شناساندن ائمه با عمل
ترویج عملی: مردم باید با دیدن ما، مجذوب ائمه شوند، ولی ما بالعکسیم، لذا همیشه دشمنان بهخاطر اعمالمان، به ائمه طعنه میزنند. بعد از اتمام بحث، نمونهای از رفتارهای اجتماعی و فردی ائمه بیان میشود.
این نحوه معرفی هم بدون شناخت، ممکن نیست. ما به مقدار عملمان، پیرو ائمه محسوب میشویم.
امام صادق علیهالسلام: … أَمَا وَ اللَّهِ مَا أَنَا بِإِمَامٍ إِلَّا لِمَنْ أَطَاعَنِی فَأَمَّا مَنْ عَصَانِی فَلَسْتُ لَهُ بِإِمَامٍ لِمَ یَتَعَلَّقُونَ بِاسْمِی أَ لَا یَکُفُّونَ اسْمِی مِنْ أَفْوَاهِهِمْ فَوَ اللَّهِ لَا یَجْمَعُنِی اللَّهُ وَ إِیَّاهُمْ فِی دَارٍ. روضه کافی
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ قَوْمٌ یَزْعُمُونَ أَنِّی إِمَامُهُمْ وَ اللَّهِ مَا أَنَا لَهُمْ بِإِمَامٍ لَعَنَهُمُ اللَّهُ کُلَّمَا سَتَرْتُ سِتْراً هَتَکُوهُ أَقُولُ کَذَا وَ کَذَا فَیَقُولُونَ إِنَّمَا یَعْنِی کَذَا وَ کَذَا إِنَّمَا أَنَا إِمَامُ مَنْ أَطَاعَنِی. غیبت نعمانی
شیعه چشمچران!
امام عسکری علیهالسلام: مردی آمد خدمت پیامبر و عرض کرد: یا رسول الله فُلَانٌ یَنْظُرُ إِلَى حَرَمِ جَارِهِ فَإِنْ أَمْکَنَهُ مُوَاقَعَهُ حَرَامٍ لَمْ یَنْزِعْ عَنْهُ! حضرت غضبناک شدند و فرمودند: او را پیش من بیاورید؛ فردی گفت: یا رسول الله إِنَّهُ مِنْ شِیعَتِکُمْ مِمَّنْ یَعْتَقِدُ مُوَالاتَکَ وَ مُوَالاهَ عَلِیٍّ وَ یَتَبَرَّأُ مِنْ أَعْدَائِکُمَا؛ حضرت فرمود: لَا تَقُلْ إِنَّهُ مِنْ شِیعَتِنَا فَإِنَّهُ کَذِبٌ، إِنَّ شِیعَتَنَا مَنْ شَیَّعَنَا وَ تَبِعَنَا فِی أَعْمَالِنَا، و حال اینکه این کاری که از آن مرد نقل شد، جزو رفتار ما نیست.
وجه امتیاز سلمان فارسی: مخالفت با هوای نفس خودش
فخر نبود در هوا پران شدن ××× یا که دریا بهر تو میدان شدن
تازه تاجت گشته چون حیوان شدن ××× لیک فخری نیست جز انسان شدن
گفتمش انسان مگر چهبود بگو ××× تا بهدنبالش نگردم کو به کو
گفت جز راه و طریق ما مجو ××× تابع مولا و پس، سلمان شدن
اثر ارتباط با امیرالمؤمنین اینست که از انسان، خوارق عادات سر بزند!
بحث لعن و علامه امینی و آخوند دانشگاه الازهر؛ اغراق شیعه؛ شفاگرفتن کور توسط حضرت ابالفضل
مقایسه حضرت عباس و سلمان؛ خواب امیرالمؤمنین علیهالسلام: عباس با یک نگاه همه را سلمان
داستان انسبنمالک و حدیث بساط
اتصال به این خاندان، منوط به انطباق عملی با ایشان
ابعاد مختلف زندگی ائمه اطهار
■ بُعد عبادت
سن ائمه: امام جواد ۲۵سال، امام عسکری ۲۸سال، امام هادی ۴۲سال، امام حسین ۵۷سال، امیرالمؤمنین و پیامبر ۶۳سال، امام صادق ۶۵سال
فضلبنشاذان: یکی به یکنفر اشکال که چقدر عبادت؟ کور میشی؛ گفت: اگه قرار بود کسی در اثر عبادت کور بشه، ابنابیعمیر کور میشد که از اول طلوع آفتاب به سجده تا ظهر! تازه او به موسیبنجعفر و ایشان به زینالعابدین افتخار میکند.
جابر: رفتم خانه امام سجاد علیهالسلام، اهل بیت ایشان: تو برو به حضرت بگو کمی کمتر. به حضرت عرض کردم: ان الله قد حرّم جسدکم علی النار، حضرت: این کناب را بردار، برداشتم و ورق زدم، حضرت: این کتاب، فهرست نمازهای جدم علی است، لرزید و فرمود: و من یقدر علی عباده جدی علیبنابیطالب؟
به امیرالمؤمنین همین اعتراض شد، حضرت: حق دارید چون عبادتهای حبیبم رسول الله را ندیدید!
پیامبر رفت معراج، جبرئیل ایستاد، تا حال با بال ملک میآمدی حالا با بال رسالت بیا، کمی بالاتر، ایستاد: لو دنوت انمله لاحترقت! ثم دنی فتدلّی فکان قاب قوسین او ادنی دنوا و اقترابا من العلی الاعلی! خداوند امتحاناتی فرمود و سؤالاتی، بعد فرمود: سل ما شئت، پیامبر: عفوک عفوک عفوک.
سند؟
■ بعد اخلاقی
کمک به مردم
جریان موسیبنجعفر و یکی از اولاد عمر … به ۳۰۰دینار شرّش را دفع کردند.
امام صادق ع پول به خزعمی به شخصی داد … خدا انتقامم را از جعفربنمحمد بگیرد
قنبر: در تاریکی کیسهای به دوشش، بار آخرتم را خودم… بیا ولی حرف نزن، محله فقرا، گوشم را کنار در، بچهها گریه که چرا آقا امشب دیر آمد! بچهای گریه که چرا دیر آمدی؟ من اسب میخواهم.
به زینالعابدین علیهالسلام: ما روز عاشورا زخمی دیدیم که مال شمشیر و… نبود، حضرت شروع به گریه: رد زخم کیسههایی که به دوش میکشید.
سید جواد عاملی (صاحب مفتاح الکرامه فی شرح قواعد العلامه)، شاگرد علامه سید مهدی بحرالعلوم، به استاد سلام کردم، جواب نداد. حیا نمیکنی سه شب است همسایهات گرسنه؟ خبر نداشتم! اگر خبر داشتی و سر نمیزدی، یهودی بودی! طبق غذایی … اگر قبول نکرد بگو بحرالعلوم فرستاده.
بحرالعلوم، شاگرد وحید بهبهانی بود، ولی استاد خم میشد و با تحت الحنک، نعلین او را پاک میکرد.
بحرالعلوم: به سمت نجف برای درس میرفتم، سر دو راهی، نیرویی مرا به سمت مسجد سهله، دیدم امام زمان مشغول نماز، سید مهدی بیا جلو … در آغوش حضرت.
در خدمت علامه بودم یکی پرسید: آیا میشود به خدمت حضرت رسید؟ سید زیر لب: چه جواب بدم در حالی که…
طلبهها پشت سر علامه حرم اباعبدالله، برگشت مدتی به بالاسر نگاه و گفت:
«چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن * به رخت نظارهکردن، سخن خدا شنیدن»
ناگهان سید غش کرد.
هیئت عزادارها از جلوی علامه ردّ میشد، دسته عجمها: الا العباس واویلا… خودش را میان جمعیت، بیهوش… آن کسی که من دیدم به سرش میزد و سر و پای برهنه.. و الا العباس میگفت…
روضه حضرت اباالفضل العباس