پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

ENGLISH shiaquest

منو بهداشت و سلامت

 

 

چه مباحثی در باب ضرورت ازدواج وجود دارد ؟
من مفصل راجع به ضرورت لزوم ازدواج صحبت کرده ام . در چند جمله مختصراً عرض میکنم. ازدواج اقتضای طبیعت انسان است و خداوند انسان را به گونه ای خلق کرده که دنبال زوج می رود  سبحان الذی خلق الازواج کل ها : منزه است خدایی که موجودات را زوج آفریده . حیوانات و گیاهان و حتی در جمادات هم این زوجیت وجود دارد کسانی که ازدواج نمی کنند به هر حال ضررهایی را متحمل میشوند و از فوایدی محروم میشوند مثلا کسی که ازدواج نمیکند طبیعی است که تشکیل خانواده هم نمی دهند و وقتی خانواده تشکیل نشد اساس خانواده و بنیان خانواده متزلزل میشود و به تبع آن جامعه متزلزل میشود . چون جامعه را هم خانواده تشکیل میدهد و این یک ضرورت است و همان مشکلی است که الان غرب با آن مواجه است . زمینه شرارت در مجردها بیشتر است البته منظور ما این نیست که خدای نا خواسته آدمهای مجرد شرور و اهل گناه هستند . نه عرض کردم زمینه . لذا ما گاهی مجردهایی داریم که خیلی هم از نظر معنوی بالاتر از متأهل ها هستند و برعکس خیلی متاهل هایی داریم که پرهیزکاری را رعایت نمیکنند . زمینه شرارت در مجردها بیشتر است . رسول گرامی خطاب به شخصی به نام عکاف فرمودند : عکاف ازدواج کن و گرنه تو از گناهکاران خواهی بود . در مورد زمینه شرارت فرمودند : شرورترین امت من عذبها هستند . اینها ضررهای ازدواج نکردن است و ازدواج چقدر فایده دارد. ازدواج باعث حفظ دین و ارتقاء ایمان میشود . چقدر روایت داریم صواب نماز متاهل ار مجرد بیشتر است . غیر از این آرامشی که انسان پیدا میکند . من از جنس خودتان زوج هایی آفریدم تا در کنار هم آرامش گیرید. افراد مجرد ، بویژه خانم ها این آرامش و امنیت روانی را از دست میدهند . و خانم های خیلی بدنبال امنیت روانی هستند و این با ازدواج  امکان پذیر است . شخصیتی که جامعه به شخص متاهل میدهد بیشتر است . فرد متاهل در جامعه مورد تکریم قرار میگیرد و جامعه بیشتر او را قبول دارد و انسان ارتقا پیدا میکند احساس مسئولیت بیشتری بر دوششان آمده است و اگر خداوند هم فرزندی  بدهد تعداد افرادی که مسئولیت در مقابل آنها داریم ، بیشتر است . استعدادهایشان را به کار میگیرند و احساس هایی در انسان وجود دارد مثل محبت کردن ، خوب این با ازدواج امکان پذیر است وقتی ما ازدواج نکنیم به چه کسی می خواهیم محبت کنیم . البته مقداری به خواهر و پدر و مادر ولی بیشتر آن به همسر است . احساس مورد محبت قرا رگرفتن ، احساس تعلق داشتن به خانواده ها .
انگیزه هایی که مثلا برای اینکه بحرانهایی را که دارند پشت سر بگذارند یا اینکه از کسی جواب منفی شنیده اند و حالا حتماً می خواهند روی طرف را کم کند . با این انگیزه ازدواج می کند که تحت فشار دیگران است . این ازدواج تحمیلی که این انگیزه خوبی نیست و خیلی مشکلات درست میشود گاهی دیگرانی نیستند و خود انسان به خودش تحمیل می کند مثلا میخواهد روی طرف را کم کند و موارد متعد د دیگری عوامل خود تحمیلی . قبلاً می خوا سته با کسی ازدواج بکند  و نشده  و ارتباط را قطع کرده اما هنوز دلش پیش طرف است و طرف را هنوز دوست دارد ، ازدواج میکند که او را فراموش کند نه تنها مشکل حل نمیشود یک مشکل هم اضافه میشود . چون کسی که دلش با دیگری است چطور میتواند حقوق همسرش را رعایت کند . گاهی افسردگی حاد و شدید دارد یا دوقطبی است . میگوید من ازدواج میکنم که افسردگی ام را از بین ببرم . نه اینطور نیست . ازدواج قرص روان پزشکی نیست که مشکل شما را حل کند . او نیاز به روان پزشک دارد . دیده ام با کسی ارتباط عاطفی برقرار کرده و میخواهد ازدواج کند . می بیند آدم خوبی نیست . میگوید با او ازدواج میکنم و بعد او را اصلاح میکنم . زمان بدتر از این است که میخواهد دین و مذهب طرف را عوض کند . الان دو نفر در دانشگاه دل بهم داده اند بعد میفهمند دو دین یا مذهب متفاوت هستند و میگویند او را هم دین خود میکنم . این ها ریسک است و من صلاح نمی دانم ازدواج با این انگیزه ها اشکال دارد . خوب است با آن انگیزه های که عرض کردیم ازدواج کنیم .
 
آیا اگر کسی ، اصلا ً نخواهد ازدواج کند ، گناه کرده است ؟
 اگر منظوراز گناه ، معصیت باشد ، خیر. گناه نکرده است . مگر اینکه بواسطه ازدواج نکردن به گناه بیفتد . فقهاء می گویند : اگر کسی بواسطه ازدواج نکردن به گناه بیفتد ، واجب است  که ازدواج کند . پس در اینجا واجب میشود . اگر ازدواج نکند گناه کرده است .البته بوده اند از بزرگان و علما که ازدواج نکرده اند . بعضی ها میگویند چرا بعضی از علما ازدواج نکرده اند ؟ مثلا  میرزا حسن جلوه و ... این ها ملاک ما نیستند . ملاک ما اهل بیت هستند .علما سیره شخصی شان بوده است . هیچ کدام از اهل بیت نیستند که ازدواج نکرده باشند . پس اگر ازدواج نکند ، گناه نکرده است مگر اینکه بواسطه ازدواج نکردن ، به گناه بیفتد .
 مجردی چه اشکالی دارد که حتما باید ازدواج کنیم ؟
اقتضای طبیعت انسان این جور است که تنها نباشد . ومجرد نباشد . خداوند همه موجودات  را زوج آفریده است . قرآن میفرماید : سبحان الذی خلق ازواجا کلها مما تنبت الارض و من انفسهم و ممالا یعلمون. حتی گیاهان و حیوانات و انسان را زوج آفریده و حتی چیزهایی را که نمیدانید و بعداً آشکار می شود . خداوند انسان را زوج آفریده و اقتضای طبیعت انسانی است . حالا ما در ازدواج دو نظریه داریم : نظریه نیازهای مکمل و نظریه تشابه . این است که انسان ها در ازدواج دنبال مکمل خودشان میگردند . البته نمیخواهیم نظریه افلاطون را بگوییم که زن و مرد یکی بودند و از هم جدا شدند و به دنبال نیمه گمشده خودش میگردد .این یک واقعیتی است . ما با ازدواج به کمال میرسیم . خانمی نزد امام رضا (ع) آمدند و گفتند : من ازدواج نمیکنم تا به کمال برسم و امام گفتند : با ازدواج به کمال نمیرسید و اگر با مجردی  می شد به کمال رسید ، حضرت فاطمه (س) ا زدواج نمیکردند . پس این اقتضای انسان است . آقای اریک فرو روانشناس  آلمانی میگوید : انسان از لحظه ای که بدنیا می آید تا به لحظه مرگ ، هر کاری میکند ، برای رفع این تنهایی است . شما وقتی مجرد میمانید گذشته از این که ضررهایی  دارد . خانواده تشکیل نمی شود ، به جامعه لطمه میزنید و آسیب های فردی و اجتماعی در جامعه زیاد میشود ، جایگاه خانواده از بین میرود . مثل غرب که من خودم آنجا با چشم خودم دیده ام که خانواده جایگاهی ندارد و این مشکل غرب است . ممکن است کسی که ازدواج میکند به سمت گناه برود و حضرت رسول (ص) فرموده اند : کسی که ازدواج میکند ، فقد احرز شطر دینه نصف دینش را حفظ میکند . چون نصفی از مشکلات اجتماعی بخاطر غریزه جنسی است و نصف دیگر شهوت پرستی و پول پرستی وقدرت طلبی است . انسان با تأهل ، ایمان خودش را ارتقا میدهد و در معرض فساد و آلودگی قرار نمیگیرد .ازدواج این قدر فواید دارد که ما میگوییم خودتان را از این فواید محروم نکنید و ازدواج کنید .
 من در سنی هستم که باید ازدواج کنم و از طرفی احساس میکنم میتوانم با تزکیه نفس و تقوی این را عقب بیندازم میخواهم نظر ایشان را بدانم .
درست است که یکی از انگیزه های ازدواج ارضاع غرایز جنسی است ولی همه اش این نیست . و فایده زیاد دارد . ایشان جوان متدین و خوب میگویند : اگر فقط برای ارضاع غرایز جنسی باشد من میتواننم با تقوی و روزه جلوی این غرایز را بگیرم . پس چه لزومی دارد که ازدواج کنم ؟ نخیر. هدف از ازدواج فقط ارضاع غرایز نیست . در ازدواج انسان به کمال میرسد . احساس شخصیت بیشتر میکند . انسان متاهل را بیشتر درجامعه تحویل میگیرند . احساس مسئولیتش بیشتر میشود . احساس آرامش میکند . این انگیزه خوبی برای ازدواج است . در روانشناسی ، ما میگوییم برای آرامش ، با فامیل هایتان رفت و آمد کنید . وقتی ازدواج میکنید فامیل هاتان بیشترمیشوند . آمار خودکشی مجردها بیشتر از متاهل ها است . این فکر را از سرتان بیرون کنید .
 شما گفته بودید با ازدواج به تکامل می رسید .آقای دهنوی سری به دادگاه خانواده بزنید و تکامل را ببینید .
این اعتراضی به عرایض بنده است که گفتم : جوانان ، ازدواج کنید تا به تکامل برسید .ایشان فرموده اند شما به دادگاه خانواده سری بزنید تا تکامل را ببینید . خدمت این بزرگوار عرض میکنم ما این ها را میدانیم . و از وضعیت دادگاه خانواده اطلاع  داریم . و صحبت این آقا ، موید همه حرفهای بنده است .آنها چون درست ازدواج نکردند به کمال نرسیدند و به دادگاه خانواده رسیدند . اگر این نکاتی را که عرض کردم و عرض خواهم کرد ، رعایت کنیم چرا به دادگاه خانواده برسیم ؟ بروید و بپرسید که شما چرا کارتان به اینجا رسیده ؟ حتما میگویند : بحث عشق های اتوبوسی یا دوستی عشقهای گنا ه آلود بوده یا کفویت را رعایت نکرده اند یا ازدواج شتاب زده یا تحمیلی بوده یا خود تحمیلی بوده . برای ازدواج درست ، باید همه این نکات را رعایت کنید .
البته ما پیامک هایی هم داریم که میگویند : ما به آرامش رسیده ایم یا از فقر نجات پیدا کرده ایم و این ها هم بوده است .
شما میگویید ازدواج کنید تا به کمال برسید . من میگویم به کمال برسید تا ازدواج مناسبی داشته باشید .  نظر شما در این ارتباط چیست ؟
اگر منظورشان این است تا به کمال مطلوب نرسیده اید ، ازدواج نکنید ، ما این را قبول داریم و حرف خیلی درستی است . ما نظرمان این است که باید شرایط مطلوب نسبی را داشته باشید . اگر نداشته باشید ، برایتان مشکلاتی ایجاد می شود . قبلا اشاره کردم ، رشد فکری ، رشد روحی و شخصیتی ، بلوغ فکری ، استقلال فکری . این ها چیزهایی است که انسان حتما باید داشته باشد . اگر منظور ایشان این است . ما هم قبول داریم . ولی اگر منظورشان این است که به کمال برسند تا ازدواج مناسبی داشته باشیند  یعنی همان کمال الهی است . نه ما این را قبول نداریم . این یک شعار آرمان گرایانه و ایده آلی است . که متاسفانه خیلی مشکل درست کرده است . بویژه این شعارها مال خانم ها است که من تا به کمال نرسم ، ازدواج نمی کنم . و ازدواج نکرده اند و فرصت ها را از دست داده اند و این خطرناک است . خانمی نزد امام رضا (ع) رسیدند و گفتند : من می خواهم با مجردی به کمال برسم . آقا فرمودند : این کار را نکن . ازدواج کن تا به کمال برسی . چون اگر اینطور بود ، حضرت فاطمه (س) ازدواج نمی کرد . و اگر راه رسیدن به کمال مجردی بود ، ایشان ازدواج نمی کردند . من تقاضا می کنم مواظب این عقاید آرمانی باشید . در روانشناسی آرمان گرایی یک اختلال است . نکند دختران خوبم با این اختلالات ، ازدواجشان را به تاخیر بیندازند .
 
چرا عشق را انکار می کنید ؟
خیر . ما عشق را انکار نمی کنیم . زندگی بدون عشق معنی ندارد و لی چه عشقی ؟ و جایگاه عشق را خواهیم گفت . حالا بحثمان این است که شما عاشق شده اید . روایت از رسول اکرم (ص) است که عشق چیزی ، انسان را کرو کور می کند . ما می گوییم حواستان باشد که این را به ازدواج وصل می کنید. بعد از محرمیت این عشق ، سرد می شود و عقل می آید . این عشق های آتشین بخاطر این شیرین است که باهم نیستند و باید پنهانی همدیگر را ببینند وبهم نرسیده اند . اینکه ایشان نامحرمشان هستند و شیطان هم وارد بحث میشود ، شیرین است . زین حب الشهوات . و اینکه انسان منع میشود . این ها شیرین است . وقتی شما بهم می رسید ، شیرینی آن تمام می شود . شما تا بحال فکر کرده اید فیلم تایتانیک چرا تایتانیک شد ؟ زیرا در این فیلم ، عاشق و معشوق بهم نرسیدند . اگر بهم          می رسیدند این قدر رمان ها و داستان ها نوشته نمی شدند . شیرینی آن عشق ، بخاطر این بود که بهم نرسیدند . اگر بهم می رسیدند دیگر عشقی نبود . بعد از اینکه یهم رسیدند ، چشمها باز میشود و تازه می بیند که طرف ، شرایط لازم را ندار د . تمام هم و غم ما این است که داریم می بینیم جوانان ما ، از این مسئله لطمه خورده اند . اگر شما توانستید عاشق بشوید و کرو کور نشوید ، ما آنجا با عشق شما مخالف نیستیم . این اتفاق بندرت می افتد و استثنا است و معلوم نیست شما از این مورد ، استثنا باشید . عشقی که بعد از محرمیت ایجاد میشود بی شائبه است و میتواند در زندگی ستون باشد .
 
 اینکه شما حدیثی فرمودید که با ازدواج نیمی از دین کامل میشود . آیا این حدیث در همه جا مصداق دارد یا در همان زمان و شرایطی که حضرت به آن جوان فرمودند ، مصداق دارد ؟
گذشته از این حدیث که بحث دیگری دارد . در تحقیقات نشان داده که منشأ نیمی از جرایم ، غرایز جنسی است و نیم دیگر بخاطر چیزهای دیگر . حضرت رسول (ص) فرمودند : جوان عذب ازدواج کند تا نصف دینش کامل شود . جلوی  نصفی از ناهنجاری ها گرفته میشود . چون نصفش به غرایز جنسی بر میگردد . در مجلات ببینید نصف قتل ها ، منشا آن غریزه جنسی بوده است . چقدر        بی حرمتی ها و خیانت ها . متاسفانه خانمی بخاطر غرایز جنسی به خانواده اش خیانت کرده است . نصف دیگر قدرت و پول پرستی و شکم پاره گی است . این که ازدواج کنید تا نصف دینتان کامل بشود ، ربطی به صدر اسلام و الان ندارد . و برای چندین سال بعد هم که بخواهند زندگی کنند ، این صادق است . البته من سعی می کنم احادیثی را بگویم که سندیت داشته باشد . البته این روایات و احادیث ، ضروریت ازدواج را نشان می دهد .
 
 می خواهم بدانم جایگاه عشق در زندگی کجاست ؟
عشق یعنی محبت قوی و شدید . مرتبه اعلی محبت را عشق می گویند . عشق مرتبه اعلی  و عالی محبت است و فطری می باشد . در انسان فطری و غریزی است . هیچ کس نمیتواند عشق را رد کند . ما نمیتوانیم منکر عشق بشویم . چون فطری و غریزی است . و خدا قرار داده است . آیه بیست و یک سوره مبارکه روم می فرماید : از نشانه های خدا این است که از جنس خودتان برایتان زوج هایی آفرید که در کنار او آرام بگیرید و بین شما مودت قرار دادیم . یعنی عشق و دوستی قرار دادیم پس ما نمیتوانیم آن را انکار کنیم . این یک واقعیتی است و چرا خدا آن را قرار داده ؟ برای ازدواج . اگر این کشش نبود کسی بسمت ازدواج نمی رفت و خانواده تشکیل نمی شد. این درست مثل غرایز دیگر است مثل غرایز جنسی . یعنی یک نیاز جنسی که غریزی است و خدا قرار داده و اکتسابی نیست . این هم برای بقای نسل است . عشق هست و وجود دارد مثل غریزه جنسی و همانطور که غریزه جنسی را کنترل می کنید ، عشق را هم می توان کنترل کرد . انسان باید تا زمان خواستگاری این عشق را کنترل کند . حالا می گویند چه اشکالی دارد قبل از خواستگاری عاشق بشوییم . همان مشکلاتی که عرض کردم دارد . شما عاشق می شوید و در همین سالهای عاشقی اختلال در زندگیتان ایجاد میشود . آیا عاشقی را پیدا کرده اید که بتواند خوب درس بخواند . عاشقی را پیدا کرده اید که سر کار، حواسش جمع باشد و بتواند خوب کار کند .دائم معشوق در ذهن عاشق است . خود این قضیه که در خانواده های ایرانی آن را قبیح می دانند و استرسها  و هیجانات روحی به دنبال دارد . بعلاوه اگر به ازدواج منتهی نشود شکست روحی بحساب می آید . و اگر به ازدواج منتهی شود معمولا کر و کور می شوند و دست از اصول و شرایطشان دست بر می دارند ووقتی وارد زندگی می شوند چون عاطفه خرج کرده اند ، کم می آورند . بنظر من ، شما باید یک قفل به دروازه قلبتان بزنید و این در را به روی هر کسی باز نکنید . و در هر زمانی باز نکنید . بگذارید آن را به موقع باز کنید . البته منظور ما همان عشق های پاک و مقدس است که جوانان می گویند . و این مشکلات عشق های مقدس است و عشق های آلوده را که اصلا نباید نام آن را عشق گذاشت . و هوس است و به  تعبیر مولانا عشق کز پی رنگی بود عشق نبود عاقبت ننگی بود . که این هوسها زندگی را نابود می کند و چقدر دختراین را داشتیم که بنام عشق هوسبازی می کنند و نام عشق را کثیف می کنند . شما که به خواستگاری می روید میتوانید دروازه دلتان را باز کنید . آنجا اشکالی ندارد . همه جوانان ما ازدواج می کنند طرف را هم ندیده اند . وقتی به خواستگاری می روند ، عشق ایجاد میشود و بعد دوران عقد بستگی شان ، که مثل دو کبوتر عاشق عشق ورزی می کنند . و کنار هم هستند و دیگر حتی فوتبال بین المللی هم برایشان مهم نیست . هر جا می روند با هم و درکنار هم هستند . این عشق است . بزرگان ما را ببینید که عاشق همسرشان بودند . مثل علامه طباطبایی و پرفسور حسابی . برویید در بزرگان حوزه و دانشگاه و تحقیق کنید که چند نفر از آنها قبل از ازدواج ، عاشق همسرشان بوده اند . ماحصل صحبت ما این است که عاقلانه ازدواج کنید و عاشقانه زندگی کنید .
آیا فقط آقایان حق عاشق شدن دارند یا خیر ؟
در زمان خواستگاری ، باید دروازه قلب باز شود و فرقی نمی کند خانم یا آقا همدیگر را می بینند و عاشق می شوند . در اینجا من یک هشدار بدهم وقتی شما به خواستگاری  می رویید یا به خواستگاری شما می آیند ، اگر همدیگر را قبلا ندیده باشید ، سه حالت پیش می آید . یکی اینکه در همان نگاه اول عاشق همدیگر میشوند . یکی ممکن است همدیگر را می بینند یک حالت نفرت در آنها ایجاد شود . حالت دیگر اینکه نه طرف برایتان جاذبه دارد و نه دافعه و یک حالت بی تفاوتی . هشدار من این است که اگر در همان اول عاشق شدید ، دست از اصولتان بر ندارد . این عشق با آن عشق کور و بدون نظارت خانواده ، خیلی فرق می کند . ما دغدغه مان این است که نکند دست از خواسته هایشان بر دارند وگرنه عاشق شدن در اینجا اشکالی ندارد . خانمی می فرمودند : قبل از اینکه خواستگار بیاید من چهل سوال نوشته بودم که بپرسم . وقتی او را دیدم چنان شیفته اش شدم که اصلا سوالی نکردم .این خیلی خطرناک است . و اگر حالت دوم است یعنی طرف را که دیدی حالت نفرت داشتید حتی همه شرایط مطلوب را هم دارا باشد ، تقاضا می کنم با ایشان ازدواج نکنید . بعضی بزرگان می گویند که ببین چه دختر خوبی است تو ازدواج کن خدا عشق را ایجاد می کند . این حرف غلطی است . چون شما از طرف بدتان آمده است ، اگر تمام شرایط شما را هم داشته باشد،   عشق ایجاد نخواهد شد . پس این کا را نکنید . این کار خطرناک است و یکی از عوامل ازدواج های خودتحمیلی است  و اگر حالت سوم بود و طرف همه شرایط نسبی شما را دارد ولی شما نسبت به طرف بی تفاوت هستید . در اینجا شما بگویید بله . در اینجا خدا عشق را ایجاد می کند . اگر بزرگتر ها منظورشان این است که در اینجا عشق بوجود می آید ، ما هم این را قبول داریم . در اینجا نود و پنج درصد خداوند عشق را ایجاد کرده است . 
من از پدرها و مادر ها تقاضا می کنم فرزندان را تحت فشار قرار ندهند ولی تجربیاتشان را در اختیار آنها قرار دهند .
 جایگاه عشق در ازدواج کجاست و آیا باید اول عاشق بشوییم و بعد ازدواج کنیم؟
عشق بصورت فطری است و خداوند آن را در ما قرار داده است . آیه شریفه می فرماید: یکی از نشانه های خدا برای شما این است که از جنس خودتان همسرانی برایتان آفریده است و بین شما همسران مودت یعنی عشق و رحمت قرار داد . من فکر می کنم ما از این آیه می توانیم برداشت کنیم که عشق بعد از ازدواج بوجود می آید . می توان با اطمینان گفت : پیامبر اکرم و امامان ما ، هیچ کدام قبل از ازدواج ، عاشق همسرانشان نبودند . ولی بعد از ازدواج عشق ورزی و محبت می کردند . نمونه بارز آن پیامبر است که چقدر حضرت خدیجه را دوست داشتند و چقدر مهرورزی می کردند و آنقدر خدیجه را دوست داشتند که نام فرزندشان را ، هم نام مادر خدیجه یعنی فاطمه گذاشتند . حضرت فاطمه (س) و حضرت علی (ع) هم مثل دو کبوتر عاشق بودند و عشق ورزی می کردند . می توان گفت : جایگاه عشق بعد از محرمیت است . البته یک نکته را هم عرض کنم . الان آقا به خواستگار خانم می روند و دراولین برخورد به دل همدیگر    می نشینند و محبتی هم ایجاد می شود . میتوان این را هم یک درجه پایین عشق نامید . این اشکال ندارد . ما نمی خواهیم سخت بگیریم . ولی جوانان حتما دقت کنند که تا این فرایند به جای خاصی نرسیده ، مواظب این درجه عشق باشند . چون ممکن است دست از اصولشان بردارند . و دیگر اینکه اگر این خواستگاری به سرانجام نرسد ، احساس سرخوردگی و شکست عاطفی می کنند . نکته دیگر اینکه جایگاه عشق بعد از ازدواج است . حالا اگر این فرد منظورش عشق های قبل از محرمیت و در اتوبوس و دانشگاه و خیابان است ، من با این عشق ها مخالف هستم . نکته اش هم این است که این ها عاشق ظاهر هم دیگر می شوند چون از اصول هم خبر ندارند . کر و کور می شوند . روس ها ضرب المثلی دارند که می گوید : عشق و نابینایی خواهران دوقلو هستند . وقتی کر و کور می شوند ، دست از اصول خود برمی دارند .آلمانی م یگویند : آدم عاشق گل رز را بدون خار می بیند . ضرب المثل دیگری دارند که می گوید : ما عاشق زیبا نمی شویم اول زیبایی را در معشوق می بینیم . لذا بلغارها می گویند : معشوقه زشت وجود ندارد . او از نظر عاشق زیباست . به مجنون گفتند که این لیلی خیلی زشت است . او گفت : شما بیایید لیلی را از چشم من ببینید . لیلی ملکه زیبایی است . عزیزان مراقب باشند در زندگی مراقب عشق های این چنینی نشوند . مشکل ایجادمی کند . بدبختی این است که این عشق تا وصال ادامه پیدا می کند و بعد از وصال از بین می رود . اگر این عشق ادامه پیدا می کرد ، می گفتیم : بخاطر این عشق  ، همه بدبختی ها و مشکلات را تحمل     می کنیم . ولی این عشق دفع می شود . چینی ها می گویند : وصال مدفن عشق است . عشق که دفع شد ، احساس می رود و عقل می آید ، چشمها و گوشها باز می شود و   می بینند به درد همدیگر نمی خورند و در دو دنیای متفاوت هستند . و مشکلات بعدی ایجاد می شود . نیازی نیست که شما عاشق بشوید . بر اساس اصول ازدواج کنید و بعد عاشق بشوید . در 95 درصد ازدواج ها عشق ایجاد می شود . ما می گوییم در قلبتان را به روی هرکسی باز نکنید. در خواستگاری ، در قلبتان را باز کنید . 
 آقایی که خیلی با من تفاوت دارد به خواستگاری من آمده است و می گوید که اگر عشق باشد همه چیز درست می شود . آیا ما می توانیم در کنار هم با این عشق خوشبخت بشویم ؟( ضرورت ازدواج در زندگی و جایگاه عشق )
پاسخ – این حرف اشتباه است و شما نمی توانید با این آقا خوشبخت بشوید. در ازدواج حتما باید اصل همتایی رعایت بشود .شما برای دو دنیای متفاوتی هستید .این آقا عاشق شما و کر و کور شده است . در ازدواج اصل برآورده کردن نیازها است .اگر شما با این آقا ازدواج کنید نمی توانید نیازهای این آقا را برآورده کنید زیرا از جنس او نیستید و از دو دنیای متفاوت هستید و تنش ایجاد می شود و زندگی تان دچار مشکل می شود و بعد طلاق انجام می شود. ما موارد زیادی داشته ایم که عاشق یکدیگر بوده اند ولی کارشان به جدایی کشیده شده است و مواردی هم داشته ایم که دو نفر عاشق یکدیگر نبوده اند ولی همتای همدیگر بوده اند و توانسته اند نیازهای همدیگر را برآورده کنند و کم کم عاشق شده اند. شما به حرف این آقا گوش ندهید. وقتی این آقا به شما برسد عشقش کم می شود زیرا وصال مدفن عشق است .
عده ای با روش اصولی ازدواج کرده اند ولی نتوانستند با هم زندگی کنند و فکر می کنند که اگر زندگی را با عشق شروع می کردند، این مشکلات را نداشتند .ما با هر عشقی مخالف نیستم .ما با عشق قبل از خواستگاری و روابط پنهانی مخالفت می کنیم . اگر خواستگاری اصولی شکل بگیرد، این عشق مطلوب است . عشق و همتایی خیلی عالی است .حالا اگر دو نفر همتای هم هستند ولی عشقی بین آنها نیست این نگران کننده نیست . درمورد کسانی که اصولی ازدواج کرده اند و کارشان به جدایی کشیده شده است ، باید مشکل را در جای دیگری جستجو کرد نه اینکه چون آنها عاشق هم نبوده اند این مشکلات پیش آمده است . ممکن است که دلایل زیادی در زندگی مشترک وجود داشته باشد  که باعث جدایی بشود . ممکن است که خانم و آقا حق همدیگر را مراعات نکرده اند که با مشکل برخورد کرده اند .اگر شما اصولی و با همتای خودتان ازدواج کنید حتی اگر عشقی هم نباشد، این عشق آرام آرام بوجود می آید و رعایت حقوق یکدیگر در زندگی ، زندگی را آسان می کند . اینکه اگر عشق باشد همه چیز در زندگی حل است جمله ی درستی نیست .
 

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group