برتری پسر بر دختر در دین زرتشتی
نسکهای دین زرتشتی نشانگر این هستند که بنابر باور این آیین، پسران بر دختران برتری ویژهای دارند. آنچه در ادامه میآید اسناد و شواهدی بر این مدّعا است. در اوستا، یسنای دهم، بند سیزدهم چنین آمده است: «ای هوم زرین، کسی را که از تو بهرهای یابد، پسران بسیار میبخشی و او را پاک تر و فرزانه تر میکنی.» [۱] از این گفتار بر می آید که هوم زرّین (گیاه مقدّس) بر اَشَوَنان (مؤمنان زرتشتی) پسران بسیار میبخشد و این یک بهره شمرده شده است. در بندِ پانزدهم از همین یَسنا چنین آمده است: «کسی که بر آن باشد تا پیشکشیِ به هوم را خود بخورد، پسران خوب و پسران آتُربان بدو ندهد.» [۲] آری، ایزد هَوم آن گنهکاران را به کیفر گناهشان میرساند و آنان را از داشتن پسر خوب و آتربان [۳] باز میدارد. شگفتا که نداشتن پسر، کیفر گناه شمرده میشود اما نداشتن دختر چنین نیست! در یسنای پنجاه و هشتم، بند ششم چنین آمده که: «از اوست که چارپایان رسا، چارپایان درست، زندگی درست و پسران درست داریم. از اوست تندرستی و رسایی و برخورداری ما از پاکی.»[۴] روشن است که داشتن پسرانِ درست، همگام با زندگی درست و فزونی در سرمایه و تندرستی، رسایی و پاکی شمرده میشود اما دختران به چیزی شمرده نمی گردند! در یسنا، هات شصت و هشتم، بند پنجم آمده است: «ای [آبِ] اهوراییِ اهوره؛ مرا بهترین سرای اشَوَنَان ببخش، مرا روشنایی همه گونه خوشی دهنده ببخش، مرا پسران کارآمد ببخش.» [۵] می بینیم که نیایشگر یسنا از اهورامزدا روشنایی، خوشی و پسر میخواهد! در هَفتَن یشتِ کوچکِ اوستا [۶] بند پنجم، آمده است: «فره وشیهای اشَوَنان و گروه زنان دارنده ی پسران نامور را [می ستایم].» [۷] روشن است که زنانی ستایش میگردند که پسران ناموَر دارند. لیکن زنان دختردار ...؟
در یشتها (که یکی از اصیل ترین بخش های اوستا است)، یشتِ هشتم (تیر یشت) بند پانزدهم چنین آمده است که ایزد اهورایی میگوید: «کدامین کس را به داشتن پسران توانگری بخشم؟ کدامین کس را گروهی از پسران و رسایی روان دهم؟ اکنون من در جهان استومند -جهان مادّی- به آیین بهترین اشا، سزاوار ستایش و برازنده ی نیایشم.» [۸] پسر داشتن، توانگری و رسایی است. ایزدان سزاوار ستایش و نیایشاند چون به اشونان، پسر میدهند، اما هیچ نشانی از دختران نیست. گویی از داشتن دختر شرمسارند! همچنین در بند شصت و پنجم از یشت دهم اوستا (مشهور به مهر یشت) درباره ایزدان آمده است: «...آن که شهریاری بخشد، آن که پسران بخشد، آن که زندگی بخشد، آن که بهروزی بخشد، آن که دَهِشِ اَشا بخشد...» [۹] از پیروان دین زرتشتی می پرسیم که آیا «دختر داشتن» ارزش بر زبان آوردن ندارد؟ اما پسر داشتن مایهی بهروزی و خوشبختی و پاکی است؟ در نسکِ وندیدادِ اوستا، فرگرد چهارم، بند چهل و هفتم آمده است: «ای سپیتمان زرتشت؛ مردی که همسری دارد برتر از کسی است که همسری ندارد و پسرانی پدید نمی آورد.» [۱۰] در متن اوستایی وندیداد می خوانیم که زنانِ پسردار (puthrâne) برتر از زنانِ بی پسر (aputhrâi) هستند:
adhaêca uiti nâirivaite zî-tê ahmât pourum framraomi spitama zarathushtra ýatha makhavô fravâxshôit vîsâne ahmât ýatha evîsâi puthrâne ahmât ýatha aputhrâi shaêtavatô ahmât ýatha ashaêtâi.
روشن است که در اینجا نیز "پسر داشتن" نشان برتری است! گرچه در برخی موارد فوق، برخی مترجمین واژهی "puthra" ـ اوستایی را به معنی "فرزند" گرفتهاند لیکن معنی اصلی و درست آن «پسر» است. [۱۱] همان گونه که هَوم مقدس نیز به هواخواهانش پسر میدهد (نه دختر). اوستا پر است از دعا و شکرگزاری برای داشتنِ پسر اما هیچ اثری از شرگزاری برای دختردار شدن وجود ندارد. گرچه در برخی عبارات اوستا برای "فقیر نشدن" فرزندان (اعم از پسر و دختر) دعا شده است لیکن نه به خاطر ارزشمندیِ دختران. اما به راستی ریشه ی این تفکر کجاست؟ چرا در دین زرتشتی پسران مایه برکت و روشنی و عزت و سربلندیاند؟ اما در این افتخارات نامی از دختران نیست؟ پاسخ این سؤال را در بُندَهِشن (یکی از معتبرترین متون پهلوی) میخوانیم که اهورامزدا دختران و زنان را از سَرده ی (یعنی نژاد) پتیاره ی جَهی آفرید. (جَهی یعنی زن پست و هرزه که از پدیدههای اهریمنی به وجود آمده است.[۱۲] و برخی نیز گفته اند که جَهی نام یک دیو اهریمنی است.) به هر روی اهورامزدا دختران و زنان را از سرده (یا همان نژادِ) خباثت و پلیدی آفرید. و حتی آمده است که «اگر مخلوقکی را مییافتم که مرد را از او کُنَم، آنگاه هرگز تو را نمیآفریدم، که تو را آن سرده ی پتیاره از جهی است.» [۱۳]
پی نوشت :
[۱]. اوستا، پژوهش دکتر ج.دوستخواه، انتشارات مروارید، چاپ نوزدهم، تهران ۱۳۹۱، ج ۱ ، ص ۱۴۷
[۲]. همان،
یسنا، پژوهش ابراهیم پورداود، انتشارات اساطیر، چاپ دوم، تهران ۱۳۸۷، ص ۱۷۶
Yasna,Translated by L.H.Mills, from Sacred Books of the East, American Edition 1898, Yasna 10:15
[۳]. آتربان، آتورباون، آتوروان، آثوروان و آذربان همگی به معنی نگهبانِ آتش است. یعنی موبد، پیشوای دینی. نگاه کنید به:
موبد جهانگیر اوشیدری، دانشنامه ی مزدیسنا، نشر مرکز، چاپ پنجم، تهران ۱۳۸۹، ص ۵۹
[۴]. اوستا، پژوهش دکتر ج.دوستخواه، انتشارات مروارید، چاپ نوزدهم، تهران ۱۳۹۱، ج ۱ ، ص ۲۳۰-۲۳۱
[۵]. همان ، ج ۱ ، ص ۲۵۳
[۶]. هَفتَن یشتِ کوچک بخشی از یشتها است که به «هفت هایِ یشتها» و «هپتنگ هایتیِ یشتها» معروف است و در آن به ستایش مقدّسینِ بی مرگ می پردازد. نگاه کنید:
موبد جهانگیر اوشیدری، دانشنامه ی مزدیسنا، نشر مرکز، چاپ پنجم، تهران ۱۳۸۹، ص ۴۸۶
[۷]. اوستا، پژوهش دکتر ج.دوستخواه، انتشارات مروارید، چاپ نوزدهم، تهران ۱۳۹۱، ج ۱ ، ص ۲۸۲
[۸]. همان ، ج ۱ ، ص ۳۳۳
Tishtar Yasht (Hymn to tishtrya , the Star Sirius), Translated by James Darmesteter, From Sacred Books of the East, American Edition, 1898
[۹]. اوستا، پژوهش دکتر ج.دوستخواه، انتشارات مروارید، چاپ نوزدهم، تهران ۱۳۹۱، ج ۱ ، ص ۳۶۸
Mihr Yasht (Hymn to Mithra), Translated by James Darmesteter, From Sacred Books of the East, American Edition, 1898
[۱۰]. اوستا، پژوهش دکتر ج.دوستخواه، انتشارات مروارید، چاپ نوزدهم، تهران ۱۳۹۱، ج ۱ ، ص ۶۹۹
[۱۱]. در واژه نامه های اوستایی این مطلب آمده است. از جمله :
A Dictionary of the Avesta Language, by Kavasji Edulji Kanga, The Educatian society's Steam Press, Bombay 1900, pp 329
[۱۲]. موبد جهانگیر اوشیدری، دانشنامه ی مزدیسنا، نشر مرکز، چاپ پنجم، تهران ۱۳۸۹، ص ۲۳۹
[۱۳]. فرنبغ دادگی، بندهش، پژوهش مهرداد بهار، انتشارات توس، چاپ چهارم، تهران ۱۳۹۰، ص ۸۳-۸۴