قال الله الحکیم :یا ایها الذین امنوا کونوا انصارالله
یاری خدا یعنی چه ؟
در آیه 14 سوره صف آمده است: «یا ایها الذین امنوا کونوا انصارالله کما قال عیسی ابن مریم للحواریین من انصاری الی الله قال الحواریون نحن انصار الله فامنت طائفة من بنی اسرائیل و کفرت طائفة فایدنا الذین امنوا علی عدوهم فاصبحوا ظاهرین؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! یاران خدا باشید همان گونه که عیسی به حواریون (اصحاب حضرت عیسی علیه السلام) گفت: یاران من در راه خدا چه کسانی هستند؟ حواریون گفتند: ما یاران خداییم. پس گروهی از بنی اسرائیل ایمان آوردند و گروهی کافر شدند، و کسانی را که ایمان آوردند در برابر دشمنانشان یاری دادیم تا پیروز شدند».
خطابی است به اهل ایمان به صورت «یا ایها الذین امنوا»: ای اهل ایمان! یاران خدا باشید. این تعبیر (یاران خدا باشید) تعبیری خاص در قرآن کریم است و یک تعبیر " استعطافی " (طلب عطوفت و مهربانی) است. وقتی قرآن می خواهد مردم را در راهی که به سوی خدا و در واقع به سوی سعادت خودشان دارند دعوت کند، به این اعتبار که مردم را به دین خدا دعوت می کند و دین خدا راهی به سوی خداست، چنین تعبیر می کند که خدا را یاری کنید. برای اینکه بینش و توحید انسان خدشه ای نپذیرد و انسان خیال نکند که العیاذبالله خدای عالم نیازمند به نصرت و کمک انسانهاست، مطلب را به این صورت بیان می کند که خداوند غنی مطلق و بی نیاز از همه عالم و عالمیان است و همه عالم و عالمیان نیازمند به او و بلکه نیاز مطلق به او هستند تا از جنبه توحیدی کوچکترین خدشه ای وارد نشود. هر کس کوچکترین توهمی کند که با کاری که انجام می دهیم، نمازی که می خوانیم، روزه ای که می گیریم، جهادی که می کنیم و حجی که انجام می دهیم، به خدا کمکی کرده ایم، این بر ضد اصل توحید است.
ولی تعبیرات خداوند متعال در قرآن آنچنان دوستانه است که گویی دوستی با دوستی سخن می گوید: ای انسانها بیایید خدای خود را یاری کنید. در واقع " خودیاری " را " خدایاری " تعبیر می کند. ای اهل ایمان یاوران خدا باشید، حزب الله باشید، جندالله باشید. در قرآن چندین بار تعبیر " حزب الله " و " جندالله " آمده است. پس ترجمه بخش اول آیه چنین است: ای اهل ایمان! یاوران خدا باشید. آنچنان که عیسی پسر مریم خطاب به حواریین گفت: کیستند یاران من به سوی خدا؟ حواریین گفتند: ما هستیم یاران خدا. در تعبیر عیسی علیه السلام تعبیر توحیدی مطلب آمده است و در تعبیر حواریین تعبیر استعطافی مطلب. حضرت عیسی اینچنین به حواریین و به بنی اسرائیل خطاب کرد: کیستند یاران من به سوی خدا، یعنی در این حرکت به سوی حق، یاران من کیستند؟ حواریین به همین سوال جواب مثبت دادند؛ ولی " ماییم یاران تو به سوی خدا " را به تعبیر " ماییم یاران خدا " بیان کردند. این نشان می دهد که همان مطلب است که به این تعبیر بیان می شود.
تفاوت نصر و فتح در چیست ؟
در قرآن کریم در آیه 13 سوره صف کلمات " نصر " و " فتح " آمده است. نصر و فتح معانی نزدیک به یکدیگر دارند ولی با هم متفاوتند. در سوره نصر می خوانیم: «اذا جاء نصرالله و الفتح»؛ آنگاه که یاری خدا و پیروزی فرا رسید. (سوره نصر، آیه1) که این دو کلمه در آنجا هم آمده است. غلبه از آن جهت که غلبه بر انسانهای دشمن است نصر است و شاید ترجمه صحیحش همان کلمه پیروزی باشد؛ ولی غلبه بر سرزمین دشمن و زیر تسلط گرفتن سرزمین دشمن، فتح است که ترجمه اش گشودن است. «اذا جاء نصرالله» یعنی آنگاه که پیروزی حق برسد و بر دشمن پیروز شوید، «و الفتح» و آنگاه که آن سرزمین خاص را که گفته اند اشاره به مکه است بگشایید. پس فتح یعنی گشودن سرزمین. در آیه 13 سوره صف هم می فرماید: آن چیزی که شما دوست می دارید، نصر و پیروزی الهی و فتحی قریب و گشودنی نزدیک است.
اینها همه مقدمه بودبرای این جمله که خود خداوند می فرماید: کما قال عیسی بن مریم للحواریین من أنصاری إلی الله؟ فقال الحواریون نحن أنصار الله فآمنت طائفة من بنی إسرائیل و کفرت طائفة فأیدنا ألذین أمنو علی عدوهم فأصبحوا ظاهرین
یعنی: همانگونه که حضرت عیسی به حواریون فرمود :چه کسانی حاضرند مرا به سوی خدایاری کنند؟(عیسی را یاری کنند برا ی حرکت به سوی خدا ) پس حواریون گفتند : ما یاوران خدا هستیم ....
جواب معمول سؤال( چه کسانی حاضرند مرا برای حرکت به سوی خدا یاری کنند؟ ) این است که عده ای بگویند :ما حاضریم شما را یاری کنیم برای حرکت به سوی خدا . یعنی بگویند :( نحن أنصارک إلی الله ) تا جواب به سوال مربوط باشد . ولی قرآن می فرماید : (فقال الحواریون :نحن أنصارالله) پس حواریون گفتند : ما یاوران خدائیم .
جواب به سوال ربطی ندارد ! چرا؟
جواب این است : یاری عیسی یاری خداست , خدای متعال در روی زمین حجتی دارد که نصرت او نصرت خداست , اطاعت او اطاعت خداست , معصیت او معصیت خداست, محبت او محبت خداست, بغض او بغض خداست, همکاری با او همکاری با خداست , تأیید او تأیید خداست, دفاع از او دفاع از خدا و حق است .
پس جواب روشن شد ای مسلمانان یاور خدا باشید .
- چگونه ؟
- مثل حواریون که یاور خدا شدند .
- چگونه حواریون یاور خدا شدند ؟
- از طریق یاری عیسی که حجت خدا بود.
پس شما هم بیائید خدا را از طریق یاری حجتش یاری کنید. و امروز خدا در روی زمین حجتی ندارد مگر وجود مقدس حضرت بقیةالله, نورالله , ولی الله , عین الله , اذن الله , حجةالله, خلیفةالله , المهدی –صلوات الله وسلامه علیه-.
پس این سوال دیگر بی مورد خواهد بود که امام زمان چه نیازی دارد که ما بخواهیم به فکرش باشیم.
چون قرآن می فرماید : خدا را یاری کنید . مگر خدا نیازی دارد که به فکرش باشیم واورا یاری کنیم؟ - خیر.
تمام این موارد جزء احکام دین است و یک قانون کلی در دین وجود دارد : هر عمل وهر عبادتی که انجام بدهید , نفعش به خودتان برمی گردد .
امیرالمؤمنین –علیه السلام – به همام فرمودند :
إن الله سبحانه وتعالی خلق الخلق حین خلقهم غنیا عن طاعتهم آمنا من معصیتهم .
خدای متعال مردم را آفرید و نیازی به بندگی آنها نداشت و از معصیت آنها نگران نبود.
خدای متعال بی نیاز است. هرکس بندگی بکند, بکند وهر کس نکند, نکند.البته هر کس بندگی کرد نفعش به خودش عاید می شود و اگر نکند ضررش به خودش متوجه می شود.
پس «یاری امام زمان مثل یاری خداست» و یاری حق و همه ظواهر و مظاهر حق مطلق هم منفعتش به خود انسان و به جامعه متوجه است.
این احادیث و دستوراتی که راجع به توجه به امام زمان به ما رسیده است برای چیست؟
در کتبی مانند (نجم الثاقب دراحوالات امام غائب سلام الله علیه) نوشته مرحوم محدث نوری وکتاب مکیال المکارم )متعلق به میرزامحمد تقی اصفهانی همچنین کتاب (اکمال الدین )صدوق وظایفی برای شیعیان در زمان غیبت شمرده شده است . ما چند وظیفه از این وظائف را میدانیم؟! چه رسد به عمل به آنها !
آیا براستی ما در مقابل امام زمانمان مکلفیم ؟ پس چه طور می خواهیم بگوئیم : امام زمان را از بچه های خود بیشتر دوست داریم ؟
ما نسبت به فرزندان خود احساس تکلیف می کنیم باید برای آنها لباس غذا و مسکن تهیه کنیم به فکر تحصیل و سلامتی جسم وجانشان باشیم همه تکالیف را به قدر وسع خود انجام می هیم . خوب اگر به راستی میزان این است که باید محبت ما به اهل بیت پیغمبر از محبتمان به فرزندانمان بیشتر باشد پس کجاست تکلیفی که در مقابل اهل بیت باید ایفا کنیم ؟!
باید قدری بیشتر به جهتی که عمده همه جهات است و محور اصلی می باشد توجه کنیم :هیچ جیز در دنیا به درد ما نمی خورد مگر محبت اهل بیت و این به آن معنی نیست که ما نماز نخوانیم روزه نگیریم بلکه اهل بیت مظهر عبادت و بندگی خدا هستند و ما نیز باید پیرو آنها باشیم و در بندگی به آنها اقتدا کنیم .
پیغمبر خدا –صلی الله علیه وآله وسلم – فرمودند:
من رزقه الله حب الأئمة من أهل بیتی فقد أصاب خیر الدنیا و الأخرة فلا یشکن أحد أنه فی الجنة فان فی حب أهل بیتی عشرون خصلة : عشر منها فی الدنیا و عشر منها فی الأخرة. أما التی فی الدنیا فالزهد و الحرص علی العمل والورع فی الدین و الرغبة فی العبادة و التوبة قبل الموت و النشاط فی قیام اللیل و الیأس مما فی أیدی الناس ....
کسی که خدا محبت اهل بیت مرا روزی او کرده همانا خیر دنیا و آخرت نصیبش شده است . هیچ کس شک نکند که چنین فردی در بهشت است . همانا در حبّ اهل بیت من بیست خصلت وجود دارد : ده تای آن در دنیا و ده تا در آخرت است . اما آنچه در دنیاست این است: زهد و حرص برای عمل و ورع در دین و رغبت در عبادت و توبه قبل از مرگ و نشاط در قیام در شب و نا امیدی از آنچه در دست مردم است ....
این مطالب نتیجه محبت به اهل بیت است . یعنی اثر وضعی و طبیعی محبت اهل بیت این است که انسان بنده خدا می شود . اما اگر همین عبادتها را دیگری انجام دهد که به چهار امام یا شش امام یا ده امام قائل است نفعی برایش ندارد زیرا عباداتش جان ندارد .(این مطلب به یاری خدا در مقاله ای به طور مفصل بررسی خواهد شد .)
پس، اگر انسان موظف است خدا را عبادت کند, باید دل خود را بسپارد به حجتی که خدا قرار داده است. و قلب خود را مالامال از محبت او کند تا در نتیجه این محبت, هم بیاموزد, و هم بتواند خدارا بندگی کند.
والسلام