پنجشنبه 4 ارديبهشت 1404

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

1402-02-25-حجت الاسلام رفیعی 

بسم الله الرّحمن الرّحیم و به نستعین إنّه خیرُ ناصرٍ و مُعین، عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و عرض احترام همچنین خدمت بینندگان عزیزمان و عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت امام صادق(ع) که فردا 25 شوال است

بخش عمده‌ای از تفسیر و احکام و احادیث‌مان را مدیون فرمایشات این امام بزرگوار هستیم و با اینکه 250 سال همه ائمه ما روایت دارند کلام دارند حتی مدت امامت امام صادق که سی و چند سال است امام سجاد هم همین است بعضی از ائمه همین هستند اما هیچ کدام از ائمه به اندازه امام صادق فرصت تبیین پیدا نکردند.
امیدواریم که پیروان خوبی برای آن حضرت باشیم دعا هم می‌کنم که همه ما زائر خانه خدا و زائر قبور ائمه بقیع و پیامبر اکرم انشاالله باشیم.

عوامل و اسباب عاقبت بخیری را  عرض کردم

یکی تقوا، «وَ العاقِبةُ للمتّقین»

دوم: بعضی از دعاها و سوره‌هایی که سفارش شده بود خوانده شود،

سوم گفتیم عاقلانه عمل کردن خرد گرایی، اندیشه ورزی، مشورت، بی‌گدار آدم به آب نزند، اهل خرافات و حاشیه نشود

چهارم را عرض کردیم که رسول خدا فرمود: ولایت امیرالمومنین محبت امیرالمومنین را کسی داشته باشد با امن و ایمان از دنیا میرود.

چون فردا شهادت امام صادق است عامل بعدی را از کلام امام صادق(ع) عرض می‌کنم می‌دانید که من دو نکته بگویم بعد این را عرض کنم. امام صادق یک جمله‌ای دارند من توصیه کردم به بعضی هیئت‌هایی که فردا مراسم دارند این را تابلو کنند در هیئت‌ها بزنند اتفاقاً خودم یک جلسه‌ای چند سال است یزد دارم جلسه‌ی پر جمعیتی است صبح‌های شهادت و چند روز قبل این کار را کردند و تابلوی بزرگی درست کردند و پرچم بزرگی امام صادق فرمود «أنا أرحَمُ بکُم مِن أنفُسکُم» من به شما از خودتان مهربان‌تر هستم.

آدمی خودش را دوست دارد زلزله شود خودش فرار می‌کند همه را فراموش می‌کند گرسنه شود خودش غذا می‌خورد و سعی می‌کند مواظب خودش باشد، الان یک مریضی را به شما بگویند یا به دیگری بگویند آدم خودش داشته باشد بیشتر ناراحت می‌شود حالا امام صادق می‌فرماید شما چه‌قدر خودت را دوست داری من شما را بیشتر از خودت دوست دارم. به بعضی می‌گوییم می‌گویند ما بیشتر. حالا «أنا أرحَمُ بکُم مِن أنفُسکُم»

نکته‌ی دوم که باز من هر سال این را تأکید میکنم در آن جلسه هم یک بار عرض کردم آقایی بود اهل قم بود یکی از سال‌هایی که حج مشرف بودند امام صادق،ایشان در کار پارچه و کنف و گونی و اینها بود این شخص، اگر اسمش را درست بگو یک عمران بن عبدالله قمی، می‌گوید من یکی از این سال‌هایی که به حج آمدم یک مقداری کنف، نخ گونی که خنک‌تر است با خودم آوردم و زودتر رفتم در منا یک چادری برای امام صادق(ع) زدم، این چادر چون جنسش از کنف بود خنک‌تر بود امام و همراهانش رفتند داخل آن و خیلی آقا خوش‌شان آمد و دعا کرد و من را خواست و هزینه‌اش را گفت، گفتم من آقا به عشق شما این کار را انجام دادم هزینه نمی‌خواهم خیلی برایم دعا کرد و فرمود که خدا سایه‌ی رحمت روی سرت بیندازد که این‌طور اینجا باعث شدی که ما زیر سایه قرار بگیریم.

همین را می‌خواهم یک زمنیه‌ای قرار بدهم برای اینکه عزیزان ما در سراسر کشور منازل، مساجد، برای امام صادق مراسم بگیرید یاد کنیم و بدانید که این آقا این‌طور است که به خود ما مهربان‌تر از خودمان است و دعا می‌کند حتی یک چادر برایش بزنند چه برسد که یک شام بدهد روضه بگیرد به اسم امام صادق به فقرا کمک کند این نکته‌ای که می‌خواستم عرض کنم و می‌روم سراغ آن حدیث.

احادیث ائمه ما، بعضی گفتارشان است یعنی فرمودند و راوی و ناقل و خبرنگار به قول امروزی‌ها از امام شنیده است می‌گوید من از امام شنیدم که این‌طور گفتند، بعضی از اینها مکتوبات امام است یعنی امام شخصاً نوشتند این مکتوبات طبیعتاً یک مقداری محکم‌تر است به دلیل اینکه مستندتر است 

حضرت امیر در نهج البلاغه خطبه دارد نامه هم دارد، خطبه را ایراد کرده و کسی برای‌شان ثبت کرده است اما نامه را خودشان نوشتند این حدیثی که من امروز می‌خوانم از مکاتبات امام صادق است که نسبت به یکی از اصحاب و دوستان‌شان نوشتند و موضوعش هم عاقبت بخیری است فرمود اگر می‌خواهی عاقبت بخیر شوی سه کار را بکن، سه راه حل را امروز از زبان امام صادق بیان می‌کنیم.

«کَتَب الامام الصّادِق(ع) إلا أحد موالي» امام صادق به یکی از دوستان‌شان نوشتند « إنْ أرَدْتَ أنْ يُخْتَمَ بخَيرٍ عَمَلُكُ حتّى تُقْبَضَ» اگر می‌خواهی عاقبت بخیر شوی تا موقع مرگ یعنی کاملاً دیگر تضمین شده از دنیا بروی «وأنتَ في أفْضَلِ الأعْمالِ» و با عمل خوب از دنیا بروی سه کار کن؛ من این سه راهکار را امروز از زبان امام صادق برای عاقبت بخیری اضافه می‌کنم به آن چند عامل،

یک: «فعَظِّمْ للّه ِ حَقَّهُ» خدا را بزرگ بشمار «ن تَبْذُلَ نَعْماءَهُ في مَعاصيهِ» و نعمت‌های خدا را در کار گناه به کار نبر، عاقبت بخیر می‌شوی. ساده است ولی پر مطلب است خدا یک نعمت‌هایی به ما داده است مثلاً انگور یک میوه خداست شما این را در معصیت به کار نبر، چه‌طوری انگور در معصیت به کار می‌رود؟ تبدیل به شراب می‌شود.

بخور و تعارف کن به دیگران و چیزهایی که حلال است مثلاً سرکه درست کن شربت درست کن، اما شراب نکن، خدا به شما نعمت داده است چشم، کتاب بخوان به پدر و مادر نگاه کن، دریا ببین، صحرا ببین، مسافرت برو اما این چشم را به صحنه‌ی حرام و فیلم مبتذل، زنی که حرام است، صحنه‌هایی که موجب حرمت جایز نیست نگاه حرام، این می‌شود نعمت خدا را در معصیت استفاده نکردن، خدا به شما نعمت داده است زبان، هر چه می‌خواهی با آن بگو، لطیفه بگو، شعر بگو، نصیحت کن، احوال بپرس.

دروغ نگو، غیبت نکن، تهمت نزن، خیلی روشن است انقدر این حرف ساده اما عملش مشکل است خدا به شما زیبایی داده است الحمدالله زیبا هستی خوبی، خانم آقا اما باعث ارتکاب حرام خودت یا دیگران نشو، گاهی از اوقات ممکن است شما با عدم رعایت، با عرضه کردن یک خانم خودش را به کوچه و خیابان و نامحرم هم خودش معصیت می‌کند هم آن جوان را به معصیت می‎اندازد جوان مجردی نگاهش به حرام می‌افتد پس شما بیا و نعمت الهی را، این نعمت باشد برای همسرت، برای خودت این‌طور نیست که شما بخواهید در معرض نامحرمان قرار بدهید و بروید جلو تا همه‌ی چیزهایی که در زندگی داریم، پا دست گوش، آن رساله‌ی حقوق امام سجاد حقوق هر عضو را رعایت کن،

خداوند به شما نعمت همسر داده است الحمدالله، این نعمت در معصیت صرف نشود یک وقت بداخلاقی و دعوا و تندی و همین‌طور این کلام امام(ع) و به عبارت دیگر، امام می‌خواهد بگوید نعمت‌های خدا را نقمت نکنید چیزی که می‌تواند قاتق نان‌تان باشد قاتل جان‌تان نشود. فرض می‌کنیم حالا مثال ساده‌اش این است الان خداوند توفیق داده که شما یک ماشینی خریدی حالا با این ماشین آهسته بروید رعایت کنید سفرهای مناسبت خوب بروید اگر یک کسی آمد با این ماشین تند رفت تصادف کرد قطع عضو شد نعمت را نقمت کرده است برای خودش دیگر، یعنی یک وسیله‌ای را تبدیل کرده است به یک بعد منفی. 

در قرآن کریم تعبیر تبدیل داریم که مثلاً قوم سبا سوره داریم به این نام، خداوند به اینها این‌قدر نعمت داد آن‌قدر اینها نعمت داشتند که شهرهای‌شان جاده نداشته است مثل شهرهای شمال دیدید دیگر از این شهر بروی به آن شهر ولی جاده بین آنها نیست به هم چسبیده است اینها شهرهای‌شان این‌طور بوده آن‌قدر خدا میوه به اینها داده بود که اگر کسی سبد دست می‌گرفت یک دور می‌زد اینها پر می‌شد،

این شهر با این آبادی کفران نعمت کردند می‌گویند بعضی از آنها با نان تطهیر می‌کردند، مثل دستمال کاغذی کارشان به جایی رسیده بود که برای همین نان‌ها صف می‌کشیدند امروز هم در کشور ما خیلی باید این نکته دقت شود که رهبر معظم انقلاب هم گاهی اشاره می‌کنند به مسئولین به مردم نعمت‌ها را یادآوری کنید خدمت‌ها را بگویید، این اتفاقات در کشور افتاده است این‌قدر کار شده این‌قدر جاده ساخته شده، این‌قدر راه‌آهن، پل، اسلحه، پزشکی، اینها دیده شود که راحت یک کسی نگوید که چه کاری کردید؟ اینها شده است بله نقاط ضعف هم باید جبران شود در خانه هم همین‌طور است مثلاً یک بچه‌ای به پدرش می‌گوید تو چه کاری برای ما کردی؟

خیلی برمی‌خورد پسرم من چه کار کردم برای تو؟ تو چه بودی و چه شدی به کجا رسیدی؟ پس سه توصیه انسان را عاقبت بخیر می‌کند نخست نعمت خدا را نقمت نکنیم و در مسیر حرام صرف نکنیم. خدا به شما قلم داده است قدرت شعر داده است چرا چیزهای مبتذل بنویسید؟ چرا چیزهای منفی بگویی؟ بیان داده است چرا بیان را در راه منفی به کار ببری؟

دومین عامل عاقبت بخیری امام صادق فرمودند «وأنْ تَغْتَرَّ بحِلْمِهِ عَنكَ» نوشته‌ی امام صادق است می‌خواهی عاقبت بخیر شوی نعمت خدا را در معصیت صرف نکن به حلم خدا مغرور نشو، یعنی چه؟ ببینید خدا ستار العیوب است حلیم است بردبار است یا حلیماً لا یعجل، حلیمی که عجله نمی‌کند، شما یک گناه کردی لو نرفتی، دو گناه کردی لو نرفتی، سه تا کردی لو نرفتی، مغرور نشو یک مرتبه این ستاریت کنار می‌رود، میشود تهتک العصم،

لذا این خیلی حرف سنگین و مهم و قابل تعجبی است که خدا خودش هم در قرآن می‌گوید که «یا أیّهال الانسان ما غَرَّک بربّکَ الکَریم» چه مغرورت کرده است؟ اگر من حلیم هستم مثل اینکه شما یک پدری به فرزندش بگوید که از خوش اخلاقی من سوء استفاده نکن، یک استادی به دانش‌آموزانش بگوید شما از برخورد خوب من سوء استفاده نکنید اگر آن روی من بالا بیاید آن وقت جبران همه‌ی اینها می‌شود،

حالا به خدا این‌طوری عرض می‌کنیم که خدایا تو حلیمی بردباری، یک بار دو بار، سه بار، تو ستاری، اما گاهی میشود که این ستاریت کنار می‌رود. به حلم خدا از خودتان مغرور نشوید فکر نکنید که تو یک خلاف و دو خلاف کردی هیچ چیزی به تو نگفت پس لابد تو درست عمل کردی، نه این نمی‌خواهد به تو چیزی بگوید می‌خواهد به تو فرصت بدهد مهلت بدهد

و سومین توصیه امام صادق که فرمودند اگر می‌خواهید عاقبت بخیر شوید «وأكْرِمْ كُلَّ مَن وَجَدْتَهُ يُذْكَرُ مِنّا أو يَنْتَحِلُ مَوَدّتَنا» هر کسی که یاد ما اهل بیت می‌کند احترامش کنید یعنی محبین و پیروان ما حتی کسانی که ادعای محبت ما را دارند اگر خودش را به ما وصل می‌کند شما به خاطر ما تحویلش بگیرید این شاعر اهل بیت است این مداح اهل بیت است این روضه خوان اهل بیت است

خدا رحمت کن مرحوم آیت الله شب‌زنده‌دار، که فرزندشان الان در شورای نگهبان هستند پدرشان استاد من بود من پیش ایشان شرح لمعه خواندم یکبار هم به احترام‌شان رفتم در جهرم برای ختم‌شان سخنرانی کردم. مرد عجیبی بود خیلی متدین، مومن، زندگی ساده، یکی از آقایان مداحان قم که شما ایشان را می‌شناسید به ایشان زنگ زد گفت ما یک روضه‌ای گرفتیم حالا نمی‌دانم برای امام صادق بود برای امام باقر بود گفتم چشم،گفت البته جمعیتی نیستیم من هستم و حاج خانم و سه چهار تا از اهل خانه؛ می‌گفت رفتیم دیدیم که یک جمع خانوادگی هستند و می‌گفت من یک روضه‌ای خواندم خیلی آقای شب‌زنده‌دار آیت الله پدر گریه کرد می‌گفت تا من آمدم خودم را جمع و جور کنم ایشان زودتر بیرون رفت دیدم کفش‌های من را جفت کردند جلوی پا و روی آن را تمیز می‌کند.

می‌گفت شرمنده شدم فرمود شما ذاکر اهل بیت هستید به احترام اینکه نام اهل بیت را ذکر می‌کنید من شما را احترام می‌کنم اولاً با این جمله‌ای که گفتم ذاکرین، مادحین، شاعرین، سخنرانان، روضه خوانان، همه‌ی کسانی که از اهل بیت یک طوری یاد می‌کنند حتی اینهایی که در مجالس شرکت می‌کنند.فیلم برای زندگی امام می‌سازند قدر خودشان را بدانند.و یک طوری می‌خواهد ما را ترویج کند این روایت امام صادق(ع) است که راجع به عاقبت بخیری عرض کردم.

من اجازه می‌خواهم که این عوامل را در این برنامه تقریباً بیشترش را بگویم چون ما بنا بود که به دعای یازدهم صحیفه‌ی سجادیه دعای عاقبت بخیری وارد شویم. این جمله‌ای که الان می‌گویم از امیرالمومنین در نهج‌البلاغه است حضرت یک نامه‌ای نوشتند الان در شماره‌های نامه‌های نهج‌البلاغه شماره 69 است به یکی از استانداران‌شان به نام حارث بن عبدالله همدانی آنجا برای عاقبت بخیری دو توصیه کردند عزیزانی که اینها را ردیف و فهرست می‌کنید سه تا از امام صادق عرض کردیم چهار تا قبلاً گفته بودیم الان این دو را به آن اضافه می‌کنیم

فرمود: «و اکظِمِ الغَیظ عند الغَضَب و تَجاوَز مع الدّولة تکن لک العاقِبة» دو کار کنی عاقبت بخیر می‌شوی یک: وقتی خشمت توفانی می‌شود خشم خودت را کنترل کن، شما دیدید این حوادثی که در جامعه پیش می‌آید حالا انواعش یکی از دلایلش عدم کنترل خشم است چاقو زده است، قمه زده است، عصبانی شده است، چه‌قدر هم آدم غصه می‌خورد آدم غصه‌ی دو ناحیه را می‌خورد یکی آن مظلومی که کشته شده و یکی این که الان باید برود قصاص شود و به اصطلاح می‌گوید که من پشیمان شدم نفهمیدم اشتباه کردم او خانواده دارد این خانواده دارد، او مادر دارد این مادر دارد، حالا او به ناحق کشته شده است این حقش که باز می‌شود بحث دیگری است ولی برای مادر چه فرقی می‌کند؟ وقتی مادری جوانش از دست می‌رود چه این جوان مقتول بوده شهید شده کشته شده چه قاتلی که ظلم کرده و به قتل رسانده است.

چرا این کار را می‌کنیم چرا مواظبت نمی‌کنیم؟ چرا خودمان را کنترل نمی‌کنیم؟ فرمود خشم خودت را کنترل کن عاقبت بخیر می‌شوی، واقعاً هم همینطور است دیگر اگر مردم خشم را کنترل می‌کردند این پلیس‌های کلانتری نصف کارشان کم می‌شد ادامه همان «و تَجاوز معَ الدِولة» وقتی که توان داری بگذر، کینه به دل نگیر این موجب می‌شود که عاقبت بخیر شوی.

این هم باز از توصیه‌هایی است که امیرالمومنین راجع به عاقبت بخیری داشتند و طبیعی هم هست انسان‌هایی که گذشت دارند کنترل خشم دارند جالب است این بعد از کنترل خشم آمده است حالا انسان یک جنایتی را مرتکب شود بعضی این‌طوری هستند در ارتکاب جنایت هیچ رحمی ندارد بعد در جذب عطوفت حداکثری عمل می‌کند یعنی همه توان‌ها را به کار می‌گیرد که این مثلاً عطوفت شامل او شود کار باید دو طرفه باشد شما حواست را جمع کنی دقت کنی عرض می‌کنم که یک وقت می‌بینید یک خانواده‌ای محروم می‌شوند یک فرزندانی یتیم می‌شوند اینها باید به آن توجه شود کارهای احساسی اگر جلویش گرفته شود عاقبت بخیری می‌آورد. اما مورد بعدی را از کلام رسول خدا عرض می‌کنم.

عامل بعدی را که با همین عامل دیگر بحث را جمع و جور می‌کنیم و می‌رویم انشاالله سراغ دعای صحیفه، این هم خیلی جالب است رسول خدا فرمود: می‌دانید چگونه بعضی‌ها عاقبت بخیر می‌شوند؟ «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْرًا» اگر خدا بخواهد پایان کسی را خیر کند «طَهَّرهُ قَبلَ مَوتِهِ» توفیق به او می‌دهد که قبل از مرگ پاک شود بعد خاک شود. چه‌طوری؟ «و ما طَهورُ العَبدِ ؟» گفتند چگونه خدا عاقبت بخیر می‌کند با پاکی؟ فرمود یک عمل صالحی در زندگی‌اش می‌اندازد یک کار خیری انجام می‌دهد و عاقبت بخیر می‌شود و از دنیا می‌رود مثل طیب حاج رضایی، 15 خرداد می‌شود از امام دفاع می‌کند آدمی که سابقه‌ی... ورق برمی‌گردد زندگی‌اش متحول می‌شود.

سحره‌ی فرعون بلند می‌شوند بیایند موسی را بگذارند زمین معجزه را می‌بینند به موسی ایمان می‌آورند به فرعون پشت می‌کنند تهدیدات فرعون هم آنها را نمی‌ترساند ورق به قول شما برمی‌گردد این را می‌گویند انقلاب. تحول، حر عمل صالحی که خدا در زندگی حر قرار می‌دهد چیست؟ یاری امام حسین(ع). عمل صالحی که در جادوگران فرعون قرار می‌دهد چیست؟ ایمان آوردن به جناب موسی، یعنی خدای موسی.

از این نمونه‌ها خیلی داریم من یک داستان بگویم خدمت بینندگان عزیز، آقایی است به نام بریده‌ی اسلمی الان هم محل قبرش معلوم است و کتاب هم درباره‌اش نوشتند در فضای مجازی عزیزان بزنند بریده‌ی اسلمی، این بریده از برد می‌آید دیگر اسمش از کسانی است که وقتی رسول خدا از مکه به مدینه هجرت کردند ابوسفیان گفت که هشتاد شتر جایزه می‌دهیم هر کسی که پیغمبر را بگیرد و تحویل دهد این بریده و چند نفر طمع کردند مشرک بودند بیایند رسول خدا را دستگیر کنند تحویل دهند و این شترها را جایزه بگیرند.

پیغمبر رفته بودند در غار ثور و آمدند بیرون اتفاقاً اینها پیغمبر را پیدا کردند می‌توانستند راحت دستگیرش کنند چون خودش بود و اینها دو نفر بیشتر نبودند، پیغمبر یک نگاه نافذی به او کرد و گفت اسمت چیست؟ گفت بریده، از کدام قبیله‌ای؟ اسلم، فرمود خیلی خوب است برد و سلام در اسمت است. «یا نورُ کوني بَرداً و سلاماً» و خشونت در اسمت نیست. این خوشش آمد آقا یک شخصیت دادن به یک نفر گاهی طرف را زیر و رو می‌کند خوشش آمد حضرت فرمود می‌خواهی همراه ما شوی؟ ما داریم می‌رویم مدینه بیا و پرچمدار ما شو، گفت باشد مسلمان شد حضرت یک پرچم سفیدی داد گرفت جلو و شد پرچمدار پیغمبر.

آدمی که آمده بود پیامبر را بکشد طهره، پاک کرد و زمینه‌ا‌‌ی که برایش فراهم کرد منتها یک چیزی من بگویم قبل از اینکه یک داستان دیگری بگویم به قول امروزی‌ها این زمینه‌ها کیلویی نیست.

حساب و کتاب دارد. یک دعای پدر و مادری، یک چیزی، یک آه نیمه شبی یک چیزی این داشته است دیدید به بعضی می‌گوییم تو یک ظرفیتی پشتت هست به این راحتی... حر این‌طور بود دیگر می‌گویند مثلاً حر ادبش در مقابل امام حسین.

این توفیق نصیب هر کسی نمی‌شود.یک زمینه‌ای باید در این قصه باشد اقای شریعتی عجیب در تاریخ ما از این نمونه‌های تحول را می‌بینیم یک کتابی من دیدم کویت هم نوشته شده است ده جلد، المتحولون، کسانی که متحول شدند اتفاقاً این کتاب را یک زمانی آوردم منزل ده جلدش را ورق زدم موضوعش آدم‌های متفاوتی هستند با عکس و تصویر، آدم‌هایی که به قول امروزی‌ها دقیقه‌ی 90 عمل صالح در زندگی‌شان آمده است عوض شده است حالا من نمی‌دانم این نوشته شده یا نه، حتماً باید از آن طرف داشته باشیم کسانی که ساقط کردند.

متحولون یا به نوعی عقب گرد، داستانی که عرض کردم جوانی بود به نام شیبت بن عثمان، خیلی با پیغمبر ضد بود ایشان پدرش و بعضی بستگان در بدر کشته شده بودند یا احد یا بدر به هر حال در جنگ‌ها میگفت من پیغمبر را می‌کشم اصلاً یک تنفری پیدا کرده بود گذشت و در جنگ حنین ایشان آمد به قصد ترور پیامبر، اتفاقاً جنگ حنین هم «وَ یَومَ حُنَینٍ اِذ اَعجَبَتکُم کَثرَتُکُم» یک جایی اوضاع به همه ریخت این پیامبر را تنها پیدا کرد شمشیر را برداشت آمد به طرف پیامبر، حضرت یک نگاهی کرد فرمود خدایا شیطان را از این دور کن، فهمید این زمینه‌اش را دارد. شمشیر را انداخت پیامبر را در آغوش گرفت گفت آقا الان محبوب‌ترین آدم در دل من شمایید بغض و کینه رفت و جز مسلمان‌های درجه یک شد

و از این نمونه‌ها...زهیر و حر و ... منتها زمینه باید باشد عبیدالله حر جعفی این زمینه را نداشت پس یکی از عوامل عاقبت بخیری این است که خداوند قبل از مرگ یک عمل صالحی در زندگی طرف قرار می‌دهد یک رفاقت و دوستی یا شهادتی بالاخره یک چیزی که این را از این عالم پاک می‌برد و روایاتی هم در این زمینه داریم.

 «اَ تَسْتَصْغِرَنَّ» کوچک نشمارید هیچ عمل خیری را یک وقت می‌بینید همان باعث نجات و عاقبت بخیری شما می‌شود. مثل این صدف‌هایی که آدم از دریا بیرون می‌آورد یک وقتی در یکی از آنها در است یک وقت می‌بینید در زیر همان عمل هست البته این که شما اشاره کردید آن توفیق از کجا می‌آید، روایت داریم: احترام به پدر و مادر، نماز اول وقت، قرآن خواندن مرتب، اینها توفیق را زیاد می‌کند باز حسن نیت یعنی کسی که نیتش به دیگران بد نیست کار دیگران را حمل بر منفی نمی‌کند، اینهاحسن ظن دارد سخاوت، کسانی که خیلی سخی هستند اینها موجب می‌شود که یک طوری با ایمان از دنیا بروند و این در واقع در آنها ایجاد شود

اینها مجموعه عواملی است که من اشاره کردم باز دارد در تاریخ که یک کسی آمد خدمت امام صادق(ع) گفت خیلی حلال را حرام کرده است دربار بنی امیه بوده است الان می‌خواهد توبه کند چه کاری کند؟ ببینید این رفیق خوب یکی از همان توفیقات است که این رفیق دست این را در دست امام صادق قرار می‌دهد راهکار می‌گیرید. آقا فرمودند هر چه از حرام کسب کرده است رد کند ما هم بهشت را برایش ضمانت می‌کنیم.

این شخص ابابصیر است می‌گوید آمدم به دوستم گفتم ببین حرفی نیست ولی سخت است خانه، زندگی، لباس، همه از حرام است گفت باشد انجام می‌دهم می‌گوید به گونه‌ای انجام داد که ما برایش یک دست لباس خریدیم هیچ چیز نداشت و وقتی که از دنیا رفت من آمدم کنارش گفت امام صادق به وعده‌اش عمل کرد و بعد می‌گوید که من رفتم خدمت امام صادق فرمودند ما به وعده خود به آن دوستت عمل کردیم. این می‌شود آن طهره قبل موت، چیزی از خدا بخواهیم که پاک برویم.

سلب ایمان نشویم یعنی بتوانیم آن آخرین لحظه با این باورها بمانیم البته عرض کردم نمی‌خواهم بترسانم راهکارهای ساده‌ای مثل ولایت امیرالمومنین و همین کارهایی که عرض کردیم حواس‌مان باشد دقت کنیم خداوند هم انشاالله به ما کمک می‌کند. من چند عاملی بود که به شما و بینندگان عزیز عرض کردم اگر اجازه بفرمایید وارد این دعای یازدهم صحیفه شویم و مقداری را با هم مرور کنیم.

اسم این دعا همین است «وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ بِخَوَاتِمِ الْخَيْرِ» یعنی دعایی که برای ختم به خیری می‌خواند، خیلی هم کوتاه است. یک صفحه بیشتر نیست در این دعا آغازش را امام به سه توصیف خدا پرداخته است و بعد از آن سه توصیف طبق همین سه هم سه دعا کرده است. توصیف‌ها این است

یک: «يَا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاكِرِينَ» شبیه دعای جوشن ای خدایی که یاد تو افتخار است آدم بتواند یاد خدا کند خیلی افتخار است همین که به ما اجازه داده است اسمش را بیاوریم. هر چیزی که یا الله، یا رحیم، یا غفور، این شرافتی است.

مثلاً با فلانی رفیقیم با فلان مرجع با هم سر یک سفره بودیم افتخار می‌کنیم دیگرآدمی که می‌گوید یا الله، الحمدلله خدا به من توفیق داده است بگویم یا الله، نعمت است. می‌گوید یک کسی یا الله یا الله میکرد شیطان آمد گفت یا الله نگو یک بار بگو یا شیطان من جوابت را می‌دهم کجاست خدایی که می‌گویی یا الله؟ بعد خدای تبارک و تعالی فرمود همین که دارد می‌گوید یا الله پاسخ ما است گفت این الله تو لبیک ماست.

دو: «وَ يَا مَنْ شُكْرُهُ فَوْزٌ لِلشَّاكِرِين» ای خدایی که شکر تو یک رستگاری برای ما است همین قدر که من بتوانم بگویم یا الله، ممنونم از تو این خودش توفیق می‌خواهد هر کسی نمی‌تواند این حرف را بزند.

سه: « يَا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاةٌ لِلْمُطِيعِينَ» ای خدایی که طاعت تو نجات انسان‌های مطیع است به عبارت دیگر امام دارد همین را سه عامل عاقبت بخیری دارد می‌گوید ذکر و شکر و اطاعت، چرا؟ ذکر برای ذاکر شرافت است، شکر برای شکر رستگاری است، اطاعت برای مطیع نجات است. خدایا من بنده‌ی تو هستم خدا را شکر می‌توانم بگویم الحمدالله تو را شکر کنم بگویم یا الله ذکرت کنم و تو را اطاعت کنم.

دقت بفرمایید اینها حرف‌های مهمی است به ولله نجات در همین است گول نخوریم دشمنان و شیاطین ما را دور نکنند، خدا می‌داند ما طلبه‌ها هم که این حرف‌ها را می‌زنیم اولاً سعی می‌کنیم خودمان هم عمل کنیم و نکته‌ی مهم‌تر این است که دل‌مان می‌سوزد دل‌مان می‌خواهد مردم دیندار باشند متدین باشند و الا بنده و امثال بنده می‌نشینیم یک گوشه منبر را تعطیل کنیم و کاری هم نداشته باشیم همه جامعه هم برود به سمت بی‌دینی عرض کنم که ضررش را چه کسی می‌کند؟

همه ضرر می‌کنیم جامعه ضرر می‌کند، اگر دغدغه داریم روی منبر والله، بالله، تالله، اینها قسم‌های جلاله است این حرف‌ها سیاسی نیست رنگ و بوی سیاسی ندارد حرف‌های دینی حرف‌هایی از جنس دین است با خدا بودن خوب است مومن بودن خوب است تقوا داشتن خوب است حجاب داشتن، تدین، لقمه‌ی حلال، آزار ندادن مردم، اینها چیزهای خوبی است یعنی به عبارت دیگر این حرف‌ها حرف‌هایی است که شما به آدم بی‌طرف هم بگویید می‌گوید اینها ارزش است اینها دارند از ارزش‌ها دفاع می‌کنند و هزینه‌ی گفتن این ارزش‌ها را هم عزیزان ما پرداختند.

شهدای با فضیلت که چه‌قدر جان دادند در این مسیر، چرا این حرف را زدم؟ چون دلم می‌سوزد بعضاً این شبکه‌های معاند این سایت‌ها و فضاهای مجازی معاند بدبین می‌کنند یعنی ذهن شما جنابعالی جوان را به بنده بدبین می‌کند در صورتی که بنده دارم خیرخواهی می‌کنم بنده دارم قال الصادق و قال الباقر می‌گویم آن دلش به حال آن جوان نسوخته است آن می‌خواهد اینها را از معنویت و دینداری دور کند خواهشم این است که عزیزان ما گول نخورند درست است که همیشه طرفداران حق کمتر بودند همیشه انبیای الهی مظلوم بودند ائمه بزرگوار ما، تاریخ را نگاه کنید ولی واقعاً حضرت نوح غصه‌ی مردم را می‌خورده است حضرت ابراهیم غصه می‌خورد، درست است که عمویش گوش نکرد دچار مشکل شد درست است نوح پسرش گوش نکرد آخرش دچار مشکل شد ولی بخدا نوح دلسوز بود ابراهیم خلیل دلسوز بود ما هم که از خودمان نمی‌گوییم من هم که اینجا حرف می‌زنم می‌گویم قال السّجاد، قال الباقر، از انبیا و اولیا می‌گوییم.

چند جا در قرآن داریم که انبیا گفتند ما جز نسخ و امانت چیزی اراده نکردیم حالا که خدا را با سه ویژگی‌اش گفتیم کسی که ذکرت شرف است، شکرت رستگاری است، اطاعتت نجات است «صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ».

همین سه را به ما بده «وَ اشْغَلْ قُلُوبَنَا بِذِكْرِكَ عَنْ كُلِّ ذِكْرٍ» حالا که ذکرت شرف است به ما توفیق بده که ذکر بگوییم. ذکر گفتن توفیق می‌خواهد البته استحضار دارید که منظور از ذکر فقط سبحان الله و لا اله الا الله نیست آن توجه است.

 دو: «وَ أَلْسِنَتَنَا بِشُكْرِكَ عَنْ كُلِّ شُكْرٍ» یک کاری کن زبان ما به شکر بچرخد و از تو تشکر کنیم. سه: «وَ جَوَارِحَنَا بِطَاعَتِكَ عَنْ كُلِّ طَاعَةٍ» توفیق بده این جوارح ما، دست، چشم، گوش و پا، اینها اطاعت و بندگی تو را بکنند. «أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَمْرِ مِنْکمْ» عمل کنند انشاالله.

صفحه 305 قرآن کریم

صفحه 305 آغاز سوره مریم است سوره‌ای که با نام حضرت زکریا(ع) شروع می‌شود زکریا خیلی پیر بود و همسری هم داشت که پیر و نازا بود چون شما در این برنامه یکی از کارهای‌تان کمک به بحث فرزندآوری و طرح فرزندان غدیر است این به درد شما می‌خورد. آمدند فرشته‌ها به خانه‌اش گفتند که « يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَىٰ» یک پسر می‌خواهیم به تو بدهیم آن هم یحیی است این اسمش هم بی‌نظیر است « لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا» بعضی اسم‌ها روی افراد هست قبلاً هم بوده مثلاً اسم این فرزند را می‌گذاشتند نوح، نوح قبلاً بوده اما یحیی اسم جدیدی است حیات و زندگی در آن است.

اسم قشنگی است کم هم است اسم قرآنی است، حضرت زکریا به خدا عرض کرد « قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا» با این سن من و این خانم، زن من هم اصلاً نازاست خودم هم دیگر پیر شدم. خدا فرمود: نه، قرار است این اتفاق بیفتد در یک جای دیگر دارد که زوجش را اصلاح کردیم یعنی همسرش را ناباروری را خلاصه درست کردیم و بارور شد و خدا حضرت یحیی را به این خانواده داد.

که در جای دیگر وقتی خدا می‌خواهد از اینها تعریف کند می‌گوید این خانواده « يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ» خیلی دست به خیر بودند این سرعت به کار خیر هم آدم را عاقبت بخیر می‌کند اینهایی که دست به خیر هستند عاقبت بخیر می‌شوند حضرت یحیی و حضرت زکریا و همسر حضرت زکریا خدا در سوره انبیا تعریف می‌کند که خانواده‌ای بودند که «یُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ» سرعت به کار خیر داشتند معلوم می‌شود که خیر بودن و بار از روی دوش مردم برداشتن که اشاره هم کردیم سخاوت و رفع نیاز از دیگران انسان را عاقبت بخیر می‌کند خیلی مؤثر است

شما الان شرایط کشور ما را ببینید وقتی یک دختری سه سال است مانده است به خاطر جهیزیه و یک خیری پیدا می‌شود بخشی از این جهیزیه را می‌دهد لبخندی که به لب این دختر می‌نشیند شادی که در دل این ایجاد می‌شود، آن دعا غوغا می‌کند برای این شخص و این عاقبت بخیری نصیبش می‌شود.

مخصوصاً آنهایی که چراغ خاموش نمی‌خواهند اسمی هم از آنها مطرح شود این پیامی است که در این آیه بود و اما ادامه آن بحث که در یازدهمین دعای صحیفه سجادیه است دعای عاقبت بخیری، عرض کردیم سه نکته مطرح شد یکی ذکر یکی شکر و یکی اطاعت، سه کلید واژه موفقیت است. ذکر یعنی یاد خدا بودن قرآن کریم می‌گوید در جنگ یاد خدا کنید در تنهایی یاد خدا کنید در حالت عادی یاد خدا کنید تا در گرفتاری خدا از شما یاد کند. از همه مهم‌تر « اذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» یادمان کنید تا یادتان کنیم.

اصل توجه به خدا، نه اینکه لا اله الا الله یا سبحان الله آدم بگوید این که همه جا خدا را ناظر و حاضر بداند.اجازه گناه به ما نمی‌‌دهد. اجازه کلاه گذاشتن به سر دیگران را نمی‌دهد. شما الان می‌دانید که متأسفانه بعضاً در بازار و کار و در تولیدات ما کوتاهی که می‌شود اگر این «اذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» باشد هیچ وقت طرف کم نمی‌گذارد.

خودش می‌گوید « وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ» اول خدا می‌بیند بعد می‌فرماید که «ألا کُلِّ شَیٍ شَهید» بر همه چیز گواه است « يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ» الان بنده اینجا نشستم شما با گوشه چشم‌تان یک چیزی مثلاً به دوستان‌تان بگویید که علیه من است من هم متوجه نمی‌شوم، خدا می‌گوید آن را هم ما حواس‌مان هست. در دل‌تان هم شما یک چیزی نسبت به بنده دارید اظهار نمی‌کنید می‌گوید آن را هم ما می‌دانیم «عالِمُ الغَیبِ و الشّهادة» است این راجع به ذکر، شکر هم که کلید واژه‌ی موفقیت است شکوه و گلایه الان خیلی زیاد شده است ندیدن‌ها الان بیشتر از دیدن‌ها است درست است؟ یعنی الان همه دور هم می‌نشینیم آنهایی را که داریم نمی‌بینیم.

من چند روز قبل جایی بودم یک اقایی داشت صحبت می‌کرد جالب است دچار تناقض هم می‌شوند افراد، حاج آقا چنین است و چنان است و وضع مردم خوب نیست و بالاخره گله کرد و از خانه آمدیم بیرون می‌خواست ماشینش را بردارد نتوانست چون یک ماشین جلو و یکی پشت سر گذاشته بودند گفت حاج آقا این کوچه‌ی ما سی سال پیش یک ماشین در آن نبود الان هر خانه‌ای دو سه تا ماشین دارد ببینید کل خانه‌های این کوچه ده تا است سی تا ماشین دارد.

من تناقض را می‌خواهم عرض کنم خودش داشت در منزل گله می‌کرد از نداری و فقر و... ما منکر نیستیم یقیناً مشکلات اقتصادی در کشورمان هست اما وقتی آمد در کوچه این جمله‌ای که گفت کاملاً در تناقض با آن جمله بود گفت این کوچه ما بیست سال پیش دو تا ماشین نبود الان سی تا ماشین است.

پس ببینیم داشته‌ها را ببینیم مخصوصاً داشته‌های که روشن نیست یعنی به ظاهر به خوبی دیده نمی‌شود. یک خانمی آمد پیش من اخیراً گفت یک میکروبی زده به عصب همسر من بدنش را فلج کرد، چشم را نابینا کرد، ببینید الان این آقا حاضر است تمام زندگی‌اش را بدهد برای آنکه آن چشم برگردد، صفت شکر در ما که خیلی کم رنگ شده متأسفانه گاهی در میان بعضاً کسانی که مشکلات‌شان هم کمتر است، این شکر کمتر است و یکی هم اطاعت این سه کلید واژه را امروز از دعای یازدهم صحیفه سجادیه با خودمان مرور کنیم. یاد خدا، شکر خدا، بندگی خدا، اگر یاد کردید شرافت است خودش اشاره کرده است، اگر اطاعت کردید نجات است و همچنین شکر و سایر ارزش‌ها.

ان شاءالله، امام صادق (ع) برای امام زمان اشک می‌ریخت می‌گفت «سیّدي! غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقَادِی» آقای من غیبت شما خواب را از چشمان من ربوده است اگر درکت کنم خودم خدمتگزارت می‌شوم ندبه می‌کرد برایش، خدایا به حق این جد امام صادق(ع) در ظهور آن فرزند حجة بن الحسن تعجیل بفرما، به آبروی امام صادق به ما صداقت بده، به مسئولین ما به کارکنان ما، به کارگزاران، به کارخانه‌دارهای ما، به همه‌ی ما صداقت بده دروغ به هم نگوییم، فکر کنم همین دعا خیلی خوب است کافی است خدا به حق امام صادق به همه ما صداقت در گفتار و در عمل و در قول و در همه آنها به تعبیر روایت صدیق باشیم. یعنی در همه زمینه‌ها انشاالله صداقت داشته باشیم.

اطلاعات تماس

 

کمک و هدایای مالی به سایت جهت پیشرفت:

6037998157379727 (بانک ملی بنام سیدمحمدموسوی )

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک
گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخش های مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد. ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان ،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران ,دین شناسی، جهان شناسی ،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی ،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است. اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group