پارس بانو، معبد زرتشتی که مربوط به باور غیر زرتشتی است
باور زرتشتیان در مورد پیرانگاه پارس بانو:
پارس بانو در دامنه کوهی نزدیک جنوب شهر عقدا در ۱۱۲ کیلومتری جنوب غربی شهر یزد در محلی به نام ارجنان (زرجوع) وجود دارد.
از روز مهر تا روز ورهرام از ماه تیر یعنی ۱۳ تا ۱۷ تیر ماه، همه ساله زرتشتیان با برپایی آیین های دینی و سنتی در این زیارتگاه گرد هم می آیند. روایت است که پارس بانو (دختر یزدگرد ساسانی) را در این مکان مقدس در خود گرفته است.
پیش از فرو ریختن پادشاهی ساسانیان ، یزدگرد برای حفظ جان خانواده خود، درمنقطهی کویری و متروک که آن روز جلب توجه نمی کرد و امروز یزد نام دارد ( نام کنونی یزد نیز به یادگاری یزدگرد به جا مانده است ) جایگاهی تهیه کرد و خانواده خود را که عبارت از دو پسر (هرمزان و اردشیر ) و پنج دختر ( نیک بانو ، نازبانو ، پارس بانو ، مهربانو و شهربانو ) و همسرش ( کتایون ) و مروارید نامی ( هریش به معنی خدمه ) بود، در آن مستقر نمود. پس از آن خانواده یزدگرد برای دور بودن از امواج حوادث ترک دربار و دیار نموده و هر یک به گوشهای و خلوتگاهی پناه بردند و دست نیاز به درگاه پروردگار بخشنده بردند و از آستانش خواهان یاری شدند و خداوند یاری دهندهی درماندگان، دعای آنها را پذیرفت و دریچههای مهربانی خود را به رویشان گشود و سعادت جاودانه را بهره آنها ساخت . هرمزان و شهربانو اسیر به عربستان برده شدند . بقیه خانواده بعد از جدا شدن از همدیگر هر یک به سویی گریختند .
هنگاميكه پارسبانو از دست دشمنان فرار ميكرد، تشنه اش بوده، از چوپاني آب خواست. چوپان كه آب نداشت، از گاوش شير ميدوشد كه به او بدهد. گاو با لگد، ظرف شير را دمر كرد و ريخت و بانوي بختبرگشته، تشنه بهسوي كوه دويد. از اين روست كه گاو ميآوردند اينجا، ولي خود زرتشتیان نميكشتند. از «عقدا» قصاب ميآورند و گاو را اينجا ميكشت و لاشهاش را با خود ميبرد. تا اينكه «مانكچي لیمجی صاحب» كشتن گاو را منع كرد. پس از آن براي اينكه كسي در اينجا گاو نكشد، لعنتنامهاي دربارهي منع كردن كشتن گاو روي سنگ نوشت، اكنون زمانيكه ميخواهد فردی وارد پير شود، لعنت نامه را كه بهديوار چسبانيدهاند،ميتواند ببیند.
شهبانو در خواب نابینایی نمایان شده پس از شفای چشمان او، میفرماید پیر بانو را بنیان گذارد.
پیرمردان و پیرزنان قدیمی اظهار میکنند که آثار لباسی و ریشهی مقنعه مانندی در شکاف کوهِ زیارتگاهِ پارس بانو دیدهاند که شوربختانه برای تبرک آنها را کنده و برده اند و اینک تنها شکاف کوه برجای مانده است.
فلسفه زیارتگاهها و پیرانگاههای زرتشتی در نظر آقای موبد کوروش نیکنام:
زیارت گاه واژه پارسی نیست. نیایش گاه به مکانی گفته می شود که از دیرباز تاکنون در سرزمین ایران وجود داشته است نخستین نیایشگاه ها مربوط به آیین های ستایش طبیعت وپدیده های نیک هستی بوده است. مهرابه ها مکانی بوده گنبدی شکل همانند سقف آسمان و به رنگ آبی آسمان و رنگ طلایی نور خورشید، که نیایش کنندگان روشنایی خورشید را گرامی داشته اند. هم اکنون بخشی از اوستا مهر یشت است که از آن روزگاران به یادگار مانده است. نیایشگاه هایی برای ایزد بانو آناهیتا بوده است که در کنار رودخانه ها، چشمه ها و دریا بنا شده تا نیایش کنندگان آب را گرامی بدارند. نمونه آن معبد آناهیتا در بیشاپور فارس و کنگاور کرمانشاه وجود دارد. هنگامی که یکتاپرستی در ایران شکل گرفته مردم همچنان نیایشگاه ها را نگهداری کرده اند با این تفاوت که در کنار احترام و پاک نگهداشتن آب، خاک، هوا و آتش؛ خداوند یکتا را نیز ستایش کرده باشند. برخی از اینگونه نیایش گاه ها در دامنه کوه، کنار چشمه ها و رو به سوی روشنایی خورشید است. زرتشتیان استان یزد نمونه هایی از آن را همچنان نگهداری و آباد کرده اند. آنان در روستا ها نیز به باور سنتی و استوره یی گذشته نیاکان خویش، نیایشگاه های دیگری دارند شاه ورهرم ایزد، مهر ایزد، اشتاد ایزد، پیرمراد، پیرچلچراغ، پیرخواجه خضر و... نمونه هایی دیگر از نیایشگاه است. آتشکده ها و آدریان نیز کانون نگهداری آتش، آب، هوا و خاک بوده که همچنان به یادگار مانده و در اختیار زرتشتیان است. برخی از این مکان پیر نام دارند. از آنجا که آخرین گام در عرفان آیین مهر (پیر) نام داشته است و در همه آنها اثری از چشمه و آب یافت می شود؛ گمان می رود که این مکان ها در آغاز نیایشگاه ها مهر و ناهید بوده است. برخی از چنین مکان ها در شهرهای دیگر نیز وجود دارد که بعد ها نام امامزاده برخود دارند. برخی نیز پیرنام دارند. بی بی شهربانو در شهر ری و پیر شالیار در کردستان از آن هاست. در بخشی از تاریخ که حکومت هایی ستم وآسیب به زرتشتیان می رساندند، آنان برای نگهداری برخی از نیایشگاه ها ی خود، روایت پناهندگی خواهران یا نزدیکان بی بی شهربانو ( دختر یزدگرد شهریار که در روایتی زن امام حسین بوده) را داده اند تا همچنان پایدار بماند گاهی نیز مکانی برای گرد هم آیی و رایزنی برای رهایی از بیداد دشمن و رفع مشکلات اجتماعی بوده است. اکنون زرتشتیان به باور سنتی خود همچنان در روزهایی ویژه از سال در چنین نیایش گاه هایی گرد هم می آیند تا یاد نیاکان خود را گرامی دارند، نیایش پروردگار داشته باشند، داد ودهش کنند، با هم دیداری تازه کنند، به شادی بپردازند و چند روزی را در کنار یکدیگر بمانند.
نتیجه:
پیرانگاههایی که در شهر یزد وجود دارند در اصل محل ستایش ایزد ممهر و آناهیتا می باشد که این دو ایزد توسط اشو زرتشت رد شدند ولی امروزه این اماکن محل هایی برای زرتشتیان می باشد و برای ماندگاری آن موبدان باوری غلط را در ذهن جامعه زرتشتی انداختند که دید زرتشتیان علیه اعراب را خدشه دار نموده است و به نوعی موجب فریب جامعه زرتشتی شده است.
- براستی چرا موبدان و جامعه زرتشتی چنین باوری را قبول دارند ، در حالی که کذب و نادرستی آن مشخص است؟
- چرا وقتی موبد نیکنام علنا بیان می دارد که این اماکن محل دفن دختران یزدگرد نیست ولی باز هم در توضیحات در مورد این مکان این مظلوم نمایی دروغ انجام می گیرد؟
-------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
سایت انجمن موبدان تهران
سایت موبد کوروش نیکنام