موضوع برنامه: تفسیر سوره کوثر
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين میرباقری
تاريخ پخش: 94/01/22
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
نه مثل سارهای و مریم نه مثل آسیه و حوا *** فقط شبیه خودت هستی شبیه خودت زهرا
اگر شبیه کسی باشی شبیه نیمه شب قدری *** شبیه آیهی تطهیری شبیه سورهی اعطینا
شناسنامهی تو صبح است پدر تبسم و مادر نور *** سلام ما به توای باران درود ما به توای دریا
شریعتی: سلام میگویم به همهی شما ایام میلاد با سعادت حضرت صدیقهی طاهره فاطمهی زهرا سلام الله علیها یک بار دیگر به شما تبریک میگویم خیلی خوشحالیم که خدمت شما هستیم حاج آقای میرباقری سلام علیکم و رحمة الله
حاج آقا میرباقری: سلام علیکم و رحمة الله خدمت شما و بینندگان و همکاران گرامی عرض سلام و ادب دارم و این ایام را تبریک عرض میکنم امیدوارم خدای متعال ما را از برکات این ایام و برکات وجودی حضرت زهرا سلام الله علیها بهره مند بکند.
شریعتی: سلامت باشید. با حاج آقای میرباقری نکات لطیف سورههای جزء سی را مرور میکنیم و نکات الحمدلله نابی را هم داریم میشنویم به مناسبت این ایام امروز از سورهی کوثر برای ما خواهند گفت. در خدمت شما هستیم
حاج آقا میرباقری: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة علی اعدائهم اجمعین اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک عنایت دارید این سورهی کوثر که شاید همهی مخاطبین حفظ هستند این سوره را و مأنوس با این سوره هستند کوچک ترین سورهی قرآن است و جزء پر بار ترین و پر برکت ترین سورههای قرآن. در خصال مرحوم صدوق است که اگر کسی مداومت بر این سوره بکند در نمازهای مستحب و واجب در قیامت حتما از حوض کوثر به او خورانده میشود و جالب ترش این است که در محضر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در بهشت قرار میگیرد. این سوره میتواند این قدر دستگیری بکند از انسان چون قرآن شفاعت میکند قرآن یک کلام صامتی نیست که ساکت و خاموش باشد بلکه یک حقیقت زندهای است که از عالم بالا آمده و جاریست و از ما دستگیری میکند ما را سیر میدهد درجات ما در قیامت به اندازهی برخورداری از قرآن است. اگر کسی به این سوره متوسل باشد و انوار این سوره حقیقت این سوره در جان و دلش بنشیند این سوره میتواند ما را تا آن جا برساند. در این سوره خدای متعال به وجود مقدس نبی اکرم خطاب میکنند «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ» (کوثر/1) ما به شما کوثر را عطا کردیم عطا غیر ایتا است یعنی بخشیدیم به شما تمام شده ملک حضرت است کانه ما به شما بخشیدیم عطا کردیم کوثر را بنابراین «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ» (کوثر/2) برای پروردگارت نماز به جای بیاور و نحر کن عرض میکنم این نحر یعنی چه ظاهرش این است برای حفظ و شکر این نعمت «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ» (کوثر/2) کسی که کوثر به او داده شده صلاتش صلات لرب است و نحر دستور به نحر هم داده شده که عرض میکنم سه احتمال در این نحر ذکر شده عمدتا دو تا در روایت است یکی وانحر یعنی به شکرانهی نعمت شتر قربانی کن. قربانی کردن شتر به شیوهی نحر است از آن تعبیر به نحر میشود دوم این که وانحر در روایات دارد روایات فریقین هم است در کافی و غیرش که فرمودند موقع نماز تکبیرات نماز را که میگویید چه تکبیر افتتاحیه که وارد نماز میشویم و چه تکبیر قبل از رکوع و بعد از رکوع و قبل از سجده و بعد از سجده که میگویید دستان را تا مقابل نحر و گلوگاه خودتان بالا بیاورید که این در روایات به اندازهی کافی توضیح داده که این اشاره به آن حالات باطنی و استکانتی که باید انسان در نماز داشته باشد چون بین حالات ظاهری ما و اسرار نماز ارتباط است که ما در حالت سجده که حالت قرب صلوة است مواضع سبعهی خودمان را هفت موضع را روی زمین روی خاک بگذاریم یا در رکوع تا زانو خم شویم یا در قنوت باید دستانمان را مقابل صورت بالا بیاوریم اینها اشاره به یک حالات باطنی است در اسرار الصلوه بزرگان اینها را توضیح داده اند لذا در روایات این است که موقع نماز دستها را مقابل نحر بالا ببرید که در روایت دارد زینت نماز است و نماز سماواتیها و ملائکه این طور است به این شکل نماز بخوانید روایت هم اشاره دارد که این ناظر به مقام استکانت است یعنی اظهار عجز و ناتوانی و نداری و شکستگی در مقابل خدای متعال که در باطن نماز باید اتفاق بیفتد در تکبیرات صلوت این ناظر به آن حال است و آن حال را در انسان محقق میکند چون ظاهر نماز رفتاری که در نماز به ما گفتند داشته باشید متناسب با حالاتی است که در نماز در انسان باید اتفاق بیفتد بی جهت نیست میگویند رکوع بروید سجود بروید دو زانو بنشینید موقع تشهد خواندن به حالت خاص بنشینید اینها اشاره به آن حالت باطنی است که در نماز گزار باید اتفاق بیفتد بنابراین شما به شکرانهی نماز در شکرانهی عبادت «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ» (کوثر/2) نمازت هم نمازی باشد که همراه با استکانت باشد «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ» (کوثر/2) معنای سومی که گفته اند اعتدال در قیامت است یعنی به گونهای بایستید که موضع گلوی انسان و پشت شما استوار باشد بعضیها ترجمه کردند استوار ایستادن است شاید هم پیامبر صلاتشان دائمی است «عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ» (معارج/23) همهی کارشان صلات است آن هم صلات لرب است و بعد هم همهی حیاتشان استواری در مسیر و در هدایت جامعه است هیچ تذلذلی لغزشی شکستگی در ایشان پیدا نشده تا کار را به مقصد رسانده بعد میفرماید «إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» (کوثر/3) آن کسی که دشمنی با شما میکند و بغض و کینهی شما را در دل میگیرد او است که ناتمام و ناقص است و بریده است شما حتما جریان وجودی شما ادامه پیدا میکند و فیض شما فیض دائمی است این ترجمهی خیلی ساده و کوچک سوره بود. سوال این است که این کوثری که خدای متعال به پیامبر عطا کرده چیست؟ «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ» (کوثر/1) این کوثر را برایش مصادیق زیادی گفته اند مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان نقل کرده اند که تا 26 معنا هم بعضی گردآوری کرده اند برای این کوثر که یعنی علم یعنی قرآن یعنی نسل پاکی که خدای متعال به نبی اکرم داده در صدرش وجود مقدس فاطمهی زهرا سلام الله علیها است کوثر یعنی آن صفات کمالی که به نبی اکرم داده شده از این معانی برای کوثر گفته شده ولی علامه طباطبائی آن چه که اشاره میکند این است میگوید حتما باید این کوثر با آن انتهای سوره یک ارتباطی داشته باشد که ما به شما کوثر دادیم «إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» (کوثر/3) که دشمن شما آن کسی که بنای دشمنی میگذارد و با شما درگیر میشود و شما را متهم میکند به ابتر بودن او خودش ابتر است پس این کوثر باید ارتباط داشته باشد به ادامهی وجودی نبی اکرم که میفرماید دشمن شما ادامهی وجودی ندارد ابتر است نسلش باقی نیست هم خیرات شما هم نسل شما بقا دارد دامنهی وجودی ظاهری و باطنی شما یک وجود جاری و ساری در همهی عوالم و تاریخ است این کوثر گویا یک جریان وجودی بعد از نبی اکرم ادامهی وجودی ادامهی نسل ادامهی آثار نبی اکرم را تضمین میکند لذا میگویند به شما کوثر دادیم پس در معنا کردنش باید به همین توجه شود که این چیزی است که ادامهی وجودی نبی اکرم و ادامهی مسیر و هدایت نبی اکرم را تضمین میکند چون وجود مقدس نبی اکرم «كَافَّةً لِّلنَّاسِ» (سبا/28) است آمده اند کفایت مردم را بکنند دینی که خدای متعال به ایشان داده «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ » (توبه/33) این دینی که خدای متعال به پیامبر داده بنا است غالب شود بر همهی ادیان و ظاهر شود و همهی عالم را فرا بگیرد «وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» (توبه/33) ولو دشمنان نخواهند این مسیر حضرت فراگیر میشود این هدایت حضرت عالم گیر میشود گویا کوثر یک ارتباطی دارد با ادامهی وجودی فیض حضرت برکات وجودی حضرت که آن خیراتی که از حضرت ناشی میشود جاری میشود همهی عالم را فرا میگیرد به یک صبح روشنی میرسد و یک نتیجهی قطعی میدهد در مقابل گویا دشمنان میخواهند راه ادامهی وجودی نبی اکرم را ببندند پس هم این کوثر یک خیری است که موجب ادامهی برکات حضرت میشود و هم بعید نیست که با توجه به ذیل آیه که معمولا مفسرین گفته اند اختصاص به مفسرین امامیه هم ندارد گفتند که عاسف بن واعل و عمر و عاص مصداق این آیه هستند دیگران را هم گفته اند که پیامبر را متهم کردند به این که ایشان فرزندان پسرشان از دنیا رفتند نسل ایشان مقطوع است بنابراین این ابتر بودن به معنی انقطاع نسل است این کوثر به معنی ادامهی نسل نبی اکرم است «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ» (کوثر/1) مقابع انقطاع نسل است و دوم این که دعوت نبی اکرم است هدایت نبی اکرم یک هدایتی است که ادامه دارد ناقص نیست نا تمام نیست دوام پیدا میکند بنابراین کوثر هم مبدا ادامهی نسل حضرت است هم مبدا ادامهی مسیر هدایت حضرت پس به شما کوثر عطا کردیم که حالا باز عرض میکنم این کوثر چیست. این کوثری که خدای متعال به پیامبر عطا کرده که عرض کردم از قرینهی با آیهی آخر فهمیده میشود که چیزی است که ادامهی هدایت نبی اکرم است ادامهی دعوت نبی اکرم و خیرات نبی اکرم در وجود ایشان است نسل نبی اکرم در وجود ایشان است این کوثر چیست؟ کوثر از نظر مفهوم لغوی معانی برایش کردند که شاید معنی اصلی و بهترین معنایی که با این سوره تناسب دارد مرحوم طبرسی هم در مجمع البیان همین معنا را انتخاب کرده اند کوثر یعنی خیر کثیر. ما به شما خیر کثیر دادیم مبالغه را میفهماند فراوانی در خیر است کوثر خیر کثیر است. این خیر کثیر چیست؟ عرض کردم مصادیقی که برایش گفته اند فراوان است ممکن است همهی اینها مصادیق این کوثر باشند ولی مفهوم لغوی کوثر یعنی خیر کثیر حالا این خیر کثیر را برایش معانی تفسیری کرده اند یک نکته این است که ما بین خیر و امکانات فرق بگذاریم ممکن است شما امکانات فراوانی داشته باشید ولی امکانات همیشه خیر نیستند امکانات ممکن است مبدا خیر برای انسان نشوند این آیه را در قرآن ملاحظه فرمودید در سورهی مبارکهی مومنون است «أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَبَنِينَ» (مومنون/55) آیا اینها این طور محاسبه میکنند که ما اینها را امداد میکنیم امداد الهی است با فرزند و مال هم مال به آنها میدهیم هم امکانات به آنها میدهیم «نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ» (مومنون/56) ما داریم خیرات را به سرعت به سوی آنها میفرستم میفرماید این طوری نیست «بَل لَّا يَشْعُرُونَ» (مومنون/56) اینها متوجه نیستند امکانات و امداد همیشه خیر نیست پس امداد و امکانات همیشه خیر نیست ممکن است گاهی اوقات از نعمت هم تعبیر به خیر در قرآن شده باشد ولی همیشه خیر ملازم با نعمت نیست امکانات برابر با خیر نیست یا میفرماید «فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ» (توبه/55) این در سورهی مبارکهی توبه است هم آیهی 85 با کمی اختلاف در آیهی 55 به اینها امکاناتی که خدا به انسان میدهد بهترینش همینها است شما را به اعجاب نیندازد این امکانات فراوانی که به اینها دادیم فلا تعجبک اموالهم و لا اولادهم انما یرید الله ارادهی خدا به این تعجل گرفته است «لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا» (توبه/55) یا در آیهی دیگر ا«أَن يُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الدُّنْيَا» (توبه/85) خدا میخواهد با همین امکانات با مال و با فرزند که به نظر میآید مایهی آرامش انسان اند خدای متعال میخواهد با همین امکانات اینها را در دنیا به رنج بیندازد «لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ» (توبه/55) جانشان را هم در حالی از بدنها جدا شود که کافرند و در وادی کفرند یعنی همین امکانات مایه کفر و مایه رنج آنها در عالم دنیا و کفرشان در موقع فراق از دنیا است
شریعتی: پس الزاما همیشه نعمت و امکانات خیر نیست
حاج آقا میرباقری: بله پس بنابراین کوثر اگر به معنی خیر کثیر باشد به معنی امکانات فراوان نیست در بعد از این که نبی اکرم هدایتشان را شروع کردند و دعوت را شروع کردند و بعد از دعوتشان اهداف روشن شد یارگیری شروع شد و هدایت شروع شد صف بندیهای مقابل حضرت هم شروع شد دو صف بزرگ مقابل حضرت میبینیم یکی صف کفار یکی صف منافقین و دو صف بزرگ با امکانات فراوان که در قرآن از امکانات آنها صحبت به میان آمده به خصوص اگر کسی بخواهد جریان منافقین و امکانات و نتایج کارشان را برخورد قرآن با آنها را ببیند در سورهی توبه خیلی خوب توضیح داده شده این دو آیه در مورد منافقین است در سورهی توبه یکی 55 و یکی 85 «فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ» (توبه/55) یک جریان بسیار گستردهای هم بوده این نفاق هم در مدینه بوده «وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ» (توبه/101) در مدینه النبی یک عدهای هستند که شیوه شان شیوهی منافقانه است در اطرافیان وجود مقدس نبی اکرم بودند «إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّـهِ وَاللَّـهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّـهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ» (منافقون/1) میفرماید این منافقین میآیند محضر شما و بعد میگویند ما شما را پیغمبر میدانیم نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّـهِ خدای متعال میفرماید وَاللَّـهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ خدا که میداند تو رسول او هستی وَاللَّـهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ ولی شهادت میدهد اینها دروغ میگویند پیداست عِده و عُدهای هم داشتند در ذیل سورهی منافقین ببینید خیلی قدرت داشتند اطراف پیامبر بودند يَقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ» (منافقون/8) اگر برگشتید مال ظاهرا جنگ احد است خواهید دید که چگونه اینها را ذلیلانه اطرافیان حضرت را از مدینه بیرون میکنیم «مُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا تُنفِقُوا عَلَىٰ مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّـهِ حَتَّى يَنفَضُّوا» (منافقون/7) پیداست دارای امکانات و عده و عُده بودند میگویند از این امکانات در اختیار آنها قرار ندهید تا از دور نبی اکرم پراکنده شوند و از این بالاتر پیداست داخل خانهی خود حضرت هم آمده اند که این در سورهی تحریم توضیح داده شده این قدر آن جریان سنگین است که ذیلش خدای متعال میفرماید «قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا«قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا» (تحریم/6) بروید هوای خودتان را داشته باشید که این جریان شما را با خودش نبرد این سورهی تحریم نفوذ جریان نفاق را در خانهی خود نبی اکرم را توضیح میدهد کنار گوش نبی اکرم «وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّـهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ» (تحریم/4) خدای متعال تهدیدهای سنگین میکند بعضی از همسران وجود مقدس نبی اکرم گویا پشت به پشت داده اند میخواهند جریان سنگینی راه بیندازند خدای متعال میفرماید این صف بندی یک طرف شما هستید و جریان شما و جریان حامی شما یک طرف رسول است و جبرئیل و صالح المومنین چه صف بندی عظیمی است بعد هم به مومنین هشدار میدهد «قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا«قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا» (تحریم/6) این آتشی که به پا شده مواظب باشید شما را با خودش غرق نکند یک چنین جریان عظیمی اتفاق افتاده از نظر قرآن بعد هم ذیلش دیده اید داستان همسر فرعون را و حضرت مریم را مطرح میکند به عنوان دو زن نمونه و به عکس آن طرف هم همسر حضرت نوح و لوط را مطرح میکند به عنوان دو زنی که در خانهی پیامبرند و جهنمی میشوند دو زنی هم که یکی در خانهی فرعون است و دیگری حضرت مریم صدیقه سلام الله علیها است سرآمد و اسوهی بانوان میشوند پس یک چنین جریانهایی اطراف نبی اکرم با امکانات فراوان اقتدار فراوان و محاسبه شان این است که این مسیر ادامه پیدا نمیکند هم از یک طرف نسل نبی اکرم این هست واقعا حضرت وقتی فرزندان پسرشان از دنیا رفتند اینها تلقی شان این بود که این کار تمام شده است حضرت ادامهی وجودی و نسل ندارند و از یک طرف دیگر هم یک جریانی است که این دعوت نبی اکرم هدایتی که این پیامبر آمده اند و به تنهایی مامورند که همهی عالم را هدایت بکنند ارسلناک «كَافَّةً لِّلنَّاسِ» (سبا/28)، «رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ » (انبیاء/107) یک آدم این ماموریت عظیم را دارد میخواهد همه را دستگیری بکند همه را از کوثر خودش از حقایق معنی که به او داده اند بخوراند بنوشاند همه را سیراب بکند این پیامبری که آمده همه را از سرچشمههای توحید سیراب بکند این پیامبر به حدی تنهاست که اینها احساس میکنند این راه دیگر ادامه ندارد این پیامبر آمده تمام میشود هم دعوتش تمام میشود هم ادامهی وجودی و نسلش تمام میشود حالا خدای متعال یک کوثری به پیامبر داده در مقابل این جبههی عظیم آنها امکانات فراوان تدبیرهای گسترده یارهای فراوان در درون جبههی اسلام بیرون دنیای اسلام به هم پیوسته چون اینها در سورهی توبه و غیرش استفاده میشود رای زنیهای مستمر با قدرتهای مادی و دشمنان نبی اکرم با جبههی کفار داشتند یک جریان پیوستهی یک ستون پنجمی جریان نفوذی در دنیای اسلام یک جریان بیرون که یک نقشهی کامل دارند آن وقت هم پیامبر گرامی تدبیرشان تدبیر پایدار است پیامبر برای سال از یک تا دهم هجرت یا از اول بعثتشان تا 23 سال کار نمیکردند «كَافَّةً لِّلنَّاسِ» (سبا/28) حضرت یک نقشهای برای همهی عوالم و برای همهی تاریخ دارند دستگیری اش هدایت است رحمة للعالمین است آن طرف هم یک نقشهی پایدار دارند در این درگیری محاسبه روی امکانات خودشان قدرت خودشان توانایی هایشان میکنند که واقعا تواناییهای پیچیدهای هم بوده باطنا هم پیچیدهای بوده نه فقط امکانات ظاهری پیچیدهای داشتند صف بندی بوده. قرآن وقتی صف بندی را توضیح میدهد یک طرف آیهی نور است یک طرف آیهی ظلمات است یک طرف ولایت نبی اکرم و اهل بیت را نشان میدهد یک طرف ولایت اولیا طاغوت است سوم هم ندارد این دو جریان پیچیده است و جریان با عظمت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است یک صف بندی به این کیفیت اتفاق افتاده که هم ادامهی وجودی نبی اکرم ادامهی راه نبی اکرم پرتو نبی اکرم هم ادامهی نسل نبی اکرم را تمام شده میدانند میگویند او نه نسل دارد و نه دینش باقی است با این نقشهای که ما میرویم کار تمام شده است
شریعتی: در این جا حضرت زهرا سلام الله علیها متولد شده بودند
حاج آقا میرباقری: ظاهرا این سوره بعد از تولد حضرت زهرا سلام الله علیها است این کوثری که خدا به پیامبر عطا کرده که ادامهی وجودی نبی اکرم است چیست؟ این نکته را اشاره بکنم این را من گاهی اشاره کرده ام آن حقایقی که در عصر ظهور اتفاق میافتد این طور نیست جدای از امام باشد تجلی خود امام است اگر عدل است اگر حیات است اگر نور است در واقع ظهور تجلی امام است فرع بر امام است امام کلمهی عدل است حالا در مقابل این جریان خدای متعال یک چنین کوثری به پیامبر داده این خیر کثیری که ادامهی وجودی نبی اکرم را عطا میکند جزء سرمایههای خود حضرت است قوای خود حضرت جان خود حضرت است چون یک چیزی بیرون از حضرت یک ملک اعتباری که جزء حقایق وجودی پیامبر باشد تلقی نکنید کوثر ادامهی وجودی خود اوست از قوای باطنی و ظاهری خود حضرت است حضرت فتح الفتوح میکنند همهی عالم را به توحید میرسانند اهل راه را نه این که امکاناتی در بیرون است نه «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ» (کوثر/1) این چه امکانی است که خدای متعال به پیامبر داده؟ جزء سرمایهها و درآمدهای خود حضرت و سرمایهی وجودی و ادامهی خود حضرت است این ادامه راه حضرت را تمام میکند و به عکس «نَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» (کوثر/3) این کوثر را خدا وقتی به پیغمبر داد دیگر کسی که با پیامبر درگیر میشود صف بندی میشود او است که ابتر میشود او ناتمام میماند یک طرف جبههی دشمن و شانئین و مبغضین و کینه توزین پیامبر است یک طرف هم پیامبر این کوثر هم ادامهی وجود نبی اکرم است هم مسیر آنها را قطع میکند
شریعتی: در واقع تمام معادلات آنها را به هم میریزد
حاج آقا میرباقری: بله همین کوثری که خدا داده. حالا کوثر چیست من اول یک روایت میخوانم بعد دو احتمال عرض میکنم. وجود مقدس فاطمهی زهرا را خدای متعال نام گذاری کرده به فاطمه در روایات دیدید اسماء حضرت عندالله این نه اسم اند در روایتی که در علل الشرایع مرحوم صدوق نقل کرده اند خیلی روایت عجیبی است نه نام عندالله دارند یک موقع ما نامگذاری میکنیم نامهای ما اعتباری نیست بعضیها گفته اند اعتباری نیست که ما متناسب با فضای روحی اجتماعی مان نام گذاری میکنیم یک کسی عندالله این اسامی را دارد یکی از اسامی حضرت عندالله که خدای متعال نام گذاری کرده اند فاطمه است برای فاطمه وجوهی گفته اند بعضی اش این است که خلایق از معرفت او مفتون و جدا هستند یا آن چنان عبادت کرده نه فقط خودش همهی محبینش از جهنم نجات داده جدا کرده یکی از معانی که در روایت دارد این است که خدا او را فاطمه نامید چون طمع دشمنان نبی اکرم را قطع کرد میفرماید اینها طمعهایی در دین نبی اکرم داشتند حتی روایت امام حسن عسکری را دیده اید به حضرت عرض کردند به ما میگویند این جبههی نفاق که اطراف حضرت هستند زود آمدند آن موقع که ایمان آوردند که حضرت قدرتی نداشت پس ایمانشان یک ایمان ظاهری نیست حضرت فرمود نه مسئله این نیست اینها نه آن موقع دنبال قدرت آن موقع بودند و نه ایمان حقیقی داشتند اینها میدانستند که این پیغمبر است میخواستند ادامهی راه را در اختیار بگیرند نقشه برای ادامهی راه داشتند عملیاتی هم کردند این روایت عین واقع است جریان نفاق قوی که به پیغمبر پیوستند این جریان طمع در ادامهی راه نبی اکرم داشتند و حتی در روایت دارد که جزء طمعهایی که کردند این بود میخواستند از پیامبر یک نوع نسلی از طریق آنها باقی بماند میدانید ازدواجهایی که اتفاق افتاد و خدای متعال از قبل علم داشت و میدانست این وجود مقدس طمع آنها را قطع میکند او را فاطمه نامید ولو این که آن موقع آنها متوجه نبودند ولی بعد متوجه شدند و فاطمه یعنی طمع همهی دشمنان را در دین نبی اکرم قطع کرده دیگر میدانند دستی ندارند راهی ندارند نمیتوانند مصادره بکنند این را بنابراین خدا وقتی حضرت زهرا را داد خدای متعال خودش فاطمه نامید او را جدا کننده قطع کنندهی طمع آنها است میدانست آنها طمع میکنند حتی تا این مرحله پیش میآیند که میخواهند در نسل نبی اکرم مثلا از آن طریق قدرت را به دست بگیرند طمع شان را قطع کرد با فاطمهی زهرا سلام الله علیها قطع طمع همهی جبههی کفر و نفاق را نسبت به نبی اکرم کرده حالا این یک مقداری این را باید نمیدانم مجال است توضیح بدهیم یا نه اگر ما کوثر را یک حقیقتی بدانیم که خدای متعال به نبی اکرم عطا کرده که خیر کثیر است سراسر خیر است فقط امکانات نیست خیر است و همهی این امکانات را همهی این شرایط را به نفع نبی اکرم تغییر میدهد خیر کثیر برای نبی اکرم همان امکانات کم به وسیلهی این وجود مقدس به بهترین شرایط تبدیل میشود و راه بر دشمن بسته میشود این قاعدتا با توجه به این که هم ادامهی وجودی نبی اکرم هم نسل نبی اکرم در این سوره است تقریبا مصداق حقیقی اش مربوط به حضرت زهرا سلام الله علیها میشود اما این که نسل نبی اکرم ادامه پیدا کرده ائمه همه از نسل حضرت زهرا سلام الله علیها هستند و فرزندان رسول خدا هم هستند بزرگان ما مفصل بحث کرده اند که بعضی گفته اند فرزندان دختر که فرزند نمیشود مفصل بحث کرده اند روایات نبوی که فریقین دارند که نسل نبی اکرم اند ادامهی وجودی نبی اکرم اند حالا در عالم باطن چه اتفاق افتاده نمیدانیم خدای متعال ادامهی وجودی حضرت رسول را در وجود مقدس فاطمهی زهرا سلام الله علیها قرار داده این یک نکته و اما ادامهی ظاهری من در یک کلمه اگر بخواهم اشاره کنم خدای متعال دو خیر به پیامبر داده که قوای پیامبر در این عالم هستند با این قوا کار را حضرت پیش میبرند یکی قرآن است «كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ» (ابراهیم/1) که مهیمن بر کتب همهی انبیا است همهی اسرار عالم در آن است واقعا چیز عجیبی نیست که خدا به پیامبر عطا کرده یکی هم ائمه علیهم السلام است که ادامهی وجودی خود نبی اکرم اند حضرت در حدیث معروف که فریقین نقل کرده اند روزهای آخر حیاتشان مکرر میفرمودند إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ (کافی، ج۱، ص۲۹۴) خود این نشان دهندهی این است که ادامهی وجودی پیامبر است من میروم این دو ادامهی وجودی من است این دو حقیقتی است که هم با حضرت آمده قرآن که با پیامبر آمده ائمه هم همین طور هستند در آیهی سورهی مبارکهی اعراف نور تفسیر شده به امیرالمومنین نوری است که با پیامبر در این دنیا نازل شده نه جای قرآن این جاست نه جای اهل بیت این هر دو نور که تضمین کنندهی ادامهی راه نبی اکرم اند اگر خدا این دو را به نبی اکرم نمیداد بله ادامهی دعوتش نا تمام بود « إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ ۖ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ » (رعد/7) آن بیداری که حضرت برای همهی عالم ایجاد میکند ادامهی هدایت نبی اکرم است از طریق ائمه واقع میشود فرمود منذر نبی اکرم هستند هادی ما ائمه هستیم مکرر هم عرض شده این هدایت در عرض هدایت نبی اکرم نیست هدایت نبی اکرم از طریق ائمه جاری میشود هدایت نبی اکرم از طریق قرآن جاری میشود لذا نبی اکرم در آیهی نور مکرر عرض کردیم بحث تنزل هدایت الهی در چهار مرحله در آیهی نور توضیح داده شده یکی «اللَّـهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (نور/35) مرحلهی اول همهی این هدایت به خدا برمیگردد نور همهی عوالم به الله برمیگردد تبارک و تعالی. این نور مثلی دارد « مَثَلُ نُورِهِ » (نور/35) متمثل شده نور نبی اکرم که همهی کائنات با او هدایت میشوند نور الهی متمثل شده در یک مثلی در توحید صدوق فرموده مثل نبی اکرم است بعد نور نبی اکرم وقتی میخواهد در عوالم جاری شود در عوالم وجود میشود مثل نورن کشمکات یک چراغ دان است این چراغ دان «نُّورٌ عَلَى نُورٍ» (نور/35) مرحلهی بعدش «فِي بُيُوتٍ» (نور/36) میآید در خانههای انبیا خانههای ائمه خانهی فاطمهی زهرا سلام الله علیها این تنزل نور نبی اکرم است این هدایت نبی اکرم که در عوالم میخواهد واقع شود وقتی نور نبی اکرم که مثل نور خداست میخواهد جاری شود میشود چراغ دان این چراغ دانی که نور نبی اکرم در آن جاری میشود هم نور قرآن و نبوت نبی اکرم تفسیر شده هم حضرت زهرا تفسیر شده هم ائمه. یعنی نور حضرت زهرا نور قرآن نور ائمه ادامهی وجودی خود نبی اکرم است در قلب نبی اکرم هستند لذا «مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ» (نور/35) این نبی اکرم وقتی نورش میخواهد جاری شود مثل چراغ دان است در این چراغ دان چراغهایی روشن شده و آن چراغ دان قلب نبی اکرم است و نوری که در آن است نور نبوت است این هم قرآن میشود یک جای دیگر میفرماید چراغ دان حضرت زهرا هستند نوری که در آن است ائمه هستند هر دو هم درست است یعنی مشکات نور نبی اکرم میشود حضرت زهرا میشود قرآن میشود ائمه
شریعتی: این انوار همه اش نور نبی اکرم است.
حاج آقا میرباقری: بله خود حضرت زهرا هم میدانید که ظرف نزول قرآن ائمه هستند هم «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» (قدر/1) قرآن در ظرف وجودی حضرت زهرا نازل شده هم ائمه انوارشان از حضرت زهرا تجلی کرده لذا آن حقیقتی که خدا به پیامبر عطا کرده که هم قرآن در ظرف او تجلی میکند هم انوار ائمه تجلی میکند در واقع مشکات نور نبی اکرم حضرت زهراست و بعد این نور نبی اکرم است که در مشکات حضرت زهرا این چراغ دان تجلی میکند و بعد میآید فی بیوت در خانههای انبیاء اولیاء لذا در این خانهها است که انسانها میتوانند به توحید برسند لذا ادامهی وجودی نبی اکرم دعوتش هدایتش با حضرت زهرا است این یک نکته. نکتهی دوم این است که این کوثری که خدا به پیامبر داده هم ادامهی وجودی اوست هم ادامهی نسل اوست هم ادامهی کتاب اوست هم ادامهی هدایت اوست هم ادامهی نور اوست هم قطع دشمنان است طمع دشمنان را حضرت زهرا قطع کرده راهشان را هم قطع کرده در واقع در آن روزی که اتفاقات افتاد بعد رحلت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که در روایات دارد «وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ» (سبا/20) گمان خودش را بر بدگمانی خودش محقق کرد خیال میکرد کار تمام شده سرانش را جمع کرد تاج گذاری کرد از نو گفت بروید جشن بگیرید به نظر من فقط حضرت زهرا را ندیده بود این وسط غفلت کرده بود حالا ببینید فراز دومی که میماند این است که این کوثر چطور طمع دشمنان را قطع کرد
شریعتی: بسیار خوب.
حاج آقا میرباقری: ادامهی وجودی خود حضرت است این کوثر نه چیز دیگر کوثری است که به ایشان عطا شده قرآن و ائمه در ظرف وجودی ایشان به نبی اکرم عطا شده ادامهی نسل حضرت ادامهی ظاهری و باطنی حضرت و ادامهی هدایت و شفاعت حضرت و مانع ادامهی مسیر دشمنان آنها را کور میکنند
شریعتی: بعد از تلاوت قرآن در محضر شما خواهیم بود. قرار روزانهی امروز تلاوت آیات 20 تا 28 سورهی مبارکهی لقمان صفحهی 413 است لحظه لحظهی زندگی تان منور به نور حضرت زهرا سلام الله علیها باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّـهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّـهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُّنِيرٍ ﴿٢٠﴾ وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّـهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ ﴿٢١﴾ وَمَن يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّـهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّـهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ ﴿٢٢﴾ وَمَن كَفَرَ فَلَا يَحْزُنكَ كُفْرُهُ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا إِنَّ اللَّـهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿٢٣﴾ نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلًا ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلَى عَذَابٍ غَلِيظٍ ﴿٢٤﴾ وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّـهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿٢٥﴾ لِلَّـهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّ اللَّـهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿٢٦﴾ وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿٢٧﴾ مَّا خَلْقُكُمْ وَلَا بَعْثُكُمْ إِلَّا كَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ إِنَّ اللَّـهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴿٢٨﴾
ترجمه:
آیا ندانسته اید که خدا آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمین است، مسخّر و رام شما کرده، و نعمت های آشکار و نهانش را بر شما فراوان و کامل ارزانی داشته، و برخی از مردم اند که همواره بدون هیچ دانشی [بلکه از روی جهل و نادانی] و بدون هیچ هدایتی و هیچ کتاب روشنی درباره خدا مجادله و ستیز می کنند. (۲۰) و چون به آنان گویند: از آنچه خدا نازل کرده است، پیروی کنید، می گویند: [پیروی نمی کنیم] بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته ایم، پیروی می کنیم. آیا [کورکورانه از گذشتگان پیروی می کنند] و هرچند که شیطان آنان را با این پیروی به عذاب فروزان دعوت کند؟! (۲۱) و هرکس همه وجود خود را به سوی خدا کند در حالی که نیکوکار باشد بی تردید به محکم ترین دستگیره چنگ زده است؛ و سرانجام و عاقبت همه کارها فقط به سوی خداست. (۲۲) و هرکس کفر ورزد، کفرش تو را اندوهگین نسازد؛ بازگشت آنان فقط به سوی ماست، پس آنان را از آنچه انجام داده اند آگاه می کنیم؛ یقیناً خدا به نیّات و اسرار سینه ها داناست. (۲۳) اندکی [از نعمت های مادی] برخوردارشان می کنیم، سپس آنان را [به وارد شدن] در عذابی سخت ناچار می کنیم، (۲۴) و اگر از آنان بپرسی: چه کسی آسمان ها و زمین را آفریده است؟ قطعاً می گویند: خدا. بگو: همه ستایش ها ویژه خداست [آیا درک می کنند که همه امور به دست خداست؟ نه] بلکه بیشترشان معرفت و دانش ندارند؛ (۲۵) آنچه در آسمان ها و زمین است، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی خداست؛ یقیناً خدا همان بی نیاز و ستوده است. (۲۶) اگر [برای نوشتن و ثبت کردن کلمات خدا که در حقیقت مخلوقات او هستند] آنچه درخت در زمین است قلم باشد و دریا [مرکب] و هفت دریای دیگر آن را پس از پایان یافتنش مدد رسانند، کلمات خدا پایان نپذیرد؛ یقیناً خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است. (۲۷) آفریدن شما و برانگیختنتان [برای ما] جز مانند [آفریدن و برانگیختن] یک تن نیست؛ یقیناً خدا شنوا و بیناست. (۲۸)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: تهران یک هوای بارانی و لطیف را دارد تجربه میکند ان شاء الله خداوند متعال باران رحمتش را همچنان بر ما نازل بکند وقت در اختیار شماست خیلی فرصت نداریم تا پایان مشتاق هستیم ادامهی فرمایشات شما را بشنویم
حاج آقا میرباقری: بسم الله الرحمن الرحمن من یک آیه از سورهی لقمان میخوانم «وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ» (لقمان/27) میگوید اگر همهی درختان زمین قلم شوند « وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ» (لقمان/27) این دریاها هفت دریای دیگر هم کمکشان بکنند دوات شوند مرکب شوند و شروع کنند به نوشتن «مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّـهِ» (لقمان/27) کلمات الهی تمام نمیشوند این کلمات الهی چه هستند؟ یک روایتش را من میخوانم فرمود فضائل نبی اکرم و اهل بیتشان مقامات آنها کلماتی هستند که اگر همهی دریاها مرکب شوند و همهی درختان قلم شوند نمیشود آن فضائل را نوشت بنابراین فقط خود خدای متعال اینها را مدح میکند این کوثری که خدا به نبی اکرم داد عرض کردم بعضی معانی لطیف دیگری هم گفته اند که مجال نداریم بحث کنیم بعضیها گفته اند اصلا بهره برداری از کمترین شرایط حضرت با هیچ همه کار میکرد خدا این را به حضرت داده بود حالا این توضیح بماند آن معنای لطیف هم در جای خودش باید مورد توجه قرار بگیرد اما این معنایی که کوثر را حقیقتی میدانیم که خدا به پیامبر داده جزء حقایق وجودی نبی اکرم است ادامهی راهش و ادامهی دعوت و قطع طریق دشمنان است. چطور قطع طریق دشمنان میشود؟ قرآن با بیان خودش نقشهی نفاق و کفر نبی اکرم را توضیح میدهد با بیانهای لطیف و عجیبی که دیده اید گاهی میفرماید «وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى» (لیل/1) یک شبی آمده غشای نور نبی اکرم شده گاهی میفرماید « وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ، وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا ، وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا ، وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا» (شمس/4-1) این را مکرر ترجمه کردیم شمس وجود مقدس نبی اکرم است قسم به خورشید و پرتو او. پرتو این خورشید که عوالم را روشن میکند دین نبی اکرم است «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ» (توبه/33) این دینی که خدا به پیامبر داده پرتو وجودی نبی اکرم است شعاع خود نبی اکرم است قمر وجود مقدس امیرالمومنین اند روزی که این خورشید را تجلی میدهد وجود مقدس امام زمان است شبی که حجاب و غشا این نور شده جریانی که حجاب شده جریان کفر و نفاق آنها از آن قرآن تعبیر میکند به شب گاهی تعبیر میکند به لیل اذا یاس دولت دشمنان نبی اکرم است که تا ظهور امام زمان این دولت ادامه دارد دولت شیطان و ابلیس است پس تعبیر قرآن نسبت به وقایع و اتفاقات با بیان خودش است گاهی میفرماید « وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى» (لیل/1)دولت ائمهی جور که غشاء ولایت نبی اکرم و اهل بیتش شد لیلی که مانع تجلی نور نبی اکرم شد حالا یک روایتی است روایت عجیبی فرمود والشمس وجود مقدس امیرالمومنین اند ضحها فرمود قیام امام زمان علیه السلام پرتو نبی اکرم و امیرالمومنین است پس شمس هم نبی اکرم هم امیرالمومنین است ضحی میشود قیام امام زمان در قیام امام زمان نور نبی اکرم تجلی پیدا میکند لذا حضرت به این آیه تمسک کردند «وَأَن يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى » (طه/59) که ظاهرش در مورد قوم فرعون است که وقتی بنا شد بیایند برای صف بندی با موسای کلیم حضرت معجزه اش را بیاورد آنها سحرشان را کی بیایند فرعون گفت مردم موقع ضحی وقتی خورشید بالا میآید حشری داشته باشند کانه همه بعث میشوند برانگیخته میشوند میآیند لذا روز قیامت تعبیر به حشر میشود کانه در ظهور حضرت یک حشری اتفاق میافتد همه زنده میشوند برانگیخته میشوند حضرت فرمود «وَأَن يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى» (طه/59) این ضحی مقصود ظهور امام زمان است ضحای عالم است «وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا» (شمس/1) پرتو خورشید نبی اکرم و امیرالمومنین آن موقع عالم را روشن میکند پس بنا اس چنین اتفاقی بیفتد یک والیلی آمده حجاب شده به نظر میآید در غدیر آرام آرام این اتفاق باید میافتاد حضرت پرده را بالا زدند از حقیقت ولایت باید عالم روشن میشد یک غشائی آمد پس یکی این غشاء باید برداشته شود این شب باید تمام شود این پرده باید برداشته شود دوم این که مومنین در این دوران شب در این ظلمت به نور برسند هر دو با حضرت زهرا است حضرت هر دو کار را کردند یک بحثی پارسال داشتیم در همین سمت خدا در مورد این که عبور از حجب ظلمانی و نورانی با حضرت زهرا واقع میشود تا رسیدن به مشکات نور سرچشمهی نور حضرت میخواهند همه را به سرچشمهی نور برسند به «اللَّـهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ» (نور/35) هدایت بکنند با حضرت زهرا واقع میشود این ظلمات هم جمع شدنش در عالم با حضرت زهرا است هم عبور مومنین به سلامت از این ظلمات با حضرت زهرا است اما جمع شدنش در ظهور واقع میشود «وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى، وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى» (لیل/2-1) این غشا و حجاب با ظهور امام زمان برداشته میشود این شبی که در حال سیر است پوشش نور خورشید شده یک فجری دارد «وَالْفَجْرِ» (فجر/1) فجرش امام زمان است عبور عالم از این شب و رسیدن به فجر و ظهور امام زمان مزد حضرت زهرا است حضرت زهرا يا مُمْتَحَنَةُ (زیارت نامه حضرت زهرا) قبل از این عالم با خدا میثاق شفاعت بستند آمدند در این عالم حاضر شدند بلا بکشند همه را برسانند راه نبی اکرم ادامه پیدا بکند
شریعتی: در واقع تجلی نور نبی اکرم و امیرالمومنین توسط حضرت زهرا در عصر ظهور اتفاق خواهد افتاد
حاج آقا میرباقری: به وسیلهی امام زمان ضحی قیام امام زمان است که نور نبی اکرم که والشمس اند نور امیرالمومنین که والشمس است در آن تجلی میکند این ظهور مزد حضرت زهراست حضرت با خدا عهد بسته که بلا بکشد با این بلا ظهور واقع شود لذا در روایت دیدید مزدی که خدا به حضرت زهرا داده اند در مقابل مصیبت سیدالشهدا این است که نسل ائمه از جمله امام زمان را از طریق سیدالشهدا قرار دادند در نسل حضرت زهرا قرار دادند داستانش را دارید روایت وقتی خدای متعال میخواست سیدالشهدا را به حضرت زهرا بدهد ذیل این آیه «وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا» (احقاف/15) ذیل این آیه آمد آن جا حضرت فرمودند که مادر موقع وضع حمل که کراهت ندارد نکته اش این است که خدا به ایشان گفته بود که خبر داده بودند سیدالشهدا با این عظمت آن ابتلاء را هم دارد ابتلاء حضرت سیدالشهدا هم شناخته شده نیست این بلاء عظیم بلاء حضرت زهرا است حضرت با خدا به تعبیر من رفت و برگشت کردند التماس کردند تا خدا یک چیز بیشتری بدهد در مقابل این بلا به سیدالشهدا خدای متعال امام زمان را به سیدالشهدا داده امام زمان و ظهور نبی اکرم و ظهور امیرالمومنین و رفع حجاب دشمنان نبی اکرم و شیطان و ابلیس و ظلمات اولیاء طاغوت با امام زمان است و این مزد حضرت زهراست پس میدانید حضرت زهرا با بلاء خودشان عالم را به عصر ظهور میرسانند عالم به نور امام زمان روشن میشود نور امام زمان تجلی نور حضرت زهرا است، تجلی نور نبی اکرم و امیرالمومنین است پس یکی عبور کلی عالم از جبههی دشمنان است حضرت کل جبههی دشمن را عاشورا امام زمان مزد حضرت زهرا هستند و حضرت زهرا با بلاء خودشان با عهدی که قبل از عالم بستند عالم را به ظهور میرسانند و لذا شاید حضرت ابراهیم وقتی در قربانی کردن حضرت اسماعیل بالاترین ثوابها را میخواست به ایشان گفتند بروید در کربلا این ثواب مال حضرت زهرا است آن بلاء است که عالم را به ظهور میرساند پس یکی این و اما در دورهی تاریکی هم در دورهی تاریکی سقیفه هم عبور از این جریان دشمنان نبی اکرم با حضرت زهرا است چون «سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ» (فجر/5) اگر کسی به لیلة القدر رسید به سلامت به فجر عالم میرسد
شریعتی: ان شاء الله بسیار خوب
حاج آقا میرباقری: آن نوری که در آیهی ظلمات هست وقتی ظلمات آمد و آن نور نبی اکرم را پوشاند «أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ» (نور/40) فتنههای دشمنان طواغیت اولیا طاغوت منافقین و کفاری که با پیامبر دشمنی داشتند الآن هم در عالم است یکی از چهرههای پیچیدهی حجاب ظلمانی جریان مدرنیته است یک حجاب عظیمی است از ایدئولوژی اش تا فلسفه اش تا علم اش تا تکنولوژی اش تا ساختارهای اجتماعی که ایجاد کرده یک حجابی انداخته از این حجاب چطور میشود عبور کنیم در این حجاب «وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّـهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ» (نور/40) نوری که میشود با آن از این حجاب به سلامت عبور کرد تا وقتی که این حجاب برداشته شود این حجاب در ظهور میرود کنار عالم روشن میشود قبل از این که برود کنار یک نوری لازم است که آدم از آن ظلمت عبور بکند و آن نور إمَامًا مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلامُ، «فَمَا لَهُ مِن نُور» إمَامٍ يَوْمَ القِيَامَةِ (صول كافى، ج 1، كتاب الحجّة، باب أنّ الائمّة عليهمالسّلام نور الله عزّ و جلّ، ص 195، حديث پنجم) اگر کسی در این ظلمات ماند و حضرت زهرا نور ائمه از ولد ایشان نرسید در قیامت هم در حجاب تاریکی است پس هم عبور مومنین در دوران غلبهی این جبههی نفاق و کفر هم رفع کلی این فتنه با حضرت زهرا سلام الله علیها است لذا میشوند کوثر لذا کسی که کوثر دارد دشمنش ابتر است