سخنرانی مکتوب دکتر رفیعی -شهادت امام صادق ع (2)

کانال ایتا شیعه کوئست: @shiaquest_net

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم الحمد الله رب العالمین و الصلاه والسلام علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین و لعن علی اعداهم و اعد الله

تسلیت عرض می کنم سالروز شهادت ششمین امام همام اباعبدالله وجود مقدس امام صادق علیه السلام رو خدمت همه شما برادران خواهران علاقه مندان به مکتب اهل بیت ع
می دانید شخصیت امام صادق یک شخصیت بین المللی و جهانی است نه فقط میان شیعیان میان فرق مختلفی علوم و دانش و جایگاه ایشون مطرح هست

خب سی و چهار سال ایشون امامت داشته دوران سقوط بنی امیه و سر کار اومدن بنی عباس در این دوران نسبتا طلایی و فرصتی که پیدا شده خیلی از معارف دینیمون رو ما مدیون امام صادق علیه السلام هستیم
امام بزرگواری که دور تا دورش مخالفین بودن فرقه های مختلف اهل سنت حتی منکرین خدا مثل ابن ابی الاوجاء اما جالبه همه این ها از ایشون تعریف می کنند

مالک بن انس که مورد حمایت منصور دوانقی ام بود کتابی هم همون زمان نوشت که منصور دستور داد این کتاب رو به عنوان یک مثل رساله های امروزی به عنوان یک دستورالعمل بین مردم تکثیر کنند در اختیار مردم قرار بگیرن نسخه نویسی کنن که البته اون کتاب الان هم تو بازار هست به نام موتع مال مالک بن انس که از رهبران بزرگ اهل سنت او می گوید ما رات عین ولا سمعت اذن نه چشمی دیده نه گوشی شنیده و لا خطر علی قلب بشر نه در وجود کسی این تا به حال تجلی پیدا کرده افضل من جعفر بن محمد صادق علیه السلام علما و ورعا و عبادت نظیر نداره

این آقا مالک بن انس آقا رو قبول نداره خودش برای خودش تشکیلاتی داره ابوحنیفه برا خودش تشکیلاتی داره اما این طور تعریف می کنه از امام صادق
حتی منصور دوانیقی که دشمن امامه قاتل امامه درباره امام می گن هذا الشجا فی حلقی این استخوان در گلو افضل من اهل کل زمان اعلم الناس از همه بالاتره عالم ترین شخصیت در زمان خودشه

خب امشب شام شهادت این امام بزرگوار که خیلی هم مطلب داره می دونید فقط سخنان ایشون بیست و دو جلد چاپ شده امام مسند امام صادق صدها روایت تفسیری فقهی تقریبا پنجاه شصت درصد منابع دینی ما از وجود مقدس امام صادق علیه السلام است.

آنچه که من امشب می خوام عرض کنم خدمت شما اشاره به یکی از اقدامات مهم امام صادق که البته این اقدام تو زندگی همه انبیا و ائمه بوده و اون اصلاحه اصلاح یعنی از بین بردن خرابی ها اصلاح در مقابل فساده
کتابی نوشته که آقایی زوج های متضاد در قرآن می گه ما دو تا کلمه داریم تو قرآن گاهی ضد هم هست مثل ایمان و کفر ضلالت و هدایت علم و جهل سعید و شقی

صلاح و فساد هم مقابل هم دیگه صلاح یعنی درست فساد یعنی خراب یه وقت بگن اینجا فاسده این غذا فاسده یعنی نمی شه خورد در مقابل فاسد صالحه حضرت شعیب قرآن می فرماید می گفت إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ (هود 88)من برا اصلاح اومدم
حضرت موسی وقتی می رفت میقات به برادرش گفت من دارم میرم تو من بشین وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ (اعراف 142) سعی کن تو جامعه تا من نیستم اصلاح ایجاد کنید حرف مفسدها رو گوش نده

خود امام حسین هم وقتی از مدینه خارج شد فرمود وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الإِصْلاح فی أمَّةِ جَدِّی، من می خوام خرابی ها رو درست کنم منتها خرابی ها فرق می کنه
مثلا قوم شعیب خرابی اقتصادی داشتن کم فروش بودن تو مسائل اقتصادی مشکل داشت قوم لوط خرابی اخلاقی داشتن گرفتار به فساد جنسی بوده

قوم نوح قوم موسی بعد از اینکه نجات پیدا کردن خرابی اعتقادی داشتن گوساله پرست بودن فرق می کنه بنده اگر فرصت اجازه بده از امام صادق علیه السلام چون باید راجع به ایشون صحبت کنم پنج نوع اصلاحات ایشون رو عرض می کنم که فکر می کنم نیاز جامعه است و ما هم باید روی این پنج تا سرمایه گذاری کنیم نمی خوام بگم همین پنج هستا خیلی زیاده بنده این پنج تا رو گزینش کردم عرض می کنم

یکم: اصلاح اعتقادی اول عقیده ها باید درست بشه چون ریشه اس می شمرم بعد توضیح میدم

دوم: اصلاح رفتاری رفتارهای ما گفتارمون نگاهمون رفت و آمدمون

سوم: اصلاح روابط با پدر با مادر الان بخش عمده ای از مشکلات جامعه همینه دیگه روابط صحیح نیست زن و شوهر پدر و فرزند

چهارم: اصلاح اقتصادی تو کارایی که انجام بدیم رشوه ربا کم فروشی نباشه

پنجم: اصلاح سیاسی یعنی ساختار حکومت من فکر می کنم اگر کسی از من سوال کنه یه حکومت یه دولت آقایون روحانیون علما حالا امروز که ائمه در بین ما نیستند امام زمان هست اونم در پس پرده غیبت و الا ایشون هم می دونید مصلحه اباصالحه به نظرم می رسه این پنج اصلاح اگه جامعه رو شامل بشه حالا چقدر انبیا موفق شدن من کاری ندارم ها حضرت شعیب دادهاش رو زد آخرم عذاب اومد قومش رو از بین برد حضرت نوح فریاداش رو زد آخرم عذاب اومد قومش رو از بین برد حضرت لوط تلاشاش رو کرد آخرم عذاب اومد

یعنی اونا کار خودشون رو کردن تو مردم پذیرش نبود ولی این چیزی که در واقع مهم ترین وظیفه است که انبیا ،ائمه و در ادامه علما و دانشمندان باید دنبال کنن و خود من و شما این پنج تااست من این پنج تا رو امشب عرض کنم
اول: اصلاح اعتقادات عقیده مثل ریشه ی درخته مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ ببین یه وقت یه شاخه می شکنه خب بغلیش میوه داره اما یه وقت ریشه فاسد می شه همه درخت خراب می شه قرآن می فرماید اگر ریشه ثابت بود مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ و چرا گفتن کله طیبه یعنی توحید اعتقادات ما الان تو جوونامون برخورد می کنیم با عزیزانی که مشکل اعتقادی دارن یعنی یا باورشون به خدا ضعیف شده یا باورشون به نماز ضعیف شده باورشون دین ضعیف شده خیلی مهمه

ببینید من دو سه تا مثال می زنم برای شما هشام بن حکم یه جوانه ان شاءالله خدا همه جوونامون رو حفظ کنه و عاقبت بخیر این افتاد گیر دو سه تا از این گروه های انحرافی این جوون رو منحرفش کردن جوون زود می پذیره زودم منحرف می شه چون جوانی مثل برگه کاغذ سفیده هر چی بنویسی نشان می ده

هشام جوان رو اینا منحرف کردن تبدیل شد به یکی از این گروه های انحرافی یه دایی ای داره آوردش خدمت امام صادق علیه السلام دو جلسه نشست با امام صادق یه کمی صحبت کرد درست شد

من خیلی با این جوونا کار کردم گاهی یه ربع صحبت یه جوون رو اصلاح می کنه چند روز پیش تو جمع مدیران و مربیان پرورشی آموزش و پرورش هم این رو گفتم در قم اومده بودن گفتم کارهای پرورشی سرود و پوستر رو نمی دونم تئاتر نیست تک تک این دانش آموز هاتون رو شما باید باهاشون حرف بزنید چهره به چهره بشینی ببینی مشکله چرا این نماز نمی خونه چرا این حجاب نداره چرا این عرض می کنم رعایت نمی کنه

دو جلسه نشست همین هشام اصلاح شد و می دونید اگر شما یه جایی خراب بود درستش کردی بهتر از اولش می شه همین هشام تبدیل شد به یه نیروی قوی خودش دیگه می رفت جلو اصلاح می کرد شد کادر هر کجا امام صادق مناظره ای بود گفت وگویی بود ایشون رو میفرستاد جلو ،این رو ما بهش می گیم اصلاح عقیده

خیلی هم نمونه داره توی زندگی امام صادق حالا عرض می کنم وقتی ایشون نشسته بود یه جوانی آمد پیشش سلامی کرد و آقا فرمودند بفرمایید گفت آقا من خدا رو قبول ندارم معتقدم این عالم خالق نداره آقا فرمودند که خب ببین اشکال دیگه براش ذهنش رو گرفته مشغول شده آقا فرمودند پس چی رو قبول داری؟ این عالم رو که قبول داری؟ این کره ی زمین و ماه و اینا که می بینی نمی شه بگی نیسته گفت نه اینا رو قبول دارم طبیعت وجود داره طبیعت خودش ایجاد شده خالق نمی خواد

آقا فرمودند که این طبیعتی که تو الان می بینی این رو فرمودند من چرا خدا رو قبول نداری گفت برای اینکه نمی بینم من چیزی که نمی بینم لمسش نمی کنم برا چی قبول کنم؟ چرا باید معتقد به یه چیزی باشم که هیچ ارتباطی با نمی تونم بگیرم من با این منبر الان ارتباط دارم با این بلندگو ارتباط دارم با این لباس ارتباط دارم

آقا فرمودند این عالم رو که قبول داری گفت بله فرمودند این عالم ایجاد شده یا از اول بوده؟ این زمین درست شده یا از اول بوده این ماه بوده از اول یا بعد درست شده یه خورده فکر کرد جواب نداد هم جواب بده دیگه گفت آقا گیرم انداختی اگه بگم از اول در واقع ایجاد شده می گه خالقش کیه اگه بگم از اول بوده خب خودم الان گفتم چیزی رو که نبینم قبول نمی کنم

آقا فرمودند ببین تو الان اگر می خوای این عقیده رو ادامه بدی باید بگی از اول بوده از اولم گه تو نبودی تو هزار سال پیش دو هزار سال پیش بودی پس چرا قبول داری این عالم از اول بوده در حالی که قبلا تو نبودی و ندیدی اینکه نیست انسان هر چیزی رو ببینه ما خیلی چیزا رو نمی بینیم جاذبه هم نمی بینیم جنم نمی بینیم فرشته ها هم نمی بینیم روح هم نمی بینیم صرف اینکه یک کمی آقا باهاش صحبت کرد اصلاح شد این خیلی مهمه

یه مادری به من زنگ زده بوده که دو هفته پیش که پسر من مشکل اعتقادی پیدا کرده می شه بیاد پیش شما گفتم بیا و جوان مودبی هم بود اومد دانشگاه شریف دانشجو گفتم چیه مشکلت
گفت من یک مقاله ای خوندم از داروین راجع به نظریه تکامل اینه که این عالم اول ناقص بوده انسان ها موجودات یواش یواش یواش یواش تکامل پیدا کرده این عالم درست شده و داروین معتقده به خدا نبود به همین جهت من هم معتقدم عالم خدا نداره همین جوان می گفت این دو هفته پیش اومد پیش گفتم خب شما که این مقاله رو خوندی مقالات نقدشم خوندی گفت مگه نقد شده گفتم فراوان

آیت الله سبحانی کتاب نوشته غوغای دارونیسم حسابی داروین را نقد کرد آیت الله مشکینی کتاب داره نظریه تکامل
بعد خود مسیحیا ده ها کتاب نوشتن پس از داروین اسم بردن براش یک دو سه چهار گفت اینا رو من ندیدم خبر ندارم خب شما دیده می شه با یه کتاب با یه مطلب خدا رحمت کنه شهید مطهری این شخصیت بزرگوار یکی از ویژگی هاش همین بود ایشون دانشکده الهیات این دکتر آریان پور جلو ایشون بود آریان پر لائیک بود کمونیست بود البته اونم مرده آقای مطهری شهید شد اونم از دنیا رفت الان هیچ کدومشون نیستن دکتر آریان پور مرتب درگیر بود با آقای مطهری

مرحوم آقای فلسفی تو خاطراتش می گه آقای مطهری به من فرمودند تو این رو راضی کن یه مناظره زنده با من داشته باشه تو تلویزیون زنده پخش بشه این اگه منو محکوم کرد که خدا نیست من خودم می شم مروجش همه جا داد می زنم علیه خود
اما اگه من محکومش کردم خدا هست دست از این حرف هاش باید برداره آریان پور گفته بود اگر آقای مطهری نبود من همه دانشجوهای دانشکده الهیات رو کمونیست می کردم واقعا هم قوی بود توی فلسفه و رشته خودش آقای مطهری محکم جلوش ایستاد مهم ترین ویژگی آقای مطهری همین بود زمان شناس بود نقد بر مارکسیست نوشت ببین نیاز جوان چیه امروز جوان ها در چه عرصه ای مشکل دارند این اصلاح اعتقادی

لذا اینه که ما در روایاتمون می خونیم اول الدین معرفه الله دین دین خیلی مهمه که انسان اعتقاداتش درست باشه حالا با مطالعه با مراجعه با گفتگو مخصوصا جوان های عزیز یکی از اقدامات امام صادق علیه السلام این بوده سید حمیری یه آدمی بود که از نظر عقیده مشکل داشت سید نیست خب اسمش سیده سیده به معنای فرزند پیامبر نیست تو یه فامیلیش سید هست این آدم شاعر محب اهل بیته ارادت به امام صادق داره اما کیسانی مذهب بود کیسانی یعنی کسایی که معتقدن محمد حنفیه امامه دیگه امام سجاد و امام باقر و هیچ کدوم ائمه رو قبول ندارن محمد حنفیه رو امام می دونن یه وقتی که اومده بود خدمت امام صادق آقا بهش فرمود سید اعتقاداتت رو درست کن گفت چه فرقی می کنه من که شما رو دوست دارم من که شما رو دوست دارم به شما علاقه دارم آقا فرمودند با همه ی علاقه ای که به ما داری این علاقه به دردت نمی خوره قیامت
من امامم تو منکر امامت منی خب امام تدبیری اندیشید ایشون درست شد اصلاح شد البته باید زمینه باشه مراجعه باشه این خیلی نکته مهمی است اصلاح باورها که ریشه است .

دوم: اصلاح رفتارهاست خوب گوش بده این بیشتر مبتلابه آقا یه سری رفتارهای ما غلطه از کجا تشخیص بدیم غلطه خیلی راه داره خیلی راه داره الان شما از کجا تشخیص می دید بیماری هاتون رو یک آزمایش کامل که شما بدید ببرید آزمایشگاه ببرید پیش دکتر جلوش نوشته آقا قند طبیعی بدن مثلا نود تا صد شما نگاه می کنید مال من صد و چهل خب مشکل دارید آقا کلسترول شما باید انقدر باشه مال شما بالاتره مشکل داریم اوره شما باید یه برگه آزمایش راحت شما خودتون رو عرضه می کنید به آزمایشگاه بدنتون رو عرضه می کنید به آزمایشگاه متوجه می شی دیگه یه قرص قند می خوری قرص چربی می خوری قرص فشار می خوری بالاخره کنترل می کنیم

خب یه همچین آزمایشگاهی تو مسائل رفتاری داریم بله امام صادق معرفی کرد جابر بن یزید جفی آمد پیش امام صادق آقا بهش فرمود جابر اعرِضْ نَفسَكَ على كِتابِ اللّه برگ آزمایش تو دین و قرآنه خودتو به قرآن عرضه کن آقا راجع به همسر ببین چی می گه وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ راجع به سخن وَاجْعَل لِّي لِسَانَ صِدْقٍ می فرماید وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا دروغ نگو محکم حرف بزن راجع به راه رفتن وقتی راه میری متواضعانه راه برو راجع به برخورد با افراد مخالف فراوان تو قرآن هست

خدا رحمت کنه آیت الله مشکینی هم به من می فرمود من گاهی این سوره ی المومنین رو باز می کنم قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ خودمو امتحان می کنم می گم خدا می گه مومن کسی که هفت هشت ویژگی داره یک دو سه چهار آقا این رفتارم خیلی مهمه

همه من و شما که اینجا نشستیم یه رفتارهای غلطی داره آزمایشگاهی هم وجود نداره که به ما نشون بده باید ببینیم این رفتار مطابق قرآن و دین هست یا نیست من یه آدرسی به شما بدم اگه خواستید این آزمایش رو بگیرید غیر از قرآن اون جا بگیرید یه آدرس حکمت صد و پنجاه نهج البلاغه یه نمونه اش که سید رضی خدا رحمتش کنه سال چهارصد فوت کردن نهج البلاغه ایشون جمع آوری کرده سید رضی زیر این حکمت یه جمله ای نوشته بی نظیر می گه ولو لم یکن فی هذا الکتاب الا هذا الکلام اگه همه ی کلمات حضرت علی علیه السلام از بین رفته بود فقط همین یه حکمت مونده بود کافی بود در عظمت امیرالمومنین کافی بود به عنوان حکمت، عبرت ،موعظه، سید رضی خیلی تو نهج البلاغه اظهار نظر نمی کنه بعضی جاها یه نظری می ده زیر این حکمت که یکی از آقایان دوستان ما در مشهد چاپ کرده این حکمت و شرحش کرده یه کتاب یه جلدی تو بازار هست به نام بیماری های مومنان این حکمت صد و پنجاه انقدر مهمه که سید رضی می گه اگر در نهج البلاغه فرض کنیم از حضرت علی همین یه برگه من تکثیر کردم یه جایی دادم به مردم یه مسجدی صحبت می کنم دستشونه وقتی حرف می زنه می گم سید می گه اگه همین یه صفحه از حضرت علی مانده بود بس بود کافی بود بشناسیمش در این حکمت چهل تا رفتار غلط رو امیرالمومنین آورده چهل تا رفتار غلط بذارید جلوتون اگه شما دارید غلطه چون می دونید تو حوزه اخلاق دو جور می شه صحبت کرد یکی باید یکی نباید کن، لاتکن این حکمت نبایده لاتکن چهل تا لاتکن اینطور نباش اینطور نباش اینطور نباش

خیلی زیباست آدم می ذاره جلوش خودش رو امتحان می کنه سوره حجرات آزمایشه بذار جلوت شش تا گناه رو اونجا مذمت کرده تمسخر، غیبت ،سوءظن، اسم بد گذاشتن، تجسس، خب اینا رفتار اصلاح رفتار هر کسی هم رفتارش رو خودش باید بشناسه بنده می دونم کبر دارم یا بد دهانم یا بد زبانم یا چشمم مشکل داره

سماعه از اصحاب امام صادق شتران بود یعنی شتردار بود بنگاه شتر داشت شتر کرایه می داد طبیعتا با یه سری از این اون زمان بار با شتر می بردن دیگه مکه با شتر می رفتن یه سری آدم های که این شترها رو در واقع اداره می کردن بهشون می گفتن جمال رو راننده شتر یه روز با یکی از اینا دعواش شد یه فحشی بهش داد یه فحشی به اون جمالش داد می خوام رفتار غلط رو بگم و می شه آدم از اصحاب امام صادق هم باشه یه خطایی تو زندگیش باشه آمد خدمت امام صادق آقا بهش فرمود سماعه چی گفتی؟

جلو امام صادق نگفته بود چونکه جرئت نمی کرد جای دیگه گفته بود يَا سَمَاعَةُ، مَا هذَا الَّذِي كَانَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ جَمَّالِكَ‌؟ چی گذشت بین تو و شتربانت گفت آقا عصبانیم کرد دیگه خب کسی آدم رو خوشحال کنه که فحش نمی ده که اصلا فحش مال عصبانیته نه کسی هدیه ورت کردن بهش فحش نمی ده آقا فرمودند ببین برو خودتو درست کن إِنَّ هذَا لَيْسَ‌ مِنْ‌ فِعَالِي‌، ما ائمه فحش تو زندگیمون نیست لا احب من دوست ندارم شیعیانم فَحَّاشاً، أَوْ صَخَّاباً، أَوْ لَعَّاناً. باشند ناسزا بگن توهین کنن خب این می شود یک اصلاح رفتاری ببینید این دوم اصلاح اول اعتقادی اصلاح من داستانم زیاد تو ذهنمه منتها عبور می کنم ابابصیر به یه خانمی درس می داد نداره الان دانشگاه بعضی آقایون و اساتید سر کلاس می رن دبیرستان هام قبلا بود حالا کمتر شده بیشتر دبیرای خانم الحمدلله جایگزین شدن ولی خب دانشگاه هست

خود ما گاهی سخنرانی میریم کلاس بریم یه روز با یک خانمی شوخی کرد شوخی امام بهش تذکر داد فرمود شیطان از همین جا شروع می کنه نمی گم کلاس رو تعطیل کن چرا مزاح کردی
نوح پیامبر پیامبر اولی العظم الهی شیطان اومد پیشش گفت نوح سه جا من هستم و حواست جمع باشه سه جا من هستم یک خلوت با نامحرم چه معنا داره شما تو فضای مجازی نصفه شب با نامحرم چت داری یا خانم خدایی نکرده خانم آقایی اومد و پیش من می گفت خانم من همسر شوهر دار پاشم نصف شب هم داره با نامحرم پیامک رد و بدل، حرامه جایز نیست از همین جاهاش شروع می شه کشیده می شه به این اوضاعی که شما در دنیا و در کشور خودمون کم و بیش می بینید

فرمود یکی وقتی که ما نامحرم خلوت یکی وقتی عصبانی می شی یکی وقتی قضاوت می کنی من همه جا هستم و شیطان مثل دارد مثل خونی که توی رگها جاریه جاریه الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ ولی سه جا عرصه برام فراهمه راحت تر می تونم کار کنم خلوت با نامحرم عصبانیت قضاوت

واقعا هم جاهای حساسیه بزنگاه خب این اصلاح دوم اصلاح رفتاری باید رفتارهای ما ببینید در اصلاح باید یک استانداردی داشته باشیم یک معیاری مثلا شما می گی من قندم باید انقدر باشه چون ملاک به شما دادن پزشکا این ماشین باید سوختش مثلا صد کیلومتر هفت لیتر باشه اگه هشته خرابه اگه نه تااس خرابه ملاک باید بدید ملاک اصلاح رفتاری چیه قرآن روایات نهج البلاغه
سوم: اصلاح روابطه آقا روابطمان باید درست باشه رابطه با پدر و مادر رابطه با فرزند رابطه با همسر رابطه با همسایه خیلی هم بحث مهمی است

اومد خدمت امام صادق علیه السلام یه جوانی صبحش با مادرش دعوا کرده بود آقا در قرآن کریم بالوالدین احسانا است در قرآن کریم می فرماید : وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا ببین ما تو قرآن قول سدید داریم قول معروف داریم قول میسور داریم قول حسن اینا پدر و مادر رو می گه کریمانه یعنی از موضعی که اونا رو بزرگ ببینی اینطور صحبت کن

ابراهیم بن محضم با مادرش دعوا کرد اومد خدمت امام صادق ع آقا بلند شد ، تو فکر کردی یه جا دیگه خطا می کنی ما متوجه نمی شیم اَشْهَدُ اَنَّکَ تَشْهَدُ مَقامیَ اَشْهَدُ اَنَّکَ تَسْمَعُ کَلامِی َاَشْهَدُ اَنَّکَ تَرُّدُ سَلامی فرمود شکمش منزل تو بوده شیره ی جانش غذای تو بوده پاش گهواره ی تو بود حالا یه خورده صدات بلند شده داد می زنی پاشو برو مادرتو راضی کن و برگرد اصلاح روابط

امام یه پسری دارد به نام اسماعیل می دونید که امام صادق مادرشون اسمش ام فروه هست دخترشونم ام فروه هست یعنی یه دختراش به نام مادرش ام فروه خب چند تا دختر دارن و عرض می کنم که چند تا پسر دارن مثلا یکی از پسراشون اسحاق که عروس امام صادق الان مصر دفنه حضرت نفیسه خاتون اونجا حرم داره زیارتگاه داره عمه این حضرت عبدالعظیم حسنی است این زن نفیسه خاتون عروس امام صادق یکی از پسرای امام صادق که بهش می گن اسحاق اسحاق موتمن ایشون رفت مصر با زنش رفت مصر و خانمش هم مدرس و شاگرد داشت و شش هزار ختم قرآن کرد با حالت روزه هم از دنیا رفت الان هم تو مصر مثل حرم هست معصومه صحن و سرا و زیارتگاه داره خیلی مردم مصر هم بهش معتقدن با اینکه اونجا شیعه هم خیلی نداره

این یکی از پسرای امام صادق اسحاق اسحاق موتمن یکیشون نامش محمده که فرزند دیگرشون یکیشون اسماعیل اسماعیل در زمان حیات پدرش از دنیا رفت البته الان آقایون اسماعیلی ایشون رو امام می دونن من با یکیشون امسال هفته گذشته کربلا بودم تو فرودگاه برخورد کردن میان زیاد میان کربلا کربلا نجف ولی کاظمین اصلا پاشون رو نمی ذارن مشهدم نمیرن خیلی تلاش کردم چون عربی بلد بود باهاش گفتگو کنم مناظره کنم اما قبول نکرد هرچی خودمو کشیدم هر چی شروع کردم چون بهشون می گن بحث نکنید اجازه بهشون نمی دن ولی خب حالا عرض می کنم که میان کربلا میان نجف میان بقیه میان مکه میان اینا پیروان این اسماعیل ایشون رو امام می دونن و امام کاظم رو اصلا قبول ندارن منظورم اینه این اسماعیل پسر امام صادق یه وقتی با خانمش اختلافی بینشون پیش اومد زد زنش رو دیگه حالا خانمم قهر کرد رفت اسماعیلم مریض شد و افتاد به جا ،اصلاح روابط، امام صادق بلند شد یه کادویی آورد برای عروسش فرمود فرزندم رو ببخش کفاره این خطایی که کرد به تو زد دید الان مریض شده داره تو خونه ناله می کنه پاشو بریم دستش رو گرفت آورد شون ، تمام شد

نذارید اختلاف زن و شوهر زیاد بشه دخالت نه مراقبت نظارت اصلاح روابط زن و شوهر اصلاح روابط پدر و فرزند مثال زدم مادر و فرزند این همه تو قرآن بیست و سه تا آیه تو قرآن راجع به صله رحم داریم
ما بعضی از اوقات توجه نداریم به بعضی از آثاری که توی کارها وجود داره خب قطع رحم گره می زنه زندگی رو کوتاه می کنه عمر رو موجب می شه کار پیچیده بشه بگه آقا چرا کار من پیش نمیره چرا کار من درست نمی شه اینم نکته سوم اصلاح روابط

چهارم :اصلاح تو حوزه اقتصاد حوزه اقتصاد هم ما تو دین توصیه داریم توصیه های فراوانی داریم امام صادق تجارت می کرده آدم برا تجارت می فرستاده خودش راجع به توی سفرهای تجاری شرکت می کرده اما توصیه هایی که داره قابل توجهه، من یکیش رو خدمت شما عرض کنم به شرط یک صلوات بر محمد و آل محمد آمد خدمت امام صادق گفت آقا میخوام کاسبی کنم یه دستورالعمل یه توصیه ای باریک الله به این ها که یه کاری می خوان راه بندازن پیش یه عالمی می رن پیش یه کسی می رن کارشون رو چک می کنن کنترل می کنن

گفت یابن رسول الله یه چند تا توصیه کلیدی به من بکنید من می خوام یه کاری راه بندازم من بخونم برای شما این رو تابلو کنن تو بازار بزنن فرمود علیک بصدق اللسان فی الحدیث این اولیش دروغ نگو به خدا این دروغ از مملکت ما جمع می شد درست می شد دروغ هممونا نمی خوام گرد گردن کسی هم بندازم و امروز تو فرودگاه یه آقایی می گفت که حاج آقا می دونید از کجا دروغ و یاد گرفتم گفتم نمی دونم من کلا شما رو نمی شناسم گفت من اول ابتدایی بودم تو کلاس زنگ تفریح با اینکه رفیقامون شیطنت کردیم یه میزی رو انداختیم یه صندلی و شکست ناظم اومد رفیقم می گفت نگی ما بودیم ها با همون رو یاد گرفتم کاری که من کردم بگم نگو نگیم ما بودیم ها گفت همونجا گفت من نمی دونستم اینطور راهی ام خب آخه این دروغ مخصوصا اگر مسئولین به مردم مخصوصا اگر یه بزرگی یه عالمی آقا دروغ بیچاره کرده جامعه ما رو علیک بصدق الحدیث راست بگو تو کاسبیت دو ولا تکتم عیبا عیب کارت رو نپوشون چرا تلاش می کنی این کیلومتر رو بیاری پایین ده تومن ماشین رو بیشتر بفروشی حرومش می کنی بچه ات می خوره دچار مشکل می شه خب بذار چهل هزارتا باشه چه اشکال داره پنج تومن کمتر می خرن چرا عیب ماشین رو می پوشونی چرا عیب خونه رو می پوشونی آقا این مشکل رو داره

سه فرمود لا ترض للناس الا ما ترض لنفسک تو کاسبی هر چی برا خودت می پسندی حالا مردم هر چی هم نمی پسندی نپسند زن و بچه ات دارن جلو مغازه دوست داری بهش نگاه کنن زن و بچه مردم میان نگاه نکن دوست داری کلاه سرت بذارن دوست داری خدعه کنن خب نکن

بعد آقا فرمودند از قسم بپرهیز آقا جنس اینه یه چند تا توصیه دیگه خب اینا مهمه امام صادق علیه السلام یه وقت یه سفر تجاری می رفتن وقتی حرکت کردن خیلی هم ظاهرا پر پیمانه بودن این سفر می رفتن برا خرید و فروش و کالاها رو بار زده بود همین طور که تو مسیر می رفتن یه کسی آمد گفت آقا نرید اون جلو راهزن ها هستن اموالتون رو می برن این ها هم دیگه خیلی از مدینه دور شده بودن حرکت کرده بودن نمی شد برگردن ترسیدن یه مشت آدم برا کاسبی ریختن دور امام صادق آقا راهکار بدید چیکار کنیم آدم زرنگ نباید تو حوادث خودش رو ببازه ،

امام صادق فرمود إِنَّا لَنُحِبُّ مِنْ شِيعَتِنَا مَنْ كَانَ عَاقِلا فَهِما فَقِيها حَلِيما مُدَارِيا صَبُورا وَفِيّا ما شیعه ها رو دوست داریم که عاقل باشن فهیم باشن بفهمن آقا چه کنیم یکی گفت آقا کل اینا رو می دیم به شما شما نگه دار آقا فرمودند کار دزد رو راحت می کنید یه جا از من می گیره یکی گفت آقا همه اموالمون رو دفن می کنیم زیر خاک اینا که میان ما هیچی نداریم دیگه آقا فرمود اونا باور می کنن اینقدر تو سرتون می زنن حالا من تعبیر می دم هم کتک رو می خورید هم پول ها رو می دید آقا چه کنیم آقا فرمودند که من یه راهکار بهتون می دم لکل شیء مفتاح هر چیزی کلید داره راه داره چه کنیم؟

آقا فرمود با خدا تعهد کنید خدا ما که کاری ازمون نمیآد وسط بیابون هم هستیم یک سوم سود این کالاها رو صدقه می دیم در راه خدا صدقه رفع می کنه یک سومی رو صدقه بدیم حاضرید گفتن آره آقا حاضریم نه از اون حاضر های دروغ ها که باید کارتون راه افتاد بزنید زیرش بگید نه منظورمون یه سوم نبود ، قطعیه؟ گفتن بله فرمود حرکت کنیم حرکت کردن راهزنان رسیدن رئیس راهزن ها اومد جلوی امام صادق عرض ارادت گفت آقا من جد شما رو دیشب خواب دیدم و فرموده با این کاروان کاری نداشته باشم نه بله دیگه خدا وقتی بخواد آقا اگه دلتون می خواد ما خودمون هم می شیم محافظ شما تا کستی هم کارتون نداشته باشه تمام شد

آمد پیش امام صادق پسرش همین محمدی که الان اسمش رو آوردم محمد پسر امام گفت بابا خیلی اوضاع خرابه آقا این حدیث خیلی مهمه روش فکر کنید لکل شیء مفتاح هر کاری کلیدی داره اینقدر من ناراحت می شم مردم میان بشن حاج آقا ما طلسم شدیم جادوگر ما رو بسته بخت و بسته جن افتاده آقا بذارید این حرف ها رو کنار دین ما دین عقله دین فهمه راهکار داره دو سه روز قبل یه خانمی می گفت خواهرم با شوهرش اختلاف داره گفت منم بهش نگفتم رفتم یه جایی تو تهران یه کسی یه چیزی نوشته و درست کرده به من داده گفته بشوره رو سرش بریزه و خلاصه اختلافشون حل می شه

می گفت رفتم و این کار رو کردم و اختلافشون که حل نشده هیچ حالا اون چهار میلیون از من می خواد از کجا بیارم بدم برا چی آخه میری سراغ این مسائل دین ما امروز دین علم آقا اینا باید مشاوره برن گفتگو کنن پیش عرض می کنم افراد متخصص برن ریشه یابی بشه بعضی اوقات می بینید طرف مشکل دوقطبی بودن داره درون گرایی داره افسردگی داره باید دارو بخوره اینا همه راهکار علمی داره چرا بعضی ها این طور مردم رو سرکیسه می کنن

گفت بابا اوضاعم خرابه آقا فرمودند که چقدر پول داری گفت چهل دینار فرمون صدقه بدون گفت می گم بابا من اوضاعم خرابه این چهل دینارد تو جیبمه فرمود پسرم أنَّ لِكُلِّ شَيءٍ مِفتاحا و مِفتاحُ الرِّزقِ الصَّدَقةُ؟ فَتَصَدَّقْ بها گفت باشه چها دینار رو داد مدتی نگذشت چهار هزار دونه بهش رسید مشکلش حل شد راهکار من الان خیلی قصه تو ذهنم ها چون وقت کمه یکی دیگه اش هم بگم جالبه این روایت کافیه الله اکبر کافیه مرحوم کلینی نیست دیگه این هفته بزرگداشت کلینی هم هست دیگه نوزده اردیبهشت سالروز بزرگداشت مرحوم کلین است حالا ما هم در کلین نزدیک شهرری سخنرانی داریم برای ایشون این مرد خیلی به ما خدمت کرده در تقویم جمهوری اسلامی نوزده اردیبهشت چهارشنبه روز بزرگداشت شیخ کلینی است

این شخصیت بزرگوار تو کافی نقل کرده می گه یه کسی آمد خدمت امام صادق گفت آقا هیچی ندارم صفر آقا فرمودند که برو یه چند تا از این مومنا رو دعوت کن خونه یه سفره ای بنداز یه غذایی بهشون بده بعد بگو دعا کنن درست می شه گفت آقا ندارم عجیب روایت آقا فرمود یه چیزی هست تو خونه بفروش تشکی ،لحافی ،متکایی، یه چیزی میگه اومدم یه پشتی تو خونه داشتی بردم ده درهم فروختم و یه سفره ی خدا خلاصه خلاصه کوچیکی راه انداختم و چند نفر رو دعوت کردم و دعا کردن و آمین و رفت بعد چند روز می گه یک کسی به من بدهی داشت ده هزار درهم من یادم رفته بود اصلا نمی دونستم از این پول می خوام آوردم داد اینا باور می خواد خدا رحمت کن شیخ رجبعلی خیاط یکی بهش گفت بچه ام خیلی حالش بده گفت یه گوسفند بکش چهل تا این کارگراش سر چهارراه رو دعوت کن شب بیان خونه ات شام بخورن بگو دعا کنن حتما نباید فلان آیت الله دعا کنه که حتما نباید این شاما رو به رئیس بانک بده آقا اینا رو دعوت کن ایشون آقای ری شهری تو همین کتاب کیمیای محبت نوشته گفت برو چهل نفر رو دعوت کن عزیزان اینم بحث اقتصادی

پنجم: اصلاح سیاسیست چون وقت گذشت آدرس می دم فقط آقایی در اهواز استاندار شد به نام عبدالله نجاشی شیعه بود البته از طرف حکومت بنی عباس این پست رو پذیرفته بود ولی به امام صادق نوشت آقا مبتلا شدم به این مسئولیت یه چیزی بگید که من بتونم این کار رو خوب انجام بدم ای کاش استاندارها فرماندارها و وزرا این نامه رو پیدا کنن من الان آدرس رو می دم تو اینترنت بزنن میآد نامه امام صادق به فرماندار اهواز همین سه تا کلمه رو بزنید میآد نامه ی امام صادق به فرماندار اهواز گفت آقا به من یه توصیه ای بکنید من بتونم کارم رو خوب انجام بدم آقا فرمودند شنیدم استاندار شدی فرماندار شدی سرنی و صاعنی هم خوشحال شدم هم ناراحت شدم خوشحال شدم الحمدالله یه آدم خوب شده فرماندار کار شیعه ها ما رو راه می ندازه ناراحت شدم نکنم اون آدمایی باشه که یه مدتی گذشت فکر پشت خودش رو بسته اند و اختلاس و مسائل اینطوری بیفته لذا تو یه مسئولیتی پذیرفتی که هم می تونی امام صادق رو خوشحال کنی هم می تونی ناراحت کن بعد شروع کردن یک دو سه توصیه های زیبای امام صادق کردم که عرض کردم دیگه فرصت گذشت من نمی رسم خدمت شما عرض کنم اما ببینید این توصیه ها رو به هر حال این چتر اصلاحات پنج گانه تو حوزه اعتقادات تو حوزه رفتار تو حوزه ی روابط تو حوزه اقتصاد تو حوزه سیاست و حکومت
البته اگر حالتون نبود این نامه رو هم ببینید یکی از بهترین نامه ها برای اصلاح ساختار سیاسی هر کشوری نامه ی پنجاه و سه نهج البلاغه است بهترین نامه امیرالمومنین به مالک اشتر استاندار مصر نوشته اینا باید دستورالعمل قرار بگیره .