنابراین اگر با ولایت اهل بیت باشید هیچگاه دین ما دین عاریه‌ای نخواهد شد

اطلاعات تماس

 

کمک و هدایای مالی به سایت جهت پیشرفت:

6037998157379727 (بانک ملی بنام سیدمحمدموسوی )

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group