سخنرانی مکتوب حجت الاسلام رفیعی - شرم و حیا
کانال ایتا شیعه کوئست: @shiaquest_net
قال الله تبارک و تعالی :يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمًا » (احزاب، 53)
ای مؤمنان ! به خانه های پیامبر وارد نشوید جز آن که برای خوردن غذایی به شما اجازه دهند. چشم انتظار فرارسیدن وقت خوردن غذا نباشید تا پی در پی آوردنش را بخواهید و از این جهت اسائه ادب کنید. ولی هنگامی که دعوت شدید وارد شوید. و چون غذا خوردید و بی آن که (پس از صرف غذا) سرگرم سخن گردید پراکنده شوید. این کار که بنشینید و سرگرم سخن گردید] پیامبر را آزار می دهد و از شما حیا می کند (که بیرونتان کند) ولی خدا از حق حیا نمی کند. و هرگاه متاعی از همسرانش خواستید از پشت پرده و حجاب از آنان بخواهید؛ که این برای قلب های شما و قلب های آنان پاکیزه تر است. و شما را نسزد او جایز نباشد که پیامبر خدارا آزار دهید. و هرگز برشما جایز نیست که پس از او با همسرانش ازدواج کنید؛ که این کارا نزد خدا بزرگ است.
مقدمه
یکی از نکات کلیدی آیه 53 سوره احزاب، موضوع شرم و حیاست:«وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ» ولی خدا از حق حیا نمی کند.
شرم و حیا در مواردی خوب و بجاست و در مواردی ، بد و نابجا۔
حیای پسندیده
حیای خوب یکی از صفات مثبت و با ارزش است. بنابر روایات وارده، دین چیزی جز حیا نیست. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: اَلْحَيَاءُ هُوَ اَلدِّينُ كُلُّهُ»؛ تمام دین حیاست. (کنز العمال، ح 5757)
برای این که اگر حیا نباشد انسان خدا را عبادت نمی کند، به کسی احترام نمی کند، حریم ها را می شکند و...
حیا، ملازم خرد
وقتی خداوند حضرت آدم ابوالبشر را آفرید، جبرئیل براو نازل شد و گفت: یکی از این سه تا را انتخاب کن: عقل، حيا ودين. آدم علیه السلام گفت: من عقل را انتخاب می کنم. اما دید عقل و حیا هم انتخاب شدند. پرسید: چرا عقل و حیا هم ماندند؟ خطاب شد: حيا و دین با عقل هستند. (الكافي، ج 1، ص 10)
پس حیا نشانه خرد و دین داری است. حیا زینت دین و ایمان است، نشانه محبوبیت در پیشگاه خداست.
حیا، معیار دوست خوب
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: إذا رأيت من أخيك ثلاث خصال فارجه: الحياء والأمانة والصدق وإذا لم ترها فلاترجه» (نهج الفصاحه، ص 193)
هرگاه سه ویژگی از برادرت دیدی، به او امید ببند: حیا، امانت داری، راست گویی. و هرگاه این ویژگی ها را در او ندیدی، به او امید مبند.
اگر می خواهید با کسی هم سفریا هم کار با دوست شوید، ببینید سه ویژگی یادشده را دارد یا نه.
تجلی و بروز حیا در اعضاء
حیا صفت درونی است و قابل مشاهده و رؤیت نیست؛ همان طور که تقوا و خوش باطنی قابل رؤیت نیست. بنابراین باید به نشانه های حیا در وجود شخص پی برد تا فهمید باحیاست یا نه. حیا در جسم انسان تجلی می کند. انسان باحیا را می توان از رفتارهایش شناخت؛ رفتارهایی مانند:
1. نگاه با شرم
اولین جایی که حیا خودش را نشان می دهد در چشم است. آدم باحیا به نامحرم و صحنه های حرام نگاه نمی کند؛ به تعبیر قرآن «غض بصر» دارد، یعنی سر به زیر است.
2. گفتار با حيا
دومین جایی که حیا خودش را نشان می دهد در گفتار است. آدم باحيا فحش نمی دهد، دریدگی زبان ندارد.
3. شنیدار همراه با شرم
یکی دیگر از جاهایی که حیا بروز می یابد در شنیدن است. آدم باحیا حاضر نیست به موسیقی مبتذل و غیبت و تهمت و ناسزا و شبهات دینی گوش بسپارد. حیای گوش یعنی اجازه نمی دهد هر چیزی به گوشش ورود یابد.
4. اندیشه درست
چهارمین جایی که حیا خودنمایی می کند در فکر و اندیشه است. آدم باحيا بدگمان و بدبین نیست، نیرنگ بازی و دغل کاری ندارد.
5. رفتار بجا و حرکت با حيا
ظهورگاه دیگر حیا، رفتار شخص است؛ حتی در راه رفتن:
وقتی دختر شعیب علیه السلام نزد حضرت موسی علیه السلام رفت تا پیام پدرش را برساند با شرم و حیا قدم بر می داشت. قرآن می گوید: فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ »( قصص، 25)
پس یکی از آن دو(زن) نزد او (موسی) آمد در حالی که با حالت حیا گام برمی داشت.
ممکن است زنی با راه رفتن و ادا و اطوارش نامحرم را تحریک کند.
6. پوشش افراد با حيا
یکی دیگر از جاهایی که حیا ظهور می یابد، پوشش شخص است. برخی لباس ها کاملا نشان دهنده بی حیایی شخصی است که آن را پوشیده؛ به ویژه برای خانم هایی که پوشش اسلامی را رعایت نمی کنند.
اهمیت شرم و حیا برای بانوان
یکی از صفاتی که به شدت برای زن تأكيد شده، صفت ارزنده حیاست. از ائمه علیهم السلام نقل شده است که فرمودند: وَ اَلْحَیَاءُ حَسَنٌ وَ هُوَ مِنَ اَلنِّسَاءِ أَحْسَنُ»(ارشاد القلوب، ج 1، ص 193 )
حیا نیکوست اما از زنان نیکوتر است.
در همین روایت، زنان بی حیا به غذای بی نمک تشبیه شده اند:
«وامرَأَةٌ لا حَياءَ لَها كَطَعامٍ لا مِلحَ لَهُ»؛ (1)
وزنی که حیا ندارد همانند غذایی است که نمک ندارد.
حیای ناپسند
در مقابل حيای مثبت و پسندیده، برخی حیاهانا پسند و منفی هستند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: الْحَيَاءُ حَيَاءَانِ حَيَاءُ عَقْلٍ وَ حَيَاءُ حُمْقٍ فَحَيَاءُ الْعَقْلِ هُوَ الْعِلْمُ وَ حَيَاءُ الْحُمْقِ هُوَ الْجَهْلُ» (ارشاد القلوب، ج 1، ص 193 )
حیا دو نوع است: حیای خرد و حیای حماقت. حیای خرد، دانش است و حیای حماقت، نادانی.
یک حیا نشانه عقل و علم است و یک حیا، نشانه حماقت و کم رویی و ترس وضعف.
در چه موارد حیا نابجاست؟
انسان در برخی موارد نباید حیا داشته باشد؛ در این جاها حيا خوب نیست و نشانه حماقت است.
1. اظهار حق
اولین جایی که نباید حیا کرد، در اظهار حق است. اگر حق شما را بخورند نباید از گفتن و پس گرفتن حقتان کم رو و ناتوان باشید. قرآن می فرماید: وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ (الکافی، ج 2، ص 109)
ولی خدا از حق حیا نمی کند.
امیرالمؤمنین علیه السلام نیز فرمود:مَنْ أستَحْییٰ مِن قَولِ الحَقّ فُهو أحمَق» (احزاب، 53) هرکس از حق گویی حیا بورزد احمق است.
ابوذر غفاری جلوی عثمان و معاویه می ایستاد و فریاد می زد: چرا ریخت و پاش مالی می کنید؟ چرا اسراف می کنید؟ چرا به جان بیت المال افتادید؟!
البته بیان حق و دفاع از حق هزينه هم دارد. میثم تمار و عمار یاسر از حق دفاع کردند و کشته شدند. زهرای مرضیه علیهما السلام می توانست در خانه بنشیند و بگوید: من زنم و حیا صفت زن است. چه معنا دارد به مسجد بروم و خطبه بخوانم؟ نه، اینجا جای حیا نیست؛ حق امیرالمؤمنین علیه السلام غصب شده و باید از آن دفاع کرد.
داستان بی بی شطيطه
داستان بی بی شطیطه نیشابوری معروف است. این بانو در نیشابور مدفون است و مردم به زیارتش می روند. داستانش چنین است که شخصی به نام ابوجعفر خراسانی از نیشابور عازم مدینه بود تا اموالی را از جانب مردم نیشابور برای امام کاظم علیه السلام ببرد. وقتی می خواست راه بیفتد پیرزنی به نام شطيطه جلو آمد و یک درهم پول با مقداری پارچه به او داد تا به امام برساند. ابوجعفر خراسانی به گونه ای برخورد کرد که می خواست به او بفهماند کالای اهدایی اش ارزش چندانی ندارد.
شطيطه این آیه را برایش خواند: وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ» (احزاب، 53) ولی خدا از حق حیا نمی کند.
وقتی ابوجعفر خراسانی به محضر امام کاظم علیه السلام رسید تمام پول ها وهدايا را در مقابل حضرت نهاد. حضرت از میان همه، فقط درهم و پارچه شطیطه را برداشت. سپس امام کاظم علیه السلام نیز همان آیه را تلاوت کرد که خداوند از حق حیا ندارد!
سپس کیسه ای حاوی چهل درهم و یک تکه پارچه به ابوجعفر خراسانی داد و فرمود: سلام مرا به شطیطه برسان و این پول را به او بده. این پارچه هم تکه ای از کفن من است که پنبه اش از روستای خودمان تهیه شده و خواهرم آن را بافته. به شطيطه بگو: تو نوزده روز پس از دریافت این پول و پارچه از دنیا می روی و خودم برای نماز خواندن بر جنازه ات خواهم آمد. (بحار الانوار، ج 48، ص 74)
سرانجام وقتی شطيطه از دنیا رفت امام کاظم علیه السلام به معجزه الهی در یک لحظه به نیشابور رفت و بر بدن شطیطه نماز خواند.
این داستان به ما نشان می دهد که حق را باید اظهار کرد، هرچند حقی کوچک و به ظاهر بی ارزش باشد.
2. تكريم مهمان
دومین جایی که حیا در آن راه ندارد، پذیرایی از مهمان است.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: سه چیز است که نباید از آنها شرم کرد؛ یکی از آنها این مورد است: خِدْمَةُ الرَّجُلِ ضَيْفَهُ »؛
خدمت به مهمان. پدر و پسری مهمان امیرالمؤمنین علیه السلام شده بودند. پس از صرف غذا، خود حضرت آفتابه و لگن برداشت تا روی دست مهمان آب بریزد. مهمان نمی خواست قبول کند. حضرت فرمود: تو مهمان منی. سپس آفتابه را به فرزندش محمد حنفیه داد تا روی دست پسر مهمان آب بریزد. (بحار الانوار، ج 72، ص 118)
3. احترام به پدرو آموزگار
جای دیگری که نباید حیا کرد، برخاستن برای پدر و آموزگار است. یکی دیگر از مواردی که امیرالمؤمنین علیه السلام در روایت بالا برشمرد، همین مورد است: وَ قِيَامُهُ عَنْ مَجْلِسِهِ لِأَبِيهِ وَ مُعَلِّمِهِ »؛ و برخاستن به احترام پدرو آموزگار.
فرزند نباید بگوید من خجالت می کشم جلوی پای پدرم بلند شوم و احترام بگذارم.
یکی از مسئولان نزد حضرت امام خمینی رحمة الله آمده بود. پدرش هم پشت سرش حرکت می کرد. امام خمینی پرسید: ایشان کیست ؟ آن مسئول گفت: پدر من است. امام ناراحت شد و گفت: پدر شماست و شما جلوی او حرکت میکنی؟!
4. حق طلبی
چهارمین جایی که حیا ممنوع است ، در جایی است که باید حق را پیگیر شد و آن را به دست آورد. آخرین موردی که امیرالمؤمنین علیه السلام در روایت یادشده اشاره می کند، همین مورد است:
ثَلاثٌ لا یُسْتَحیی مِنهُنَّ : خِدْمَهُ الرَّجلِ ضَیْفَهُ ، وقِیامُهُ عن مَجْلسِهِ لأبیهِ ومُعلّمِهِ ، وطَلَبُ الحقِّ وإنْ قَلَّ»؛ سه چیز است که نباید از آن ها شرم کرد: خدمت به مهمان و برخاستن به احترام پدر و آموزگارو طلب حق، هرچند که اندک باشد. (عیون الحکم، ح 4230).
5. اعلام ندانستن
مورد دیگری که حیا در آن درست نیست، جایی است که سؤالی از انسان بپرسند و او جواب را نداند. در این جا نباید از نشان دادن ناآگاهی و ندانستن خود شرم کند. امیرالمؤمنین وَ طَلَبَ الْخَيْرِ وَ إِنْ قَلَّ فرمود وَلاَ یَسْتَحْیِیَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لاَ یَعْلَمُ أَنْ یَقُولَ: لاَ أَعْلَمُ،»؛ (نهج البلاغه، حکمت 82)
و هرگاه از یکی از شما چیزی پرسیدند که نمی داند، نباید از گفتن نمی دانم» حیا کند.
اگر چیزی از شما پرسیدند که جوابش را نمی دانید، بدون شرمندگی بگویید: نمیدانم!!
نقل می کنند که اگر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی چیزی را بلد نبود با صدای بلند می گفت: نمی دانم!
6. یادگیری
ششمین جایی که نباید حیا کرد، در یادگیری است. اگر انسان چیزی را نمی داند، باید بپرسد و هیچ خجالت نکشد؛ پرسش حیاندارد امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: وَلاَ یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ یَعَلَمِ الشَّیْءَ أَنْ یَتَعَلَّمَهُ» (نهج البلاغه، حکمت 82)
و هرگاه یکی از شما چیزی را نمی دانست، از یادگیری اش حیا نکند.
یکی از قاریان مصری نزد مرحوم آیت الله العظمی مرعشی رضی الله عنه آمده بود. ایشان به قاری جوان مصری فرمود: من حمد و سوره ام را می خوانم؛ شما ببین درست است یا نه. قاری مصری تعجب کرد. آقا فرمود: چون تو عرب زبان هستی و تجویدت بهتر از من است.
جوان ها! حمد و سوره تان را پیش یک عالم بخوانید تا اگر اشتباهی داشتید تصحيح شود. مشکل قرائت، در حج دامن گیر خیلی ها شده. بعضی ها چهل پنجاه سال غسل و وضویشان اشتباه است. یک بارپیش یک عالم وضو بگیرید و شیوه غسلتان را بیان کنید تا اشکالات برطرف شود. اگر کسی از این کارها خجالت بکشد، دچار حیای ناپسند است.
7. کاسبی حلال
مورد بعدی حیای ناپسند که مشکل امروز جامعه ماست. حیای از کسب حلال است. درآمد حلال حيا ندارد. بعضی ها عارشان می آید که بگویند چکاره اند. هرشغل و حرفه ای، نیاز جامعه است و جامعه بدون آن زمین گیر می شود.
اگر کسانی شغل مرده شویی را انتخاب نکنند، مرده ها روی زمین می مانند و وظیفه کفن و دفنشان به عهده تمام مسلمانان کشور خواهد بود. شغل باغبانی و رفتگری و خرید ضایعات و ... نیز به هرحال لازمه جامعه است.
برخی جوان ها مدرک گرفته اند و بیکار می گردند اما احساس ننگ و شرم دارند که در کنار پدرشان کار کنند. عزیز من! پدرت نانواست، نجاراست، فروشنده است؛ برو پیشش کار کن.
امام کاظم علیه السلام وكاركردن
امام کاظم علیه السلام بيل در دست گرفته بود و در زمین کشاورزی اش کار می کرد. عرق از سر و روی حضرت سرازیر بود. علی بن ابی حمزة بطائنی جلوآمد و گفت: آقا! شما که نباید کار کنید. فرمود: کسانی روی این زمین کار کردند که از من بهتر بودند. (الکافی، ج 5، ص 75)
همه انبیا علیهم السلام چوپانی کردند، حتی پیامبر ما حضرت محمد صلی الله علیه و آله.
حضرت علی علیه السلام و کارکردن
امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت زهرا علیها السلام چیزی در خانه نداشتند.امیرالمؤمنین علیه السلام بیرون رفت تا غذایی تهیه کند. دید خانمی، مقداری خاک جمع کرده اما غمگین و ناراحت است. حضرت فرمود: چه شده؟ گفت: می خواهم برای تعمیر خانه ام گل درست کنم اما نمی توانم از چاه آب بکشم. حضرت فرمود: من این کار را برایت انجام می دهم؛ چقدر مزد می دهی؟ گفت: در ازای هر سطل آب یک خرما می دهم.
امیرالمؤمنین علیه السلام شانزده سطل آب از چاه کشید و روی خاک ها ریخت. زن نیز شانزده خرما آورد و به حضرت داد. اتفاقا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مهمان حضرت على علیه السلام شده بود. حضرت آمد و خرماها را جلوی پیامبر صلی الله علیه و آله گذاشت و عرض کرد: یا رسول الله ! این خرماها از درآمد خودم است.
کارکردن سیره معصومین علیهم السلام بود. چرا همه می خواهند بهترین شغل، بهترین کلاس، بهترین منبرو... را داشته باشند؟
8. طرح مشکلات
مورد آخرحیای ناپسند، حیای از طرح مشکلات است. گاهی خانمی چندین سال با شوهرش مشکلی دارد اما رویش نمی شود به بزرگ ترهای فامیل یا مرکز مشاوره مراجعه کند و مشکلش را بگوید. مشکلاتتان را مطرح کنید و نگذارید جمع شود.
یا مثلا: جوانی کم و بیش گناه کار است و دلش می خواهد کارهای زشتش را کنار بگذارد اما خجالت می کشد نزد روحانی با مشاوری برود و کمک بخواهد. عزیز من! ترک گناه خجالت ندارد.
شخصی نزد امام صادق علیه السلام آمد و گفت: من به فلان گناه مبتلا هستم و می خواهم آن را کنار بگذارم. حضرت دستورالعملی به او داد و مشکل آن شخص برطرف شد (الکافی، ج 5، ص 550)
البته گناه و معصیت را برای مردم عادی نباید مطرح کرد تا اشاعه فحشا نشود.
خداوند، آگاه به نهان و آشکار
قرآن در آیه 54 سوره احزاب می فرماید که هر کاری انجام دهید خدا از آن آگاه است: إِنْ تُبْدُوا شَيْئًا أَوْ تُخْفُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا »
اگر چیزی را آشکار کنید یا آن را پنهان سازید (خدا می داند)؛ يقينا خدا به هر چیزی داناست.
اگر کسی کاری را مخفیانه انجام دهد دیگران خبردار نمی شوند اما برای خدا تفاوتی ندارد، همه را می داند. خدا حتی از انگیزه ها و نیت های درونی خبردارد.
محارم زن
آیه بعدی، از مردانی نام می برد که محارم زن هستند: لَا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبَائِهِنَّ وَلَا أَبْنَائِهِنَّ وَلَا إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاءِ إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاءِ أَخَوَاتِهِنَّ وَلَا نِسَائِهِنَّ وَلَا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ وَاتَّقِينَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا » (احزاب، 55)
همسران پیامبر را نزد پدرانشان و پسرانشان و برادرانشان و پسران برادرانشان و پسران خواهرانشان و زنان هم کیششان و بردگانشان (در ترك پوشش و حجاب) گناهی نیست. و از خدا پروا کنید که خدا به هر چیزی گواه است.
این آیه بحث محرم و نامحرم را مطرح می کند؛ این که زنان با چه مردهایی محرم هستند و لازم نیست جلوی آنها حجاب را رعایت کنند.
برای زن لازم نیست جلوی پدر و برادر و برادرزاده و خواهرزاده حجاب کند؛
البته این کار هم درست نیست که در حضور آنها لباس تحریک آمیز بپوشد.
هم چنین زن در مقابل زن حجاب ندارد. برخی مفسران گفته اند: یعنی زن در جلوی زنان مؤمن حجاب نکند، اما در حضور زنان غیرمسلمان باید حجاب کند؛ چون اسلام آن قدر برای زن مسلمان احترام قائل است که می گوید: زن مسلمان در حضور زن غیرمسلمان سربرهنه نباشد؛ چون آنها می روند و چهره او را برای شوهرانشان توصیف می کنند.