سخنرانی مکتوب حجت الاسلام رفیعی -ذکر الهی جلسه یکم
کانال ایتا شیعه کوئست: @shiaquest_net
قال الله تبارک و تعالى:مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا » (احزاب، 40 و41)
محمد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است؛ و خدا به هر چیزی داناست. ای اهل ایمان! خدا را بسیار یاد کنید.
پیامبر صلی الله علیه و آله پدر معنوی امت
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چند فرزند پسر داشت اما همه شان در کودکی از دنیا رفتند. قاسم و ابراهیم و در برخی گزارش ها۔ طیب و طاهر پسران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودند که هیچکدام حتی به نوجوانی نرسیدند. ابراهیم آخرین پسر بود و در هجده ماهگی از دنیا رفت. (الکافی، ج 3، ص 208) پس پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم پسری نداشت تا مردی ادعا کند که من پسر
پیامبرم . زید بن حارثه نیز پسرخوانده پیامبر ه علیه و آله و سلم است، نه پسر واقعی او.
آری، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پدر معنوی امت است. خود ایشان فرمود: أَنَّ وَعْلِيَّ أَبَوَاهَذُهُ اَلْأُمَّةُ » (عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 85) من و علی پدران این امتیم .
در این جا پدر به معنای سرپرست است. مگر قرآن نمی فرماید: ابراهیم پیامبرپدر همه شما مسلمان هاست؟
« مِلَّةِ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمُ » ( حج، 78) آیین پدرتان ابراهيم.
حضرت ابراهیم علیه السلام پدر امت اسلام معرفی شده.
خداوند هرجا در قرآن خواسته پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را خطاب کند، او را با نام خطاب نکرده، بلکه با عباراتی مانند: «يَا أَيُّهَا اَلرَّسُولُ » و « يَا أَيُّهَا اَلنَّبِيُّ » یعنی «ای فرستاده» و «ای پیامبر» خطاب کرده است. این، نشان دهنده جایگاه ویژه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در پیشگاه خداست.
خداوند در آیه چهلم سوره احزاب نیز پیامبرش را با همان ویژگی معرفی می۔ کند: مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا»؛ محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست؛ ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است. و خدا به هر چیزی داناست. (احزاب، 40)
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرستاده خدا به سوی تمام مردم است.
معنای «خاتم النبيين
«خاتم النبيين» از واژه های پربحث در بین مفسران و علماست. در قرآن، این واژه درباره هیچ پیامبر دیگری نیامده . «خاتم» به معنای مهری است که در پایین نامه ها می زدند. انگشتر را هم به این علت خاتم میگویند که در قدیم، بعضی ها از نقش انگشترشان به عنوان مهر شخصی استفاده می کردند.
خاتم به معنای پایان نیز هست؛ زیرا مهر را در پایان نامه می زدند، مانند امضاهای امروزی که در پایین نامه زده می شود؛ بنابراین «خاتم التبيين» به این معناست که حضرت محمد و آخرین فرستاده خداست و بعد از او هیچ پیامبری نخواهد آمد.
خود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت علی علیه السلام فرمود: أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلا أَنَّهُ لا نَبِیَّ بَعْدِی» (تفسير القمی، ج 2، ص 109)
تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی هستی؛ جز آن که پیامبری بعد از من نیست.
امیرالمؤمنین علیه السلام نیز می فرماید: با مرگ پیامبر، وحی تمام شد. بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِّي يَا رَسُولَ اللّهِ! لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ مَا لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَالْإِنْبَاءِ وَأَخْبَارِ السَّمَاءِ.»؛ پدر و مادرم به فدایت ای پیامبر خدا! به راستی با مرگ توچیزی بریده شد که با مرگ دیگران بریده نمی شد: نبوت و خبردادن و اخبار آسمانی قطع شد. (نهج البلاغه، خطبه 235).
هم چنین می فرماید: پیامبر، خاتم رسل بود. (کتاب سلیم، ج 2، ص 653)
ده ها روایت دیگر نیز وجود دارد و به ما اطمینان می دهد که حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و آخرین پیامبر و فرستاده الهی است. این واقعیت، بسیار حایز اهمیت است؛زیرا افرادی بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمدند و ادعای پیامبری کردند و دین های ساختگی آوردند. فرقه هایی مانند بهائیه و بابیه از همین دسته اند که متأسفانه پیروان و طرفداران فراوانی نیز در سراسر دنیا دارند.
امتیاز بزرگ شیعه
وحی الهی با وفات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قطع شد؛ یعنی دیگر جبرئیل علیه السلام وحی نیاورد. اما آیا ارتباط با فرشتگان به طور کلی تمام شد؟ این جا اختلاف بزرگی میان شیعه و سایر فرقه های اسلامی است. شیعه می گوید: نه، ارتباط با فرشتگان برقرار ماند. آری، هیچ نبی و رسولی بعد از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نبود، اما محدث بود.
امامان شیعه، همگی محدث اند. محدث یعنی کسی که فرشته ها با او سخن می گویند. امام محدث، مانند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم علم لدنی و ولایت تکوینی دارد، از غيب باخبر است، در عالم هستی تصرف می کند و...
پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جبرئیل نزد حضرت زهرا علیها السلام می آمد. آیا قرآن و وحی تشریعی می آورد؟ نه، آنها دیگر به پایان رسیده بود. جبرئیل علیه السلام می آمد و به حضرت زهرا علیها السلام از اتفاقات آینده خبر می داد، به او تسلیت میگفت و... (بحار الانوار، ج 43، ص 200.)
این اعتقادی است که فقط شیعه دارد و می گوید: تا روز قیامت امامی در روی زمین هست که با فرشتگان ارتباط دارد. خدا صلاح دید که بازده امام در جامعه حضور علنی داشته باشند اما آخرین امام، در پشت پرده غیبت باشد. ما اعتقاد داریم که حضرت مهدی علیه السلام آخرين امام است و در زمان غیبت، کاملا بر جامعه اشراف و نظارت دارد. و می گوییم: این امام ظهور خواهد کرد و عدالت جهانی را به اجرا درخواهد آورد.
سایر فرقه های اسلامی - حتى وهابیت- نیز اعتقاد دارند که شخصی از نسل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ظهور خواهد کرد و منجی دنیا و انسان ها خواهد شد؛ اما تفاوت اعتقادی ما با آنها در این است که آن ها می گویند: این ذریه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هنوز به دنیا نیامده و بعدها متولد خواهد شد. ما می گوییم: آن حضرت در سال 255 قمری به دنیا آمد.این ویژگی مخصوص ما شیعیان است که می توانیم به اماممان سلام دهیم و بگوییم:سَلامُ اللّهِ الکامِلُ التّامُّ ... عَلی حُجَّهِ اللّهِ ووَلِیِّهِ فی أرضِهِ وبِلادِهِ»؛ (بحارالانوار، ج 11، ص 31)
سلام کامل و تامه الهی... برحجت خدا و ولى پروردگار در زمین و شهرها.
ما می توانیم امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف را مخاطب قرار دهیم و با او صحبت کنیم و بگوییم: آقای من، مولای من! کمکم کنید و مشکلم را حل کنید.
ذکر فراوان (پیام آیه)
در هر جای قرآن که این عبارت آمده: «يَا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا»؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید!» پس از آن تکلیفی بیان شده است. در آیه 41 سوره احزاب نیزخداوند می فرماید: يَا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمُوا اُذْكُرُوا اَللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً» ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را بسیار یاد کنید.
پروردگار دستور می دهد مؤمنان بسیار ذکر بگویند و همواره به یاد خدا باشند. امام صادق علیه السلام فرمود: ما مِن شَیءٍ إِلّا ولَهُ حَدٌّ یَنتَهی إِلَیهِ،إِلَّا الذِّکرَ فَلَیسَ لَهُ حَدٌّ یَنتَهی إِلَیه (الكافی، ج 2، ص 498)
هرچیزی حدی دارد که در آن جا به پایان می رسد، مگر یاد خدا که آن را حدی پایان پذیر نیست.
معناشناسی ذکر
ذکر در مقابل نسیان و فراموشی و به معنای یادکردن و توجه داشتن است. قرآن می فرماید: إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ (اعراف، 201)
مسلما کسانی که تقوا ورزیده اند هرگاه وسوسه هایی از سوی شیطان به آنان رسد (خدا و قیامت را) یاد کنند، پس بی درنگ بینا شوند (از دام وسوسه های شیطان نجات یابند).
ذكر، فقط به زبان آوردن نیست؛ به زبان آوردن، نمودی از ذکر است. انسان باید در لحظه لحظه عمرش به یاد خدا باشد. پس ذکر خدا فقط گفتن «لا إله إلا الله» و «الحمد لله» و این ها نیست، بلکه توجه داشتن و به خاطرآوري خداوند در هر حال است. دو شاهد برای این حقیقت می آورم:
شاهد اول این که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ فَقَدْ ذَکَرَ اللَّهَ وَ إِنْ قَلَّتْ صَلَاتُهُ وَ صِیَامُهُ وَ تِلَاوَتُهُ وَ مَنْ عَصَی اللَّهَ فَقَدْ نَسِیَ اللَّهَ وَ إِنْ کَثُرَتْ صَلَاتُهُ وَ صِیَامُهُ وَ تِلَاوَتُهُ »؛ (وسائل الشیعه، ج 15، ص 257.)
هر کس از خدا اطاعت کرد، به راستی خدا را در یاد داشته است؛ هرچند نماز و روزه و تلاوت قرآنش اندک باشد. و هر کس نافرمانی خدا کرد، به - راستی خدا را فراموش کرده است؛ گرچه نماز و روزه و تلاوت قرآنش بسیار باشد.
اگر کسی شراب بخورد و بگوید: «الحمدلله»! این ذکر چه فایده ای دارد؟ شاهد دوم، روایت امام باقر علیه السلام است که می فرماید: سه کار، از سخت ترین کارهاست:
1. إِنْصَافُ اَلْمَرْءِ مِنْ نَفْسِهِ»؛انصاف ورزیدن.رعایت انصاف واقعا سخت است.
2.وَ مُوَاسَاةُ اَلْمَرْءِ أَخَاهُ»؛مواسات با برادر دینی
اگر کسی می تواند با مال و جانش به دیگران کمک کند، وظیفه دارد این کار را انجام دهد؛ که البته کار بسیار مشکلی است.
3.وَ ذِكْرُ اَللَّهِ عَلَى كُلِّ»؛وذكر خدا در هر حالت و وضعیتی.
راوی پرسید:وَ مَا وَجْهُ ذِكْرِ اَللَّهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ»؛
معنای ذکر خدا در هر حالت و وضعیتی چیست؟
انصاف و مواسات واقعا سخت است؛ اما ذکر چه سختی ای دارد؟ امام باقر علیه السلام فرمود:یَذکُرُ اللّهَ عِندَ المَعصِیَهِ یَهُمُّ بِها، فَیَحولُ ذِکرُ اللّهِ بَینَهُ وبَینَ تِلکَ المَعصِیَهِ» (وسائل الشیعه، ج 15، ص 257)
به هنگام گناهی که می خواهد انجام دهد، خدا را به خاطر می آورد و یاد خدا، او را از معصیت باز می دارد.
حضرت می خواهد بفرماید: منظورم ذکر زبانی نیست، بلکه ذکر درونی است که همان توجه داشتن به خداست. و این توجه، به اجتناب از گناه می انجامد. وقتی انسان در معرض چشم چرانی، رباخواری، غیبت، دروغ و... قرار گرفت، خدا را به خاطر بیاورد و از گناه دست بکشد.
با توجه به آنچه گفته شد، کاربرد ذکر عملی در آن جایی است که شیطان به سراغ انسان می آید. حضرت ابراهيم علیه السلام فرزندش را به قربانگاه می برد که شیطان آمد و وسوسه اش کرد. ابراهیم علیه السلام با سنگ به او زد و طردش کرد. این ذکر عملی است.
حضرت عیسی بن مریم علیهما السلام نیز مشغول عبادت بود که شیطان آمد و گفت: چه کسی را عبادت می کنی؟ تو که خودت خدا هستی! زیرا هم مانند خدا پدر نداری، هم مرده زنده می کنی، هم خلق میکنی وهم شفا می دهی. حضرتعیسی علیه السلام با گفتن «سبحان الله» او را دور کرد.
اگر ذکر لفظی با ذکر عملی همراه نشود، فایده ندارد. مانند اینکه کسی به نامحرم نگاه کند و در همان لحظه «استغفر الله» هم بگوید اما همچنان به نگاهش ادامه دهد. این ذکر چه فایده ای دارد؟! اگر کسی رشوه بگیرد و «الحمد الله» بگوید، آیا رشوه خواری اش حلال می شود؟
اقسام ذکر
ذكر، اقسام گوناگونی دارد. برای آشنایی بیشتر با بحث ذكرو انواع و آثار آن، کتاب نهج الذكر را ملاحظه کنید.
در روایتی منسوب به ائمه علیهم السلام ، ذکر به هفت گونه تقسیم شده است:
1. ذکر زبان
اولین گونه ذکر، ذکر زبان است:وَاللِّسانِ الحَمدُ والثَّناءُ»؛ذکر زبان، حمد و ثناست.
لا إله إلا الله»، «سبحان الله»، «الحمد لله»، «الله اکبر» و... از اذکار مهم و بزرگ است.
صلوات، برترین ذکر
یکی از بهترین ذکرهای زبان ، صلوات بر محمد و آل محمد است. رسول - خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: بحار الانوار، ج90، ص 181
« مَنْ صَلَّی عَلَیَّ کُلَّ یُومٍ ثَلاثَ مَرّاتٍ وَفِی کُلِّ لَیْلَۀٍ ثَلاثَ مَرّاتٍ حُبّاً لِی وَشُوقَاً إلِیَّ کانَ حَقّاً عَلی اللهِ عَزَّوَجَلَّ أنْ یَغْفِرَ لَه ذُنُوبَه تِلکَ اللیلۀَ وَذلکَ الیومَ»؛
هرکس سه بار در هر روز و سه بار در هر شب از روی محبت و اشتیاقی که نسبت به من دارد بر من درود بفرستد، وظیفه خداست که گناهان آن شب و روز او را بیامرزد.
و امام صادق علیه السلام فرمود:مَن صَلّی عَلی مُحَمَّدٍ وآل مُحَمَّد عَشرِ صَلّی اللهِ عَلیهِ وملائِکَتِه مائَة مرّه»( الکافی، ج 2، ص 493) هرکس ده باربر محمد و آل محمد درود بفرستد، خداوند و فرشتگان يکصد بار براو درود می فرستند.
گاهی می گویند: فايدة صلوات چیست؟
ا) نفاق زدایی
یکی از فواید صلوات، از بین بردن نفاق و دورویی در جامعه است:
قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله ارفَعوا أصواتَكُم بالصَّلاةِ علَيَّ ؛ فإنّها تَذهَبُ بالنِّفاقِ»؛
با صدای بلند بر من درود بفرستید؛ زیرا نفاق را از بین می برد. (الکافی، ج 2، ص 493)
ب) نوربخشی
صلوات فراوان، به انسان نور می بخشد
أَكْثِرُوا اَلصَّلاَةَ عَلَيَّ فَإِنَّ اَلصَّلاَةَ عَلَيَّ نُورٌ فِي اَلْقَبْرِ وَ نُورٌ عَلَى اَلصِّرَاطِ وَ نُورٌ فِي اَلْجَنَّةِ» (بحار الانوار، ج 79، ص 64)
بر من فراوان درود بفرستید؛ زیرا درود بر من، نوری در قبرونوری بر صراط و نوری در بهشت است.
ج) استجابت دعا
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: قبل از هر دعا، بر پیامبر و آلش درود بفرستید؛ دعایتان مستجاب خواهد شد. قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: کُلُّ دُعَاءٍ مَحْجُوبٌ عَنِ السَّمَاءِ حَتَّی یُصَلَّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ»؛ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هر دعایی از صعود به آسمان در پرده حجاب است تا آنکه بر پیامبر صلی الله علیه و آله و خاندانش صلوات فرستاده شود. (روضة الواعظین، ج 2، ص 329 453).
صحیفه سجادیه را نگاه کنید؛ امام سجاد علیه السلام در برخی دعاها چند بار بر پیامبر و خاندانش علیهم السلام درود فرستاده است.
د) محبوبیت زایی
در روایات آمده: درود بر پیامبر و خاندانش علیهم السلام موجب جلب محبت دیگران است.
2.ذكرنفس
دومین گونه از هفت گانه ذکر، ذكر نفس است:اَلذِّكْرُ اَلنَّفْسُ اَلْجَهْدُ وَ اَلْعَنَاءُ»ذكر نفس، تلاش و سختی است.
باید به نفست سختی بدهی. می گوید: نگاه کن! بگو: نمی خواهم به صحنه گناه نگاه کنم. می گوید: برو! بگو: به مکانی که گناه می شود نمی روم. حضرت يوسف علیه السلام این حقیقت را به روشنی بیان کرد که نفس انسان، به بدی ها دستور می دهد: إِنَّ اَلنَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ» (يوسف، 53)
زیرا نفس طغیانگر به شدت به بدی فرمان می دهد.
يوسف علیه السلام ذكرنفس داشت و از دام زلیخا گریخت.
3. ذکرروح
سومین گونه ذکر، ذکر روح است:ذِكْرالرُّوحِ اَلْخَوْفُ وَ اَلرَّجَاءُ»؛
ذکر روح، بیم و امید است.
انسان باید هم از خدا و جهنم بترسد، هم به بهشت و پاداش الهی امیدوار باشد. اگر فقط امید داشته باشد و بگوید: «خدا رحیم است و می بخشد»، گناه - کردن برایش آسان خواهد شد. اگر هم فقط بترسد و به یاد جهنم و گودال های آتش باشد، در این صورت نیز نامید و از رحمت الهی مأيوس خواهد شد. پس باید بیم و امید در کنار هم باشد. این، روح انسان را در حالت اعتدال قرار می دهد.
4. ذکرقلب
چهارمین گونه ذکر، ذکر قلب است:ذِكْرُ القَلبِ الصِّدقُ وَالصَّفاءُ»؛
ذکر قلب، صدق و صفاست .
ذکر قلب این است که کینه و حرص در آن نباشد؛ بلکه صفا و راستی ودرستی داشته باشد.
5. ذکرعقل
پنجمین گونه ذكر، ذکر عقل است:ذِكرالَعَقلُ التَّعظيمِ وَالحَياءُ»؛
ذکر عقل، تعظیم و حياست.
خرد شما ذکر دارد. کسی که شراب می خورد جلوی ذکر عقل را می گیرد. آن کسی که پای صحنه های حرام و موسیقی های مبتذل می نشیند جلوی اندیشه - اش را می گیرد و نمی تواند فکر کند. کسی که به مواد مخدر صنعتی روی می آورد عقل خود را تباه می کند.
6. ذکرمعرفت
ششمین گونه ذکر، ذکر معرفت است:ذِكْرُ اَلْمَعْرِفَةِ اَلتَّسْلِيمُ وَ اَلرِّضَا»؛ذکر معرفت، تسلیم و رضاست.
اگر انسان به رضای خدا تسلیم و راضی بود شناختش بالا می رود.
7. ذكرنهانی
هفتمین گونه ذكر، ذكر نهانی است:ذِكْرُ اَلسِّرِّ اَلرُّؤْيَةُ اَللِّقَاءُ» (مشكاة الانوار، ص 55)ذکر سر، مقام شهود است.
ذکر نهانی همان ذکر درونی است؛ یعنی انسان به جایی برسد که گویا خدا را می بیند. از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است که فرمود:لَمْ أَعْبُدْربَالَمْ أَرِهُ» (الوافی، ج 11، ص 26)
خدایی را نپرستیده ام که او را ندیده باشم.
این، نهایت ذکر است. در مناجات شعبانیه نیز می خوانیم:إِلَهِي وَ أَلْهِمْنِي وَلَهاً بِذِكْرِكَ إِلَى ذِكْرِكَ» (بحارالانوار، ج 11، ص 98)
خدایا! شیدایی و شیفتگی ذکر خود را پیاپی در دلم انداز
ذکر یعنی توجه داشتن. بیشتر بیماری ها و گرفتاری های بشر از غفلت و فراموشی و بی توجهی به آفریدگار است.