نگاهی به آسمان؛ عجایبی از نوشتههای زرتشتی
آنچه در این نوشتار بدان پرداخته میشود، باور زرتشتیگری درباره آفرینش آسمان است. مبلغین زرتشتی و سرانِ باستانگرایی افراطی، مدعی هستند که اوستا و متون پهلوی دربردارنده گزارههای علمی در باب آفرینش هستند. برای بررسی این ادعا نگاهی به موضوع خلقت آسمان میاندازیم.
آسمان در نگاه اساطیر مزدیسنی، نخستین آفریدهی مادی است[۱]. بر اساس باورهای آیین زرتشتی (و بنا بر متن بُندَهِشن، که از مهمترین کتابهای تفسیری است)، اهورامزدا آسمان را از جنس گوهر الماس و با ابعاد وسیعش به همراه قلعهها و دژها ساخت و زرهی بر تن آسمان کرد تا مانع از ورود اهریمن گردد[۲]. همچنان بنابر متن دینکرد (از مهمترین و معتبرترین کتابهای عقیدتی زرتشتیان) و دیگر متون پهلوی (که مفاد آن از عصر ساسانیان باقی مانده)، آسمان پوششی سخت بر جهان است و در واقع نسبت آن به زمین، به صورت پوستهی تخم مرغ است که همه چیز را دربرمیگیرد[۳]. آسمان نه فقط یک پوستهی سخت و محکم، بلکه به عنوان زندانی برای اهریمن است! چه اینکه اهریمن پس از اینکه به آفرینش اهورامزدا تازید، آسمان را شکافت و در جهان وارد شد و در آن ماند و دیگر نتوانست بیرون رود[۴].
در متون عقیدتی و اساطیری زرتشتی میخوانیم که ایزدان، جهان را در هفت مرحله آفریدند. نخست آسمان را از سنگ، و سخت چون صدفِ کرویِ عظیمی ساختند. در نیم زیرین این صدف، آب را قرار دادند. آنگاه زمین را آفریدند که به سان بشقاب مسطح بزرگی بر روی آب قرار گرفته است[۵]. اهورامزدا بین زمین و آسمان، ابتدا ستارگان و سپس خورشید و آنگاه ماه را آفرید[۶] و ستارهای را به عنوان میخ، وسط آسمان قرار داد[۷]. در اوستا، یشت سیزدهم اوستا (فروردین یشت)، بند ۲ آمده است: «ای زرتشت! از فرّ و فروغ آنان –فَرَوشیهای نیکان- است که من آسمان را در بالا نگاه میدارم تا از فراز، فروغ بیفشاند»[۸].
موبد جهانگیر اوشیدری، در «دانشنامه مزدیسنا» تأیید میکند که واژه «آسمان» در اوستا به معنی سنگ است. چون گمان میکردند که آسمان از جنس سنگ است و واژهی «آس» هنوز هم در زبان فارسی به معنی سنگ به کار میرود که باقیمانده همان لغت است[۹]. از آنچه گفته شد روشن میشود که آسمان در نگاه متون عقیدتی دین زرتشتی (و از جمله اوستا)، پوستهای سنگی بر روی جهان است. جالب است بدانیم که این باور حتی در گاتها -کهنترین بخش اوستا- نیز تأیید شده است که بیان آن نیازمندِ مباحث زبانشناسی است، از همین روی در نوشتاری دیگر ارائه گردید[۱۰].
پینوشت:
[۱]. فریدون فضیلت، کتاب سوم دینکرد، دفتر یکم، تهران: انتشارات فرهنگ دهخدا فضیلت، ۱۳۸۱. ص ۱۳۰
فرنبغ دادگی، بندهشن، ترجمه مهرداد بهار، تهران: انتشارات توس، ۱۳۷۸. ص ۳۹
موبد جهانگیر اوشیدری، دانشنامه مزدیسنا، تهران: نشر مرکز، ۱۳۸۹. ص ۱۰۹
[۲]. فرنبغ دادگی، همان، ص ۴۰
[۳]. جان هینلز، شناخت اساطیر ایران، ترجمه ژاله آموزگار و احمد تفضلی، تهران: نشر چشمه، ۱۳۸۵. ص ۸۷
فریدون فضیلت، همان، ۱۳۰
[۴]. جان هینلز، همان، ص ۸۷
مری بویس، زرتشتیان, باورها و آداب دینی آنها، ترجمه ع. بهرامی، تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۹۱. ص ۵۰
[۵]. مری بویس، همامن، ص ۳۵
[۶]. فرنبغ دادگی، همان، ص ۴۳
موبد جهانگیر اوشیدری، همان، ص ۱۰۹
[۷]. فرنبغ دادگی، همان، ص ۴۴
[۸]. اوستا، پژوهش دکتر ج. دوستخواه، تهران: انتشارات مروارید، ۱۳۹۱. ج ۱ ص ۴۰۶
[۹]. موبد جهانگیر اوشیدری، همان، ص ۱۰۹
[۱۰]. بنگرید به «آیا دیدگاه گاتها درباره آسمان، علمی است؟»