سخنرانی مکتوب -پنج ویژگی پیامبر صلی الله علیه و آله
کانال ایتا شیعه کوئست: @shiaquest_net
حجت الاسلام رفیعی
قال الله تبارک و تعالی :يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا *وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُنِيرًا (احزاب، 45 و46)
ای پیامبر! به راستی ماتورا شاهد إبرامت و مژده رسان و بیم دهنده فرستادیم؛ و به فرمان خدا دعوتگر به سوی او و چراغی تابان.
پیامبری صلی الله علیه و آله و سلم پنج ویژگی دارد؛ برای پنج چیز مبعوث شد:
1- شاهدبودن، 2- مژده دادن، 3- بیم دادن، 4۔ دعوت کردن به سوی خدا، 5 -نوربخشیدن.
1. شهادت و گواهی
اولین ویژگی پیامبر شاهدبودنش برامت است. شاهد بودن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چگونه است؟
روزی عماریاسر به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد: دوست دارم به اندازه عمرنوح در میان ما زنده باشی.
حضرت نوح 2500 سال عمرکرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
یَا عَمَّارُ حَیَاتِی خَیْرٌ لَکُمْ وَ وَفَاتِی لَیْسَ بِشَرٍّ لَکُمْ أَمَّا فِی حَیَاتِی فَتُحْدِثُونَ وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لَکُمْ وَ أَمَّا بَعْدَ وَفَاتِی فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَحْسِنُوا الصَّلَاهَ عَلَیَّ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِی وَ إِنَّکُمْ تُعْرَضُونَ عَلَیَّ بِأَسْمَائِکُمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِکُمْ وَ أَنْسَابِکُمْ وَ قَبَائِلِکُمْ فَإِنْ یَکُنْ خَیْراً حَمِدْتُ اللَّهَ وَ إِنْ یَکُنْ سِوَی ذَلِکَ اسْتَغْفَرْتُ اللَّهَ لَذنوبکُمْ» (؛ بحار الانوار، ج 17، ص 144)
ای عمار، زندگانی ام برای شما خیراست؛ وفاتم نیز برایتان شر نیست. اما در زندگانی ام، حديث می شنوید و من برایتان از خداوند طلب آمرزش می کنم. بعد از وفاتم نیز تقوای الهی پیشه کنید و به زیبایی برمن و خاندانم درود بفرستید؛ زیرا اعمال شما با نام هایتان و نام پدرانتان و نام قبیله هایتان برمن عرضه می شود. اگر اعمالتان نیک باشد خدا را می ستایم و اگر بد باشد، از خداوند می خواهم گناهانتان را بیامرزد.
بعضی از روایات ، دوشنبه و پنج شنبه را روز عرضه اعمال امت بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برشمرده اند
تُعرَضُ الأَعمالُ یَومَ الاِثنَینِ وَالخَمیسِ؛ فَمِن مُستَغفِرٍ فَیُغفَرُ لَهُ، ومِن تائِبٍ فَیُتابُ عَلَیهِ، ویُرَدُّ أهلُ الضَّغائِنِ لِضَغائِنِهِم حَتّی یَتوبوا»؛ اعمال در روز دوشنبه و پنج شنبه عرضه می شود. پس برخی آمرزش خواهاند و آمرزیده می شوند. برخی توبه گرند و توبه شان پذیرفته می شود. کینه ورزان نیزبه کینه هایشان بازگردانده می شوند تا توبه کنند.. (حكم النبي الاعظم، ج 5، ص 152)
اگر اعمال ماگناه آلود باشد، پیامبر به اندوهگین خواهدشد. امام صادق علیه السلام در روایتی فرمود: چرا پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم را ناراحت می کنید؟! شخصی پرسید: چگونه پیامبر را ناراحت می کنیم؟ فرمود: مگر نمی دانید اعمالتان بر
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عرضه می شود و هرگاه معصیتی در اعمالتان ببیند ناراحتش می کند؟! پس پیامبر را ناراحت نکنید؛ بلکه او را شاد سازید (الکافی، ج 1، ص 219)
کسی که مشروب می خورد یا مرتکب زنا و فحشا می شود یا کم فروشی و رباخواری می کند و یا هر گناه دیگری انجام می دهد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را ناراحت می کند.
پس اولین ویژگی پیامبر خدا به این است که براعمال امتش شاهد و گواه است.
گواهان اعمال ما
از آیات و روایات استفاده می شود چندین شاهد در دنیا و آخرت بر اعمال ما ناظرند و گواهی می دهند:
1. خداوند
اولین شاهد خداوند است که در رأس همه شاهدها قرار دارد. قرآن می گوید: وَاللَّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا تَعْمَلُونَ »( آل عمران، 98) و خدا بر اعمالتان گواه است.
2. پیامبرخدا صلی الله علیه و آله
دومین شاهد، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم است. قرآن می گوید: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا » (احزاب، 45) ای پیامبر! به راستی ما تورا شاهد (برامت) فرستادیم.
روایت شده که عبدالله بن مسعود آیه ای از سوره نساء را برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم قرائت کرد و حضرت گریست. آیه این است: فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا » (نساء، 41) پس چگونه است (حال مردم) هنگامی که از هر امتی گواهی که پیامبر آنان است بر اعمالشان بیاوریم و تو را بر آنان گواه آوریم ؟!
3. امامان علیهم السلام
ائمه علیهم السلام نیز شاهدند. در زیارت جامعه کبیره خطاب به ائمه معصومین علیهم السلام می گوییم: وَ شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ (من لا يحضره الفقیه، ج 2، ص 611) و شما را گواهان بر خلقش ( پسنديد).
4. اعضای بدن
برخی اعضای بدن ما در روز قیامت گواهی می دهند که چه کارهایی در دنیا انجام دادیم. قرآن می فرماید: يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ »( نور، 24)
(در) روزی که زبان ها و دست ها و پاهایشان ضد آنان گواهی می دهند که چه کارهایی انجام می دادند.
5. فرشتگان
فرشتگان نیز بر اعمال ما گواهی می دهند. در دعای کمیل می خوانیم: وَ کُلَّ سَیِّئَهٍ أَمَرْتَ بِإِثْبَاتِهَا الْکِرَامَ الْکَاتِبِینَ الَّذِینَ وَکَّلْتَهُمْ بِحِفْظِ مَا یَکُونُ مِنِّی وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَیَّ » (اقبال الاعمال، ج 2، ص 709)
و هر کار زشتی که به فرشتگان نویسنده گرامی دستور دادی ثبتش کنند؛ همانان که گماشتی تا کارهایم را محفوظ دارند و آنان را گواهانی برمن قرار دادی.
6. زمین
زمین بر اعمال ما گواهی می دهد. قرآن می گوید: يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا (زلزله، 4) آن روز است که زمین اخبار خود را می گوید.
7. زمان
زمان نیز بر اعمال ما گواهی می دهد. قرآن می فرماید: وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ (بروج، 3) سوگند به شاهد و مشهود.
امام صادق علیه السلام فرمود که شاهد در این آیه، روز جمعه است (من لا يحضره الفقیه، ج 1، ص 422)
پس گواهان مختلفی براعمال ما نظارت دارند، از جمله: رسول خدا و ائمه اطهار علیهم السلام. ایشان گرچه در ظاهر اعمال ما را نمی بینند اما چون علم غیب دارند، از تمام اعمال ما آگاه اند.
داستان علم غیب و آگاهی از اعمال
علم غیب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام از اعتقادات ضروری شیعه است. این واقعیت در داستان های زیر مشهود است:
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درباره زيد بن صوحان فرمود: او شهید می شود اما قبل از خودش بخشی از اعضای او به بهشت می رود. منظور حضرت، قسمتی از دست زید بود که سالها بعد در جنگ نهاوند قطع شد. (بحارالانوار، ج 18، ص 112) خودش نیز در جنگ جمل در رکاب امیرمؤمنان علی علیه السلام شهید شد. (پیغمبر و یاران، ج 3، ص 106)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هم چنین از شهادت امام حسن و امام حسین علیهما السلام خبر می داد. يا: به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: تو فرزندم محمد باقر را می بینی؛ سلام مرا به او برسان. (الأمالی للصدوق، ص 303) این ها اخبار غیبی است.
إخبار غیبی دیگر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ماجرای مرگ و خاک سپاری ابوذر است. ابوذر از سوی عثمان به ربذه تبعید شده بود. او اندکی قبل از مرگ به همسرش گفت: وقتی از دنیا رفتم، برو کنار جاده بنشین و اولین کاروانی که از راه رسید، به آنها بگو: ابوذر از دنیا رفت؛ بیایید به من کمک کنید. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من خبر داد من در سرزمین غربت از دنیا می روم و مردانی صالح از امت آن حضرت عهده دار کفن و دفن و نماز خواندن بر من می شوند.
وقتی ابوذر مرد، همسرش به کنار جاده رفت. ناگهان چند نفر از جمله: مالک اشتر از راه رسیدند و آمدند جنازة ابوذر را به خاک سپردند. (بحار الانوار، ج 22، ص 399)
اهمیت انذار
برخی با انگیزه های گوناگون مانند: مطرح کردن خود بعد انذار را نادیده می گیرند. اسلام تبشیری یا همان صرف بشارت و تشویق، نتیجه ای جز رواج لاابالی گری در جامعه ندارد و بسیار خطرناک است.
قرآن تأکید فراوانی برانذار دارد و حتی در برخی موارد فقط از این بعد گفته است: يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ *قُمْ فَأَنْذِرْ (المدثر، 1 و 2) ای جامه بر خود پوشیده! برخیز و بیم ده.
«وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ (شعراء، 214) و خویشان نزدیکت را (از عاقبت اعمال زشت) هشدارده.
إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ (رعد، 7) تو فقط بيم دهنده ای.
حد و مرز انذار وتبشیر
ترساندن و بشارت دادن، حد و مرزی دارد که نباید از آن تجاوز کرد. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: اَلْفَقِيهُ كُلُّ الْفَقِيهِ مَنْ لَمْ يُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ، وَ لَمْ يُؤْيِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ وَ لَمْ يُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَكْرِ اللَّهِ . (نهج البلاغه، حکمت 90)
فقیه کامل کسی است که مردم را از رحمت خدا نومید نگرداند و از آسایش و خوشي الهی مأيوس نسازد و از مكر خدا ایمن ندارد.
مبلغ و سخنران و آموزگار دینی نباید آن قدر از بشارت ها و امی! صرف برای مردم بگوید که مغرور شوند و عذاب خدا را فراموش کنند؛ هم چنین نباید آن قدر آنان را از عذاب خدا بترساند که دیگر امیدی به نجات نداشته باشند. سيرة انبیا و امامان علیهم السلام همین گونه بود.
اثر ترس از خدا
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم به شیوه های گوناگون از دو اهرم انذار و تبشیر استفاده می کرد. آیه ای در قرآن است که می گوید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ (تحریم ،6)
ای مؤمنان! خود و خانواده تان را از آتشی حفظ کنید که هیزم آن انسان و سنگ است.
مردم! خودتان را کنترل کنید، جلوی زن و بچه تان را هم بگیرید و نگذارید جهنمی شوند. از آتشی بترسید که آتش افروزش خودتان هستید.
وقتی این آیه نازل شد، پیامبر صلی الله علیه و آله آن را برای اصحاب خواند. ناگهان جوانی بیهوش بر زمین افتاد. پیامبر بالای سرجوان رفت و دست روی سینه اش گذاشت. دید قلبش می خواهد از سینه بیرون بزند! فرمود: بگو: «لا إله إلا الله».
جوان تکانی خورد و این کلمه را گفت. در این هنگام پیامبری صلی الله علیه و آله و سلم به او مژده بهشت داد. اصحاب گفتند: از میان همه ما فقط به او مژده بهشت دادید؟ رسول خدا صلى الله عليه وسلم فرمود: مگر فرموده خدا را نشنیدید که می فرماید: ذَلِكَ لِمَنْ خَافَ مَقَامِي وَخَافَ وَعِيدِ (ابراهیم ،14)
این لطف و رحمت ویژه کسی است که از ایستادن در پیشگاهم (در قیامت برای حساب رسی) بترسد و از تهدید به عذابم بیم داشته باشد. (تفسیر کنزالدقائق، ج13، ص 336)
اگر کسی از عظمت خدا خوف داشت و تحت تأثیر آیات عذاب قرار گرفت، به بهشت می رود.
شعر تأثیرگذار امام هادی علیه السلام
متوكل خبیث پانزده سال حکومت کرد و طبق روایتی از امیر المؤمنين علیه السلام، بدترین خلیفه بنی عباس بود: عَاشِرُهُمْ أَكْفَرُهُمْ» (بحار الانوار، ج 1، ص 322) دهمین بنی عباس، کافرترین آن هاست.
شبی متوکل در مجلس شراب نشسته بود و امام هادی علیه السلام را احضار کرد. وقتی حضرت آمد، متوکل عیاش بی دین از ایشان خواست شعر بخواند و اصرار کرد. حضرت به ناچار ابیاتی خواند. این ابیات، متوکل و بزم نشینانش را به گریه درآورد. بخشی از آن شعر چنین است:1. 2. 3.
أَيْنَ الْوُجُوهِ الَّتِي كَانَ مُنْعِمَةُ *** مِنْ دُونِهَا تُضْرَبُ الاستار وَ الْكِلَلِ
فَأَفْصَحَ الْقَبْرِ عَنْهُمْ حِينَ ساءلهم *** تِلْكَ الْوُجُوهِ عَلَيْهَا الدُّودِ تَنْتَقِلَ
(بحار الانوار، ج 10، ص 212)
کجاست آن چهره ها که بهره مند بودند و برایشان پرده ها و زیورها آویخته می شد؟! پس گور با زبانی رسا در پاسخ گوید: آن صورت ها را کرم خورد و روی آنها رفت و آمد می کنند.
این داستان، اثرگذاری انذار را نشان می دهد. ما نمی توانیم مردم را فقط با بشارت به دین دعوت کنیم. آری، بشارت لازم است اما بشارت صرف، غرور و غفلت می آورد. سوره واقعه و الرحمان را نگاه کنید: پر از بشارت و انذار است.
بیم و امید در لحظه جان دادن
مردی در مدینه به حال احتضار افتاده و زبانش بند آمده بود. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم کنار بسترش رفت و به او فرمود: بگو: «لا إله إلا الله». محتضر نمی توانست این کلمه را بگوید. پیامبران الهی صلی الله علیه و آله و سلم بسیار می کوشیدند که مردم در حال کفرو شرک از دنیا نروند.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به مادر محتضر فرمود: از پسرت راضی هستی؟ گفت: نه، از او خشمگینم. حضرت فرمود: دوست دارم از پسرت راضی باشی. گفت: یا رسول الله ! من به خاطر رضایت شما از پسرم راضی شدم.
جوان ها! کاری نکنید پدر و مادر با شما قهر کنند. قهر پدر و مادر، آثار وضعي منفی دارد. یکی از آن آثار منفی، بی برکت شدن زندگی شماست. درسوی مقابل، رضایت و دعای پدر و مادر نیز زندگی تان را دگرگون می کند.
البته توصیه ای هم برای پدر و مادرها داریم: با بچه هایتان قهرنکنید، آنها را نفرین نکنید؛ مثل پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم سعه صدر داشته باشید و فرزندانتان را تحمل کنید، برایشان دعا کنید.
وقتی مادر محتضر از فرزندش راضی شد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به مرد فرمود: بگو: «لا إله إلا الله». مرد توانست بگوید. حضرت فرمود: حالا بگو: یا مَن یَقبَلُ الیَسیرَ ویَعفو عَنِ الکَثیرِ،اِقبَل مِنِّی الیَسیرَ وَاعفُ عَنِّی الکَثیرَ إنَّکَ أنتَ العفو الغَفورُ »؛
ای خدایی که عمل اندک را می پذیری و از گناهان فراوان درمی گذری؟ عمل اندکم را بپذیر و از گناهان فراوانم درگذر؛ زیرا تودرگذرنده آمرزنده ای.
سپس فرمود: چه می بینی؟ گفت: دو نفرسیه چهره می بینم که به سراغم آمده اند. حضرت فرمود: آن دعا را تکرار کن. محتضر تکرارش کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: حالا چه می بینی؟ گفت: آن دوسیه چهره رفتند و دیگر آنها را نمی بینم. دو نفر سپید چهره آمده اند و به من نزدیک شده اند. الآن جانم را می گیرند. و همان لحظه از دنیا رفت. (من لا يحضره الفقیه، ج 1، ص 132)
4. دعوت به سوی خدا
ویژگی چهارم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم در آية 46 سوره احزاب ، دعوت مردم به خداپرستی است: وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ »؛
و(ما تو را) به فرمان خدا دعوتگر به سوی او (فرستادیم) .
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اشتیاق فراوانی داشت که مردم را با خدا آشنا کند و آنها را از آتش دوزخ برهاند.
داستان
جوانی یهودی در مدینه زندگی می کرد که همواره نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم می آمد. او مدتی نیامد. پیامبر صلی الله علیه و آله احوالش را جویا شد. گفتند: در بستر مرگ افتاده . حضرت به دیدنش رفت و فرمود: گواهی بده که خدایی جزالله نیست و من فرستاده او هستم. جوان نگاهی به پدرش انداخت و چیزی نگفت.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سخنش را تکرار کرد. جوان بازهم چیزی نگفت. در بار سوم، پدر جوان گفت: اگر دوست داری مسلمان شو و اگر دوست نداری، نشو، جوان شهادتین را گفت و همان لحظه از دنیا رفت. حضرت به اصحاب فرمود: او را غسل دهید و کفن کنید و نزدم بیاورید تا بر او نماز بخوانم.
سپس از خانه بیرون آمد و فرمود: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَ نَجِيِّ بِيَ الْيَوْمَ تُسَمِّهِ مِنَ النَّارِ » (الأمالی للصدوق، ص 398) ستایش از آن خدایی است که امروز انسانی را به واسطه من از دوزخ رهانید.
5. چراغ تابان هدایت
پنجمین ویژگی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم در آية 46 سوره احزاب، چراغ تابان هدایت بودن است: وَسِرَاجًا مُنِيرًا و(ما تو را) چراغی تابان (فرستادیم).
پیامبر! تو چراغ هدایتی و تاریکی را از بین می بری. مردم با دیدن تو و شنیدن سخنانت مسلمان می شوند.
بشارت خاص برای مؤمنان
خداوند در آیه 47 سوره احزاب ، بشارتی ویژه برای مؤمنان دارد: وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلًا كَبِيرًا »مؤمنان را مژده ده که برای آنان از سوی خدا فزون بخشی بزرگی خواهد بود.