پنجشنبه 15 خرداد 1404

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

سخنرانی مکتوب حجت الاسلام رفیعی-قدرت خداوند


کانال ایتا شیعه کوئست: @shiaquest_net

قال الله تبارک و تعالی: وَ أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ * لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ ۚ وَ مَأْوَا هُمُ النَّارُ ۖ وَ لَبِئْسَ الْمَصِيرُ» (نور، 56 و 57)

و نماز را برپا دارید، و زکات را بدهید، و رسول (خدا) را اطاعت کنید تا مشمول رحمت (او) شوید. گمان مبر کافران می توانند از چنگال مجازات الهی در زمین فرار کنند! جایگاه آنان آتش است، و چه بد جایگاهی است !

مقدمه
بحث ما در آیهء 56 و 57 از سورهء مبارکهء نور بود. جلسه گذشته اشاره کردیم در این دو آیه به دو ویژگی مهم خدا اشاره شده است: یکی رحمت و دیگری قدرت. در آیهء اول می فرماید: «لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» و در آیهء بعد می فرماید: کفار نمی توانند خدا را به عجز درآورند؛ چون خداوند قادر است و بر همه چیز قدرتش تفوق دارد.

امروز راجع به قدرت خدا مطالبی را تقدیم می کنیم.

 

باور، هر یک از صفات خدا در زندگی ما، اثری تربیتی و بازدارنده دارد. نقش اسامی و صفات خدا در زندگی ما زیاد است؛ به بخشی از این آثار، در دعای سمات اشاره شده است. صفت قدرت، صفتی است که خیلی جاها کنار رحمت آمده

در اول دعای کمیل قبل از هر مطلبی روی این دو صفت دست گذاشته شده است: اول رحمت، دوم قدرت، می فرماید: اَللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ، وَ بِقُوَّتِكَ الَّتِي قَهَرْتَ بِهَا كُلَّ شَيْءٍ»

خدایا! من از تو درخواست می کنم، به رحمتت که همه چیز را فرا گرفته و از تو درخواست می کنم به تواناییت که به آن بر همه چیز چیره شده ای.

 

در ارتباط با اوصاف خدا یک بحثی در علم کلام مطرح است، نکتهء اول: این است که در بحث کلام (علم اعتقادات) بحث می کنند که ما می توانیم اوصاف خدا را بفهمیم یا نه؟
همان طور که از ذات خدا سر در نمی آوریم و به ما هم گفته اند در چیستی خدا بحث نکنید. آیا اوصاف خدا هم همین است؟ ما نمی دانیم قادر، حی یا سایر اوصاف خدا یعنی چه . سه دیدگاه این جا وجود دارد:

 

دیدگاه ها درباره صفات خدا

دیدگاه اول: دیدگاه تعطیل است؛ یعنی ما سر در نمی آوریم . بگوییم ما نمی دانیم قادر یعنی چه، فقط آن را به توانمند معنا می کنیم. اما از کنه قدرت خدا خبر نداریم. ما می گوییم: خداحی است اما نمی دانیم حیات خدا به چه معناست.

 

دیدگاه دوم: دیدگاه تشبیه است؛ می گویند: مگر ما قادر نیستیم و نمی توانیم کارهایی انجام بدهیم؛ پس خدا هم به همین معنا قادر است. تشبیه؛ یعنی دقیقا صفات خدا را به مخلوق تشبیه می کنند. این دو دیدگاه غلط است. تشبیه که مسلم غلط است ما نمی توانیم صفات خدا را به صفات مخلوق تشبیه کنیم و تعطیل هم معنایش این است که ما سر در نمی آوریم.

 

دیدگاه سوم: دیدگاه تنزيل است، علمای علم کلام می گویند: این دیدگاه صحیح است؛ یعنی وقتی ما می گوییم خداحی است همان طور که خودمان هم حیات داریم، خداحی است؛ منتها آن صفاتی که مخلوق دارد را از او جدا می کنیم. ما با تنفس حی هستیم اما خدا این طور حی نیست؛ ما با تغذیه حی هستیم اما حی خدا با تغذیه نیست؛ یعنی آن چیزهایی که باعث آن صفت در ما است را از خدا جدا می کنیم؛ پس خدا حی است و ما معنی حیات را می دانیم اما نه حی با تنفس و تغذیه.

خدا عالم است ما معنی علم را می دانیم اما علم ما اکتسابی است و فراموش شدنی است اما علم خدا نه اکتسابی است نه فراموش شدنی.

ما قادر هستیم ولی قدرتمان محدود است. یک جوان با پیر قدرتش فرق می کند- اما خدای تبارک و تعالی قدرتش دائم و مطلق است؛ به این تنزيل می گویند که مردم متوجه می شوند که وقتی بگوییم خدا قادر است یعنی همین قدرت و توانمندی. وقتی می گوییم علم ما اکتسابی و محدود است اما علم خدا این پیرایه ها را ندارد.

 

اوصاف خدا از منظر انسان
آن چه که ما دربارهء اوصاف خدا نقل می کنیم سه نوع است: گاهی بعضی از مطالب که مطرح می شود ضد عقل است؛ کار ضد عقل را احدی نمی تواند انجام بدهد. گاهی مطابق عقل است و گاهی فوق عقل است.

بعضی ها سؤال می کند خدا می تواند شریک بیافریند؟ این سؤال غلط است ، مثل این که بگویید این دبیر ریاضی می تواند دو، ضرب در دو را پنج کند؟ این خلاف عقل و استدلال است.

خدا می تواند جهان را در یک تخم مرغ جا دهد؟ این سؤال غلط است؛ چون جهان با این بزرگی در تخم مرغ به این کوچکی جا نمی شود.

آن چه که ضد عقل است قدرت به آن تعقل نمی گیرد نه این که خدا قادر نیست. آن چه که مطابق عقل است، مثل خلقت میلیون ها نوع موجود، خلقت ماه های مختلف، جهان هستی در شش روز، کرات و ...

نوع سوم هم فوق عقل است؛ مواردی است که ممکن است به عقل ما سرد شدن آتش بر ابراهیم درست نباشد. به حسب ظاهر، ذات آتش سوزاننده است و نبریدن چاقو، گلوی اسماعیل را با آن چه که مربوط به عالم غیب و فرشتگان است؛ پس قدرت خدا به ضد عقل تعلق نمی گیرد و آن چه که هست مطابق عقل و خرد است یا فوق عقل است.

 

آثار اعتقاد به قدرت خدا
آثار اعتقاد به قدرت خدا چیست؟ سه اثر را برای شما می گویم. اگر کسی به این باور داشت که: إِنَّ اللَّه عَلَى كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» (عنکبوت، 20)
همانا خداوند تبارک و تعالی بر همه چیز قادر است.

« إِنَّا لَقَادِرُونَ» (معارج، 40)
ما قادر و توانمند هستیم.

 

1-ترک غرور و تفاخر
اولین اثر اعتقاد به قدرت خدا، ترک غرور و تفاخر است. اگر انسان معتقد شد که خدا قادر است دیگر نمی گوید من. اعتقاد به قدرت خدا ضعف انسان را می رساند و غرور انسان را درهم می شکند؛ منیت را در زندگی انسان از بین می برد.

 

عاقبت غرور و منیت

مورد اول: قرآن در سورهء مبارکهء کهف آیه 32 تا 46 می فرماید: پیامبر! برای مردم مثلی بزن که خدای تبارک و تعالی به این دو نفر باغ داد که در این سورهء مبارکهء ویژگی های این باغ هم ذکر شده که امکانات فراوانی در این باغ قرار داده بود. یکی از این ها مغرور شد، به آن یکی گفت: مال من از تو بیشتر است، نیروها و کارمندهایی که دارم از تو بیشتر است. به آن یکی گفت: من قیامت را باور ندارم. این که می گویند: قیامتی است دروغ است، فکر نمی کنم باغ من هیچ وقت نابود بشود و از بین برود. گفت: اگر قیامتی هم به کار باشد آن جا هم به نفع ما پولدارها و ثروتمندان است.

 

قرآن کریم خطاب به رسول خدا دان می فرماید: این شخصی که دچار غرور شد، باغش از بین رفت و نابود شد و صاعقه آمد و اثری از آن باقی نماند خدا این را به عنوان یک مثل مطرح می کند.

مورد دوم: داستان دیگر در سورهء مبارکه قلم آیه 17 است که مکرر شنیده اید. می فرماید: پیرمردی بود باغی داشت هر وقت موقع چیدن محصول می شد فقرا را باخبر می کرد و بخشی از محصولات این باغ را به فقرا میداد. بعد از مرگ این پیرمرد اولاد و فرزندانش گفتند: ما خودمان نیاز داریم برای چه به فقرا بدهیم اصلاً کاری می کنیم که آن ها متوجه نشوند. قرآن کریم می فرماید:

«إِنَّا بَلَوْنَا هُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ» ما آنها را آزمودیم، همان گونه که «صاحبان باغ» را آزمایش کردیم ، هنگامی که سوگند یاد کردند که میوه های باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچینند.

 

صاحبان این باغ قسم خوردند و گفتند: ما محصولات باغ را برای خودمان استفاده می کنیم و استثناء هم نکردند و گفتند: یک وقتی برویم که همه خواب باشند و کسی متوجه نشوند. سحرگاه به باغ رفتند و دیدند تمام باغ از بین رفته و از باغ چیزی باقی نمانده است.

 

چرا خدا این دو قصه را مطرح می کند؟ چون اینها قدرت خدا را انکار می کردند و به قدرت خودشان متکی بودند و غرور و تفاخر در زندگی شان بود؛ به همین جهت یکی از آثار اعتقاد به قدرت خدا این است که غرور و تفاخر در زندگی انسان از بین می رود.
نتيجه غرور و اتکای به خود

مرحوم شهید دستغیب رحمه الله کتابی به نام استعاذه دارد که کتاب بسیار خوبی است. در آن جا نقل می کند که شخصی در شیراز مدرس قوی ای بود و مطول درس می داد و کسی روی دست او نبود. منتها آدم مغروری بود و میگفت: فکر نمی کنم در این حوزه یا شیراز کسی به اندازه من بتواند قدرت مطول گویی داشته باشد.

این آدم یک شب خوابید، صبح برخواست حتی نوشتن هم بلد نبود و الفبا هم یادش رفته بود. نتیجهء غرور و اتکای به خود این است.

 

خاطره ای از استاد محمدتقی جعفری
مرحوم آیت الله علامه محمدتقی جعفری رحمه الله می فرمود: در جمع دانشگاهیان بعد از انقلاب دعوت شدم که تمام اساتید دانشگاه هم حضور داشتند و بنا بود بحثی تفسیری را برای آن ها بیان کنم.

 

پیرمردی در آن جلسه نشسته بود که پدر یکی از اساتید بود. قبل از جلسه نزد من آمد، گفت: چند روزی می خواهم شما را برای روضه خوانی به منزل دعوت کنم! علامه می گوید: من یک نگاهی کردم و گفتم: من روضه خوان نیستم؛ بلکه استاد دانشگاه هستم و سخنرانی ام برای اساتید دانشگاه است.

 

وقتی روی منبر رفتم هر کاری کردم که سوره قدر را بخوانم یادم نیامد. بعد از منبر نزد آن شخص رفتم و از او عذرخواهی کردم و گفتم: ده روز به منزل شما می آیم و روضه می خوانم.

 

فراموش کردن اسم خودش
مرحوم آیت الله شیخ محمد صالح لواسانی رحمه الله که هم مباحثه امام رحمه الله هم بود در حالاتشان نقل می کنند که: کار به جایی رسیده بود که حتی اسم خودش را یادش رفته بود و می فرماید: رفتم نامه هایی که برایم می آمد را پیدا کردم و نگاه کردم و اسم خودم را دیدم.

اعتقاد به قدرت الهی یک اثرش در زندگی ما این است که موجب می شود تفاخر و غرور ما را نگیرد. قرآن کریم می فرماید: يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ» (انفطار، 6)

ای انسان ! چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته است؟

 

انسان ! مواظب باش و به خدای خودت مغرور نشو . امیرالمؤمنین علیه السلام ذیل این آیه در نهج البلاغه در خطبهء 223 می فرماید: ای انسان ! چه چیزی تو را به خودش مغرور کرد؟ مگر تو یک نطفه ای بیشتر بودی.
يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا جَرَّأَكَ عَلَى ذَنْبِكَ وَ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ»: ای انسان چه چیز تو را بر گناه جرأت داده؟ و در برابر پروردگارت مغرور ساخته؟ (نهج البلاغه، خطبه 223)
چرا خدا باید این طور شکوه کند: «يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ»؛ باور به قدرت خدا غرورشکن است.

 

2-قوی شدن توکل و اعتماد انسان به خدا
دومین اثر اعتقاد به خدا این است که خود اتکایی را از بین می برد و آرامش انسان را بیشتر می کند. انسان خیالش راحت می شود که من به یک جایی وابسته هستم و آن من را حفظ می کند.

 

اثراعتماد کردن به خدا
مرحوم آقای علی یزدی حائری رحمه الله کتابی به نام الزام الناصب نوشته است که در آن جا قصه ای را نقل می کند و می فرماید: وقتی وجود مقدس امام زمان علیه السلام به دنیا آمد-همان طور که می دانید افراد زیادی دنبال این بودند که امام زمان علیه السلام به دنیا نیاید - مأموران به خانه امام حسن عسکری علیه السلام آمدند، مادر، بچه در دستش بود و متحیر شد. چاهی در آن جا بود، خطاب شد که بچه را میان چاه بیانداز. مادر بچه را میان چاه قرار داد و رفت.

وقتی که مأموران حکومتی رفتند آب بالا آمد و وجود مقدس امام زمان علیه السلام را از میان آب، سالم برداشتند. (إلزام الناصب في اثبات الحجة الغائب، ج1، ص321)

وقتی مادر حضرت موسی علیه السلام آمد و به نجار صندوقچه را سفارش داد. نجار چهار مرتبه رفت که به فرعون خبر بدهد اما زبانش می گرفت و نمی توانست.

اگر کسی تکیه اش به خدا باشد اثر دومش این است که توکل ما را قوی می کند.


3-اعطاء قدرت از طرف خداوند
سومین اثر اعتقاد به خدا، اعطاء قدرت از طرف خداوند است. در حدیث قدسی آمده است: بندهء من اطاعت من را کن، من به تو قدرتی می دهم همان طور که من می گویم کن فیکون ، تو هم بگویی. من گوش و چشم تو می شوم.


وَرَدَ فِی الْحَدیثِ الْقُدْسیِ یَا ابْنَ آدَمَ أَنَا غَنِیٌّ لَا أَفْتَقِرُ أَطِعْنِی فِیمَا أَمَرْتُکَ أَجْعَلْکَ غَنِیّاً لَا تَفْتَقِرُ یَا ابْنَ آدَمَ أَنَا حَیٌّ لَا أَمُوتُ أَطِعْنِی فِیمَا أَمَرْتُکَ أَجْعَلْکَ حَیّاً لَا تَمُوتُ یَا ابْنَ آدَمَ أَنَا أَقُولُ لِلشَّیْ ءِ کُنْ فَیَکُونُ * أَطِعْنِی فِیمَا أَمَرْتُکَ أَجْعَلْکَ تَقُولُ لِشَیْ ءٍ کُنْ فَیَکُونُ»؛ (در حدیث قدسی آمده است: ای پسر آدم ! من غنی هستم که هرگز فقیر نمی شوم و فرامین مرا اطاعت کن تو را غنی قرار می دهم که هرگز فقیر نشوی . ای فرزند آدم! زنده ای هستم که نمی میرم فرامین مرا اطاعت نما، تو را زندگی دهم که هرگز مرگ در آنراه نیابد. ای فرزند آدم! من هر چه بخواهم به آن می گویم موجود شو، موجود می شود و امر مرا اطاعت کن تو را نیز چنان می کنم که اگر چیزی را بخواهی به او بگویی موجود شو! موجود می شود. (بحارالانوار، ج90، ص376

 

خداوند قدرت بی نهایت دارد و یک بخشی از آن را به کسی که متکی به قدرت خدا است واگذار می کند. مگر به سلمان قدرت ویژه نداد؟ سلمان به عزرائیل امر و نهی می کرد و کنار محتضر می نشست و می گفت: عزرائیل این دوست ماست با این آسان رفتار کن. مگر سلمان با فرشته ها صحبت نمی کرد؟

رشید هجری علم بلایا و منایا می دانست، یعنی از آینده و حوادث خبر داشت(بحارالانوار، 45، ص92)

 

آیت الله قاضی رحمه الله
مرحوم آیت الله بهجت رحمه الله فرموده بودند: کسی در نجف بود که به کارهای مرحوم آیت الله سید علی قاضی طباطبایی رحمه الله شک داشت: کراماتی که برای ایشان نقل می کنند درست است یا غلط؟

می گوید: یک وقتی داشتند با آقای قاضی قدم می زدند، ماری پیدا شد. آقای قاضی به این مار گفت: به اذن خدا بمیر. یک لحظه مار غلطید و خشک شد.
ایشان می گوید: با آقای قاضی جایی رفتیم و برگشتیم اما من هنوز شک داشتم، گفتم: ببینم مار هنوز زنده است؟ دیدم خشک شده است.
آقای قاضی به من گفت: شک نکن.
دو تا خبر داد هم از نیت من خبر داد و هم جلوی چشم من به اذن خدا مار کشته شد.

 

آیت الله بهاء الديني رحمه الله
طلبه ای می گفت: من از تبلیغ آمدم، گفتم: اول حرم حضرت معصومه علیها السلام برای زیارت بروم. وارد حرم شدم ، دیدم یکی از دوستان طلبه خیلی ناراحت است و گفت: من امسال نتوانستم تبلیغ بروم، وضعیتم مناسب نیست و گرفتار هستم.

با خود گفتم: شاید خدا این را در مسیر زندگی من قرار داده است. کل پول را به این طلبه دادم.

سر راهم گفتم: دیدن آیت الله العظمی بهاء الدينی رحمه الله بروم. وقتی به منزل ایشان رفتم، پاکت پولی به من دادند و وقتی به خانه رسیدم، دیدم دقیقاً همان مبلغی که به آن طلبه دادم ایشان به من داده است.

 

آیت الله خوانساری رحمه الله
آیت الله سید احمد خوانساری رحمه الله را وقتی می خواستند عمل جراحی کنند، بدون این که بیهوش شود جراحی صورت گرفت. گفت: من سورهء انعام را می خوانم تا درد را متوجه نشوم و همین کار را هم کرد.

نتیجه
باور به قدرت خدا سه اثر مهم در زندگی دارد: 1- تفاخر شکنی، 2- توکل و اعتقاد قوی، 3- قدرتی خدا به انسان می دهد که چشم و گوشش، چشم و گوش الهی می شود. این قدرت در اثر بندگی و اطاعت و باور به قدرت الهی به دست می آید.

 

اطلاعات تماس

 

کمک و هدایای مالی به سایت جهت پیشرفت:

6037998157379727 (بانک ملی بنام سیدمحمدموسوی )

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک
گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخش های مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد. ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان ،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران ,دین شناسی، جهان شناسی ،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی ،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است. اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group