تحريف شدن اوستا
در رابطه با آیین زرتشت ابهامات و اشكالات متعددى وجود دارند، برخى از این اشكالات جنبه تاریخى دارند، برخى كلامى و اعتقادى اند، بعضى مربوط به وثاقت كتاب آسمانى و اشكالاتى نیز راجع به حوزه هاى اخلاقى و رفتارى و یا نظام اجتماعى و خانوادگى آن مربوط مى شود.اكنون در این مجال درباره وثاقت اوستا به بحث می نشينيم:كتاب مقدس زرتشتیان «اوستا» نام دارد. قدیمى ترین نسخه اوستا كه به خط «دبیره» نوشته شده و در دانمارك نگهدارى مى شود مربوط به سال ۱۳۲۵ میلادى[۱] یعنى ۱۹۰۸ سال بعد از كشته شدن زرتشت است.بنابراین به احتمال زیاد زرتشتیان حدود ۲۰ قرن كتاب مدون و شناخته شده اى نداشته و اگر داشته اند اثرى از آن در دست نیست. افزون بر آن زرتشتیان اتفاق نظر دارند كه اوستا در اصل بسیار بزرگتر از اوستاى كنونى بوده است. اوستاى كنونى داراى ۸۳۰۰۰ كلمه است و احتمالاً اصل آن داراى ۳۴۵۷۰۰ كلمه، یعنى چهار برابر بوده است.[۲]،[۳]این مسأله آیین زرتشت را با سه مشكل اساسى روبرو مى سازد.
الف. تردید در وثاقت كتاب مقدس؛زیرا كتابى كه بیش از نوزده قرن پس از رحلت ابلاغ كننده آن گردآورى شود، آن هم براساس نوشته هاى پراكنده اى كه تواتر تاریخى در مورد آنها ثابت نیست، به شدت اعتبار و وثاقت آن را مخدوش مى سازد. برخى نیز برآنند كه اوستا در دوره هخامنشى مدون بوده و با حمله اسكندر از میان رفته و یا اسكندر آن را سوزانده است و تا ظهور ساسانیان اثرى از اوستاى مدون نبوده تا آن كه به دستور اردشیر، یكى از روحانیون زرتشتى بار دیگر اوستا مرتب شد. اما این كه بر چه اساسى اوستا بازسازى شده و تا چه اندازه با اوستاى اصلى انطباق دارد معلوم نیست.[۴]
ب. اوستا داراى ۵ بخش به نامهاى زیر است:«یسنا»، «یشتها»، «ویسپرد»، «خرده اوستا» و «وندیداد». قسمتى از «یسنا»، «گاتها» نامیده مى شود كه مشتمل بر ادعیه و معارف دینى و معروفترین قسمت اوستاست. از نظر اوستا پژوهان تنها قسمتى از گاتها به زرتشت تعلق دارد.[۵] و بقیه آن به دوران پیش از زرتشت و یا پس از وى تعلق دارد.[۶] این مسأله نیز اعتبار اوستا را به عنوان كتاب آسمانى زرتشت مخدوش مى سازد.
ج. به فرض ثابت شود كه اولاً زرتشت پیامبرى الهى بوده و ثانیاً آنچه در اوستاى كنونى وجود دارد عیناً همان مطالبى است كه از زرتشت به یادگار مانده:در نهایت مخاطبان را با دینى ناقص مواجه مى كند كه حدود سه چهارم آن از دست رفته است. لاجرم پیامبر دیگرى لازم است كه نیازهاى دینى از دست رفته را جبران و خلاء موجود را پر نماید.
به عبارت دیگر اگر اوستاى موجود براى هدایت بشر كافى بود، انزال سه چهارم دیگر لغو و بى فایده بود. و اگر كافى نبود چنین نقصى وجود دین و پیامبر دیگر را لازم مى نماید و بر زرتشتیان نیز لازم مى شود كه به آیین كامل بعدى ایمان مى آورند.[۷]
.........................................................................................................................................
پی نوشت:
[۱]. ابراهیم پورداود، اوستا، ص ۴۹، ق : منبع پیشین.
[۲]. حسین توفیقى، همان، ص ۵۹.
[۳]. كریستن سن بر آن است كه علت كاسته شدن از حجم اوستا در دوره ساسانى تمایل خود زرتشیان به حذف پاره هايى از افسانه ها و اسطوره هاى عامیانه در اوستا نگاشته هاى پیشین بوده است. جهت آگاهى بیشتر بنگرید:
الف. كریستن سن، آرتور امانوئل، ایران در زمان ساسانیان، ص ۱۶۳ و ۱۶۴.
ب. شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج ۱۴، ص ۱۸۸.
[۴]. بنگرید : شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج ۱۴، ص ۱۸۷.
[۵]. بنگرید : تاریخ ادیان، ص ۴۵۴، مقدمه جلیل دوستخواه، بر كتاب اوستا، ج ۱، ص ۱۱. ق : دكتر رسول رضوى، بازكاوى تاریخ و آموزههاى آیین زرتشت.
[۶]. بنگرید : هنریك ساموئل ینبرگ، دینهاى ایران باستان، ص ۲، ترجمه سیف الدین نجم آبادى ؛ دین و فرهنگ ایرانى پیش از عصر زرتشت، ص ۳۰۴. ق : همان.
[۷]. چرا دین؟ چرا اسلام؟ چرا تشیع؟، حمیدرضا شاکرین، نشر معارف