سخنرانی مکتوب حجت الاسلام رفیعی -تهمت و آبرو ریزی
• کانال ایتا شیعه کوئست: @shiaquest_net
قال الله تبارک وتعالی: يَا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا اِتَّقُوا اَللَّهَ وَكُونُوا مَعَ اَلصَّادِقِينَ» (توبه 119)
ای کسانی که ایمان آورده اید از[مخالفت فرمان]خدا بپرهیزید و با صادقان باشید.
مقدمه
در اسلام یک حدّ و یک تعزیرداریم.حدود به مجازات هایی می گویند که میزان عقاب و عذابش در شرع مشخص شده است؛مثل زنا،شرب خمر وتهمت به زنا(قذف)این ها را حدود می گویند.اگر مجازاتی جزء حدود که شش مورد است نباشد،تعزیر نامیده می شود.تعزیر ممکن است شلاق یا زندان باشد و یا مجازات دیگری که به تشخیص قاضی و کمتراز حد است؛یعنی کمتر از هشتاد ضربه شلاق.در جلسات گذشته درباره یکی از حدود یعنی زنا صحبت کردیم.
• حکم قذف در سوره نور
آیه چهارم سوره نور درباره قذف یعنی تهمت فحشا و زنا زدن به دیگری است.قرآن کریم درباره کسی که به دیگری تهمت زنا می زند فرموده است:اگر چهار شاهد عادل برای ادعای خود آورد که هیچ؛وگرنه هشتاد ضربه شلاق به او می زنند.ببینید چقدر اسلام به آبرو و حریم مردم اهمیت می دهد؛البته اگر کسی به کسی حرام زاده یا زنازاده گفت،این قذف نیست و فقط تعزیردارد.
متأسفانه بعضی ها به ناسزا گویی عادت کرده اند اما اگر از روی قصد و عمدبه بانویی با ایمان نسبت زنا داد شود،قرآن کریم در این آیه به صراحت سه حكم درباره چنین شخصی بیان کرده است.
یک وقت زنی است که به زناکاری شهرت دارد و همه می دانند-مثل مرجانه مادر ابن زیاد به فحشا معروف بود-اما زنی که محصنه یعنی عفیفه است؛اگر کسی به چنین زنی تهمت فحشا زد خدا در این آیه سه حکم برایش بریده است:1-هشتاد ضربه شلاق،2-شهادتش دیگر قبول نیست،3 -فاسق می شود مگر آن که از کارش توبه کند؛ آن وقت هم از دایره فسق خارج می شود و هم شهادتش پذیرفته است.
اثبات تهمت دو شاهد عادل می خواهد؛یعنی دو نفر بگویند ما دیدیم ایشان به این خانم نسبت زنا داد.یا خودش بیاید اقرار کند.
وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلدَةً وَلا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَداً وأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ إِلاَّ الَّذِينَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذلِكَ وَأَصْلَحُوا فَانَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»(نور 4،5)
و کسانی که زنان پاکدامن را متّهم می کنند سپس چهارشاهد(بر ادّعای خود)نمی آورند آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید و آنها فاسقانند.مگر کسانی که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند که خداوند غفور و رحیم است.
دو آیه ای که خوانده شد،آیه اول درباره قذف است.قذف یعنی یک کسی بیاید پشت سر کسی در جامعه تهمت زنا بزند و نتواند شاهد براین قصه بیاورد.این یک حکم شرعی است که قرآن کریم بیان کرده است.
• از این آیه یک نکته اخلاقی به دست می آوریم:
حفظ آبروی دیگران
اسلام به حفظ آبروی مسلمانان اهمیت می دهد.کسی که می گوید:این شخص این کار را کرده،شاید راست می گوید اما اسلام نمی خواهد آبروی افراد در جامعه ريخته شود.
• نتیجه آبروریزی
شخصی می گوید:
«صَلَّى بِنَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّي اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ اِنْصَرَفَ مُسْرِعاً حَتَّى وَضَعَ يَدَهُ عَلَى بَابِ اَلْمَسْجِدِ ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ يَا مُعَشِّرَمِن آمَنَ بِلِسَانِهِ ولَمْ يَخلُصِ الإيمانَ إلى قَلبِهِ لاَ تَتَبَّعُوا عَوْراتِ اَلْمُؤْمِنِينَ فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَوْراتِ المُؤمِنينَ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ وَمَن تَتَبَّعَ اللَّهُ عَورَتَهُ فَضَحَهُ وَلُوفي جَوفَ بَيتِهِ»( بحارالانوار،ج72،ص214)
پیامبر صلی الله علیه و آله با ما نماز جماعت خواند.سپس با سرعت بلند شد و هردو دستش را به در مسجد گذاشت تا کسی نتواند بیرون برود.سپس با بلندترین صوتش فریاد زد و فرمود:ای گروه کسانی که با زبانشان ايمان آورده اند اما ایمان به قلبشان راه نیافته است؛در پی عیب و ایرادهای مؤمنان نباشید؛زیرا هر کس در پی عیب و ایراد مؤمنان باشد خداوند در پی عیب و ایرادش خواهد بود و هرکس خداوند در پی عیب و ایرادش باشد او را رسوا خواهد ساخت؛گرچه در اندرون خانه اش باشد.
افرادی که در حریم خصوصی مردم وارد می شوند حالا شنود می کنند-البته یک وقتی کار اطلاعاتی است و آن یک بحث دیگری است-کسانی که برای سردرآوردن از راز و رمز خصوصی مردم وارد حریم شخصی شان می شوند و اطلاعات آنها را در شبکه های مجازی و اجتماعی منتشر می کنند و آبروی افراد را می ریزند،به این روایت پیامبر صلی الله علیه و آله توجه کنند که خداوند هم آبروی آنها را در جامعه خواهد ریخت.
نتیجه حفظ آبروی دیگران
وجود مقدس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: نَالَ رَجُلٌ مِنْ عِرْضِ رَجُلٍ عِنْدَ اَلنَّبِيِّ صَلَّي اَللَّهُ عليه و آله فَرَدَّ رَجُلٌ مِنَ القَوْم عَلَيْهِ فَقَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ و آلِهِ مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخِيهِ كَانَ لَهُ حِجَاباً مِنْ نَار»؛مردی در حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله به مرد دیگری دشنام داد و مردی از میان آن قوم پاسخ او را داد.پس رسول خدا صلی االله علیه و آله فرمود:هر کس از آبروی برادر خود دفاع کند،این عمل حجابی برای او از آتش دوزخ خواهد بود. (الامالی للطوسی،ص115).
کسی که نمی گذارد آبروی دیگران در جامعه بریزد روز قیامت پرده ای در برابر آتش دوزخ خواهد داشت.
سفارش به حفظ آبروی مردم در قرآن
قرآن چگونه می گوید آبروی مردم را حفظ کنید؟
1- وَلا تَسأَلوا عَن أشْياءَ إِنْ تَبَدُّلَكُمْ تَسُؤْكُمْ»( مائده،101)
از چیزهای که اگر برای شما آشکار گردد،شما را اندوهناك می کند مپرسید.
سؤالات بی جا از مردم نپرسید.سؤالات بعضی از این گزینش ها موجب می شود افراد دین زده شوند.به شرکت در نماز جمعه توصیه می کنیم،خیلی هم خوب است؛به شرکت در راهپیمایی و مسائل انقلاب توصیه می کنیم؛اما اگر کسی این کار را نکرد و شب احیا در حرم نیامد،واقعا لیاقت استخدام در اداره را ندارد؟این ملاک گزینش است؟!
2- وَلا تَجَسَّسوا» (حجرات،12)
در زندگی خصوصی مردم سرک نکشید.
3- لاَ تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ» (نور،27)
در خانه هائی غیر از خانه خود وارد نشوید.
بدون اجازه وارد خانه مردم نشوید.چرا مستحب است که هر جا صاحب خانه گفت،مهمان باید بنشیند؟شاید رازی دارد؛مثلا:این مکان به قسمت اندرونی خانه اشراف دارد و صاحب خانه نمی خواهد شما اینجا باشید.
هر گناهی، ارتکابش حرام است؛ نیت آبروریزی را هم خدا حرام دانسته است .اگر کسی در دلش دوست داشته باشد آبروی کسی را بریزد،قرآن خیلی تند با او برخورد می کند و می فرماید:
إِنَّ ٱلَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ ٱلۡفَٰحِشَةُ فِي ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمࣱ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِۚ » (نور 19)
کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد،عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است.
کسانی که دوست دارند-نه این که خودشان انجام دهند؛بلکه فقط خوششان می آید-که کارهای زشت در میان مؤمنان رواج یابد،عذابی دردناک در دنیا و آخرت خواهند داشت.
• داستان مهم
در این عالم چیزی بالاتر از شهادت نیست. بالای هرنیکی،نیکی دیگری است جز شهادت در راه خدا که هیچ چیز بالاتر از آن نیست.اولین قطره خون شهید که روی زمین ریخته می شود هفت پاداش به او می دهند.یکی از آنها آمرزش گناهان است. اصلا شهادت قابل مقایسه با هیچ عملی نیست.
قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّي اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَوْقَ كُلِّ ذي بر بَرٌ حَتَّى يُقْتَلَ اَلرَّجُلُ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ فَإِذا قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَيْسَ فَوْقَهُ بِرٌ وَإِنَّ فَوقَ كُلِّ عُقوقٍ عُقُوقاً حَتَّى يَقْتُلَ اَلرَّجُلُ أَحَدَ وَالِدَيْهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ فَلَيْسَ فَوْقَهُ عُقُوقٌ»
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود:بالای هر نیکوکاری ،نیکوکار[دیگری]است تا آن گاه که مرد در راه خدا کشته شود؛پس چون در راه خدا کشته شد،بالاتر از آن نیکی(ارزشی)وجود ندارد . (الکافی،ج2،ص348).
یکی از فضلای حوزه به نام حضرت آیت الله خرازی کتابی با نام روزنه هایی از عالم غیب نوشته است. من دو مرتبه از ایشان پرسیدم که این قصه هایی که آوردید چگونه است؟
فرمود:آیت الله بهجت به من توصیه کردند این ها را بنویسید ؛تأثیرش بر مردم زیاد است ،گاهی حتی بیش از یک منبر و سخنرانی ،آیت الله خرازی به من فرمود :تک تک این ها صحیح است.هیچ کدام داستان تخیلی نیست.تمام داستان ها از علمای معاصر خودمان است.یک سری از مرحوم آیت الله میانجی است ،یک سری از مرحوم آیت الله روحانی و دسته ای نیز از علمای دیگر.
در این کتاب داستانی از آقایی که الآن در اصفهان زندگی می کند نقل شده.ایشان که از روحانیون فاضل است می گوید:شبی در عالم خواب شهیدی را دیدم که او را می شناختم .دیدم ناراحت است. گفتم: علت ناراحتی شما چیست؟گفت:وقتی به شهادت رسیدیم به همه ما کاغذی به نام«برائة من النار»دادند؛یعنی شما دیگر به جهنم نمی روید.ولی آن كاغذی که به من داده بودند یک علامت قرمز داشت.خیلی ناراحت شدم.گفتم:چرا برای من تفاوت قائل شديد؟من هم شهید شدم!
گفتند:خانمی از شما شاکی است و رضایت نداده.این حق الناس است.آن روحانی می گوید:در عالم رؤیا پرسیدم:داستان چیست؟ گفت: زمانی که در آموزش و پرورش بودم پشت سر خانمی حرف زدند.من هم که رئیس بودم آن خانم را اخراج کردم.
ناقل ماجرا می گوید:از خواب پریدم.خیلی ناراحت بودم؛چون شهید را می شناختم.نزد برادرانش رفتم و خواب را تعریف کردم.برادرها که خیلی برآشفته شده بودند پرونده ها را بررسی کردند و بالأخره آن خانم را پیدا کردند.نزد خانم رفتیم.گفت:درست است.من به خاطر یک حرف بی جا سال هاست که اخراج شده ام و آبرویم رفته است.خلاصه خیلی به او التماس کردیم و گفتیم:نصف اموال این شهید را به شما می دهیم و تمام خسارت های آموزش و پرورش شما را جبران می کنیم؛شما رضایت بدهید.
آن طور که این روحانی در کتاب نوشته است و من هم نقل می کنم آن خانم راضی نشد.این ها چیزهای ساده ای نیست)روزنه هایی از عالم غیب،آیت الله سید محسن خرازی.)
• مسئولیت سنگین رفتارهای ما
من یک وقتی از آیت الله شبیری زنجانی پرسیدم که شما این جمله را فرمودید؟فرمود:بله،زمانی آقا سید احمد خمینی نزد من آمد و گفت:امام رحمة الله را در خواب دیدیم و گفتیم:چه خبر؟
فرمود:در آن دنیا از حرکت دست هم سؤال می کنند که این حرکت برای چه بوده است؟این قدر دقیق است.
یکی از بدترین گناهان که قابل آمرزش نیست حق الناس است.
• گناه تهمت
یکی از بدترین گناهان که روایات ما آن را از بین برنده حريم جامعه معرفی کرده،تهمت است. منظور از تهمت،مطلق آبروریزی است ؛ مخصوصا اگر ناسزاگویی به شخصیتی مانند امام باشد که حکمش در روایات ما قتل است.مثل سلمان رشدی که سبّ النبی کرد، حکمش قتل است.
تمسخر مقدسات و ارزش ها نیز همین حکم را دارد.
قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْه السَّلاَمُ مَنِ اِتَّهَمَ أَخَاهُ فِي دِينِهِ فَلاَ حُرْمَةَ بَيْنَهُمَا »؛امام صادق علیه السلام فرمود:هرکس به برادر دینی خود تهمت زند حرمتی میان آن دو به جا نمی ماند.(الکافی،ج2،ص361).
قال الصادق علیه السلام:«اَلْبُهْتَانُ عَلَى اَلْبَرِيءِ أَثْقَلُ مِنَ اَلْجِبَالِ اَلرَّاسِيَاتِ»؛امام صادق علیه السلام فرمود: تهمت بر بی گناه، سنگین تر از کوه های سربه فلک کشیده است.(مستدرک الوسائل،ج9،ص128 348).
• نتیجه تهمت زدن به امام صادق علیه السلام
شخصی نزد منصور دوانیقی رفت و گفت:امام صادق علیه السلام در مدینه اسلحه وآدم جمع می کند و می خواهد علیه شما شورش کند.
خلفای بنی عباس که تازه به قدرت رسیده بودند،از شورش های مردمی می ترسیدند.منصور نامه تندی به عمویش در مدینه نوشت و گفت:امام صادق علیه السلام را به بغداد بیاورید.مأموران به خانه آقا امام صادق علیه السلام آمدند.امام فرمود:دروغ است.عموی منصور گفت:من معذورم و حکم دارم.باید به عراق بروید و به خود منصور پاسخ بدهید.
فرمود:مانعی ندارد؛فردا صبح حرکت می کنیم.حالا مدينه کجا و عراق کجا!امام صادق علیه السلام صفوان جمّال را خواست و فرمود:شتری رهرو آماده کن.
امام صادق علیه السلام حرکت کردند و بر منصور دوانیقی خبیث وارد شدند.منصور با عصبانیت به امام رو کرد و گفت:پشت سر شما این طور می گویند.آقا فرمود:والله دروغ است.چون امام قصد انقلاب نداشت؛وگرنه ابومسلم خراسانی خیلی پیش از آن پیغام فرستاد و تلاش کرد امام صادق علیه السلام را وارد درگیری هایش با بنی امیه کند.امام فرمود:زمان،زمان ما نیست و شرایط برایمان فراهم نیست.قرار نیست کربلای دیگر درست کنیم.
منصور گفت:من قسم شما را قبول ندارم.همین الان می گویم آن کسی که گزارش داده بود بیاید.
آن شخص را صدا زدند و او آمد منصور گفت:بگو.گفت:من گفتم شما اسلحه و اموال جمع می کنید تا علیه حکومت قيام کنید.آقا فرمود:دروغ می گوید.منصور قبول نکرد.امام فرمود:برادعایت قسم بخور؛آن طور که من می گویم قسم بخور.فرمود:بگو:از حول و قوه خدا خارج شوم و به حول و قوه خودم واگذار شوم اگر دروغ گفته باشم.
مرد سخن چین نفهمید این قسم چه معنایی دارد.بدترین نفرین برای کسی این است که خدایا!او را از حول و قوه خودت خارج کن و به حول و قوه خودش واگذار
گفت:می گویم:از حول و قوه الهی خارج شوم و به حول و قوه خودم واگذار شوم اگر دروغ گفته باشم.تا سخنش به پایان رسید رنگش سیاه شد و روی زمین افتاد و به درک واصل شد (الکافی ،ج6،ص445)
دروغ و تهمت،آن هم به امام و حجت خدا چنین عواقبی دارد! تهمت و دروغ بد است؛خیلی دقت داشته باشید به مقدسات اهانت نشود.
شیطان هرگنه کاری را جذب می کند؛کسی که زنا کند در حزب شیطان است،کسی که شراب بخورد در حزب شیطان است؛کسی که تهمت بزند شیطان او را قبول نمی کند.امام صادق علیه السلام فرمود: مَنْ رَوَى عَلَى مؤمِنٍ رِوَايَةً يُرِيدُ بِهَا شَيْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِيَسْقُطَ مِنْ أَعْيُنِ اَلنَّاسِ أَخْرَجَهُ اَللَّهُ مِنْ وَلاَيَتِهِ إِلَى وَلاَيَةِ اَلشَّيْطَانِ فَلاَ يَقْبَلُهُ اَلشَّيْطَانُ»( الأمالی للصدوق،ص486)
کسی که مطلبی علیه مؤمنی نقل کند و آبرویش را بریزد تا از چشم مردم بیفتد،خداوند او را از ولایت خود بیرون می کند و در ولایت شیطان می اندازد و شیطان او را قبول نمی کند.
• حدود آبروداری
بعضی افراد هستند که لازم نیست آبروی آنها حفظ شود.پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:«ثَلاَثَةٌ لاَ تَحْرُمُ عَلَيْكَ أَعْرَاضُهُمْ»؛سه گروه هستند که نیاز نیست آبرویشان حفظ شود؛یعنی حرمت ندارند:
1-«اَلْمُجَاهِرُ بِالْفِسْقِ»؛کسی که آشکارا گناه انجام می دهد و همه خبردارند و می بینند؛چنین کسی اصلا برای گناه حرمت قائل نیست.
2-«وَ اَلْإِمَامُ اَلْجَائِرُ»؛امام و پیشوای ستمگری مثل یزید.این جا دیگر امام حسین علیه السلام باید فریاد بزند و گذشته اش را بگوید؛چون امام جائر است و جای امام حق را گرفته است.
3-«وَالمُبتَدِعُ»؛( کنزالعمال،ح8068)کسی که در دین بدعت می گذارد.
محمد بن عبدالوهاب که آبرویش محترم نیست؛وهابیت را ساخته است.آن کسی که می آید یک حلقه انحرافی درست می کند،ائمه ما فریاد می زدند و آنها را معرفی می کردند.