اخلاقیات؛ تفسیر آیاتی از جزء سی ام قرآن کریم
سوره نباء، نازعات، عبس ، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق ، بروج ، الطارق، اعلی، الغاشية، فجر، بلد، الشمس، الليل، ضحى، انشراح، تین، علق، قدر، بينة، زلزال، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزة، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، مسد، توحید، فلق، ناس
تفسیر نور آیاتی از جزء سی ام قرآن کریم که مبتنی بر وجه اخلاقی است را بررسی میکنیم:
سوره نباء
إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفازاً«۳۱» حَدائِقَ وَ أَعْناباً«۳۲» وَ کَواعِبَ أَتْراباً«۳۳» وَ کَأْساً دِهاقاً«۳۴» لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً وَ لا کِذّاباً«۳۵» جَزاءً مِنْ رَبِّکَ عَطاءً حِساباً«۳۶»
همانا برای اهل پروا،رستگاری و کامیابی بزرگی است.انواع باغ ها و انگورها.و همسرانی زیبا و دلربا،همانند و هم سال وجام هایی سرشار.در آنجا نه بیهوده ای شنوند و نه تکذیبی.پاداشی از طرف پروردگارت و عطایی از روی حساب.
نکته ها:
* «مفاز»یا به معنای محل کامیابی است و یا خود کامیابی. «حَدائِقَ» جمع«حدیقه»باغ دیواردار را گویند. «کَواعِبَ» جمع «کاعب» دختری را گویند که تازه سینه اش بر آمده باشد، «اتراب»جمع«ترب»به معنای هم سن و سال و هم شکل و شمائل است.شاید مراد این باشد که حوریان بهشتی در زیبائی بر یکدیگر برتری ندارند،کلمه کاس به معنای جام بلورین و دهاق به معنای لبریز است.البتّه بعضی آن را از ریشه دَهَقَ به معنای گره زدن پی درپی گرفته اند،یعنی جام های شراب پیاپی عرضه می شود.
* انگور در میان میوه ها جایگاه خاصّی دارد و لذا به صورت جداگانه ذکر شده است. «حَدائِقَ وَ أَعْناباً»
پیام ها:
۱- بیم و امید باید در کنار هم باشد.در این سوره پاداش متقین در برابر کیفر طاغین قرار گرفته است. إِنَّ جَهَنَّمَ کانَتْ مِرْصاداً لِلطّاغِینَ … إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفازاً
۲- کامیابی و رستگاری در سایه نعمت های مادی و معنوی است. «إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفازاً» (کلمه «حَدائِقَ» رمز نعمت های مادی و کلمه «لا یَسْمَعُونَ» رمزنعمت های معنوی است.)
۳- نعمت های بهشتی،انسان را گرفتار غرور و غفلت و یاوه گوئی و بدمستی نمی کند. «لا یَسْمَعُونَ»
۴- جلساتی که در آن لغو و دروغ نباشد،جلسات بهشتی است. «لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً وَ لا کِذّاباً»
۵-نه تنها کیفرها عادلانه است. «جَزاءً وِفاقاً» بلکه پاداشها نیز حساب و کتاب دارد. «عَطاءً حِساباً»
۶- در جامعه بهشتی،افراد یکدیگر را تکذیب نمی کنند و اعتماد و اطمینان میان آنها حاکم است. «وَ لا کِذّاباً»
۷- پاداش های الهی،عطا و تفضّل اوست نه اینکه ماطلبی داشته باشیم. «جَزاءً مِنْ رَبِّکَ عَطاءً»
۸-لازمه ربوبیّت،نظام کیفر و پاداش است. «جَزاءً مِنْ رَبِّکَ»
۹- پاداش الهی به متقین حساب دارد.هر که تقوای بیشتری دارد پاداش بیشتری خواهد داشت. «عَطاءً حِساباً»
رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا الرَّحْمنِ لا یَمْلِکُونَ مِنْهُ خِطاباً«۳۷»
(پروردگار تو)پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست می باشد،او سر چشمه رحمت است.(با این وصف)کسی را یارای خطاب با او نیست.
پیام ها:
۱- تدبیر اداره امور همه هستی برای خدا یکسان است.آسمان و زمین و آنچه میان آنهاست،برای او تفاوتی ندارد. «رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا»
۲- پیامبر اکرم مقام بس والائی دارد.گویا او در یک کفّه و تمام هستی در کفّه دیگر است. رَبِّکَ … رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
۳- ربوبیّت الهی بر اساس رحمت است.«رب- الرحمن»
۴- حق گفتگوی خودسرانه و معترضانه در قیامت نیست. «لا یَمْلِکُونَ مِنْهُ خِطاباً»
______________
سوره نازعات
هَلْ أَتاکَ حَدِیثُ مُوسی«۱۵» إِذْ ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُویً«۱۶» اِذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی«۱۷» فَقُلْ هَلْ لَکَ إِلی أَنْ تَزَکّی«۱۸» وَ أَهْدِیَکَ إِلی رَبِّکَ فَتَخْشی«۱۹»
آیا سرگذشت موسی به تو رسیده است؟ آنگاه که پروردگارش او را در سرزمین مقدّس طُوی ندا داد:به سوی فرعون برو که او سرکشی کرده است.پس به او بگو:آیا می خواهی که(از پلیدی ها)پاک شوی؟ و ترا به سوی پروردگارت هدایت کنم تا بترسی(و سرکشی نکنی).
پیام ها:
۱- آغاز سخن با سؤال،شوق شنیدن را در افراد زیاد می کند. «هَلْ أَتاکَ»
۲- نقل سرگذشت پیامبران پیشین برای پیامبران بعدی،عامل تقویت روحیه است. «هَلْ أَتاکَ حَدِیثُ مُوسی»
۳- رهبران الهی قبل از مبارزه با طاغوت ها،ارتباط خود را با خداوند محکم می کردند. إِذْ ناداهُ رَبُّهُ … اِذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی
۴- برخی سرزمین ها،مورد احترام و قداست هستند. «بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُویً»
۵-انبیا،سردمداران مبارزه با طاغوتند. «اذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی»
۶- در نهی از منکر به سراغ ریشه ها بروید. «اذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ»
۷- از هدایت هیچ کس حتی فرعون مأیوس نباشید و لااقل،سخن حق را به او ابلاغ کنید تا اتمام حجّت شده باشد. اِذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ … فَقُلْ هَلْ لَکَ إِلی أَنْ تَزَکّی
۸-در نهی از منکر،حتی با طاغوت ها به نرمی سخن بگویید. إِنَّهُ طَغی فَقُلْ هَلْ لَکَ …
۹- با سؤال،فطرت ها را بیدار کنید. «هَلْ لَکَ إِلی أَنْ تَزَکّی»
۱۰- در شیوه تبلیغ،لحن عاطفی و نرمش در گفتار را فراموش نکنید. «هَلْ لَکَ»
۱۱- جهت دعوت انبیا،تزکیه انسان هاست. «هَلْ لَکَ إِلی أَنْ تَزَکّی»
۱۲- در دعوت و تبلیغ مردم،از کلماتی استفاده کنید که همه انسان ها بپذیرند و بپسندند.(دعوت به پاکی و دوری از ناپاکی) «إِلی أَنْ تَزَکّی»
۱۳- اگر به تزکیه تمایلی نباشد،تلاش انبیا بی ثمر است. «تَزَکّی وَ أَهْدِیَکَ إِلی رَبِّکَ»
۱۴- در مکتب انبیا،برای مبارزه با طاغوت ها،ابتدا آنها را موعظه می کنند. إِنَّهُ طَغی … تَزَکّی وَ أَهْدِیَکَ إِلی رَبِّکَ
۱۵- نشانه هدایت پذیری،خوف و خشیت است. أَهْدِیَکَ … فَتَخْشی
۱۶- پیامبران مردم را به سوی خدا دعوت می کردند نه خود. «إِلی رَبِّکَ»
۱۷- طغیان همراه با بی باکی و ناپاکی است.(خداوند می فرماید:به سراغ فرعون طغیانگر برو و درباره تزکیه و خشیت با او سخن بگو،یعنی او ناپاک و جسور است.) إِنَّهُ طَغی … أَنْ تَزَکّی … فَتَخْشی
۱۸- اصلاح افراد،بستگی به اراده و اختیار خود آنان دارد. «هَلْ لَکَ إِلی أَنْ تَزَکّی»
سوره عبس
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَهٌ«۳۸» ضاحِکَهٌ مُسْتَبْشِرَهٌ«۳۹» وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْها غَبَرَهٌ«۴۰» تَرْهَقُها قَتَرَهٌ«۴۱» أُولئِکَ هُمُ الْکَفَرَهُ الْفَجَرَهُ«۴۲»
چهره هایی در آن روز درخشانند،خندان و شادمانند،و چهره هایی در آن روز،غبار(غم)بر آنها نشسته.و تیرگی و سیاهی،چهره آنان را پوشانده است.اینان همان کافران بدکردارند.
نکته ها:
* «مُسْتَبْشِرَهٌ» با خبر شدن از مطلب شادی که از آن بشره و پوست صورت شکفته شود.
«غَبَرَهٌ» و غُبار به معنای گرد خاک فرونشسته برچیزی است. «قَتَرَهٌ» ،دود سیاهی است که برمی خیزد و«رهق»به معنای فراگرفتن و پوشاندن است.
* این آیات،مردم را در قیامت به دو دسته تقسیم می کند:اهل سعادت و اهل شقاوت،که هر دو گروه با سیما و چهره شان شناخته می شوند.چون صورت انسان،آئینه سیرت اوست و شادی و غم درونی او در چهره اش ظاهر می گردد.
* این سوره با چهره درهم کشیدن در دنیا آغاز و با چهره دود آلوده شدن در قیامت پایان می یابد. عَبَسَ … .تَرْهَقُها قَتَرَهٌ
* «کفره»جمع کافر و«فجره»جمع فاجر است.اولی اشاره به فساد عقیده دارد و دومی اشاره به فساد عمل.
پیام ها:
۱- معاد جسمانی است. وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ …
۲- چهره باز و خندان یک ارزش است. «مُسْفِرَهٌ ، ضاحِکَهٌ»
۳- خنده های قیامت،بر اساس بشارت به آینده ای روشن است. «ضاحِکَهٌ مُسْتَبْشِرَهٌ»
۴- آلودگی به گناه در دنیا،سبب آلودگی چهره در قیامت می شود. «تَرْهَقُها قَتَرَهٌ أُولئِکَ هُمُ الْکَفَرَهُ الْفَجَرَهُ»
۵-کفر،سبب ارتکاب گناه و فسق و فجور است. «الْکَفَرَهُ الْفَجَرَهُ»
۶- صورتِ اهل ایمان و تقوا،شاد و خندان است.(به قرینه اینکه صورتِ اهل کفر و فجور،دود آلود است) وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَهٌ … وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْها غَبَرَهٌ
۷- از بهترین شیوه های تبلیغ،مقایسه است. وُجُوهٌ … وُجُوهٌ
۸-گناه،باعث می شود که چهره پاک الهی انسان،با نقابی زشت و سیاه پوشیده شود. «عَلَیْها غَبَرَهٌ تَرْهَقُها قَتَرَهٌ»
________
وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ«۱» اَلَّذِینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَی النّاسِ یَسْتَوْفُونَ«۲» وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ«۳» أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ«۴» لِیَوْمٍ عَظِیمٍ«۵» یَوْمَ یَقُومُ النّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ«۶»
وای بر کم فروشان.کسانی که هرگاه از مردم پیمانه بگیرند کامل می گیرند.و هرگاه به ایشان پیمانه دهند یا برایشان(کالایی را)وزن کنند،کم می گذارند.آیا آنان گمان ندارند که برانگیخته خواهند شد؟ برای روزی بزرگ.روزی که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان(برای پاسخ به کارهایشان)خواهند ایستاد.
نکته ها:
* «وَیْلٌ» به معنای هلاک و عذاب است و بر اساس روایات،نام درّه ای در دوزخ یا دری از درهای آن می باشد.
* «طفیف»و قلیل به یک معناست و«تطفیف»به معنای کاستن و کم گذاشتن است و ریشه آن از«طف»به معنای کنار است.به فروشنده ای که از کنار اجناس می زند، «مطفف» گویند.
ابن مسعود نقل می کند که هر کس از نمازش بکاهد مشمول این آیه است. [۲]
* کم فروشی هر صنفی متناسب با خودش می باشد:معلم،کارگر،نویسنده،فروشنده،
مهندس،دکتر و دیگر مشاغل،هر کدام در انجام وظیفه خود کوتاهی کنند،کم فروشند.
* کم فروش،خود را زرنگ می داند،مردم را دوست ندارد،خدا را رازق نمی داند و ظلم اقتصادی به جامعه می کند.
* کم فروشی از گناهان کبیره است،زیرا وعده عذاب برای آن آمده است.
* امکانِ کم فروشی یا حساسیّت در کیل بیش از وزن است،لذا در یک آیه فقط از کیل و در آیه پس از آن،ابتدا مجدداً از کیل و سپس وزن،سخن به میان آمده است.
* در روایات می خوانیم:هرگاه مردم گرفتار گناه کم فروشی شوند،زمین روئیدنی های خود را از مردم باز می دارد و مردم به قحطی تهدید می شوند[۳]
* انضباط و دقّت اقتصادی،در رأس برنامه های اصلاحی انبیاست.چنانکه حضرت شعیب به قوم خود فرمود: «أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِیمِ وَ لا تَبْخَسُوا النّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ[۴]پیمانه را(در معامله)کامل و تمام بدهید و از کم کنندگان و خسارت زنندگان نباشید و با ترازوی درست وزن کنید و کالاهای مردم را کم ندهید و روی زمین مفسدانه عمل نکنید.
پیام ها:
۱- خطر را با کلماتِ هشدار دهنده اعلام کنید. «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ»
۲- مال حرام از راه کم فروشی،عامل سقوط انسان است. «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ»
۳- تفاوت گذاردن در گرفتن و دادن کم فروشی است.آنچه بر خود نمی پسندی بر دیگران مپسند. اِکْتالُوا … یَسْتَوْفُونَ – کالُوهُمْ … یُخْسِرُونَ
۴- کم فروشی نسبت به هر کس،گرچه مسلمان نباشد،نارواست. «عَلَی النّاسِ»
۵-بالاتر از گناه،انس گرفتن با گناه است،به گونه ای که کم فروشی شغل انسان شود. «یُخْسِرُونَ» (فعل مضارع،نشانه استمرار است.)
۶- برای جلوگیری از مفاسد اقتصادی،باید یاد معاد را در دل ها زنده کنیم. «أَ لا
یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ»
۷- اعتقاد به معاد حتّی در حدّ گمان بازدارنده است. «أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ»
۸-حوادث روز قیامت،بزرگ و هولناک است. «لِیَوْمٍ عَظِیمٍ»
۹- برای کم فروشی و حق الناس باید پاسخ گو باشیم. «یَقُومُ النّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ»
۱۰- کیفر و مجازاتِ مجرمان،از شئون ربوبیّت خداست. «یَقُومُ النّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ»
_____
سوره همزه
وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ«۱» اَلَّذِی جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ«۲» یَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ«۳» کَلاّ لَیُنْبَذَنَّ فِی الْحُطَمَهِ«۴» وَ ما أَدْراکَ مَا الْحُطَمَهُ«۵» نارُ اللّهِ الْمُوقَدَهُ«۶» اَلَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَهِ«۷» إِنَّها عَلَیْهِمْ مُؤْصَدَهٌ«۸» فِی عَمَدٍ مُمَدَّدَهٍ«۹»
(۱)وای بر هر عیب جوی طعنه زن.(۲)آنکه مالی جمع کرد و شماره اش کرد.(۳)او خیال می کند که اموالش او را جاودان ساخته است.(۴)چنین نیست(که می پندارد)قطعاً او در(آتش)شکننده ای افکنده شود.(۵)و تو چه دانی که(آتش)خورد کننده چیست؟(۶)آتش افروخته الهی،(۷)که بر دلها راه یابد.(۸)آن آتش بر آنان فرو بسته شده(و راه گریزی از آن نیست.)(۹)در ستونهایی بلند و کشیده.
پیام ها:
۱- یکی از آفات و خطرات ثروت اندوزی،تحقیر دیگران است. هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ … جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ
۲- مسائل اخلاقی جزء دین است و انسان مؤمن،باید زبان و نگاه خود را کنترل کند. «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ»
۳- مراقب باشیم فریب دنیا را نخوریم و به مال دنیا مغرور نشویم. «یَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ»
۴- آنان که به جای انفاق مال،در فکر جمع و احتکار اموال هستند،منتظر عذاب
خورد کننده قیامت باشند. جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ … لَیُنْبَذَنَّ فِی الْحُطَمَهِ
۵-نیش زبان و طعنه زدن،از گناهان کبیره است،زیرا درباره آن وعده عذاب آمده است. وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ … لَیُنْبَذَنَّ فِی الْحُطَمَهِ
۶- آتشی که خدا بیفروزد،نه فقط بر جسم،بلکه بر جان و دل مجرمان نفوذ می کند. «نارُ اللّهِ الْمُوقَدَهُ اَلَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَهِ»
۷- فکر بشر از درک حقایق دوزخ و بهشت عاجز است. «وَ ما أَدْراکَ مَا الْحُطَمَهُ»
۸-ستون های بلند آتش،راه فرار را بر دوزخیان می بندد. «مُؤْصَدَهٌ فِی عَمَدٍ مُمَدَّدَهٍ»