سخنرانی مکتوب حجت الاسلام رفیعی -امیرالمؤمنین علیه السلام در قرآن
کانال ایتا شیعه کوئست: @shiaquest_net
قال الله تبارک و تعالی: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ (توبه 119) ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا پروا کنید و با صادقان باشید.
مقدمه
در این گفتار پنج آیه قرآن را بررسی می کنم که طبق نظر مفسران شیعه و سنی، درباره امیرالمؤمنین علیه السلام است. من هر پنج آیه را از دو منبع مهم اهل سنت نقل می کنم: تفسيردرالمنثور سیوطی و تفسیر کبیر فخررازی.
شناخت و درک این پنج آیه، شناخت و معرفت ما نسبت به امیرالمؤمنین علی علیه السلام را بیشتر می کند. اگر معرفت بیشتر شد محبت بیشتر می شود و اگر محبت زیادتر شد اطاعت بیشتر می شود؛ یعنی معرفت، محبت می آورد و محبت، اطاعت را می افزاید.
پنج فضيلت على علیه السلام در قرآن
آیاتی که به طور صریح یا اشاره ای درباره امیرالمؤمنین علیه السلام است، بسیاربسیار بیش از این پنج آیه است؛ اما به دلایلی در این جا پنج آیه را انتخاب کردم:
1- سبقت در اسلام
آیات 10 تا 14 سوره واقعه، به بیان فضیلت کسانی می پردازد که در کارهای نیک، از دیگران پیشی گرفته اند:وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ *أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ *فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ *ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ *وَقَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ »
و پیشی گیرندگان (به اعمال نیک) که پیشی گیرندگان (به رحمت و آمرزش] اند. اینان مقربان اند، در بهشت های پرنعمت؛ گروهی بسیار ازپیشینیان، و اندکی از پسینیان.
هر کسی در هر کار خیری سبقت بگیرد مقرب تر است. اگر کسی اولین صدقه و انفاق را (در میان جمعی) بدهد بر بقیه سبقت دارد و در ثواب بقيه شریک است.
«وَالسَّابِقُونَ» چه کسانی هستند؟
پیشی گیرندگان» دو گروه اند:
1-گروهی بسیار از گذشتگان»؛
گذشتگان یعنی کسانی که قبل از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می زیستند. در زمان هر پیامبری، پیشی گیرندگانی بودند که جمع آن ها در تمام دوران ها تا پیش از ظهور اسلام، «پیشی گیرندگان از گذشتگان» می شود. یکی از آنها حبیب نجار در قوم حضرت آدم علیه السلام وأسیه در ایمان آوری به حضرت موسی علیه السلام نیز جزو پیشی گیرندگان بودند.
2-اندکی از پسینیان»؛
پسینیان، امت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم است. از این امت، افراد اندکی جزو پیشی گیرندگان هستند. مفسرین نوشته اند: اميرالمؤمنين علیه السلام و حضرت خدیجه کبری علیها السلام اولین پیشی گیرندگان در ایمان آوردن به پیامبر خدا صلی الله علیه و و آله و سلم روایات فراوانی هست که بیان می کند حضرت على علیه السلام اولین کسی بود که بعد از حضرت خدیجه علیها السلام ایمان آورد.( کشف الغمه، ج 1، ص 293) خود آن حضرت فرمود: آنها کجا بودند وقتی من همراه پیامبری صلی الله علیه و آله و سلم نماز می خواندم:أَیْنَ کَانُوا أُولَئِکَ وَ أَنَا أُصَلِّی مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ صَغِیراً لَمْ یُکْتَبْ عَلَیَّ صَلَاهٌ وَ هُمْ عَبَدَهُ الْأَوْثَانِ، وَ عُصَاهُ الرَّحْمَنِ، وَ بِهِمْ تُوقَدُ النِّیرَانُ (بحار الانوار، ج 29، ص 552)
اینان کجا بودند وقتی من در کودکی و بی آن که نماز بر من واجب باشد همراه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نماز می خواندم در حالی که آنان پرستشگران بتان و نافرمایان خدای رحمان بودند و آتش دوزخ برایشان برافروخته می شد؟!
2-جان فشانی برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
آیه 207 سوره بقره، به یکی از مهم ترین فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام اشاره دارد:وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ
و از مردم کسی است که جانش را برای خشنودی خدا می فروشد.
شبی که مشرکان مکه تصمیم به ترور پیامبر صلی الله علیه و آله گرفتند امیرالمؤمنین علیه السلام در جای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خوابید و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به سمت مدینه راه افتاد.
تفسیر کبیر فخر رازی می گوید:نَزَلَت فی عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ ، باتَ عَلی فِراشِه لَیلَهَ خُروجِهِ إلَی الغارِ »؛
این آیه درباره علی بن ابی طالب نازل شد که در شب خروج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به سوی غار، در بستر او خوابید.
ادامه نقل فخر رازی نیز جالب است:
فکان جبرائیل عِنْدَ رَأْسِهِ ومیکائیل عِنْدَ رجلیه وجبرائیل ینادی بَخْ بَخْ مَنْ مثلک یا علی بْنِ أبی طَالِبٍ یباهی اللَّهِ تبارک وتعالی بک الملائکه (التفسير الكبير (مفاتيح الغيب)، ج 5، ص 350)
جبرائیل در کنار سرو میکائیل در کنار پای علی بودند و جبرائیل ندا می داد: به به! چه کسی مثل توست ای علی بن ابی طالب ! خداوند با تو بر فرشتگان مباهات می کند.
خدا پیش ملائکه به على علیه السلام مباهات می کند و فخر می فروشد که ببینید چگونه برادری جانش را فدای برادر می کند؟
دشمنان به این آیه بسیار حساس بودند و هنوز هم هستند. حضرت امیر صلی الله علیه و آله و سلم بسیار مظلوم واقع شده.
امام هادی علیه السلام در زیارت نامه آن حضرت می گوید: اَلسَّلاَمِ عَليك ياولِيَّ اللَّهَ انَتِ أَوْ مَظْلُومٌ (الکافی، ج 4، ص 569) سلام بر تو ای ولی خدا! تو اولین مظلوم هستی.
بنی امیه و جلوگیری از نشر فضائل على علیه السلام
چقدر هزینه شد که فضائل حضرت امیر علیه السلام محو شود. پول های زیادی دادند و گرفتند تا تفسیر آیات را تحریف کنند. معاویه چهارصدهزار دینار به سمرة بن جندب داد تا بگوید همین آیه 207 سوره بقره درباره على بن ابی طالب علیه السلام نیست، بلکه درباره قاتل آن حضرت است. (فرحة الغری، ص 400؛ هزار و یک حکایت اخلاقی، ج 1، ص 80.) اما باز هم می بینید فضائل حضرت امیر علی علیه السلام در منابع مختلف منعکس شده.
اگر آن مخالفت هانبود، اگر آن برخوردهای شدید بنی امیه نبود، اگرآن بخش نامه هایی نبود که معاویه به شهرها فرستاد: هر کس عیب و ایرادی از علی نقل کند جایزه دارد، اگر آن بخش نامه هایی نبود که معاویه فرستاد: هرکس فضیلتی از علی نقل کند خانه اش را روی سرش خراب و حقوقش از بیت المال را قطع کنید، اگر یک قرن منع نگارش حديث نبود، اگر... بی شک امروز چندین برابر فضائلی که از امیرالمؤمنین علیه السلام به ما رسیده، رسیده بود؛ فضائلی که همگی از قرآن و کلمات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است.
با وجود همه آن مخالفت ها و محدودیت ها و ممنوعیت ها، بازهم ببینید مرحوم علامه امینی در الغدیر و دیگران در کتاب های گوناگون، چقدر فضیلت از حضرت علی علیه السلام نوشته اند.
ابن عساکر، عالم بزرگ سنی مذهب ، صاحب تاریخ دمشق، سه جلد از کتابش به فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام اختصاص دارد.
احمد بن حنبل از علمای برجسته اهل تسنن، کتابی جداگانه درباره فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام دارد. کافی است برادران اهل تسنن یک بار این کتاب را بخوانند تا على علیه السلام و عظمتش را بشناسند.نسائی، کتابی درباره امیرالمؤمنین علیه السلام نوشت که باعث قتلش شد. او به جرم دفاع از علی علیه السلام به دست مردم کشته شد.
3- هدايت مردم
آیه هفتم سوره رعد، یکی دیگر از فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام را بیان می کند: إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ » تو فقط بيم دهنده ای و برای هر قومی، هدایت کننده ای است.
روایات متعددی در تفسیر این آیه هست. این ها را می گویم تامعرفتمان بیشتر شود تا بدانیم علی علیه السلام کیست. امیرالمؤمنین علیه السلام را خدا معرفی کرده است. حاکم حسکانی در شواهد التنزیل و سیوطی در الدر المنثور و فخر رازی در مفاتیح الغيب آورده اند: قال رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقولُ : إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرٌ و وَضَعَ یَدَهُ عَلی صَدرِ»؛
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «تو فقط بيم دهنده ای» و دست بر سینه خود نهاد. یعنی باید مردم را از عواقب گناه و از معاد و جهنم بترسانم تا گناه و شرک را ترک کنند.
«ثُمَّ قَالَ: وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ وَ أَوْمَی بِیَدِهِ إِلَی مَنْکِبِ عَلِیٍّ ثُمَّ قَالَ: یَا عَلِیُّ بِکَ یَهْتَدِی اَلْمُهْتَدُونَ .( جامع البيان في تفسير القرآن، ج1، ص 72)
سپس فرمود: «و برای هرقومی هدایت کننده ای است» و به شانه على علیه السلام اشاره نمود. سپس فرمود: ای علی! هدایت یافتگان با توهدایت می یابند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بيم دهنده است و وقتی از دنیا برود، دیگر بیم دهنده ای نیست؛ اما در همه دوران ها کسی هست که مردم را هدایت کند. چراغ و شاخص و معیار هدایت بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، على علیه السلام بود و سپس فرزندان او. امروز در بین ما امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف است که مایه هدایت مردم جهان می باشد.
هرکس می خواهد ببیند در مسیر هدایت است یا نه، باید ببیند در مسیر علی علیه السلام هست یا نه.
4- صالح المؤمنين
آیه چهارم سورۂ تحریم، به ماجرای آزار پیامبر صلی الله علیه و آله از سوی دو تن از همسرانش می پردازد. سیوطی در الدر المنثور و نیز مفسران شیعه آورده اند که دو تن از همسران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم باعث رنجش خاطر آن حضرت شدند. در پی این ماجرا خداوند سوره تحریم را نازل کرد و به آن دو زن دستور داد توبه کنند:إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا
اگر شما دو زن از کار خود به پیشگاه خدا توبه کنید ( خدا توبه شما را می پذیرد)، چون دل شما دو نفر از حق و درستی منحرف شده است.
بعدفرمود: اگربازهم پیامبران را اذیت کنید، او را بدون پشتیبان نمی گذاریم: وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ»؛
و اگر برضد پیامبر به یکدیگر کمک دهید (راه به جایی نخواهید برد)؛ زیرا خدا و جبرئيل و صالح مؤمنان (که علی بن ابی طالب است) یار اویند و فرشتگان نیز بعد از آنان پشتیبان او خواهند بود.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چهار پشتیبان دارد: خدا، جبرائیل، صالح المؤمنين، فرشتگان. صالح المؤمنین کیست؟ در منابع آمده: أخَذَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم بِیَدِ عَلِیٍّ علیه السلام فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ هَذَا صَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ (تفسير الصافی، ج 5، ص 195)
پیامبر دست علی را گرفت و فرمود: ای مردم! این صالح المؤمنین است. حاکم حسکانی حنفی مذهب، پانزده روایت در شواهد التنزیل آورده که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: علی جان! صالح المؤمنين تویی. (شواهد التنزیل، ج 2، ص 341)
5- مؤمنين راست وعده
آیه 23 سوره احزاب از مؤمنانی می گوید که به عهد و پیمان خود وفادار ماندند: مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا »
مردانی از مؤمنان هستند که به آن چه با خدا بر آن پیمان بستند (و آن ثبات قدم و دفاع از حق تا نثار جان است) صادقانه وفا کردند. برخی از آنان پیمانشان را به انجام رساندند (و به شرف شهادت نایل شدند) و برخی از آنان (شهادت را) انتظار می برند و هیچ تغییر و تبدیلی (در پیمانشان) نداده اند.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:فَمَنْ قَضَی نَحْبَهُ حَمْزَهُ وَ عُبَیْدَهُ وَ جَعْفَرٌ وَ أَنَا اَلْمُنْتَظِرُ... وَ مَا بَدَّلْتُ تَبْدِیلاً (الاختصاص، ص 175)
آن هایی که پیمانشان را به انجام رساندند و به شهادت رسیدند حمزه وعبیده و جعفر بودند و من آن کسی هستم که (شهادت را) انتظار می کشد... و هیچ تغییر رأیی ندادم.
انتظار امیرالمؤمنین علیه السلام در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان به سر رسید. حضرت در آن شب به آسمان نگاه می کرد و می فرمود: وَ اللَّهِ مَا کَذَبْتُ وَ لَا کُذِبْتُ وَ إِنَّهَا اللَّیْلَهُ الَّتِی وُعِدْتُ فِیهَا ثُمَّ عَوَدَت» (بحار الانوار، ج 42، ص 277)
به خدا سوگند دروغ نمی گویم و دروغ هم نشنیده ام. و این همان شبی است که وعده مرگم را دارم.
امشب همان شب است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به من وعده داد.
فضائل علی علیه السلام از زبان دشمن
در منابع اهل سنت آمده است: معاویه به سعد بن ابی وقاص گفت: سعد! تو چرا به حرف ما گوش نمی دهی و علی را سب نمی کنی؟ سعد گفت: معاویه! علی بن ابی طالب سه ویژگی داشت که حاضر بودم همه دنیا را بدهم تا یکی از آنها در من باشد:
1- اولین ویژگی علی علیه السلام این است که رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود:أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلِهِ هَارُونُ مِنْ مُوسِي»؛
تو برای من همانند هارون برای موسی هستی.
شیعه و سنی نوشته اند حدیث منزلت از افتخارات امیرالمؤمنین علیه السلام است.
2- دومین ویژگی علی علیه السلام این است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در جنگ خیبر فرمود: لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ رَجُلًا يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ، وَ يُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ »؛..
پرچم را به کسی می دهم که هم او خدا و رسول را دوست دارد و هم خدا ورسول او را دوست دارند.
در ماجرای جنگ خيبرهمه منتظر بودند که ببینند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرچم را به دست چه کسی می دهد. دیدند علی علیه السلام را جلو آورد و پرچم را به او سپرد. علی علیه السلام محبوب مطلق خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. این افتخار را خدا به چه کسی غیر از او داده؟
3- سومین ویژگی علی علیه السلام این است که وقتی آیه 161 آل عمران نازل شد،پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم علی و فاطمه و حسن و حسین لب را فراخواند و گفت: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي » (کشف الغمه، ج 1، ص 150)
خداوندا! اینان خاندان و اهل بیت علیهم السلام هستند.
وصایای امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه
در پنج موضع از نهج البلاغه وصایای امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است. این وصیت ها دو دسته است:
دسته اول، وصیت های ایشان بعد از جنگ صفین است.
دسته دوم، وصایای حضرت در یکی دو روز آخر عمر مبارک ایشان است.
یکی از وصیت های دسته اول ، نامه 24 نهج البلاغه است که هنگام برگشت از جنگ صفین نوشت. وصیت دیگر، نامه 31 نهج البلاغه است که نامه بسیار مهمی است و بیش از یکصد سفارش اخلاقی دارد.
وصایای دسته دوم شامل خطبه 149 و نامه 23 ونامه 47 می شود که سفارش های حضرت بعد از ضربت خوردن تا پیش از شهادت است. در این جا فرازی از نامه 23 را بازگو می کنم:
وصیت امیرالمؤمنین علیه السلام پیش از شهادت
«وَصِیَّتِی لَکُمْ أَلاَّ تُشْرِکُوا بِاللَّهِ شَیْئاً وَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله فَلاَ تُضَیِّعُوا سُنَّتَهُ أَقِیمُوا هَذَیْنِ الْعَمُودَیْنِ وَ أَوْقِدُوا هَذَیْنِ الْمِصْبَاحَیْنِ»؛ (نهج البلاغه، نامه 23)
وصیت من برای شما این است که هیچبه خدا شرک مورزید و محمد صلی الله علیه و آله و سلم ، سنتش را تباه مسازید. این دوستون را برپا دارید و این دو چراغ را برافروزید.
مواظب باشید شرک در زندگی تان نیاید؛ چه شرک آشکار یعنی بت پرستی و چه شرک پنهان یعنی ریاکاری.
علی علیه السلام شهید توحید است و نهج البلاغه، مظهر و تجلی گاه توحيد.
دانشمند اهل سنت می گوید: مسلمانان دنیا در توحيد مديون على علیه السلام، در دعا مديون امام سجاد علیه السلام و در شجاعت مديون امام حسین علیه السلام هستند. به خودتان ببالید که چنین رهبرانی دارید، شخصیت هایی که همه فرق از آنها تعریف می کنند.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: مشرک نشوید. مواظب باشید! جوان هایتان را دعا کنید. امروز دزدها وسارق های اندیشه زیادند. می خواهند جوان ها را به معنویت در مقابل دین یعنی معنویت کاذب گرایش بدهند. می خواهند جوان ها را به زندگی منهای خدا گرایش دهند. می خواهند بگویند: اگر خدا در زندگی تان نباشد اتفاقی نمی افتد.
والله این حرف ها درست نیست؛ چون کسانی که خیلی بیش از من و شما می فهمیدند چنین سخنانی را رد کردند. چه کسی می تواند به فهم امیرالمؤمنین علیه السلام برسد؟ او از توحید می گوید؛ به علی علیه السلام اعتماد کنید.
دومین موردی که در وصیت امیرالمؤمنین علیه السلام تأکید شده، حفظ سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. نگذارید سنت و روش رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم تباه شود. اگر جامعه به سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عمل می کرد، بی تردید در راه هدایت می ماند.
سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم غدیر بود، نه این که سر ابی عبدالله علیه السلام بالای نیزه برود و سنگ بخورد. سنت پیامبر صلی الله علیه و آله حفظ حرمت حضرت زهرا علیها السلام بود، نه هجوم به خانه اش. سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ادامه راه اسلام براساس امامت بود. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بارها فرمود: امامان پس از من دوازده نفرند.
حضرت علی علیه السلام در ادامه نامه 23 می فرماید:أَنَا بِالْأَمْسِ صَاحِبُكُمْ ، وَالْيَوْمَ عِبْرَةٌ لَكُمْ ، وَ غَداً مُفَارِقُكُمْ »؛
من تا دیروز همراه شما بودم، امروز مایه عبرت شما گشتم و فردا از شماجدا می شوم.
تا دیروز با شما به مسجد می آمدم، اذان می گفتم، نمازجماعت می خواندم، قضاوت می کردم، مشکلات مردم را برطرف می کردم اما امروز در بستر افتاده ام و باعث عبرت شما هستم؛ به من نگاه می کنید و غصه می خورید و اشک می ریزید. فردایی هم می آید که دیگر پیش شما نیستم.
اگر فقط همین جمله امیرالمؤمنین علیه السلام در ذهنمان باشد حواسمان را جمع می کنیم و دیگر به طرف گناه نمی رویم. همه ما این سه روز را داریم: یک روز سرپاییم و توان انجام کارهایمان را داریم. یک روز بیمار می شویم یا تصادف می کنیم و در بستر می افتیم و دیگران باید کارهای ما را رسیدگی کنند. همه می گویند: فلانی را دیدی چطور زمین گیر شده؟ یک روز هم می رسد که دیگربار سفر می بندیم و از این دنیا کوچ می کنیم.