بنابر نقل روايات اصحاب و ياران خاص آن حضرت حدود 313 نفر به تعداد ياران رسول خدا(ص) در غزوه بدر خواهد بود كه تعداد آنان از شهرهاي مختلف مشخص است.
مرحوم سيد محسن امين در كتاب گرانسنگ اعيان الشيعه از هشتاد و چند شهر و ديار نام ميبرد كه اين عده (سيصد و سيزده تن) از آن شهرها بر ميخيزند. بدينسان ياران حضرت از شهرها ومليتها و كشورهاي مختلف هستند
از جمله آنها قم، كوفه، طالقان، گرگان، طبرستان، طرابلس، بيروت، دمشق، ري(تهران)، فلسطين، قزوين، شيراز، ديلمان، بصره، اهواز و كرمان است.
اينها همديگر را نميشناسند و بدون اين كه با هم وعدهاي گذاشته باشند، در موعد مقرر جمع ميشوند «يجتمعون مِن أقاصي الأرض علي غير ميعاد لا يعرف بعضُهم بعضاً».(1)
برخي در مورد كشور وشهر هاي يارارن امام زمان را اين گونه نوشتهاند:
24 نفر از طالقان، 18 نفر از قم، 14 نفر از كوفه، 12 نفر از هرات، 12 نفر از مرو، 3 نفر از سجستان،
3 نفر از رقه، (نزديك مرز سوريه و تركيه)، 12 نفر از جرجان، 9 نفر از بيروت، 8 نفر از مدائن، 8 نفر از نيشابور، 3 نفر از بصره، 3 نفر از خابور (نزديك مرز عراق و سوريه در استان حسكه و ديرزور)، 7 نفر از ري (تهران) 7 نفر از طبرستان (مازندران )، 6 نفر از يمن، 5 نفر از طوس (مشهد)، 3 نفر از دمشق، 2 نفر از مدينه منوره، 5 نفر از تفليس، 4 نفر از همدان، 4 نفر از ديلم، 4 نفر از زنجان، 4 نفر از فسطاط (در كشور عراق )، 2 نفر از سبزوار و بقيه از ساير شهرها و مناطق خواهند بود.
اصبغ بن نباته ـ از ياران حضرت امير (ع) ـ مي گويد:
«اميرالمومنين علي (ع) ضمن ايراد خطبه اي، به ذكر مهدي و ياران او پرداخت؛ ابوخالد حلبي عرض كرد: يا اميرالمومنين! مهدي را براي ما توصيف كن! حضرت علي (ع) فرمود: آگاه باشيد! او شبيه ترين مردم ـ از نظر صورت و سيرت ـ به رسول خدا (ص) مي باشد
بعد فرمود: آيا مي خواهيد شما را بر ياران او و تعدادشان آگاه كنم؟ عرض كردم: بله يا اميرالمومنين؛حضرت فرمود:
از پيامبر خدا شنيدم كه فرمود: اولين آنها از بصره و آخرين آنها از يمامه است.
و علي (ع) شروع كرد به شمردن ياران مهدي و فرمود:
از بصره دو نفر؛ از اصفهان چهار نفر؛از قم ده نفر؛ از زوراء (تهران -بغداد) ده نفر؛ از اهواز، آمل، دامغان، ساوه، بروجرد،مراغه، خوي، كازرون، اردبيل و ابهر هر كدام يك نفر؛ از سلماس و همدان و شيراز و واسط آبادان و حلب، هر كدام سه نفر و ... » (الملاحم و الفتن، ص 145 - 150)
ايرانيان قبل و حين ظهور
با توجه به روايات ميتوان شرايط ايران را تا حدودي اين گونه ترسيم كرد: «دانش و معارف دين اسلام و مكتب تشيع، از ايران و قم، به جهانيان صادر ميشود. لذا موقعيت علمي ايران ممتاز است و اصلي ترين مركز دين اهل بيت(ع) خواهد بود. در روايتي از وجود مقدس امام صادق(ع) نقل شده است: «به زودي، كوفه، از مؤمنان خالي ميگردد و دانش مانند ماري كه در سوراخش پنهان ميشود، از آن شهر رخت برميبندد؛ سپس علم ظاهر ميشود در شهري به نام قم؛ آن شهر معدن علم و فضل ميگردد(و از آنجا به ساير شهرها پخش ميشود) به گونهاي كه باقي نميماند در زمين جاهلي نسبت به دين، حتي زنان در خانهها. اين قضيه نزديك ظهور قائم(ع) واقع ميشود ... علم، از قم به ساير شهرها در شرق و غرب پخش ميشود و حجت بر جهانيان تمام ميشود به گونهاي كه در تمام زمين، فردي پيدا نميشود كه دين و علم به او نرسيده باشد. بعد از آن قائم، قيام ميكند و سبب انتقام خدا و غضب او بر بندگان(ظالم و معاند) ميشود؛ زيرا، خداوند انتقام (و عذاب) بر بندگان روا نميدارد، مگر وقتي كه حجت را انكار كنند»؛ (بحار الانوار، ج 57و60، ص213).
خيزش و جنبشي بزرگ براي دعوت مردم به طرف دين، در ايران روي ميدهد. از امام كاظم(ع) نقل شده است: «مردي از اهل قم، مردم را به سوي حق دعوت ميكند. گروهي، دور او اجتماع ميكنند كه مانند پارههاي آهناند و بادهاي تند(حوادث) نميتواند آنها را از جاي بركند. از جنگ خسته نميشوند و كنارهگيري نميكنند و بر خدا توكل ميكنند. سر انجام، پيروزي براي متقين و پرهيزكاران است».(بحار، ج60، ص216، ح37).
گويا اين حركت، همان حركتي است كه از امام باقر(ع) نقل شده است: «گويا ميبينم گروهي از مشرق زمين خروج ميكنند و طالب حق هستند، اما به آنان پاسخ داده نميشود. مجدداً برخواستهي خود تاكيد ميكنند ولي جواب نميشنوند. پس چون چنين ديدند، شمشيرها را به دوش ميكشند، در مقابل دشمن ميايستند تا حق به آنها داده ميشود، اما اين بار قبول نميكنند بلكه قيام ميكنند و نميدهند آن را (پرچم قيام را) مگر به صاحب شما(امام زمان(ع))».(بحار الانوار، ج52، ص243، ح116).
خروج سيد حسني و خراساني كه در روايات به آنها اشاره شده است را ميتوان در اين باره دانست. بنابراين، موقعيت اجتماعي آن روز ايران حركت به سوي حق طلبي و دعوت به آمادگي براي ظهور است.در بستر اين جامعه نيز ياران حضرت شكل ميگيرند. در حديثي از امام صادق(ع) نقل شده است: «قم را قم ناميدند، چون اهل او، اجتماع ميكنند با قائم آل محمد(ص) و با او قيام ميكنند و او را ياري ميكنند».(بحار الانوار، ج 57و 60، ص216، ح38).
در رواياتي كه به نام ياران و شهرها اشاره دارد، شهرهاي متعددي از ايران ذكر شده است. خلاصه آن كه ايران، مركز صدور دين و معارف اهل بيت است و زمينهسازي براي ظهور ميكند.
در برخي از روايات اهل بيت(ع) به حضور فعال عجم در سپاه و ارتش مخصوص امام مهدي(ع) اشاره شده است. البته مقصود از عجم ملتهاي غير عرب است، ولي به احتمال زياد بيشترين مصداق آن در عصر ظهور، ايرانيان خواهند بود به ويژه كه مركز شيعه در ايران است.مجموعه روايات وارده در مورد ايرانيان نشان ميدهد كه اين گروه، زمينهسازان حكومت حضرت مهدي(ع)در جهان هستند و بيشترين تأثير را در روند استقرار حكومت آن خورشيد عالمتاب دارند. به هر حاي كليه منابع روايى شيعه و سنى، پيرامون حضرت مهدى، عليهالسلام، اتفاق نظر دارند كه آن بزرگوار بعد از نهضتى مقدماتى كه برايش به وجود مىآيد، ظهور مىكند... و ياران درفشهايى سياه، ايرانىاند كه زمينهساز حكومت آن حضرت و آمادهكننده مقدمات فرمانروايى وى مىشوند. در اين روايات، اتفاق است كه دو شخصيت وعده داده شده، سيد خراسانى و يا هاشمى خراسانى و ياور او شعيب بن صالح هر دو ايرانى هستند... مىتوان، نقش ايرانيان زمينه ساز را با توجه به پيشامدها و حوادثى كه ذكر آنها در اخبار آمده است نيز، به چهار مرحله تقسيم نمود:
مرحله اول: از آغاز نهضت توسط مردى از قم تا ورودشان در جنگ.
مرحله دوم: داخل شدن در جنگى طولانى، تا اينكه خواستههاى خويش را بر دشمن تحميل كنند.
مرحله سوم: رد كردن خواستههاى نخستين خود كه اعلام كرده بودند و به پا داشتن قيام همه جانبه آنان.
مرحله چهارم: سپردن پرچم اسلام به دست تواناى حضرت مهدى، عليهالسلام، و شركت جستن آنها در نهضت مقدس آن حضرت.
در برخى از روايات، آمده است كه ظاهر شدن خراسانى و شعيب در اثناى جنگ ايرانيان به وقوع مىپيوندد، به گونهاى كه آنها با توجه به طولانى شدن نبردشان با دشمن، خودشان سيد خراسانى را به عنوان سرپرستى امور اجتماعى و سياسى خود برمىگزينند گرچه وى از پذيرفتن اين منصب خرسند نيست، اما آنها او را سرپرستخود قرار مىدهند، سپس سيد خراسانى، شعيب بن صالح را به فرماندهى نيروهاى مسلح خويش برمىگزيند.در تعدادى از روايات، زمان آخرين مرحله زمينه سازى آنان كه متصل به ظهور حضرت مهدى، عليهالسلام، است مشخص گرديده كه شش سال خواهد بود.
براي مطالعه بيشتر ر.ك:
1. آينده جهان، رحيم كارگر
2. امام مهدي(عج) از ولادت تا ظهور، سيدمحمدكاظم قزويني
3. مهدويت (پس از ظهور)، رحيم كارگر (نشر معارف)