به کانال سخنرانی های مکتوب و روضه در ایتا بپیوندید👇 @shiaquest_net
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبهُُمْ وَ إِذَا تُلِیَتْ عَلَیهِْمْ ءَایَاتُهُ زَادَتهُْمْ إِیمَانًا وَ عَلیَ رَبِّهِمْ یَتَوَکلَُّونَ(2)الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ(3)أُوْلَئکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا (4- انفال)
مؤمنان، فقط کسانی هستند که چون یاد خدا شود، دل هایشان ترسان می شود، وهنگامی که آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان می افزاید، و بر پروردگارشان توکل می کنند.
صفات مومنین
قرآن کریم در این بخش به پنج ویژگی کسانی که به واقع مؤمن هستند اشاره میکند و در پایان با عبارت «أُوْلَئکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا» حقانیت ایمان آنها را امضاء میکند. آن ویژگیها که سه قسمت آن جنبه معنوی و باطنی دارد و دو قسمت آن جنبه علمی و خارجی، عبارتند از: احساس مسئولیت، تکامل ایمان، توکل، ارتباط با خدا و ارتباط و پیوند با خلق خدا.که در آیه به این ترتیب آمده است:
1- ترسیدن و تکان خوردن دل در هنگام ذکر خدا،
(آرى، یاد قهر و عقاب الهى دل مؤمن را مى لرزاند و با یاد لطف و مهر الهى، دلش آرام مى گیرد، همچون کودکى که از والدین خود هم مى ترسد، هم به آنان دلگرم است. آنکه با شنیدن نداى اذان و آیات الهى بىتفاوت باشد، باید در کمال ایمان خود شک کند)
«وَجل»، به حالت اضطراب و خوف و ترس انسان گفته مى شود که گاهى به خاطر درک مسئولیّت ها و احتمال عدم انجام وظایف است و گاهى به خاطر درک عظمت مقام و هیبت الهى است. لذا در قرآن مى خوانیم: «انّما یَخشَى اللّه من عباده العلماء»، تنها بندگان عالم و آگاه، از خداوند خشیت دارند.
2- زیاد شدن ایمان در اثر استماع آیات خدا،
وَ اِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ اِیمانآ؛ خصوصیت دیگر بندگان مؤمن این است که چون آیات خدا بر آنها خوانده شود، ایمانشان افزوده مىشود.
صرف تلاوت قرآن، اگر با حواس جمع، رو به قبله و با حضور قلب باشد، موجب نشاط و شعف روحى براى شخص مؤمن مىشود، حتّى اگر معانى آن را نفهمد؛ این حداقل تأثیرى است که باید روح و قلب، از قرآن بپذیرد! از این بالاتر، کسى که سعى کرده خود را مهذّب کند و ریشهى بدىها؛ یعنى حبّ دنیا را با کمک خداى تعالى زائل سازد، تا محبّتش متمرکز بر خدا و اولیاى او شود، وقتى قرآن را با جمع کردن خیالات و حضور قلب مىخواند،
به تعبیر امام صادق علیه السلام متوجّه مىشود که خداى تعالى با او سخن مىگوید ـ البته نه در خیال و توهم ـ چنین کسى حتّى اگر زبان عربى و صرف و نحو هم نداند، بخاطر آنکه در صدد تهذیب نفس است، علاوه بر نشاط و شعف روحانى، ایمانش نیز بیشتر مىشود. علامت این افزایش ایمان آن است که خوف پروردگار در دلش زیاد مىشود؛ لذا دیگر حوصلهى لغوگویى و پرداختن به دنیا را ندارد. اگر هم با کلام عرب آشنا باشد، با کمى دقّت مىفهمد که این آیات نمىتواند از بشر صادر شده باشد.
3- توکل،
وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُون؛ ویژگى دیگرى که مؤمنان مصلح دارند، «توکّل» بر خداست.
شخص مؤمن بعد از آنکه فهمید از خود چیزى ندارد؛ اثر هر سببى از خداست و همهى موجودات عالم، از ریز و درشت، روزىخور خوان کرم و رحمت اویند، بتدریج مىفهمد این خدا همیشه همراه او است و با محبّت، او را به سوى خود مىخواند. این فهم، بالاترین لذّت و نعمت براى انسان است و هر کس به آن برسد، قهرآ در همه حال بر خدا توکّل مىکند، بدون آنکه از اسباب غافل شود؛ لذا اگر رزق و روزیش کم شد، خدا را رازق خود مىداند و بر او توکّل و اعتماد دارد؛ نه با او درشتى مىکند؛ نه ناامید مىشود و نه حرفهاى مردم نادان را بر زبان مىآورد.
اگر کسى ظلمى به او کرد؛ تهمتى به او زد یا غیبتش را کرد، دست خدا را در کار مىبیند و این اتّفاق را براى خود نعمت مىداند؛ مثل امام حسین علیه السلام که در روز عاشورا پیوسته زیرلب مىگفت: «رضآ بقضائک، تسلیمآ لامرک» و البته در موقع خود نفرین هم مىکرد.
4- بپا داشتن نماز،
5- انفاق از آنچه که خدا روزى فرموده.