90-02-06-حجت الاسلام و المسلمین ماندگاری
6/2/90
بی قرار توام و در دلم تنگم گله هاست آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست ، مثل عکس رخ مهتاب افتاده در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست ، باز می پرسمت از مسئله ی دوری و عشق و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست .
سوال – در برنامه های شما مدام از ازدواج های خیابانی بد گفته می شود وجوانان را می ترسانید . من وقتی به اطرافیان خودم نگاه می کنم می بینم که خیلی ها از افراد فامیل ما اینگونه ازدواج کرده اند و الان هم خیلی خوشبخت هستند . من با دیدن آنها و شنیدن این مطالب دچار سردگمی شده ام ونمی دانم که کدام یک از آنها را باور بکنم . راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – از این عزیز تشکر می کنیم که این قدر شفاف مسائل را می گویند و بطوری مطرح می کنند که شاید ما هم اشتباه کرده باشیم . ما یک اتوبان و یک راه شوسه ای داریم .از اتوبان روزی ده هزارتا ماشین عبور می کند تعداد کمی از آنها تصادف می کنند و شاید اصلا تصادفی نباشد . و همه سالم به مقصد می رسند . از راه شوسه روزی ده هزار تا ماشین عبور می کنند دوهزار تا به مقصد می رسند و تعدادی هم با آسیب به مقصد می رسند . این دلیل نمی شود که اگر من چهار نفر را در راه شوسه دیدم که سالم به مقصد رسیده اند ، راه شوسه را انتخاب کنم . ما می گوییم عزیزان عاقل بیایید بین خوب و خوب تر ، خوب تر را انتخاب کنیم . بین بد و بدتر هم بد را انتخاب کنیم . ما دو رقم ازدواج داریم . یکی ازدواج خیابانی ، آسمانی ، اینترنتی ، چتی و پیامکی داریم که برای همه ی اینها آرزوی خوشبختی می کنیم . ما نمی خواهیم که یکنفر در ازدواجش با مشکل روبرو بشود . حتی کسانی که خیابانی ازدواج کرده اند ، انشاء الله توفیق توبه داشته باشند تا گذشته شان را هم پاک کنند . ما نخواستیم بگوییم که همه ی ازدواج های خیابانی بد است . ما گفتیم ازدواج بهتری از این ازدواج سراغ داریم . اگر شما در اطرافیان تان می بیند که ازدواج خیابانی کرده اند و در زندگی موفق بوده اند ، این دلیلی نمی شود که این ازدواج ها همیشه ما را به مقصد برسانند . ایشان چهار نفر را سراغ دارد ، ما چهار هزار نفر را سراغ داریم . آن دختر و پسری که همدیگر را در خیابان پیدا بکنند حتی اگر با هم ازدواج هم بکنند و موفق هم باشند ، یک آتش همیشه در وجودشان هست .ما می گوییم گناه مساوی با جهنم است . آتشی در وجود آنهاست که از شدت علاقه آنرا بروز نمی دهند ، پسر دائما می گوید که نکند این دختر که در خیابان به من روی خوش نشان داد به ده نفر دیگر هم روی خوش نشان داده است . در ذهن دختر هم همین است ولی بروز نمی دهد. این احتمال می دهد که روز به روز به سوء ظن و بی اعتمادی بکشد . آتش دیگری هم در وجودشان است .وقتی آنها در بستر در کنار هم قرار گرفته اند ،این پسر می گوید که نکند چون خانم من مقداری اُپن بود و من او را در خیابان پیدا کردم تصویر خانم من در ذهن ده تا مرد دیگر باشد . بنظر شما این آتش نیست . ما که می گوییم گناه جهنم است ، آتش همین است . مسیر اتوبان را که دین تعریف کرده این است که از طریق خانواده ها بیایید انتخاب کنید . انتخاب عاقلانه ، زندگی عاشقانه . بعضی ها می گویند که ما اول باید طرف را ببینم که آیا مهرش در دل مان می آید یا نه ، بعد به خواستگاری برویم . خدا سوره روم آیه 21 می فرماید : وجعل بین مودة و الرحمة . ماموریت شما شناخت و معرفت است و ماموریت خدا محبت است . بگذارید با خواندن خطبه ی عقد خدا محبت را در دلهایتان بریزد . شما دنبال کسب محبت نباشید . شما معرفت را پیدا کنید . ما می گوییم که اول از طریق خانواده بروید . به شاخصه هایی که دین گفته عمل کنیم . مثل دیانت ، لیاقت و کفویت . دین گفته خوب نگاه بکنید، حرف بزنید ، خوب تحقیق کنید، خوب مشاوره بگیرید و توسل داشته باشید . دیگر اینکه دین گفت جشن عروسی را بر اساس دین بگیرید . ببینید آنهایی که در اتوبان به طریق دین آسیب می بینند چند درصد هستند . شما یک تحقیق میدانی بکنید . صد زوج را بررسی بکنید البته از هر چهار گوشه ی شهر، 50 نفر را که براساس ازدواج خیابانی ازدواج کرده اند و 50 نفر را که بر اساس و چارچوب دین انتخاب کنید . در ضمن کسانی که زندگی شان خوب است ، آیا تا آخر هم خوب است ؟ منظور ما آخرت است . آیا آن طرف هم خوب است . ما خبر نداریم . ولی قرآن ، اخبار غیب به ما گفته است . خدا می گویدکه اگر قرار است که من به شما آدرس بدهم یک شرط دارد . یومنون بالغیب . باید اخبار غیبی که من می گویم شما باور کنید . اگر قرار بود که آثار ظاهری و باطنی ، آخروی و دنیوی را من و شما بفهمیم دیگر تعبد لازم نداشت . ممکن است آسایش داشته باشند ولی رامشآآرامش ندارند . من یک طلبه ی کوچک هستم ولی مراجعات زیاد دارم . کسانی هستند که بعد از بیست سال هنوز آن آتش در آنها نخوابیده است . آقا می گوید که من هنوز از نگاههای همسرم به بعضی از اقوامش ناراحت می شوم . چرا ؟ چون آن کسی که من در خیابان او را پیدا کرده ام ، براحتی در معرض دید دیگران بوده است . ما نمی خواهیم انگشت اتهام روی کسی بگذاریم . امیدواریم که همه پاک باشند . اگر کسی را در خیابان دیدند و احساس کردند که با او می توانند خوشبخت بشوند می توانند آن را به کانال خانواده بیاورند . ما با این کار مخالفتی نداریم . بعضی ها می گویند که ما به نیت ازدواج می خواهیم با کسی آَشنا بشویم ، می گویم : این خوب است . برای هوس هم نیست ، می گویم : این خوب است . آیا اجازه هست که ما مخفیانه کمی با هم حرف بزنیم . می گویم : خیر . چرا می خواهی مخفیانه صحبت بکنی ؟ به پدر و مادرت بگو . می گویند که پدر و مادر ما را درک نمی کنند . خوب به عمو و دایی خودت بگو یا به استاد دانشگاه تان بگو . به یکنفر بزرگتر از خودت بگو که به شما کمک کند که اگر مشکلی پیش آمد او در جریان باشد . همه ی دخترها و پسرها برای اینکه به هم نزدیک بشوند می گویند که برای ازدواج است . می گویند که 95 درصد پسرها برای هوس شان دوست می شوند ولی 95 درصد دخترها برای ازدواج دوست می شوند . یعنی اگر 90 درصد این دوستی ها به ازدواج ختم نشود ، معلوم می شود که هوس تحقق پیدا کرده است . اینجا سر دختر خانم کلاه می رود . دختری به من می گفت که از طریق خانواده خواستگار خوبی برای من آمده است ، اگر این خواستگار بفهمد که من در دوران دانشگاه با یک پسر دوست بودم ، من چکار کنم ؟ این آتش است . این گناه ، آتش درست کرد . خوب است که در اینجا استغفار بکنیم . هفته ی قبل در برنامه برای افرادی که دچار بیماری وسواس بودند چهار قل را خواندیم و این کار مورد تایید اساتید من هم قرار گرفت . اگر کسی گناه می کند ، شما نمی توانید کاری برایش بکنید حداقل برای او استغفار کنید . کسی که خودش را دارد در معرض خطر قرار می دهد ،اگر نمی توانی کاری برایش بکنی ، پنجاه تومان صدقه برایش بدهید . کارشناسی تعریف می کردند که در تاکسی بودند . یک موتوری جلوی تاکسی تک چرخ زد . راننده تاکسی یک 500 تومانی برداشت و کنار گذاشت . گفت این جوان دارد بی عقلی می کند . من بجای پدر او این صدقه را برای او کنار گذاشتم . ما برای بیماران وسواسی آن آیات را خواندیم که به آنها بگوییم ما هم دوست داریم که شما خوب بشوید . ما برای تمام آنهایی که گناه کرده اند و خودمان هم جزء آنها هستیم بگوییم : استغفرالله . تش اآتآ
سوال – شما که در برنامه تان مدام می گویید همه ی مسائل تان را از دین بپرسید ، چند روز پیش کارشناس برنامه ی شما درباره ی موضوعی صحبت کرد که باعث دعوا در خانه ی ما شد . این سوال که جنبه ی دینی هم دارد را از شما می پرسم . من دختر مجردی هستم که صورت خودم را اصلاح می کنم . کارشناس شما در ضمن صحبت هایشان به این کار طعنه زدند و این باعث شد که بین من و پدر و مادرم تنش ایجاد بشود . مگر ملاک ما دین و قرآن نیست .کجای قرآن گفته که دختر خانم ها نمی توانند ابروی خودشان را بردارند و موهایشان را رنگ کنند . اما مطمئن هستم که دین گفته مردها نباید خودشان را مثل زن ها بکنند . جالب است که برادر من می تواند ابروهایش را بردارد و حرف و حدیث هم در آن نیست ولی من گرفتار عرف جامعه ی اسلامی شده ام و بخاطر کاری که کردم مدام باید جواب پس بدهم و با پدر و مادرم دعوا کنم . راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – این سوال جامعی است و نمی توان آنرا یک کلمه ای جواب داد . جواب این سوال شاید باعث بشود که ما به نکاتی که مردم در زندگی با آن مواجه هستند بپردازیم . با دین گزینشی برخورد نکنید . بدترین نوع برخورد با دین نکفر ببعض و نومن ببعض است . من آن نکاتی از دین که کار ، حرکت ، رفتار و نگاه من را تایید می کند بگیریم و با چماق بر سر فرد مقابل خودم و کار او را با دین محکوم بکنم . و اگر او هم کمی ازدین بلد باشد آنرا چماق می کند و بر سر من می زند . با این حساب دائم دعوا راه می افتد . در جامعه هم دارد اتفاق می افتد . در جامعه هم متاسفانه بعضی از درگیری ها استفاده ها ابزاری از دین است . استفاده ی ابزاری و گزینشی از دین نکنید. منفعت طلبی از دین نکنید . اگر قرار است دین را ببینم ، آنرا کامل ببینیم . اول به پدر و مادر این دخترخانم بگویم که من حرف این دختر خانم را از این جهت قبول دارم که دین نگفته است که فرزندان شما خودشان را زیبا درست نکند . اتفاقا اگر دختران ما در محیط خانواده آرایش بکنند یا نه اصلا همین که دختر کوچکی لباس نو می خرد سریع آنرا می پوشد و دوست دارد خودش را آرایش کند ، این گرایش به خودآرایی است و واین در ذاتش است . خود آرایی و اینکه انسان می خواهد خودش را زیبا نشان بدهد در ذات ماست . آقایی به من می گفت که دختر من اول دبیرستان است و مشکل دارد . ما با اوبد برخورد کردیم و مدرسه هم با او برخورد کرده است .به او گفتم که خودت در خانه ، وقتی دخترت لباس نو می پوشید ،کفش پاشنه بلند می پوشید و چرخ می زد ، چقدر قربان صدقه ی او می رفتی و ذوق نشان می دادی ؟ چقدر حس کردی آن چیزی که او دوست دارد نگاه بشود تو آنرا پر کردی ، سیر کردی . او دوست داشت که مورد توجه قرار بگیرد . چه اشکالی دارد که یک دختر پیش برادرش قشنگ راه برود نه زننده . اگر ما در خانه نیاز و عطش این دختر خانم را تامین کردیم دیگر این اتفاق ها نمی افتد . پیامبر وارد خانه ای شد و متوجه شد که صاحبخانه بچه هایش را نمی بوسد . اینها از کجا بفهمند که تو آنها را دوست داری ؟ حتی پدر دستی به موهای دختر بکشد و مادر با موهای دخترش بازی بکند . چه اشکالی دارد ؟ در قدیم مادر بزرگ ها موهای دخترها را می بافتند . و دختر از این کار مادر بزرگ چه کیفی می کرد . وقتی هم پدرش به خانه می آمد جلوی پدرش چرخ می داد و موهایش را نشان می داد . الان این قصه کم رنگ است . این حس دختر هنوز پر نشده است . این کار را انجام می دهد و به خیابان می رود و شما او را اذیت می کنید . پس یک طرف دین گفته که خودآرایی دختر و پسر اشکالی ندارد ولی پسر نباید مثل دختر بشود . باید حد را نگه داریم . اگر پسر کاری روی صورت خودش بکند که شبیه دختر بشود ، قطعا حرام است . آنجا که دین گفته حرام ، آنرا نگه داریم . آنجا که دین حرفی نزده از عقل کمک می گیریم . دین در مورد خود آرایی دختر حرفی نزده است پس این کار اشکالی ندارد . به دختر خانم می گویم که شما اجازه داری در خانه خودت را مرتب کنی ، فتوای مجتهدین هم در این مورد همین است . دین وقتی احکامی را می گوید حدود هم می گذارد . اینکه می گویند اعتکاف مستحب است و خیلی هم برکات دارد و معنوی است اما اگر پدر بگوید که راضی نیستم اعتکاف بروی ، شما نباید بروی . یک پدر می توانند امر مستحب را حرام کند یا واجب کند . پدر می تواند امر مکروه را حرام کند . ما فرض می کنیم که خود آرایی مستحب است . ان الله الجمیل و یحب الجمال . حالا اگر با رضایت پدر و مادر تعارض داشت ، رضایت پدر و مادر اولی است . اگر دختر خانم خواست خودش را مرتب کند و به خیابان برود ، اگر توانستی خودت را از دید نامحرم بپوشانی اشکالی ندارد ولی اگر شما بستر به گناه انداختن نامحرم را فراهم کردی ، این اشکال دارد . هیچ کس کسی را با عملش به گناه وادار نمی کند ولی بستر سازی می کند . در قرآن داریم که شیطان می گوید که من تو را دعوت کردم و تو اجابت کردی .
سوال – آیا فرزندان می توانند به والدین بگویند که دین در مورد کار آنها اشکالی نمی بینند و به زور رضایت والدین را بگیرند ؟
پاسخ – اصلا این امر مستحب است .اگر شما می خواهی به زور از پدرت اجازه ی این کار را بگیری بعبارتی می خواهی پدر را اذیت کنی و اجازه بگیری ، باز اذیت پدر و مادر اولویتش از این کار بالاتر است . یعنی اذیت نکنیم . روایت داریم که اگر والدین را اذیت کنی ، برکت از عمرتان می رود. روایت از امام صادق (ع) داریم . جوانی پیش امام رفت و گفت که من گزینه ای برای ازدواج انتخاب کرده ام ولی پدر و مادرم راضی نیستند . امام فرمود : بنظر خودت عمل کن ولی مواظب باش آنها ناراحت نشوند . این نشان می دهد که از یک طرف من مهم هستم و از طرف دیگر پدرو مادر هم مهم هستند . اما ایثار کجا رفته است ؟ ایثار یعنی چه ؟ من وقتی ایثار می کنم که خودم تشنه هستم و این آب را به شما می دهم . ما در زمان جنگ ایثار داشتیم . یک ظرف آب داشتیم و ده نفر مجبور و هر کدام گفتند که نفر بعدی آب را بخورد و آخرین نفر گفت که آب را به اولی بدهید و دیدند که اولی شهید شده است . ما درکجا می خواهیم از این قصه ها استفاده کنیم ؟ حضرت فاطمه و فرزندانش روزه بودند ولی زمان افطار سه شب پشت سر هم افطاری شان را به یتیم ، اسیر و مسکین دادند . خدا بی جهت برای کسی آی نازل نمی کند . خدا برای این سه شب یک سوره نازل کرد . جبرئیل آمد و گفت که ای رسول الله ، این تربیت بر تو مبارک باشد . اگر قرار باشد که من همیشه مطرح باشم ، پس چه موقع قرار است ما پا روی نفس خودمان بگذاریم تا پدر و مادر ما خوشحال بشوند. عزیزی که رشته ی مورد علاقه اش را بخاطر پدر و مادرش جابجا می کند یا ازدواجش را بخاطر پدر و مادرش جابجا می کند ، بخاطر این نیست که اسم در بکند . فقط بخاطر این است که خدا گفته که پدر و مادرت را مقدم کن . مگر ما قبول نداریم که او مقلب القلوب است ؟ مگر ما قبول نداریم که او هم سبب ساز است و هم سبب سوز است ؟ اگر قرار است چیزی گیر من بیاید خودش می دهد .
سوال – سوره ی یونس آیات 33-26 را توضیح بدهید .
پاسخ – یک وقت انسان یک کار را خوب انجام نمی دهد . اگر من یک لیوان آب را به شما تعارف کنم کار خوبی است ولی می گویم بگیر یا بیا . این کار قشنگ نیست . یک وقت کار خوبی را انسان قشنگ انجام می دهد . بگوید: بفرمایید آب ، گوارای وجودتان بشود . گاهی وقت ها انسان می خواهد از پدر و مادرش اطاعت بکند ، آنها را خون جگر می کند . این خانم در سوال بالا می گوید که این پاسخ دینی کارشناس شما در خانه دعوا راه انداخته است . یعنی معلوم می شود که پدر و مادر خیلی راضی نیست . می خواهیم بگوییم که اطاعت کردن از پدرو مادر باعث خون جگر کردن آنها نشود. این کار خوب را بد انجام دادن است . حالا بیاییم کار خوب را ، خوب انجام بدهیم . کاری بکنیم که پدرو مادرما بگوید : بچه خدا خیرت بدهد ، چقدر خوب حرف گوش دادی . آیه 26 می فرماید : خدا گفته خوبی را خوب انجام بدهید ، نتیجه اش چه می شود ؟ اینها افرادی هستند که در روز قیامت چهره هایشان سیاه می شود و اینها اصحاب جهنم هستند . یک امر مکروه اجازه داری که انجام بدهی ولی اگر نکنی بهتر است . اگر خواست و اذیت پدر و مادر وسط آمد ، پدر و مادر را ترجیح بدهید . اگر انسان در اعتکاف است و طلبکارش دنبال طلبش آمده است ، همه ی فقها فتوا می دهند که اعتکاف را رها کن و بدهی ات را بده . دین ما در همه جا نگاه جامع دارد.
سوال – در مورد عرف جامعه توضیحاتی بدهید .
پاسخ – جاهایی هست که عرف با دین منطبق است .مثلا الان عرف جامعه ی ما این است که وقتی موقع نماز ظهر می شود ، اکثر مردم دوست دارند که وضوء بگیرند و به سمت نماز بروند . این یک عرف است . مغازه داری که مغازه اش را نمی بندد و به سوی نماز نمی رود ،یک حسی دارد . پیامبر می فرماید :اگر مردم بدانند نماز اول وقت چقدر ثواب دارد همه از هم سبقت می گیرند . این عرف کاملا منطبق با دین است . به این عرف باید خیلی احترام گذاشت . مخالفت با این عرف مخالفت با شرع می شود . یکجایی عرف مخالف دین است ، مثلا عرف شده که در همه ی مجالس عروسی موسیقی های مبتذل بگذارند . یا عرف شده اختلاط زن و مرد باشد . قطعا باید با این عرف مخالفت بشود. چون اصلا مجوز شرعی ندارد . در اینجا عرف اصلا موضوعیت ندارد و هیچ احترامی هم ندارد . جواب آن شهید در مورد اینکه گر خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت باش ، ایشان می گفت : گر خواهی نشوی همرنگ رسوای جماعت باش . یک جایی است که دین چیزی نگفته وسکوت کرده است . عرف یک مطلبی را مورد توجه قرار داده است . مثلا عرف مجموع ی یک روستا ، لباس را با یک رنگ خاصی می پوشند . اگر من اینجا با عرف مخالفت کنم ، خلاف شرع نکرده ام . از آن طرف دین می گوید که اگر خودت را خلاف عرف نشان دادی ، خودت را در موضع تهمت قرار داده ای . از این بابت که دین گفته خودت را انگشت نما نکن و در موضع تهمت قرار نده ، یک کاری نکن که مردم به تو بدبین بشوند و بستر غیبت مردم را فراهم نکن .اینجا با عرف مخالفت نکنید . پس یکی اینکه عرف مطابق دین و عقل باشد باید اطلاعت بشود . دیگر اینکه عرف مطابق دین وعقل نیست ، نباید اطاعت بشود . جایی که دین حرفی نزده ولی اگر از عرف اطاعت کنیم خودمان را از موضع تهمت دور کرده ایم . این عرف معقولی هم هست . گاهی اوقات عرف قانون هم می شود . مثلا دبیرستان های ما وقتی دختری اصلاح بکند حتی اگر عقد کرده باشد ، او را راه نمی دهند . این قانون شان است . این قانون بر اساس مصلحت هایی است که خودشان می دانند . اگر من بخواهم دراین قانون خلاف قانون انجام بدهم یا در عرف دانشجویی بخواهم خلاف انجام بدهم ، خودم را در موضع تهمت قرار داده ام . نکته ی آخر این است که ما نباید پشت چراغ سبز بایستیم و باید حرکت کنیم . اما پلیس میگوید پشت چراغ سبز بایستید . آیا اینجا حرف پلیس مهم است یا عرف چراغ سبز ؟ دراینجا حرف پلیس حاکم بر چراغ است . هیچ کس نمی گوید که پلیس دارد برای خودش بازی می کند . قرار است که مصلحت این چهارراه و ترافیک را او رعایت بکند . اینکه می گویند : سراغ دین و مرجع تقلید بروید برای این است که اینها پلیس رفت و آمد هستند و گاهی می خواهند چراغ سبز ما را هم نگه دارند . اگر قرار است که پدر و مادر اذیت بشوند و دعوا بشود، اگر قرار است که پدر و مادر ناراضی باشند ، اگر قرار است که شما را در مدرسه راه ندهند واگر قرار است که در جامعه بستر گناه فراهم کنی ، این کار را بیرون از خانه نکنید. به شکل دیگری در خانه خود آرایی داشته باشید . به پدر و مادر هم می گوییم که شما هم زیبایی های این دخترتان را ببینید و او را هم تشویق بکنید . زن در استفاده از هر زینتی مجاز است . حتی مستحب است . بشرطی که به روئیت نامحرم نرسد . کسانی که عملیاتی روی ابروهای شان انجام می دهند ، اگر زینت محسوب بشود باید پوشیده بشود . خانمی می گفتند من برای میهمانی زنانه آرایش می کنم و وقتی از خانه بیرون می روم طوری رویم را می گیرم یا روبند می زنم که کسی من را نبیند .
سوال – پاسخ آقای ماندگاری را در مورد جوانی که در مورد صلیب سوال کرده بود و آقایی که در مورد لباس های تنگ سوال کرده بود شنیدم . بنظر شما چه چیزی به گردن مان بیندازیم یا چه بپوشیم که رنگ خدا و پرچم دین باشد آیا چنین چیزی درمملکت ما وجود دارد ؟ منبعنوان یک بچه مسلمان وقتی به بازار می روم ، لباس هایی را می بینم که اگر آن را بپوشی به شما می گویند : 57 اُمل و لباس های دیگری را می بینم که اگر آن را بپوشی باز همان ها می گویند : غرب زده و بی مذهب . فکر نمی کنید در جامعه و فرهنگ ما پاسخی برای چنین نیازهایی نیست ؟
پاسخ – ای جوان عزیز ، اگر قرار است به نظر مردم حرکت بکنی ، از قدیم گفته اند که دروازه را می شود بست ولی در دهان مردم را نمی شود بست . داستان پدر و پسر که الاغی داشتند معروف است . پدر و پسر پیاده بودند ، گفتند که عجب انسانهای نادانی هستند که الاغ شان پیاده می رود و خودشان هم پیاده می روند . دوتایی سوار شدند گفتند: عجب انسانهای بی رحمی هستند . پدرسوار شد و بچه پیاده بود گفتند: عجب پدر بی انصافی است . بچه سورا الاغ شد گفتندعجب بچه ای . ما هر جور ی که عمل کنیم مردم حرف شان را می زنند . انشاءالله خدا ما را هدایت کند که این قدر برای مردم حرف نزنیم . امام علی (ع) می فرماید : هر کس به خودش مشغول بشود به مردم کمتر مشغول می شود . بیاییم به خودمان مشغول بشویم . ما وقتی خودمان را در آئینه نگاه می کنیم می بینیم که خودمان سرتا پا عیب هستیم ، این قدر برای مردم حرف نزنیم . این قدر به فکر مردم هستیم که خودمان را یادمان رفته است . کاری را انجام بدهیم که خدا بپسندد . کسانی که ما را تحویل می گیرند ، خیلی تحویل بگیرند تا زمانی است که ما را زیر خاک می کنند و بعد همه یادشان می رود . هیچ کدام از این نگاههای مردم روز قیامت به درد من و شما نمی خورد . پس ببینیم خدا و اهل بیت ما را چه جوری تحویل می گیرند . نکته ی بعدی این است که حالا ممکن است از زبان آن آقای خیاط بگویند که اگر ما لباس امروزی ندوزیم مشتری نداریم . البته لباس امروزی با لباس اسلامی قابل جمع است و لباس می تواند شیک باشد ولی تنگ ، کوتاه و بدن نما نباشد . قرآن می فرماید: تو نمی فهمی که من چطوری به تو روزی می دهم و هر کس هم که نگاه کند نمی فهمد . به ما می گویند گدایی نکن و دستت را پیش دیگران دراز نکن . توکار کن ما رزق و روزی تو را می دهیم . بارها دیده ایم که پیرمرد یا پیرزنی کنارخیابان نشسته و چند تا بیسکویت و آدامس گذاشته و می فروشد ، روزی اش را در می آورد ولی گدایی نمی کند . در سال 60 به قم مشرف شدم . پیرمردی درکنار حرم فقط فرفره می فروشد که خیلی قدیمی است و قیمتی هم ندارد ولی 30 سال است که زندگی اش را از این راه می چرخاند . اینکه من روی کاسبی ام فکر کنم و آنرا گسترش بدهم بحث دیگری است . ولی همین که تنبلی و گدایی نکرده و سی دی مبتذل نفروخته که بگوید امروز بازار دارد یا صلیب نفروخته که امروز بازار دارد ، هنوز فرفره های قدیم را می فروشد . من می گویم خدایا فرشته ها را می فرستی که از او خرید کنند یا انسانهای فرشته صفت را می فرستی که رزق او تعطیل نشود . جای خدا ، کجای محاسبات زندگی ماست ؟ یکی از محورهای خادمی امام رضا (ع) این است که کسانی که صنعت پوشاک و زینت دارند و کسانی که الان دارد حلال و حرام دارد در کارآنها قاطی می شود ، من به همه ی صاحبان این صنعت ها پیشنهاد می کنم که از امروز خادم امام رضا (ع) بشوند و اگر قرار شد که خادم بشوند لباس هایی را در ویترین بگذاریم که اگر امام رضا (ع) مشتری مان شد سرمان را پایین نیندازیم . لباس زیبا و قشنگ بدوزید ولی حرام از آن در نیاید . حداقل لباسی باشد که یکی می تواند حلال استفاده کند و یکی می تواند حرام استفاده کند . در حرم امام رضا (ع) جوانی را بازرسی می کردند که صلیب بزرگی گردنش بود .از او پرسیدند که مسیحی هستی ؟ گفت : خیر . خادم امام رضا (ع) یعنی در هر کاری هر فرصتی هر قصه ای در هر صنعتی و پوشاکی به امام رضا (ع) خدمت کنی . من به میهمانداران هواپیما که عاشق زیارت امام رضا (ع) هستند می گویم که بیایید در پرواز خادم معنوی امام رضا (ع) بشوید. نگذارید زائر امام رضا (ع) چشمش به موی شما بیفتد و گناه بکند. ما نمی خواهیم زیبایی های بندگی را ببینیم . خانم های لبنانی خیلی شیک پوش هستند . حجاب کامل دارند ولی پوشیده هستند . کسی به آنها خرده نمی گیرد. می توان در این مسیر یعنی خادم امام رضا (ع) حرکت کرد و گناه را کم کنیم . نگران این نباشیم که اگر متاعی درست کردیم و امروزی نبود کسی از ما نخرد . خدا خودش مشتری را می فرستد . فرفره فروش را یادمان نرود . در مورد آیه 22 سوره ابراهیم پرسیدند که اگر وعده های شیطان خلاف است و وعده های خدا حق است ، پس چرا وعده های شیطان طرفدار بیشتری دارد ؟ گفتم : وعده های شیطان بر اساس ظاهر است و دنیا ولی وعده های خدا بر اساس عالم غیب است . هرکس غیب را باور کند وعده های خدا را می فهمد . شیطان گفت که گناه کنید تا مشهور بشوید . بعضی ها دو روز مشهور شدند ولی مثل حباب روی آب . خدایا به آبروی امام رضا (ع) و فاطمه زهرا ، طعم دیانت و بندگی را به همه ی ما بچشان و همه ی مسلمانان جهان را از چنگ ظالمان نجات بده و پیروز بفرما .