قیام امام حسین علیه السلام- علم خدا و بحث اختیار
کانال ایتا شیعه کوئست: @shiaquest_net
حجت الاسلام محمدی شاهرودی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
در یک حدیث خیلی طولانی از امام صادق علیه السلام نقل کرده یه جمله کوتاهیش من ترجمه میکنم خدمتتون که امام صادق علیه السلام فرمودند که اگر در مجلسی امام حسین علیه السلام یاد بشه ذکر امام حسین علیه السلام تو مجلس مطرح بشه.
و کسانی که حضور دارند به اندازه بال مگس اشکشون جاری بشه خدا به اونها ثواب خواهد داد و ثوابشم بهشته این حدیث با سند معتبر عرض کردم حدیث خیلی مفصله من فقط یه تیکهاش رو برای شما ترجمه کردم ما گفته بودیم اگه دوستان سوالی دارن بپرسن دیشب یکی از دوستان سوالی به من دادن که الان میخونم براتون و به موضوع بحث ما به قیام امام حسین علیه السلام هم تا حدی مربوطه ایشون گفتن که.
با توجه به فرمایشات جنابعالی دیشب که فرمودید وقایع عاشورا در زمان حضرت موسی علیه السلام هم مطرح بوده سوال اینه که اصل واقعه عاشورا یک امر جبری و لازم الاجراست و برای امام و قاتلین اون حضرت فرض میشه کرد که حتماً باید اتفاق بیفته پس یعنی خدا هم در این حادثه مقصر فرض میشه با علم در این که خسارت جبران ناپذیری این حادثه داره چرا خدا اقدام درخوری انجام نداد. که دنیا دچار این ضرر و زیان تا روز قیامت نشه
خب این سوال سوال مهمی است و سوال خوبی است منتها چند نکته را عرض میکنم نکته اول اینکه پاسخ این سوال اگر بخواهیم خیلی دقیق صحبت کنیم شما ۵۰۰ صفحه کتاب عدل الهی شهید مطهری رو بخونید نصف این سوال پاسخ داده شده نصف دیگشو باید از جاهای دیگه تهیه کنیم اما من چند تا نکته کوتاه عرض میکنم
نکته اول اینکه خدا میدونه که این اتفاق در کربلا میافته. شمر امام حسین رو به شهادت میرسونه فقط کشته شدن و شهادت آقا سیدالشهدا رو میدونست یا اینکه این کار جبریه یا اختیاری؟
یعنی شمر با اختیار خودش این کارو انجام میده یا به زور و با جبر؟
اینو خدا میدونسته یا نمیدونست ؟
میدونست که شمر با سوء اختیار خودش میاد کربلا عمر سعد عبیدالله همهشون پس خدا فقط معلول رو بهش علم نداشت به علت هم علم داشت به مجاری هم علم داشت آیا خدا میدونه که شما.
امشب نماز مغرب و عشا را میخوندین بله میدونه اما میدونه که این نمازی که شما میخونید با اختیار خودتونه و اگر شما نماز جبری بخونید خلاف خواست خداست خلاف علم خداست اگر شمر و یزید در کربلا امام حسین رو جبراً کشتن ، خلاف علم خدا بود چون علم خدا به این واقعه از مجرای اختیار اینا تعلق گرفته بود این نکته نکته دقیقی است یک مطلب
مطلب دوم این که ما باید وظیفه که خدا برامون مشخص کرده رو انجام بدیم من از شما سؤال میکنم شمر تکلیفش چی بود.؟
پاسخ :مثل حر عمل کنه از اختیارش حسن استفاده بکنه و بره خدمت امام حسین ولی شمر این کارو نکرد سوء استفاده کرد و اومد در مقابل امام حسین ایستاد او باید به وظیفه ای که خدا، قرآن وپیغمبر براش تعیین کرده و عقلش حکم میکنه باید اون وظیفه را عمل بکنه
شمر به وظیفه عمل نکرد و خدا عذابش میکنه به خاطر اینکه تو چرا تکلیف انجام ندادی
من به تو چی دستور داده بودم در قرآن در سنت پیغمبر به عقلت به علم من به تو چی دستور داده بودم تو خلاف دستور من عمل کردی پس باید عذاب بشی.
مطلب بعدی اینکه شمر و کسانی که این کارا رو میکنند از کجا به علم خدا آگاهند که خدا چی میدونه ؟حالا بخوان علم خدا رو مثلاً محقق کنن اونا که خبر ندارن اونا باید به وظیفه عمل بکنن که عرض کردم نکته مهم اینکه آیا اگر علم خداوند به چیزی تعلق گرفت اون عوض شدنی نیست ؟
یه بحثی ما در عقاید داریم تحت عنوان بحث بدا
این سوال ،سوال خیلی عمیقی وسوال مشکلی است اگر ما ۱۰ شب راجع به این سوال صحبت میکردیم جای بحث داشت. من دارم فهرست برخی مطالب رو به احترام اون دوستی که این سوالات را مطرح کردن عرض میکنم باز اگر حل نشده بود من خدمتتون هستم که دوباره بپرسید تا توضیح بیشتر بدم آیا این علم خدا که توسط پیامبر هم گفته شده بود از زمان حضرت آدم و ابراهیم و نوح و تا میرسید به حضرت موسی و تا میرسید به خود پیامبر اعظم و امیرالمومنین
من دیشب عرض کردم که همین وقتی که از مسیر کربلا عبور میکرد در محل جنگ صفین اونجا پیاده شد گریه کرد نماز خوند و در روایت داریم که گفتن اینجا ۲۰۰ تا پیامبر کشته شدن در این منطقه در این زمین. اینا درست اما آیا خدا وقتی که علمش به چیز تعلق گرفت اون عوض شدنی نیست
خدا دو تا علم داره یک علم ذاتی اون تغییر نمیکنه یک علمی که به فعل وابسته هست اون علم با عوض شدن معلوم عوض میشه الان خدا علم داره که اینجا شبه ۱۰ ساعت دیگه ۱۲ ساعت دیگه اینجا روز میشه اینجا که شب عوض شد روز شد علم خودمم عوض میشه. در این مورد خاص و موارد دیگه من یک حدیث براتون عرض بکنم حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام فرمودند این عروس دامادش امشب شب عروسیشون هست فردا جنازههاشون رو از اتاقشون میارن بیرون هر دو امشب شب آخر عمرشونه از کجا گفت چون از علم خدا دیگه تو لوح محفوظ اثبات دیده بود که اینا امشب میمیرند و خبر داد فردا شد هیچ اتفاقی نیفتاده بود.
گفتم شما فرمودید که اینها امشب شب آخر عمرشونه نمردن زنده هستند گفت که بپرسید تا چیکار کردن رفتن گفت برید تو اتاقشون جستن یک مار سمی وحشتناک اونجا افتاده
گفت بپرس اینا چیکار کردن پرسیدن گفتن اون عروس گفت من صدقه داده بودم علم اول خدا این بود که اینا امشب میمیرند حضرت عیسی هم به عنوان پیامبر خدا خبر داد وقتی صدقه اومد اون علم عوض شد و شد اینکه اینا نمیمیرند چون صدقه اومده اینو عوض کرده در غیر این صورت. دست خدا بسته است و خدا مجبوره که بر اساس علمی که داره عمل بکنه نه( یمحو الله ما یشاء و یثبت)
به همین دلیل امام حسین علیه السلام در تمام سفر و روز عاشورا حتی تا شب عاشورا این آیه قرآن زیاد تکرار میکرد (كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ) خداوند هر روزی در یک شان نیست اینجوری نیست که حالا اگر اون علم بوده دیگه خدا مجبوره دست خدا بسته نه دست خدا بازه کاری که حر در کربلا کرد اگر پنج نفر دیگه هم همون کارو میکردن همون راهی که حر رفته بود میرفتن.
عمر سعد، شمر، شبس بن ربعی، عمرو بن حجاج و محمد اشعث اگه این پنج نفرم مثل حر عمل میکردند واقع روز عاشورا به نفع امام حسین برمیگشت ورق برمیگشت امام حسین با ۳۰ هزار نیرو میآمد کوفه رو میگرفت و کوفه هم قدرت ایستادن در مقابل شام رو داشت و در جنگ صفین ایستاد
جاهای دیگه نداشت مدینه نداشت مکه نداشت بصره نداشت ولی کوفه این پتانسیل رو داشت که در مقابل شام بایسته
بنابراین روز عاشورا هم احتمال پیروزی امام حسین علیه السلام وجود داشت بنده در کتاب به نام اشک معرفت اونجا توضیح دادم که برای امام حسین احدی الحسنیین مطرح بود یک حسن شهادت و با شهادت دینو حفظ بکنه اسلام که داشت نابود میشد
یک حسن جنگیدن و پیروز شدن و یاری کردن مردم کوفه و تشکیل حکومت با قدرت این کار انجام بده هر دو برای امام حسین حسن بود هر دو هم احتمال داشت حتی تا صبح عاشورا چون عاشورا نزدیک صبح بود که آفتاب طلوع کرده بود جنگ شروع شد که حر اومد خدمت امام حسین
حر به عمر سعد گفت که با این مرد میخوای چیکار کنی نمیخوای که پیشنهادشو قبول کنی که میگه برگردم خب برگرده .به زعم من بود اگه به دست من بود این پیشنهاد میپذیرفتم ولی امیر تو عبیدالله نمیپذیره چیکار کنیم؟
میجنگم جنگی که سرها از بدن جدا شدن و دستا بریده شدن کمترین کارش باشه وقتی که اینو که شنید خب نظرش عوض شد و حالا ماجراهای حر هم خیلی شنیدنی است وقتی که عبیدالله بهش ماموریت داد که بیاد جلو امام حسین علیهالسلام
از اون کاخ دارالعماره اومد بیرون یه ندایی شنید که حر داره به سمت خیر و سعادت و سمت خوشبختی میره برگشت دید هیچکس نیست تعجب کرد گفت من میخوام برم با امام حسین بجنگم میخوام برم جلو امام حسین رو بگیرم بعد به من یه خبر خیر و سعادت و خوشبختی میدن ولی خب نمیدونست قضیه چی هست خب
پس نکته چهارم این شد که دست خدا بسته نیست با صدقه ،سرنوشت انسان عوض میشه(الصَّدَقَةُ تَدفَعُ مِيتَةَ السُّوءِ ) صدقه اون مرگ دلخراش رو دفع میکنه. دعا سرنوشت را عوض میکنه پیغمبر فرمودند :الدّعاُ يَرُدُّ القضاءَ وَ قَد اُبرِمُ اِبراماً
قضا را عوض میکنه سرنوشت عوض میکنه قبل از دعا سرنوشت این بود که بمیره سرنوشت این بود که مثلاً فرض کنید تصادف کنه دعا میاد و اونو عوض میکنه پاک میکنه در لوح محفوظات اون مردن پاک میشه میگن ۲۰ سال به عمرش اضافه شد
صله رحم عمر ۳۰ ساله رو به ۶۰ سال افزایش میده. قطع رحم عمر ۶۳ ساله به ۳۳ سال تقلیل میده فرمایش از امام رضا علیه السلام داریم احسان عمر انسان را زیاد میکنه گناه مرگها رو زیاد میکنه
امام صادق فرمودند : مَنْ يَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَمُوتُ بِالْآجَالِ، وَ مَنْ يَعِيشُ بِالْإِحْسَانِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَعِيشُ بِالْأَعْمَارِ. کسانی که به سبب گناه میمیرند بیشترند از کسانی که اجلشون رسیده یعنی اگر ۱۰۰ نفر یه جایی مردن ۷۰ نفر یا بیشترشون رو گناه کشته ۳۰ نفر یا کمترشون اجلشون رسیده بود
و بِالْإِحْسَانِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَعِيشُ بِالْأَعْمَارِ. کسانی هم که به سبب احسان و نیکی خودشون زندگی میکنند اینا بیشترن یعنی کسانی که سر سفره احسان نشستن بیشتر از سر سفره عمرشون نشستن این عمر نداشت احسان اومد عمرشو زیاد کرد
خب علل و عواملی که سرنوشت عوض میکنه فراوان هست بعضیاش علل و عوامل مادیه بعضی علل و عوامل معنویه پس اینکه اگر مقدری شده اگر علمی گفته شده اونجا باعث میشه که خدا دیگه قدرت نداشته باشه اون سرنوشت عوض بکنه این غلطه.
( يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ ۖ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ) این آیه قرآن عرض کردم این عنوان دوستانی که اهل مطالعه هستند تحت عنوان بدا ازش یاد میشه تو اصول کافی یه باب باز شده راجع به همین بدا که شش هفت تا حدیث رو اونجا مرحوم کلینی نقل کرده به اونجا مراجعه بکنید سوال سوال مهمی بود عیبی نداشت که من بیشتر توضیح بدم این مجالس آقا سیدالشهدا یکی از فلسفههاش همینه
مجلس امام حسین علیه السلام مثل بهشت میمونه تو بهشت هر کس هرچه بخواد براش فراهمه نعمتهای مادی و جسمانی هرچی بخواد.
نعمتهای معنوی و روحانی هر چه بخواد هیچ حدی نداره آیات فراوان داریم لهم فیها ما یشائون ما یشتهون ما یدعون اما آیا همه از همه نعمتهای بهشت برخوردارند نخیر بعضیا سرگرم همون حور و قصور هستن اصلاً نمیدونن بالاتر از این خبری هم هست
و یه مثال خدمتتون عرض بکنم فرض کنید انشالله همین جمعه امام زمان علیه السلام ظهور کرد یک ضیافتی ترتیب داده امام زمانی یه دعوتی ترتیب داد اقشار مختلفو دعوت کرد مثلاً علما عرفا.
سیاستمداران ، همه اقشار مختلف تو این ضیافت هستند هرکس هرچی بخواد براش هست کسی میخواد از امام زمان سؤال کنه میتونه هر کار هر چیز آیا این اقشار مختلف نگاهشون به این سفره یکنواخته نه اینجوری نیست اونایی که شکم چرانند همه همشون غمشون اینه که بیشتر بخورن از چه غذایی بخورند این غذا که گیرشون نمیاد از این چیزا وقتی میبینی که یه عارف داره به چهره امام امام نگاه میکنه مسخره میکنه میگه چرا دارید امام نگاه میکنید بیا غذاتو بخور که جمع میشه.
نمیفهمه که این عارف با نگاه کردن به چهره امام و نگاهی که بین او و امام رد و بدل میشه ره صد ساله رو با این نگاه طی میکنه چهل سال اگر ریاضت میکشیدین عارف به اندازه یه لحظه نگاه در نگاه امام زمان براش ارزش نداشت اون همچنین این حرفا نمیفهمه که مسخره میکنه که چرا بیچاره امام نگاه میکنی وقتی عالم میاد سوالی که ۴۰ سال روش مطالعه کرده نتونسته حلش کنه از امام میپرسه و امام جواب میده لذتی که عالم از این یک دقیقه میبره از همه لذتهای دنیا بیشتره
اما اون کسی که این چیزا رو نمیفهمه. میگه موقع سفره داره فلسفه بافی میکنه بیا غذاتو بخور حالا موقع این سوالا این حرفاست هر کس در حد و توان خودش اون سیاستمدارها و سیاست بازها میگن که از کدوم زاویه با امام عکس بگیریم چند تا عکس بگیریم چند تا فیلم تهیه کنیم فردا میخوایم تو انتخابات شرکت کنیم سند داشته باشیم ما با امام زمان عکس داریم هر کس از تو بهشت اینجوریست در بهشت بعضیا سرگرم همون خوردن و خوابیدن و… اونم در اوج هست یه دونه میوه بهشتی اگه بخواد تو کل دنیا تو ۸ میلیارد انسان تقسیم بشه.
لذتی که هر فردی از اون البته نمیشه شما میوه رو نمیتونید به ۸ میلیارد تقسیم کنید ولی لذتی که هر فرد از اون سهم خودش میبره از تمام لذتهای دنیا بیشتره حتی نعمتهای مادیه بهشت هم قابل وصل نیست این ادبیات که ما داریم صحبت میکنیم برای دنیاست ادبیاتی که حتی نعمتهای مادی بهشتم برای ما توصیف کنه وجود نداره و لذا نمیشه انسان صحبت کرد ولی خب فقط نعمتهای مادی؟ نخیر نعمتهای معنوی هم هست رضوان الله هست نظر خدا هست الی آخر
مجالس آقا سیدالشهدا هم اینجوریه. هرچه انسان بخواد اینجا هست و باید باشه یعنی مسئولین هیئتها برگزارکنندگان مجالس باید توجه داشته باشند که این مأدبه الهی همه چیز باید توش باشه
خب انسان عقل داره باید عقلش توی مجالس تغذیه بشه باید خوراک عقل وجود داشته باشه با صحبتهایی که میشه با پیامهایی که داده میشه حتی با نوحه هایی که خونده میشه نوحه پیام داشته باشه شعار اسلامی باشه پس عقل انسان باید توی مجالس تغذیه بشه و میشه.
قلب انسان باید تغذیه بشه قلب انسانم غذا میخواد قلب انسان اگر غذا بهش نرسه مریض میشه دچار انحراف میشه، زنگار میگیره میمیره همش آیات قرآن و روایاته و کلمهاش از من نیست قلب باید تغذیهاش کرد تو همین مجالس باید تغذیه بشه
با کمک کردن به این مجالس حالا مادی و معنوی با حضور تو این مجالس با گریه کردن و با اظهار عاطفه ،علاقه ورزی با محبتی که حاکم میشه با علاقه به امام حسین علیهالسلام قلب انسان تغذیه میشه. بدن انسان هم باید تغذیه بشه اون شربتی که شما اینجا میخورید حالا نمیدونم چای هم بهتون میدن یا نمیدن ولی این پذیرایی برکتی داره، ارزشی داره برای بدن انسان که هیچ جای این ارزشها وجود نداره کسی که بخواد ۱۰ شب مهمان امام حسین باشه ولو با یه چایی ولو با یه شربت؛
جهنم جرات نمیکنه به این بدن نزدیک بشه همه ابعاد وجودی انسان باید توی مجالس غذا داشته باشه بحثهایی که ما مطرح میکنیم از جمله همین بحث امشب البته سوال شما بود ها. عرض کردم سوال سوال دقیقی سوال سنگینی است که از صدها صفحه کتاب باید نوشته بشه تا پاسخ این سوال روشن بشه پس اینکه بحث معرفتی مطرح شد چون اینجا جاشه تو این مجالس باید حتماً عقل انسان هم تغذیه بشه قلب انسانم تغذیه بشه همه ابعاد نفس انسان روح انسان باید تغذیه بشه و متاسفانه بعضی از مجالس ما فقط همون تحریک احساسات یا ابراز احساسات فقط شوراست
شور جای خودش حتماً باید باشه اما شعور هم باشه. عقلانیت هم باشه چون انسان علاوه بر اینکه احساس داره عقل هم داره نباید احساسات عقل و کنار بزنند شما اینجاها این حرفا نیست ولی تو تهران شهرهای دیگه واقعا اینجوریست ببینید مجلس یک ساعت دو ساعت فقط شور است و شور تحریک احساسات ابراز احساسات دیگه عقلانیت توش نیست یه معرفت نیست یه پیام گرفتن از حرکت امام حسین کمتر وجود داره
عرض کنم مکه مشرف بودیم کاروانی که البته مال ۲۰ سال پیشه. کاروانی که ما باهاش بودیم دانشجو بودن دختر بودن اون مدیر ثابت هتل اومد پیش من گفت میخوایم برای روز تولد حضرت زهرا سلام الله علیها ما مدینه بودیم یعنی تو شهر مدینه تولد حضرت زهرا دانشگاه دختر گفت میخوایم مجلس بگیریم شما سخنرانی میفرمایید گفتم بله من آماده ام
چون پنج شش تا کاروان بود گفتم اینجا پنج شش تا روحانی وجود داره با اونا صحبت کنید اگه اونا قبول نکردن هر لحظه بگی به من، آماده ام این آقا رفت خب رفتیم توی جلسه نشستیم یه ردیف اون جلو چون همه خانم بودن دیگه رفیقمون جلو برای ما. مبل گذاشته بودن نشستیم بقیه دیگه کلاً دانشجو بودن و خانم
یه مداحی اومد دو ساعت و نیم خوند خودش گفت من این شعر رو الان ۵ باری که دارم تکرار میکنم حرف خودش بود چون از تهران کم شعر آورده بودم دیدم داره مغرب میشه منم منتظر بودم یکی از این آقایون بره منبر اگر نبود میرفتم میکروفون از دستش میگرفتم خیلی بسه دیگه پنج دقیقه من صحبت کنم من به احترام این بقیه آقایون سکوت کردم مغرب شد گفت حالا از این آقایون دعا کنم میکروفون آوردن به من دادن من دادم به کناریم رفت آخر صف دوباره برگشت پیش من.
ما دادیم که دعا کنن نکردن بنده تو اون جلسه سه چهار تا دعا کردم که هر دعایش یه سخنرانی طولانی بود مثلا گفتم خدایا شور دادی احساس دادی علاقه دادی عقل هم بده معرفت هم بده ۷۰۰ ۸۰۰ تا دانشجو اومدیم اینجا دو ساعت مجلس گرفتیم هیچی بهشون ندادیم این آفتیست که گاهی در مجالس ما وجود داره و لذا باید حتماً بحث معرفت توی مجالس مطرح بشه و بسیار مهم هست خب برمیگردیم به بحث خودمون گرچه دیگه حالا وقت من خیلی باقی نمونده اما بحثی که ما مطرح کردیم این بود که. اینا اون بخش معرفتی بحثه اینا اون بخش تغذیه عقل حتی تغذیه روح انسانه
گفتیم چرا امت به این حد از انحطاط و فلاکت و سقوط رسید در حالی که اینها قرآن داشتند سنت پیامبر را داشتند پیامبر اینها رو تربیت کرده بود هنوز اصحاب پیامبر در بین اینها بودند عرض کردم چند تا انحراف بعد از رحلت پیامبر پیش اومد که اولینشون و مهمترینشون انحراف در عقاید بود عقاید امت دچار انحراف شد. من توحیدشو تا حدی برای شما عرض کردم مفصلتری لازم داره میشه کتاب نوشت برای هر کدام از این محورها میشه کتاب نوشت عرض کردم که توحید کلاً منتفی شده بود تو جامعه اون خدایی که در کربلا در بین سپاهیان یزید حاکم بود و همه چیز شبیه بود مگر خدا، خدایی که حکمت نداره خدایی که عدالت نداره خدایی که علم نداره همه چیز شبیه خدا و این ۵۰ سال این انحرافها نهادینه شده بود پیامبر مثل بعضیا عربهای.
عرض کنم بیسواد و جاهل پیامبر در همون حد حالا گاهی هم بهش وحی شده تموم شد رفت انقدر سطح پیامبر آوردن پایین چون خودشون کتابهایی که هست ببینید بعضی از این احادیث که نقل کردن اگر به ما بگن که یک امام جماعت این کارو کرده دیگه پشت سرش نماز نمیخونه اینها رو به پیامبر نسبت میدن این شده نبوت اون پیامبری که اول ما خلق الله فرمود نوری او واسطه فیض همه عالم هست لولاک لما خلقت الافلاک اگه تو نبودی اصلاً من آسمان و زمین خلق نمیکردم. دست به آفرینش نمیزدم او عقل اول او صادر نخستین او همه عالم طفیل وجود اوست اینو آوردن پایین چون خودشون که نمیتونن برن بالا پیغمبر آوردن پایین و با حدیث سازی جعل حدیث که این خودش یه فصل دیگهای میخواد شاید یه موقع درباره صحبت کردیم بخشنامه میکردن به طور رسمی و دستور میدادن تا میتونید حدیث جعل کنید و صدها هزار حدیث جعل شد و چون نوشتن حدیث هم قدغن بود احادیث پیامبر هم سوزونده بودن عرض کردم راجع به این موضوع اگر.
صلاح دیدن بنده صحبت مستقل خواهم داشت قدغن کردن نوشتن حدیث، سوزاندن احادیث پیامبر و بعد هم بخشنامه کردن که حدیث جعل کنید به نفع خلفای ثلاثه حدیث جعل کنید بر علیه امیرالمومنین و اهل بیت حدیث جعل کنید بر علیه اهل بیت و به نفع معاویه و بنی امیه این سه تا بخشنامه در سه محور خب مردم از سنت پیامبر فاصله گرفتند سنت از کی میگرفتن از اون کسی که صحابی پیامبر داشت من یک موردشو خدمتتون عرض میکنم عرض کنم که.
یه شخصیست به نام ثمرة بن جندب این همون کسی است که خونه یکی از انصار یه نخله خرما داشت وقت و بی وقت میرفت مزاحم خانواده اون آقا میشد اومدم خرمامو سر بزنم آمدم سر بکشم این نخله خرما اون آقا اومد خدمت پیامبر شکایت کرد گفت این داره مزاحم میشه مرتب وقتی میاد میگه آمدم سرکشی خرما پیامبر اونو خواست گفت این نخله خرما ببخش به برادر مومنت گفت به جاش دو تا نخله خرما جای دیگه بگیر گفت نمیکنم هرچی پیامبر گفت پیامبر فرمود. تو یک آدم ضرر زنندهای ولا ضرر ولا ضرار فی الاسلام در اسلام ضرر نداره
به اون انصاری گفت برو نخل خرماشو بکن بنداز پیشش حالا که این کوتاه نمیاد حالا این شخص که صحابه پیامبر بوده دیگه خدمت پیامبر رسیده بعداً شده از حواریون معاویه
معاویه اومد بهش گفت که برو رو منبر بگو که آیه (وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ) در لیلة المبیت در شبی که در جای پیامبر خوابید نازل شده. بگو این آیه درباره علی نازل نشده درباره ابن ملجم نازل شده آیهای که درباره علی نازل شده اینه و من الناس من و من الناس من فراموش کردم این آیه که برای رئیس منافقین نازل شده بود این آیه درباره علی نازل شده صد هزار درهم بهت میدم صد هزار درهمی دیه ده تا انسان قبول نکرد تا به ۴۰۰ هزار درهم این که دارم عرض میکنم حرف ما نیستا حرف اهل سنته ابن ابی الحدید تو شرح نهج البلاغش مطلب رو با دقت با سند نقل کرده.
به ۴۰۰ هزار درهم رسوند خب باشه رفت خوند حدیث رو من از پیغمبر شنیدم چنین و چنان تا آخرش عرض کردم این بحث خودش بحث پیامبر رو اینجوری باهاش برخورد کردن میریم سراغ بحث امامت اصلاً کلاً امامت از تو جامعه رخت بر بست چیزی به نام امامت به اون معنایی که ما میگیم اونجا وجود نداره بریم سراغ عدل ،عدل تبدیل به جبر شده عدل رفته به جاش جبرگرایی اومده شما تو تاریخ عاشورا نگاه کنید بارها و بارها.
این جبرگرایی برخورد میکنید معاویه به طور رسمی بخشنامه میکرد شاید این مطلب را خدمتتون عرض کرده باشم میگفت جبرگرایی شعر و مُرجعیت رو تا میتونید تبلیغ کنید اینها دستور حکومتی بود ها چرا؟ تا بتونن جنایات خودشونو توجیه بکنند همه رو به خدا نسبت بدن کی امام حسین رو کشته؟ خود خدا
این کاخ سبز و ابوذر به معاویه میگفت خودت ساختی؟ اسراف و تبذیراست ( ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین)
اگر از بیت المال ساختی خیانته. یا از خودت ساختی اسراف کردی یا از بیت المال ساخته خیانت کردی میگفت المال مال الله و انا خلیفه الله مال خداست منم خلیفه خدا خواسته من این را داشته باشم این اندیشه دیگه عدلی باقی نذاشت عدالت خداوند کلاً از بین رفت یه اشارهای کردم بنده به بحث انحراف سیاسی اگه مجالی بود ما راجع به مولفههای نظام اسلامی شاخصههای حکومت اسلامی و اونچه که قرآن میگه اونچه که روایات میگن. اگه فرصتی بود خوب بود که صحبت میکردیم ولی فرصت نیست چون میخوام بحث دیگه هم داشته باشم در همین باره که سوالی مطرح کردم عجالتاً اون مطلبو کنار میذاریم فقط عرض کردم که حکومت اسلامی بعد از رحلت پیامبر تبدیل شد به یک حکومت سکولار یک حکومت شاهنشاهی حتی بدتر از اون شاهنشاهی ساسانی چون به هر حال نظامی داشتن حساب کتابی داشتند تبدیل شد به یک خودکامگی شما ببینید خلیفه سوم چیکار کرد حالا جلوتر دیگه به معاویه و یزید و عبدالملک مروان اونا که میرسید که اصلاً.
بویی از اسلام تو این حکومت نیست حکومت کلاً حکومت اسلامی کنار گذاشته شد این انحراف سیاسی که از سقیفه شروع شد تا امروز ادامه داره الان تو مملکت ما سیاستمداران ماها برخی از کارگزاران برخی از مسئولین ما طرفدار این هستند که باید حکومت سکولار بشه چون بنده پرهیز میکنم از اینکه تو بحثهای سیاسی وارد بشم که بخوام معرفی کنم یا طوری صحبت کنم که شما بفهمید که من درباره کی صحبت میکنم بنده از این بحثها معمولاً پرهیز میکنم من. مباحث دینی رو معمولاً مطرح میکنم ولی تو نظام ما در بین مسئولین ما کم نبودند در طول این ۴۵ سال که اینها دنبال یک حکومت سکولار بودند دین از حکومت جدا بشه حکومت را میگن دموکراسی حالا این دموکراسی هم خودش یک قصه پرغصه هست که باید یه زمانی روش بحث بشه حاصل بحث من امشب سه مطلب شد یک سوالی رو دوستان مطرح کردند که چون.
خدا به حضرت موسی از عاشورا خبر داد پس جبر گفتیم نه جبر نیست چهار پنج نکته رو من عرض کردم پنج تا نکته پاسخ این سوال بود مطلب دوم اشاره کردم به بحث حدیث سازی و حدیث سوزی که در دوره بنی امیه و فردای رحلت پیامبر احادیث شروع شد سوزوندن شاید یه موقع اینو بحث خدمتتون عرض کردم صدها و هزاران حدیث پیامبر رو سوزوندن از بین بردن و بعد هم نوشتن حدیث رو قدغن کردند. و بعدش نقل حدیث رو هم قدغن کردم قرآنی که تفسیر نداشته باشه چطور میشه انسان بفهمد خب من وقتم تموم شد ظاهراً برادر مداحمونم تشریف آوردن نکته آخرم که عرض کردم این بود که دو عامل از عوامل انحراف امت من خدمت شما عرض کردم یک عامل اعتقادی بود دو عامل سیاسی انشالله شبهای بعد هم عوامل دیگری که باعث سقوط امت شده و امروز هم ما را تهدید میکنه به خاطر شیاطین عرض خواهم کرد السلام علیک یا اباعبدالله یادی از حر بن یزید ریاحی شد مصیبت ما هم همین مصیبت حر باشه به هر حال اومد خدمت آقا سیدالشهدا عرض کردم آقا جان من فکر نمیکردم اینها به اینجا کار بکشونند من توبه کردم من شما رو جلو راهتونو گرفتم من بچهها رو ترسوندم آیا.
برای من توبه هست خدا توبه منو قبول میکنه آقا فرمود بله توبه شما قبول میشه پیاده شو نمیدونم پیاده بشه برای چی نه آب تو خیمهها هست نه نان خواست از مهمان با چی پذیرایی بکنه عرض کرد آقا جان اگر اجازه بدید من با مرکب مقابل شما بجنگم بهتر است فرمود هرچه خود صلاح میدونی حمله کرد حالا مفصله باز ظهیر اینا با هم چون دوست بودن این دو نفر با هم حمله میکردن یکی محاصره میشد اون یکی دیگه حمله میکرد حلقه محاصره رو میشکست تا اینکه اسب حر را پی کردن. پیاده شروع کرد جنگیدن محاصرش کردم خلاصه به شهادت رسید یعنی افتاد آوردنش چرا خیمهها آقا سیدالشهدا اومد و بهش گفت انت حر کما سمتک امک
سر حر به دامن گرفت آقاجان حر شما رو اذیت کرده بود حر جلو راه شما رو گرفته ولی این جمعی که اینجا نشستن اینا عاشق شما هستن اینا اگر کربلا بودن حتما تو صف شما بودن میشه اون آخر لحظاتی دیدن نوکرا و خوش به حالتون. چشمشو باز میکنه چهره زیبا و نورانی شما را ببینه بگه السلام علیک یا آقا سیدالشهدا به بالین غلام سیاه ابوذر غفاری هم رفت سر بالین دیگران هم رفت حبیب مسلم آقا جان انتظار ما انتظار این جمع اینه که ما هم در آخرین لحظاتی که داریم بار سفر میبندیم چهره زیبای شما رو زیارت کنیم و سلام آخرین سلام رو اونجا بر شما داشته باشیم لا حول ولا قوةالا بالله العلی العظیم دعاهایی که میفرمایند انشالله. اجابت برسد و السلام علیکم.