حجت الاسلام عالی دهه محرم جلسه ششم برکات ارتباط با خدا
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربِ العالمین بارءِ الخلائق أجمعین وصلاه وسلام علی سیدالانبیا و خاتم النبیین حبیبنا و حبیبَ اله العالمین ابالقاسم مصطفی محمد.
صل الله علیه و علی اله الطیبین َ الطاهرین المعصومین و لعن الدائم علی اعدائهم اجمعین
عرض شد که از طرف خداوند متعال و اولیای خدا معصومین، زیباترین و کاملترین رلبطه ای که امکان پذیر هست با ما برقرار شده. رابطه ی رفاقت و رحمت و رأفت در حد بینهایت. هیچ کس آنطرف نقصی نیست. عالم بالا با ما هیچ کمبود و نقصی نیست. از طرف ما آنچه که توقع هست ، ماهم همین رابطه را با آنها برقرار کنیم. رابطه ی محبت رفاقت و رافت که هر چه این رابطه خالص تر باشد ، ما دوست داریم خدا و اولیای خدا را ولی دیشب عرض کردم، مراتب دارد درجات دارد. هرچه درجات دوستی خالص تر باشد برکات بیشتر در زندگی ما جاری میشود. که حالا ان شالله اگر توفیقی شد عرض خواهم کرد برکاتش را. بیشتر در زندگی ما جاری میشود.
اولین برکتش، که مهمترین هست جریان تطهیر و نورانیت در وجود ماست. پاک میکند نورانی میکند رشد میدهد. مگر بهتر و بالاتر از این هم چیزی هست؟ جریان تطهیر و نورانیت در ارتباط با خدا و اولیای خدا هست. این را من عرض بکنم و میدانم که اعتقاد همه مان است. ولی باید تحلیل بشود. برادران بزرگوار خواهران بزرگوار هیچ راهی برای قرب به خدا برای پاک شدن برای نورانی شدن جز اتصال به اهل بیت هیچ راه دیگری نیست. تنها راه است و هیچ راه دیگری نیست.
شما در آیه قرآن ، آیه تطهیر را همه تان خواندید ولی نمیدانم یک نکته را دقت کردید توش یا نه؟ همان آیه إنّما یُریدُ الله لِیُذهب و عَنکُمُ الرّجس و اهل البیت و یُطَهِّرکُم تَطهیرا. در این آیه که کرارا شما شنیدید یک نکته دارد ، و آن نکته اش کلمه ی إنّما ی اولش است إنّما یُریدالله فقط و فقط خدا اراده کرده که 14 نفر را پاک بکند. عَنکُمُ الرّجس و اهل البیت و یُطَهِّرکُم تَطهیرا. که هیچ پلیدی و هیچ آلودگی هیچ رِجسی در وجودشان نباشد در ظاهرشان در باطنشان در افکارشان در هیچکدام از مراتب وجودشان ذره ای آلودگی آلودگی شرک آلودگی صفات زشت. هیچی نباشد. پاک پاک.
نکته این است که کلمه ی إنّما میگوید که فقط و فقط خدا خواسته که 14 نفر را پاک بکند درسته این قرآن است دیگر. من از شما یک سوال میکنم؛ خدا فقط 14 نفر را پاک کرده؟ مگر تمام 124 هزار پیغمبر معصوم نیستند؟ طبق اعتقاد ما 124 هزار پیغمبر معصومند. آنها هم پاکند. حتی بعضی از امامزاده ها و حضرت ابلفضل حضرت زینب حضرت علی اکبر اینها معصوم بودند. البته نه عصمت 14 معصوم. آن 14 معصوم قضیه ش فرق میکند. آنها ولایت کلیه ی مطلقه بر عالم دارند. فقط همان 14 تا دیگران نه. ولی از جهت پاک بودن ، از جهت درجات عصمت ، حضرت ابلفضل هم دارد .
حضرت علی اکبر هم هست حضرت زینب هم هست. حضرت معصومه هم که اسمش رویش است.معصومه است. اصلا این لقب معصومه را امام رضا بهش داده که مَن زار المَعصومَة بالقم کَمَن زارَنی و الّا اسم حضرت معصومه فاطمه هست این لقب را تازه بعد از رحلت حضرت دادند. امام رضا فرمود : مَن زار المَعصومَة بالقم کَمَن زارَنی خب آن معصومه است درجاتی ازعصمت دارد. در زیارت نامه ش میخوانید فَإنَّ لَکِ عندالله شَأناً من الشأن یک مرتبه ای از مرتبه ی ولایت را ایشان هم داشت.
خب پس چرا خدا فرموده که در این آیه إنَِّما فقط و فقط 14 نفر را پاک کرده؟ جوابش این است که: خدا فقط 14 نفر را مستقیم پاک کرده، بقیه ی پاکان را این 14 نفر باید پاک بکنند. یعنی بقیه پاکی و طهارتشان توسط این 14 نفر است.14 نفر را خدا فقط مستقیم تربیت کرد. مستقیم پاک کرد. آنهم همان 14 معصومند. تمام انبیا از انبیا الوالعزم گرفته تا غیر الوالعزم تا به هرحال این امامزاده های با عظمت اینها هم مطهر و پاک هستند. همه شان توسط اهل بیت توسط این 14 نفرند.
اینکه عرض میکنم راه پاکی و قرب به خداوند و نورانی شدن ، هیچ راهی جز راه اتصال به آنها نیست این واقعا از همین جهت هست . شما همه تان شنیدی که پیغمبر اکرم جایی نشسته بود با اصحاب یک چوب دست پیغمبر بود . شروع کرد روی خاک خطوط کج و ماوجی کشیدن. خطوط کج و ماوج کشید بعد یک خط صاف کشید. فرمود صراط یکی ببیشتر نیست. بقیه همه اش انحرافی است. راه یکی بیشتر نیست بقیه همه اش چاه است. و صِراط هو علی ابن ابیطالب . راه هم که خب همین 14معصومند. یعنی از این طریق است هیچ طریق دیگری نیست.
شیطان ،این در قرآن است. شیطان وقتی که خداوند متعال دستور سجده به آدم صادر شد، دستور سجده به انسان کامل به ولی الله وقتی صادر شد ، اولا این را میدانید که این دستور سجده این سجده ای که خدا گفت به ملائکه أُسجودوا لِآدَم سجده کنید ، سجده ی پرستش نبود . یعنی خدا به ملائکه نگفت همانجور که مرا میپرستید آدم را هم بپرستید .
اینکه دستور به شرک است. خداوند متعال که هیچموقع دستور به شرک نمیدهد. این سجده سجده ی پرستش نیست. این سجده سجده ی تسلیم و خضوع است. یعنی ملائکه ، اگر میخواهید به من برسید باید در مقابل ولی خدا خاضع باشید نهایت خضوع که سجده است. این سجده ، سجده ی خضوع است. سجده ی تعظیم است. سجده ی پرستش نیست.
بنابراین ، سجده تعظیم سجده ی خضوع و تسلیم در مقابل ولی خدا یعنی گوش کردن به حرف خدا. خوب عنایت بفرماییید این را. یعنی آنکسی که تسلیم است و خاضع میشود برای انسان کامل ، این در واقع تسلیم خداست چون خدا فرموده این کار را بکنید . این سجده تسلیم خدا هست و قرب به خدا می آورد.
شیطان به خداوند متعال عرض کرد که من را از این سجده معاف کن تورا آنچنان عبادتی میکنم که احدی تورا عبادت نکرده . خدا فرمود: لا حاجَتَ لی إلی عبادَتِک من احتیاجی به عبادت تو ندارم. إِنَّمَا أُرِيدُ أَنْ أُعْبَدَ مِنْ حَيْثُ أُرِيدُ لاَ مِنْ حَيْثُ تُرِيدُ من میخواهم تو بندگی من را بکنی ازآن راهی که من میگویم. نه از آن راهی که تو دلت بخواهد. از راهی که تو دلت بخواهد نه . آنی که من میگویم. آنی که من میگویم خضوع در مقابل انسان کامل است. در مقابل ولی خداست. در مقابل معصوم است.
شیطان این کار را نکرد . این کار را نکرد و رجم شد از درگاه خدا طرد شد . با وجود آن همه عباداتش. اگر کسی در مقابل ولی خدا در مقابل معصوم خضوع نکند. تمام عباداتش چهار هزار سال عبادت شیطان یا شش هزارسال آنچه که در نهج البلاغه آمده. شش هزار سال عبادت شیطان که تازه سالهایش را هم امیرالمومنین میگوید معلوم نیست سالهای دنیاست 365 روز یا سالهای آخرت که هر روزش 5 هزار سال است. این همه عباداتش همه ش پوچ شد رفت. چون در مقابل ولی خدا خضوع نکرد. راه این است ، جز این دیگر راه نیست. حالا خدمتتان خواهم گفت که چرا انقدر ولایت مهم است؟ این را خدمتتان خواهم گفت.
میخواهم ببینید که راه فقط همین است هیچ راه دیگری نیست. حتی در زمان حضرت موسی ع این در روایت هست . در زمان حضرت موسی ع حضرت موسی ع خواست واسطه شود میان شیطان و خدا یک آشتی بدهد که بابا این شر را کم کند از به هر حال بین مردم که اینهمه مردم را به سمت گناه سوق میدهد این شرش را کم کند. به خداوند متعال عرض کرد که خدایا اگر شیطان را من واسطه بشوم که از او بگذر بیاید توبه بکند و شما هم از او بگذری این کار را میکنی؟ خدا فرمود بله. گناهان شیطان را هم من میبخشم. فقط به یک شرط و آن که برود بر قبرآدم سجده کند.برود بر قبر آدم سجده بکند.
خوب دقت بفرمایید نعوذ بالله این صرفا این کلمه دیگر کلمه ی دیگری ندارم ، این صرف لجبازی نیست که خدا میگوید. نه . چون شیطان گناهی که کرده اصلا حقیقت گناه خروج از ولایت است. حقیقت گناه. کسی که دارد گناه میکند آنموقعی که دارد گناه میکند زیر ولایت و پرچم امیرالمومنین نیست. آنموقعی که دارد گناه میکند.
لذا در روایات هست که لاَ يَشْرَبُ اَلشَّارِبُ حِينَ يَشْرَبُ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ لاَ يَزْنِي اَلزَّانِي حِينَ يَزْنِي وَ هُوَ مُؤْمِنٌ کسی که دارد شُرب خمر میکند آنموقع که دارد شرب خمر میکند مومن نیست. آنموقع که زیر پرچم امیرالمومنین است . امیرالمومنین که نگفته این کار را بکن. تحت ولایت و سرپرستی امیرالمومنین اینکار را انجام نمیدهد. شیطان گفته این کار را بکن.
تحت ولایت شیطان است. من یک چیزی را عرض بکنم خدمتتان. آنهایی که دقت دارند. آن موقعی که یک کسی شیعه ای دارد گناه میکند عملش این عمل گناه تحت ولایت نیست. ذاتش تحت ولایت است. هنوز ذات شیعه است. هنوز اینجور نیست که از محبت و ولایت امیرالمومنین رفته باشی بیرون. عمل تحت ولایت نیست.
لذا از موسی بن جعفر سوال کردند شیعیان ما گناه میکنند؟ حضرت موسی بن جعفر فرمود بله. بعد آن طرف گفت آقا می میتوانیم تبری بجوییم از شیعه ای که گناه میکند؟ امام کاظم فرمود: از عملش تبری بجویید نه از ذاتش. عملش بد است .ذاتش خوب است. آنطرف گفت آقا پس میتوانیم بگوییم فاسق به شیعه ای که گناه بکند. بگوییم فاسق.
امام کاظم فرمود: فاسق العمل ولی طَیِّبُ الرُّوح ذات... مثل یک الماسی هست که بیفتد توی لجن. الماس وقتی بیفتد در لجن ذات الماس است ولو کثافت گرفته ظاهرش را . هنوز ذات الماس است هنوز ارزشمند است. بشوید هنوز الماس است.
مومنی که گناه بکند ، عملش آلودگی است. و ظاهرش آلوده شده. ولی ذاتش هنوز الماس است. مگر اینکه خدایی ناکرده انقدر گناه روی گناه گناه رو گناه که آن ذات را هم فاسد بکند. آن گناه باعث میشود که هویتش عوض بشود. ذات فاسد شود. دیگر چنین کسی معمولا از ایمان و از شیعه بودن میرود بیرون. آن ذات هم خراب میشود .
در هر حال حقیقت گناه خروج از ولایت است. آنموقعی که شخص دارد گناه میکند اینچنین هست . من شاید یک مرتبه این را نقل کردم. که یک بابایی بنده خدا چند سال قبل رفته بود مشهد ، حرم امام رضا برای زیارت وقتی آمد خدمت یکی از بزرگان تهران رسید، چند سال قبل. تا رسید خدمت ایشان، گفت فلانی دیدمت رفتی مشهد یک سیلی به امام رضا زدی. چکار کردی؟ این بنده خدا برق از چشمش پرید . گفت آقا یعنی چی؟ این طرف گفت که دیدمت رفتی حرم امام رضا. امام رضا روی صندوق نشسته بود همان قسمتی که قبر حضرت در ضریح است،
امام رضا ع روی صندوق نشسته بود تو رفتی یک سیلی زدی حضرت دردش آمد .ولو به خودش پیچید . بعد رفتی از طرف دوم ضریح چهار طرف دارد دیگر؟ از طرف دیگر یک سیلی به حضرت زدی ، حضرت از درد به خودش پیچید .باز رفتی از طرف سوم سیلی محکمی زدی که حضرت افتاد اصلا. چکار کردی؟ گفت حاج آقا بیچاره شدم، من وقتی رفتم تو حرم ان زمانیکه به هر حال تازگیا نه، سالهای اخیر که قسمت خانوم ها و آقایان با شیشه جدا شده ولی در گذشته حرم دور تا دورش ضریح بود دورتادورش جوری بود که هم خانوم ها میتوانستند هم آقایان بچرخند. مثل بعضی امامزاده ها.
میگوید من وقتی رفتم دیدم یک خانومی دستش روی شبکه های ضریح است چشمم افتاد به او دستم را گذاشتم روی دستش. این دستش را کشید ، رفت یک طرف دوم من هم رفتم آنطرف دوم باز هم دستم را گذاشتم روی دستش. دستش را کشید. رفت طرف سوم من باز رفتم دستم را گذاشتم روی دستش بعد چند کلمه باهاش حرف زدم . که تو اینها را به صورت سیلی دیدی به امام رضا. گناه این است. خروج از ولایت است. توهین به ولایت است.
خب وقتی گناه این است توبه چیست؟ حقیقت توبه برگشت به ولایت است. آمدن زیر پرچم امیرالمومنین .لذا خدا فرمود اگر شیطان میخواهد توبه بکند باید برود سجده بر قبر آدم بکند. که آن خروج از ولایت داشت حالا باید بیاید بیعت بکند دو مرتبه با ولایت . تجدید ولایت بکند. حقیقت توبه اصلا همین هست. از این جهت هست که موسی به خدا فرمود . حضرت موسی رفت به شیطان گفت مزده که یک همچین کار ساده ای برو یک سجده بکن شر را بکن. شیطان گفت من بر خوده آدم سجده نکردم بروم بر قبرش سجده بکنم؟ من بر خود آدم سجده نکردم بر فبرش بروم سجده بکنم؟
مقصود این هست که ببینید بدون اتصال به ولایت معصوم احدی نمیتواند رشد بکند . حالا دلیلش را عرض میکنم خدمتتان . فقط میخواهم بگویم راه فقط همین یک دانه هست. درجات یک مومن به درجات ولایتش است. حتی در انبیاء یعنی هرکدام از انبیاء درجات تسلیم و ولایتشان نسبت به 14 معصوم بیشتر ، مقامش بالاتر بود. در روایت هست که ذیل این آیه ی قرآن در رابطه با اینکه حضرت آدم آمده خدا میفرماید و لَم نَجد لَهُ عزما . ما در او عزم ندیدیم. این آیه قرآن است دیگر. لذا حضرت آدم اولوالعزم نشد. از انبیاء اولوالعزم نیست .
ذیل این آیه از امام باقر ع پرسیدند که چرا حضرت آدم ؟ امام باقر ع فرمود که وقتی که اسماء ما اهل بیت را تا آخرینش تا آخرینش نه فقط 5 تن. تا حضرت ولی عصر ع تا حضرت آدم عرضه داشتند و میخواستند پیمان بگیرند، از هر پیغمبری خدا پیمان گرفت که نسبت به آن 14 تا . شماها مقدمه ی آن 14 تایی. شماها مقدمه اید اصل آنها هستند. وقتی که خواستند از حضرت آدم پیمان بگیرند نسبت به معصومین یک تاملی کرد ، یک مقدار درنگ کرد . با سرعت قبول نکرد. سبقت نگرفت بر اهل ولایت. برای همین هم اولوالعزم نشد. و لَم نَجِد لَهُ عَزما.
برخلاف حضرت ابراهیم. حضرت ابراهیم ع وقتی که این باز در روایت هست. وقتی که به او اشباح نوری ائمه را نشان دادند تا آخرنش نشان دادند ، فوری از خداوند متعال درخواست کرد که وَأجعلنی مِن شیعةَ علی ابن ابیطالِب خدایا مرا جزو شیعیان قرار بده که تابع این معصومین باشم. تابع. اشباح نوری ائمه را . هنوز که جسم ائمه در عالم دنیا و عالم اجسام به دنیا نیمده بود.
در عالم نور که قبل از اینکه عالم و آدم خلق بشود آن 14 تا نورشان خلق شده ، اورا به حضرت ابراهیم نشان دادند حضرت ابراهیم به سرعت پذیرفت. و درخواست کرد که از شیعیان امیرالمومنین باشد. خدا فرمود که قبول کردم. و امام باقر میگوید ، این آیه قرآن که و إنَّ من شیعته لَإِبراهیم یکی از شیعیان او ابراهیم بود یعنی شیعیان علی ابن ابیطالب.
درجات انسان ها ، به درجات ولایت و نزدیک بودنشان به اهل بیت است.
خب حالا من تقاضا میکنم از شما یک چند دقیقه بیشتر دقت بفرمایید ، چرا انقدر ولایت مهم است؟ چرا نقطه ی ثِقل تشیع ولایت است؟ اینکه شکی نیست. حتی توحید هم بی ولایت قبول نیست. امام رضا فرمود شرط توحید ، و أنا من شروطها شرط توحید منم. یعنی بدون این ولایت حتی توحید هم قبول نیست. حالا چه برسد به نماز. چه برسد به روزه و فروع دین. اصول دین بدون ولایت.. تو بعضی از روایات اصلا دارد توحید تا اشهدُ انَّ علیّا ولی الله است نه تا لا الهَ الّا الله .
هم از امام رضا ع داریم هم از امام سجاد داریم که سوال کردند آقا این آیه قرآن که خدا میفرماید فطرت الله التی فطَرَ النّاس عَلَیها خدا مردم را با فطرت خدایی خلق کرده ، این فطرت خدایی یعنی چی؟ امام رضا ع فرمود یعنی لا اله الّا الله محمدٌ رسول الله علیٌ ولیُ الله بعد از اینکه این سه جمله را امام رضا فرمود ، فرمود الاهاهنا التوحید توحید تا اینجاست. توحید تا اشهد انّ علیاً ولیُ الله است. خیلی روشن است دیگر. چون اگر کسی لااله الا الله را بگوید ولی نبوت پیغمبر را قبول نکند، لا اله الا الله ش خراب است. یعنی توحیدش خراب است. که نبوت پیغمبر را وقتی قبول نمیکند.
اگر کسی توحید را قبول بکند نبوت پیغمبر را قبول بکند ، اما ولایت امیرالمومنین که خدا نصب کرده اورا قبول نکند ، باز توحیدش خراب است. لذا توحید تا اینجاست. کسی که الف را گفت تا یاءش باید بیاید. تا آخرش باید بیاید.
خب این را همه میدانید در مذهب تشیع در مکتب اهل بیت نقطه ثِقل محوری ترین آموزه ولایت است. شرط توحید است بلکه بالاتر توحید تا همین ولایت است.
سوال چرا؟ چرا انقدر ولایت مهم است؟ یک شیعه باید بتواند این را اثبات بکند. چرا انقدر مهم است؟ چرا انقدر مهم است که تو جملات قبلی گفتم بدون ولایت اصلا کسی رشد نمیکند، کسی قرب به خدا پیدا نمیکند. جریان تطهیر و نورانیت توش ایجاد نمیشود. تاریک است . ظلمانی است. از خدا جز بُعد هیچی گیرش نمی آید. عباداتش هم شیطنت است. مثل خود شیطان. عباداتش هم شیطنت است. چرا؟ همه اش یک کلمه. از اول جلسه تا الان . چرا انقدر ولایت مهم است؟
جواب: اعمال نماز روزه قرآن خواندن که تمام مذاهب دیگر هم دارند. حتی وهابی ها هم دارند. مگر وهابی ها نماز نمیحوانند؟ مگر خوارج نماز نمیخواندند. مگر قرآن نمیخواندند؟ مگر این اعمال را نداشتند؟ مگر روزه نداشتند؟ فرقشان با ما چیست؟ فرقشان فقط با ما تو ولایت است دیگر. درسته؟
اعمال روح را قوی میکند ولی جهت نمیدهد. روح را قوی میکند . کسی که نماز بخواند چون ریاضت است. مثل کسی که ریاضت میکشد خب قوی میشود دیگر. کسی که نماز میخواند در نماز یک ریاضت دارد میکشد. چون در نماز مراقب است که حواسش پرت نشود. با کسی حرف نزند. بلاخره آن چند دقیقه باید خودش را ضبط بکند دیگر. یک ریاضت. روزه خیلی روشن است. یک ریاضت است.
آدم تشنه هست میخواهد آب بخورد گرسنه هست میخواهد غذا بخورد ، هی باید پا روی نفسش بگذارد . یک ریاضت است. حج یک ریاضت است. خمس که آدم باید پول بدهد . گاهی موقع جان آدم بسته به پول است. باید این پول را بکند بدهد . یک ریاضت است. تمام اعمال ریاضتند و روح را قوی میکنند. اما جهت نمیدهند. روح قوی شد به کدام سمت؟ رو به خدا یا پشت به خدا؟ هردویش میشود.
تشبیها میدانید مثل چی؟ مثل کسی که غذا میخورد . بدن وقتی غذا میخورد بدنش قوی میشود. ویتامین کلسیم پروتئین آهن وارد بدن میشود ، بدن میشود قوی. خب حالا قوی شده میتواند کار خوب انجام بدهد میتواند کار بد انجام بدهد. غذا که جهت به آدم نمیدهد فقط بدن را قوی میکند. آدم میتواند با قوت و قدرت برود کار خیر انجام دهد با قدرت و قوت برود کار شر انجام بدهد. مثل ورزش میماند . ورزش بدن را قوی میکند اما بدن که قوی شد میتواند خوب باشد میتواند بد باشد. همانجور که در جسم بعضی از چیزها جسم را قوی میکند ولی جهت نمیدهند. اعمال هم نماز روزه قرآن حج خمس چی چی ... تمام اعمال روح را قوی میکنند ولی جهت نمیدهند.
چی جهت میدهد؟ ولایت. آنکسی که جلودار است. اگر آدم پشت سر امیرالمومنین باشد ، اعمال قوی میکنند به سمت خدا. اگر ادم در ولایت امیرالمومنین نباشد مثل خوارج ، خوارج بسیار روح قوی داشتند. بسیار روح قوی داشتند. کارهایی که انجام میدادند ما نمیتوانیم انجام بدهیم. دو سه ساعت سحر بیدار میشدند و نماز میخواندند. سجده های طولانی ، پیشانی جای مهر پینه بسته، قرآن های کثیر میخواندند. اما جنایاتی انجام میدادند خوارج، که من و شما اصلا نمیتوانیم آنها را انجام بدهیم. شکم زن حامله ای که محب امیرالمومنین بود را میدریدند ، این در تاریخ دارد. جنین را میکشیدند بیرون آن لحظات آخر که دیگر نفس های آخر مادر بود که داشت تمام میکرد جلوی چشمش سر جنین را میبردند.
این را آدم معمولی که نمیتواند انجام بدهد . این را یک روح قوی میتواند انجام بدهد. یک روخ قوی در خباثت. یک روح قوی در خباثت میتواند و الا آدم معمولی.. مثل این داعشی های الان. داعشی های الان کارهایی که انجام میدهند مگر دیگران میتوانند انجام بدهند؟ ما یک حیوان را جلوی چشممان سر میبرند سرمان را میخواهیم برگردانیم نبینیم. اینها یک بچه را سر میبرند به راحتی.
سردار بزرگوار خدا حفظشان کند سردار سلیمانی ایشان میگفت اینها ریخته بودند نزدیک بغداد وقتی آنموقع که تا نزدیکیِ بغداد آمده بودند ، شبانه وارد یک خانه ای شدند. یک زن و شوهری و دوتا دختر داشتند. بندگان خدا سفره شامشان پهن بود تازه میخواستند شام بخورند. اینها همان موقع ریختند تو . در دم یکی از این دخترها را خنجر زیر گلویش گذاشتند و کشیدند. خون این دختر ریخت روی سفره روی غذا . به آن پدر هم گفتند باید این غذایی که خون بچه ات رویش ریخته شده را بخوری والّا دختر دوم را سر میبریم. آدم معمولی میتواند این کارها را بکند؟ نه . یک روح بسیار قوی باید این کارها را بکند که تکان نخورد. درست است ولی قوی است در چی؟ در خباثت در شیطنت در تصدیع .
پس ببینید اعمال قوی میکند آدم را اما جهت نمیدهد. آنی که جهت میدهد ولایت است. اگر ولی خدا جلودار باشد ، شما اعمالتان در محیط ولایت الله و مورد قبول ولی خدا باشد، آنوقت رشد میدهد ، همان که خودش تا آخر راه را رفته. آنوقت آدم را به قرب خدا میرساند. و اگر ولی الشیطان جلودار آدم باشد اولیا الشیطان باشد آنوقت آدم را پشت به خدا قوی میکنند. پشت به خدا. برای همین هست که شما در قرآن را ببینید خیلی این نکته های ظریف قرآن را. در قرآن هست که روز قیامت خداوند متعال هر دسته از مردم را با امامشان محشور میکند.
یَومَ نَدعوا کُلّ أُناسٍ بإِمامهم . هر دسته از مردم را با امامشان محشور میکنیم. امثال فرعونی ها ، فرعون جلویشان است. آن امامش است. امام النار امام آتش امام باطل. بنی امیه یزید و معاویه جلو هستند با آنها محشور میشوند. شیعیان با امیرالمومنین با امام زمان با امام حسین. پشت سر اینها محشور میشوند چرا؟
چرا خدا میگوید هر دسته را با امام محشور میکنیم؟ باهم محشور میکنیم؟ چون امام هست که هویت میدهد یعنی امام اگر امام حق باشد نشان میدهد که اینها آدمهای متدین هستند. نشان میدهد که اعمالشان به سمت خدا بوده. نشان میدهد هویتشان هویت دینی است. اما اگر امام باطل جلو باشد این هویت بی دینی دارد ان پشت سری ها همه بی دین هستند. همه بی دین هستند. هر چقدر هم عبادت کرده باشد.
شما نگاه کنید یک کسی مثل حسن بَصری ، حسن بصری را اهل سنت خیلی زاهد و عابد میشناسند. خیلی تعریف ازش میکنند. این حسن بصری آن زمانی که جنگ صفین بود امیر المومنین با دشمن میجنگید یک کناری بود. گفت ما نه با معاویه هستیم نه با علی . آدم احمق نمیفهمید که بین حق و باطل که دیگر سومی ندارد. تو اگر با حق نباشی در جبهه ی باطلی. دیگر سومی ندارد که. جنگ صفین تمام شد ، یک مرتبه امیرالمومنین ع این را دید دارد وضو میگیرد. خیلی آب میریزد . خیلی مشت مشت هی آب میریزد برای یک صورتش یک دستش.
حضرت امیر ع فرمود: دچقدر اسراف میکنی چقدر آب میریزی؟ او برگشت گفت تو آنهمه خون در صفین ریختی اسراف نبود حالا من چهارتا مشت آب میریزم اسراف است؟ تو آنهمه در صفین خون ریختی ؟ خب آدم بیشعور امیرالمومنین خون ریخت به حق ریخت. اعوان شیطان را کشت. تو که این آب را داری میریزی به ناحق داری میریزی. فرق تو با امیرالمومنین فرق بین حق و باطل است. او کارش درست بود تو کارت غلط است. حضرت امیر ع بهش گفت که خب اگر تو گمان میکردی که من آن خونهایی که ریختم مثلا به ناحق بود چرا نرفتی کمک بدهی به معاویه؟
خب حقداقل یک طرف دعوا را میگرفتی دیگر. چرا نرفتی کمک بدهی به معاویه؟ حسن بصری گفت اتفاقا میخواستم اینکار را بکنم آماده شده بودم یک ندایی شنیدم که هاتفی گفت که القاتِلُ والمَقتول کِراهُما فی النار هم اینوری ها هم اونوری ها هردوطرف اهل جهنم ند. امیرالمومنین گفت که آن هاتف آن صدا دهنده را فهمیدی کی بود؟ حسن بصری گفت نه. حضرت فرمود: ذاکَ أخوکَ الشیطان این برادر شیطان بود.
خب این طرف این زهدی که ازش تعریف میکنند ده شاهی ارزش دارد؟ زهدی که اینجوری هست. ده شاهی ارزش دارد؟ هیچ ارزشی ندارد. ابوموسی اشعری آدمی که نسبت به ولایت حق بی تفاوت بود . یک کناری مینشست قرآن ختم میکرد . ختم قرآن میکرد.تا شد قضیه ی حکمیت که همه تان میدانید . خوارج به زور اورا تحمیل کردند بر امیرالمومنین. حضرت امیر که نمیخواست این حَکَم باشد ، بین او و معاویه. منتها دیگر خوارج تحمیل کردند.
ابوموسی اشعری رفت روی منبر نشست، گفت من همانجور که انگشتر را از دست راستم در می آورم علی را از خلافت خلعش میکنم. آنطرف هم عمرعاص مکار گفت من هم همانجور که انگشتر را دست چپم میکنم معاویه را نصبش میکنم. معاویه را نصبش میکنم.
ضربه ای به امیرالمومنین اینچنین زد. حالا این برود ختم قرآن بکند. این ختم قرآنش ده شاهی ارزش دارد؟ ختم قرآنش که هیچی اگر ..
بگذارید من اینجوری مثال بزنم. این مثال خیلی واضح تر است. شما فرض کنید امیرالمومنین ع یک لشکر دارد انبوه که شماهم داخلشی. که ان شالله همه تان هستید. امیرالمومنین ع یک لشکر دارد این لشکر سرباز صفر هم دارد فرمانده هم دارد بلاخره انواع و اقسام توش هستند دیگر. ولی امیرالمومنین ع روی همه حساب میکند. به هر ححال همه جزو لشکرش هستند و حضرت امیر روی همه شان حساب میکند. برای اقامه ی حق بر عالم برای اینکه حق را در عالم پیاده بکند.
حالا در این لشکر امیرالمومنین اگر یک نفر سهوا یک نمازش قضا شد، سهوا البته شیعه ی امیرالمومنین نمازش قضا نمیشود. ولی حالا سهوا یک نمازش قضا شد. یا احیانا در لشکر امیرالمومنین هست چشمش به نامحرم مثلا افتاد و یک گناهی کرد. شیعه امیرالمومنین اهل گناه نیست ولی حالا مثلا فرض کنید سهوا یک خطایی کرد ، ولی هنوز در لشکر امیرالمومنین هست. خدا از این میگذرد. چون در لشکریست که به واسطه ی آن امام حق را در عالم اقامه میکند.
نقطه ی مقابلش را بگویم بهتر روشن میشود برایتان. معاویه یک لشکری دارد در این لشکر انبوه یک عده هستند سیاهی لشکرش که معاویه تکیه به اینها دارد و باطل را در عالم اقامه میکند تکیه به لشکر دارد ولی خودش تنهایی که نمیتواند. اگر اعوان و انصار نداشته باشد که معاویه تنهایی نمیتواند کاری بکند. پس به واسطه ی این لشکر است. حالا فرض کنید یک نفر در لشکر معاویه هست در لشکر معاویه هستا صبح و شب نماز میخواند، قرآن میخواند ، هرسال میرود مکه ، ان ده شاهی ارزش دارد؟ ولی در لشکر معاویه هست . معاویه روی این حساب میکند و باطل را در عالم اقامه میکند. این ذره ای ارزش ندارد .
آن کسی که امامش امام نار هست امام باطل است و به واسطه ی همین لشکر دارد باطل را اقامه میکند در عالم ، حالا برود نماز بخواند ، ایت همانیست که در روایات ما گفته سَواءٌ صلّا عَم زَنا آن کسی که ولایت ما اهل بیت را قبول ندارد البته ببینید مقصود آن کسی که دشمن اهلبیت است والا مستضعفین الان بسیاری از اهل سنت مسیحی ها خیلی از یهودی ها دشمن نیستند مستضعفند. حق بهشان نرسیده. اینها رانمیخواهم بگویم اینها احتمال اینکه عفو بهشان بخورد حتی بهشت هم بروند هست. چون مستضعفند . مستضعف فکری هستند.
ولی آنکسی که عالما عامدا ولایت را نپذیرد و پشت به ولایت امیرالمومنین کند و در لشکر دشمن علی باشد، این هر چقدر نماز بخواند، طبق روایات ما سَواءٌ صَلّا عم زَنا یا برود فحشا مرتکب شود. بلکه تازه آن نمازش بدتر از آن فحشا است. چون نمازش عُجب هم برایش می آورد. حالا آن فحشایش عجب نمی آورد . وقتی که مرتکب یک فحشا میشود دیگر عجب و غرور نمی آورد. ولی نمازش عجبی هم برایش می آورد.
دلیل این مسئله که امامت و ولایت نقطه ی ثقل شیعه است نقطه ی مرکزی شیعه است که تمام اصول و فروع بسته به اوست. چون امام هست که تعیین میکند که این جمع دینی هستن و رو به خدا هستند یا پشت به خدا؟ امام خط میدهد. امام قطب نماست. آنیکه در لشکر امیرالمومنین است سوار یک کشتی است که قطب نمایش درست کار میکند به ساحل میرسد . حالا در کشتی یک چشم چرانی هم بکند، کار بدی میکند چون این چشم چرانی ها چه بسا ممکن است باعث شود دیگر از کشتی بیفتد بیرون.
ولی اگر احیانا یک خطایی از دستش دررفت هنوز در کشتی امیرالمومنین است کشتی دارد میرود جلو الفُلک الجارِیَه فی اللُجَجِل القامِرَه تو صلوات شعبانیه میخوانید این کشتیست که دارد میرود جلو آنیکه توش هست را میبرد ولو اینکه شئونات بودن در این کشتی زیر پرچم امیرالمومنین بودن را گاهی موقع ها رعایت نکند. ولی آنکسی که در لشکر باطل هست سوار یک کشتی ست که قطب نمایش خراب است. و به ساحل نمیرساند. قطب نمایش خراب است. حالا آنجا وایسا هی نماز بخواند. هی آنجا روزه بگیرد. کشتی قطب نمایش خراب است. به ساحل نمیرساند.
دلیل این مسئله ی اهمیت امامت و ولایت همین یک کلمه است. این جهت میدهد به سمت خدا. این جهت میدهد.
برای همین هست من تقاضا میکنم این مطلب را عنایت بفرمایید برای همین هست که افضل اذکار صلوات بر محمد و آل محمد است. حتی از لااله الّا الله هم صلوات افضل است. درست است که لااله الاالله توحید است اما صلوات کسی که میفرستد علاوه بر توحید چون اللهم هم دارد دیگر خدا را قبول دارد ولایت هم هست که جهت گیری هم توش هست. این لااله الاالله را دیگران هم میگویند. درست است؟ این لااله الاالله را دیگران هم میگویند.
اما آن چیزی که فقط و فقط شیعه میگوید و تاکید میکند و اقرار میکند به اینکه جلودار من اهل بیت اند من پشت سر آنها م. سوار کشتی هستم که قطبنما دارد. جهت گیری به سمت خدا هست. صلوات این جهتش هست. ازین جهت افضل اذکار است. حتی نسبت به لااله الاالله.
و از این جهت هست که فضیلت صلوات فوق العاده هست در روایات . انقدر روایت در این زمینه داریم که اصلا آدم متحیر میماند. از وجود مقدس پیغمبر اکرم روایت داریم که مَن صَلِّ عَلیَّ مَرَتاً اگر کسی یکبار بر من صلوات بفرستد مَن صَلِّ عَلیَّ مَرَتاً یکبار صلوات بفرستد ، صَلَ الله علیه خدا بر او صلوات میفرستد خدا. اینکه صلوات خدا یعنی چی؟ این بماند این در قرآن آمده ولی همین ظاهر روایت را ببینید ، خدا بر او درود و صلوات میفرستد. ، صَلَ الله علیه أَلف مَرَّتاً هزار بار فی ألف صفٍ منَ ملائکه در هزار صف ملائکه. و لَم یَبقَ شَیءٌ مما خَلَقَ الله هیچ چیزی از مخلوقات عالم نیست مگر به احترام خدا و ملائکه همه بر این شخصی که یکبار صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده.
من ان شالله اگر فرصت شد در جلسات فردا یک فرازی از زیارت جامعه ی کبیره را که حقیقت صلوات چیست؟ فقط همین لفظ است که البته همین خود این لفظ هم فوق العاده ارزشمند است . همین الان گفتم اقرار به ولایت داخلش هست. ولی باز حقیقت صلوات یک لایه ی باطنی هم دارد. علاوه بر این لفظ. علاوه بر این لفظ. این حالا برای جلسه ی بعد.
فعلا حالا یک مقدار راجع به همین من عرض بکنم که پیغمبر فرمود اگر کسی یکبار بر من طبیعی است و درست است که این روایت در وسائل الشیعه هست پیغمبر فرمود: یکبار برمن ولی قطعا بر آل پیغمبر هم همین حکم را دارد. چون آنها هم همانه نفس پیغمبر هستند. اگر کسی سلام و درود بر یکی از اهل بیت بفرستد خدا در هزار صفِ از ملائکه بر او درود میفرستد و صلوات میفرستد و تمام موجودات از باطن از ملکوت بر او درود میفرستند.
مرحوم ملا آقاجان زنجانی ، یکی از عُرفایی بود که همین سالهای نه چندان دور ، بعضی از شاگردانش هنوز زنده اند. مرحوم شهید هاشمی نزاد ، که کسانی که سنشان یک مقدار بیشتر هست اوایل انقلاب را یادشان هست ، شهید هاشمی نژاد که ترورش کردند منافقین و در حرم امام رضا ع دفن است. شهید هاشمی نژاد یکی از شاگردهای ملاآقاجان زنجانی بود. یک آدم بسیار با عظمتی بود به خصوص نسبت به امام زمان ع خیلی عشق و علاقه داشت.
ایشان خودش میگوید من یک سفر میرفتم کربلا ، در راه که میرفتم ، تنها میرفتم پیاده میرفتم از همین سمت غرب از همین سمت کرمانشاه و مهرزان و ازین قسمتها. میگوید رسیدم به یک منطقه ی کورد نشین ، یک منطقه ی کورد نشین که قاعدتا شیعه داخلش کم بود. یک شخصی با یک لباسی که لباس چوپانی بود هیکل مند، آمد جلوی من را گرفت که من ترسیدم. در این منطقه ای که شیعه نیست ، این هم این شکلی آمده جلوی من را گرفته گفت کجا داری میروی ؟
بهش گفتم دارم میروم زیارت. گفت زیارت میروی برای چی؟ آن چوپان گفت. زیارت میروی برای چی؟ مرحوم ملا آقاجان خب آدم عارفی بود میگفت من چی بگویم به این چوپان؟ فلسفه زیارت را بگویم که حالیش نیست . گفتم میروم یک سلام به امام حسین بدهم و برگردم. او گفت که سلام میدهی جواب هم میگیری؟ سلام میدهی جواب هم میگیری؟
دیدم بوی آدمیزاد می آید. گفتم که مگر شما سلام میدهی جواب میگیری؟ گفت من اگر جواب نگیرم سلام نمیدهم. گفت من اگر جواب نگیرم سلام نمیدهم. گفتم پس یک سلام بده به امام حسین. رو به سمت کربلا ایستاد از همان حالتش پیدا بود که آدمیست که خیلی چیزها دارد. رو به سمت کربلا ایستاد با ادب و خضوع السلامُ علیک یا اباعبدلله و رحمةُ الله و برکاته .مرحوم ملاآقاجان زنجانی میگفت خدا را شاهد میگیرم از تمام کوه و در و دشت جواب سلامش آمد.
سلام به این داده شد. تمام ملکوت عالم. که من بُهتم زد که این کیه؟ بعد برگشت به من گفت حالا شما یک سلام بده. من رو کردم به سمت کربلا گفتم یا اباعبدلله ما همچین عرضه هایی نداریم اما شما کریمی آبروی من را هم بخر. سلام دادم جوابی آمد نه به عظمت جواب او . ولی جواب آمد. این همینی است که امام صادق از قول پیغمبر فرمود که اگر یکبار آدم بر پیغمبر ، تمام عالم بر او درود میفرستد.
امشب شب هفتم محرم است. دیگر در اواخر محرم . ورودیه عاشوراییم دیگر. شب هفتم محرم معمولا از طفل معصوم امام حسین ع باب الحوائج حضرت علی اصغر گفته میشود. ماها شیعیان چهار نفر را باب الحوائج میدانیم. حضرت ابلفضل مادرش ام البنین وجود مقدس امام کاظم موسی ابن جعفر و یکی هم حضرت علی اصغر. این طفلی که حجت کبرای امام حسین بود.
بزرگترین حجت اباعبدلله روز قیامت همین طفل هست که کسی دیگر نمیتواند روز قیامت بگوید ما نمیدانستیم اشتباه کردیم ، امام حسین میگوید این را من روی دست گرفتم. تا اگر کسی ذره ای عاطفه ذره ای شعور داشته باشد بفهمد که به هر حال اگر ما خرجیه ایم اگر ما مثلا ناحقیم این طفل که دیگرز تقصیری ندارد . لذا حجت کبرای امام حسین است.
من یک چیزی در پرانتز عرض بکنم، برای همیشه در روضه ها آدم توسل به این بچه هامیکند ، آدم بفهمد که اینها بچه نیستند درست است سنش در عالم دنیا کم بود ولی اینها پیر راهند. اینها پیر راهند. ماها اعنقادمان این است که زندگی و حیات از عالم دنیا شروع نمیشود که قبل از عالم دنیا عوالمی بوده. اینجوری نیست که زندگی و حیات از اول عالم دنیا که متولد از مادر میشویم تازه شروع میشود که آنوقت بعضی ها هم که حالا مادی مسلک هستند معتقدند وقتی شخص بمیرد تمام میشود دیگر.
هیچی نه اینطرفش هست نه آنطرفش. نه قبل از عالم دنیا خبری است نه بعد از عالم دنیا خبری است. ما که این اعنقاد را نداریم. ما اعتقاد داریم قبل از عالم دنیا عوالمی بوده. عالم انبار عالم اشباح عالم اطینت عالم ذرع عالم عهد . روایات متعدد داریم . عالم سلب پدر عالم رحم مادر . عالم دنیا عالم برزخ عالم قیامت عالم اسما الله. اینها عوالمیست که پشت سر گذاشتیم یا پیش رو داریم. اینها عوالم متعددیست.
شما خودتان ببینید ، در زیارت نامه ی حضرت زهرا سلام الله علیها مگر نمیخوانید ؟ در زیارت نامه ی حضرت زهرا هست السلام علیکِ یا ممتَحنَ ای امتحان پس داده . کِی خدا امتحانت کرد؟ إمتَحَنکَ الّذی خَلَقَک قبلَ عَن یَخلُقَک. خدا تورا قبل از اینکه در عالم دنیا خلقت کند در عالم قبلی امتحان کرد.
اول دعای ندبه اول دعای ندبه شااید همه تان دیدید ، بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فِي دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا خدا باهاشون در عالم قبل از دنیا با انبیا و اولیا شرط و شروط کرد که وقتی رفتید تو دنیا باید زاهد باشید. باید ساده باشی باید تعلقی نداشته باشی. باید تلاش بکنید باید سختی ببینید بَعدَ أن شَرَطتَ خدا باهاشان شرط و شروط کرد. بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فِي دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا و شَرطوا لَکَ ذلک. انبیا و اولیا قبل از عالم دنیا این شرط را قبول کردند. و علمتُ منهُمُ الوفاءَ بِه توی خدا میدانستی که اینها وفا میکنند، چون میدانستی فَقَبِلتَهُم فَقَربتَهُم از آن وقتی که به دنیا آمدند خدا یک چیزهایی بهشان داد.
حضرت عیسی یک روزش بود ، تازه به دنیا آمده بود ، قال إنّی عبدُالله آتانیَ الکِتاب جَعَلَنی نَبییّا من عبد خدا هستم خدا ب من کتاب داده و جَعَلَنی فعل ماضی است یعنی در گذشته من را نبی قرار داده . حضرت عیسی شما که هنوز زندگی نکردی روز اول زندگیت است. بله در عالم دنیا روز اولم هست ولی اگر پشت بندش را نگاه بکنید پیرِ راهم. عوالمی را طی کردم، آنجا عهد بستم آنجا کاری کردم. ببینید این شکلی است .
بچه های امام حسین ع اینهایی که رقیه ی مثلا سه ساله ، یا فرض کنید حضرت محسن بچه ی حضرت زهرا و امیرالمومنین . این درست است هنوزبه دنیا نیامده اما به تعبیر امام صادق اول شهید اهل بیت است. اول شهید اهل بیت. شهید فضیلت دارد. هرکسی نمیتواند تیکه ی وجود حضرت زهرا بشود. هرکسی نمیتواند بچه ی امیرالمومنین و حضرت زهرا بشود. این در عوالم قبل لیاقت هایی پیدا کرده که این شکلی فرزند حضرت زهرا شده و بعد به شهادت رسیده ، آنوقت خوده این شهادتش تاثیر گذار است. کار کرده تاثیر گذاشته در عالم. حضرت علی اصغر عوالمی را طی کرده شده علی اصغر که حجت کبرای امام حسین .
گفت که ای قوم خیلی این اشعار قشنگ است. گفت که ای قوم زبان حال امام حسین است. گفت که ای قوم علی اصغرم هست این . حجت کبرای روز محشرم هست این آن همه اصغر بودند اکبرم هست این. اکبر این است. آنهمه اصغر بودند اکبرم هست این. این حجت بزرگ من است این خیلی عجیب کار کرد. این کاری کرد که دیگر احدی نتواند بگوید من نمیدانستم نمیفهمیدم. این آن کار را کرد.
از این جهت هست که اینها را بچه نبینید. مرحوم آقا سیدهاشم حدّاد از بزرگان اولیای خدا و عُرفا بود . ایشان از شاگردان برجسته ی مرحوم سیدعلی آقای قاضی بود . آقای دولابی در تهران ، علامه ی تهرانی در مشهد ، آقای نجابت در شیراز خیلی از این بزرگان شاگرد آقا سیدهاشم حداد بودند.
آقا سیدهاشم حداد میگفت من کربلا زندگی میکردم، گهگاهی می آمد ایران یک چند ماهی میماند. میگفت کربلا زندگی میکردم. یک دختر بچه ای در خانه ی ما مریض شد از دنیا رفت. بچه بود. از دنیا رفت. خب آنموقع وبا و حصبه و این مریضی ها زیاد بود. از دنیا رفت. بعد از یک مدتی خدا یک بچه ی دیگری دختر دیگری به ما داد ، اتفاقا این طفلک هم در همان حدود دوسالگی این هم باز مریضی گرفت و از دنیا رفت.
شب بود ما این را در اتاق به هر حال در اتاق خوابانده بودیم این طفل معصوم را. یک پارچه ای رویش کشیده بودیم ، میگفت من نشسته بودم یک کناری و با چشم بچگی داشتم نگاه میکردم که یک بچه ای در خانه ی ما از دنیا رفت. خب ایشان اهل مکاشفه بود، میگفت با این چشم نگاه میکردم،یک مرتبه دیدم این بچه روح خودش را دارد به من نشان میدهد . یواش یواش بزرگ شد و تمام صحن و سرای خانه را گرفت. روح اشراف پیدا کرد.
حالا اینکه یعنی چی و چجوری هست ؟. میگفت کم کم دیدم اشراف پیدا کرد در کل کربلا، کم کم دیدم اشراف پیدا کرد در کل دنیا ، یعنی به من نشان دادند روح این بچه اشراف دارد بر کل دنیا.گویی این بچه میخواست خودش را به من نشان دهد که بابا تو که داری با چشم بچگی به من نگاه میکنی ، یک روح پاک این است. یک روح پاک این است. این عظمت را دارد.
خب حالا اگر روح بچه ی آقا سیدهاشم حداد این عظمت را دارد ، که بر عالم دنیا اشراف دارد ، حضرت علی اصغر بچه ی امام حسین بر کجا اشراف دارد؟ بر دنیا برزخ و قیامت. بر تمام عوالم اشراف دارد. بچه آقا سیدهاشم حداد خاک زیر پای ، سلول ناخن حضرت علی اصغر هم نمیشود . او اینچنین اشرافی دارد خوده علی اصغر چی؟
از این جهت هست که باب الحوائج است. ازین جهت هست که دست به دامنش بشوید ازین جهت هست که با دید بچگی نگاه نکنید، این پیرِ راه است. شش ماه در دنیاست ولی چند مدت در عوالم قبل است خدا میداند؟ مثل حضرت عیسی که روز اولش در دنیا روز اولش است ولی پشت بندش را اگر نگاه بکنید ، چه عوالمی را طی کرده؟
وجود مقدس سیدالشهدا در خداحافظی آخر آمد سمت خیمه هایش ، در نقلی دارد که وقتی آن صدا را بلند کرد که هَل مِن ناصرٍ یَنصُرُنی ؟ صدای گریه ی بچه بلند شد. صدای گریه حضرت علی اصغر بلند شد. امام حسین ع آمد خداحافظی کرد این بچه را گرفت برای اینکه ببوسد. یک نقل غیر مشهور این است که همان موقعی که داشت میبوسید تیر خورد. تو نقل مشهورش همه تان بیشتر اورا شنیدید امام حسین رو دست گرفت اورا.
این هم عرض کردم به چه دلیل بود. حضرت میدانست که اینها آدمهایی نیستند که آبی بدهند به هر حال حضرت باید اتمام حجت بکند. به هر حال حضرت باید عاطفه ها را به فکر دشمنش هم هست. که اگر کسی سر سوزنی عاطفه دارد از جهنم بیاید بیرون. حضرت میخواهد اینکار را بکند ، او به فکر دشمنش هم هست. لذا این را سر دست بلند کرد . این طفل را. و هنوز داشت حرف میزد که اگر به من رحم نمیکنید که تیر خورد . این طفل معصوم تیر خورد.
من عصر در این جلسه ی رفقا گفتم ، تیرهای آنموقع را دیدی؟ تیر را در فیلم ها که دیدید. به اندازه ی خود قامت علی اصغر بود. تیر انقدراست دیگر تیر کوچک که برای او نساخته بودند که همان تیرهایی که به بزرگ ها میزدند، رها کرد حرمله. این طفل معصوم ، فَذَبحَهُ مِنَ الأُذُن إلی الإُذُن تیر سوراخ میکند نمیبرد ، خنجر میبرد. گردن انقدر نازک است که گوش تا گوش بُرید . فَذَبحَهُ مِنَ الأُذُن إلی الإُذُن . الله اکبر . آدم یک هسته در گلوی بچه اش برود پدر و مادر درنیاورند ،خفه میشود آن بچه . آنوقت تیر در گلوی علی اصغر آنهم آن تیر. آنچنانی.
امام حسین اگر تیر را بکشد گردن قطع میشود، اگر تیر بخواهد باشد راه نفسش بند آمده این طفلک. تو بعضی از نقل ها یک چیزی هست. الله اکبر این خیلی دیگر سوزناک است. تو بعضی از نقل ها که این را هم قاعدتا شنیدید در مقاتل هست که این طفل معصوم تا تیر خورد یک لبخند زد. تیر خورد لبخند زد. و ابا عبدلله دستش را زیر گلوی او گرفت و خون را نگذاشت به زمین بریزد ، این خون را پاشید به آسمان که در روایت دارد ملائکه آن را به عرش بردند و تا قیامت این خون در عرش نگه داشته میشود.
سه تا خون هست که به آسمان رفت . یکی خون اباعبدلله یکی خون حضرت علی اکبر یکی هم خون علی اصغر اینها در عرشند. رووایت دارد که حالا من وارد آن اصلا نمیخواهم بشوم. لبخندی زد .
شاعری این لبخند را به شعر کشیده، زبان حال امام حسین وقتی طفل را در آن لحظه دید. با خنده ات آتش مزن بر جان من بابا علی ، از دست من پزر میکشی تا دامن زهرا علی. با مرگ تو من میکشم ای ماهی بیرون ز آب که مثل ماهی لبت را تکان میدادی. با مرگ تو من میکشم ای ماهی بیرون ز آب یک سو خجالت از تو و یک سو خجالت از رباب. بابا جان هم از تو خجالت میکشم آمدم آب بهت بدهم اینجوری شدی ، هم از مادرت خجالت میکشم.
امام حسین کریم است. اگر کسی چیزی ازش میخواست نه نمیگفت. حالا این بچه را دادند بهش ، چجوری برگردد؟ من در یک نقلی دیدم به نظرم همین هست . حضرت رباب تامتوجه شد حضرت علی اصغر تیر خورده رفت ته خیمه رفت که این جلوها نباشد که امام حسین ببیند خجالت بکشد رفت ته خیمه. یکی از یکی با معرفت تر بودند. هر یکی از یکی فهمیده تر بودند.
سیدالشهدا ع این بچه در دستش، امام معصوم هیچ موقع متحیر نمیشود امام که متحیر نمیشود . اما انگار امام حسین اینجا متحیر شد ، نمیداند دو قدم برود جلو بیاید عقب. اینجا بود که خطاب از آسمان رسید . که از تحیر اباعبدلله را در آورد. دَعهُ یا حسین، حسین ما دیگر رهایش کن. دیگر اورا رهایش کن. فَإنَّ لَهُ مُرضُ فی الجَنَّه یک شیردهنده ای و دایه ای اورا در بهشت تحویل گرفت. دیگر خیالت راحت باشد. که امام حسین سریع آمد پشت خیمه ها با شمشیرش حالا یا خنجرش هرچی بود کَند یک قبر کوچکی ، که حالا همانجور که همه تان این را ، به هرحال شما اهل روضه ها هستید . واقعیتیست که بعضی ای را گفتند برای اینکه زیر سُم اسبان این طفل معصوم نباشد. این چیزی ندارد برایش که بتواندتحمل بکند زیر سُم اسب.
خدایا به آبروی باب الحوائج به آبروی آن کسی که من اعنقادم طبق مدارکی که در کربلا هست این است که دل امام حسین روز عاشورا چیزی مثل این مصیبت نسوزاند، ما نداریم که خطاب از آسمان برای تسلی امام حسین در شهادت علی اکبر در شهادت ابلفضل در شهادت قاسم خطاب از آسمان نیامد. فقط در شهادت علی اصغر خطاب آمد که دَعهُ یا حسین. صَبراً یا حسین. آرام بگیر . فقط معلوم است که خیلی سنگین بود مصیبت. خیلی سنگین بود.
خدایا به آبروی حضرت علی اصغر باب الحوائج قسمت میدهیم دست مارا در دنیا و آخرت از دامان اهل بیت کوتاه مفرما.
به آبروی باب الحوائج نسل اولاد مارا تا قیامت از شیعیان امام حسین و اولادش قرار بده.
خدایا به آبروی سیدالشهدا این دستهایی که به گدایی در خانه ات بالا آمده تو حاجت ها را خبر داری ، تو گرفتاری ها را میدانی، در نظر بگیرید حاجاتتان را، اینجور موقع ها موقع های خاص است.
خدایا به آبروی این طفل معصوم که واسطه اش کردیم این دستهایی که به گدایی در خانه ات بلند شده نا امید برمگردان.
خدایا به آبروی باب الحوائج مریضان اسلام منظورین شفای عاجل کرم بفرما.
خدایا به حق این طفل معصوم سیدالشهدا شر دشمنان دین آمریکا اسراییل انگلیس وهابیت خائنین به این مردم ، شرشان را به خودشان برگردان.
به آبروی باب الحوائج خدایا قسمت میدهیم خدمتگذاران به دین خدمتگذاران به این مردم نجیب خصوصا رهبر بزرگوارمان ب توفیقات و عمرشان بیفزای
خدایا به آبروی این طفل معصوم قسمت میدهیم در رأس دعایمان و مهمترین دعایمان به آن لحظه ای که وقتی تیر خورد امام حسین انگار متحیر ماند خانومها میفهمیدند ، حضرت زینب میفهمید دارد چی میشود؟ چی میکشید ان دلهای پاک و رئوف چی کشیدند؟
خدایا به آبروی همه شان قسمت میدهیم فرج مولایمان امام زمان تعجیل بفرما.
صلواتی عنایت بفرمایید.